در گفتگو با دکتر دیانی: شرط اساسی اجرای آئین نامه انتشار مجله ها، اجرای کامل آن برای همه مجله هاست
فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی، اولین مجله علمی-پژوهشی در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی است. این مجله که سهم بسزایی در رشد مقاله های علمی-پژوهشی رشته داشته است، تحت حمایت یکی از بزرگترین کتابخانه های ایران (کتابخانه آستان قدس رضوی) منتشر می شود. متاسفانه این فصلنامه در کمیسیون نشریات علمی وزارت علوم، با مسئله ای با نام “لغو درجه علمی-پژوهشی” مواجه شده است. بر همین اساس گفتگویی با سردبیر این مجله، جناب آقای دکتر محمد حسین دیانی داشتیم که بصورت خلاصه مطالعه خواهید کرد.
در صورت امكان كمي درباره نحوي شكلگيري نخستين مجله علمي-پژوهشي رشته كتابداري و اطلاعرسانی توضيح بفرمائيد؟
بسمالله الرحمن الرحیم. اولین شماره این مجله حدود 15 سال پيش در پائیز 1376 در كتابخانه مركزي آستان قدس رضوی منتشر شد. در سال 1374 به مشهد آمدم و به عنوان مشاور کتابخانه آستان قدس هفتهای یکبار در کتابخانه حضور مییافتم. در جلسات مشاوره پیشنهاد شد کتابخانه آستان قدس رضوی مجلهای منتشر کند که آثار جدی تولیدشده در موضوعات کتاب و کتابداری در آن چاپ شود. در اولين شماره مجله که با قطع بلند د ر 72 صفحه منتشر شد كتابخانه و بخشهاي مختلف آن معرفی شده بود. در این شماره عکسهای سیاه و سفید بسیاری چاپ شده بود. در همین شماره اعلام شده بود که هدف از نشر مجله انتشارنویافتهها، نتایج تحقیقات و دست آوردهای علمی در زمینههای کتابداری، اطلاعرسانی، نسخه شناسی، تکنولوژی اطلاعات، بهرهگیری از کتاب و کتابخانه، تأثیر کتاب، کتابخانه و اطلاعات در توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. این مجله از شماره دوم در قطعی کوتاهتر و با شکلی استانداردتر به سردبیری محمدحسین دیانی و مدیرمسئولی دکتر سید علی اردلان (رئیس وقت کتابخانه) و صاحب امتیاز آستان قدس رضوی نشر یافت.
پس از انتشار 19 شماره، مجله به درجه علمی ترویجی ارتقاء یافت در پی انتشار 16 شماره دیگر یعنی از شماره 35 در سال 1384 اولین مجله رشته کتابداری و اطلاعرسانی بود که به درجه علمی/ پژوهشی ارتقاء یافت. همزمان با این تحول تاکید بر نشر مقاله مستخرج از پایان در دانشگاهها افزایش یافت و چون این مجله تنها مجله علمی پژوهشی رشته بود، همه ماهه تعداد زیادی مقاله از سراسر ایران برای بررسی و نشر به دفتر مجله میرسید. علیرغم افزایش هشت عنوان مجلات علمی/ پژوهشی جدید در حوزه کتابداری و اطلاعرسانی از سال 1389 به بعد، کماکان ارسال مقالات زیاد از سراسر ایران به دفتر این مجله ادامه دارد و براساس همین نیاز از شماره 38 به بعد در هر شماره 12 مقاله منتشر میشود. گرچه تلاش شده است که هر شماره مجله حتماً در زمان تعیینشده منتشر شود، اما همیشه سه یا چهار شماره از مجله زودتر از نوبت انتشار بسته شده است و عناوین مقاله شمارههایی که قرار است در شمارههای آینده منتشر شود از طریق سایت مجله به اطلاع رسانده میشده است. همیشه باور داشتهایم که نشر مقالات دیرتر از موعد تهیه گزارش، میتواند از سودمندی اثر بکاهد و این مورد به مؤلفان یادآوری میشده است، به یاد نداریم که این یادآوری موجب شده باشد که مؤلف مقاله را پس گرفته یا برای مجله دیگری بفرستد. گردانندگان اصلی مجله سردبیر و هیئت دبیران، مدير اجرايي، ويراستار ادبي و حروفچین و صفحه آراست. همه مراحل از دریافت الکترونیکی مقاله، ارتباط با مؤلف برای اصلاحات و تغییرات اولیه، ارسال برای داور، دریافت بازخورد داور و انعکاس آن به مؤلف، دریافت نسخه ویرایش شده و تنظیم اولیه مقالات تأیید گرفته برای نشر، همه در منزل سردبیر انجام میشود. پس از طی این مراحل مجلات با نظمی که باید در مجله منتشر شوند برای ویراستاری ادبی و صفحهآرایی نهایی به دفتر مجله در کتابخانه آستان قدس رضوی ارسال میشود.
درباره چگونگي علمي-پژوهشي مجله در سال 84 و دشواريهاي دريافت درجه علمي-پژوهشي در دهههاي گذشته و آسانتر شدن مراحل علمي- پژوهشي شدن مجلات توضیح بفرماييد؟ آيا موافق اين رويكرد هستيد و آن را مفيد ميدانيد يا خير؟
مسئولیت تعیین اعتبار علمی مجله بر عهده کمسیون بررسي نشريات در وزارت علوم است. دو مسئله اصلی وجود داشت. یکی تأیید صلاحیت صاحب امتیاز و مدیرمسئول که در وزارت ارشاد انجام شد. این دو مورد با دشواری زیادی همراه نبود. دوم دریافت درجه علمی/ترویجی و علمی/پژوهشی بود که به دلیل استفاده از استادانی سرشناس به عنوان اعضای هیئت تحریریه و نشر مقالات باکیفیت مسیر عادی خود را طی کرد. البته پیش آمد که چند سال پیش برای تمدید مدارک ویژهای از اعضای هیئت تحریریه درخواست شود. مثلاً سردبیر باید دارای چند مقاله به زبان انگلیسی در مجله معتبر خارجی داشته باشد. این موردی بود که من به عنوان سردبیر فاقد آن بودم، اما به هر حال تمدید اعتبار صورت گرفت و کار نشر ادامه یافت. حدود دو سال پيش مدعی شدند که فهرست مقالات باید در انتهای هر شماره منتشر شود، موردی که در پایان نشر هر ده شماره از مجله انجام میشد و در همان زمان نیز فهرست موضوعی کاملی از شمارههای 1 تا 50 مجله به صورت مجزا در دست نشر بود.
نظرتان در باره افزایش یکباره تعداد مجلات علمی-پژوهشی در رشته چیست؟
در این مورد، به دو نکته اشاره میکنم: دو سال پیش در پژوهشی که برای مرکز اطلاعرسانی علوم و تکنولوژی شیراز انجام دادم به این نتیجه رسیدم که به دلیل تولید بسیار زیاد مقاله در سطح علمی پژوهشی در دانشگاهها ایران، تعداد مجلههای علمی/پژوهشی میتواند بیش از آن باشد که در آن زمان بود. آن زمان حدود 400 مجله درجه علمي-پژوهشي داشتند و فكر كنم نتيجه بر اين شد كه 200 تا 300 مجله ديگر ميتواند به این تعداد افزوده شود. بر این اساس، مخالف اضافه شدن تعداد مجلههای علمی /پژوهشی نیستم، مشروط بر اينكه بندهای مرتبط با حفظ کیفیت علمی مقالات مراعات شود. به عنوان مثال درآئيننامه گفتهشده، هر فرد در دو يا سه مجله بيشتر نميتواند عضو هيئت تحريريه باشد و تنها در يكجا بايد سردبير باشد (موردی که در آئین نامه جدید تغییر داده شد) اما، شواهدی برای تضمین حفظ کیفیت علمی مقالات در پی این تغییرات در دست نیست. اکنون شاهدیم که فردي در سه مجله سردبير است يا به عنوان مثال در 6 يا 7 مجله عضو هيئت تحريريه است. باور ندارم که بشود در چند جا سردبیر یا عضو دبیران مجله بود، درعینحال بر فشاری کاری حاصل از آن به گونهای غلبه کرد که کیفیت علمی مقالاتی که منتشر میشود حفظ شود. در ضمن باید به فرسودگی جسمی و ذهنی حاصل از این سطح فشار توجه کرد. تحت این شرایط و به ویژه با توجه به اینکه مهمترین داوران علمی ما نیز همین افرادی هستند که در چند مجله سردبیر یا عضو دبیران هستند، برون داد این شرایط نمیتواند اطمینان آفرین باشد. نكته ديگر اینکه چون همه مجلات کتابداری و اطلاعرسانی به یکبار علمی پژوهشی شدهاند، امکان نشر مقالههای ترجمهای خيلي خوب و يا مقالههای مروري و تحليلي خوب وجود ندارد.
با توجه به اجبار مجلهها در چاپ مقالههای كاربردي و پژوهشي، بحث مقالههای نظري كه اهميت بالايي دارند و ناديده گرفته ميشوند، به ميان ميآيد. به نظر شما كم توجهي به مقالههای نظري و مروري به ضعف مباحث آئین نامهای بازمیگردد يا عمدتاً ضعف در نگارش مقالههای مروري يا به نوعي نظري هم هست؟
شرايط كنوني برای نظریهپردازی شرایط مطلوبی نیست. مشخص است که بايد اعضاي هیئتعلمی بیش از همه گروههای دیگر درگیر نظریهپردازی باشند زيرا اين افراد سالها تدريس و پژوهش کردهاند و گرههاي بازشده و باز نشده را ميشناسند و احتمالاً مطالعات آنها به قلمرو كتابداري و اطلاعرساني محدود نميشود. اما آنچه را كه در عمل شاهد هستيم اعضاي هیئتعلمی به نوعي دنباله رو خواسته دانشجوها شدهاند. دانشجوياني كه به هر دليل موضوع پاياننامهای را انتخاب ميكنند و اعضاي هیئتعلمی، خارج از تخصص خود و در همه حوزهها پاياننامهها را راهنمايي و سپس مقالهها چاپ ميشوند. چون تعداد دانشجویان زياد است و اين مقالهها منتشر ميشود، استاد نیز از طريق همين مقالهها ارتقاء پيدا ميكنند؛ به ندرت مواردي ميبينيم كه عضو هیئتعلمی، به مستقل مقالهاي چه نظري و چه پژوهشي نوشته یا منتشر کرده باشد. متأسفانه استادانی که پژوهشهای آنها موضوع محور باشد، بسیار اندک است و دانشجویان با انتخاب موضوع استادان را به سوی موضوعات متفرقه میکشانند. این نوع پژوهشها که اکثراً در قالب پایاننامه است، حاصل اندیشههای دانشجوست که به یقین در سطحی پایینتر از سطح اندیشهها، دانستهها و تجربیات استادان است و عملاً نمیتواند به حوزه نظریهپردازی کشانده شود. شرایط کاری استادان نیز تغییر یافته است. آئین نامههای قبل از انقلاب اسلامی به عضو هیئتعلمی اجازه نمیداد که در خارج از دانشگاه به کار دیگری بپردازد، افزون بر این هر عضو هیئتعلمی اجازه داشت تنها 2 يا 3 عنوان درس تدریس کند. بر این اساس استاد، 6 ساعت در هفته سر كلاس بود و ساير ساعات کاری روز را در دفتر كارش به امور دانشجویان، نظریه آموزی و نظریهپردازی اختصاص میداد. در سالهاي اخير با افزايش تعداد دانشجویان، افزایش تعداد دانشگاههای دولتی و غیردولتی و با تنوع بیشتر عناوین درسهای رشتهها، عضو هیئتعلمی فقط میتواند در سطح حرکت کند. به عنوان مثال دانشجويي كه به تازگي از پایاننامه دکتری خود دفاع کرده است و عضو هیئتعلمی در یک دانشگاه شده است، در هفته 23 واحد درس تدریس میکند، مسئوليت اداري دارد و چند پاياننامه را همزمان هدایت میکند. روشن است که کسی که در چنین شرایطی قرار میگیرد،. نميتواند به عمق مطالب برود و نظريهپردازي كند.
بايد دقيق باشيد، كامل بخوانيد و گوشه و كنارها را بررسي كنيد تا بتوانيد يك نظريه بسازيد. فیالواقع اعضاي هیئتعلمی ما به دليل روبرویی با تعداد زياد دانشجو، فشار تولید مقاله و هدایت پاياننامه توان و فرصتی برای نظریهپردازی ندارند از سوی دیگر آئین نامههایی تدوين شده است كه كار دانشجو و اعضاي هیئتعلمی را سختتر كرده است. به عنوان مثال، طبق آئین نامه كسي ميتواند نمره كامل پاياننامه را بگيرد كه يك مقاله منتشرشده در مجلات علمی/پژوهشی داشته باشد. دانشجو با زحمت فراوان وارد دانشگاه ميشود و بعد از گذراندن چند واحد، سعي در انتخاب موضوع دارد و كسي نيست كه هدایتش كند. حدود 6 تا 7 ماه وقت دانشجو صرف انتخاب موضوع ميشود. در مرحله بعد بايد به دنبال استاد راهنما باشد. استاد راهنما انتخاب ميكند اما استاد وقت كافي ندارد تا بتواند لحظه به لحظه وی را همراهي كند. در نهايت پاياننامه به اتمام ميرسد. در اين مرحله دانشجو بايد به دنبال چاپ مقاله باشد و استاد هيچ مسئوليتي در قبال چاپ مقاله ندارد حتي در بسياري از مقالههایي كه به دفتر مجله میرسد اسم استاد هست اما استاد اصلاً از این مورد بیاطلاع است. برخي اساتید اصرار دارند تا نام آنها حتماً بر روی هر اثری که دانشجو در دوران دانشجویی خود تولید میکند باشد. به یکباره 10 مقاله دريافت ميكنيم كه نام يك استاد روي آن است بعد دانشجو معترض كه چرا مقالهاش چاپ نميشود. پاسخ ما اين است كه در هر شماره فقط یکبار ميتوان با نام يك نفر مقاله چاپ كرد اسم استاد را حذف كنید. استاد اجازه حذف اسمش را نميدهد و دانشجو براي دفاع از هر دو طرف تحت فشار است. به هر حال فشارها همه به سمت دانشجو است، اما اگر مقاله چاپ شود، استاد و دانشگاه داراي امتياز ميشوند. دانشجو به دفتر مجله فشار ميآورد مدام تماس ميگيرد. نميگويد مطلب مفيدي در مقاله هست که انتشار آن به مجموعه دانش رشته میافزاید، حرفش اين است كه چاپ مقاله براي من ضروري است. حداقل نامهای برای پذیرش به من بدهيد. نكته بعدي اينكه ما هيچ كجا به دانشجو آموزش مقالهنويسي ندادهايم. قسمتهایی از پایاننامه را برمیدارند و پشت سرهم قرار میدهند و مدعی تهیه مقاله علمی پژوهشی هستند. همین چند روز پیش مقالهای به دفتر مجله رسید که تنها یک جدول داشت، اما شماره جدول 4-7 بود. خیال میکنم آنچه که به دفتر مجلات میرسد، قابلیت چاپ ندارد،هایی هستند که در برخی موارد خمیرمایهای دارند که میشود با تغییرات و اصلاحات به مقالهای قابل نشر تبدیلشان کرد، به بیانی دیگر، در عمل سردبیر و داوران هستند که متن دارای پتانسیل را به مقاله قابل نشر تبدیل میکنند. احتمالاً، متنهایی که فاقد خمیرمایه اصلی هستند از راههای غیرعلمی به برخی مجلات راه مییابند. حداقل میدانیم که در خارج از ایران مجلاتی هستند که با دریافت وجه مقالهای را منتشر میکنند.
پيشنهاد من اين است كه نمره پاياننامه حذف شود و دانشجو وادار نشود كه براي چاپ مقاله و دریافت یک یا دو نمره بیشتر که در مواردی تضمینکننده ادامه تحصیل در سطوح بالاتر است، خود به هزار و يك كلك متوسل شود و فشار رواني و هزينه زيادي را صرف اين كار كند. پيشنهاد دوم اينكه برای ارتقاء کیفیت مقالات از طریق درگیر کردن استاد در تمام مراحل تهیه پایاننامه، تعدادی از واحدهای پایاننامه به تهیه و نشر مقاله باکیفیت، اختصاص یابد. مثلاً 5 واحد از پایاننامه دکتری و یک واحد از پایاننامه کارشناسی ارشد. تا زماني كه مقاله باکیفیت چاپنشده به استاد پرداخت نشود. در اين صورت استاد از ابتدا كه دانشجو ميخواهد موضوع را انتخاب كند با جديت با وي برخورد ميكند و در هدايت پاياننامه و ارائه مقاله نيز حساسيت به خرج ميدهد. به هر حال اين مسئوليت بايد از روي دوش دانشجو كه تجربهاي ندارد برداشته شود و به هیئتعلمی داده شود. اگر اینگونه نباشد همان بحث استاديار شدن و دانشيار شدن زودرس به وقوع میپیوندد و بسیاری از مدرسان دانشگاه در مدت كوتاهي به درجه استادی ارتقاء مییابند، درحالیکه از توان لازم برای نظریهپردازی برخوردار نیستند.
كيفيت مقالههاي دريافتي تا کنون چطور بوده است؟ آیا افزايش يا كاهشی در این زمینه وجود داشته است؟ و اينكه در سالهاي گذشته، حوزههاي میانرشتهاي هم ديده میشوند. مثل روانشناسي و مديريت اين مهم به سود رشته است و باعث افزايش كميت يا خدمات شده است يا خير؟
چيزي كه شايد رديابي آن در مجله ما دشوار نباشد مقالههایي است، كه از رشتههاي ديگر فرستاده شده است ولي از ابزارهايي استفاده كردند كه به درد رشته ميخورد. مثلاً نمونه آن همين ابزار سنجش لایب کوآل است كه در ابتدا توسط يكي از اساتيد مديريت دانشگاه يزد (آقاي غفوري) در يك مقاله مطرح شد. همان گروه از روششناسیهاي ديگري برای ارزيابي كتابخانهها استفاده کردند که مقالات آنها در مجله چاپ شد. تا آنجا كه بعضاً گفته ميشد كه من همه مقالههای يزدیها را چاپ میکنم!. همه به اين دليل بود كه حداقل به لحاظ روششناختی تفاوت وجود داشت. غیرعلمی نیست که ادعا شود تعداد زیادی از مقالههایي كه در 10 مجله علمي-پژوهشي رشته چاپ ميشوند محتوای تأثیرگذاری ندارند، اما در مجموع از تعداد زيادي مقاله که رد شده است، بهتر بوده است. در مجموع به خاطر اينكه تعداد دانشجوها زياد است و اساتيد مجبورند بر حسب وظيفه يا سودمندي تعداد زيادي پاياننامه قبول كنند بهره خيلي زيادي از کارهای پژوهشی عايد نميشود. این مورد حتی در باره مقالات یا پایاننامههایی که در جشنوارهها به عنوان اثر خوب معرفی میشوند، صادق است. شايد این آثار، در مقايسه با آثاری که برای بررسی فرستادهشدهاند، بهتر باشند. مواردي هست که مقالهای برای نشر در مجله تأیید داوران را ندارد، اما همان مقاله در جشنوارهای در فهرست برترین آمده است. شاید برای این موارد از معیارهایی استفاده میشود که ما از آنها اطلاعی نداریم. اعتقاد ندارم كه به لحاظ كيفيت وضع ما بهتر شده باشد، بلکه بيشتر بر کمیت تاكيد میشود. اکنون تقریباً تمام تحقيقاتی که در رشته انجام میشود متکی به اطلاعات گردآوریشده با پرسشنامه است. پژوهشگر در داخل منزل پرسشنامهاي تهيه ميكند و ميفرستد و پاسخگو که دارای دو خصلت ایرانی است (بدي خود را نمیگوید و خوبي خود را هم نميگويد)، لذا، پرسشنامه را هميشه در حد متوسط پر میکند و تجزیه جوابها همیشه به ميانگين نزدیک است و میدانیم که در حد میانگین بودن اطلاع تأثیرگذاری ارائه نمیکند. تاکید دارم که باید بین آنچه که یک فرد فکر میکند و آنچه در عمل انجام میدهد تفاوت قائل شد. و این موردی است که در پژوهشهای متکی بر پرسشنامه انعکاس نمییابد.
درباره داوري مقالهها صحبت فرموديد. به داوري جوانان اعتقاددارید و يا اصلاً به آنها اعتماد ميكنيد؟ همچنين نظرتان را درباره استاندارهايي كه در قالب يك چارچوب بيان ميشود، بفرمائيد؟
اين كه ميفرماييد يك جنبه نظري دارد و يك جنبه عملي. وقتي تعداد مقالهها زياد شد و تعداد داوران اندك، يكي از قدمهايي كه بر ميداريم، این است که دامنه داوران را وسيع ميكنيم. ما چيزي به نام هيئت تحریریه داريم كه همه آنها استاد تمام هستند. يعني از لحاظ علمي پذیرفتهشده هستند. هيئت تحريريه يعني كسانی كه مقالههای مجله را مينويسند یا داوری میکنند. اما تعداد مقالهها خيلي بیشتر از آن است كه دبیران به تنهایی (به ویژه اگر در چند مجله عضو هیئت تحریریه هستند) بتوانند داوري كنند. البته باید هزينهها را هم در نظر بگيريد. به عنوان مثال اگر در سال 300 مقاله به دفتر نشريه ميرسد و بخواهيم همه را داوري كنيم، باید به حدود 600 داور هزينه بپردازيم. در برخي موارد پس از داوری، مقاله رد میشود، اما مجبوریم هزينه مالی یا هزینه زمان مطالعه مقاله را بپردازيم. واقعيت اين است كه داوران بايد کارکشته باشند. خودشان مقاله نوشته باشند؛ خودشان از موضوع خبر داشته باشند؛ خودشان تجربه نگارش داشته باشند. و … . واگذاری یک چنین کار بااهمیتی به جوانان وقتی سودمند است که آنها در نقش مثلاً داور سوم، حضور یابند و نه در نقش داور اول.
برای پرسش آخر میخواهم نظرتان را درباره لغو درجه علمی پژوهشی از مجله کتابداری و اطلاعرسانی از ابتدای سال 1392 بپرسم؟
باید بگویم در تاریخ فعالیتهای حرفهای خودم دوباره در موقعیتی قرارگرفتهام که ابتدا چارهای جز در خود رو رفتن نداشتهام. هر دو موقعیت را نیز کسانی ساختهاند که خود مدعی همه خردها، داناییها و بهبود بخشیها بودهاند. موقعیت اول به ابتدای انقلاب اسلامی در دانشگاه اهواز برمیگردد. با موفقیت انقلاب، شورایی از خردمندان دانشگاه اداره دانشگاه را بر عهده گرفتند. در یکی از جلسههای آنها تصور شده بود که مسئول کتابخانه مرکزی دانشگاه اهواز، با خارجیها در ارتباط است و تصمیم گرفتند که کتابخانه مرکزی دانشگاه اهواز منحل شود! واینگونه نیز شده بود؛ اما از سال 62 نه تنها کتابخانه مرکزی دانشگاه اهواز دوباره فعال شد، بلکه از همان زمان تاکنون همواره مدیریت آن را کتابداران تحصیلکرده بر عهده داشته و برای اولین بار در ایران، در این دانشگاه یک کتابدار به درجه استادی رسید و اکنون گروه کتابداری دانشگاه اهواز تنها گروهی است که با صفت قطب علمی فعال است. موقعیت دوم همین لغو اعتبار مجلهای است که طی 15 سال منتشرکننده 600 مقاله حاوی اندیشه و گزارش تحقیق است، اعضای هیئت تحریریه آن سرشناسترین استادان رشتهاند و همه هزینههای مربوطه را آستان قدس رضوی و نه وزارتخانههای دولتی تأمین کردهاند. در زمانی که این همه درباره تولید و نشر علم در روزنامهها و مجلههای و دیگر رسانهها حرف زده میشود، خاموش کردن چنین چراغی توسط کسانی که از برچسب خردمندان کشور برخوردارند! چه تأثیری بر من و دیگر حرفهمندان رشته دارد. مانند مورد دانشگاه اهواز، فعلاً در خود فرو میروم، اما به دلیل حضور بسیاری از خردمندان نیکاندیش در رشته، امیدوارم که مانند مورد قبل، انشا الله در آینده نزدیک چراغی پرفروغتر برافروخته شود.
گفتگو: رضا رجبعلی بگلو (دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد)
پیاده سازی مصاحبه: رکسانا کیهانی (دانشجوی کارشناسی علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد)