نشریه الکترونیکی شناسه

ISSN: 2538-5534​

خاطرات

گذشته، چراغ راه آینده است

Anismiri issu06

دو خاطره: در جستجوی رسالت گمشده یک کتابدار

دو خاطره: در جستجوی رسالت گمشده یک کتابدار خاطره اول: از آن دست مراجعه‌کنندگانی بود كه در هر هفته حداقل يك بار او را می‌دیدیم می‌دانستم دانشجوي رشته حقوق است و تقریباً هميشه همراه کتاب‌های حقوق كتابي در مورد گل‌های آپارتماني،‌‌فرنگی، گل رز و …كتابي را به امانت می‌گرفت و بارها او را در كتابخانه

ادامه مطلب »
Akbari issu06

یادی از آن روزها … (یک قدم پس از نقد)

یادی از آن روزها … (یک قدم پس از نقد) روزهای آخر سال 85 بود، سیزدهم اسفندماه. سرمای زمستان کم‌کم جای خود را به هوای مطبوع بهاری می‌داد. ادکا اولین تجربه‌های خودش را داشت اجرایی می‌کرد، قرار بود آن روز اولین بحث آزاد ادکا با عنوان “انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران” برگزار شود. دل تو

ادامه مطلب »
naseri issu07

هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق

هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق به بهشت‌زهرای تهران که پا می­گذاری، قسمت هنرمندان و نام‌­آوران قطعه 88 و 255 حس و حال خاصی دارد. انگار آن‌جا بوی معرفت می‌دهد بویی شبیه انسانیت و جوانمردی… احساس غریبی نمی­کنی. احساس می­‌کنی سال­‌های سال است همه آن‌ها را می‌­شناسی. در دل هر یک از این

ادامه مطلب »
Pashazade issu07

سمفونی‌ای که نوازنده‌اش استاد حری بود

سمفونی‌ای که نوازنده‌اش استاد حری بود طبق معمول ایمیل‌های روزانه خود را چک می­کردم، ماشاالله تمامی نداشت. به‌خصوص پیام‌های گروه بحث­‌های مختلف کتابداری که از وقتی پا به عرصه کتابداری گذاشته‌‌ام مثل سایه دنبالم می‌آیند!. البته دنبال که چه عرض کنم ایمیل­‌های گروهی جایشان بالای سر ما بچه­‌های کتابداری است. البته اگر منصفانه بگویم، این

ادامه مطلب »
Hosseini issu7

خاطراتی اندک، اما خوشایند از دکتر عباس حری دارم

خاطراتی اندک، اما خوشایند از دکتر عباس حری دارم برش اول: در مقطع فوق‌لیسانس با خواندن تعداد محدودی از مقالات و کتاب‌های حوزه، با نام دکتر “عباس حری” آشنا شدم. در آن زمان برای جستجوی منابع مرتبط با پایان‏‌نامه خود به “چکیده‌‏نامه پایان‏نامه‌‏های کتابداری و اطلاع‌‏رسانی” و مقایسه مدخل‌های قابل‌توجه در مقابل نام عباس حری،

ادامه مطلب »
Haratiyan issu07

استادی که من می‌شناختم: آ …ز…ا….د را می‌گویم ….. به‌راستی آزاد بود!

استادی که من می‌شناختم: آ …ز…ا….د را می‌گویم ….. به‌راستی آزاد بود! قامتی استوار داشت و خم شدنش را یک‌بار بیشتر ندیدم؛ آن‌هم روزی که برای بوسیدن دست استادش پوری سلطانی خم شد[1]. سخن گفتنش لحنی خاص داشت؛ محکم، با ادبیاتی درست. اوایل حدود بیست و اندی سال پیش، وقتی جوجه دانشجو خطاب می‌شدم، هنگام

ادامه مطلب »
Zarei issu07

گر سنگ از این حدیث بنالد، عجب مدار…

گر سنگ از این حدیث بنالد، عجب مدار… «یا کمیل! آرام باش تا شهره نشوی؛ خود را نهان کن تا نامت نبرند؛ بیاموز تا عالم شوی؛ لب فرو بند تا سالم مانی؛ اگر خدا دینش را به تو بشناساند، چه باک که مردم را نشناسی یا آن‌ها تو را نشناسند (تحف العقول، ص 242). همیشه

ادامه مطلب »
Akbari issu06

دو ملاقات

دو ملاقات دانشجوی کارشناسی بودم، آن روزها بیش از آنکه به فکر درس و کلاس باشم به فکر فعالیت‌های جانبی بودم. ایده ایجاد اتحادیه دانشجویان کتابداری تازه شکل‌گرفته بود و برخی دوستان در این زمینه چند جلسه‌ای را هم برگزار کرده بودند. یادم می‌آید من تازه به جمع این دوستان اضافه‌شده بودم. قرار بود با

ادامه مطلب »
sharif issu07

بهتر از حری!

بهتر از حری! برگ اول، امروز 10 اردیبهشت 94 گاه‌گاهی دلم که می‌گیرد، دفتر خاطراتم را ورق می‌زنم و نوشته‌های قدیمی را مرور می‌کنم. برخی خاطرات سال‌های 83 تا 85 بازندگی دانشجویی‌ام در دانشگاه تهران عجین شده است و لابه‌لای برگه‌ها، نشان از استادی است که شاگردش بودن، فرصت گران‌بهایی بود؛ زنده‌یاد دکتر عباس حری

ادامه مطلب »
Fattah 01i issu07

بوسه بر پیشانی

بوسه بر پیشانی شاید من تنها فردی باشم که دکتر حری بر پیشانی‌اش بوسه زده است. داستان ازاین‌قرار است: هنگامی‌که دکتر آزاد، همکار و دوست دیرینه‌ام، که مدت‌ها در یک اتاق در دانشکده هم‌نشین بودیم درگذشت (29 اسفند 1388)، من در سفر نوروزی بودم و این خبر ناگوار را تلفنی از دکتر دیانی شنیدم. شوربختانه

ادامه مطلب »