نشریه الکترونیکی شناسه

ISSN: 2538-5534​

در گفتگو با دکتر نشاط: انتشار مقاله های نظری در مجله های رشته بسیار ضروری است

neshat issu03

در گفتگو با دکتر نشاط: انتشار مقاله های نظری در مجله های رشته بسیار ضروری است

مجله اطلاع‌شناسی، مجله‌ای آشنا برای استادان، اعضای هییت علمی و دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی است. مقاله‌های نظری و بنیادی منتشر شده در این مجله علمی-پژوهشی سهم بسزایی در تقویت بنیان‌های علمی رشته داشته است. این فصلنامه که با همت شادروان دکتر عباس حری و با حمایت دفتر پژوهش‌های فرهنگی منتشر می‌شود، مدتی انتشار آن با توقف همراه بوده است. بر همین اساس گفتگویی با سردبیر این مجله، سرکار خانم دکتر نرگس نشاط داشتیم که بصورت غیر حضوری و با ارسال پرسش‌ها به ایشان انجام شده است.

لطفاً مقداری درباره فصلنامه اطلاع شناسی صحبت بفرمایید. چگونه به سردبیری این نشریه انتخاب شدید؟ آیا علاقه شما به حوزه‌های نظری و فلسفی باعث این انتخاب شد؟

واژه “اطلاع شناسی” همان طور که مستحضر هستید و ترکیب آن نیز نشان می‌دهد ناظر بر شناخت و ماهیت اطلاعات است. جزء اول این ترکیب نیز مانند رشته‌های دیگر که با پسوند “شناسی” همراه هستند اشاره به درون‌مایه رشته‌ای دارد که در آن فعالیت می‌کنیم؛ درون‌مایه و قلمرو اطلاع شناسی، اطلاعات است. در نیمه دوم سال ۸۱ ، یعنی تقریباً زمانی که هم استاد و هم بنده از کار دایره المعارف کتابداری و اطلاع‌رسانی فارغ شده بودیم، فکر ایجاد نشریه‌ای جدید در این رشته را با بنده مطرح کردند. از آن ، به عنوان حرکتی مثبت در رشته استقبال کردم. ایشان گفتند که تو هم باید سردبیری آن را قبول کنی و هیچ عذری هم پذیرفته نیست ! بنده نیز اطاعت کردم. پس از انجام کارهای مقدماتی ، مثل جلب نظر مساعد صاحب امتیاز و بعد از آن، طراحی سایز، جلد، نوع صفحه‌آرایی و گرید صفحات،بازبینی طرح‌ها و اتودها، بالأخره نخستین شماره مجله اطلاع شناسی رسماً در خرداد ۸۲ آغاز شد و تا سال ۹۰ پیوسته به چاپ رسید.

لطفاً جایگاه این فصلنامه را در میان مجله‌های رشته بفرمایید. چه خلأ‌هایی باعث شد که شادروان دکتر حری به فکر انتشار این فصلنامه بیفتد؟ تأثیر دیدگاه استاد فقید دکتر حری در شکل‌گیری این فصلنامه چه بود؟

گرچه لفظ اطلاعات واژه جدیدی نیست، اما اطلاع شناسی به عنوان قلمرویی مستقل عمر چندانی ندارد. روان شاد دکتر عباس حری این مفهوم را در ایران بکار گرفتند و مقاله‌ای در دایره‌المعارف کتابداری در این زمینه نوشتند و بسیار نیز مایل بودند که آن را در جامعه علمی بسط و گسترش دهند. خوشبختانه این مجال با مجله اطلاع شناسی بیشتر فراهم گردید.به همین دلیل، هدف اصلی مجله اطلاع شناسی، فراهم آوردن شرایط تبادل آرا و اندیشه‌ها در زمینه زیرساخت‌های مرتبط با فعالیت‌های اطلاعاتی با توجه به جنبه‌های مفهومی، ابزاری و کارکردی علم اطلاعات قرار گرفت. برای تحقق این هدف نیز شناخت ماهیت اطلاعات، قابلیت‌های اطلاعاتی، اکوسیستم‌های‌اطلاعاتی،ابزارها و روش‌های ‌ناظر بر اطلاعات و اطلاع‌رسانی در معنایی گسترده در نظر گرفته شد و تلاش شد که جنبه‌هایی از کتابداری و علم اطلاعات که مورد غفلت واقع‌شده بیشتر مد نظر قرار گیرد و همچنین رویکردهای متفاوت در باب موضوع‌های واحد یکجا جمع و ارایه شود.

جایگاه مقاله‌ها و مجله‌های نظری فلسفی – بنیادی را در جامعه علمی رشته چگونه می‌بینید؟ به نظر شما آیا جای خالی این‌گونه مجله‌ها اکنون احساس نمی‌شود؟

بدیهی است که پرداختن به مباحث نظری و بنیادی در همه رشته‌ها لازم و ضروری است به ویژه در حوزه اطلاعات رسانی همیشه یک نیاز مبرم بوده و هست . دلیل آن هم این است که اساساً حوزه اطلاعات و ادعاهای علمی در مورد آن تحت تأثیر دیدگاه‌های مختلف قرار دارد و بررسی و واکاوی این دیدگاه‌ها و وجه تلاقی آن‌ها با کار اطلاع‌رسانی وظیفه رشته ما، دانش‌آموختگان رشته ما، یعنی ” علم اطلاعات و دانش شناسی” است.

تکامل این رشته با دانش یکایک افراد و نظریاتی که مطرح می‌شود ارتباط مستقیم دارد. علت آن هم معلوم است . وقتی به نام این رشته نگاه می‌کنیم ( “اطلاعات” + “دانش”) می‌بینیم که دامنه عمل در آن به قدری گسترده است که به خیلی از مسایل و موضوعات می‌پردازد و به بسیاری از چیزها همچون انسان، انسان اجتماعی، یادگیری، ارتباط، دنیای مجازی، سنت، مدرنیته و بسیاری مسایل ریز و درشت دیگر مربوط می‌شود که هیچ‌یک از آن‌ها را نمی‌توان نادیده گرفت. لازمه کار و پژوهش در چنین دامنه وسیعی نیازمند تغییر در بینش علمی و برقراری ارتباط بین این موضوعات و مفاهیم مختلف است. تنها از طریق فعالیت عملی نمی‌توان به شناختی جامع از این رشته و این علم دست یافت. علم اطلاعات نشیت گرفته از عوامل مختلفی است که عمل اطلاع‌رسانی یکی از آن‌هاست. با این اوصاف، مجلات علمی رشته ما یکی از بسترهایی هستند که انتظار می‌رود هدفمندانه به این مسایل نظر داشته باشند.

به نظر می‌رسد در حوزه‌های نظری افراد خاصی به عنوان داور پذیرفته می‌شوند؟ آیا واقعاً تعداد اندکی داور در این حوزه داریم؟ باید چگونه این‌گونه افراد را برای داوری پرورش داد؟

 البته وقتی شما می‌گویید ” تعداد اندک داور” برای برخی موضوعات، حتماً منظورتان تعداد اندک افرادی است که علاقه‌مند به این‌گونه مباحث هستند یا تجربه‌ای در این حوزه‌های موضوعی خاص دارند . بله همین طور است و این طبیعی است. نگاه به روند گذشته نظام آموزشی ما -دست کم سال‌هایی را که بنده تجربه کرده‌ام – نشان می‌دهد که بیشتر مباحث و برنامه‌های درسی ما مبتنی بر آموزش جنبه‌های فنی و کار مدار بوده تا اینکه پژوهش مدار و اینکه ما را وادارد به اینکه در باب مباحث رشته بنیادی‌تر مطالعه نماییم. اگر هم افرادی در این زمینه مطالعه یا فعالیت می‌کنند یا به دلیل مطالعات قبلی و دانش پیشینی آن‌ها بوده که قطعاً از عمق و غنای خاصی برخوردار است یا صرفاً مانند من از سر کنجکاوی ذهنی و علاقه‌مندی بوده است که به مطالعات میان‌رشته‌ای یا فرا رشته‌ای تمایل نشان داده‌اند .

در پاسخ به بخش دوم سوال شما در مورد پرورش داور باید عرض کنم که ما افراد را برای ” داوری” پرورش نمی‌دهیم، و اساساً سیستمی به نام سیستم پرورش داور نداریم. بلکه عوامل مختلفی هست که سبب تقویت این قضیه می‌شود. یکی نظام آموزشی است که وظیفه دارد، بینش و توان علمی افراد را برای شناخت جامع علم اطلاعات و برقراری ارتباط بین موضوعات وابسته به آنچه به لحاظ تیوریک و چه عملی گسترش دهد و از سوی دیگر، این دانشجویان و دانش‌آموختگان این رشته هستند که از آن‌ها نیز انتظار می‌رود که دانش و آگاهی‌های خود را نسبت به رشته و مباحث مرتبط و وابسته به آن غنی سازند. بستر دیگر، بستر پژوهشی است که انتظار می‌رود جهت‌گیری‌های پژوهشی خود را به سمت مباحث نو و تقویت بنیان‌های رشته هدف بگیرد. دیگری نظام مدیریتی است که باید از پتانسیل لازم و قابلیت جذب و هضم مسایل تیوریک برخوردار باشد. همه این‌ها به هم مربوط‌اند و یکی بدون دیگری معنا ندارد .تکامل‌یافتگی رشته ما به همه این‌ها بستگی دارد و تنها یک عامل در آن دخیل نیست. نظام آموزشی،شرایط تربیت نیروی انسانی متخصص و آگاه را فراهم می‌کند؛ تولیدات پژوهشی منابع لازم برای آموزش را تأمین می‌کند؛ و نیروی انسانی متخصص و آگاه شرایط لازم برای پژوهش و آموزش را فراهم می‌سازد. این‌ها حلقه‌های متداخلی هستند که وقتی در شرایط تعادل قرار گیرند، انشا الله افراد علاقه‌مند و دارای مهارت و نگرش‌های وسیع‌تری خواهیم یافت که برای داوری، پژوهش تولید می‌توان از نقطه نظراتشان بهره‌مند بود.

این فصلنامه در آغاز با مقاله‌های نظری- مروری میان علاقه‌مندان رشته جا باز کرد و از سایر مجله‌ها متمایز شد. اما در ادامه به ناچار به سوی انتشار مقاله‌های پژوهشی حرکت کرد؟ نظر شما در این زمینه چیست؟

فکر می‌کنم که پاسخ این سوال را قبلاً هم دادم . مجله‌های تخصصی یکی از جاهایی است که بار اطلاعاتی یک جامعه یا یک حرفه در آن تخلیه می‌شود. حضور و تداوم موضوعات تعیین‌شده در مجلات از یک سو بستگی به پتانسیل مطالب قابل ارایه و نو یافته‌ها در آن موضوع خاص دارد و از سوی دیگر، کمیت و کیفیت حضور مقالات در هر نشریه تخصصی نیز تجلی رویکردهای اصحاب آن رشته و نویسندگان مقاله‌هاست. عقاید، داوری‌ها و پیش‌داوری‌های آن‌هاست که حاشیه جولان و میدان عمل را برای رشد یک حرفه یا یک مجله تخصصی مشخص می‌کند. اما در مورد رفتن به سمت علمی پژوهشی شدن مجله اطلاع شناسی،مشکل اصلی این بود که جامعه علمی به دنبال حق‌وحقوق خود می‌گردد. وقتی محققی مقاله‌ای می‌نویسد که کمسیون ارتقا آن را به صرف اینکه در مجله گریددار ( به قول خودشان) منتشرنشده امتیاز نمی‌دهد یا امتیاز کمتر می‌دهد چگونه می‌تواند انگیزه‌ای برای دوباره‌نویسی در آن مجله داشته باشد و لو اینکه به لحاظ علمی و حیطه موضوعی آن مجله را قبول داشته باشد و از نظر جامعه علمی هم آن مجله مقبولیت یافته باشد. بنابراین،به خاطر رعایت حقوق نویسندگان و به سبب توصیه‌های آنان ناگزیر به این کار تن داده شد.

اما حتماً حضرت‌عالی از قوانین کمسیون نشریات علمی آگاهی دارید. ارزیابی‌های غالب این کمسیون در مورد تشخیص علمی ترویجی بودن یا علمی پژوهشی بودن حکایت عجیبی است. در جریان علم، و در هر رشته علمی، ابتدا مجموعه‌ای از ساختارهای نظری جدید مطرح می‌شود،شروع به حرکت می‌کند و اندیشه‌هایی پیرامون آن شکل می‌گیرد که هر کدام می‌تواند سبب‌ساز یک حرکت علمی و عملی در زمینه‌های مختلف باشد. بعد از آن نوبت به همگانی کردن و ترویج این دانش، اندیشه‌ها، و ساختارهای نظری می‌رسد و با گسترش کمّی آن گستردگی دانش یا معرفت به دست آمده در آن رشته خاص حاصل می‌گردد. اما آیا دقیقاً مجلات ما با این نگاه ، به مرتبه علمی ترویجی و علمی پژوهشی تفکیک‌شده‌اند و آیا چنین ساختاری دارند؟ مسلماً خیر. علمی ترویجی یعنی مقالاتی که کمتر به درد می‌خورد و امتیاز کمتری دارد و علمی پژوهشی یعنی مقالاتی که جدول و نمودار و داده‌های آماری فراوان داشته باشد، و حتی در بسیاری از مجلات رشته ما مقالات نظری حاصل پژوهش ناب را در زمره مقالات مروری قرار می‌دهند،حال آنکه مقاله مروری نیز تعریف خاص خود را دارد. بنابراین،اساساً دو نگاه متفاوت بین دست اندرکاران نشریات تخصصی و کمسیون نشریات وجود دارد.

آیا می‌توان فارغ از رویکردها و آیین‌نامه‌های ارتقا مجله‌های مصوب در وزارت علوم، دست به انتشار مجله‌های نظری – فلسفی – بنیادی زد؟ راهکار چیست؟ آیا این امر تحت تأثیر ضعف نظری رشته است؟

چرا که نه؟! حتماً می‌توان این کار را کرد ، منتها به شرطی که ۱) بتوانیم سطح توقع خودمان را کاهش دهیم و صبور باشیم، چون ممکن است مدت‌ها طول بکشد تا خوراک مجله فراهم گردد، ۲) نویسندگان مقالات انتظار گرفتن امتیاز علمی پژوهشی نداشته باشند، ۳)مدیریت مجله به دنبال قواعد کلیشه‌ای کمسیون نشریات نباشد، ۴) برون دهی مقالات در چارچوب فصلی ( فصلنامه) محدود نباشد. چون گاه فصل‌ها لازم است تا مقاله‌ای به درد خور(منظور در مباحث بنیادی و نظری است) به دست برسد، ۵) با توجه به موارد گزینه چهار، نویسندگان انتظار کوتاه مدت چاپ مقاله را نکشند، ۶) حتماً سرمایه هنگفتی در جریان باشد تا بتواند مجله را حمایت و پشتیبانی کند و … .

کمی در باره صاحب امتیاز این مجله ” دفتر پژوهش‌های فرهنگی “سخن بگویید. چگونه این دفتر حاضر به همکاری با جامعه علمی و استاد فقید دکتر حری شد؟

صاحب امتیاز مجله اطلاع­ شناسی، دفتر پژوهش‌های فرهنگی به مدیریت محمدحسن خوشنویس است که از شاگردان قدیم استاد حری بودند. این دفتر با داشتن گروه‌های مختلف علمی و کتابخانه مسیولیت اجرایی و مدیریت بسیاری پروژه‌های پژوهشی و چاپ و نشر کتاب و نشریات را در عرصه‌های مختلف فرهنگ و معماری، فیلم و سینما، کتابداری و اطلاع‌رسانی، عکس و عکاسی، زبان‌شناسی، تاریخ و غیره بر عهده داشته است. استاد حری نیز از اواسط دهه شصت به عنوان مدیر گروه اطلاعات با این دفتر همکاری داشتند؛ بنده هم از سال ۷۱ با واحد پژوهش گروه اطلاع‌رسانی همکاری داشتم. به هر حال، در سال ۸۱ فکر تأسیس مجله از سوی دکتر حری با مدیر این دفتر مطرح شد و ایشان نیز پذیرفتند و مقدمات کار فراهم گردید.

با چه مشکلاتی در انتشار این فصلنامه روبرو بودید؟ چه شد که انتشار این مجله متوقف شد؟ آیا مرکز منطقه‌ای علم و فناوری اطلاعات از انتشار این فصلنامه حمایت نکرد؟

یکی از مشکلات اصلی ما در انتشار مجله مشکل مادی بود. کلیه مجلات تخصصی که در رشته ما منتشر می‌شوند تحت حمایت یک نهاد یا ارگان دولتی هستند. برای آن‌ها سوبسید ( یارانه) پرداخت می‌شود. اعضا و تیم کاری مجله حقوق‌بگیر همان نهاد هستند و کلیه امکانات و خدمات از کاغذ و چاپ و چاپخانه و تکثیر گرفته تا سایر امکانات و مراحل تابع همان نهاد یا ارگان دولتی است. اما بخش خصوصی متفاوت است. نه تنها سوبسیدی دریافت نمی‌کند بلکه از طریق فروش محصول است که امرار معاش می‌کند و فعالیت‌های دیگر را می‌چرخاند. هزینه‌های جاری یک مجله از رأس آن گرفته تا پایین‌ترین عنصری که همکاری دارد ( به لحاظ اجرایی) و پایین‌ترین حلقه اجرایی بسیار سنگین است ( برآورد متوسط حدود ۱۳ میلیون برای هر شماره). به همین دلیل، یک ناشر خصوصی، مجله‌ای که روی کیوسک مطبوعاتی قرار گیرد و مخاطبان عام‌تری داشته باشد را ترجیح می‌دهد. اما یک مجله تخصصی چنین بُردی ندارد و مخاطبان آن بسیار خاص است.

معمولاً قیمت پشت جلد مجلات بر اساس هزینه‌های جاری محاسبه و طبق فرمولی سرشکن می‌شود تا قیمت یک نسخه مجله مشخص شود. خوب قیمت تمام‌شده مجله اطلاع شناسی نسبت با سایر نشریات رشته ما بالاتر بود، بدیهی است که دانشجو از پس خرید آن بر نمی‌آید. کتابخانه‌ها خریدار اصلی نشریات هستند. شما چند تا کتابخانه را سراغ دارید که همه نشریات تخصصی یک رشته را خریداری کند؟ پس،او هم طبعاً وقتی با کاهش بودجه برای تأمین نشریات مواجه می‌شود دست به انتخاب می‌زند و نشریه‌ای را انتخاب می‌کند که مخاطب بیشتر و قیمت ارزان‌تر داشته باشد. در مورد “اطلاع شناسی” صاحب امتیاز برای غلبه بر برخی هزینه‌های جاری پیشنهاد چاپ آگهی‌های تبلیغاتی را مطرح کردند، اما می‌دانید که مجلات علمی نمی‌توانند جنبه تبلیغاتی داشته باشند. لذا، به منظور کاهش هزینه‌ها و فشار مالی مترتب بر آن ناگزیر بسیاری از کارها خارج از محل و توسط خودمان انجام می‌گرفت. از مکاتبات، سفارش‌ها، دریافت، پیگیری، امور اجرایی، طراحی گریدهای جلد، داوری، ویراستاری، نمونه‌خوانی، بسته‌بندی،توزیع داخل و بعضاً خارج از کشور.

درحالی‌که همه این‌ها در همه مجلات دارای افراد گوناگون در مراتب مختلف وظیفه‌ای ‌است و از مدیرمسیول گرفته تا سردبیر و سایر افراد پیش گفته از حقوق و دستمزد و مزایای مختلف برخوردارند. شما کدام فرد و کدام مجله تخصصی را در رشته ما می‌شناسید که حتی یک سال و نه هشت سال رایگان کار کنند؟! چطور و تا کی می‌توان از دوستان و همکاران توقع داشت که ساعت‌ها وقت خود را بدون هیچ چشم‌داشتی صرف داوری مقالات یا امور دیگر مجله کنند.   البته در چاپ و نشر عزیزانی از دفتر پژوهش‌ها تا جایی که مقدور بود همکاری داشتند . افرادی چون سرکار خانم‌ها فارغ بال، تمیمی ، و سرکار خانم لطفی و آقای جهانشاهی عزیز که در آخرین دوره در امور اجرایی به ما پیوستند و جا دارد که در اینجا از ایشان قدردانی و تشکر کنم. ولی از همه این‌ها گذشته، بنا به تکلیف کمسیون نشریات علمی وزارت علوم ناگزیر بودیم که هر شماره را سروقت تحویل دهیم و برای آن‌ها نیز فرقی نمی‌کند که چه مقاله‌ای و با چه کیفیتی؟ آیا پول‌داری یا نداری ؟ آیا نیرو داری یا نداری ؟ بلکه با این پیش‌فرض وارد می‌شود که همه پیش‌نیازها فراهم است و سپس درخواست تأسیس مجله شده است . لذا فقط سر موعد بودن حایز اهمیت است. به هر حال، این‌ها برخی از عواملی بود که پس از هشت سال سبب توقف مجله گردید. چون دیگر ادامه آن به این شکل مقدور نبود.

در مورد کمک مرکز منطقه‌ای به نشریات نیز باید عرض کنم که چرا اتفاقاً مایل به حمایت بودند، با همان شیوه و ساختار حمایتی که برای همه مجلات تخصصی انجام می‌دهند؛ یعنی چاپ مجله را طبق شرایط خاصی بر عهده می‌گیرند، شرایط خاص باید مورد توافق طرفین یعنی صاحب امتیاز نیز قرار می‌گرفت و از سوی دیگر ، بیشتر گرفتاری‌های ما پیش از چاپ بود.

آیا الکترونیکی شدن فرایندها و انتشار آن در شبکه می‌تواند به از سر گیری انتشار این فصلنامه یاری رساند؟

ببینید همان طور که عرض کردم مجلاتی که به شکل دولتی اداره می‌شوند با آن‌ها که به صورت خصوصی اداره می‌شوند متفاوت‌اند. این تفاوت، ناشی از دیدگاه اقتصادی است. یعنی بخش خصوصی، محصولی را که تولید‌ می‌کند به فکر ارزش افزوده و سودی است که عایدش می‌شود. در مورد کارهای فرهنگی نیز همین طور است. وقتی قرار باشد که مقالات به صورت الکترونیکی ارایه شود و نه چاپی، این کار می‌تواند به لحاظ علمی مخاطبان بیشتری بیابد و حتی به سبب سهل‌الوصول بودن دامنه استناد بیشتری بگیرد، اما این الزاماً به معنای سودآوری بیشتر برای ناشر نیست و علاوه بر آن، همان فروش ویترینی را نیز کاهش می‌دهد. وقتی مشتری ، مقاله یا مجله‌ای را می‌تواند به رایگان دریافت و مطالعه کند دیگر بابت نسخه چاپی آن پول نمی‌دهد. دوم اینکه الکترونیکی شدن به معنای آن نیست که یک ناشر هزینه‌های پیش از چاپ را نداشته باشد چون همان نسخه الکترونیکی نیز مدیرمسیول، سردبیر، مدیر اجرایی و دیگر اصحاب مجله را داراست، فقط نمایش آن به صورت الکترونیکی است.

نکته جالبی را برایتان بگویم ، اخیراً یکی از عزیزان گویا به یاد استاد حری، دسترسی تمام متن به مقالات اطلاع شناسی را فراهم کرده‌اند. بنده بابت همین کار نیز مورد سوال قرار گرفتم که آیا با اجازه من این کار صورت گرفته؟

در پایان اگر خاطره‌ای از استاد فقید دکتر حری درباره این فصلنامه دارید سپاسگزار خواهیم شد برای خوانندگان نشریه شناسه بیان کنید .

واقعاً وقتی از نبودن استاد حری صحبت می‌شود دلم می‌لرزد و اصلاً مایل نیستم به نبودن او فکر کنم. مدت بیست سال یا اندکی بیشتر است که افتخار شاگردی و همکاری با ایشان را داشته‌ام و خیلی بدیهی است که در این مدت فراز و فرودهایی را به همراه ایشان تجربه کرده باشم که هر کدام از آن‌ها برایم مملو از خاطرات تلخ و شیرین است. کار با ایشان از یک سو برایم لذت‌بخش بود، از آنجا که با فردی برجسته و عالم در رشته خودکار می­کردم و افتخار شاگردی ایشان را داشتم و از سوی دیگر عقوبت و سختی‌هایی را برایم به همراه داشته است که در اینجا مجال آن نیست. اما یکی از خاطراتی که مربوط به مجله باشد، برایتان تعریف کنم،مربوط به دوران بیماری مادرم است که من بسیار عاجز و ناتوان شده بودم . از یک طرف وضعیت ایشان (مادرم) روزبه‌روز وخیم تر می‌شد و مرا خیلی افسرده و غمگین کرده بود، و از سوی دیگر تعهدات کاری‌ام باری سنگین روی دوشم گذاشته بود که شرایط را برایم سخت کرده بود. یادم می‌آید که بسیاری از مقالات آن شماره را در بیمارستان در حین پرستاری مورد بازبینی، ویرایش و نمونه‌خوانی قراردادم تا بتواند سر موقع به چاپ برسد. فکرم خیلی درگیر بود و اصلاً آمادگی نوشتن چیزی را نداشتم . از دکتر خواهش کردم که ایشان یادداشت آن شماره خاص را بنویسند. اما به من گفتند که لزومی ندارد که هر شماره یادداشت داشته باشید. آن موقع خیلی دلم گرفت و هیچ‌وقت یادم نمی‌رفت.اما بعد به این فکر افتادم که ایشان با این کار می‌خواستند مرا مجبور کنند که اندکی از آن غم حاصله فاصله بگیرم و با مجبور کردن خود به انجام کارهای دیگر بتوانم فضای فکری‌ام را تغییر دهم. به هر حال، واقعاً ذهنم بسته و خسته بود، یادداشتم را با این جمله آغاز کردم “حرفی برای گفتن ندارم، جز اینکه دل با عشق بزرگ می‌شود و دست باتجربه، و زندگی بازی دست و دل است”… .

اکنون نیز بعد از گذشت سال‌ها همچنان به این جمله معتقدم که تا عشق نباشد کاری از پیش نمی‌رود و تا کاری انجام نشود تجربه‌ای حاصل نمی‌گردد. هیچ علم نبود غیر علم عاشقی … روحش شاد

بسیار سپاسگزارم

من هم از شما سپاسگزارم و بابت وقتی که در اختیار قراردادید، ممنونم.

گفتگو: رضا رجبعلی بگلو (دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *