پژوهشنامه کتابداری و اطلاعرسانی عنوان دوفصلنامۀ علمی پژوهشی است که گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه فردوسی آن را منتشر میکند. این مجله بر اساس سیاست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مبنی بر تخصصی شدن مجلات دانشکدهای از سال ۱۳۹۰ از مجله دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی تفکیک و به صورت دو فصلنامه منتشر میشود. به قول دکتر رحمتالله فتاحی، سردبیر این دوفصلنامه، سیاست افزایش مجلات دانشگاهی شاخص خوبی برای وزارت علوم و بالا بردن وجهه بینالمللی ایران است و امکان انتشار تعداد بیشتری از مقالات را به وجود آورده است. سردبیر پژوهشنامه کتابداری و اطلاعرسانی از اسم کلی این دو فصلنامه ناراضی است و میگوید که این نام را خود کمسیون نشریات علمی وزارت علوم برگزیده است. دکتر فتاحی از ارایۀ تقاضاهایی برای تبدیل این دو فصلنامه به فصلنامه تا پایان سال جاری خبر میدهد. در موضوع مجلات تخصصی رشته با او به گفتگو نشستهایم.
ضمن سپاس از وقتی که به شناسه اختصاص دادید، به عنوان پرسش نخست مایلم نظر حضرتعالی را درباره فرآیند تفکیک پژوهشنامه و سایر مجلات تخصصی رشته از مجلات کلیگرای دانشکدهای پیشین، جویا شوم. به نظر شما آیا این روند نوعی خلاف روند پژوهشی در مجامع بینالمللی نیست که به سمت پژوهشهای بینرشتهای رفتهاند؟ آیا به نظر شما بهتر نبود که دیگر مجلات رشته که توسط گروههای آموزشی دانشگاهها منتشر نمیشوند، به سمت تخصصیتر شدن میرفتند و از مجلات دانشکدهای به عنوان فرصتی برای دامن زدن به پژوهشهای بینرشتهای استفاده میشد؟
این دیدگاه شما به لحاظ منطقی درست است. در دانشکده علوم تربیتی اصفهان، تهران، اهواز، مشهد، شیراز و … ترکیب چند گروه آموزشی در مجلات علمی دانشکدهای وجود داشته است؛ اما هیچگاه شکلگیری پژوهشهای بینرشتهای در میان آنها شکل نگرفته است. یک مشکل عمده فکری و روششناختی ما ایرانیها این است که زیاد برونگرا نیستیم. سابقه خود مجله دانشکده ما هم این امر را نشان داد. از این رو ما ناچار بودیم هر سال یک ویژهنامه منتشر کنیم که مقالات رشته کتابداری را شامل شود. بنابراین، آنچه در واقع اتفاق افتاده است، بر خلاف دیدگاه شماست. درست است که مطالعات بینرشتهای به تولید دانش جدید منجر میشود اما عملاً این مورد در ایران با چالشهای زیادی روبهروست. به رغم اینکه در چند سال اخیر وزارت علوم، انجام مطالعات بینرشتهای را تشویق کرده است اما ما کمتر چنین پژوهشهایی را شاهد بودهایم.
یکی از چالشهای اصلی در بحث انتشار مجلات علمی در کشور، موضوع داوری مقالات علمی است. ما در حال حاضر، از یک طرف، فاقد داوران حرفهای مقالات علمی هستیم. داورانی که به نوعی داوری از اشتغالات روزانه و مستمر آنها باشد. از طرف دیگر، اغلب معیارها و استانداردهای مشخص و روشنی برای داوری وجود ندارد. آیا پژوهشنامه در مواجهه با این مسیله تمهیداتی اندیشیده است؟ مثلاً سرمایهگذاری و برگزاری کارگاه برای تربیت افرادی که در درازمدت بتوانند به عنوان داور مقالات علمی با پژوهشنامه همکاری داشته باشند، صورت گرفته است؟
بله، تا کنون دو کارگاه داوری برگزار کردهایم. یک طرح پژوهشی هم برای سازمان فناوری اطلاعات انجامشده و دراینباره یک سرمقاله هم در پژوهشنامه نوشته شده است. به نظر من، به چند دلیل داوری مقالات علمی یک چالش عمده به حساب میآید. شاید مهمترین آن این باشد که تعداد افراد دست به قلم که از کار پژوهش و ساختار نوشتههای علمی سررشته داشته باشند و درعینحال مجال کافی و علاقه به کار داوری داشته باشند، بسیار محدود است. چالش دیگر به معیارهای داوری بازمیگردد. پیشتر، سردبیران باسلیقه خود داوری میکردند و معیار و استانداردی وجود نداشت؛ اما در حال حاضر تلاش میشود، مجلات معیارها و استانداردهای خود را در پشت جلد و یا در وبسایت خود اعلام کنند تا یکدستی در زمینۀ داوری به وجود بیاید. اما این موارد کافی نیست. به عنوان نمونه یک الزام آن است که داوران باید نظر بدهند که چرا مقالهای غیرقابلچاپ اعلام میشود. بسیاری از مجلات علمی بینالملل از داوران میخواهند که دلایل خود را برای انتشار و یا عدم انتشار مقاله بیان کنند.
در این میان یک مشکل جدید، افزایش تعداد مجلات علمی در سالهای اخیر است. از این رو ما با کمبود داور باکیفیت روبه رو هستیم؛ چون همه مجلات سعی میکنند برای ارتقاء کیفی مجلاتشان از داوران باکیفیت استفاده کنند و در نتیجه، سر داوران بسیار شلوغ شده است. از سوی دیگر، همان طور که گفتم، به طور کلی تعداد محدودی داور خوب وجود دارد. در نتیجه برخی از داوران علمی که به اصول حرفهای کار اعتقاددارند، داوری در حجم بالا را نمیپذیرند. مجموع این مسایل، داوری را همان طور که گفتید به یک چالش اصلی در انتشار مقالات علمی بدل ساخته است.
هر از چند گاهی، سردبیران مجلات تخصصی رشته گردهمایی دارند. آیا میشود از این فرصت استفاده کرد و با ایجاد نوعی هماهنگی، قالب مجلات رشته را یکدست کرد. آیا شما با این امر موافق هستید؟
این گردهماییها به پیشنهاد انجمن کتابداری و اطلاعرسانی است و تا کنون چند جلسه برگزار شده است. در این جلسات گرچه نکات مهمی مورد بررسی قرار گرفته است، اما تا کنون یک جمعبندی از مباحث طرحشده صورت نگرفته است. ضمن اینکه بعضی از سردبیران مجلات رشته این گردهمایی را قبول نداشتند و در جلسات شرکت نکردند. اما به طور کلی من با اجبار در یکدستی ساختار مجلات رشته موافق نیستم. همان طور که مشاهده میکنید در کشورهای غربی هم هر مجله شیوه خاص خود دارد و به آن پایبند هستند.
امری که در همه رشتهها در سالهای اخیر اتفاق افتاده، توسعۀ تحصیلات تکمیلی است. در نتیجه، تولیدکنندگان مقالات افزایشیافته و در برخی از مجلات شاهد ترافیک سنگین مقالات در انتظار انتشار هستیم. با این وجود، انتشار چاپ مقاله در مجلات چاپی دارای محدودیت زیادی است. به نظر میرسد که راهکار حل این مشکل، ایجاد مجلات الکترونیکی بنیاد با درجۀ علمی معتبر است. آیا تا کنون تلاشی برای ایجاد این نوع مجلات در رشته صورت گرفته است؟
بحثهایی که گاه اصرار بر انتشار مجلات کاغذی دارند بیشتر از نوع هویتی است؛ ولی در حال حاضر،تعداد نسخههای چاپی مجلات رشته در حد ۵۰ نسخه کم شده است. با گران شدن کاغذ، تمایل سردبیران و ناشران برای الکترونیکی شدن بیشتر شده است. من امیدوارم مثل کشورهای غربی، انتشار مجلات علمی در رشته در فرم الکترونیکی بیشتر شود.
در ارتباط با شکاف بین علم و عمل، ما جزء ۲۰ کشور اول دنیا در تولید علم هستیم اما در سایر شاخصهای پایش اقتصادی، اجتماعی و … همپای شاخصهای تولید علم رشد نکردهایم. آیا این نشاندهنده این امر است که ما به ورطۀ تولید علم برای تولید علم افتادهایم؟ به طور مشخص این عارضه را در مجلات رشته چگونه ارزیابی میکنید؟
ما ایرانیها دچار خطای تاریخی شدیم و این به خاطر نگاه حاکم بر ما در قرن اخیر است. مقولۀ آموزش در ایران بعد از انقلاب مشروطه قدری به خطا رفت؛ به طوری که اکنون ما به روشنی نمیدانیم که از دانشآموختگانمان چه میخواهیم و انتظارات از آنها چیست؟ ما در این سالها هر چه پیشرفتهایم به مدرکگرایی دامن زدهایم که این ناشی از ساختار اداری ماست. امروزه مدرکگرایی باعث شده که سازمانها خواهان استخدام کسانی هستند که صرفاً دانشآموخته دانشگاهها باشند. این یعنی ساختار اداری ما محدود و بسته است. این مشکلات در سالهای اخیر به دلیل بحث توسعه کمی دانشگاهها و نظام آموزش عالی کشور، حادتر شده است. نمونهاش، رواج سرقت علمی و تقلب در مدرک به خاطر مدرکگرایی است. نشر برای نشر و علم برای علم، مشکل ریشهای نظام علمی و آموزشی ماست و مجلات علمی هم که جزیی از این نظام علمی و آموزشی هستند، تابعی از این شرایط اند.
پیشبینی شما از آیندۀ فضای علمی و آموزشی کشور چیست؟ آیا پیشرفتها همچنان کمی خواهد بود یا کیفی؟
این مسیله به خیلی از عوامل بنیادی از جمله ساختارهای کلان کشور بازمیگردد. اما به نظر میرسد که در کوتاه مدت ما در خط مشی و انتشار مجلات و نیز روند بهرهگیری از مقالات منتشره، شاهد تغییرات اساسی نخواهیم بود.
سپاس از حوصله و همراهی شما در این مصاحبه!
من هم از تلاشی که برای انتشار شناسه صورت میگیرد خرسندم و تشکر میکنم.
