نشریه الکترونیکی شناسه

ISSN: 2538-5534​

آیا ساختار رایج کنونی در نوشتارهای منتشرشده در مجلات کتابداری و اطلاع‌رسانی، کارآمد است؟

ghasemi issu03

آیا ساختار رایج کنونی در نوشتارهای منتشرشده در مجلات کتابداری و اطلاع‌رسانی، کارآمد است؟

درباره مسایل و موضوعاتی که مجلات و نشریات حوزۀ کتابداری و اطلاع‌رسانی و به عبارت دیگر حوزۀ علم اطلاعات و دانش شناسی با آن‌ها سروکار دارند به موضوعات مختلفی می‌توان پرداخت. این موضوعات،از شکل‌گیری مقاله آغاز می‌شود و تا زمانی که مجله منتشر می‌گردد و به دست خوانندگان می‌رسد و حتی بعد از آن را، در بر می‌گیرد.شاید بهتر بود بنا به تجربه‌ای که در ویرایش چند مجله‌ی این حوزه و در ویرایش کتاب‌های تخصصی حوزه کتابداری و اطلاع‌رسانی دارم به مباحث مرتبط با ویرایش در این حوزه می‌پرداختم، اما به نظر می‌رسد که مطلب مهم‌تری هست که شاید توجه به آن، مشکل‌گشاتر و راهگشاتر باشد.نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره‌کنم،محتوای مجلات و ساختار مقالات چاپ‌شده در مجلات تخصصی کتابداری و اطلاع‌رسانی است. به روشنی مشاهده می‌شود که مجلات ما در حوزه کتابداری و اطلاع‌رسانی، شباهت‌های بسیار زیادی به همدیگر دارند و شاید اگر سر صفحه‌ی این مجلات را از آن‌ها حذف کنیم، در تشخیص این‌که کدام مقاله متعلق به کدام مجله است با اشکال مواجه شویم.

 دلیل این قضیه چند مطلب است، جالب این که این ویژگی را- تصور می‌کنم- که در مجلات دارای امتیاز علمی-پژوهشی بیشتر می‌بینیم و در مجلاتی که فاقد این امتیاز هستند یا در مجلات علمی-ترویجی(که البته چاپ مقاله در آن‌ها امتیاز ارتقا برای اعضای هییت‌علمی ندارد) این یکنواختی را کم‌تر مشاهده می‌کنیم.شاید دلیل این یکنواختی و دلیل این شباهت در این باشد که این مجلات، آورنده امتیاز علمی پژوهشی و همواره راه ارتقای عمودی اعضای هییت‌علمی دانشگاه‌ها هستند و به تبع این اهمیت، دانشجویان هم سوق داده‌شده‌اند به این که در این جهت و در همان ساختار و قالبی که مقالات در این مجلات چاپ می‌شوند به نگارش مقاله اقدام کنند.

اما ساختاری که- به نظر من، متأسفانه- ساختار قالب در این مجلات است چه ویژگی‌هایی دارد؟

ویژگی اصلی این ساختار، طولانی بودن متن و مقاله است.

کسانی که به نوعی دست اندرکار پذیرش مقاله برای این دسته از مجلات فارسی‌زبان رشته ما هستند حتماً تأیید می‌کنند که مقالات دریافتی، جدای از سطح علمی و جدای از میزان دقت نظری که در نگارش آن‌ها به‌کاررفته است و جدای از حوزه موضوعی و اهمیتی که مقاله در بیان یک یافته جدید در عرصه رشتۀ تخصصی ما بازی می‌کند، طولانی هستند. به گمان من اگر آمارگیری شود،دست‌اندرکاران مجلات تأیید خواهند کرد که اکثریت قریب به اتفاق مقالات دریافتی از حدی که توسط مجله برای پذیرش مقاله تعیین‌شده،طولانی‌تر هستند- هرچند که حتی حجم تعیین‌شده توسط مجله هم به خودی خود حجم کمی نیست و البته این مقدار، به عنوان حد بیشینه تعیین‌شده؛ اما نویسندگان ترجیح می‌دهند (یا ناچار می‌شوند) که از این محدوده مجاز، در بالاترین حد آن استفاده کنند. به تصور من، دلیل حجم بالای مقالات دریافتی این است که عمدتاً مقالات،حاصل پایان‌نامه‌هایی است که در دانشکده‌ها، دانشگاه‌ها، و در گروه‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی دفاع می‌شوند و به دلایل مختلفی که عمده‌ترین آن‌ها، کم‌تجربگی یا بی‌تجربگی نویسندگان در ایجاز و کوتاه نویسی مقاله و در بیان یافته‌های یک تحقیق است، پایان‌نامه را به صورت ظاهری یک مقاله باز تولید می‌کنند. در نتیجه بسیاری از بخش‌هایی را که در پایان‌نامه وجود دارد، در بسیاری از موارد، بی این که ضرورت و دلیلی برای حضور آن‌ها باشد، در مقاله ارایه‌شده به مجله می‌بینیم.

دلیل دیگری که باعث این دراز نویسی می‌شود، شاید ناتوانی نویسندگان در تفکیک موضوعاتی است که در یک پایان‌نامه- بنا به ضرورت و بنا بر ماهیت تحقیق- به آن پرداخته‌شده و در مقاله برگرفته از پایان‌نامه، الزامی وجود ندارد که همان ساختار و ترکیب موضوعی رعایت گردد؛ اتفاقاً در بسیاری از گزارش‌های تحقیقات- داخلی یا خارجی- که ظاهراً نویسندگان مقالات، از مهارت لازم در این زمینه برخوردارند، مشاهده می‌شود که نویسنده با تفکیک مقوله‌ای یافته‌های یک تحقیق، به شکل مناسبی داده‌ها را ارایه و بر مبنای آن‌ها استنتاج کرده است.

وقتی این مهارت در تفکیک موضوعی وجود ندارد، و با توجه به این که آن تحقیق یا پایان‌نامه نمره قبولی گرفته، نویسنده یا نویسندگان بدون این که اشراف موضوعی داشته باشند (باز به این دلیل که تحقیق، حاصل تبعی رشد علمی دانشجو نیست و در بسیاری از موارد، مراحل تحقیق به دانشجو دیکته شده‌اند)، فقط آن بخش‌هایی را که به نظر می‌رسد موجب برگشت خوردن مقاله خواهد شد از متن پایان‌نامه کنار می‌گذارند و مانده پایان‌نامه را برای مجله می‌فرستند. به همین دلیل است که در بسیاری از مقالات می‌بینیم به سوا‌هایی اشاره می‌شود که عملاً در مقاله وجود ندارد؛ به جدول‌هایی اشاره می‌شود که عملاً در مقاله وجود ندارد؛ شماره‌گذاری جدول‌ها در مقاله، اشتباه و در واقع همان شماره‌هایی است که در پایان‌نامه بوده؛ یافته‌هایی در مقاله هست که داده‌های مربوط به آن‌ها ارایه نشده؛ پیشنهادهایی در مقاله داده می‌شود که مبتنی بر داده‌های ارایه‌شده در مقاله نیست؛ و نیز منابعی که در انتهای مقاله آمده (چون عیناً از پایان‌نامه، کپی و منتقل‌شده) در بسیاری اوقات، در متن مقاله ارایه‌شده به مجله، مورد استناد قرار نگرفته.

نتیجه این درازنویسی‌ها این است که اولاً حجم زیادی از مجلات ما اشغال می‌شود و این حجم زیاد، هزینه‌هایی را به بار می‌آورد و افرادی باید این هزینه‌ها را پرداخت کنند: در مرحله آماده‌سازی این مجله، خواندن مقالات طولانی و وقت‌گیر، باعث اتلاف انرژی دست‌اندرکاران اداری و اجرایی مجله و داوران می‌شود. در هنگام چاپ، اگر مجله، کاغذی باشد هزینه‌های مخصوص به خود را دارد؛ و اگر مجله الکترونیکی باشد البته این هزینه‌ها کمتر می‌شود، اما به هر حال تبعات خاص خود را (از نظر ذخیره و بازیابی، و از نظر سخت‌افزاری و نرم‌افزاری) دارد. و مهم‌تر از همه، مدت زمانی است که خواندن این مقاله از خواننده و کاربر می‌گیرد.هرچند که کاربرد چکیده این است که سرنخ‌های موضوعی مورد بحث در مقاله را به خواننده می‌دهد؛ اما اگر خواننده با خواندن چکیده، مقاله را مناسب تشخیص دهد و به متن کامل مقاله مراجعه کند، در مقالات طولانی با ۲۰-۳۰ صفحه متن مواجه می‌شود که مدام باید آن را بالا و پایین کند و به دنبال مطلب مورد نظر خود بگردد.

از عارضه‌های دیگر این دراز نویسی آن که اعتیاد‌آور و مسری است و جدای از ساختاری که نویسندگان، دانشجویان، اعضای هییت‌علمی، و دست‌اندرکاران مجله(از مدیر اجرایی و سردبیر تا داوران) با آن روبرو هستند و به آن خو گرفته‌اند، اگر مطلبی در خارج از این ساختار ارایه شود نیز با کم اقبالی- و چه‌بسا مخالفت- مواجه می‌شود.این خو گیری با تبدیل شدن به یک پارادایم غالب، خوانندگان را نیز در بر می‌گیرد و مطالبی که در قالبی متفاوت منتشر شوند، بخت چندانی برای انتشار در مجله یا جلب توجه فراگیر خوانندگان ندارند.

نتیجه؟ نتیجه این که ما اگر حرفی برای گفتن داریم، باید آن را با کلی پیشینه و پسینه بیان کنیم، یا از خیر بیان و ارایه آن بگذریم. در نتیجه مجلات ما، حرف‌های تازه زیادی برای گفتن ندارند- نه به این دلیل که اساساً ما حرف‌های تازه برای گفتن نداریم، بلکه به این دلیل که هر حرف تازه را باید در قالب ۲۰ تا ۳۰ صفحه متن بیان کنیم.

در بررسی مقالاتی که برای داوری به من ارجاع داده‌شده، مقالات بسیاری را دیده‌ام که به نظر من حرفی برای گفتن داشته- در ضعیف‌ترین حالت این بوده که به هر حال،تحقیقی توسط چند نفر دانش‌آموخته، چند نفر متخصص رشته، در جایی انجام‌شده و این یافته‌ها و نتایج می‌توانسته به کار استناد و ارجاع توسط محققان دیگری بیاید- هرچند که ارزش و اهمیت این یافته‌ها در حدی نبوده که ۲۰صفحه از یک مجله به آن اختصاص داده شود، ۲۰ صفحه‌ای که در آن دوباره به تکرار پیشینه پژوهش، و دوباره به تکرار مباحث مقدماتی، و دوباره به تکرار برخی یافته‌ها و پیشنهادهای تکراری اجرایی و «برای پژوهش‌های آینده» پرداخته خواهد شد. اما این قدر ارزش داشته که این تحقیق در قالب چند (دو یا سه) صفحه، ارایه شود.اما ساختار مجلات ما متأسفانه چنین اجازه‌ای را به نویسندگان و دست‌اندرکاران مجله نمی‌دهد.

در سال‌های اخیر در معدودی از مجلات رشتۀ ما نیز این زمینه فراهم‌شده که مطالبی با عنوان «نامه به سردبیر» و «نقد کتاب» و نظایر این‌ها به چاپ برسد. البته آنچه که در جهت دادن مجلات ما به این سمت بسیار اهمیت دارد،سیاست‌گذاری مراکز تصمیم‌گیرنده برای ارتقا است که امتیاز پژوهشی برای ارتقا را به متون چاپ‌شده در مجلات علمی- پژوهشی می‌دهند. اما به نظر می‌رسد که همان طور که متخصصان، اساتید و فعالان حرفۀ ما در ارایه مطالبشان، صرفاً بنا را بر کسب امتیاز نمی‌گذارند و بسیاری از مطالب توسط این افراد، در مجلات و منابعی منتشر می‌شوند که امتیاز علمی-پژوهشی به همراه ندارند و با این حال، آنان همچنان با علاقه‌مندی و در جهت انجام رسالت علمی و حرفه‌ای خود به این کار ادامه می‌دهند،به نظر می‌رسد که مجلات تخصصی رشتۀ ما هم باید- حتی اگر امتیاز ارتقا به این‌گونه از نوشته‌ها داده نمی‌شود،این جا را باز بکنند و ضمن کاستن از میانگین حجمی مقالات پذیرفته‌شده، با تغییر در ساختار آن‌ها و با بازنگری در روش‌ها و چارچوب‌های ویرایشی مجله، جای کافی برای این نوع مطالب و برای پذیرش تعداد بیشتری از نوشتارها فراهم کنند تا موضوعاتی که بعضاً مورد شکایت نویسندگان مقالات است(ازجمله طولانی شدن روند پذیرش و انتشار مقالات) هم حل شوند.

علی حسین قاسمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *