در گفتگو با دکتر لگزیان: حرفه مندان دانش شناسی می توانند به مدیران دانش تبدیل شوند

در گفتگو با دکتر لگزیان: حرفه مندان دانش شناسی می توانند به مدیران دانش تبدیل شوند

بگلو- ضمن سپاس از اینکه وقت گرانبهای خود را در اختیار نشریه “شناسه” قرار می دهید. در ابتدا مختصری درباره چگونگی پیدایش مفهوم مدیریت دانش توضیح بفرمایید.

دکتر لگزیان ***-تقریباً کمتر از یک دهه است که بحث مدیریت دانش موضوع خاص و داغ محافل مختلف سازمانی، مدیریتی، اجتماعی در جامعه ما بوده است.

در نگاه اول و با طرح مباحثی همچون اقتصاد دانایی‌محور، جامعه دانایی‌محور، گردشگری دانش‌محور و … می توان گفت علاقه ویژه‌ای در زمینه مدیریت دانش نیز وجود دارد. به نظر می‌رسد تفاوت برداشت و ادراک نسبت به این مفهوم بین افرادی وجود دارد که در حوزه‌ی مدیریت دانش علاقه مند بوده و فعالیت می‌کنند که این تفاوت برداشت باعث عدم دستیابی به یک وحدت نظری شده است. البته حوزه تحصصی بنده بیشتر از منظر مدیریتی و سیستم های اطلاعاتی است و به همین دلیل به این موضوع از این دیدگاه خواهم پرداخت. براین مبنا ابتدا لازم است خاستگاه و منشاء مدیریت دانش مطرح شده و برداشت و مفاهمه ای از مفهوم دانش داشته باشیم. باید این را پذیرفت که برداشت‌های مختلفی نسبت به دانش و مدیریت دانش وجود دارد.

 

 

اگر بخواهیم از منظر مدیریتی به جوامع و به اعتبار شیوه مدیریت حاکم بر آنها نگاه کنیم دوره‌ها را به شکلی نامگذاری می‌کنیم. دوره‌های از جمله عصر شکار، عصر کشاورزی، عصر صنعت و غیره که هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند. من به ویژه از عصرصنعت شروع می‌کنم تا پیوند این عصر را با مدیریت دانش بیان کنم. عصر صنعتی حدود سه قرن پیش با ایجاد و راه‌اندازی بنگاه‌های تجاری، کارخانجات و صنایع، و تولید انبوه آغاز شد. منبع اساسی و استراتژیک عصر صنعتی، سرمایه بود. یعنی اگر یک شرکت سرمایه و امکانات مالی و مادی مناسبی داشت، می‌توانست ارزش افزوده خوبی بدست آورد. در واقع سرمایه در عصر صنعت منبع اساسی و استراتژیک ثروت و درآمد و دوام کسب وکارها محسوب می شد. اما پس از جنگ جهانی دوم و تقریباً اوایل دهه 1950، بنگاه‌های اقتصادی، صنایع و کارخانجات با تنوع خواسته‌ها و نیازها از جانب مشتریان و مخاطبان خود مواجه شدند. در واقع با وجود رقابتی شدن شرایط، شرکت‌ها با صرف وجود عامل “سرمایه” نمی‌توانستند موفق باشند. به گونه ای که شرایط پس از مدتی تغییر یافت و پول و سرمایه دیگر شرط کافی برای پیشرفت نبود. بر این اساس جامعه و یا سازمان دانایی‌محور، یا دانش‌محور مطرح و زمینه بروز و توجه به دانش و مدیریت دانش شکل گرفت.

بگلو- از دیدگاه شما چارچوب نظری نظام مدیریت دانش و پیاده‌سازی آن در سازمان‌های ایرانی چه ملزوماتی باید داشته باشد؟

دکتر لگزیان-امروزه در بسیاری از سازمان‌های ایرانی به مقوله دانش و مدیریت دانش بیشتر به عنوان یک مقوله تعارفی، تجملاتی -نه صرفاً مبتنی بر ضرورت- و رویکردی لوکس‌گرایانه‌ نگریسته می‌شود که باید این نگاه اصلاح شود. اگر سازمان در باور خود این باشد که من سرمایه، کارخانه، پرسنل، منابع و امکانات مالی نسبتاً قابل قبولی دارم، اما برای این که کالا و خدمت بصورت مناسبی ارائه کنم ابتدا باید بدانم خواسته و نیاز مصرف کننده چیست. شرایط رقابتی سخت در میان است، زیرا ممکن است 50 بنگاه تولیدی دیگر هم همین محصول یا خدمت من را ارائه کنند. حالا برای اینکه بخواهیم در این میدان توفیق داشته باشیم باید بدانیم نسبت به همه جوانب و تاثیر و تاثرات محیطی و افرادی که در تعامل و ارتباط با آنها هستیم، چگونه برخورد و رفتار کنیم. به عبارتی، باید دانست نیاز و خواسته مصرف‌کننده یا گروه هدف ما چیست؛ رقبای ما چه کار می‌کنند؛، تولید آنها چیست؛ اطلاعات و دانش خود را از کجا می‌گیرند؛ منبع مالی آنها چیست؛ آیا افراد می‌توانند با همه کسانی که لازمه حیات و بقای سازمان مربوط به آنها و در تعامل با آنهاست، ارتباط برقرار کنند؟ از اینجاست که بحث دانش و مدیریت آن آغاز می‌شود. دانش به این معنا یعنی ما باید بدانیم با تمام افرادی که با آنها در تعامل هستیم و شرط حیات و بقای سازمان ما در گرو تعامل با آنهاست، چگونه برخورد کنیم. این دانستن به معنای دانش است. یعنی در سازمان‌های ما تا الآن فقط سرمایه داشتیم و تولید می‌کردیم اما از این به بعد علاوه بر آنها باید بدانیم با همه آنها چگونه رفتار کنیم.

بگلو-بنابراین مدیریت دانش رویکردی تجاری در حوزه کسب‌وکار است؟

دکتر لگزیان-برداشت‌ها و تعبیرهای مختلفی نسبت به خود مفهوم دانش وجود دارد. به گمان من مقوله ایجاد، گسترش و توسعه مدیریت دانش هم تا حد زیادی متأثر از نوع نگاه، تعریف و برداشتی است که دست اندرکاران توسعه مدیریت دانش نسبت به مفهوم دانش دارند. وقتی برداشت خاصی از دانش و مدیریت دانش داشته باشیم، طبیعتاً سازمان‌های دانش‌محور را نیز همان‌گونه تعریف می‌کنیم. به اعتقاد من، ما باید اول بررسی مطالعاتی بر روی این برداشت‌ها و ادراک‌های متفاوت و مختلف نسبت به مفهوم دانش انجام دهیم. به نظرمی رسد گستره‌ای از مفاهیم می‌تواند وجود داشته باشد که آن را می‌توان بصورت یک طیف در نظر داشت: دانش به معنی یک سری معلومات عام و کلی در یک سر طیف، و در آن طرف طیف، دانش به معنی یک ملغمه و ترکیبی پیچیده ای نسبت به نیازها، خواسته، سلایق و تعاملات همه جانبه سازمانی. یک سمت این طیف بر این اصل استوار است که همه افراد بروند با سواد شوند یا اینکه ما فقط می‌خواهیم افزایش درآمد سازمانی داشته باشیم. اما دانشی که در سمت دیگر این طیف قرار دارد دربرگیرنده بصیرت، بینش، کار و تجربه‌ای است که مطابق با ذائقه، سلیقه و نیاز کاربران و مشتریان و همه افرادی است که با آنها در تعامل هستیم. این دانش می‌تواند به ایجاد ارزش افزوده برای سازمان منجر شود و این دانش در پاسخ به نیازی است که کاربر یا مشتری دارد. این دانش می‌تواند مزیتی رقابتی و ارزش افزوده ای برای سازمان ایجاد کند. این یکی از نکته‌های مهم مدیریت دانش است که باید همه‌ی نگاه‌ها را مدنظر قرار دهد. در جامعه و سازمان، ما وقتی می‌خواهیم به سمت ایجاد و گسترش مدیریت دانش حرکت کنیم- چه بخواهیم و چه نخواهیم- نوع نگاه ما به مفهوم دانش و مدیریت دانش مقداری تحت تأثیراین مسئله خواهد بود. نکته دوم طرح بلوغ تکنولوژیکی در سازمان‌هاست. شاید اگر کمی کلی‌تر و عام‌تر بگوییم، زیرساخت‌های لازم برای توسعه و پیاده سازی مدیریت دانش از اهمیت برخوردار است. ممکن است از لحاظ طرح بلوغ تکنولوژیک بگوییم مدیریت دانش در رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی باید در مقوله متن‌کاوی یاtext mining برود. ممکن است ما زیرساخت‌های لازم را برای این طرح نداشته باشیم. یا اینکه اَشکال مختلف دانش: دانش آشکار و دانش پنهان را در نظر داشته باشیم. چرا وقتی دانش و زیرساخت‌های لازم برای متن‌کاوی را نداریم باید به دنبال این برویم و بر روی آن تمرکز کنیم. این همه سرمایه‌های دانشی که در ذهن افراد هست و نیازی به زیر‌ساخت هم ندارد سهم بسیار زیادی از فرایند مدیریت دانش را به خود اختصاص می دهد. مدیران سازمان‌های ما می‌خواهند سازمانی دانایی‌محور داشته باشند اما اصلاً در جهت فرآیند تبدیل دانش ذهنی و ضمنی به دانش آشکار حرکت نمی‌کند. ممکن است شما با تغییر در سازمان مواجه باشید؛ افرادی بازنشسته شوند یا خدای ناکرده از دست بروند. اگر در ذهن و باور مدیر این باشد که دانش ضمنی و پنهان لازم که باید جمع آوری شود در افراد وجود ندارد، باید در درجه اول، مدیر خود را تنبیه کند که چه بلایی سر این منابع انسانی آورده است.

در یک مثال بسیار ساده، نظر بگیرید یک آبدارچی ساده بعد از 20 تا 30 سال باید بداند که براساس فرهنگ و آموزه‌های اخلاقی و عرفی ما، اول میهمان باید پذیرایی شود. حال اگر من به عنوان یک مدیر سازمان این مسائل را به ایشان یاد نداده‌ام و تصورم این است که ایشان هم با 20 تا 30 سالی که کار کرده با کسی که امروز وارد این مقوله می شود تفاوت ندارد، در درجه ی اول باید برای خودم متأسف باشم! اگر چنین دانشی به صورت ضمنی در ذهن او وجود داشته باشد (که حتماً وجود دارد) اگر بخواهد از این اداره بازنشسته شود باید من بتوانم دانش او را مستند کنم و فردی که امروز وارد این کار بسیار ساده می‌شود، به اصطلاح “چرخ را از نو اختراع نکند”! این تغییر در شیوه تفکر نیازی به رویکرد تکنولوژیکی ندارد. بنابراین می‌توان گفت در سازمان‌های ما بیشتر به سمت رویکرد تکنولوژیکی مدیریت دانش حرکت کرده است تا رویکرد انسانی مدیریت دانش.

بگلو- بنابراین با ساده‌ترین امکانات هم می‌توان بسیاری از رویکردهای مدیریت دانش را اجرا کرد؟

دکتر لگزیان-بله به یقین می‌توان. با این‌حال باید تلاش کرد از رویکردهای تکنولوژیکی هم استفاده کرد. برای نمونه ممکن است مشتریان یک فروشگاه بزرگ از نحوه خرید و نیازمندی‌های خود سخنی به میان نیاورند، اما می‌توان با رویکردهای پیچیده‌ای همچون داده‌کاوی به استخراج این داده‌ها و تبدیل آن به دانش استفاده کرد.

بگلو- جایگاه رشته‌های مختلف دانشگاهی مثل فناوری اطلاعات، مهندسی صنایع، مدیریت، علم اطلاعات و غیره چیست؟ رویکردی که رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی به مدیریت دانش دارد چگونه می‌تواند باشد؟

دکتر لگزیان-کاملاَ بدیهی است که مدیریت دانش رشته‌ی بین‌رشته‌ای و یا چندرشته‌ای است. به گمان من باید دید خاستگاه و ریشه مدیریت دانش کجاست؟ اگر به جایگاه مدیریت دانش بنگریم نوع و تعدد رشته را می‌توان بخوبی دریافت. از این جهت هم هست که دیدگاه افراد می‌تواند متفاوت باشد. بعضی از رشته‌ها در خاستگاه مدیریت دانشی کاربرد دارند و بعضی رشته وارد پشتیبانی و حمایت از مدیریت دانش می شوند. بعضی از رشته‌ها ممکن است در کاربردها و کارکردهای مدیریت دانش حضور داشته باشند و بعدها در این فرآیند دخیل شده باشند. بعضی از رشته‌ها ممکن است به دلیل پشتیبانی و حمایت از مدیریت دانش تأثیرگذار باشند. اگر از منظر مدیریتی نگاه کنید بحث مالکیت فکری و معنوی، رویکردهایی مثل مهندسی مجدد، مدیریت کیفیت جامع، مباحث مربوط به نوآوری، نظام‌های مبتنی بر مدیریت دانش به عنوان شاخه‌ای از حوزه فناوری اطلاعات مطرح می‌شوند که طبیعتی است خاستگاهی مدیریتی دارند.

اما اگر فرض کنید مدیریت دانش بدنبال توسعه باشد، از آنجا که تا اندازه‌ای مبتنی بر فناوری اطلاعات است یک طرف قضیه رشته مدیریت بوده ورشته‌هایی همچون رایانه و شاخه‌های آن مثل هوش مصنوعی و مهندسی صنایع قرار دارند که در حوزه مهندسی مجدد فرایندها حضور داشته و بیشتر به منابع از جنبه تجاری‌سازی می‌نگرند. طرف دیگر هم بُعد روان‌شناسی و شناختی است که رشته‌های از جمله شناخت سازمانی از طریق پردازش اطلاعات سازمانی، نظام‌های اطلاعاتی و تحلیلگران هستند. از بعد هوش تجاری نگاه کنیم، متخصصین اطلاعات و دانش‌شناسی، دست‌اندرکاران هوش رقابتی، پژوهشگران حوزه شناخت سازمانی[1] که به معنایابی و مفاهیم مربوط به سازمان کار می‌کنند، میتوانند در این میان سودمند باشند.

بگلو- نقش کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی به عنوان مخازن دانش چیست؟ به نظر شما کتابخانه‌ها در کنار آرشیوهای سازمانی می‌توانند در دانشگاه‌ها، صنایع، شرکت‌ها و سازمان‌ها به عنوان متولی مدیریت دانش در نظر گرفته شوند؟

به یقین می‌شود. یکی از دلایل تغییر عنوان که از رشته کتابداری به علم اطلاعات و دانش‌شناسی صورت گرفته است و خیلی هم به جا صورت گرفته است همین است. این کار می‌تواند بسیار کمک کننده باشد. به ویژه برای دوستانی که تازه وارد این عرصه می‌شوند. بنظر من در رابطه با مدیریت دانش به ویژه از منظر علم اطلاعات و دانش‌شناسی می‌توانیم چند نگاه داشته باشیم: بحث مدیریت اطلاعات یا به تعبیر شما مدیریت گنجینه‌های دانش بیشتر بر جنبه‌های عینی تأکید دارند. حالا چگونه می شود این دانش را مدیریت کرد؟ مدیریت دانش مفهوم خیلی جدیدی نیست. کتابداران به‌گونه ای باید آن را انجام می‌دادند و نباید آنرا به عنوان اصطلاحی جدید برای همه امور در نظر بگیرند. فناوری‌های نوین، فرصت‌های جدید و مناسبی را فرا روی کتابداران و حرفه‌مندان علم اطلاعات و دانش‌شناسی قرار داده اند. متخصصان علم اطلاعات و دانش‌شناسی و بسیاری از رشته‌های دیگر در حوزه مدیریت دانش هنوز نتوانسته‌اند در جایگاه واقعی که جامعه و مخاطبان در نظر دارند قرار گیرند و ما هنوز نتوانسته‌ایم به انتظارات آنها پاسخ مناسبی بدهیم. در رشته کتابداری سنتی یا پیشین، شاید بیشتر ذخیره اطلاعات و گردآوری آن مدنظر بوده است. برای نمونه، در همین نظام دانشگاهی بخش اطلاع‌رسانی باید سایت ها، منابع و دانش جدید در حوزه رشته‌ای مثل شیمی و مدیریت و یا هر رشته دیگری را به خوبی مورد بررسی قرار داده و به‌طور مرتب به ما آنها را معرفی کرده و آموزش دهد. در حالی‌که اکنون اطلاعات، تنها گردآوری می‌شود که ممکن است خیلی هم تخصصی نباشد. به عبارت دیگر باید در جهت معرفی و شناساندن این دانش به متخصصین و دانشمندان مورد بهره‌برداری و استفاده واقع شود. به گمان من، رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی در هرکدام از مراحل در بحث خلق دانش، خدمات اطلاعاتی، سازماندهی، معرفی و انتقال دانش در فرآیند مدیریت دانش باید بتواند به صورتی کاملاً اثربخش و کارآمد وارد شود و نقش خودش را ایفا کند. اما در زمینه تولید دانش هم امروزه با وجود رسانه‌ها و منابع اطلاعاتی گوناگون باید بتوانیم این اطلاعات را به مخاطبان برسانیم. علم اطلاعات و دانش‌شناسی باید بتواند زمینه‌های تبلور و توسعه دانش را برای مخاطبان خودش فراهم بکند. با فرصت‌هایی که حوزهIT و ICT به وجود آورده ما باید از مقوله سنتی ذخیره‌سازی و سازماندهی دانش به سمت دانش‌شناسی حرکت کنیم. افرادی در گذشته یقه آبی نامیده می‌شدند، بعدها یقه سفیدها و امروزه یقه طلایی‌ها، می‌توانند بعنوان دست‌اندرکاران دانش‌شناسی و دانش‌شناسان باشند. به تعبیر دیگر، دانش‌شناسان همان یقه طلایی‌های امروزی هستند که می‌توانند بیش از پیش مؤثر باشند. بنظرم می‌توان در فرایند مدیریت دانش، نقش متخصصان و حرفه‌مندان رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی به سمت دانش‌شناسی و متخصص و مدیر دانش بودن حرکت کند. با این حال این تغییر عنوان، ان‌شاء الله به فال نیک گرفته شود و این تغییر نام، تغییر رویکرد را نیز به دنبال خود خواهد داشت.

بگلو- شما آینده مدیریت دانش را در چه جهتی می‌بینید؟ آیا میتوان نوعی هم‌گرایی میان انواع رشته‌های دخیل در مدیریت دانش انتظار داشت؟ دیدگاه شما در این زمینه چیست؟

دکتر لگزیان- بحث مدیریت دانش در آینده در سه زمینه باید متمرکز شود: اول اینکه مدیریت دانش باید از قابلیت‌های فناوری اطلاعات و پیشرفت‌های صورت گرفته حداکثر استفاده را ببرد. در طول دهه اخیر تحولات و پیشرفت شگرفی در فناوری اطلاعات صورت گرفته است. مدیریت دانش باید از اینها نهایت استفاده را ببرد. یک سری امکانات، الزامات و تمهیداتی نیز لازم است تهیه شود. نکته دوم به گمان من بحث تغییر جهت و تغییر شکل است که باید دانش از دیدگاه‌های افراد مختلف مورد بررسی قرار گیرد و یک انسجام و یکپارچگی بین آنها به وجود بیاید. از آنجا که منظرهای مختلف به مدیریت دانش نگریسته می‌شود، این‌کار مستلزم آموزش و یادگیری افراد مختلف، ایجاد شبکه‌های آموزشی مختلف- چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی- است که یکپارچگی بین دیدگاه های مختلف را به سرانجام برساند. طبیعتاً این انسجام و یکپارچگی می‌تواند به هم‌گرایی افراد کمک کند. نکته سوم اینکه اصطلاحاً یک بده بستانی[2] در بین زمینه‌های مختلف در حوزه مدیریت دانش صورت خواهد گرفت. به تعبیری، در دنیای جدید و به مدد فناوری اطلاعات و مدیریت دانش، رقبا رفیق هم هستند. این یعنی یک همکاری و انسجام در همه فرایندهای تولید و ارائه خدمت یا کالا. امروزه در مدیریت دانش خود را محدود به مرزهای داخل سازمان نمی‌کنیم. اگر یک قدم بالاتر برویم، سیستم‌هایی مثل برنامه‌ریزی منابع سازمانی[3]باید باهم کاملاً یکپارچه شوند. همان تضادی که بین آنها از لحاظ تاریخی در سازمان‌ها بوده باید در آینده به مدد مدیریت دانش به یکپارچگی و انسجام تبدیل شود.

بگلو- بنابراین به نظر شما آینده مدیریت دانش می‌تواند به عنوان حلقه اتصال بین چند حوزه مختلف دانش باشد؟

دکتر لگزیان-دقیقاً! سازمان‌های گوناگون در داخل و در یک بسته سازمانی کاملاً منطبق با هم کار می‌کنند. الآن ما در جهت مدیریت دانش سازمان‌های دانایی محور بیشتر به دنبال این هستیم که دانش نه تنها در داخل که در خارج از سازمان هم به یک هم‌گرایی و هم‌راستایی برسد و این طبیعتاً دور از دسترس نخواهد بود. به‌عنوان نکته آخر عرض کنم که تکنولوژی می‌خواهد جانشین افراد باشد. ما می‌خواهیم فناوری را در آینده استفاده کنیم و تکنولوژی باید استفاده شود تا افراد را قادر به همکاری جمعی با یکدیگر سازد.

[1]organizational meaning

[2]Trade off

[3]Enterprise Resource Planning (ERP)

 

* استاد و عضو هیئت علمی گروه مدیریت دانشگاه فردوسی مشهد

 

 

مصاحبه کننده: رضا رجبعلی بگلو (دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد

پیاده سازی مصاحبه: فاطمه زارع (دانشجوی کارشناسی علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *