در گفتگو با دکتر منصوریان: با تغيير عنوان رشته، آينده حرفهای و دامنه شغلی باید چگونه باشد؟
با دکتر یزدان منصوریان، دانشیار دانشگاه خوارزمی، میتوان از طریق یادداشتهایش در “مجله الکترونیکی عطف” یا با مرور نوشتههایش در “سخن هفته لیزنا” از نزدیک آشنا شد. نظراتش را بیپیرایه، ساده و با پشتوانهای غنی از شعر شاعران شیرین سخن از طیف حافظ، سعدی، خیام تا اخوان ثالث و نیز شعرای معاصر بیان میدارد. توجه ایشان به موضوع تغییر عنوان رشته از این حیث میتواند جالبتوجه میباشد که برخی آثار ایشان به موضوعات و عناوینی نظیر “صد شغل براي کتابداران”، “به علم اطلاعات و دانش شناسی خوشآمدید”،” صد جستار بنیادی در کتابداری و اطلاعرسانی ” و غیره، مستقیماً به دامنه شغلی علم اطلاعات و دانش شناسی پرداخته است. به بهانه انتشار ویژهنامه “عنوان رشته” در نشریه الکترونیکی شناسه، قرار مصاحبهای با دکتر منصوریان ترتیب دادیم. با آگاهی و شناختی که از صمیمیت و گشادهرویی ایشان داشتیم، پذیرش انجام گفتگو توسط ایشان با وجود مشغله حرفهای فراوانشان قابل انتظار بود. در یک بعدازظهر بهاری در دفتر کار ایشان در دانشگاه خوارزمی گفتگویی انجام شد که ماحصل آن در ذیل تقدیم خوانندگان شناسه میگردد.
-ضمن تشکر از فرصتي که در اختيار ما قراردادید، در ابتدا براي شروع بحث، به نظر شما چرا عنوان رشته کتابداري و اطلاعرسانی تغيير يافت؟
من تصور میکردم موضوع تغییر نام رشته تمام شده است و این را به عنوان یک پرونده بسته تلقی میکردم. حال که شما و دوستانتان در نشریه شناسه تصمیم گرفتید یک بار دیگر به واکاوی این موضوع بپردازید، امیدوارم حاصل این گفتگو بتواند تا حدی وجوه پنهان این قضیه را آشکار کند، و ما را به شناخت بهتری از کل ماجرا برساند. اما در پاسخ به سؤال شما که چرا عنوان رشته تغییر کرد، شاید هیچ کس به درستی نداند که چرا این اتفاق افتاد. دلیلش هم این است که یک مجموعه عواملی دست به دست هم دادند که این اتفاق بی افتد. گویی که در یک مرحلهای صاحبان حرفه کتابداری و اطلاعرسانی سابق و علم اطلاعات و دانش شناسی امروز خودشان را از این تغییر ناگزیر میدیدند. و گویی یک حس جمعی ایجاد شده بود مبنی بر اینکه یک اتفاقی باید بی افتد، باید حرکتی انجام شود.توافقی نانوشته بود، بر این که اگر قرار است اتفاق مثبت و مبارکی در این رشته بی افتد و حرکتی رو به جلو باشد این حرکت باید از تغییر نام شروع شود. هم درخواست تغییر نام از سمت دانشجویان بود و هم تعدادی از مدرسان و اعضاء هیئتعلمی بر این باور بودند. ولی حداقل من به عنوان یکی از کسانی که شاهد این جریان بود در چند سال گذشته به نظرم میرسد درخواست از سمت دانشجویان قویتر بود. تقریباً هرجا که ما میرفتیم و جمع دانشجویان نشسته بودند (همایش، نشست، گفتگو و …) متفقالقول متقاضی و پیگیر تغییر نام رشته بودند. همه این درخواستها هم زمان شد با گسترش فعالیت کمیته برنامهریزی درسی کتابداری در وزارت علوم و ضرورت برای بازنگری برنامه درسی، که خوشبختانه این بازنگری در مقطع کارشناسی و ارشد انجام شد. گرایشهای جدیدی در مقطع ارشد پیشبینی شد که این اتفاقات خیلی خوبی بود و به نظرم این تغییر نام نوعی مکمل فعالیتهای کمیته بود. کمیته که در برنامه درسی تغییر ایجاد کرد هدفش این بود که این بازتاب را در عنوان هم ببینیم.
برای همین وقتی که بدنه دانشجویی رشته و هم جمعی از پیشکسوتان باهم همسو و هم عقیده شدند، بستر تغییر نام جدیتر شد. مشکلی که وجود داشت این بود که حالا که قرار است عنوان عوض شود چه نامی برای آن انتخاب گردد. انتظار میرفت عنوان جدید از گویایی بیشتری برخوردار باشد، جامعیت بیشتری داشته باشد و برای شنونده و مخاطب آشناتر باشد. متأسفانه یافتن نامی که هر سه این ویژگیها را داشته باشد عملاً میسر نشد و من به کسانی که در فرایند تغییر نام مشارکت جدی داشتند حق میدهم که یافتن یک نام مناسب کار سادهای نبود که بتواند همه این شرایط را با همدیگر ایجاد کند.چون خود کتابداری و اطلاعرسانی برای جامعه ما ناشناخته بود یا کم شناخته بود و همین ناشناخته بودن باعث گله و شکایت دانشجویان بود و وقتی نام تغییر میکرد بحث ناشناخته بودن نه تنها حل نمیشد که مشکل مضاعف میشد. این یک مسئله بود. مسئله دیگر، ترجمه این نام از فارسی به انگلیسی بود که این رشته در خارج از کشورLibrary& Information Science معرفیشده، خیلی از گروهها و دانشکدههاLibraryحذفشده و فقط Information Science را بیان میکنند. و حتی بعضی از گروهها مثل دانشگاه شفیلد Science را هم حذف کردهاند و فقط Information را نگه داشتهاند. و در درازمدت نام این رشته در خارج از کشور کوتاهتر و موجزتر شده یعنی Library& Information Science Department امروز در دانشگاه شفیلد تبدیلشده به Information School یا «دانشکده اطلاعات». درحالیکه در 1963 که این دپارتمان تشکیل میشود با نام Library& Information Science بوده و زمانی که من دانشجوی این دانشکده بودم سالهای 2006-2003 عنوان دپارتمان ما بود Information Studies (مطالعات علم اطلاعات).
به هر حال ترجمه هم یک مسئله دیگری بود. میخواهم بگویم که همزمانی برخی از مسئلهها و فاکتورها باعث شد که نشود یک تصمیم ساده و فوری گرفته شود. در نهایت ترجمهای که از عنوان این رشته شد هم بنا به دلایلی اهداف مورد نظر را کاملاً تأمین نمیکند. البته این دشواری اجتنابناپذیر بود. حداقل من ترجمه بهتری برای این ترکیب نمیشناسم. بنابراین، به هیچوجه به انتخاب عنوان جدید خرده نمیگیرم. ضمن آنکه اعضاء کمیته در فراخوانی عمومی از همه دعوت کردند که هر پیشنهادی دارند، ارائه کنند.
به رغم همه این تلاشها، نام فعلی هنوز برای جامعه ناآشناست و این طبیعی است. همین امروز در راهرو دانشکده یکی از همکاران گروه تاریخ از من پرسید: راستی اسم رشته شما بالأخره چی شد؟ در جواب گفتم: علم اطلاعات و دانش شناسی و … شما وقتی یک نام طولانی را به این شکل با کلماتی که خیلی برای شنونده مأنوس نیست بیان میکنید، لحظهای با درنگ و تردید به شما نگاه میکند. چون دارد سعی میکند که این را درک کند.اما شما مثلاً میگویید «اطلاعشناسی» بر وزن روانشناسی، جامعهشناسی، زیستشناسی، چون ذهن شنونده از قبل آمادگی دارد که نام رشتهای را با پسوند «شناسی» بشنود، حداقل یک درجهای از آشنایی در ذهنش هست. فقط ممکن است بپرسد که حالا اطلاع شناسی چیست؟ و شما زمانی که میگویید علم اطلاعات و دانش شناسی برای شونده ناآشنا با این رشته باکمی ابهام همراه است.
به هر حال این تصمیمی بوده که اعضاء محترم کمیته به نمایندگی از جمع کتابداران گرفتهاند و من به تصمیمشان احترام میگذارم. ضمن آنکه دشواری کارشان را درک میکنم.همچنین باید تاکید کنم که بارها اعلام شد، هر عنوان جدید که به ذهن کسی میرسد اعلام کند. انصافاً فرایند تصمیمگیری در این زمینه کاملاً روشن و آشکار بود و باید از حسن نیت اعضاء کمیته قدردانی شود. در مجموع عنوان جدید هر چه هست حاصل تلاش گروهی و خرد جمعی جامعه کتابداری است و برای همه ما قابل احترام است. حالا باید سعی کنیم با عملکردی شایسته این نام جدید را در جامعه بیشتر معرفی کنیم.
-آيا ادامه موجوديت اين رشته با نام قبلي دچار بحران ميشود؟
بدیهی است که تغییر نام یک گسست ایجاد میکند، یعنی یک سابقه تاریخی حداقل 50 ساله در آموزش دانشگاهی این رشته به نوعی از مجموعه جدید جدا میشود. البته نه این که حذف شود. نوعی فاصله که اجتنابناپذیر است، ایجاد خواهد شد. چون نام همراه با خودش هویت را میآورد، و هویت کارکردها را تعریف میکند. ولی گویا خرد جمعی کتابداران و متخصصان این رشته به این نتیجه رسیده بوده که این تغییر و تحول منشأ ثمر و خیر و برکت برای این رشته باشد.امیدواریم که این گونه باشد. من در مجموع تمام تحولات این سالهای رشته را به فال نیک میگیرم و به آینده امیدوار و خوشبین هستم.
-نقاط ضعف و قوت تغيير عنوان رشته در شرايط فعلی از نظر شما چيست؟
نقطه قوت آن این است که جامعه ما جامعهای ایست از جهاتی نوگرا، و از جهاتی گذشته نگر و سنتگرا. اما این نوگرایی در خیلی از موارد به خصوص در حوزههای علمی بیشتر نمود دارد. بنابراین یک عنوان تازه، میتواند نقطه شروعی برای نوگرایی باشد. و از این جهت میتوان گفت که نقطه قوت است . ضمن اینکه عنوان قبلی که کتابداری بود چون فقط کتاب را شامل میشد این تصور ذهنی را در مخاطب القاء میکرد که سایر محملهای اطلاعاتی به ما مربوط نمیشوند و ما را محدود میکرد. بنابراین حالا این محدودیت وجود ندارد. اما نقطهضعفی که به نظر من ممکن است وجود داشته باشد همین دشواری درک شنونده و مخاطب از دامنه و عمق کاری است که ما قرار است انجام دهیم. این مشکل زمانی هم که عنوان رشته کتابداری و اطلاعرسانی بود هم وجود داشت. تغییر عنوان این مشکل را حل نکرد. و من حداقل پیشبینی میکردم که حل نمیکند.
یکی از دغدغههای دانشجویان و متخصصان رشته این است که جامعه ما را بشناسد و در قبال این شناختن ما بتوانیم آن منزلت اجتماعی را حفظ کنیم و با داشتن آن منزلت اجتماعی فرصتهای شغلی خوبی داشته باشیم و بتوانیم نقشآفرین باشیم. ولی برای اینکه ما را بشناسند صرفاً موضوع خوبی است، ما دوست داریم شناخته شویم که این شناخته شدن گامی باشد برای گامهای بلندتر. اما این را عنوان جدید تأمین نمیکند. چارهای هم نیست و ما نمیتونستیم کاری انجام بدهیم، چون تا جامعه با عملکرد ما آشنا نباشد، ما را نمیشناسد، عنوان هر چه باشد. در اصل ماجرا تفاوتی ندارد. چرا مردم رشته پزشکی را میشناسند؟ چون با آن سروکار دارند. وقتی شما با یک رشتهای سروکار دارید لازم به معرفی آن برای مردم و جامعه نیست. به هر حال اینها یک سری مشکلاتی است که اجتنابناپذیر و فراتر از یک نام است. بلکه مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه در آن دخیلاند.
-اثرات مثبت يا منفی حاصل تغيير عنوان رشته در درازمدت چه میتواند باشد؟
این نقاط ضعف به تدریج کم میشود و من فکر میکنم آینده روشن است. یعنی روشنتر از امروز است. و این رشته مسیر خودش را پیداکرده و رو به جلو حرکت میکند. در رشد و پیشرفت این رشته تردیدی ندارم و فقط ممکن است آهنگ این رشد تند یا کند شود. به دلیل اینکه مهمترین امتیاز این رشته این است که عنصر بنیادین، اصلی و درونمایه آن«اطلاعات» است و ما در عصر اطلاعات زندگی میکنیم. بنابراین این بزرگترین امتیاز و فرصتی است که در اختیار ماست. این رشته جای خودش را بازکرده و به لطف خدا رو به جلو خواهد رفت.
-آيا با تغيير عنوان رشته، شغل کتابداري نيز دستخوش تغيير ميشود؟ با تغيير عنوان رشته، محتواي منابع آموزشي نيز تغيير مييابد. به نظر شما نوع آموزش يا شيوه آموزش نيز متحول ميشود؟
این تغییرات بستگی به خواست جامعه کتابداری و اطلاعرسانی ایران دارد. یعنی صاحبان این حرفه هستند که جایگاه خودشان را در آینده تعریف میکنند. اگر ما بتوانیم خدمات و امکانات را به نحوی در اختیار مصرفکنندگان منابع اطلاعاتی و جامعه کاربران قرار بدهیم که این خود نشانگر تواناییهای ما باشد، خودبهخود فضای کار در آینده فراهم خواهد شد. اما اینکه ما منتظر باشیم که دیگران خودشان را با ما همراه کنند، این اتفاق نمیافتد. بسیاری از شغلها بودهاند که در گذشته وجود داشتهاند و اکنون دیگر وجود ندارند. چون ضرورتی ندارند. الآن حضور ذهن ندارم برایتان مثالی بزنم چون از صحنه روزگار حذف شدند. اما شغلهایی هم بودهاند که از ابتدا وجود داشتهاند و با تحولات روز همراه شدهاند، و توانستهاند خودشان را روزآمد کنند. حال در مورد کتابداری هم همین موضوع مطرح میباشد. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که جامعه ما را حمایت کند، بلکه ما خودمان هستیم که باید بودمان را با عملکرد خوب نشان دهیم.که نمونهاش را در مقالهای با عنوان صد شغل برای کتابداران اشارهکردهام.
-آیا با تغيير عنوان، نيازهای مرتبط در دو بعد حرفه کتابداری و افراد جامعه نیز تغییر میکند؟آيا تغيير عنوان میتواند در آينده زمينهساز محتوای آموزشی جديد مورد نياز بازار کار باشد؟چگونه؟
زمانی که شما عنوان تازهای دارید، بر اساس عنوان تازه عملکرد تازه برایتان تعریف میشود. و انتظار تازه از ما ایجاد میشود. همه اینها را میشود به فال نیک گرفت. به عنوان مثال پیوندهای بینرشتهای علم اطلاعات و دانششناسی با سایر رشتهها از عرصههای خیلی خوب برای کار و فعالیت است. تغيير عنوان میتواند در آينده زمينهساز محتوای آموزشی جديد مورد نياز بازار کار باشد، ما اگر یک نیازسنجی خوبی از بازار کار داشته باشیم و بر اساس آن نیازسنجی برنامه درسی را تدوین کنیم به نظرم موفقیم. کمیته برنامهریزی وزارت علوم تقریباً همین کار را انجام میدهد. حال باکمی افت و خیز،و دارند زحمت میکشند و امیدوارم موفق باشند.
-مقالهای با عنوان”صد شغل براي کتابداران: پستهای سازماني نوين در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی” از جنابعالی منتشر شده است که به بررسي عناوين پستها در کشور انگلستان پرداخته است. برخي عناوين مطرحشده در اين مقاله جالب و تأملبرانگیز است مانند “کتابدار سرمايههاي ديجيتال”،”کتابدار فناوریهای نوظهور” و … از سوي ديگر وقتي ما آگهیهای استخدام مرتبط با کتابداران در کشور ايران را بررسي میکنیم هيچ نشانهای از آنچه در مقاله شما درباره وضعیتهای شغلي و پستي کتابداران در خارج از کشور وجود دارد، ديده نمیشود. به نظر شما مشکل کجاست؟
عناوین شغلهایی که در مقاله آمده، همگی بر اساس آگهیهای روزنامههای موجود بود. بنابراین، عناوینی که در این مقاله آمده به هیچوجه تجویزی نیست که از تجربیات خودم نوشته باشم. کاملاً توصیفی از وضع موجود است. اما اینکه چرا در ایران اتفاق نیفتاده دلیلش به نظر من باید خیلی روشن باشد. مادامی که ما در امور اداری و دولتی با یک فرآیندهای طولانی – به بیانی عامیانه – کاغذبازی مواجه باشیم، هر گونه تغییر و تحول در چارت سازمانها و تعریف پستهای جدید بسیار زمان بر خواهد بود. ضمن اینکه تجربه نشان داده است که حتماً باید کسی یا کسانی پیگیر ایجاد این پستها باشند. هیچوقت خود مجموعه داوطلب این تغییر نیست. باید تغییر به نوعی از درون و بیرون خود را نشان داده و به جلو هدایت کند. و بنابراین اگر جامعه کتابداری منتظر است که مثلاً در سیستم اداری و دولتی ما پستهایی در این رشته توسط غیر کتابداران بر اساس آنچه در استانداردهای جهانی هست تعریف شود، این انتظار بسیار طولانی خواهد بود و ممکن است هرگز محقق نشود. این مقاله را بنده نوشتم تا فقط یک دریچهای باز شود به ذهن متخصصان این رشته که واقعاً دنیا دارد به این سمت حرکت میکند. حال اگر میخواهیم نقش خودمان را تعریف و ایفا کنیم یکی از راهکارها این است. ما نمیخواهیم صرف اینکه کتابداری رشته ماست حفظ شود، ما میخواهیم این رشته کارآمد باشد و با آن عملکردش بودنش را توجیه کند. این خیلی مهم است و به این معنا نیست که چون ما کتابداریم و کتابداری رشته ماست باید این رشته را به هر قیمت حفظ کنیم. هدف این نیست. بلکه هدف این است که این رشته منشأ اثر باشد. سرچشمه تغییر و تحول و منبعی برای خدمت رسانی به جامعه باشد.
-آيا با تغيير عنوان رشته اميد ميرود که در آينده حرفهاي اين رشته شاهد تغيير در وضعيت استخدامها باشيم؟ متولي اين تغييرات چه فرد يا افرادی میتوانند باشند؟
من امیدوارم که این اتفاق بیفتد. سازمانهای مختلفی در این امر دخیل هستند. اغلب این پستهایی که من در آن مقاله معرفی کردم، پستهای آموزشی و پژوهشی بودند. خود دانشگاهها میتوانند پیشنهاددهنده باشند. بعضی دانشگاهها هیئت امنا دارند میتوانند تصویب کنند و البته همین این موارد باید پیشنهاد متخصصان این رشته باشد. ممکن است خواننده این مصاحبه از خودش بپرسد شما که پیشنهاد میدهی چرا خودت اولین داوطلب نیستی؟ من احساس میکنم با نوشتن آن مقاله اولین گام را برداشتهام. با این حال، باز هم داوطلب هستم و در این زمینه احساس مسئولیت میکنم. بنابراین، اگر لازم باشد گام بعدی را هم بردارم. ولی من هدفم از نوشتن آن مقاله باز کردن یک پنجرهای بود در ذهن همکارانم در این رشته و دانشجویان که اینگونه میشود کار را توسعه داد. ولی به هر حال من هم به عنوان یک عضو این مسئولیت را دارم که حتماً در این زمینه حرکتی انجام دهم.
-به نظر جنابعالی، فرصتها و چالشهايي که میتوان با تغيير عنوان رشته براي کتابداران، گروههاي آموزشي و دانشجويان اين رشته متصور شد چیستاند؟
من فکر میکنم فرصتها بیش از چالشها هستند. به ویژه اینکه ما بتوانیم چالشها را به فرصت تبدیل کنیم. چون تغییر نام یعنی گشودن یک افق تازه، آغاز یک فصل نو و این ما هستیم که باید این فصل نو را تعریف کنیم و بسازیم. بنابراین اگر در میان جامعه کتابداری کشور یک همدلی باشد، این همدلی و همکاری میتواند زمینهساز تحول شود. یکی از جاهایی که میتواند کانون این همدلی و همافزایی باشد، انجمن است. انجمن کتابداری و اطلاعرسانی به عنوان یک نهاد کاملاً حرفهای در این رشته که ارتباط مستقیم با وزارت علوم و گروههای آموزشی دارد و هم چنین سایر نهادهای مرتبط مثل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، نقش مهمی بر عهده دارد. به نظرم انجمن میتواند کانون این تحول شود و بهترین جا برای این کار باشد.
– برای حفظ و ارتقاء نگاه به آينده حرفهای برای کتابداران جوان و علاقمند چه پيشنهادی داريد؟
پیشنهاد من این است که هر کدام از دانشجویان جوان این رشته به توانمندیها و قابلیتهای خودشان نگاه کنند. منتظر نباشند که دیگران کاری برایشان انجام دهند. مهارتهایی که ما در خودمان ایجاد میکنیم، سرمایه اصلی ما برای حرکتِ رو به جلوست. به همین دلیل برنامه درسی هر چه که هست، – خوب یا بد، قوی یا ضعیف- دانشجویان خودشان باید هوشمندانه و زیرکانه در طول مدت تحصیل در جهت ارتقاء مهارتهای عملی و نظری گام بردارند. وقتی ما توانمند باشیم آن زمان خود توانایی، یعنی نخستین پیشنیاز موفقیت در بازار کار. شما برای موفقیت در بازار کار، باید چیزی برای عرضه داشته باشید. بازار کار به این معنا نیست که پستهای سازمانی از پیش تعیینشدهای وجود داشته باشد و ما فقط به عنوان کسی که قرار است برود یک پست را با یک وظیفه خاص تصدی کند، استخدام شویم. ما باید کارآفرین باشیم. کارآفرینی هم به خلاقیت نیاز دارد و خلاقیت نیازمند دانش است. بنابراین ما باید دانشمان را ارتقاء دهیم. بخوانیم، بنویسیم، همایشها داشته باشیم. همفکری کنیم و در مجموع بتوانیم این رشته را که خوشبختانه در چند سال اخیر، رشد خوبی داشته است، بیشتر ارتقاء دهیم. انشاءالله.
-در پايان از فرصتي که در اختيار ما قراردادید تا گفتگوي اخير را انجام دهيم، بسيار سپاسگزاريم.
من هم از شما سپاسگزارم و برایتان آرزوی موفقیت دارم.