کرونانگاری
کتابداران طبیب
کتاب یار مهربانی است و کتابدار یار مهربانتر
لیلی وکیلی
مسئول اجرایی کتابخانههای مجتمع بیمارستانی امام خمینی
حالا کم کم دوسالی میشود که این غول بیشاخ و دم کنارمان زندگی میکند، کرونا را میگویم که هر بار با زایشی مجدد مانند غولی که هر بار دست و پایش قطع میشود، دوباره رشد میکند. درست مانند فیلمهای علمی و تخیلی و مدام ما را قرمز و زرد و آبی میکند.
ما کتابداران بیمارستانی برخلاف همکاران دیگر کتابدارمان که یا تعطیل بودند یا دورکار، همپای همۀ کادر درمان هر روز هفته گاهی تا 3 شیفتکاری کنار عزیزانی که قصد مطالعه داشتند ماندهایم؛ البته بگذریم از تک شیفتهایی که در اوج کرونا در تریاژ تنفسی به یاری همکاران درمانیمان میرفتیم. مراجعین ما بعضا دستیاران تخصصی هستند که سالها برای اینکه به نقطهای برسند که ایستادهاند، زحمت کشیدهاند و درس خوانده و درس پس دادهاند. طبیبانی که گاهی از شدت خستگی و فشار کار و درس همزمان به ما پناه میآورند و با زبان بیزبانی طلب هم صحبتی میکنند. در قلب و اتاق ما همیشه به رویشان باز است گاهی به یک چای یا قهوه مهمانشان میکنیم و با همۀ دردهای کوچک و بزرگی که در سینه داریم، صبورانه پای حرفهایشان مینشینیم و برای لحظاتی میشویم طبیب دردشان. بعضی وقتها که دستیاران از کشیکهای سنگین و پراسترس آیسییو برمیگردند، سر راه سری به کتابخانه میزنند، گاهی بیماری از دست میدهند و چشمانشان پر از اشک و ناامیدی میشود و ما کنارشان میمانیم برای التیام تا بتوانند خودشان را سبک کنند و دوباره به جریان زندگی برگردند. کتابداران بیمارستانی البته لحظات سختتر دیگری هم دارند مثلا همین چند روز پیش مادر یکی از پزشکان نازنین و جوانی که در اثر سرطان فوت شده بود با چشمانی دردمند و رخت عزای سیاه بر تن کتابهای فرزندش را برای اهدا به کتابخانه آورد؛ شاید خیلی از کتابها ویرایش پایینی داشت و به درد کتابخانه نمیخورد، اما چنان غم و وسواس عجیبی در چشمان این مادر نازنین برای سپردن یادگاریهای به جا مانده از پسرش به ما بود که جرات نه و عدم پذیرش را از من گرفت. سکوت کردم و با اشتیاق و تشکر کتابها را از کارتن درآوردم و در حضورش به قفسه سپردم و پیش خودم گفتم نهایت مازادشان را گلدان میخرم و به یاد فرزند نازنیش میگذارم لب پنجرۀ کتابخانه.
اینها را نوشتم تا که بگویم یک کتابدار بیمارستانی وظیفهاش با سایر کتابدارها کمی فرق میکند. ما یک وظیفۀ عاطفی در کنار کلیۀ کارهای روتین و شرح وظیفهای داریم. ما جدای از محیط آلوده و سختی کار هنگام پیک کرونا و آماده باش و لغو مرخصی و آلوده شدن چندین باره با این ویرووس و درمانهای طولانی، باید التیامدهندۀ درد مراجعینی که طبیبان و کادردرمان هستند هم باشیم؛ کسانی که خود التیامدهندۀ درد جامعه هستند. کاری که در هیچ استاندارد و ارزیابیهای مربوط به کتابخانههای بیمارستانی لحاظ نمیشود و مورد توجه قرار نمیگیرد. وظیفۀ ما علاوه بر خرید و فهرستنویسی و وجین و سرچ مقالات و برگزاری کارگاههای علمی و … روشن نگه داشتن چراغ امید کتابخانه به معنای واقعی و انسانی آن است. کتاب یار مهربانی است و کتابدار یار مهربانتر.