نشریه الکترونیکی شناسه

ISSN: 2538-5534​

زمینۀ نوظهور علم اطلاعات در جستجوی هویت و پارادایم مناسب: مصاحبه با پرفسور شالینی اورس

نوظهور

زمینۀ نوظهور علم اطلاعات در جستجوی هویت و پارادایم مناسب:  مصاحبه با پرفسور شالینی اورس[۱]

مترجم: پریناز بابایی[۲]

پروفسور شالینی اورس[۳] یک عضو هییت علمی[۴]، متخصص اطلاعات[۵]، موسسه‌ساز[۶] مشهور و یک سخنران مورد توجه[۷] است. او به مدت ۴۲ سال به عنوان عضو هییت علمی دانشگاه میسور[۸] (کارناتاکا، هندوستان[۹]) خدمت کرده است. یک پژوهشگر فولبرایت[۱۰] و استاد مدعو در ویرجینیا تِک ایالات متحده آمریکا[۱۱] و موسسۀ آماری هندوستان، بنگالورو[۱۲] است. وی پروژۀ کتابخانۀ دیجیتالی دانشگاهی[۱۳]، یک مخزن دسترسی باز هندی مشهور از نظر بین‌المللی[۱۴] را پایه‌گذاری کرد. او به عنوان عضو هییت مدیرۀ اِن‌دی‌اِل‌تی‌دی (کتابخانه‌های دیجیتالی شبکه‌ای شده از پایان نامه‌ها و رساله‌ها)[۱۵] و نیز شبکۀ کتابخانه و اطلاعات[۱۶] خدمت کرده و مشاور یونسکو[۱۷] در چندین مورد بوده است و تحقیقات بسیاری را به سرانجام رسانده است. شالینی،  ISiM (مدرسۀ بین المللی مدیریت اطلاعات)[۱۸]– اولین مدرسۀ اطلاعات در هندوستان در دانشگاه میسور- را با بودجه و همکاری جهانی[۱۹] مفهوم‌سازی و پایه‌گذاری کرد. به خاطر قدردانی از توانمندی‌های رهبری و سازمان دهندۀ وی، شالینی شبکۀ عظیمی از ارتباطات[۲۰] را با صنایعی نظیر مایکروسافت، گوگل و اینفوسیز[۲۱] و بسیاری دیگر از صنایع ایجاده کرده است.

 

 

در این مصاحبه با ساریکا ساوانت[۲۲] به عنوان مصاحبۀ باز[۲۳]، شالینی دربارۀ طیف گسترده‌ای از مسایل حرفه‌ای مورد توجه آموزش و حرفه کتابداری صحبت می‌کند. او سفر الهام‌بخش خود را از تدریس، مدیریت فعالیت‌های پروژه‌های جهانی، و موسسه‌سازی را به اشتراک می‌گذارد. او قویّاً این دیدگاه را دارد که روندهای در حال تغییر پویا در کتابداری و علم اطلاعات (LIS) نیاز به آن دارد که از طریق لنزهای مختلفی دیده شود و ادامه می‌دهد که LIS یک فرا رشته[۲۴] است و از این رو ما باید از طریق افزایش مرزهای رشته‌مان فراتر از این باشیم. پیام‌های وی برای شکوفا کردن مدرسان LIS ارزشمند است که در ادامه می‌آید.

شما با موفقیت دو موسسۀ آموزشی را ایجاد کردید- مدرسۀ بینالمللی مدیریت اطلاعات (ISiM) و مدرسۀ کسبوکار مایرا (MYRA)[۲۵]. این سفر «موسسهسازی»[۲۶] – چالشهایی را که با آن مواجه شدید و داستان تأثیری که شما خلق کردید چگونه بود؟

 من از این جملۀ مشهور مهاتما گاندی- «تغییری باش که آرزو داری در جهان به وجود آوری»[۲۷]، الهام گرفته‌ام و این خواستۀ تغییر بود که مرا به سوی سفر موسسه‌سازی سوق داد. من از چالش‌های قدم‌گذاشتن در مسیرهای ناشناخته آگاه بودم. اما من جذب امکانات خلق/نوآوری[۲۸] شدم.

سفر موسسه‌سازی من با پروژه‌های پژوهشی حمایت شده، به ویژه پروژۀ کتابخانۀ دیجیتالی دانشگاهی آغاز شد. پروژۀ دانشگاهی که من با حمایت مالی نیسات (سیستم ملی علم و تکنولوژی)[۲۹]، دیسایر (ادارۀ پژوهش علمی و صنعتی)[۳۰]، و دولت هند[۳۱] در سال ۲۰۰۰ آغاز کردم، و قلمرو کار با حمایت مالی گسترده از سوی موسسۀ فورد[۳۲] در سال ۲۰۰۳ گسترش پیدا کرد. من این اعتماد به نفس را از تجربه‌ام، تخصصم و توانایی اثبات کردن درتأمین بودجه‌ها، ارتباطم با سایر متخصصان در میان رشته‌ها و بخش‌ها، و مدیریت پروژه به دست آوردم. فعالیت من در زمینۀ کتابخانۀ دیجیتالی طی دهۀ ۲۰۰۵-۱۹۹۵آگاهی و نمایش بین‌المللی به شدت موردنیازی را به جنبش آی‌اسکول [مدرسۀ اطلاعات][۳۳] که در ایالات متحده شکل گرفته بود داده است.  من به موسسۀ فورد پیشنهاد دادم و اعتباراتی را برای آغاز تجربه‌ای که ISiM نام گرفت دریافت کردم. این اعتبار سخاوتمندانه مرا قادر ساخت تا سفر ISiM را آغاز کنم. پشتیبانی و اعتبارات شرکت انفورماتیک (هندوستان)[۳۴] و دوست خودم اِن وی ساتیانا رایانا  (مدیر عامل اصلی انفورماتیک)[۳۵] تصمیم مرا تقویت کرد. من باید به یک حقیقت اعتراف کنم و از پشتیبانی رونالد لارسون[۳۶]، رییس مدرسۀ علم اطلاعات، دانشگاه پیتسبورگ[۳۷]، و عضو کارگروه آی‌اسکول[۳۸] که من با او ملاقات کرده بودم و در طول چندین کارگاه و کنفرانس مرتبط با کتابخانۀ دیجیتال درجهان طی سال‌های ۲۰۰۰-۲۰۰۵تعامل داشتم قدردانی کنم. او مرا دعوت کرد تا به اولین آی‌کنفرانس[۳۹] که در دانشگاه ایالتی پِن[۴۰] در سپتامبر ۲۰۰۵ برگزار شد شرکت کنم. مشارکت من دراولین آی‌کنفرانس باور مرا نسبت به ایدۀ آی‌اسکول تقویت کرد.

هر دو پروژۀ ISiM و مدرسۀ کسب‌و‌کار مایرا (MYRA Business School) تجربه‌ها، مشوق‌ها، و الگوهای اولیۀ من هستند.

چالش‌های کلیدی که من با آن ها مواجه بودم- خطرات تأسیس و ایجاد روابط بین رشته‌ای[۴۱] است. برای موفقیت هر نوآوری، یک موسس نیاز به حامیان و پیروان اولیه دارد. چالش پدید آمده در سه گروه بود (من از واژگان گروه[۴۲] استفاده کردم، چون جنبش آی‌اسکول اساساً با سه و سپس به چهار، پنج و ده گروه افزایش پیدا کرد). طبیعی است که در هندوستان دنباله‌روهایی پیدا شوند، ولی یافتن و ایجاد کردن ایتلاف[۴۳] یک چالش است. ایده و جنبش آی‌اسکول اساساً پاسخی از سوی گروه‌ها و مدارس دانشگاهی (که از ابتدا توسط مدارس LIS رهبری می‌شده) به عصر دیجیتال[۴۴] بود که اینترنت باعث آن شده بود. انفجار اطلاعات دیجیتالی[۴۵] و مدیریت آن دانشگاهیان را با چالش مواجه کرد تا یک رشتۀ جدیدی را از تلاقی اطلاعات، تکنولوژی، و مردم/جامعه[۴۶] از پاردایم ناب فناورانه[۴۷] ایجاد کند. در حالی که تعهد به چنین تجربه‌ای در غرب توسعه‌یافته بهتر شکل گرفت، در هندوستان، ایجاد ایتلاف میان دپارتمان‌های رشته‌های مختلف در دانشگاه و خارج از آن چالش عظیمی بود. همکاری‌ها و ایتلاف‌های بین رشته‌ای نیاز به تغییرات ساختاری و سیستمی دارد، که جزیی از نظام اخلاقی دانشگاهی هندوستان[۴۸] نیست.

شما ISiM ، یک مدل موسسهای جدید را تأسیس کردید. چه مزیتها و شکاف‌های کیفی در سیستم فعلی آموزش LIS در هند میبینید؟

بی کفایتی اصلی که من در سیستم کنونی آموزش LIS می‌بینم در اینرسی/ناتوانی[۴۹] برای توسعه/ تغییر چارچوب زمینه‌ای رشته[۵۰] هماهنگ با محیط در حال تغییر[۵۱] است. در حالی که جامعۀ LIS و سیستم آموزشی LIS تغییر دیجیتال[۵۲] را ایجاد کرد، نیاز امروز فراتر رفتن از رسانه/ ظرف اطلاعات[۵۳] است. زمانی که ما اصطلاح «اطلاعات» را به زمینۀ «کتابداری» اضافه کردیم به سال ۱۹۷۰ باز می‌گردد، اطلاعات هنوز در رسانه‌ای چاپی بود. زمانی که طی یک قرن/هزاره به دیجیتال تغییر پیدا کرد، ما تغییر دیجیتال و نه تغییر پاردایمی[۵۴] را ایجاد کردیم. من عبارت «تغییر پاردایم» را به کار می‌برم نه به عنوان یک رمز واژه[۵۵] یا کلمۀ تبلیغاتی[۵۶]، بلکه به مفهوم صحیح کوهنی[۵۷] آن که به وسیلۀ توماس کوهن[۵۸] روانشناس و فیلسوف آمریکایی تعریف و شناسایی شد.

توماس کوهن در اثر کلاسیک مشهور خود ساختار انقلاب‌های علمی[۵۹]، که بار اول در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، «تغییر پارادایم» را به صورت یک تغییر اساسی در مفاهیم اصلی، عقاید، فعالیت‌های تجربی، و ارزش‌های مشترک یک رشتۀ علمی[۶۰] معرفی می‌کند و آن را توضیح می‌دهد. درست مانند انقلاب کپرنیک (نگاه مرکزیت خورشید)[۶۱] که جهان‌بینی ما را از مدل بطلمیوسی مرکزیت زمین[۶۲] تغییر داد، کتابخانه‌ها نیاز دارند تا تغییر پارادایمی را به سوی تغییرات زیر ایجاد کنند:

  • محتوا- رها شدن از محدودیت‌ها و خطوط یک ظرف[۶۳]
  • محتوا- از کالای کمیاب به کالای فراوان[۶۴]
  • محتوا- از علمی به شهروندی[۶۵]

این تغییر پارادایم نیاز به تغییر در چارچوب رشته[۶۶] دارد. در گذشته، رشتۀ LIS از سه تغییر اساسی به خاطر سه انقلاب اطلاعاتی عبور کرده است:

اول، انقلاب گوتِنبرگ[۶۷] در ۱۴۴۰ (نشر چاپی) که تکثیر اطلاعات را به راحتی ایجاد کرد (که منجر به رها کردن زنجیر از کتاب‌ها شد)

دوم، انقلاب ارتباط علمی/ انفجار ادبیات علمی[۶۸] (اوایل میانۀ دهۀ ۱۹۰۰)-  از کتاب به عنوان رسانۀ غالب ارتباط علمی به مجلات و دیگر انواع سندها تغییر پیدا کرد (آنچه که شیالی رام رانگاناتان آنرا سندهای خُرد[۶۹] نامید) که دامنۀ ظرف (کتاب) را گسترش داد تا شامل هر چیزی شود که به نوعی محدود می‌شود، که با افزایش تعداد آنها نام آن‌ها به زمینۀ دکوماننتاسیون (سندپردازی) تغییر پیدا می‌کند. من اینجا از مفهوم ریاضی[۷۰] Bounded in استفاده می‌کنم (داشتن یک نقطه شروع و مسیر و اندازۀ خاص)

سوم، انقلاب اطلاعاتی (انقلاب سیلیکون)[۷۱] با مکانیزه/کامپیوتری شدن شدید به ویژه در عمل بازیابی اطلاعات همراه بود، و منجر به انفجار اطلاعاتی و اعلام زمینۀ گسترده‌تر علم اطلاعات شد. در حالی که این زمینه مدعی بود که تغییری را از پارادایم کتابداری محور به اطلاعات محور[۷۲] ایجاد می‌کند، اما این یک تغییر پارادایم به مفهوم صحیح آن نبود. صحبت‌ها و عبارت‌هایی نظیر «کتابخانه‌ها فراتر از دیوار[۷۳]» اساساً چارچوب رشته را تغییر نداد. بسیاری از پژوهشگران نظیر آنتونی دِبونز[۷۴]، بی سی بِروکز[۷۵]، پیتر اینگرسون[۷۶]، و دیگران یک چارچوب رشته  برای علوم اطلاعات ایجاد کردند، و رشتۀ LIS این چارچوب‌ها را پذیرفت. با وجود این، آن چارچوب‌ها عمدتاً در محافل دانشگاهی باقی ماندند. از مفاهیم اطلاعات تا سنجش اطلاعات[۷۷] و تأثیر آن طی دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ مطالعات خیلی وسیعی انجام شد. این مسیر پژوهشی منجر به توسعۀ پارادایم شناختی اطلاعات[۷۸] به عنوان مبنای علم اطلاعات شد، که متمایز و متفاوت از نظریۀ انتقال اطلاعات کلود شانون[۷۹] بود.

انقلاب اطلاعاتی چهارم[۸۰] که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم یک تأثیر انقلابی از انقلاب صنعتی چهارم است؛ دنیای شبکه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم؛ هوش مصنوعی (AI)[۸۱] و یادگیری عمیق[۸۲] و اینترنت اشیاء (IOT) [۸۳]  و چنین پیشرفت‌هایی نیاز به تغییر از شناخت فردی به شناخت توزیع‌شده[۸۴] و شناخت کوآنتمی[۸۵] دارد. 

زمانی که ISiM اجرا شد، مدارس LIS چگونه باید برنامههای دانشگاهی خودشان را اصلاح و بازسازی کنند تا به صورت مدارس اطلاعات ظاهر شوند؟

موضوع فراتر از بازسازی برنامۀ دانشگاهی است. من فکر می‌کنم که نیازی به اختراع مجدد چرخ نیست[۸۶]. بهترین راهبرد پیروی از مدل جنبش آی‌اسکول است. چالشی که وجود دارد ایجاد یک هویت منحصربفرد برای علم اطلاعات[۸۷] و یافتن یک پارادایم مناسب است. این راهبرد شامل ایجاد یک گروه چند رشته‌ای از دانشگاه‌ها و دپارتمان‌های مختلف[۸۸] و حرکت به سوی آی‌اسکول‌هاست که ترکیبی از کتابداری و علم اطلاعات، علم اطلاعات، و علوم ارتباطات است. زمینۀ نوظهور علم اطلاعات به جستجوی هویت و پارادایم مناسب ادامه می‌دهد. زمانی که من در اوایل دهۀ ۱۹۷۰ وارد حرفه شدم، اصطلاح علم اطلاعات به علم کتابداری اضافه شده بود. جستجو برای هویت از آن پس آغاز شد. همان‌طور که در کتاب بسیار اثرگذار علم اطلاعات: در جستجوی هویت[۸۹] ویرایش آنتونی دِبونز (۱۹۷۴) آمده است جستجو هنوز ادامه دارد.

علاوه بر فناوری‌های دیجیتالی[۹۰]، نیاز است که دو زمینۀ دیگر- آرشیوها و موزه‌ها را بپذیریم. کتابخانه‌ها، آرشیوها، و موزه‌ها موسسه‌های مرتبط با حافظۀ ملت[۹۱] هستند، و امروزه با توجه به فناوری‌های دیجیتالی، مرزهای آن‌ها در حال محو شدن است و به ما فرصتی می‌دهد که در هم ادغام شوند. علم الکترونیک[۹۲] و علوم انسانی دیجیتالی[۹۳] زمینۀ دیگری است که با قدرت در حال ظهوراست. آنچه را که من پیشنهاد می‌دهم گسترش و ادغام رشته‌ها و زمینه‌های مختلف با اطلاعات به صورت محورهای آن است. در حالی که اطلاعات جامع است، کتابخانه موسسه‌ای است که زیر چتر گستردۀ اطلاعات قرار می‌گیرد. LIS یک زمینۀ فرعی همراه با زمینۀ اطلاعات است. همان‌طور که در آی اسکول‌ها در سرتاسر جهان در حال رخ دادن است، هر آی‌اسکول می‌تواند همه یا برخی از زمینه‌های فرعی را شناسایی و بر آن تمرکز کند. برای مثال، آی‌اسکول دانشگاه میشیگان[۹۴] (که یکی از شرکای ISiM بود) مدرک لیسانس و فوق لیسانس را در اطلاعات و برنامۀ درسی آن که شامل دو جنبۀ فنی و اجتماعی انقلاب دیجیتالی[۹۵]– از هنرهای لیبرال[۹۶] تا مهندسی و فن‌آوری[۹۷] – است ارایه می‌کند. در سطح فوق لیسانس، آی‌اسکول میشیگان سه زمینۀ مورد نظر- علم کتابداری و آرشیو دیجیتال[۹۸]؛ علم داده[۹۹]/ تجزیه‌و‌تحلیل داده[۱۰۰]/ علوم اجتماعی رایانشی[۱۰۱]؛ تعامل انسان با رایانه[۱۰۲]/رایانش اجتماعی[۱۰۳]/طراحی تجربه کاربر[۱۰۴] را ارایه می‌کند. این آی اسکول همچنین دو برنامۀ دیگر فوق لیسانس را- یکی در انفورماتیک سلامت[۱۰۵] و دیگری در علوم دادۀ کاربردی[۱۰۶] ارایه می‌کند. زمینه‌ای که من فراهم کردم در عرصۀ گسترش افق‌های رشته[۱۰۷] است.

همچنین ما نیاز داریم تا یک مبنای نظری[۱۰۸] را کشف کنیم. در حالی که پنج قانون علم کتابداری همچنان مناسب به نظر می‌رسند، این عقیده را دارم که شاید زمان آن رسیده است که آنها را بازنگری و تفسیرمجدد کنیم. بر این باورم که با تغییر از سمت چارچوب ظرف‌محور[۱۰۹] به محتوا‌ محور[۱۱۰] و از سمت استفاده[۱۱۱] به کاربردپذیر کردن اطلاعات[۱۱۲] خطوط چارچوب جدید تعریف شوند. به من اجازه دهید تا برخی از افکارم را اینجا توضیح دهم:

نخست، «محتوا و شناخت[۱۱۳]». واژه‌نامۀ کمبریج محتوا را به صورت «ایده‌هایی که در یک تکه از نوشته، گفتار، یا یک فیلم جای می‌گیرد[۱۱۴]» تعریف می‌کند.

برای تعریف محتوا در بافت LIS من استفاده از نظریۀ شناخت توزیع‌شده[۱۱۵] را به عنوان چارچوب پیشنهاد می‌دهم. شناخت توزیع‌شده (DCog) یک چارچوب نظری و روش‌شناختی است که به وسیلۀ هاتچین و همکارانش[۱۱۶] در دانشگاه کالیفرنیا، سان‌دییِگو[۱۱۷] ایجاد شد تا فعالیت‌های شناختی را به صورت مجسم شده و قرار گرفته درون مجموعه فعالیت‌هایی که در آن رخ می‌دهد توضیح دهد. این چارچوب شامل همکاری و هماهنگی میان افراد، مصنوعات[۱۱۸] و محیط می‌شود. 

شناخت توزیع‌شده (DCog) «تبلیغات حالت‌های نمایشی را در میان رسانه‌ها[۱۱۹]» مطالعه می‌کند. محتوای ذهنی[۱۲۰] به صورت غیر قابل کاهش به شناخت فردی در نظر گرفته می‌‎شود. این شناخت به طرز صحیحی به صورت گسترده شده و انتقال داده شده در محیط[۱۲۱] در نظر گرفته می‌شود، که در آن اطلاعات برای سایر عامل‌ها[۱۲۲] هم در دسترس قرار می‌گیرد. شناخت توزیع شده به مطالعۀ روش‌هایی می‌پردازد که خاطرات، حقایق، یا دانش در اشیاء، افراد، و ابزارها در محیط اطرافمان تجسم می‌شوند.  

من محتوا را در این چارچوب به صورت «نامحدود[۱۲۳]» تعریف می‌کنم از آنجا که آن در تعامل دایمی میان پویایی و شناخت درونی و بیرونی[۱۲۴] و دایماً در حال تغییر است (مشابه با مفهوم شناخت کوآنتمی). شناخت کوآنتمی یک زمینۀ نوظهور[۱۲۵] است که از صورت‌گرایی ریاضی نظریۀ کوآنتمی[۱۲۶] برای مدل سازی پدیده‌های شناختی[۱۲۷] از قبیل پردازش اطلاعات[۱۲۸] به وسیلۀ ذهن انسان[۱۲۹]، زبان، تصمیم‌گیری، حافظۀ انسان[۱۳۰]، مفاهیم و استدلال مفهومی[۱۳۱]، قضاوت انسان[۱۳۲]، و شاخت استفاده می‌کند.

دوم، «کاربردپذیری». ایزو [سازمان استاندارد جهانی] کاربردپذیری را به صورت «میزانی که یک محصول می‌تواند توسط کاربران خاص برای دستیابی به اهداف خاص همراه با اثربخشی[۱۳۳]، کارایی[۱۳۴]، و رضایت[۱۳۵] در بافت خاص استفاده به کار برده شود» تعریف می‌کند. محصول در دست استفاده می‌تواند هر نوع اطلاعات در هر فرمی باشد یا هر چیزی که انسان با آن تعامل دارد. کاربردپذیری به طیف کاملی از ویژگی‌ها/ارزش‌ها- از دسترس‌پذیری تا اثربخشی، از اثربخشی تا اثرگذاری هر چیزی[۱۳۶] اشاره دارد که  به هر دو طراحی محصول و کاربر توجه می‌کند.

من اصول زیر را برای LIS (با احترام و پوزش از دکتر شیالی رام ریتا رانگاناتان) پیشنهاد می‌کنم:

  • محتوا برای همه است (محتوا جامع و کامل است)[۱۳۷]
  • محتوا را برای هر کسی ذخیره کنید (هر کاربری محتوای خودش و نوع و سطح ذخیره‌سازی[۱۳۸] را مشخص می‌کند)
  • محتوا را برای کاربردپذیری ذخیره کنید (فعالیت اصلی کتابخانه‌ها ذخیره‌سازی است).
  • دسترس پذیری، صحت[۱۳۹]، اثرگذاری محتوا[۱۴۰] کاربردپذیری را مشخص می‌کند (سنجه‌های کاربردپذیری[۱۴۱])
  • محتوا نامحدود[۱۴۲] و دایماً در حال تغییر است (محتوا شبیه به رودخانۀ در حال جریان[۱۴۳] است، هر کسی نمی‌تواند قدم به همان رودخانه بگذارد).

چه روندها و پیشرفتهایی را شما در آموزش و پژوهش LIS  در منطقۀ آسیای جنوبی[۱۴۴] می‌بینید؟ هند در کجا قرار گرفته است؟

روند مشابهی وجود دارد. برخی از مدارس تصمیم گرفته‌اند تا برنامه‌های درسی خودشان را با ابعاد بیشتری از فناوری‌های دیجیتالی که معرفی شد بازسازی کنند. اما همان‌طور که قبلاً گفتم ما نیاز داریم تا خودمان کاملاً تغییر کنیم و روزآمد شویم، اما تاکنون هیچ مدرسه‌ای به روند آی‌اسکول از طریق عضو شدن در آن نپیوسته است.

ما باید از جنبش بین‌المللی ضمن حفظ خصیصۀ هندی بودنمان[۱۴۵] تبعیت کنیم. من چالش‌ها را درک می‌کنم، و می‌دانم که رفع آنها آسان نیست. ما در مقطع کنونی به رهبری فکری قدرتمند[۱۴۶] برای تغییر و روزآمدی کامل خودمان نیاز داریم. ما نیاز به پیوستن رشته LIS   با سایر رشته‌ها و شکل گیری یک ایتلاف داریم. این آسان نیست، اما باید حداقل تلاشمان را بکنیم.

نامگذاری دورههای آموزشی LIS در حال تغییر است. ISiM، مرکز آموزش و پژوهش سندپردازی (DRTC)[۱۴۷] و تعداد خیلی کمی از موسسات و دانشگاهها در حال حاضر آن را تجربه کردند. مسیولیت کتابدار دانشگاهی هم اکنون مدیریت[۱۴۸] است؛ کتابخانۀ دانشگاهی هم اکنون مرکز منابع دانش[۱۴۹] است و نیز تقاضایی از کتابداران دانشکدهای برای تغییر مسیولیتهایشان وجود دارد. آیا نقشها و مسیولیتهای ما واقعاً در حال ارتقاء یافتن است؟ شما این پیشرفت را چگونه میبینید؟

من به تغییر سادۀ مسیولیت‌ها[۱۵۰] اعتقادی ندارم. ما نیاز به تغییر ذهنیت‌ها و جهان‌بینی‌هایمان[۱۵۱] داریم. اگر نقش‌ها و برچسب‌ها[۱۵۲]ی ما باید ارتقا یابند، پس ما نیاز داریم تا نقش‌هایمان را هم تغییر و گسترش دهیم. اجازه بدهید تا قدری بیشتر توضیح بدهم.

به طور سنتی کتابخانه‌ها به مصرف‌کنندۀ چرخۀ حیات اطلاعات[۱۵۳] خدمت ارایه کرده‌اند. امروزه ما نیاز داریم تا آن خدمت را به هر دو طرف مصرف‌کننده و خلق کنندۀ چرخۀ حیات اطلاعات[۱۵۴] گسترش دهیم. در حالی که در کتابخانه به پژوهشگران در نقش خلق‌کنندگی‌شان از طریق گزینش، گردآوری، و ایجاد ابزارها و نظام‌ها خدمات ارایه داده می‌شود، امروزه ما نیاز داریم که مستقیم‌تر و واضح‌تر به پژوهشگران در خلق دانششان از طریق مخازن سازمانی/ انتشارات الکترونیکی‌[۱۵۵]مان و نظایر آن خدمت‌رسانی کنیم. کتابخانه‌ها می‌توانند نقش فعال‌تری را در یک مسیر سبز به سوی مدل دسترسی باز[۱۵۶] عهده‌دار شوند. این نه فقط دربارۀ تقویت دسترسی به منابع اطلاعاتی منتشر شده توسط دیگران و جای دیگر بلکه شامل ایجاد نظام‌هایی برای تقویت دسترسی به منابع اطلاعاتی ایجاد شده توسط اعضای هییت علمی و کاربران می‌‌شود. کتابخانه‌ها می‌توانند نظام‌های تقویت کنندۀ سیگنال[۱۵۷] برای اعضای هییت علمی و دانشجویانمان باشند.

تغییر دیگری که ما در علم و ارتباط علمی[۱۵۸] می‌بینیم، به صورت کلی، در مدیریت و ذخیره‌سازی داده‌های علمی[۱۵۹] یا آنچه که به طور گسترده به عنوان علم الکترونیک (eScience) نامیده می‌شود است. علم الکترونیک فرصت‌های عالی برای کتابخانه‌ها و حرفه‌مندان کتابداری و علم اطلاعات ایجاد می‌کند تا نقش‌ها و انواع وظایفشان را در پشتیبانی از فرآیند خلق دانش/ پژوهش[۱۶۰] گسترش دهند.  بیایید تا کل چرخۀ حیات اطلاعات[۱۶۱] را به منزلۀ قلمرو و مرزهای حرفه‌ای خودمان[۱۶۲] بپذیریم.

ما مسایل چالش برانگیز خاصی داریم- تعداد دانشجویان ثبتنام کننده برای دورههای آموزشی لیسانس کتابداری و علم اطلاعات به تدریج در حال کاهش است؛ تعداد دانشجویانی که آزمون صلایت ملی (NET)[۱۶۳] را میگذرانند در حال افزایش است؛ دارندگان مدرک دکتری افزایش پیدا کرده‌اند؛ ما داوطلبان واجدشرایط[۱۶۴] را با مجموعه مهارتی نامتناسب با  نیازهای محل کار[۱۶۵] برای بازار تربیت می‌کنیم، و غیره. چرا و کجا ما در حال شکست خوردن هستیم؟ چگونه باید دانشگاهها، معلمان و مدارس LIS به صورت دسته جمعی در آینده  فعالیت کنند؟

به عقیدۀ من مسیلۀ اصلی در برندسازی و تثبیت موقعیت حرفۀ اطلاعات[۱۶۶]  است.

تغییر LIS ، در ادامۀ استدلال قبلی است. من در ادامه آن‌ها را تکرار می‌کنم:

  • پشتیبانی از طرف‌های خلق کننده[۱۶۷]، حفاظت‌کننده[۱۶۸]، و مصرف‌کنندۀ[۱۶۹] چرخۀ حیات اطلاعات: به طور سنتی LIS بر روی طرف کاربر (مصرف‌کننده) چرخۀ حیات اطلاعاتی تمرکز کرده است.
  • امروزه با وجود استمرار مسیولیت‌پذیری برای دسترسی و قابلیت دستیابی به محتوا در پشتیبانی از آموزش و پژوهش، تمرکز بر طرف خلق کنندۀ چرخۀ حیات اطلاعاتی و پیشتیبانی از پژوهشگران و عموم در فرایند خلق دانششان ضرورت دارد. به عبارت دیگر، برای همۀ کاربران در سرتاسر طیف اطلاعات[۱۷۰].
  • مخزن سازمانی و نشر دسترسی باز (یعنی طلایی و سبز هر دو)[۱۷۱] تلاش‌هایی در آن مسیر هستند. متخصصان LIS رهبری در این فضا را عهده‌دار شده‌اند. با وجود این، ما نیاز داریم تا آن را بیشتر تقویت کنیم و افزایش دهیم.
  • متخصصان و نهادهای تخصصی[۱۷۲] باید این نقش و مسیولیت‌ها[۱۷۳] را درون شرح شغل متخصصان [۱۷۴]LIS مخصوصاً در کتابخانه‌های دانشگاهی و پژوهشی (ARIs)[۱۷۵] بگنجانند. با اینکه که این کار به طور تکاملی اتفاق می‌افتد نیاز به لیست کردن وظایف کتابخانه‌های دانشگاهی و پژوهشی و شرح شغل‌ها وجود دارد.
  • لازمۀ این تغییر آن است که LIS رسماً بازاریابی مخازن سازمانی (IRs)[۱۷۶] را بپذیرد و عمل کند، همراه با حفظ این مخزن برای اطمینان از اکتشاف محتواها فراتر از کلیدواژه‌ها[۱۷۷]، امکاناتی را در نظر بگیرد همانند آنکه این را خواند/ این را هم دانلود کرد[۱۷۸] و نظایر آن، و فراتر از مخازن سازمانی برای سایر سنجه‌ها یا سنجش‌های پژوهشی[۱۷۹] حرکت کنند.
  • ریسرچ گیت[۱۸۰]، edu نمونه‌هایی هستند که حرفۀ LIS می‌تواند از آن ها الگو بگیرد.
  • طرف ذخیره‌کنندۀ اطلاعات نیاز به زمینه‌ای دارد که بر روی توسعۀ پروتکل‌ها، استانداردها و روش‌های ذخیره‌سازی[۱۸۱] تمرکز می‌کند (درست همانند رانگاناتان که قواعد، اصول و طرح‌های رده بندی و فهرست‌نویسی[۱۸۲] را ایجاد کرد)، توسعۀ هستی‌شناسی‌ها[۱۸۳]، راهنماها[۱۸۴] نمونه‌هایی از آن هستند.

برای برندسازی مجدد[۱۸۵]: 

  • با این که کتابخانه‌ها سازمان‌های مقدسی[۱۸۶] هستند، ما نیاز داریم تا مکان‌های رویدادی[۱۸۷] هم در آن ایجاد شوند. ما چگونه آن کار را انجام دهیم. با پذیرفتن مدل استارباکس[۱۸۸] (مشاهدۀ من در ایالات متحده و تا حدی هم در هندوستان، استارباکس‌ها در انواعی از محیط‌های دانشگاهی هاب‌های مجازی دانشجویی[۱۸۹]، تیم‌سازی با دانشجویانی که به آنجا می‌آیند، مطالعه می‌کنند، تکالیفشان را انجام می‌دهند، همکاری می‌کنند و نظایر آن هستند) .
  • در ایالات متحده، کتابخانه‌های دانشگاهی اساساً فضاهایی با ارایۀ مناسب‌ترین محیط و امکانات هستند تا دانشجویان بیایند و مطالعه کنند.
  • و کتابخانه‌های عمومی به هاب بودن اجتماعات محلی[۱۹۰] و مراکز فرهنگی جمعی[۱۹۱] ادامه می‌دهند.
  • این موضوع کتابخانه‌ها به منزلۀ مکان[۱۹۲] را در ذهن من ایجاد می‌کند. دارایی چشمگیر کتابخانه‌ها[۱۹۳] در میان اموال حقیقی‌شان این است که آن‌ها در قلب دانشگاه/ شهرها[۱۹۴] هستند. طراحی فضاهایی برای تعامل و همکاری[۱۹۵] همراه با قهوه و استراحت[۱۹۶] مسیری رو به جلو است.
  • مسیر دیگر به صورت آزمایشگاه‌های داده[۱۹۷] یا آزمایشگاه‌های انفورماتیک[۱۹۸] یا نظیر آن با تمام نرم افزارها و سخت‌افزارهای مورد نیاز برای پشتیبانی از علم الکترونیک و تولید محتوا[۱۹۹] (مقالات پژوهشی/ پایان نامه/ تکالیف و مانند آن) است.
  • از آنجا که اطلاعات در همه جا حضور دارد، ما نیاز به مکانی برای افراد به منظور کار کردن/ درگیر شدن با اطلاعات[۲۰۰] و برندسازی مجدد کتابخانه به منزلۀ مکان یا هابی برای تمام فعالیت‌های پژوهشی خواندن/ نوشتن/ تعامل با اطلاعات[۲۰۱] داریم.
  • کتابخانه‌ها نیاز دارند تا بحث‌های کتابی[۲۰۲] داشته باشند (همانند گفتگوهایی دربارۀ کتاب‌های مشهور یا پرفروش[۲۰۳]/ رویداد خواندن در کتابفروشی‌ها یا فستیوال‌های ادبی و مانند آن[۲۰۴]). کتابخانه‌ها باید مکانی برای ملاقات و تعامل با نویسندگان شوند (کتابخانۀ نالاندا[۲۰۵] چنین مکانی برای پژوهشگران بود)

در نهایت برای یادآوری-

  • کتابخانه‌ها نه فقط برای اطلاعات/ دانش بلکه به خاطر دقت و صحت اطلاعات/ پاسخ‌ها[۲۰۶]یی که آنها ارایه کردند مشهور شدند.
  • در دوران پسا حقیقت امروزی[۲۰۷]، شایعات[۲۰۸] در حال گسترش است، و امروزه منابع قابل اعتمادی از اطلاعات صحیح[۲۰۹] موردنیاز هستند و کتابخانه‌ها شاید بتوانند از طریق تبدیل شدن به مراکز/منابعی برای بررسی اخبار دروغ[۲۱۰] و شایعات این نیاز را برآورده کنند.
  • در عصر پساحقیقت امروزی، نیاز مبرم به آموزش افراد در هنر و علم تشخیص اخبار دروغ[۲۱۱] وجود دارد. برنامه‌های سواد اطلاعاتی ما باید همان را انجام دهد.

اخیراً بسیاری از متخصصان به روند استفاده از  غیرمتخصصان در نهادهای تخصصی انتقاد دارند. شما این مسیله را چگونه میبینید؟

به نظر من، این به چالش‌های کیفی[۲۱۲]، سخت‌گیری پژوهش[۲۱۳]، و برندسازی باز می‌گردد. ما نیاز به بازیابی جایگاهمان از طریق پژوهش، ایتلاف و رهبری داریم.

زمانی بود که پایان نامهها و رسالهها به میزان زیادی غیرقابل دسترس بودند و مراجعه به آنها از طریق مجوزهای کتابخانه امکانپذیر بود. گرچه وضعیت کنونی در مجموع، به لحاظ جهانی، متفاوت است، تا چه میزان ما از طریق پلتفرمهای ایتیدی (رساله و پایان نامههای الکترونیک)[۲۱۴] به دسترسی باز به آثار پژوهشی دست یافتهایم؟

از نظر جهانی، ای‌تی‌دی یک موفقیت چشمگیر داشته یا حداقل شاهد یک موفقیت معقولی بوده است. یکی از دلایل موفقیت آن (از نظر جهانی) باز هم  به خاطر ایجاد جامعۀ متنوعی از ذینفعان- سیاست‌گذاران، کتابداران و اعضای جامعۀ دانشگاهی است که از جنبش ای‌تی‌دی‌ها و دسترسی باز به صورت عمومی پشتیبانی کردند. همچنین، برای موفقیت ای‌تی‌دی، به ایجاد جامعۀ ذینفعان از دانشجویان، اعضای هییت علمی، سیاست‌سازان و متخصصان LIS برای آغاز و قوت بخشیدن به جنبش نیاز داریم.

پروژۀ کتابخانۀ دیجیتالی دانشگاهی یکی از موفقیتهای مهم شما بود. هم اکنون شوگانگا[۲۱۵] همۀ تلاشهایی را که شما تجسم کرده بودید را انجام میدهد. حتی شما به اینفلیبِنت (شبکۀ کتابخانه و اطلاعات) به عنوان عضو هییت مدیره خدمت کرده بودید. چه تلاشهای دیگری هند نیاز دارد تا گنجینههای فکری[۲۱۶] ما را نشان دهد؟

در حقیقت پروژۀ کتابخانۀ دیجیتالی دانشگاهی، شوگانگا را به وجود آورد. پیشینۀ شوگانگا را در ادامه توضیح می‌دهم. به عنوان بخشی از پروژۀ دانشگاهی، به منظور ایجاد ایتلافی دانشگاهی با حمایت کمیسیون کمک‌های مالی دانشگاه (UGC)[۲۱۷]، من یک جلسۀ بارش فکری[۲۱۸] با شرکت ۲۲ معاون[۲۱۹] با پروفسور آرون اس. نیگاوِکِر[۲۲۰] در می ۲۰۰۳ ترتیب داده بودم، که منجر به تأسیس یک کمیته برای پایان نامه‌ها و رساله‌های الکترونیک شد، که من هم یک عضوی از آن بودم. و بقیۀ آن تاریخچه است که به عنوان کلیشه تلقی می‌شود.

یک چیزی که ما هنوز در آن خوب کار نمی‌کنیم- شناسایی و درک اهمیت بازاریابی محصولات/ خدمات/ طرح‌های ما[۲۲۱]ست. یک سخنرانی را از یک کنفرانس بین‌المللی کتابخانۀ دیجیتالی به خاطر می‌آوردم، که در آن سخنران گفت « اگر می‌سازم، آیا به چشم خواهد آمد؟[۲۲۲]» پس مهم آن نیست که این مخزن‌ها ساخته می‌شوند بلکه مهم آن است که آنرا جا بیندازیم و تبلیغ کنیم. این دقیقاً جایی است که نقش گسترش‌یافتۀ متخصص LIS می‌تواند وارد شود. کتابخانه‌ها و متخصصان LIS برنامه‌های «آموزش کاربر»[۲۲۳] فراوانی را برای افزایش استفاده و کاربردپذیری منابع اطلاعاتی اجرا می‌کنند. کارگاه‌ها و طرح‌‎های مشابهی برای مخازن سامانی و نیز برای کمک به تبلیغ دارایی‌های فکری اعضای هییت علمی/سازمان[۲۲۴] و برای نشان دادن رویت‌پذیری/دانلودهای افزایش یافته[۲۲۵]، و دیگر سنجه‌ها به LIS کمک می‌کند تا جایگاه خود را در قلب دانشگاه[۲۲۶] بازیابی کنند. من تمایل دارم که به نمونه‌های ریسرچ گیت و Academia.edu در زمینۀ ارتقای خدمات‌رسانی مخزنمان[۲۲۷] اشاره کنم.

یوجیسی فعالیت در رابطه با داوری پایان نامهها به منظور اعطای جوایز را آغاز کرده است تا پی به وضعیت کیفی پایان نامهها ببرد. شما این پیشرفت را چگونه میبینید؟

من توجهی به هر آنچه که مربوط به گذشته است[۲۲۸] نمی‌کنم (خواه ارزیابی‌ها[۲۲۹] یا خواه تنبیه‌ها[۲۳۰]). من همیشه بیشتر به سخت‌کوشی در زمینۀ پیشگیری به جای درمان[۲۳۱] توجه می‌کنم. بیاییم نظام تضمین کیفی پایان نامه‌ها[۲۳۲] را قبل از آن که به آن‌ها جایزه‌ای اعطا شود تقویت کنیم. بیاییم سخت‌گیری بیشتری نسبت به برنامۀ دکتری، از زمان مطالعۀ مروری تا طراحی پژوهش تا روش‌شناسی و گردآوری و تجزیه‌و‌تحلیل داده داشته باشیم. سخت‌گیری دانشگاهی[۲۳۳] کلیدی برای تضمین کیفیت[۲۳۴] است. برای مثال، در دانشگاه میسور، به عنوان عضوی از سیاست بازنگری قوانین دکتری[۲۳۵]، در اتخاذ سیاست انتشار دو مقاله قبل از پذیرش پایان نامه در کنار انجام تکالیف دوره و سنجش‌های اینچنینی فعال بودم. البته، این منجر به فعالیت مجلات چپاولگر[۲۳۶] و انواع دیگرمسایل می‌شود. برای اجتناب از این مسایل، شما باید لیست استانداردی از مجلات را در هر رشته پیشنهاد دهید که دو مقاله باید در آن‌ها به چاپ برسند. من اطمینان دارم که یو‌جی‌سی کِیر[۲۳۷] در حال فعالیت در این مسیر است.

شما پیوندهای بینالمللی و ارتباط گستردهای دارید. این مهارتها و توانمندیها را چگونه توسعه دادید؟

تشکر می‌کنم به خاطر این کلمات محبت‌آمیز. زمانی که ما اعتماد داریم که یک کار سخت صادقانه را انجام دهیم، بدون توجه به جغرفیای آن دنبال کیفیت آنیم. دانش هیچ مرزی را نمی‌شناسد. یادگیری حتی در زمان‌های باستان[۲۳۸] جهانی بود. قرار شد دانشگاه نالاندا پژوهشگرانی را از سرتاسر دنیا جذب کند. همانند ورزش‌ها، در دانشگاه‌ها هم ما باید با/بر ضد بهترین بازی کنیم. چیزی که من اوایل آموختم (ضمن سپاس از والدین و آموزه‌هایشان) – خواندن وسیع[۲۳۹] است. خواندن افق‌های فکری فرد[۲۴۰] را به روش‌های مختلفی گسترش می‌دهد. به من نه فقط خواندن کتاب‌های متنی مدرسه ، بلکه فراتر از آن روزنامه‌هایی به هر دو زبان انگلیسی و کانادا[۲۴۱] [گویش دراویدی که در ایالت میسوردر جنوب هندوستان رواج دارد] و مجلات- از مجلات پیشنهاد خواندن[۲۴۲] و تایم[۲۴۳] و اکونومیست[۲۴۴] در در روزهای اول دانشگاهم- به من پیشنهاد شد. من حدس می زنم که این چشمان مرا باز کردند. زمانی که دانشجوی LIS شدم شروع به خواندن مجلات بین المللی نظیر مجلۀسندپردازی[۲۴۵] و مجلۀ  آمریکایی اطلاعات[۲۴۶] کردم. من به این‌ها توجه کردم تا اینکه عادت خواندن وسیع و یک ذهنیت جهانی[۲۴۷] در من شکل گرفت. تمرکز من همیشه این بود، «جهانی بیندیش، محلی عمل کن[۲۴۸]». من از هر فرصتی استفاده می‌کردم و به خارج می‌رفتم تا ارتباطاتی را ایجاد کنم. شاید این دلیل دیگری برای آن است که تخصصم/ تمرکزم بیشتر روی علوم اطلاعات می‌توانست باشد. پژوهش دکتری من مفاهیم اطلاعات و پارادایم شناختی علوم اطلاعات[۲۴۹] را بررسی کرد. پژوهش‌های خیلی زیادی در هند در آن زمینه وجود نداشت. از سال ۱۹۹۵، من هم توانستم از فناوری ایمیل برای ایجاد ارتباطات پایدار طبق فلسفۀ خودم که «بگذارید افکار اصیل از هر طرف بیاید[۲۵۰]» استفاده کنم.

اپلیکیشن‌های رایانه‌ای و کتابخانه‌های دیجیتالی پروژه‌های پژوهشی حمایت شدۀ من است، که این منظور را می‌رساند که باید مخصوصاً  با دنیای پیشرفتۀ غربی به منظور همکاری کردن ارتباط داشته باشم. در زمینۀ کتابخانه‌های دیجیتالی در اواسط دهۀ ۱۹۹۰، ما فقط در زمینۀ محو کردن مرزها[۲۵۱] صحبت نکردیم، بلکه آن را با همکاری‌های بیشتری انجام دادیم.

در حالی که این کلیشه است اما من هنوز تمایل دارم که از این عبارت ابداع شدۀ توماس فریدمن[۲۵۲] «دنیا مسطح است[۲۵۳]» استفاده کنم، و فناوری‌های دیجیتالی مسیری را برای همسایگی‌های دیجیتال[۲۵۴] ایجاد می‌کنند. در یک سطح تفاوت زیادی بین نشستن در ساختمان‌تان و قارۀ دیگر به لحاظ ارتباطات دیجیتالی[۲۵۵] وجود ندارد. بنابراین،  این ترکیبی از ذهنیت[۲۵۶]، اعتماد به نفس[۲۵۷]، و فن‌آوری[۲۵۸] است که مرا قادر می‌سازد تا «جهانی» باشیم.

شما نقشهای مختلفی دارید- معلم، پژوهشگر، سخنران، مشاور، مدیر، متخصص اطلاعات، موسسهساز، و غیره. کدام یک از نقشها به شما نزدیکتر است و خانواده و همکاران حرفهای شما در شکل گرفتن آن دخیل هستند؟

من اول و آخر یک دانشگاهی هستم. سایر نقش‌ها از بخشی از آن زمین سبز برآمده‌اند. و آن نقش‌ها هم کم اهمیت نیستند. من ابتدا و در درجۀ اول عاشق نقشم به عنوان معلم هستم به خاطر فرصتی که برای شکل دادن به ذهن‌های جوان دارم. من همیشه از تدریس لذت برده‌ام، و زمانی که در کلاس درس هستم خیلی خوشحالم. خانوادۀ من به هر شکل ممکن مرا پشتیبانی کردند- از پشتیبانی تا مشارکت فعالانۀ غیرمستقیم. اول، من باید بگویم که والدین من بودند که ارزش‌های درست و نگرش به کار و اخلاقیات کاری[۲۵۹]  را به من فهماندند. والدینم از من خواستند تا در هر کاری که انجام می‌دهم بهترین باشم و این برای من خیلی باعث افتخار است. همسرم تکیه گاهم در زندگی و حرفه‌ام بوده است.

با توجه به این که همسرم هم یک دانشگاهی و در دانشگاه است، به صورت هماهنگ با یکدیگر کار کرده‌ایم و بیشتر تلاش‌ها، اگر بخواهید بدانید تلاش‌های مشترک[۲۶۰] بودند. ما یک پیمان نانوشته[۲۶۱] داشتیم- پانزده سال اول ازدواج ما، من عهد بستم که دو فرزندم را بزرگ کنم و او می‌توانست برود و دور دنیا مسافرت کند، که این کار را کرد. این معامله بعد از پانزده سال اول بود. من از آن بیرون آمدم. هنوز به خاطر می‌آورم که در سال ۱۹۹۵، زمانی که پسرم ده ساله بود، تصمیم گرفتم که الآن نوبت من است که حرفه‌ام را سر و سامان دهم و کنترل کامل آن را به دست بگیرم، من با فرزندانم در مورد دور بودن و مسافرت کردنم و نظایر آن صحبت کردم. و آنها نه تنها موافق بودند بلکه مشتاقانه پذیرفتند (من حدس می‌زنم که به خاطر انضباطم و این که من سخت کوش بودم و سخت باور به فعالیت کردن داشتم، آن ها از این ایدۀ من استقبال کردند تا مرا از خودشان دور کنند).

موسسه‌سازی هیجانی و چالش‌انگیز است. تا آن‌جایی که همکاران آن را ترک می‌کنند، دو تا از آن‌ها در ISiM بودند، که به من در ایجاد آن کمک کردند و نیز در ایجاد شبکۀ بین‌المللی همکاران حرفه‌ای[۲۶۲] که مرا به هر نحو ممکن پشتیبانی کردند. می‌‎خواهم یاد ویژه‌ای کنم از آنگروش ماندیا[۲۶۳] است که در حال حاضر همکار پژوهشی در دپارتمان علوم رایانه[۲۶۴] در دانشگاه لیورپول، انگلستان[۲۶۵] است. او کسی است که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ با من همکاری و در ایجاد ISiM به من کمک کرد.

به عنوان یک معلم LIS به مدت سی و پنج سال، شما برای معلمانی مثل من الهامبخش هستید. پیام شما برای معلمان LIS و همینطور کتابداران چیست؟

راستش، من ۴۲ سال معلم LIS هستم! پیام من ساده است. یک انسان دانشگاهی باید کنجکاوی بی حد و مرزی[۲۶۶] داشته باشد تا افق‌های دانش[۲۶۷] را کشف کند، عمیق‌تر کاوش کند[۲۶۸] و وسعت ببخشد. شما باید به قصد لذت کامل از دانستن مطالعه کنید. این فقط یک شغل نیست بلکه یک مأموریت[۲۶۹] است. به عنوان یک دانشگاهی به خاطر داشته باشید که مرزها و خطوط کارتان را تشخیص دهید- که این عالی است. عبور از مرزها[۲۷۰] برای این مسیر یک ارزش[۲۷۱] است.

من یک فسلفۀ عمومی در زندگی خودم دارم- ضررها را تبدیل به سودها کنید[۲۷۲].

به عنوان یک معلم LIS ، به طرف مثبت به جای منفی آن نگاه کنید. بله، یک طرف منفی وجود دارد، به خاطر جایگاه پایینی که در سلسله مراتب رشته‌های دانشگاهی[۲۷۳] دارد؛ ما از جایگاه خاصی که در ارتباط با سایر رشته‌ها به وجود آمده لذت نمی‌بریم. من باید یک ماجرای جالبی را با شما در میان بگذارم. در بازگشت به گذشته در دهۀ ۱۹۸۰، من در یک کارگاه پیشرفت اعضای هییت علمی برای معلمان مهندسی در یک کالج محلی مهندسی سخنرانی می‌کردم. و بعد از اتمام سخنرانی‌ام یک شرکت‌کننده به طرفم آمد و یک کلمۀ محبت‌آمیزی برای قدردانی از سخنرانی‌ام گفت «با وجود این که یک پروفسور LIS هستید، اما این سخنرانی عالی بود». من نمی‌دانستم که آیا باید بخندم یا گریه کنم. بنابراین من از چالش‌های یک معلم LIS درون جامعۀ دانشگاهی در محیط دانشگاه آگاهم. پیام من این است- از طریق فعالیتتان ثابت کنید و نشان دهیدکه از معلمان دیگر در سایر رشته‌ها بهتر هستید. اجازه دهید که جایگاه پایین شما را به پیشرفت سوق دهد نه اینکه شما را ناامید کند.

حالا اجازه دهید که به جنبۀ روشن‌تر معلم LIS نگاه کنیم. به خاطر رشته‌مان ما فرصت داریم تا دیگر رشته‌ها را گسترش دهیم و کشف کنیم و از آن‌ها قرض بگیریم، با آنها یکپارچه و ادغام شویم. رشتۀ ما یک فرارشته است و از این رو ما می‌توانیم و باید با افزایش مرزهای رشته‌‌مان فراتر از این باشیم[۲۷۴]. برای مثال در دانشگاه میسور، من توانستم یک بخش جدیدی ایجاد کنم که ICD (بخش اطلاعات و ارتباطات)[۲۷۵] نام گرفت، و و الآن دو سال است که آن را به عنوان مدیر بخش سرپرستی می‌کنم و در دورۀ تصدی این پست، من توانستم زیرساخت فن‌آوری اطلاعاتی و ارتباطی دانشگاه را ایجاد کنم. اجازه دهید که مثال دانشجو و کارمندم- آنگروش ماندیا را بزنم. آموزش و پس زمینۀ رشته‌ای او در LIS است، اما پژوهشش بیشتر به طرف علوم رایانه سوق پیدا کرد و او در دپارتمان علوم رایانه لیورپول مشغول فعالیت است.

از مرزهای رشته‌ها و جغرافیایی‌ها[۲۷۶] عبور کنید و فراتر از چارچوب [۲۷۷]LIS پیش روی کنید ودر نتیجۀ آن شما ماهیت[۲۷۸]، جایگاه[۲۷۹] و ساختار[۲۸۰] LIS را ارتقا خواهید داد.

* * * * *

نکته: همۀ پاسخ‌ها و عقاید بیان شده در این مصاحبه/ سند متعلق به مصاحبه شونده است.

 

[۱] این مصاحبه در لینک زیر منتشر شده است:

https://openinterview.org/۲۰۲۰/۰۲/۲۸/shalini-urs-the-emergent-field-of-information-science-continues-to-search-for-identity-and-a-suitable-paradigm/

[۲] دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه خوارزمی

[۳] Professor Shalini Urs [۴] academician [۵] information scientist [۶] institution builder [۷] sought after speaker [۸]  University of Mysore [۹] Karnataka, India [۱۰] Fulbright scholar [۱۱] visiting professor at Virginia Tech, USA [۱۲] Indian Statistical Institute, Bengaluru [۱۳] Vidyanidhi Digital Library project [۱۴] an internationally known Indian open access repository [۱۵] Networked Digital Library of Theses and Dissertations (NDLTD) [۱۶] Information and Library Network (INFLIBNET) [۱۷] a consultant for UNESCO

[۱۸] ISiM (International School of Information Management)

[۱۹] global funding and collaboration

[۲۰] a vast network of linkages 

[۲۱] Infosys

[۲۲] Sarika Sawant 

[۲۳]  Open Interview

[۲۴]  meta discipline 

[۲۵] MYRA School of Business

[۲۶]  ‘institution-building’ journey

[۲۷] Be the change you wish to see

[۲۸] possibilities of creating/innovating

[۲۹] NISSAT (National Information System for Science and Technology)

[۳۰]  DSIR (Department of Scientific and Industrial Research)

[۳۱] Government of India 

[۳۲] Ford Foundation

[۳۳] iSchool movement

[۳۴] Informatics (India) Ltd

[۳۵] N.V. Sathyanarayana (CMD of Informatics)

[۳۶] Ronald Larson

[۳۷] Dean of School of Information Science, University of Pittsburgh

[۳۸] member of the iSchool Caucus

[۳۹] iConference

[۴۰]  Penn State University

[۴۱] perils of pioneering and forging of interdisciplinary alliances

[۴۲] word gang

[۴۳] coalition

[۴۴] digital era

[۴۵] exploding digital information

[۴۶]  intersection of information, technology, and people/society

[۴۷] purely technological paradigm

[۴۸]  ethos of Indian academia

[۴۹]  inertia/inability

[۵۰] disciplinary framework of the domain

[۵۱] in line with the changing landscape

[۵۲]  digital shift

[۵۳] medium/container of information

[۵۴] paradigm shift

[۵۵] buzzword

[۵۶] marketing speak 

[۵۷] true Kuhnian sense

[۵۸] Thomas Kuhn

[۵۹] Structure of Scientific Revolutions

[۶۰] basic concepts, tenets, experimental practices, and shared values of a scientific discipline

[۶۱]  Copernican Revolution (Heliocentric view)

[۶۲] Ptolemaic model of Geocentric view

[۶۳] Content- freed from the contours and constraints of a container

[۶۴] Content- from scarce to overabundant commodity

[۶۵] Content­- from scholarly to the citizenry

[۶۶] disciplinary framework

[۶۷] Gutenberg Revolution

[۶۸] scholarly communication revolution/ Scientific Literature explosion

[۶۹] micro documents

[۷۰] mathematical sense

[۷۱] information revolution (Silicon Revolution) 

[۷۲] library centric to the information-centric paradigm

[۷۳] libraries without walls

[۷۴] Anthony Debons

[۷۵] BC Brookes

[۷۶] Peter Ingwerson

[۷۷]  From notions of information to measuring information 

[۷۸] cognitive paradigm of information

[۷۹] transmission centric information theory of Claude Shannon

[۸۰] Information Revolution ۴.۰

[۸۱]  AI (Artificial Intelligence)

[۸۲] Deep Learning

[۸۳] IoT (Internet of Things)

[۸۴] distributed cognition

[۸۵]  quantum cognition

[۸۶] no point in reinventing the wheel

[۸۷] unique identity for Information Science

[۸۸]  multidisciplinary group of academics and departments

[۸۹]  Information Science: Search for an Identity

[۹۰] digital technologies

[۹۱] public memory

[۹۲] eScience

[۹۳] Digital Humanities 

[۹۴] University of Michigan iSchool

[۹۵] digital revolution

[۹۶] liberal arts

[۹۷] engineering and technology 

[۹۸] Digital Archives and Library Science

[۹۹] Data Science

[۱۰۰] Data Analytics

[۱۰۱] Computational Social Sciences

[۱۰۲] Human-Computer Interaction

[۱۰۳] Social Computing

[۱۰۴] User Experience Design

[۱۰۵] Health Informatics

[۱۰۶] Applied Data Sciences

[۱۰۷] expanding the horizons of the field

[۱۰۸] theoretical foundation

[۱۰۹] container-centric

[۱۱۰] content-centric

[۱۱۱] use

[۱۱۲] usability of information

[۱۱۳] content and cognition

[۱۱۴] the ideas that are contained in a piece of writing, a speech, or a film

[۱۱۵] Distributed Cognition Theory

[۱۱۶] Hutchins and his colleagues

[۱۱۷]  University of California, San Diego

[۱۱۸] artefacts

[۱۱۹] propagation of representational states across media

[۱۲۰]  Mental content

[۱۲۱] off-loaded and extended into the environment

[۱۲۲] agents

[۱۲۳] unbounded

[۱۲۴] constant interaction between internal and external cognition and dynamic

[۱۲۵]  emerging field

[۱۲۶]  mathematical formalism of quantum theory

[۱۲۷]  cognitive phenomena

[۱۲۸] information processing

[۱۲۹]  human brain

[۱۳۰]  human memory

[۱۳۱] concepts and conceptual reasoning

[۱۳۲] human judgment

[۱۳۳] effectiveness

[۱۳۴] efficiency

[۱۳۵]  satisfaction

[۱۳۶] from accessibility to efficiency to efficacy to everything

[۱۳۷] Content is for all (content is inclusive and exhaustive)

[۱۳۸] content and the kind and level of curating

[۱۳۹]  accuracy

[۱۴۰] efficacy of content

[۱۴۱] measures of usability

[۱۴۲] measures of usability

[۱۴۳] flowing river

[۱۴۴] South Asia region

[۱۴۵] our Indian flavour

[۱۴۶] robust and intellectual leadership

[۱۴۷] The Documentation Research and Training Centre (DRTC)

[۱۴۸]  Director

[۱۴۹] Knowledge Resource Centre 

[۱۵۰] simple changing of the nomenclatures

[۱۵۱] change our mindsets and paradigms

[۱۵۲] labels

[۱۵۳] ‘consumer’ end of the information life cycle

[۱۵۴] consumer and creator end of the information life cycle

[۱۵۵] institutional repositories/eprints

[۱۵۶] green route to the open-access model

[۱۵۷] signal boosting systems 

[۱۵۸] science and scholarly communication

[۱۵۹] scientific data curating and management

[۱۶۰] research/knowledge creation process

[۱۶۱] entire information life cycle

[۱۶۲] our scope and boundaries of the profession

[۱۶۳] National Eligibility Test (NET)

[۱۶۴] more eligible candidates

[۱۶۵] falling short to skill sets as required by the employer/employment

[۱۶۶]  branding and positioning of the information profession

[۱۶۷] creator

[۱۶۸] curator

[۱۶۹]  consumer

[۱۷۰] across the spectrum of information

[۱۷۱] Institutional Repository and Open Access Publishing (i.e. both green and gold) 

[۱۷۲] professionals and the professional bodies 

[۱۷۳] role and responsibilities 

[۱۷۴] job description (JD) of LIS professionals

[۱۷۵]  academic and research libraries (ARLs)

[۱۷۶] marketing the institutional repositories (IRs)

[۱۷۷] discoverability of the content beyond keywords

[۱۷۸] those who read this/downloaded this also

[۱۷۹] other research metrics and measurements

[۱۸۰] ResearchGate

[۱۸۱] protocols, standards and methods for curation

[۱۸۲] classification and cataloguing rules, principles and schemes

[۱۸۳]  ontologies

[۱۸۴] crosswalks

[۱۸۵] rebranding

[۱۸۶] venerated institutions

[۱۸۷] happening places 

[۱۸۸] Starbucks model

[۱۸۹] virtually student hubs

[۱۹۰] hub of the local communities

[۱۹۱] community’s cultural centres

[۱۹۲] libraries as places

[۱۹۳] great asset of libraries

[۱۹۴]  heart of the campus/cities

[۱۹۵] Designing spaces for interaction and collaboration

[۱۹۶]  coffee and refreshments

[۱۹۷] data labs

[۱۹۸] Informatics Labs

[۱۹۹] creating content

[۲۰۰] work with/ engage with information

[۲۰۱] scholarly activities of reading/ writing / interacting with information.

[۲۰۲] book talks

[۲۰۳] best sellers or popular book talks

[۲۰۴] readings happen in bookstores or literary festivals and the like

[۲۰۵] Nalanda library

[۲۰۶]  accuracy and authenticity of information/answers

[۲۰۷] today’s post-truth era

[۲۰۸] disinformation

[۲۰۹] credible sources of authentic information

[۲۱۰]  fake news

[۲۱۱] art and science of detecting fake news

[۲۱۲] challenges of quality

[۲۱۳] rigour of scholarship

[۲۱۴]  ETDs (electronic theses and dissertations) platforms

[۲۱۵]  Shodhganga

[۲۱۶] intellectual treasure

[۲۱۷] University Grants Commission (UGC)

[۲۱۸] brainstorming meeting

[۲۱۹] vice chancellors

[۲۲۰] Prof. Arun S. Nigavekar

[۲۲۱] marketing our products/services/initiatives

[۲۲۲] if we build, will they come?

[۲۲۳] ‘user education’ programs

[۲۲۴] market the intellectual assets of the faculty/organization

[۲۲۵] increased visibility/downloads

[۲۲۶] heart of the campus

[۲۲۷] enhancing the services of our repositories

[۲۲۸] favour of anything retrospective

[۲۲۹] taxes

[۲۳۰] punishments

[۲۳۱] prevention instead of cure

[۲۳۲] system of quality assurance of theses

[۲۳۳] academic rigour

[۲۳۴] key for quality assurance

[۲۳۵] as a member of the PhD rules revision policy

[۲۳۶] predatory journals

[۲۳۷] UGC CARE

[۲۳۸] ancient times

[۲۳۹] extensive reading

[۲۴۰]  one’s horizons

[۲۴۱]  Kannada

[۲۴۲] Readers Digest 

[۲۴۳] Time 

[۲۴۴] The Economist 

[۲۴۵] Journal of Documentation

[۲۴۶] Journal of the American Society for Information Science

[۲۴۷] global mindset

[۲۴۸] think global; act locally

[۲۴۹] notions of information and the cognitive paradigm of information sciences

[۲۵۰] Let noble thoughts come from every direction

[۲۵۱] dissolving barriers

[۲۵۲]  Thomas Friedman

[۲۵۳] the world is flat

[۲۵۴] digital neighbourhoods

[۲۵۵] digital connections

[۲۵۶]  mindse

[۲۵۷] confidence

[۲۵۸]  technology 

[۲۵۹] right values and attitude towards work and work ethics

[۲۶۰]  joint endeavours

[۲۶۱] unwritten pact

[۲۶۲] international network of professional colleagues 

[۲۶۳]  Angrosh Mandya

[۲۶۴] research fellow at the Department of Computer Science

[۲۶۵]  University of Liverpool, UK

[۲۶۶] boundless curiosity

[۲۶۷] horizons of knowledge

[۲۶۸] deep-dive

[۲۶۹] calling

[۲۷۰] Crossing boundaries

[۲۷۱]  par

[۲۷۲] turn disadvantages into advantages

[۲۷۳] low status in the totem pole of the disciplines in a university

[۲۷۴]  to become meta by raising above disciplinary borders

[۲۷۵] ICD (Information and Communication Division) 

[۲۷۶] boundaries of disciplines and geographies 

[۲۷۷]  LIS framework

[۲۷۸] substance

[۲۷۹] status

[۲۸۰] stock 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *