۱. زمینه تاریخی
شاید تصویری که استاد عبدالله انوار در مراسم «شب پوری» در مجله بخارا از او ترسیم کرد، بهترین دروازه ورود به شناخت جایگاه انسانی و حرفهای او باشد:
«بهواقع این بانوی والامرتبه مَلَکی است در بین آدمیان و همین تلبس به لباس آدمی است که فلک سنگ جفا را با بیرحمی هر چه تمامتر تا آنجا که توان داشته بر سر او کوبیده است… و گذشت عمر را با بهترین انیس یعنی کتاب و کارهای راجع به کتاب همراه نماید».
این توصیف نه صرفاً تجلیل از شخصیت سلطانی بلکه شرحی دقیق از پیوند درونی او با حرفه کتابداری است؛ حرفهای که نه از مسیر تحصیلات رسمی، بلکه در ادامه یک تجربه زیسته تلخ و نقطه عطف تاریخی وارد آن شد. شهادت مرتضی کیوان تنها سه ماه پس از ازدواج، جهت زندگی سلطانی را تغییر داد و همانگونه که انوار اشاره میکند، او راهی را برگزید که «خواست شوی شهیدش را نیز همراه داشته باشد».
با تحصیل در خارج و ورود به دنیای کتابداری، سلطانی به یکی از مؤثرترین چهرههای انتقال فن جدید کتابداری به ایران تبدیل شد: تربیت نیروی متخصص، تدوین استانداردها، نگارش راهنماها، ایجاد ساختارهای نو و مشارکت در شکلدهی به حرفه مدرن کتابداری کشور.
او تنها در فضای داخلی ایران مرجع نبود. پوری سلطانی خیلی زود فهمید که کتابداری جهانی است و ایران برای دیدهشدن و پیشرفت، نیازمند ارتباط فعال با نهادهای بینالمللی است.
در کتاب فرصت حضور گزارشی غنی و آموزنده از شرکت او در کنفرانسهای بینالمللی آمده است:
لیورپول ۱۹۷۱؛ پاریس ۱۹۷۲؛ گرنوبل ۱۹۷۳؛ اسلو ۱۹۷۵؛ سئول ۱۹۷۶؛ هارنوسند ۱۹۹۰؛ مسکو ۱۹۹۱؛ دهلی نو ۱۹۹۲؛ لیسبون ۱۹۹۳؛ هاوانا ۱۹۹۴؛ استانبول ۱۹۹۵.
این سفرها نه جنبه تشریفاتی داشتند و نه شکلی نمادین؛ آنها تجربههایی واقعی، کارگاهی و کاملاً اثرگذار بودند.

۲. نخستین تجربههای بینالمللی
ورود سلطانی به فضای کنفرانسهای جهانی در دهه ۱۳۴۰ با بدبینی همراه بود. او در همان آغاز، شکاف عمیق میان ایرانِ در آغاز راه و اروپاِ صاحبساختار را مشاهده کرد. به روایت خودش، در پیشنشست ایفلا در لیورپول (۱۹۷۱) وقتی کتابداران اروپایی از چالشهای پیچیده فنی صحبت میکردند، به یکی از همکارانش، علی سینایی، مینویسد:
«تکنولوژی برای ما به کار بردن ماشینتحریر است و اینجا کامپیوتر»!
این مشاهده ساده اما عمیق، نقطه آغاز تحولی درونی بود: فهمِ فاصله، و در عین حال فهمِ امکانِ جبران.
سلطانی همانجا تصمیم گرفت این تجربهها را نه با حس تحقیر یا ناامیدی بلکه با هدف «یادگیری برای تغییر» به ایران بیاورد. حضورهای بعدی او در کنفرانسها نشان میدهد که این تصمیم تبدیل به برنامهای عملی و هدفمند شد.
۳. ایفلا بهعنوان عرصه یادگیری و نمایندگی
پوری سلطانی به سرعت فهمید که ایفلا تنها یک سازمان علمی نیست؛ عرصهای برای بیان هویت حرفهای و فرهنگی کشورهای مختلف است. او نه فقط شنونده، بلکه سخنگو و نماینده بود.
در نشست لیورپول، وقتی سخنران غربی به ضعفهای کشورهای شرقی اشاره میکند، سلطانی با صراحت پاسخ میدهد:
«آنکس که میتواند و باید فکری برای ما شرقیان بکند خودِ ما هستیم. مسائل کتابداری هر کشور را اگر هر کس دیگری جز افراد آن کشور بخواهد حل کند دچار لغزش خواهد شد… ما در ایران سعی کردهایم تجارب بینالمللی را برای نیازهای خودمان بومیسازی کنیم».
این موضعگیری دو پیام روشن داشت:
- پرهیز از تقلید کورکورانه از غرب
- اصرار بر ترکیب تجربه جهانی با نیاز بومی
سلطانی در ایفلا نه بهعنوان «دنبالهرو» بلکه بهعنوان صاحبنظر ظاهر شد؛ صاحبنظری از کشوری در حال توسعه، اما با اعتماد به نفس علمی.
۴. بازتاب بینالمللی و میراث حرفهای
حضور سلطانی و شادمان در ایفلا در زمانی رخ داد که حضور زنان کتابدار از منطقه خاورمیانه بسیار محدود بود. بنابراین آنان برای مخاطبان جهانی تنها «نماینده ایران» نبودند؛ بلکه نشانهای از ظرفیت پنهان زنان متخصص منطقه بودند.
نقل قول سلطانی از سخنرانی شادمان در گرونوبل (۱۳۴۹) از صحنههایی است که جایگاه آنان را در فضای جهانی نشان میدهد:
«وقتی او با لهجه قشنگ فرانسویاش سخنرانیاش را شروع میکند و… بعضی کلمات فارسی مثل کتابهای ایران و کتابشناسی را میشنوم، از شدت هیجان نزدیک است گریه کنم».
این نه فقط یک واکنش احساسی، بلکه لحظهای است از بهرسمیتشناختهشدن ایران در صحنه جهانی کتابداری.
در کنار این تجربهها، رابطه سلطانی با چهرههایی چون مارتا تری، رئیس اسبق کتابخانه ملی کوبا نیز اهمیت دارد؛ نمونهای از پیوند میان کشورهای در حال توسعه که از طریق تجربه مشترک تحریم، محدودیتها و تلاش برای استقلال علمی شکل گرفت.
شخصا ملاقاتهایی که با مارتا داشتم او را همچون پوری موثر در کتابداری کوبا و طرح مشکلات کشورهای در حال توسعه در مجامع بین المللی یافتم. پس از شروع تحریمها بر علیه ایران به من توصیه میکرد که : یکی از راههای نجات، تشکیل کنفرانسهای بینالمللی در کشورتان است تا تبلیغاتی که علیه شما میشود بلااثر شود.
این جمله امروز نیز برای کتابخانهها و نهادهای فرهنگی ایران آموزنده است.
۵. دفاع صریح از داشتههای علمی و فرهنگی
شاید مهمترین ویژگی سلطانی در مجامع جهانی، صراحت علمی همراه با اعتماد به نفس فرهنگی باشد.
روایت شادمان از جلسه گرونوبل نشان میدهد که سلطانی از دفاع از جایگاه حرفهای ایران هیچ ابایی نداشت. وقتی رئیس وقت ایفلا، آقای لیبارد، تحت تأثیر گزارشی اشتباه میپندارد که «ایران کتابدار متخصص ندارد»، سلطانی بیدرنگ پاسخ میدهد:
«اگر به شما گفتند ما کتابدار نداریم… شما باید میگفتید اگر ندارید بروید دانشکده کتابداری درست کنید بعد بیایید برنامهریزی برای کتابخانه ملی بکنید… ببخشید چنین چیزی صحت ندارد».
این سخنان نه نشانه تعارض شخصی، بلکه نمونهای کمنظیر از دیپلماسی علمی مبتنی بر احترام و آگاهی است.
بهدرستی گفته شده که ساخت کتابخانه ملی بعدها بدون حضور کتابداران ایرانی ممکن نشد؛ و نقش دکتر زهرا شادمان نیز در این پروژه بسیار تعیینکننده بود.
۶. سخن آخر
پوری سلطانی را گاه «مادر کتابداری نوین ایران» نامیدهاند، اما او خود این عنوان را چنین تفسیر میکند:
«این حسنظن دوستان است… من یکی از صدها خادم کتابداری هستم… وقتی مسئولان من را معرفی میکنند و میگویند مادر کتابداری نوین ایران، میگویم چون سن من از همه بیشتر است، مادر میگویید و دلیل خاص دیگری ندارد»!
اما جامعه کتابداری ایران میداند که میراث او بسیار فراتر از این تواضع است. او پلی بود میان دانش بومی و استانداردهای جهانی، میان تجربه شخصی و مسئولیت حرفهای، و میان چهره ایران امروز و حافظه جهانی کتابداری.
نتیجهگیری
حضور سلطانی در ایفلا و مجامع جهانی، تنها نوعی مشارکت حرفهای نبود؛ نمایشی از دیپلماسی فرهنگی، اعتماد به نفس علمی و کنشگری مدنی در قالب کتابداری بود.
بازخوانی تجربههای او فرصتی است تا نسل جدید کتابداران ایران بداند که:
- حضور جهانی نیازمند شجاعت، دانش و ابتکار است؛
- الگوهای موفق همیشه از میان بیشترین امکانات و بهترین شرایط برنمیخیزند؛
- و اینکه کتابخانهها نیز میتوانند، در سطحی عمیق و ماندگار، نقشآفرینان روابط فرهنگی ملتها باشند.
پوری سلطانی در حافظه کتابداری ایران و جهان نه تنها یک نام، بلکه یک شیوه بودن است.
منابع:
سلطانی، پوری (1383). فرصت حضور.تهران: انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران.
سلطانی، پوری (1394). سرو سربلند، خاطرات پوری سلطانی، مادر کتابداری نوین ایران. مصاحبه، تدوین و پژوهش پیمانه صالحی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.
مسکوب، ترانه (1394، 16 آبان). نکوداشت پوری سلطانی و جشن دویستمین شماره بخارا. مجله فرهنگی و هنری بخارا. بازیابی شده از
https://bukharamag.com/1394.08.8899.html
نجاری ، ابوالفضل (1400). تاریخ شفاهی کتابداری ایران . تهران: نشر کتابدار .
در فصلبندی این نوشته از هوش مصنوعی بهره گرفتهام.

6 پاسخ
جناب خسروی عزیز سلام.
در بخش منابع و مآخذ، شماره دو، از همکاری خانم منصوره اتحادیه و خانم محبوبه مهاجر در نوشتن کتاب پیشگامان کتابداری نوین ایران صحبت شده است. کتابی که در ۱۳۸۴ منتشر شده است.
می دانید که خانم اتحادیه مورخ ناموری است، بخصوص دوره قاجار، و خانم محبوبه مهاجر هم مترجم و جامعه شناس است. هیچ یک از این دو کتابداری نمی دانند و با هم آشنایی هم ندارند تا چه رسد به همکاری، آنهم در مقام گردآورنده یک متن کتابداری.
از توجه و تذکر ارزشمند شما سپاسگزارم. اتکا به هوش مصنوعی گاهی خطاهای فاحش ایجاد میکند و این مورد هم از همان دست است. از مسئول صفحه خواستم متن را موقتا بردارند تا با دقت کامل بررسی کنم. نتیجه بازبینی و نسخه اصلاح شده پس از ویراستاری دقیق منتشر می شود.
مجددا سپاسگزار دقت نظر شما هستم .
با عرض سلام و احترام
به استحضار میرساند که استاد پوری سلطانی در مصاحبه تاریخ شفاهی که با عنوان «سرو سربلند» منتشر شده است، سال تولدشان را ۱۳۰۶ بیان کردهاند (صفحه ۲۱)، و در پینوشت مرتبط با این سال (صفحه ۲۹) نیز توضیح داده شده است که سال تولد ایشان در برخی منابع از جمله بانک مستندات مشاهیر و مؤلفان کتابخانه ملی به اشتباه درج شده است. البته اینجانب چندین بار این موضوع را به اطلاع کارشناسان فیپا رسانده بودم ولی متاسفانه در بانک مربوطه اصلاح نشده است. اطلاعات کتابشناسی سرو سربلند در ذیل آمده است:
سلطانی، پوری (۱۳۹۴). سرو سربلند، خاطرات پوری سلطانی، مادر کتابداری نوین ایران. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.
با عرض سلام و احترام
با سپاس از دقت نظر شما
در شناسنامه استاد پوری سلطانی که سند رسمی است تاریخ تولد ۱۳۱۰ درج شده است.
سلام
ظاهرا نظر همکاران گرامی خانم پیمانه صالحی و دکتر نرگس عزیزیان هر دو درست است ! بنا به اطلاعی که بعضی دوستان نزدیک خانم سلطانی دارند تولد ایشان سال 1306 بوده است. بعدها به دلائلی برای صغر سن اقدام می کنند و در شناسنامه سال تولد به 1310 تغییر می کند . قسمت مستند هم با توجه به مستند شناسنامه تولد ایشان را 1310ثبت کرده است.
با سلام و احترام
از توضیحات همکاران ارجمند، خانم دکتر عزیزیان و آقای دکتر خسروی سپاسگزارم. یاد و نام استاد بزرگوار، خانم پوری سلطانی مانا و سبز باد.