«تجربیات موفق ترویج خواندن در جهان» از دکتر محمد حسین دیانی
مقایسهی فعالیتهای فرهنگی که کتابخوانی هم جزیی از آن به حساب میآید به دلیل تفاوتهای فرهنگی بسیار زیادی که در مجموعه ارزشهای اجتماعی و قواعد اجتماعی که بر اساس ارزشها شکل میگیرند و فعالیتهایی که بر اساس قواعد مبتنی بر ارزشها انجام میگیرد، در کشورهای مختلف متفاوت است. فضای فرهنگی هر کشوری بر نوع فعالیتهایی که می تواند انجام دهد، تأثیرگذار است. به همین دلیل، بسیار فعالیتهای متنوعی منتاسب با ارزشهای محلی وجود دارد. در آمریکا، کانادا و انگلیس هم باشگاه کتاب وجود دارد که معتقدند تأثیری باورنکردنی بر عمومیسازی خواندن، اجتماعی سازی (یعنی خواندن را جزیی از هنجارهای اجتماعی تلقی کردن) داشتند.
از بیست سال گذشته در ایالات متحده، فروش کتاب فزونی گرفته است. مطالعهی جوانان بسیار گسترده و عمیقتر شده است. عضویت کتابخانه از همیشه بیشتر شده و اخبار خوب کماکان ادامه دارد. داستان از اینجا شروع می شود که در سال ۲۰۰۰، خانمی به نام پاتریس (Patrice) مغازهای را در تگزاس شرقی (East Texas) افتتاح کرد و نام آن را زیبایی و کتاب (Beauty and the Book) گذاشت.
با این امید که مکانی باشد برای مردمی که میتوانند دور دو اشتیاق او، یعنی زیبایی و کتاب جمع شوند. بنای این کار بر این بود که مردم دو شوق دارند، یکی تمایل به زیبایی که علاوه بر ظاهر باید به زیبایی و باطن هم توجه کرد و ابزار آن کتاب بود. کتابهای جلد کاغذی و جلد مقوایی روی قفسهها بودند و آرایشگران آمادهی شست و فر زدن موی سر. مدتی نگذشت که پاتریس مغازه ی باشگاه کتاب را بنیاد نهاد. آن باشگاه با شش نفر شروع به کار کرد و اکنون با دارا بودن ۳۵۰ شعبه در سطح ملی و در یازده کشور، یکی از بزرگترین باشگاههای کتاب در جهان است. اعضای آن مردان و زنانی هستند که در دههی بیست تا دههی نود زندگی قرار دارند. اینها ماهی یکبار دور هم جمع میشوند و درباره کتاب صحبت میکنند. وقتی این خانم، کتابی را برای باشگاه کتاب انتخاب یا گلچین میکند، فروش فوقالعاده کتاب سر به فلک میزند. بنابر نظر برخی، خون حیات صنعت نشر کتاب، باشگاههای کتاب است. یعنی در واقع، اگ این باشگاهها نبود، صنعت نشر، خونی برای ادامهی حیات نداشت. گزارشی منتشر شده در سال ۱۹۹۰ در آمریکا تعداد این باشگاهها را ۵۰۰۰۰ ذکر کرده و در سال ۲۰۰۰ این تعداد دوبرابر بوده است. گفتهاند، کمترین برآورد حدود ۱۰۰ هزار باشگاه کتاب است. محاسبهی قدرت فروش این باشگاهها دشوار است. اما، محتاطانهترین برآوردها به ارقام غیرقابل باور اشاره دارد. اگر هر باشگاه ده عضو داشته باشد، و هر سال شش کتاب را برای خرید و بحث گلچین کند، یعنی هر باشگاه در سال ۶۰ کتاب را معرفی کرده و این کتابها فروخته میشوند. با در نظر گرفتن تعداد ۱۰۰۰۰۰ باشگاه کتاب موجود، حدود ۶ میلیون کتاب تازه از این طریق بهفروش میرسد.
غیر از این باشگاه کتابی که خانم پاتریس راهاندازی کرده، یک خانم دیگری به نامه اُپرا که در سال ۱۹۹۵ باشگاهش را دایر کرد، اکنون دارای ۲ میلیون عضو است. هربار که این خانم، کتاب تازهای را برای خواندن برمیگزیند، فروش کتاب افزایش مییابد. در سال ۲۰۰۳ کتاب جان اشتاین بک و استاو ادم را انتخاب کرد و این کتاب، در مدت یک ساعت، ۶۰ هزار نسخه فروش کرد. در سال ۲۰۰۴ که کتاب آناکارنینای تولستوی را انتخاب کرد، طی یک هفته، ۷۹ هزار نسخه از این کتاب فروش رفت.
حالا به بیان تاریخچهای از زمینههای فرهنگی این باشگاههای کتاب میپردازیم. در سال ۱۶۳۴ خانمی که مهاجرت کرده بود و به اصطلاح، پاکدین تلقی میشد، حلقهای به نامه Cyclelite Lisher را در بوستون راهاندازی کرد. در آنجا، آنها کتاب مذهبی بایبل را میخواندند. اما به دلیل سوءظن مردان پاکدین که از همان گروه بودند، فعالیت او متوقف شد. اما بحثهای گروهی بهویژه در مباحث دینی در این حلقههای کوچک یا به هر حال، در این حلقههای Cyclelite Lisher ادامه پیدا کرد. تا میانه ۱۸۰۰، باشگاههای کتاب هم بهعنوان یک رخداد اجتماعی، یعنی یک پدیده اجتماعی و هم فرصتی روشنفکرانه در سراسر میانهی غربی آمریکا گسترش یافت. یک پدیدهی اجتماعی بوجود میآیده و همهی مردم کم و بیش نسبت به آن حساسیت خاصی پیدا میکنند. بویژه اینکه برچسب روشنفکرانه را هم به همراه خود داشت.
در سال ۲۶، آقای هری یک کتابفروشی با یک باشگاه کتاب دایر کرد. در سال ۲۷ هم باز فرد دیگری وارد این عرضه شد. هر دوی این بنیانها، کتابهای گلچین شده را با پست به هزاران عضو توزیع میکردند. ویژگی این دو باشگاه این بود که کتابها را با پست ارسال میکردند. مطالعه ۲۰۰۹ مرکز مرکز Reading on the Rise for the National End women گزارش کرد که برای اولینبار از سال ۱۹۸۲، آمار کتابخانهها را در آمریکا می گرفتند، در سال ۲۰۰۹ مشخص شد، بزرگسالانی که مواد ادبی را در آمریکا میخوانند از ۴۶.۷ درصد در سال ۲۰۰۲ به ۵۰.۲ در سال ۲۰۰۸ رسیدند. یعنی شانزده میلیون و ششصد هزار نفر به کتابخوانها اضافه شد. بدیهی است که نمیتوانیم بگوییم فقط این باشگاههای کتاب هستند که این تأثیر را دارند. تعداد باسوادها، سطح آموزش و کسانیکه آموزش دیدهاند زیادتر شده و نشر کتاب هم افزایش پیدا کرده است. اما پانزده سال گذشته، ما هرچه تعداد باسوادهایمان، معملمینمان، اساتیدمان، دانشجوهایمان افزایش یافت، تیراژ کتاب همان ۲۰۰۰ باقی ماند. امروز هم متاسفانه وضع خیلی بدتر از آن است.
در سال ۲۰۰۵ یک موسسه، برنامههای بزرگمقیاس ترغیبی کتابخوانی را آغاز کرد. برنامههای big read اکنون دربرگیرنده حدود پانصد جامعهی محلی در سراسر کشور است. که گروهها، بحثهای هدایت شده ادبی دارند. یا برنامهی one City one Book برنامه ایستت که تمام شهروندان را به مطالعه کتابی واحد ترغیب میکند.
این برنامه در سال ۹۸ در سیاتل آغاز شد و شعبههایی در هر ایالت دارد. هزاران برنامه نظیر این وجود دارد که شهرهای کوچک و در برخی موارد، کل ایالت را دربر میگیرد. بنمایهی ساخت این باشگاههای کتاب، ایجاد انگیزه و کسبوکار برای کتابهای خوب است. کتابهایی که خوب و سالم و مفید هستند. اما عمومیت یافتن آنها، شاخصی از رشد طبقهی کتابخوان است. وقتیکه تعداد زیادی کتاب به فروش میرود، معنی اش آن است که یک طبقهی کتابخوان بوجود آمده است. اعضای باشگاههای کتاب، خریداران قابل اعتماد کتاب هستند. نه اینکه مجبور به خرید کتاب باشند بلکه خود پذیرفتهاند که هر ماه، یک کتاب تازه بخرند. پس تعدادشان کم بود، ماهی یکبار دور هم جمع میشدند و پذیرفتهاند که ماهی یک کتاب بخرند. آنگونه که گفته شد، باشگاههای کتاب، نیروبخش فرهنگ کتابخوانی در هر دو سوی نشر است. یعنی کسی که منتشر میکند، ناشران به پول و ثروتشان میرسند و نه تنها مردم هنوز کتاب میخوانند، آنها هنوز کتاب میخرند و در بسیاری از موارد، باشگاههای کتاب تنها بهانهایست که آنا برای خریدن کتاب دارند. در انگلستان و کانادا، خودِ ناشرین این باشگاهها را به جریان انداختند و ادامه میدهند. خواندن میتواند برای یادگیری، برای لذت بردن و برای تصمیمگیری باشد. در بیان دلیل انکه چرا افراد بزرگسال نیاز به خواندن دارند گفته شده، بخاطر اینکه هر لحظه مجبور به تصمیمگیری هستند و نیاز به آگاهی از شرایط جامعه دارند و بخش بسیار زیادی از این آگاهی از طریق کتابهاست که شرایط اجتماعی را ترسیم میکنند.
«نظریههای ترویج خواندن» از دکتر رحمت الله فتاحی:
کتابخانهها و کتابداران نقش بسیار بزرگی در پیشبرد جامعه به سمت وسوی سعادت تفکر منطقی دارند. بی دلیل نیست که کشورهای پیشرفته این همه به کتابخانههای عمومی توجه میکنند و آن را قلب یا دانشگاه مردم میدانند و همچنان برایش بودجه درنظر میگیرند و برایش جذابیت ایجاد میکنند. خواندن میتواند یک رفتار آگاهانه باشد نه غریزی. چیزی که باعث شکلگیری رفتار میشود انگیزه یا motivation است. مهمترین عاملی که رفتار را شکل میدهد انگیزه است. خواندن هم انگیزه میخواهد. اما چه چیزی و چه عواملی بر انگیزه تاثیر دارند. یعنی زیربنای انگیزه چه چیزی است؟ انگیزه چند نوع است. پس ما در ارتباط با ترویج خواندن و اینکه با مراجعین کتابخانهها چگونه برخورد کنیم و آنها را چطور کشف کنیم و نیازهاشان را شناسایی کنیم باید انگیزه را بشناسیم.
کتابدرمانی و جستجو برای کتابهایی که میتواند به فرد کمک کند میتواند انگیزه ورود یک مادر به کتابخانه باشد. شبیه این زیاد هست یا مثلا سایتهای خوب برای بچههای خوب براساس قصههای خوب برای بچههای خوب آذری یزدی. بچهها خیلی از سایتها را نگاه میکنند و ممکن است بعضی از این سایتها مناسب نباشد. این کتاب فهرست سایتهای خوب را با معیارهایی که تشخیص داده معرفی میکند.آن سایتها میتواند انگیزه ایجاد کند. بالاخره مطلب خواندنی است کتاب هایی که کتابخانه معرفی میکند میتواند انگیزه ایجاد کند. ما برای ایجاد انگیزه چه برنامه مشخصی داریم؟ ما چند نوع مطالعه داریم. مطالعه به قصد کسب آگاهی، مطالعه به قصد کسب اطلاعات یا اطلاعجویی، مطالعه به قصد کنجکاوی مطالعه به قصد سرگرمی و لذت، مطالعه به قصد گذران اوقات فراغت و مطالعه به قصد شهرت طلبی.
در ارتباط با مرحله نخست نیازشناسی مکانیزمها و ابزارهایی را باید دراختیار بگیریم، بسترسازی کنیم، تا کار ما علمی و آگاهانه باشد. چون تشخیص نیاز درست میتواند به معرفی منبع مناسب برای مطالعه کمک کند.
دومین مرحله در مدیریت اطلاعات گزینش است. گزینش بر مبنای نیازهای بالفعل و بالقوه. این دو جنبه دارد آنچه که در روز اتفاق میافتد نیازهای بالفعل است. اما کتابداران بایستی پیشبینی کنند که چه نیازهای بالقوهای ممکن است وجود داشته باشد ما در فضای مجازی تا به حالا بارها این را مطرح کردیم که مشکلات اساسی کشور ما یک مشکلات مشخصی است. اعتیاد، آلودگی محیط زیست، طلاق، انحرافات اجتماعی و …..
در ارتباط با چالشهایی که در جامعه وجود دارد کتابخانه مسیولیت دارد که ارتباط برقرار کند و ببیند چه کمکی میتواند به برطرف کردن این چالشها کند ما در واقع سرگرم کارهایی روزمره هستیم ولی واقعا چه خدمتی مثلا در ارتباط با آموزش مردم برای صرفه جویی آب انجام دادهایم. برای صرفه جویی در مصرف برق حتی همین لپ تاپهایی که دست بچههای ما است آیا توانستهایم به اولیاء نشان دهیم که چه ارتباطیبا محیط زیست دارد؟
خدمات کتابخانه چیست؟ انتخاب کتاب مناسب به فرد مناسب در موقعیت مناسب یا خدمات مناسب در زمان مناسب به فرد مناسب.
نهاد بایدببیند که چه چیزهایی به عنوان چالش و نیازهای اساسی جامعه مطرح هست. خودش را به آن سمت و سو سوق بدهد و برنامهریزی کند. از جمله آموزشهایی نظیر مدرسه تابستانی خواندن که به تشکیل اتاق فکری برای این امور میانجامد.
«کتابخانههای عمومی و سیاستگذاری محلی خواندن» از دکتر جلال غفاری
متاسفانه به دلیل حضور رسانههای نوین از دوران پسا تلویزیون گرفته تا ظهور تکنولوژیهای مبتنی بر اینترنت و بحث تلفن همراه و… اصلا دیگر موضوع تحقیق نیست. حتی ما پیمایشهای خوب با دادههای کافی هم برای اینکه بتوانیم یک دستور کار برای سیاستگذاری محلی و بومی برای ترویج خواندن داشته باشیم نداریم.در حوزهی ترویج خواندن به این معنا که نهادهای متولی توسعه و ترویج خواندن، بحث جدی وجود ندارد.
رسانهی تمدنساز کتاب است و فعل رسانهای تمدنساز خواندن است نه تلویزیون یا اینترنت و دلالتهایش جلوتر اشاره خواهم شد. عمده دستاوردی که در حوزهی مطالعاتی شکل میگیرد تغییر پارادایم سیاستگذاری از بالا به پایین، به پایین به بالاست. لذا اگر خواستیم دلالت سیاستگذاری برای خواندن مطرح کنیم این جز با مشارکت مردم شدنی نیست. با بخشنامه و دستورالعمل از نهاد کتابخانه ها، وزارت ارشاد و… این امکان فراهم نمیشود. بلکه خود مردم باید در این فرایند مشارکت کنند.ما باید مردم را توانمند کنیم که خودشان بیایند متناسب با ارزشها و فرهنگشان دست بکار شوند و آن سیاستهای اجتماعی را دنبال بکنند.
چون ما کتابداریم در کتابخانه باید سیاستگذاری کتابخانه را انجام دهیم برای اینکه بتوانیم ترویج مطالعه کنیم. یعنی ما نمیتوانیم ترویج مطالعه را از تلویزیون دنبال کنیم. ما مسیول رسانه نیستیم.
در مورد واژهی مطالعه مفید باید گفت چون ما یک نظام ارزشی داریم، در این نظام ارزشی الان نمیخواهیم هر کتابی را به مراجعهکننده بدهیم. لذا ایدهی مطالعهی مفید مطرح شد.
کتابدار صرفاً کسی نیست که هر کتابی را به او گفتند پیدا کند، ماشین هم میتواند این کار را انجام دهد. از نظر ما کتابدار شأن مشاور دارد. کتابدار یک مشاور است. جایگاه اجتماعی کتابداران باید جدی گرفته شود. کتابدار یکی از شیون و شغلهای وارستهی جامعه است. جزء شغلهای فرهنگی جامعه است. مثل معلم، مثل استادی دانشگاه.
کتابخانه هم نوعی رسانه است. رسانهای که محتوایی که ارایه میکند، کتاب است. مثل فیلم، تلویزیون رسانه است، آن فیلم یا سریالی که پخش میشود محتوایش است. حال در کتابخانه کتاب محتوا است.
کار نهاد کتابخانهها عمدتا ناظر به فرهنگ عمومی است.
بند اول چشم انداز نهاد کتابخانهها دسترسی سریع، آسان و عادلانهی یکایک ایرانیان به منابع است. برای آحاد ایرانیان. حتی یک ایرانی اگر خارج از ایران باشد و نیاز به یک متن یا محتوایی داشته باشد ما موظف به تامین آن هستیم.
جامعهی کتابداران باید یک برنامهای در تلویزیون داشته باشند کار خودشان را معرفی کنند و بازاریابی اجتماعی کنند. شما میروید برای کتاب خودتان مشتری پیدا میکنید. این استفادهی مفید از رسانه است اما اینکه من فکر کنم با تلویزیون میتوانم دیگران را کتابخوان کنم، این ایده درستی نیست.
اگر میخواهیم جامعهی ما به سمت خلاقیت ونوآوری برود باید مطالعه کند. اگر جامعهای مطالعه نکرد کند ذهن و کودن میشود. الان در عصر اینترنت یکی از چیزهایی که مطرح میکنند، ماندگاری در عصر اینترنت اطلاعات است.
آیندهپژوهی رسانهها این است که اگر میخواهیم تمدنسازی کنیم باید روی مطالعه و کتابخانه و کتاب سرمایهگذاری کنیم.
اگر کتابدار تقویت شد و در حوزههای مختلف اختیارات به او واگذار شد و برای آن کار آموزش دید و توانمند شداین فرد میتواند نقش آفرین شود. این توسعه و این چشم انداز مفید است.
بحث کتابدار پژوهنده هم اینجا مطرح میشود. چون پژوهش کتابدار ارزش دارد. ما اگر خارج از محیط کتابخانه یک پژوهش بدون دادههای واقعی انجام دهیم، فایدهای ندارد.
مدلها و ویژگیهای تحقیق و سیاستگذاری مکانیکی و ارگانیکی است. در اولی مردم نیاز دارند که کمک شوند. دومی قرایتش در مطالعه است. مردم باید کمک کنند که خودشان بروند مطالعه کنند. مردم خود میتوانند به خودشان کمک کنند. قدم اول توانمندسازی است. قدماول در توانمند سازی آگاهیبخشی و گفتگو است. آگاهیبخشی برای اینکه بدانند و به نیازهایشان پی ببرند.
برای یک سیاستگذاری مناسب این عناصر باید دیده شود: پالیسیپراسزها، اکتور ها، بازیگران و ذینفعان حوزهی خطمشیگذاری. در بحث امکانات در استراتژیها، اولویتهای سیاستگذاری برای شروع باید وظایف و کارکردهای کتابخانههای عمومی با تاکید بر ماموریت اساسی ترویج مطالعه یا خواندن مفید، بازنگری شود. ارتباط کتابخانههای عمومی با نظام آموزشی باز تعریف شود. و از مشارکتهای مردمی استفاده شود. و نیز تعاون و شبکهسازی از طریق استفادهی اثر بخش ازفناوری اطلاعات و ارتباطات.
اهداف اصلی سیاستگذاری همکاری مداوم کتابخانههای عمومی و تقویت تاثیر و نفوذ اجتماعی آنها در ترویج خواندن و بهبود کیفیت خدمات در ارتقاء مطالعه از نظر کاربر و بهینهسازی استفاده از منابع بر اساس سیاست اشاعه که در اینجا رسانهها حضورشان اثربخش است.
کتابخانه باید فعالانه در جهت افزیش و گسترش اطلاعات دانایی وخواندن در جهت اثرگذاری بر جامعه حضور پیدا کند. کتابخانه دروازهی ورود دانش است و کتابدار دروازه بان علم و دانش است. کتابخانه یک دایره المعارف فرهنگی تاریخی است. کتابدار حافظ و انتقال دهندهی آثار و بدایع فرهنگی است.
برای کتابخانه چند دسته کارکرد قابل تعریف است:
هدایت اوقات فراغت و جذب مخاطب کارکرد ارشادی است. ایجاد تقویت عادت به مطالعه در افراد جامعه. کارکرد معناشناختی و نشانهشناسی مناسبش هم از طریق کارکرد ارزشیاش اتفاق میافتد و کارکرد حمایتی تکمیلیاش در ارتباط با نهادهایی از قبیل مساجد، مدارس و دانشگاهها اتفاق میافتد.
در کشورهای دیگرسیاستگذاریهایی در بخشهای مختلف برای توسعه مطالعه انجام میشود. علتش هم همگرایی در سیاستگذاری است. یعنی نظام آموزشی و نظام رسانهای آمریکاییها با هم همپوشانی دارند و با هم همگرا عمل میکنند. درصورتی که ما این کار را نمیکنیم. یعنی در انگلستان یا آمریکا کودک که به مدرسه میرود یک ساعتی از روز را برایش تعریف کردهاند که باید با هم به کتابخانه بروند و با هم کتاب بخوانند.
«ترویج خواندن برای کودکان » از لیلا کفاشزاده
اولین فایده کتاب خواندن برای کودک، برقراری و ایجاد ارتباطات عاطفی بین مادر و کودک خواهد بود؛ همچنین کتابخوانی برای کودکان، دایره لغات آنها را افزایش میدهد و کودکی که با کتاب بزرگ میشود قطعا سواد عمومیاش از دیگر کودکان بیشتر خواهد بود؛ فایده دیگرش این است که در بزرگسالی به او انگیزه میدهد و این امر قدرت تخیل کودک را بالا میبرد؛ در زمانهای قدیم پدربزرگها و مادربزرگها میگفتندکه خیلی کتاب نخوان چون کتاب خواندن زیاد آدم را رویایی میکند و البته امروزه هم میدانیم که کتاب خواندن تخیل آدم را بالا میبرد و اینکه شما میتوانید از ذهنتان استفاده کنید این خودش تخیل است؛ کتابخوانی، اطلاعات عمومی کودک را بالا میبرد و قدرت یادگیری، رشد مغزی و رشد زبانی را در کودک افزایش میدهد و نیز باعث افزایش تمرکز کودک روی یک موضوع خواهد شد.
از چه سنی خوب است کتابخوانی را برای کودک شروع کنیم؟
دانشمندان معتقدند که از اواخر دوران بارداری شنوایی کودک کامل میشود و کودک قادر به شنیدن صدا میشود و شما میتوانید از اواخر دوران بارداری برای کودکتان کتاب بخوانید. در هنگام تولد کاملترین حس کودک شنوایی است. به گفته پزشکان، نوزاد با ۱۰۰ بیلیون سلول مغزی به دنیا میآید؛ پس از تولد رشد سلولهای مغزی بسیار حیاتی است و رشد سلولهای مغزی نوزاد میتواند از طریق والدین تحریک شود. هر واژهای که برای نوزاد خوانده میشود یک اتصال مغزی ایجاد میکند. میتوان ذهن نوزاد را با خواندن کلمات، اعداد و … گسترش دهید و این یک فرصت است و این که میگویند تربیت و آموزش تا زیر پنج سال است و یا تا زیر دو سالگی سلولهای مغزی بسته میشود این یک حقیقت است و میتوان از این فرصتها استفاده کرد. پس هر واژهای که کودک میشنود سلولهای عصبیاش بیشتر مانند درخت جوانه میزنند و رشد بیشتری پیدا خواهند کرد. پس چقدر مهم است خواندن برای کودک، چون با خواندن میتوان ذهن کودک را پویاتر کرد و قدرت استفاده از مغز را برایش بالاتر برد.
کتابها باید زندگی شوند
این یعنی شما بعد از اینکه تصمیم گرفتید در کتابخانهتان بخش کودک راه بیندازید یا کاری برای کودکان انجام دهید یا برایشان کتاب بخوانید، نباید از کتاب به سادگی بگذرید چون کتاب یک موقعیت و یک فرصت خیلی خوب است که میتوانید حول آن موقعیتهای خوب راه بیاندازید. باید عاشق کتاب باشید و آن وقت کتاب به شما خواهد گفت که چه کنید.
کتابخانه باید تبدیل به پاتوق شود
اگر میخواهید که کتابخانهتان محبوب شود و مراجعه زیاد داشته باشد، باید کاری کنید که مردم کتابخانه را دوست داشته باشند. اگر میخواهید پروژهای را پیش ببرید باید به طرف مقابلتان فکر کنید که چه نفعی به او خواهید داد. این نفع میتواند مادی یا غیر مادی و موقعیتی باشد. یکی از مخاطبان شما بچهها هستند، و این درست است که شما به آنها کتاب میدهید و البته خیلی هم خوب است اما باید بجز کتاب، نفع دیگری هم برایشان در نظر بگیرید. باید کاری کنید که کتابخانه پاتوق شود. اینکه شما به مخاطبتان اهمیت داده باشید، همان ذی نفع قرار دادنش خواهد بود چون گفتیم که مخاطب باید حس کند که در اینجا نفعی برای او وجود دارد.
بومیسازی شدن
ما جزء ۵ کشور اول باستانی دنیا هستیم و این خود یک امری است که وجود دارد و یک ثروت است. یکی از خصلتهای خوب و جالب ایرانیها این است که همه چیز را ایرانی میکنند! مثلا خیلی چیزهایی که وارد کشورمان میشود را تغییر میدهیم و آن را بومی میکنیم و این نشان دهنده روح فرهنگ غنی و پررنگ ایرانی است که در تمامی این موارد به چشم میخورد. عید غدیر هم اینگونه است که ایرانیها عهد اخوت را ایجاد کردهاند. میتوان یک سری کاغذ طراحی کرد و روی آن نوشت نام خواهر بزرگتر، نام خواهر کوچکتر زیر آن هم ترجمه آن صیغه را نوشت. از آنجایی که تک فرزندی امروزه خیلی زیاد است این سوژه بسیار جذابی برای کودکان است و آنها از این طرح استقبال خیلی خوبی دارند. به این ترتیب عید غدیر تبدیل به یک واقعه جذاب برای کودکان شد.
کتابخانه رویایی من
در این خصوص باید حتما ایده داشته باشیم حالا در اینجا بحث کتابخانه است. باید کتابخانه رویایی که در ذهنتان آن را ساخته باشید کاملا مشخص باشد. حالا اگر به بعد تکنولوژی ذهن هم برویم باید به چیزی فکر کنید تا اتفاق بیافتد، و البته که این امری شخصی است و باید این امر اعتقاد داشته باشید.
تمهای فصلی ایجاد کنید.
ویترین مغازهها در فصلها دارای تمهای خاصی میشوند مثلا در پاییز همه چیز را نارنجی میکنند و این امر اگرچه زحمت دارد اما باعث جلب توجه خواهد شد. اگر برای اجرای اینگونه کارها در کتابخانه نیروی کمکی ندارید میتوانید از خود بچهها استفاده کنید.
مخاطبشناسی
مخاطبشناسی امر بسیار مهم و تخصصی است باید در این خصوص کتاب زیاد بخوانیم و چون کتاب و مطالب در این زمینه زیاد است خوشبختانه میتوانیم بخوبی درموردش اطلاعات کسب کنیم.
برقراری ارتباط عاطفی
ما وقتی کوچک بودیم معلمانی را که دوست داشتیم، درسهایشان را هم خیلی دوست داشتیم و برایمان آن درس جذاب بود؛ کتابدار هم برای بچههای کوچکتر اینگونه است و اگر شما برایشان جذاب و مهربان باشید، او به شما فکر خواهد کرد و میخواهد مثل شما باشد. شما باید با کودکان در کتابخانه ارتباط عاطفی برقرار کنید و به او نشان دهید که شما فقط یک انسان پشت پیشخوان نیستید. ارتباط عاطفی یا حداقل داشتن یک لبخند برای هر فردی بخصوص کتابداران بسیار مهم و تاثیر گذار خواهد بود.
پرهیز از مسابقه
در کتابخانه هرگز برای بچهها مسابقه برگزار نکنید. همه برای درس خواندن به دنیا نیامدهاند. پس مسابقه ندهید و اول و دوم و سومی نباشد همیشه برد برد باشد. اگر خواستید، فعالیتها را طراحی کنید برنده اعلام نکنید و کاری کنید که همه برنده باشند. برنده بودن را مادی نکنید اگر کسی هم بهتر بود بگذارید به بقیه راهنمایی بدهد یا برایش دست بزنید اینها کافی است. رقابت ناسالم از همین جا شروع میشود. اگر با این روش برد برد پیش بروید بازهم باعث میشود که کتابخانه شما محبوب بچهها باشد.
فعالیتهای تعاملی با کودکان
یک مدل بسیار موفق در آموزش داریم که این به خاطر غنی بودن فرهنگمان است و آن فرهنگ مکتبخانهای است که در آن آموزش به صورت دایرهوار بوده و امروزه میدانیدکه بهترین شیوه آموزش در دنیا مدل دور هم و گرد است.
برای بچهها در کتابخانه از مدل گرد استفاده کنید. باید بدانید که کتابدار نباید سخنگو باشد و بچهها فقط شنونده بلکه باید تعامل بین بچهها رخ دهد.
قوانین کتابخانه
به هر حال هر مکانی قوانین خودش را دارد، باید بچهها با قوانین آشنا شوند و به آن احترام بگذارند. اینگونه نیست که چون ما دوستدار کتابخوانی بچهها هستیم اجازه دهیم که آنها در کتابخانه هر کاری بخواهند انجام دهند ولی باید با ابتکار وخلاقیت این کار را انجام داد.
روزهای ملی و جهانی کتاب را رصد کنید
هفته کتاب در آبان ماه، نمایشگاه کتاب در اردیبهشت ماه، روز جهانی کودک، روز کتاب وادبیات کودک در تیرماه، روز کتاب کودک، روز تولد هانس کریستین که دقیقا روز ۱۳ فروردین است که ما همیشه ۱۴ فروردین را جشن میگیریم. مراسم انتخاب کتاب سال، و…. میتوان از هر بهانهای استفاده کرد برای جشن گرفتن.
هنر قصه گویی و هنر نمایشنامه خوانی
کار روی زنان جامعه چه مادر باشند یا نباشند خیلی مهم است، چون زنان دارای یک حس مدیریتی در وجودشان هستند، و اگر در جامعهای زنان آن برای هر چیزی توجیه باشند کل خانواده را به آن سو هدایت میکنند و این یک واقعیت است. شما میتوانید انواع فعالیتها را برای مادران تعریف کنید حتی برای زنان نازا. چه اشکالی دارد کسی که نمیتواند مادر شود توجهش روی بچههای دیگران جلب شود مثلا از آنها بخواهید فستیوال قصهگویی برای کودکان، راه بیاندازند، البته باید آموزشهای اندکی به آنها داده شود.
همچنین روی مادران باردار کار خیلی زیادی میشود کرد. مثلا میتوانید فراخوان جذب مادران باردار در کتابخانه داشته باشید. در ابتدا باید به عنوان کتابدار همسایههای خود در کتابخانه را شناسایی کنید تا بتوانید با آنها تعامل برقرار کنید؛ این همان مفهوم پاتوق شدن کتابخانه را بدنبال خواهد داشت؛ باید همسایههای معمولی کتابخانه را هم شناخت مثل مدارس و… میتوانید با پخش تراکتهای فراخوان مادران و زنان خانه دار آنها را درگیر کنید و با این فراخوان تعداد زیادی زنان باردار را به کتابخانه بکشانید.
توجه به کودکان با نیازهای ویژه
فراهم آوردن منابع متناسب با نیازهای این گروهها و شناسایی روزهای خاص کودکان مثلا بیست و یک مهر روز جهانی نابینایان یا روز ناشنوایان را در تقویم شناسایی و مدارس استثنایی و برقراری ارتباط با آنها که مطمیناً مورد استقبال آنها هم قرار میگیرد. کتابخانه مکانی است برای همهی مردم یعنی اعضاء نابینا و معلول جامعه هم جزیی از جامعه هستند.
به روز بودن
این امر برای بچههای امروزی اهمیت زیادی دارد و باید شامل همه چیز باشد و نباید با آنها در حرف زدن و دادن اطلاعات کم آرود. باید فیلمها و کارتونهای محبوبشان را بشناسید. خوب است کتابخانههای دنیا را رصد کنیم. آیا فان فیکشنها را میشناسید امروزه امری که بین بچهها باب شده است فان فیکشن خواندن و نوشتن است. در این روش شما برای خواننده یا هنرپیشه یا شخصیت مورد علاقهتان داستان مینویسید. در دنیا این روش بین بچهها رایج است. خوب است این روش را با قهرمانهای داخلی بومی کنید. بچهها خودشان را جای آن شخصیت محبوبشان میگذارند و برایش فان فیکشن مینویسند و در موبایلهایشان میخوانند.
«روشهای مطالعهی روانشناسی ترویج خواندن» از صمد ولیزاده
قبل از ترویج خواندن برای دیگران باید خود مروج اهل مطالعه باشد. اولین اصل ذهن مثبت درمطالعه تلقین آسان بودن و قابل یادگیری بودن مطلب و متن مورد مطالعه است.
اگر در مدرسه از ابتدا دانشآموز با ذهنیت مثبت بخواند فرهنگ کتابخوانی یک فرهنگ نهادینه میشود. اما متاسفانه عموم مردم از دوران مدرسه ذهنیت لذتجویی نسبت به مطالعه ندارند. فرهنگسازی بالاترین نقطه و هستهی مرکزی همان گسترش کتابخوانی است.
گام دوم برای ترویج آموزش صحیح خواندن است.
یکی دیگه از روشهایی که فوقالعاده کمک میکند به گسترش مطالعه آموزش روشهای تندخوانی است.
تغییر در نظام باورها در رابطه با مطالعه گام بعدی ترویج خواندن است. قویترین پدیده الگوست الگوهای منفی باید شکسته شوند. هم تکنیکهای عملی هم تکنیکهای روانشناسی را به کار ببرید. الگوی مطالعه ایجاد عادت است. باید از موضوعات مورد علاقه افراد برای مطالعه استفاده کرد.
مبحث بعدی آموزش روشهای مطالعهی آسان است.
بحث بعدی در دسترس بودن کتاب است. مثلا در حال حاضر تعداد زیادی روستا و شهرها و شهرکهای جدیدالتاسیس وجود دارد که فاقد کتابخانه هستند.
مطلب بعدی برگزاری جلسات نقد کتاب است. جلسات نقد ولی جذاب.
مشکل بعدی فرهنگسازی این است که مدیران فرهنگی ما و مدیران سیاسی ما بینش فرهنگی عمیق ندارند و به چیزی که میگویند اعتقاد ندارند. خیلی جاها مدیران ما خودشان اندیشمند نیستند و با وجود دلسوزی ولی روش درست کار را نمیشناسند و از مشورت عملی متخصصان هم استفاده نمیکنند.
روانشناسی ترویج خواندن یعنی به هرطریق ممکن یا افراد را به خواندن علاقهمند کنیم یا معتقد کنیم یا شرطی کنیم.
«خدمات مروجان خواندن به کسب و کارهای محلی» از فرامرز مسعودی
در خصوص بحث مروجان خواندن و کسب کارهای محلی یک سری مولفههایی وجود دارد، مانند شناسایی اطلاعات تخصصی، مشارکت با کتابخانههای تخصصی، مشارکت با سازمان خاص برای مشاغل بزرگ مثل کتابخانه تخصصی سازمانهای خاص نظیر گمرک و همچنین شناسایی نیازهای اطلاعاتی محلی که درباره این موارد بحث خواهیم کرد.
در خصوص شناسایی نیازهای اطلاعاتی محلی کتابداران باید کسب و کارهای محلی را به صورت نظاممند شناسایی و در کتابخانه یک فایل مجزا حاوی اطلاعات مشاغل محلی و منطقهای را ایجاد و نگهداری کنند و میتوانند در سطح استان، شهرستان، شهر و… به صورت طبقهبندی شده اطلاعات را ذخیره کنند. باید انواع مختلف کسب و کار و بر اساس آن در منطقه خود مشاغل را شناسایی کنند.
یکی از استفادههای داشتن این فایلها این خواهد بود که کتابداران پل ارتباطی خواهند بود بین مردم (که یک دسته از اینها میخواهند کسب وکاری را راهاندازی کنند و به اطلاعات خاصی نیاز دارند و عدهای هم سازمانها یا محققین خواهند بود که میخواهند مطالعاتی را انجام دهند و نیاز به اطلاعات منطقهای دارند.
محققان امروزه به اطلاعاتی نیاز دارند به نام مطالعات PESTE که شامل (POLITICAL, ECONOMICAL, SOCIAL, TECHNICAL, ENVIROMENT) است و اگر کسی قصد انجام تحقیقات استاندار را داشته باشد باید این موارد را در نظر بگیرد.
برای مثال کسی که میخواهد بداند آیا فلان صنعت را در مکانی خاص راه بیاندازد یا خیر باید مطالعه اساسی داشته باشد و ببینند آن مکان به لحاظ قوانین و مقررات استانی چگونه است یا به لحاظ اقتصادی باید چه موارد اقتصادی ایجاد شود یا شناسایی ظرفیتهای منطقهای انجام شود. در مرحله بعد شناسایی مسایل اجتماعی و فرهنگی آن مکان یا استان انجام شود زیرا هر صنعتی یک صنعت بالادستی و پایین دستی دارد که باید در نظر گرفته شوند آن هم به صورت اساسی.
اگر کتابداران بخواهند مشاور خوب کسب و کار باشند باید فرهنگ منطقهای را خوب بشناسند و باید قبول کنند یک جاهایی ویژگیهای قومی ومنطقهای متأسفانه منفی عمل میکند.
بحث بعدی ترویج فنی گرایی برای موفقیت است. بحثی داریم با عنوان آشنا کردن مردم با کارآفرینها و کسب و کارهای داخلی. برای مشاوره در زمینه کسب و کاری خاص ابتدا باید خود کتابدار با کسب و کارها آشنا شود و آنها راشناسایی کند و بعد از طریق این بانکهای اطلاعاتی، مردم را با آنها آشنا کند. این آشنایی میتواند به صورت ارتباط با مدیران این کسب و کارها باشد تا امکان بازدید مردم از آن مکانها فراهم شود یا از مدیرانشان خواسته شود که برای مردم صحبت کنند که این برای مردم خیلی جالب خواهد بود.
بحث دیگر بحث خواندنیهاست که باید به آن پرداخت و آن خواندنیهای الهام بخش و سودمند و شناسایی آنها و معرفی منابع و مراجع مفید به مردم و نقد کتابهای مرتبط با این مسایل است.
منابع اطلاعات تخصصی که اشارهای هم به آنها شد اطلاعاتی هستند که صاحبان کسب و کار در شروع یا در ادامه کارشان به آنها نیاز دارند مانند منابع مربوط به ثبت شرکت برای کسانی که قصد ثبت شرکت در مکانی را دارند. ما در کتابخانه برای پاسخگویی به چنین سوالاتی راههایی در پیش داریم مثلا در یک سطح کلی میتوانیم منابع و مراحل چنین کارهایی را در کتابخانه نگهداری و در اختیار متقاضیان قرار دهیم، یک راه دیگر و گام بزرگ در این خصوص این خواهد بود که به سراغ آن شرکتها برویم و از آنها بخواهیم که کتابخانه این بخش از فعالیتها را انجام دهد. مثلاً بخشی از سایت کتابخانه را برای ثبت شرکتها اختصاص دهیم و با این شرکتها ارتباط داشته باشیم و به جای مراجعه هر کس به تنهایی به این مراکز کتابخانهها کار ثبت گروهی را انجام دهند و آنها را به طور کلی به این شرکتها منتقل کند و البته خود این شرکتها هم قطعا از این فعالیتهایی استقبال خواهد کرد؛ علاوه بر ثبت شرکتها کارهای صدور پروانههایی از بهداشت، ثبت و… یا مسایل مربوط به بیمه و قوانین آنها، قوانین مالیاتی، بخشنامهها و…. هم میتواند شامل این موارد باشد و ما در کتابخانهها میتوانیم به متقاضیان کمک کنیم.
یکسری از اطلاعات تخصصی دیگر مربوط به دانش انجام کاری خاص است که توسط کسی یا سازمانی انجام میشود و مانند قوانین و … یکسان نیست بلکه از جایی به جایی و از تخصصی به تخصصی متفاوت خواهد بود؛ باید منابعی از تخصصهای مختلف را در کتابخانه داشته باشیم و فراهمآوری کنیم مثلا منابع تخصصی مثل خودرو سازی یا شیشه سازی یا مواد شوینده و…. به صورت منابع تخصصی و اساسی و پایه برای مخاطبان خاص. چنانچه فردی نیاز به اطلاعات تخصصیتر داشت یک راهش این خواهد بود که با کتابخانههای تخصصی ارتباط داشته باشیم و همکاری کنیم. کتابداران کتابخانههای عمومی در هر جایی که قرار دارند باید کتابخانههای تخصصی آن منطقه را شناسایی و با آنها همکاری داشته باشند. البته تعداد این کتابخانههای خیلی تخصصی کم و قابل شناسایی است. اعضا کتابخانههای تخصصی هم به کتابخانههای عمومی هم نیاز دارند پس خوب است تفاهم نامهای امضا شود تا اعضا هر کتابخانه بتواند از کتابخانههای دیگر هم استفاده کند.
شناسایی سایتها و پایگاههای اطلاعاتی سازمانهای خاص و داشتن فایل این اطلاعات میتواند به کتابداران کمک کند تا اگر کسی سوالی از سازمان خاصی داشت از طریق سایت آن سازمان اطلاعات لازم را به مخاطبین ارایه دهند چون در برخی از این سایتها یا پایگاهها میشود اطلاعات بسیار خوبی در مورد مسایل مختلف به دست آورد و در اختیار متقاضیان قرار داد. بعضی از این سایتها اطلاعات تحت وب مثل پر کردن فرمهای آنلاین برای انجام کاری خاص را هم ارایه میدهند. میتوان این فرمها را شناسایی و اعلام کرد که اگر کسی متقاضی هست میتواند به کتابخانه بیاید تا آن فرم را پر کند؛ مثل کافی نتها.
در خصوص کیفیتگرایی باید دید در کتابخانه عمومی در یک استان خاص آیا میتوان تاثیری خاص در بالا بردن کیفیت خدمات داشته و چگونه باید این کار را انجام داد و آن را ترویج نمود تا هم به نفع سازمانها باشد و هم به نفع مردم.
همچنین باید منابعی را شناسایی کرد که برای ترویج دانش عمومی مناسب باشند چون بحث ترویج دانش عمومی بسیار مهم است. بحث دانش عمومی مسیله مهمی در جامعه است و نقش کلیدی کتابخانههای عمومی و مسیله خواندن را به ما نشان میدهد؛ داشتن دانش تخصصی برای انجام کارها امروزه کفایت نخواهد کرد و باید دانش عمومی فرد هم برای درک بینش او بررسی شود. رشتههای خاصی هستند که فرد باید برای دانش عمومی از آنها اطلاع داشته باشد مثلا در خصوص هنر چیزهایی بداند نه اینکه کلا هنر را بشناسد اما باید اطلاعاتی کلی داشته باشد، مثلا بداند تجسمی چیست مثلا راجع به داوینچی چیزهایی بداند. موسیقی، هنر، فیلم و سینما اطلاعاتی هنری است که هر فرد باید کلیاتی از آنها را بداند. کتابداران در اکثریت موارد و موضوعات اطلاعات کلی دارند. ادبیات، جغرافیا، آداب اجتماعی، اقتصاد، پزشکی، سیاست، بازیها و ورزشها، و بیولوژی هم از اطلاعات کلی است، باید روی این موارد دانشهای عمومی اطلاعاتی بدانیم تا به مراجعان ارایه کنیم.
خواندنیهای مناسب شامل شرح حال و زندگینامه افراد موثر در ایجاد کسب و کار که به دستآوردهای خوبی هم رسیدهاند کتابهای خوبی هستند که کتابداران اولا خود اینها را بشناسند و مطالعه کنند و به عنوان منابع خواندنی به صاحبان حرف به خصوص به کسانی که اطلاعات عمومی خوبی ندارند، توصیه کنند و اگر در این زمینهها کارآفرینی در منطقه وجود دارد او را شناسایی و دعوت کنند و نشست هایی را برگزار نمایند تا بیایند و صحبت کنند.
کتابداران باید دانش عمومی را ارتقا دهند, نقد کتاب کنند، نشاط را در بین مردم افزایش دهند و در نهایت کارآفرینی را ترویج نمایند.
* محتوای این بخش توسط نهاد کتابخانه های عمومی در اختیار نشریه شناسه قرار گرفته است
