بعد از این همه سال، حتماً دیگر این مسئله را متوجه شدهاید که وقتی فناوری جدیدی پا به عرصۀ ظهور میگذارد، کتابخانهها مکانهایی نیستند که شگفتزده شوند و مقاومت کنند. اتفاقاً در بسیاری موارد، پیش از سایر نهادها فناوریها را جذب کرده یا با تغییرات جدید همراه شدهاند. چون عقیده کلی در کتابخانهها این است که کتابخانه انداموارهای پویاست. این اصل کلی در بروندادهای پژوهشی و علمی رشته بسیار دیده میشود و درمواردی نیز شاهد اجرا شدنش در بسیاری از کتابخانهها هستیم. با این حال، ذکر چند نکته ضروری است.
بسیاری از مفاهیم نوظهور فناورانه، تنها در حد مقالات و پایاننامههای رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسی مطرح شدهاند. اینکه منباب آشنایی و از بُعد نظری بتوانیم متون علمی را با فناوریهای نوظهور برای کتابخانهها تقویت کنیم، بسیار نیکوست. ولیکن آیا باید به همین بسنده کرد؟ آیا این الگوها، مدلها، امکانسنجیها، و غیره نباید به مرحله اجرا در آیند؟ مگر از یک کافه تریا، چه لاکچری و چه معمولی، چه کم داریم که آنها از فناوری کیو آر کد برای ارائۀ خدمات سریع و دقیق خود استفاده میکنند و ما باید در مقالاتمان و چه بسا در خیالات با آنها غوطهور شویم؟ منظورم از ما، کتابخانههای داخل است وگرنه حدیث کتابخانههای خارج از ایران چیز دیگری است. بلاکچین، اینترنت اشیا، متاورس، واقعیت افزوده، ار اف آی دی، و موارد دیگر هنوز در حد امکانسنجی و ارائۀ الگو در متون علمی باقی ماندهاند و شاید هنوز در ایران کتابخانهای به معنای کامل این فناوریها را اجرایی نکرده است؛ شکی نیست عوامل زیادی مانند هزینه بالا، سوء مدیریت، و غیره مانع است. در واقع افراطگرایی در تولید متون علمی و پژوهش است که ما را در این فضا نگه داشته است؛ پژوهش و نگارش مقالات علمی در زمینۀ فناوریهای نوین کفایت میکند و لزومی ندارد گامهای بعدی برای پیادهسازی و اجرا برداشته شود.
مطلقگرا بودن در بهرهگیری از فناوریها نوع دیگری از افراطگرایی است؛ به عبارت دیگر مایل شدن به سمت علوم محض کامپیوتری که تفکرات صفر و یکی به دنبال دارد. تحول دیجیتال متفاوت است از غرق کردن رشته و حرفه در حوزه فناوری اطلاعات محض و مهندسی کامپیوتر. ارتکاب چنین اشتباهی جبرانناپذیر است. ما در رشته و حرفه خود با دو عنصر اساسی سروکار داریم. یک. اطلاعاتی که نیاز اصلی مخاطب است. دو. انسانی(مخاطبی) که نیاز اطلاعاتی دارد. بنابراین احساس بینیازی نسبت به مسائل روانشناختی و جامعهشناختی مخاطبان و استفادهکنندگان کتابخانه، و پرداختن محض به فناوری اشتباه بزرگی است. چون این توهم به وجود می آید که دیگر نیازی به کتابخانهها نیست و همه چیز را هوش مصنوعی و به اصطلاح چت جی پی تی انجام میدهد! چنین اشتباه عوامانهای نباید دامنگیر متخصصان علم اطلاعات و کتابداری شود.
از سوی دیگر، کهنگی سرفصلهای درسیِ مقاطع مختلف رشتۀ علم اطلاعات تا حدی که آینده و تحولات پیشرو در آنها جایی ندارد و غفلت در به روزرسانی آنها نوعی از تفریط است. البته مدتیست بازنگری سرفصلها آغاز شده ولیکن خوبست که در دام افراط و تفریط نیفتیم. آموزش مهارتهای جدید فناورانه همانند دانستن تاریخ کتابخانهها و کتابداری برای دانشجویان الزامیست. نباید با برجسته کردن یکی، دیگری را نفی و حذف کرد. نوع دیگر تفریط، بیتوجهی بخش حرفه، بهویژه کتابخانهها در جذب فناوری های نوظهور و استفاده بهینه از آنهاست. جای شگفتی است اگر کتابخانهای در شبکههای اجتماعی حضور فعال نداشته باشد. چنانچه نرمافزارهای کتابخانهای ما سیستمهای توصیهگر نداشته باشند عجیب خواهد بود. مایۀ تأسف است اگر کتابخانهای خدمات پرسش آنلاین نداشته باشد. بنابراین چنانچه نخواهیم با تحولات همراه باشیم و اینگونه خودزنی کرده و کتابخانهها را از مخاطبان تهی کنیم، کوتاهی و تفریط از ماست. البته کتابخانههای مناطق کمبرخوردار که دسترسی به تجهیزات ندارند و ناگزیرند با رویکردهای سنتی خدمات ارائه دهند، مستثنی هستند. این نوع کتابخانهها را که امکانات چندانی برای ارائه ندارند و کتابدارانشان با دست خالی در حال تلاش برای تأمین نیازهای اطلاعاتی مردم منطقه هستند نباید نادیده گرفت و با تیغ افراط و تفریط، حذفشان کرد.
آنچه گفتیم نمونههایی از افراط و تفریط است. اما راهکار میانه چیست؟
فارغ از هرگونه تندروی و کاهلی، خوبست به دو نکته توجه کنیم. یکی تحولات اساسی دیجیتال است که باید در بهروز کردن سرفصلهای درسی مقاطع تحصیلی مختلف و نیز کتابخانههایمان مورد توجه قرار دهیم و به سمت عملیاتی شدن جنبههای مختلف فناوریهای نوظهور در کتابخانهها حرکت کنیم. اما این کافی نیست. باید بتوانیم در زمینۀ طراحی رابطهای کاربری، نرمافزارهای کاربردی و بهویژه پیادهسازی هوش مصنوعی در کتابخانهها پیشتاز باشیم قبل از اینکه به قول معروف آی تی منها، جای ما را اشغال کنند و تفکر متوهمانۀ «ما را به کتابخانه و کتابدار چه نیاز!» را جا بیندازند. دیگری، حرکت بر اساس نیازها و انتظارات جامعه است؛ منوط به اینکه توانسته باشیم جامعۀ بومی و نیازهای آنها را خوب شناخته باشیم و سیستمهای اطلاعاتی خود را بر پایۀ آن طراحی کنیم. این حرکت، نه هیجانزده و تندروانه است و نه بنمایۀ کاهلی و بیخیالی دارد! چنانچه عاقلانه و حسابشده تحولات دیجیتالی و مدرن را رصد کنیم، تحلیل نماییم و با آن همراه شویم مشکلی نخواهیم داشت و میتوانیم همگام و همراه با جامعه متحول شویم و همچنان تمدنساز و بخش مهمی از جامعه مدنی باشیم.