زمینۀ نوظهور علم اطلاعات در جستجوی هویت و پارادایم مناسب: مصاحبه با پرفسور شالینی اورس[1]
مترجم: پریناز بابایی[2]
پروفسور شالینی اورس[3] یک عضو هیئت علمی[4]، متخصص اطلاعات[5]، مؤسسهساز[6] مشهور و یک سخنران مورد توجه[7] است. او به مدت 42 سال به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه میسور[8] (کارناتاکا، هندوستان[9]) خدمت کرده است. یک پژوهشگر فولبرایت[10] و استاد مدعو در ویرجینیا تِک ایالات متحده آمریکا[11] و مؤسسۀ آماری هندوستان، بنگالورو[12] است. وی پروژۀ کتابخانۀ دیجیتالی دانشگاهی[13]، یک مخزن دسترسی باز هندی مشهور از نظر بینالمللی[14] را پایهگذاری کرد. او به عنوان عضو هیئت مدیرۀ اِندیاِلتیدی (کتابخانههای دیجیتالی شبکهای شده از پایان نامهها و رسالهها)[15] و نیز شبکۀ کتابخانه و اطلاعات[16] خدمت کرده و مشاور یونسکو[17] در چندین مورد بوده است و تحقیقات بسیاری را به سرانجام رسانده است. شالینی، ISiM (مدرسۀ بین المللی مدیریت اطلاعات)[18]– اولین مدرسۀ اطلاعات در هندوستان در دانشگاه میسور- را با بودجه و همکاری جهانی[19] مفهومسازی و پایهگذاری کرد. به خاطر قدردانی از توانمندیهای رهبری و سازمان دهندۀ وی، شالینی شبکۀ عظیمی از ارتباطات[20] را با صنایعی نظیر مایکروسافت، گوگل و اینفوسیز[21] و بسیاری دیگر از صنایع ایجاده کرده است.
در این مصاحبه با ساریکا ساوانت[22] به عنوان مصاحبۀ باز[23]، شالینی دربارۀ طیف گستردهای از مسائل حرفهای مورد توجه آموزش و حرفه کتابداری صحبت میکند. او سفر الهامبخش خود را از تدریس، مدیریت فعالیتهای پروژههای جهانی، و مؤسسهسازی را به اشتراک میگذارد. او قویّاً این دیدگاه را دارد که روندهای در حال تغییر پویا در کتابداری و علم اطلاعات (LIS) نیاز به آن دارد که از طریق لنزهای مختلفی دیده شود و ادامه میدهد که LIS یک فرا رشته[24] است و از این رو ما باید از طریق افزایش مرزهای رشتهمان فراتر از این باشیم. پیامهای وی برای شکوفا کردن مدرسان LIS ارزشمند است که در ادامه میآید.
شما با موفقیت دو مؤسسۀ آموزشی را ایجاد کردید- مدرسۀ بینالمللی مدیریت اطلاعات (ISiM) و مدرسۀ کسبوکار مایرا (MYRA)[25]. این سفر «مؤسسهسازی»[26] – چالشهایی را که با آن مواجه شدید و داستان تأثیری که شما خلق کردید چگونه بود؟
من از این جملۀ مشهور مهاتما گاندی- «تغییری باش که آرزو داری در جهان به وجود آوری»[27]، الهام گرفتهام و این خواستۀ تغییر بود که مرا به سوی سفر مؤسسهسازی سوق داد. من از چالشهای قدمگذاشتن در مسیرهای ناشناخته آگاه بودم. اما من جذب امکانات خلق/نوآوری[28] شدم.
سفر مؤسسهسازی من با پروژههای پژوهشی حمایت شده، به ویژه پروژۀ کتابخانۀ دیجیتالی دانشگاهی آغاز شد. پروژۀ دانشگاهی که من با حمایت مالی نیسات (سیستم ملی علم و تکنولوژی)[29]، دیسایر (ادارۀ پژوهش علمی و صنعتی)[30]، و دولت هند[31] در سال 2000 آغاز کردم، و قلمرو کار با حمایت مالی گسترده از سوی مؤسسۀ فورد[32] در سال 2003 گسترش پیدا کرد. من این اعتماد به نفس را از تجربهام، تخصصم و توانایی اثبات کردن درتأمین بودجهها، ارتباطم با سایر متخصصان در میان رشتهها و بخشها، و مدیریت پروژه به دست آوردم. فعالیت من در زمینۀ کتابخانۀ دیجیتالی طی دهۀ 2005-1995آگاهی و نمایش بینالمللی به شدت موردنیازی را به جنبش آیاسکول [مدرسۀ اطلاعات][33] که در ایالات متحده شکل گرفته بود داده است. من به مؤسسۀ فورد پیشنهاد دادم و اعتباراتی را برای آغاز تجربهای که ISiM نام گرفت دریافت کردم. این اعتبار سخاوتمندانه مرا قادر ساخت تا سفر ISiM را آغاز کنم. پشتیبانی و اعتبارات شرکت انفورماتیک (هندوستان)[34] و دوست خودم اِن وی ساتیانا رایانا (مدیر عامل اصلی انفورماتیک)[35] تصمیم مرا تقویت کرد. من باید به یک حقیقت اعتراف کنم و از پشتیبانی رونالد لارسون[36]، رئیس مدرسۀ علم اطلاعات، دانشگاه پیتسبورگ[37]، و عضو کارگروه آیاسکول[38] که من با او ملاقات کرده بودم و در طول چندین کارگاه و کنفرانس مرتبط با کتابخانۀ دیجیتال درجهان طی سالهای 2000-2005تعامل داشتم قدردانی کنم. او مرا دعوت کرد تا به اولین آیکنفرانس[39] که در دانشگاه ایالتی پِن[40] در سپتامبر 2005 برگزار شد شرکت کنم. مشارکت من دراولین آیکنفرانس باور مرا نسبت به ایدۀ آیاسکول تقویت کرد.
هر دو پروژۀ ISiM و مدرسۀ کسبوکار مایرا (MYRA Business School) تجربهها، مشوقها، و الگوهای اولیۀ من هستند.
چالشهای کلیدی که من با آن ها مواجه بودم- خطرات تأسیس و ایجاد روابط بین رشتهای[41] است. برای موفقیت هر نوآوری، یک مؤسس نیاز به حامیان و پیروان اولیه دارد. چالش پدید آمده در سه گروه بود (من از واژگان گروه[42] استفاده کردم، چون جنبش آیاسکول اساساً با سه و سپس به چهار، پنج و ده گروه افزایش پیدا کرد). طبیعی است که در هندوستان دنبالهروهایی پیدا شوند، ولی یافتن و ایجاد کردن ائتلاف[43] یک چالش است. ایده و جنبش آیاسکول اساساً پاسخی از سوی گروهها و مدارس دانشگاهی (که از ابتدا توسط مدارس LIS رهبری میشده) به عصر دیجیتال[44] بود که اینترنت باعث آن شده بود. انفجار اطلاعات دیجیتالی[45] و مدیریت آن دانشگاهیان را با چالش مواجه کرد تا یک رشتۀ جدیدی را از تلاقی اطلاعات، تکنولوژی، و مردم/جامعه[46] از پاردایم ناب فناورانه[47] ایجاد کند. در حالی که تعهد به چنین تجربهای در غرب توسعهیافته بهتر شکل گرفت، در هندوستان، ایجاد ائتلاف میان دپارتمانهای رشتههای مختلف در دانشگاه و خارج از آن چالش عظیمی بود. همکاریها و ائتلافهای بین رشتهای نیاز به تغییرات ساختاری و سیستمی دارد، که جزئی از نظام اخلاقی دانشگاهی هندوستان[48] نیست.
شما ISiM ، یک مدل مؤسسهای جدید را تأسیس کردید. چه مزیتها و شکافهای کیفی در سیستم فعلی آموزش LIS در هند میبینید؟
بی کفایتی اصلی که من در سیستم کنونی آموزش LIS میبینم در اینرسی/ناتوانی[49] برای توسعه/ تغییر چارچوب زمینهای رشته[50] هماهنگ با محیط در حال تغییر[51] است. در حالی که جامعۀ LIS و سیستم آموزشی LIS تغییر دیجیتال[52] را ایجاد کرد، نیاز امروز فراتر رفتن از رسانه/ ظرف اطلاعات[53] است. زمانی که ما اصطلاح «اطلاعات» را به زمینۀ «کتابداری» اضافه کردیم به سال 1970 باز میگردد، اطلاعات هنوز در رسانهای چاپی بود. زمانی که طی یک قرن/هزاره به دیجیتال تغییر پیدا کرد، ما تغییر دیجیتال و نه تغییر پاردایمی[54] را ایجاد کردیم. من عبارت «تغییر پاردایم» را به کار میبرم نه به عنوان یک رمز واژه[55] یا کلمۀ تبلیغاتی[56]، بلکه به مفهوم صحیح کوهنی[57] آن که به وسیلۀ توماس کوهن[58] روانشناس و فیلسوف آمریکایی تعریف و شناسایی شد.
توماس کوهن در اثر کلاسیک مشهور خود ساختار انقلابهای علمی[59]، که بار اول در سال 1962 منتشر شد، «تغییر پارادایم» را به صورت یک تغییر اساسی در مفاهیم اصلی، عقاید، فعالیتهای تجربی، و ارزشهای مشترک یک رشتۀ علمی[60] معرفی میکند و آن را توضیح میدهد. درست مانند انقلاب کپرنیک (نگاه مرکزیت خورشید)[61] که جهانبینی ما را از مدل بطلمیوسی مرکزیت زمین[62] تغییر داد، کتابخانهها نیاز دارند تا تغییر پارادایمی را به سوی تغییرات زیر ایجاد کنند:
- محتوا- رها شدن از محدودیتها و خطوط یک ظرف[63]
- محتوا- از کالای کمیاب به کالای فراوان[64]
- محتوا- از علمی به شهروندی[65]
این تغییر پارادایم نیاز به تغییر در چارچوب رشته[66] دارد. در گذشته، رشتۀ LIS از سه تغییر اساسی به خاطر سه انقلاب اطلاعاتی عبور کرده است:
اول، انقلاب گوتِنبرگ[67] در 1440 (نشر چاپی) که تکثیر اطلاعات را به راحتی ایجاد کرد (که منجر به رها کردن زنجیر از کتابها شد)
دوم، انقلاب ارتباط علمی/ انفجار ادبیات علمی[68] (اوایل میانۀ دهۀ 1900)- از کتاب به عنوان رسانۀ غالب ارتباط علمی به مجلات و دیگر انواع سندها تغییر پیدا کرد (آنچه که شیالی رام رانگاناتان آنرا سندهای خُرد[69] نامید) که دامنۀ ظرف (کتاب) را گسترش داد تا شامل هر چیزی شود که به نوعی محدود میشود، که با افزایش تعداد آنها نام آنها به زمینۀ دکوماننتاسیون (سندپردازی) تغییر پیدا میکند. من اینجا از مفهوم ریاضی[70] Bounded in استفاده میکنم (داشتن یک نقطه شروع و مسیر و اندازۀ خاص)
سوم، انقلاب اطلاعاتی (انقلاب سیلیکون)[71] با مکانیزه/کامپیوتری شدن شدید به ویژه در عمل بازیابی اطلاعات همراه بود، و منجر به انفجار اطلاعاتی و اعلام زمینۀ گستردهتر علم اطلاعات شد. در حالی که این زمینه مدعی بود که تغییری را از پارادایم کتابداری محور به اطلاعات محور[72] ایجاد میکند، اما این یک تغییر پارادایم به مفهوم صحیح آن نبود. صحبتها و عبارتهایی نظیر «کتابخانهها فراتر از دیوار[73]» اساساً چارچوب رشته را تغییر نداد. بسیاری از پژوهشگران نظیر آنتونی دِبونز[74]، بی سی بِروکز[75]، پیتر اینگرسون[76]، و دیگران یک چارچوب رشته برای علوم اطلاعات ایجاد کردند، و رشتۀ LIS این چارچوبها را پذیرفت. با وجود این، آن چارچوبها عمدتاً در محافل دانشگاهی باقی ماندند. از مفاهیم اطلاعات تا سنجش اطلاعات[77] و تأثیر آن طی دهههای 1980 و 1990 مطالعات خیلی وسیعی انجام شد. این مسیر پژوهشی منجر به توسعۀ پارادایم شناختی اطلاعات[78] به عنوان مبنای علم اطلاعات شد، که متمایز و متفاوت از نظریۀ انتقال اطلاعات کلود شانون[79] بود.
انقلاب اطلاعاتی چهارم[80] که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم یک تأثیر انقلابی از انقلاب صنعتی چهارم است؛ دنیای شبکهای که ما در آن زندگی میکنیم؛ هوش مصنوعی (AI)[81] و یادگیری عمیق[82] و اینترنت اشیاء (IOT) [83] و چنین پیشرفتهایی نیاز به تغییر از شناخت فردی به شناخت توزیعشده[84] و شناخت کوآنتمی[85] دارد.
زمانی که ISiM اجرا شد، مدارس LIS چگونه باید برنامههای دانشگاهی خودشان را اصلاح و بازسازی کنند تا به صورت مدارس اطلاعات ظاهر شوند؟
موضوع فراتر از بازسازی برنامۀ دانشگاهی است. من فکر میکنم که نیازی به اختراع مجدد چرخ نیست[86]. بهترین راهبرد پیروی از مدل جنبش آیاسکول است. چالشی که وجود دارد ایجاد یک هویت منحصربفرد برای علم اطلاعات[87] و یافتن یک پارادایم مناسب است. این راهبرد شامل ایجاد یک گروه چند رشتهای از دانشگاهها و دپارتمانهای مختلف[88] و حرکت به سوی آیاسکولهاست که ترکیبی از کتابداری و علم اطلاعات، علم اطلاعات، و علوم ارتباطات است. زمینۀ نوظهور علم اطلاعات به جستجوی هویت و پارادایم مناسب ادامه میدهد. زمانی که من در اوایل دهۀ 1970 وارد حرفه شدم، اصطلاح علم اطلاعات به علم کتابداری اضافه شده بود. جستجو برای هویت از آن پس آغاز شد. همانطور که در کتاب بسیار اثرگذار علم اطلاعات: در جستجوی هویت[89] ویرایش آنتونی دِبونز (1974) آمده است جستجو هنوز ادامه دارد.
علاوه بر فناوریهای دیجیتالی[90]، نیاز است که دو زمینۀ دیگر- آرشیوها و موزهها را بپذیریم. کتابخانهها، آرشیوها، و موزهها مؤسسههای مرتبط با حافظۀ ملت[91] هستند، و امروزه با توجه به فناوریهای دیجیتالی، مرزهای آنها در حال محو شدن است و به ما فرصتی میدهد که در هم ادغام شوند. علم الکترونیک[92] و علوم انسانی دیجیتالی[93] زمینۀ دیگری است که با قدرت در حال ظهوراست. آنچه را که من پیشنهاد میدهم گسترش و ادغام رشتهها و زمینههای مختلف با اطلاعات به صورت محورهای آن است. در حالی که اطلاعات جامع است، کتابخانه مؤسسهای است که زیر چتر گستردۀ اطلاعات قرار میگیرد. LIS یک زمینۀ فرعی همراه با زمینۀ اطلاعات است. همانطور که در آی اسکولها در سرتاسر جهان در حال رخ دادن است، هر آیاسکول میتواند همه یا برخی از زمینههای فرعی را شناسایی و بر آن تمرکز کند. برای مثال، آیاسکول دانشگاه میشیگان[94] (که یکی از شرکای ISiM بود) مدرک لیسانس و فوق لیسانس را در اطلاعات و برنامۀ درسی آن که شامل دو جنبۀ فنی و اجتماعی انقلاب دیجیتالی[95]– از هنرهای لیبرال[96] تا مهندسی و فنآوری[97] – است ارائه میکند. در سطح فوق لیسانس، آیاسکول میشیگان سه زمینۀ مورد نظر- علم کتابداری و آرشیو دیجیتال[98]؛ علم داده[99]/ تجزیهوتحلیل داده[100]/ علوم اجتماعی رایانشی[101]؛ تعامل انسان با رایانه[102]/رایانش اجتماعی[103]/طراحی تجربه کاربر[104] را ارائه میکند. این آی اسکول همچنین دو برنامۀ دیگر فوق لیسانس را- یکی در انفورماتیک سلامت[105] و دیگری در علوم دادۀ کاربردی[106] ارائه میکند. زمینهای که من فراهم کردم در عرصۀ گسترش افقهای رشته[107] است.
همچنین ما نیاز داریم تا یک مبنای نظری[108] را کشف کنیم. در حالی که پنج قانون علم کتابداری همچنان مناسب به نظر میرسند، این عقیده را دارم که شاید زمان آن رسیده است که آنها را بازنگری و تفسیرمجدد کنیم. بر این باورم که با تغییر از سمت چارچوب ظرفمحور[109] به محتوا محور[110] و از سمت استفاده[111] به کاربردپذیر کردن اطلاعات[112] خطوط چارچوب جدید تعریف شوند. به من اجازه دهید تا برخی از افکارم را اینجا توضیح دهم:
نخست، «محتوا و شناخت[113]». واژهنامۀ کمبریج محتوا را به صورت «ایدههایی که در یک تکه از نوشته، گفتار، یا یک فیلم جای میگیرد[114]» تعریف میکند.
برای تعریف محتوا در بافت LIS من استفاده از نظریۀ شناخت توزیعشده[115] را به عنوان چارچوب پیشنهاد میدهم. شناخت توزیعشده (DCog) یک چارچوب نظری و روششناختی است که به وسیلۀ هاتچین و همکارانش[116] در دانشگاه کالیفرنیا، ساندییِگو[117] ایجاد شد تا فعالیتهای شناختی را به صورت مجسم شده و قرار گرفته درون مجموعه فعالیتهایی که در آن رخ میدهد توضیح دهد. این چارچوب شامل همکاری و هماهنگی میان افراد، مصنوعات[118] و محیط میشود.
شناخت توزیعشده (DCog) «تبلیغات حالتهای نمایشی را در میان رسانهها[119]» مطالعه میکند. محتوای ذهنی[120] به صورت غیر قابل کاهش به شناخت فردی در نظر گرفته میشود. این شناخت به طرز صحیحی به صورت گسترده شده و انتقال داده شده در محیط[121] در نظر گرفته میشود، که در آن اطلاعات برای سایر عاملها[122] هم در دسترس قرار میگیرد. شناخت توزیع شده به مطالعۀ روشهایی میپردازد که خاطرات، حقایق، یا دانش در اشیاء، افراد، و ابزارها در محیط اطرافمان تجسم میشوند.
من محتوا را در این چارچوب به صورت «نامحدود[123]» تعریف میکنم از آنجا که آن در تعامل دائمی میان پویایی و شناخت درونی و بیرونی[124] و دائماً در حال تغییر است (مشابه با مفهوم شناخت کوآنتمی). شناخت کوآنتمی یک زمینۀ نوظهور[125] است که از صورتگرایی ریاضی نظریۀ کوآنتمی[126] برای مدل سازی پدیدههای شناختی[127] از قبیل پردازش اطلاعات[128] به وسیلۀ ذهن انسان[129]، زبان، تصمیمگیری، حافظۀ انسان[130]، مفاهیم و استدلال مفهومی[131]، قضاوت انسان[132]، و شاخت استفاده میکند.
دوم، «کاربردپذیری». ایزو [سازمان استاندارد جهانی] کاربردپذیری را به صورت «میزانی که یک محصول میتواند توسط کاربران خاص برای دستیابی به اهداف خاص همراه با اثربخشی[133]، کارایی[134]، و رضایت[135] در بافت خاص استفاده به کار برده شود» تعریف میکند. محصول در دست استفاده میتواند هر نوع اطلاعات در هر فرمی باشد یا هر چیزی که انسان با آن تعامل دارد. کاربردپذیری به طیف کاملی از ویژگیها/ارزشها- از دسترسپذیری تا اثربخشی، از اثربخشی تا اثرگذاری هر چیزی[136] اشاره دارد که به هر دو طراحی محصول و کاربر توجه میکند.
من اصول زیر را برای LIS (با احترام و پوزش از دکتر شیالی رام ریتا رانگاناتان) پیشنهاد میکنم:
- محتوا برای همه است (محتوا جامع و کامل است)[137]
- محتوا را برای هر کسی ذخیره کنید (هر کاربری محتوای خودش و نوع و سطح ذخیرهسازی[138] را مشخص میکند)
- محتوا را برای کاربردپذیری ذخیره کنید (فعالیت اصلی کتابخانهها ذخیرهسازی است).
- دسترس پذیری، صحت[139]، اثرگذاری محتوا[140] کاربردپذیری را مشخص میکند (سنجههای کاربردپذیری[141])
- محتوا نامحدود[142] و دائماً در حال تغییر است (محتوا شبیه به رودخانۀ در حال جریان[143] است، هر کسی نمیتواند قدم به همان رودخانه بگذارد).
چه روندها و پیشرفتهایی را شما در آموزش و پژوهش LIS در منطقۀ آسیای جنوبی[144] میبینید؟ هند در کجا قرار گرفته است؟
روند مشابهی وجود دارد. برخی از مدارس تصمیم گرفتهاند تا برنامههای درسی خودشان را با ابعاد بیشتری از فناوریهای دیجیتالی که معرفی شد بازسازی کنند. اما همانطور که قبلاً گفتم ما نیاز داریم تا خودمان کاملاً تغییر کنیم و روزآمد شویم، اما تاکنون هیچ مدرسهای به روند آیاسکول از طریق عضو شدن در آن نپیوسته است.
ما باید از جنبش بینالمللی ضمن حفظ خصیصۀ هندی بودنمان[145] تبعیت کنیم. من چالشها را درک میکنم، و میدانم که رفع آنها آسان نیست. ما در مقطع کنونی به رهبری فکری قدرتمند[146] برای تغییر و روزآمدی کامل خودمان نیاز داریم. ما نیاز به پیوستن رشته LIS با سایر رشتهها و شکل گیری یک ائتلاف داریم. این آسان نیست، اما باید حداقل تلاشمان را بکنیم.
نامگذاری دورههای آموزشی LIS در حال تغییر است. ISiM، مرکز آموزش و پژوهش سندپردازی (DRTC)[147] و تعداد خیلی کمی از مؤسسات و دانشگاهها در حال حاضر آن را تجربه کردند. مسئولیت کتابدار دانشگاهی هم اکنون مدیریت[148] است؛ کتابخانۀ دانشگاهی هم اکنون مرکز منابع دانش[149] است و نیز تقاضایی از کتابداران دانشکدهای برای تغییر مسئولیتهایشان وجود دارد. آیا نقشها و مسئولیتهای ما واقعاً در حال ارتقاء یافتن است؟ شما این پیشرفت را چگونه میبینید؟
من به تغییر سادۀ مسئولیتها[150] اعتقادی ندارم. ما نیاز به تغییر ذهنیتها و جهانبینیهایمان[151] داریم. اگر نقشها و برچسبها[152]ی ما باید ارتقا یابند، پس ما نیاز داریم تا نقشهایمان را هم تغییر و گسترش دهیم. اجازه بدهید تا قدری بیشتر توضیح بدهم.
به طور سنتی کتابخانهها به مصرفکنندۀ چرخۀ حیات اطلاعات[153] خدمت ارائه کردهاند. امروزه ما نیاز داریم تا آن خدمت را به هر دو طرف مصرفکننده و خلق کنندۀ چرخۀ حیات اطلاعات[154] گسترش دهیم. در حالی که در کتابخانه به پژوهشگران در نقش خلقکنندگیشان از طریق گزینش، گردآوری، و ایجاد ابزارها و نظامها خدمات ارائه داده میشود، امروزه ما نیاز داریم که مستقیمتر و واضحتر به پژوهشگران در خلق دانششان از طریق مخازن سازمانی/ انتشارات الکترونیکی[155]مان و نظایر آن خدمترسانی کنیم. کتابخانهها میتوانند نقش فعالتری را در یک مسیر سبز به سوی مدل دسترسی باز[156] عهدهدار شوند. این نه فقط دربارۀ تقویت دسترسی به منابع اطلاعاتی منتشر شده توسط دیگران و جای دیگر بلکه شامل ایجاد نظامهایی برای تقویت دسترسی به منابع اطلاعاتی ایجاد شده توسط اعضای هیئت علمی و کاربران میشود. کتابخانهها میتوانند نظامهای تقویت کنندۀ سیگنال[157] برای اعضای هیئت علمی و دانشجویانمان باشند.
تغییر دیگری که ما در علم و ارتباط علمی[158] میبینیم، به صورت کلی، در مدیریت و ذخیرهسازی دادههای علمی[159] یا آنچه که به طور گسترده به عنوان علم الکترونیک (eScience) نامیده میشود است. علم الکترونیک فرصتهای عالی برای کتابخانهها و حرفهمندان کتابداری و علم اطلاعات ایجاد میکند تا نقشها و انواع وظایفشان را در پشتیبانی از فرآیند خلق دانش/ پژوهش[160] گسترش دهند. بیایید تا کل چرخۀ حیات اطلاعات[161] را به منزلۀ قلمرو و مرزهای حرفهای خودمان[162] بپذیریم.
ما مسائل چالش برانگیز خاصی داریم- تعداد دانشجویان ثبتنام کننده برای دورههای آموزشی لیسانس کتابداری و علم اطلاعات به تدریج در حال کاهش است؛ تعداد دانشجویانی که آزمون صلایت ملی (NET)[163] را میگذرانند در حال افزایش است؛ دارندگان مدرک دکتری افزایش پیدا کردهاند؛ ما داوطلبان واجدشرایط[164] را با مجموعه مهارتی نامتناسب با نیازهای محل کار[165] برای بازار تربیت میکنیم، و غیره. چرا و کجا ما در حال شکست خوردن هستیم؟ چگونه باید دانشگاهها، معلمان و مدارس LIS به صورت دسته جمعی در آینده فعالیت کنند؟
به عقیدۀ من مسئلۀ اصلی در برندسازی و تثبیت موقعیت حرفۀ اطلاعات[166] است.
تغییر LIS ، در ادامۀ استدلال قبلی است. من در ادامه آنها را تکرار میکنم:
- پشتیبانی از طرفهای خلق کننده[167]، حفاظتکننده[168]، و مصرفکنندۀ[169] چرخۀ حیات اطلاعات: به طور سنتی LIS بر روی طرف کاربر (مصرفکننده) چرخۀ حیات اطلاعاتی تمرکز کرده است.
- امروزه با وجود استمرار مسئولیتپذیری برای دسترسی و قابلیت دستیابی به محتوا در پشتیبانی از آموزش و پژوهش، تمرکز بر طرف خلق کنندۀ چرخۀ حیات اطلاعاتی و پیشتیبانی از پژوهشگران و عموم در فرایند خلق دانششان ضرورت دارد. به عبارت دیگر، برای همۀ کاربران در سرتاسر طیف اطلاعات[170].
- مخزن سازمانی و نشر دسترسی باز (یعنی طلایی و سبز هر دو)[171] تلاشهایی در آن مسیر هستند. متخصصان LIS رهبری در این فضا را عهدهدار شدهاند. با وجود این، ما نیاز داریم تا آن را بیشتر تقویت کنیم و افزایش دهیم.
- متخصصان و نهادهای تخصصی[172] باید این نقش و مسئولیتها[173] را درون شرح شغل متخصصان [174]LIS مخصوصاً در کتابخانههای دانشگاهی و پژوهشی (ARIs)[175] بگنجانند. با اینکه که این کار به طور تکاملی اتفاق میافتد نیاز به لیست کردن وظایف کتابخانههای دانشگاهی و پژوهشی و شرح شغلها وجود دارد.
- لازمۀ این تغییر آن است که LIS رسماً بازاریابی مخازن سازمانی (IRs)[176] را بپذیرد و عمل کند، همراه با حفظ این مخزن برای اطمینان از اکتشاف محتواها فراتر از کلیدواژهها[177]، امکاناتی را در نظر بگیرد همانند آنکه این را خواند/ این را هم دانلود کرد[178] و نظایر آن، و فراتر از مخازن سازمانی برای سایر سنجهها یا سنجشهای پژوهشی[179] حرکت کنند.
- ریسرچ گیت[180]، edu نمونههایی هستند که حرفۀ LIS میتواند از آن ها الگو بگیرد.
- طرف ذخیرهکنندۀ اطلاعات نیاز به زمینهای دارد که بر روی توسعۀ پروتکلها، استانداردها و روشهای ذخیرهسازی[181] تمرکز میکند (درست همانند رانگاناتان که قواعد، اصول و طرحهای رده بندی و فهرستنویسی[182] را ایجاد کرد)، توسعۀ هستیشناسیها[183]، راهنماها[184] نمونههایی از آن هستند.
برای برندسازی مجدد[185]:
- با این که کتابخانهها سازمانهای مقدسی[186] هستند، ما نیاز داریم تا مکانهای رویدادی[187] هم در آن ایجاد شوند. ما چگونه آن کار را انجام دهیم. با پذیرفتن مدل استارباکس[188] (مشاهدۀ من در ایالات متحده و تا حدی هم در هندوستان، استارباکسها در انواعی از محیطهای دانشگاهی هابهای مجازی دانشجویی[189]، تیمسازی با دانشجویانی که به آنجا میآیند، مطالعه میکنند، تکالیفشان را انجام میدهند، همکاری میکنند و نظایر آن هستند) .
- در ایالات متحده، کتابخانههای دانشگاهی اساساً فضاهایی با ارائۀ مناسبترین محیط و امکانات هستند تا دانشجویان بیایند و مطالعه کنند.
- و کتابخانههای عمومی به هاب بودن اجتماعات محلی[190] و مراکز فرهنگی جمعی[191] ادامه میدهند.
- این موضوع کتابخانهها به منزلۀ مکان[192] را در ذهن من ایجاد میکند. دارایی چشمگیر کتابخانهها[193] در میان اموال حقیقیشان این است که آنها در قلب دانشگاه/ شهرها[194] هستند. طراحی فضاهایی برای تعامل و همکاری[195] همراه با قهوه و استراحت[196] مسیری رو به جلو است.
- مسیر دیگر به صورت آزمایشگاههای داده[197] یا آزمایشگاههای انفورماتیک[198] یا نظیر آن با تمام نرم افزارها و سختافزارهای مورد نیاز برای پشتیبانی از علم الکترونیک و تولید محتوا[199] (مقالات پژوهشی/ پایان نامه/ تکالیف و مانند آن) است.
- از آنجا که اطلاعات در همه جا حضور دارد، ما نیاز به مکانی برای افراد به منظور کار کردن/ درگیر شدن با اطلاعات[200] و برندسازی مجدد کتابخانه به منزلۀ مکان یا هابی برای تمام فعالیتهای پژوهشی خواندن/ نوشتن/ تعامل با اطلاعات[201] داریم.
- کتابخانهها نیاز دارند تا بحثهای کتابی[202] داشته باشند (همانند گفتگوهایی دربارۀ کتابهای مشهور یا پرفروش[203]/ رویداد خواندن در کتابفروشیها یا فستیوالهای ادبی و مانند آن[204]). کتابخانهها باید مکانی برای ملاقات و تعامل با نویسندگان شوند (کتابخانۀ نالاندا[205] چنین مکانی برای پژوهشگران بود)
در نهایت برای یادآوری-
- کتابخانهها نه فقط برای اطلاعات/ دانش بلکه به خاطر دقت و صحت اطلاعات/ پاسخها[206]یی که آنها ارائه کردند مشهور شدند.
- در دوران پسا حقیقت امروزی[207]، شایعات[208] در حال گسترش است، و امروزه منابع قابل اعتمادی از اطلاعات صحیح[209] موردنیاز هستند و کتابخانهها شاید بتوانند از طریق تبدیل شدن به مراکز/منابعی برای بررسی اخبار دروغ[210] و شایعات این نیاز را برآورده کنند.
- در عصر پساحقیقت امروزی، نیاز مبرم به آموزش افراد در هنر و علم تشخیص اخبار دروغ[211] وجود دارد. برنامههای سواد اطلاعاتی ما باید همان را انجام دهد.
اخیراً بسیاری از متخصصان به روند استفاده از غیرمتخصصان در نهادهای تخصصی انتقاد دارند. شما این مسئله را چگونه میبینید؟
به نظر من، این به چالشهای کیفی[212]، سختگیری پژوهش[213]، و برندسازی باز میگردد. ما نیاز به بازیابی جایگاهمان از طریق پژوهش، ائتلاف و رهبری داریم.
زمانی بود که پایان نامهها و رسالهها به میزان زیادی غیرقابل دسترس بودند و مراجعه به آنها از طریق مجوزهای کتابخانه امکانپذیر بود. گرچه وضعیت کنونی در مجموع، به لحاظ جهانی، متفاوت است، تا چه میزان ما از طریق پلتفرمهای ایتیدی (رساله و پایان نامههای الکترونیک)[214] به دسترسی باز به آثار پژوهشی دست یافتهایم؟
از نظر جهانی، ایتیدی یک موفقیت چشمگیر داشته یا حداقل شاهد یک موفقیت معقولی بوده است. یکی از دلایل موفقیت آن (از نظر جهانی) باز هم به خاطر ایجاد جامعۀ متنوعی از ذینفعان- سیاستگذاران، کتابداران و اعضای جامعۀ دانشگاهی است که از جنبش ایتیدیها و دسترسی باز به صورت عمومی پشتیبانی کردند. همچنین، برای موفقیت ایتیدی، به ایجاد جامعۀ ذینفعان از دانشجویان، اعضای هیئت علمی، سیاستسازان و متخصصان LIS برای آغاز و قوت بخشیدن به جنبش نیاز داریم.
پروژۀ کتابخانۀ دیجیتالی دانشگاهی یکی از موفقیتهای مهم شما بود. هم اکنون شوگانگا[215] همۀ تلاشهایی را که شما تجسم کرده بودید را انجام میدهد. حتی شما به اینفلیبِنت (شبکۀ کتابخانه و اطلاعات) به عنوان عضو هیئت مدیره خدمت کرده بودید. چه تلاشهای دیگری هند نیاز دارد تا گنجینههای فکری[216] ما را نشان دهد؟
در حقیقت پروژۀ کتابخانۀ دیجیتالی دانشگاهی، شوگانگا را به وجود آورد. پیشینۀ شوگانگا را در ادامه توضیح میدهم. به عنوان بخشی از پروژۀ دانشگاهی، به منظور ایجاد ائتلافی دانشگاهی با حمایت کمیسیون کمکهای مالی دانشگاه (UGC)[217]، من یک جلسۀ بارش فکری[218] با شرکت 22 معاون[219] با پروفسور آرون اس. نیگاوِکِر[220] در می 2003 ترتیب داده بودم، که منجر به تأسیس یک کمیته برای پایان نامهها و رسالههای الکترونیک شد، که من هم یک عضوی از آن بودم. و بقیۀ آن تاریخچه است که به عنوان کلیشه تلقی میشود.
یک چیزی که ما هنوز در آن خوب کار نمیکنیم- شناسایی و درک اهمیت بازاریابی محصولات/ خدمات/ طرحهای ما[221]ست. یک سخنرانی را از یک کنفرانس بینالمللی کتابخانۀ دیجیتالی به خاطر میآوردم، که در آن سخنران گفت « اگر میسازم، آیا به چشم خواهد آمد؟[222]» پس مهم آن نیست که این مخزنها ساخته میشوند بلکه مهم آن است که آنرا جا بیندازیم و تبلیغ کنیم. این دقیقاً جایی است که نقش گسترشیافتۀ متخصص LIS میتواند وارد شود. کتابخانهها و متخصصان LIS برنامههای «آموزش کاربر»[223] فراوانی را برای افزایش استفاده و کاربردپذیری منابع اطلاعاتی اجرا میکنند. کارگاهها و طرحهای مشابهی برای مخازن سامانی و نیز برای کمک به تبلیغ داراییهای فکری اعضای هیئت علمی/سازمان[224] و برای نشان دادن رؤیتپذیری/دانلودهای افزایش یافته[225]، و دیگر سنجهها به LIS کمک میکند تا جایگاه خود را در قلب دانشگاه[226] بازیابی کنند. من تمایل دارم که به نمونههای ریسرچ گیت و Academia.edu در زمینۀ ارتقای خدماترسانی مخزنمان[227] اشاره کنم.
یوجیسی فعالیت در رابطه با داوری پایان نامهها به منظور اعطای جوایز را آغاز کرده است تا پی به وضعیت کیفی پایان نامهها ببرد. شما این پیشرفت را چگونه میبینید؟
من توجهی به هر آنچه که مربوط به گذشته است[228] نمیکنم (خواه ارزیابیها[229] یا خواه تنبیهها[230]). من همیشه بیشتر به سختکوشی در زمینۀ پیشگیری به جای درمان[231] توجه میکنم. بیاییم نظام تضمین کیفی پایان نامهها[232] را قبل از آن که به آنها جایزهای اعطا شود تقویت کنیم. بیاییم سختگیری بیشتری نسبت به برنامۀ دکتری، از زمان مطالعۀ مروری تا طراحی پژوهش تا روششناسی و گردآوری و تجزیهوتحلیل داده داشته باشیم. سختگیری دانشگاهی[233] کلیدی برای تضمین کیفیت[234] است. برای مثال، در دانشگاه میسور، به عنوان عضوی از سیاست بازنگری قوانین دکتری[235]، در اتخاذ سیاست انتشار دو مقاله قبل از پذیرش پایان نامه در کنار انجام تکالیف دوره و سنجشهای اینچنینی فعال بودم. البته، این منجر به فعالیت مجلات چپاولگر[236] و انواع دیگرمسائل میشود. برای اجتناب از این مسائل، شما باید لیست استانداردی از مجلات را در هر رشته پیشنهاد دهید که دو مقاله باید در آنها به چاپ برسند. من اطمینان دارم که یوجیسی کِیر[237] در حال فعالیت در این مسیر است.
شما پیوندهای بینالمللی و ارتباط گستردهای دارید. این مهارتها و توانمندیها را چگونه توسعه دادید؟
تشکر میکنم به خاطر این کلمات محبتآمیز. زمانی که ما اعتماد داریم که یک کار سخت صادقانه را انجام دهیم، بدون توجه به جغرفیای آن دنبال کیفیت آنیم. دانش هیچ مرزی را نمیشناسد. یادگیری حتی در زمانهای باستان[238] جهانی بود. قرار شد دانشگاه نالاندا پژوهشگرانی را از سرتاسر دنیا جذب کند. همانند ورزشها، در دانشگاهها هم ما باید با/بر ضد بهترین بازی کنیم. چیزی که من اوایل آموختم (ضمن سپاس از والدین و آموزههایشان) – خواندن وسیع[239] است. خواندن افقهای فکری فرد[240] را به روشهای مختلفی گسترش میدهد. به من نه فقط خواندن کتابهای متنی مدرسه ، بلکه فراتر از آن روزنامههایی به هر دو زبان انگلیسی و کانادا[241] [گویش دراویدی که در ایالت میسوردر جنوب هندوستان رواج دارد] و مجلات- از مجلات پیشنهاد خواندن[242] و تایم[243] و اکونومیست[244] در در روزهای اول دانشگاهم- به من پیشنهاد شد. من حدس می زنم که این چشمان مرا باز کردند. زمانی که دانشجوی LIS شدم شروع به خواندن مجلات بین المللی نظیر مجلۀسندپردازی[245] و مجلۀ آمریکایی اطلاعات[246] کردم. من به اینها توجه کردم تا اینکه عادت خواندن وسیع و یک ذهنیت جهانی[247] در من شکل گرفت. تمرکز من همیشه این بود، «جهانی بیندیش، محلی عمل کن[248]». من از هر فرصتی استفاده میکردم و به خارج میرفتم تا ارتباطاتی را ایجاد کنم. شاید این دلیل دیگری برای آن است که تخصصم/ تمرکزم بیشتر روی علوم اطلاعات میتوانست باشد. پژوهش دکتری من مفاهیم اطلاعات و پارادایم شناختی علوم اطلاعات[249] را بررسی کرد. پژوهشهای خیلی زیادی در هند در آن زمینه وجود نداشت. از سال 1995، من هم توانستم از فناوری ایمیل برای ایجاد ارتباطات پایدار طبق فلسفۀ خودم که «بگذارید افکار اصیل از هر طرف بیاید[250]» استفاده کنم.
اپلیکیشنهای رایانهای و کتابخانههای دیجیتالی پروژههای پژوهشی حمایت شدۀ من است، که این منظور را میرساند که باید مخصوصاً با دنیای پیشرفتۀ غربی به منظور همکاری کردن ارتباط داشته باشم. در زمینۀ کتابخانههای دیجیتالی در اواسط دهۀ 1990، ما فقط در زمینۀ محو کردن مرزها[251] صحبت نکردیم، بلکه آن را با همکاریهای بیشتری انجام دادیم.
در حالی که این کلیشه است اما من هنوز تمایل دارم که از این عبارت ابداع شدۀ توماس فریدمن[252] «دنیا مسطح است[253]» استفاده کنم، و فناوریهای دیجیتالی مسیری را برای همسایگیهای دیجیتال[254] ایجاد میکنند. در یک سطح تفاوت زیادی بین نشستن در ساختمانتان و قارۀ دیگر به لحاظ ارتباطات دیجیتالی[255] وجود ندارد. بنابراین، این ترکیبی از ذهنیت[256]، اعتماد به نفس[257]، و فنآوری[258] است که مرا قادر میسازد تا «جهانی» باشیم.
شما نقشهای مختلفی دارید- معلم، پژوهشگر، سخنران، مشاور، مدیر، متخصص اطلاعات، مؤسسهساز، و غیره. کدام یک از نقشها به شما نزدیکتر است و خانواده و همکاران حرفهای شما در شکل گرفتن آن دخیل هستند؟
من اول و آخر یک دانشگاهی هستم. سایر نقشها از بخشی از آن زمین سبز برآمدهاند. و آن نقشها هم کم اهمیت نیستند. من ابتدا و در درجۀ اول عاشق نقشم به عنوان معلم هستم به خاطر فرصتی که برای شکل دادن به ذهنهای جوان دارم. من همیشه از تدریس لذت بردهام، و زمانی که در کلاس درس هستم خیلی خوشحالم. خانوادۀ من به هر شکل ممکن مرا پشتیبانی کردند- از پشتیبانی تا مشارکت فعالانۀ غیرمستقیم. اول، من باید بگویم که والدین من بودند که ارزشهای درست و نگرش به کار و اخلاقیات کاری[259] را به من فهماندند. والدینم از من خواستند تا در هر کاری که انجام میدهم بهترین باشم و این برای من خیلی باعث افتخار است. همسرم تکیه گاهم در زندگی و حرفهام بوده است.
با توجه به این که همسرم هم یک دانشگاهی و در دانشگاه است، به صورت هماهنگ با یکدیگر کار کردهایم و بیشتر تلاشها، اگر بخواهید بدانید تلاشهای مشترک[260] بودند. ما یک پیمان نانوشته[261] داشتیم- پانزده سال اول ازدواج ما، من عهد بستم که دو فرزندم را بزرگ کنم و او میتوانست برود و دور دنیا مسافرت کند، که این کار را کرد. این معامله بعد از پانزده سال اول بود. من از آن بیرون آمدم. هنوز به خاطر میآورم که در سال 1995، زمانی که پسرم ده ساله بود، تصمیم گرفتم که الآن نوبت من است که حرفهام را سر و سامان دهم و کنترل کامل آن را به دست بگیرم، من با فرزندانم در مورد دور بودن و مسافرت کردنم و نظایر آن صحبت کردم. و آنها نه تنها موافق بودند بلکه مشتاقانه پذیرفتند (من حدس میزنم که به خاطر انضباطم و این که من سخت کوش بودم و سخت باور به فعالیت کردن داشتم، آن ها از این ایدۀ من استقبال کردند تا مرا از خودشان دور کنند).
مؤسسهسازی هیجانی و چالشانگیز است. تا آنجایی که همکاران آن را ترک میکنند، دو تا از آنها در ISiM بودند، که به من در ایجاد آن کمک کردند و نیز در ایجاد شبکۀ بینالمللی همکاران حرفهای[262] که مرا به هر نحو ممکن پشتیبانی کردند. میخواهم یاد ویژهای کنم از آنگروش ماندیا[263] است که در حال حاضر همکار پژوهشی در دپارتمان علوم رایانه[264] در دانشگاه لیورپول، انگلستان[265] است. او کسی است که از سال 2005 تا 2009 با من همکاری و در ایجاد ISiM به من کمک کرد.
به عنوان یک معلم LIS به مدت سی و پنج سال، شما برای معلمانی مثل من الهامبخش هستید. پیام شما برای معلمان LIS و همینطور کتابداران چیست؟
راستش، من 42 سال معلم LIS هستم! پیام من ساده است. یک انسان دانشگاهی باید کنجکاوی بی حد و مرزی[266] داشته باشد تا افقهای دانش[267] را کشف کند، عمیقتر کاوش کند[268] و وسعت ببخشد. شما باید به قصد لذت کامل از دانستن مطالعه کنید. این فقط یک شغل نیست بلکه یک مأموریت[269] است. به عنوان یک دانشگاهی به خاطر داشته باشید که مرزها و خطوط کارتان را تشخیص دهید- که این عالی است. عبور از مرزها[270] برای این مسیر یک ارزش[271] است.
من یک فسلفۀ عمومی در زندگی خودم دارم- ضررها را تبدیل به سودها کنید[272].
به عنوان یک معلم LIS ، به طرف مثبت به جای منفی آن نگاه کنید. بله، یک طرف منفی وجود دارد، به خاطر جایگاه پایینی که در سلسله مراتب رشتههای دانشگاهی[273] دارد؛ ما از جایگاه خاصی که در ارتباط با سایر رشتهها به وجود آمده لذت نمیبریم. من باید یک ماجرای جالبی را با شما در میان بگذارم. در بازگشت به گذشته در دهۀ 1980، من در یک کارگاه پیشرفت اعضای هیئت علمی برای معلمان مهندسی در یک کالج محلی مهندسی سخنرانی میکردم. و بعد از اتمام سخنرانیام یک شرکتکننده به طرفم آمد و یک کلمۀ محبتآمیزی برای قدردانی از سخنرانیام گفت «با وجود این که یک پروفسور LIS هستید، اما این سخنرانی عالی بود». من نمیدانستم که آیا باید بخندم یا گریه کنم. بنابراین من از چالشهای یک معلم LIS درون جامعۀ دانشگاهی در محیط دانشگاه آگاهم. پیام من این است- از طریق فعالیتتان ثابت کنید و نشان دهیدکه از معلمان دیگر در سایر رشتهها بهتر هستید. اجازه دهید که جایگاه پایین شما را به پیشرفت سوق دهد نه اینکه شما را ناامید کند.
حالا اجازه دهید که به جنبۀ روشنتر معلم LIS نگاه کنیم. به خاطر رشتهمان ما فرصت داریم تا دیگر رشتهها را گسترش دهیم و کشف کنیم و از آنها قرض بگیریم، با آنها یکپارچه و ادغام شویم. رشتۀ ما یک فرارشته است و از این رو ما میتوانیم و باید با افزایش مرزهای رشتهمان فراتر از این باشیم[274]. برای مثال در دانشگاه میسور، من توانستم یک بخش جدیدی ایجاد کنم که ICD (بخش اطلاعات و ارتباطات)[275] نام گرفت، و و الآن دو سال است که آن را به عنوان مدیر بخش سرپرستی میکنم و در دورۀ تصدی این پست، من توانستم زیرساخت فنآوری اطلاعاتی و ارتباطی دانشگاه را ایجاد کنم. اجازه دهید که مثال دانشجو و کارمندم- آنگروش ماندیا را بزنم. آموزش و پس زمینۀ رشتهای او در LIS است، اما پژوهشش بیشتر به طرف علوم رایانه سوق پیدا کرد و او در دپارتمان علوم رایانه لیورپول مشغول فعالیت است.
از مرزهای رشتهها و جغرافیاییها[276] عبور کنید و فراتر از چارچوب [277]LIS پیش روی کنید ودر نتیجۀ آن شما ماهیت[278]، جایگاه[279] و ساختار[280] LIS را ارتقا خواهید داد.
* * * * *
نکته: همۀ پاسخها و عقاید بیان شده در این مصاحبه/ سند متعلق به مصاحبه شونده است.
[1] این مصاحبه در لینک زیر منتشر شده است:
[2] دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه خوارزمی
[3] Professor Shalini Urs
[4] academician
[5] information scientist
[6] institution builder
[7] sought after speaker
[8] University of Mysore
[9] Karnataka, India
[10] Fulbright scholar
[11] visiting professor at Virginia Tech, USA
[12] Indian Statistical Institute, Bengaluru
[13] Vidyanidhi Digital Library project
[14] an internationally known Indian open access repository
[15] Networked Digital Library of Theses and Dissertations (NDLTD)
[16] Information and Library Network (INFLIBNET)
[17] a consultant for UNESCO
[18] ISiM (International School of Information Management)
[19] global funding and collaboration
[20] a vast network of linkages
[21] Infosys
[22] Sarika Sawant
[23] Open Interview
[24] meta discipline
[26] ‘institution-building’ journey
[27] Be the change you wish to see
[28] possibilities of creating/innovating
[29] NISSAT (National Information System for Science and Technology)
[30] DSIR (Department of Scientific and Industrial Research)
[31] Government of India
[32] Ford Foundation
[33] iSchool movement
[34] Informatics (India) Ltd
[35] N.V. Sathyanarayana (CMD of Informatics)
[36] Ronald Larson
[37] Dean of School of Information Science, University of Pittsburgh
[38] member of the iSchool Caucus
[39] iConference
[40] Penn State University
[41] perils of pioneering and forging of interdisciplinary alliances
[42] word gang
[43] coalition
[44] digital era
[45] exploding digital information
[46] intersection of information, technology, and people/society
[47] purely technological paradigm
[48] ethos of Indian academia
[49] inertia/inability
[50] disciplinary framework of the domain
[51] in line with the changing landscape
[52] digital shift
[53] medium/container of information
[54] paradigm shift
[55] buzzword
[56] marketing speak
[57] true Kuhnian sense
[58] Thomas Kuhn
[59] Structure of Scientific Revolutions
[60] basic concepts, tenets, experimental practices, and shared values of a scientific discipline
[61] Copernican Revolution (Heliocentric view)
[62] Ptolemaic model of Geocentric view
[63] Content- freed from the contours and constraints of a container
[64] Content- from scarce to overabundant commodity
[65] Content- from scholarly to the citizenry
[66] disciplinary framework
[67] Gutenberg Revolution
[68] scholarly communication revolution/ Scientific Literature explosion
[69] micro documents
[70] mathematical sense
[71] information revolution (Silicon Revolution)
[72] library centric to the information-centric paradigm
[73] libraries without walls
[74] Anthony Debons
[75] BC Brookes
[76] Peter Ingwerson
[77] From notions of information to measuring information
[78] cognitive paradigm of information
[79] transmission centric information theory of Claude Shannon
[80] Information Revolution 4.0
[81] AI (Artificial Intelligence)
[82] Deep Learning
[84] distributed cognition
[85] quantum cognition
[86] no point in reinventing the wheel
[87] unique identity for Information Science
[88] multidisciplinary group of academics and departments
[89] Information Science: Search for an Identity
[90] digital technologies
[91] public memory
[92] eScience
[93] Digital Humanities
[94] University of Michigan iSchool
[95] digital revolution
[96] liberal arts
[97] engineering and technology
[98] Digital Archives and Library Science
[99] Data Science
[100] Data Analytics
[101] Computational Social Sciences
[102] Human-Computer Interaction
[103] Social Computing
[104] User Experience Design
[105] Health Informatics
[106] Applied Data Sciences
[107] expanding the horizons of the field
[108] theoretical foundation
[109] container-centric
[110] content-centric
[111] use
[112] usability of information
[113] content and cognition
[114] the ideas that are contained in a piece of writing, a speech, or a film
[115] Distributed Cognition Theory
[116] Hutchins and his colleagues
[117] University of California, San Diego
[118] artefacts
[119] propagation of representational states across media
[120] Mental content
[121] off-loaded and extended into the environment
[122] agents
[123] unbounded
[124] constant interaction between internal and external cognition and dynamic
[125] emerging field
[126] mathematical formalism of quantum theory
[127] cognitive phenomena
[128] information processing
[129] human brain
[130] human memory
[131] concepts and conceptual reasoning
[132] human judgment
[133] effectiveness
[134] efficiency
[135] satisfaction
[136] from accessibility to efficiency to efficacy to everything
[137] Content is for all (content is inclusive and exhaustive)
[138] content and the kind and level of curating
[139] accuracy
[140] efficacy of content
[141] measures of usability
[142] measures of usability
[143] flowing river
[144] South Asia region
[145] our Indian flavour
[146] robust and intellectual leadership
[147] The Documentation Research and Training Centre (DRTC)
[148] Director
[149] Knowledge Resource Centre
[150] simple changing of the nomenclatures
[151] change our mindsets and paradigms
[152] labels
[153] ‘consumer’ end of the information life cycle
[154] consumer and creator end of the information life cycle
[155] institutional repositories/eprints
[156] green route to the open-access model
[157] signal boosting systems
[158] science and scholarly communication
[159] scientific data curating and management
[160] research/knowledge creation process
[161] entire information life cycle
[162] our scope and boundaries of the profession
[163] National Eligibility Test (NET)
[164] more eligible candidates
[165] falling short to skill sets as required by the employer/employment
[166] branding and positioning of the information profession
[167] creator
[168] curator
[169] consumer
[170] across the spectrum of information
[171] Institutional Repository and Open Access Publishing (i.e. both green and gold)
[172] professionals and the professional bodies
[173] role and responsibilities
[174] job description (JD) of LIS professionals
[175] academic and research libraries (ARLs)
[176] marketing the institutional repositories (IRs)
[177] discoverability of the content beyond keywords
[178] those who read this/downloaded this also
[179] other research metrics and measurements
[180] ResearchGate
[181] protocols, standards and methods for curation
[182] classification and cataloguing rules, principles and schemes
[183] ontologies
[184] crosswalks
[185] rebranding
[186] venerated institutions
[187] happening places
[188] Starbucks model
[189] virtually student hubs
[190] hub of the local communities
[191] community’s cultural centres
[192] libraries as places
[193] great asset of libraries
[194] heart of the campus/cities
[195] Designing spaces for interaction and collaboration
[196] coffee and refreshments
[197] data labs
[198] Informatics Labs
[199] creating content
[200] work with/ engage with information
[201] scholarly activities of reading/ writing / interacting with information.
[202] book talks
[203] best sellers or popular book talks
[204] readings happen in bookstores or literary festivals and the like
[206] accuracy and authenticity of information/answers
[207] today’s post-truth era
[208] disinformation
[209] credible sources of authentic information
[210] fake news
[211] art and science of detecting fake news
[212] challenges of quality
[213] rigour of scholarship
[214] ETDs (electronic theses and dissertations) platforms
[216] intellectual treasure
[217] University Grants Commission (UGC)
[218] brainstorming meeting
[219] vice chancellors
[220] Prof. Arun S. Nigavekar
[221] marketing our products/services/initiatives
[222] if we build, will they come?
[223] ‘user education’ programs
[224] market the intellectual assets of the faculty/organization
[225] increased visibility/downloads
[226] heart of the campus
[227] enhancing the services of our repositories
[228] favour of anything retrospective
[229] taxes
[230] punishments
[231] prevention instead of cure
[232] system of quality assurance of theses
[233] academic rigour
[234] key for quality assurance
[235] as a member of the PhD rules revision policy
[236] predatory journals
[238] ancient times
[239] extensive reading
[240] one’s horizons
[241] Kannada
[242] Readers Digest
[243] Time
[244] The Economist
[245] Journal of Documentation
[246] Journal of the American Society for Information Science
[247] global mindset
[248] think global; act locally
[249] notions of information and the cognitive paradigm of information sciences
[250] Let noble thoughts come from every direction
[251] dissolving barriers
[253] the world is flat
[254] digital neighbourhoods
[255] digital connections
[256] mindse
[257] confidence
[258] technology
[259] right values and attitude towards work and work ethics
[260] joint endeavours
[261] unwritten pact
[262] international network of professional colleagues
[264] research fellow at the Department of Computer Science
[265] University of Liverpool, UK
[266] boundless curiosity
[267] horizons of knowledge
[268] deep-dive
[269] calling
[270] Crossing boundaries
[271] par
[272] turn disadvantages into advantages
[273] low status in the totem pole of the disciplines in a university
[274] to become meta by raising above disciplinary borders
[275] ICD (Information and Communication Division)
[276] boundaries of disciplines and geographies
[277] LIS framework
[278] substance
[279] status
[280] stock