مطلب خودم را با نقلقولی آگاهبخش از نیل پستمن جامعهشناس و نظریهپرداز مطرح آغاز میکنم که نقل به مضمون بدینگونه است که ما در عصر حاضر، غرق در دادههای پراکنده هستیم و دانش واقعی که همان درک و معناست، در خطر نابودی است. این بیان به طور کنایهآمیزی سطح دانشورزی و دانشمندی بشر معاصر را به چالش کشیده است. در عصر حاضر که عصر توسعه و تولید انواع فناوریهای مرتبط با هوش مصنوعی است، این فناوریها نقش دوگانهای را ایفا میکنند. آنها از یک سو، بهعنوان عامل اصلی تولید و تشدید آلودگی اطلاعاتی و از سوی دیگر از قویترین ابزارهای مقابله و دفاع در برابر همین آلودگیها هستند. مدلهای زبانی بزرگ و مولدهای محتوای ماشینی میتوانند با سرعتی بیسابقه مقادیر عظیمی از متون، گزارشها و حتی رسانههای دیداری فوقالعاده واقعی (دیپفیک) تولید کنند که از نظر دستوری صحیح اما فاقد دقت و منبعدهی موثق هستند. این فراوانی و باورپذیری، تشخیص حقیقت از دادههای بیکیفیت و گمراهکننده را برای عموم دشوار میسازد و به طور تصاعدی به حجم دادههای آلوده در فضای مجازی میافزاید. از سوی دیگر، همین هوش مصنوعی میتواند اطلاعات گمراهکننده و بیکیفیت را شناسایی کرده، مستند و رسوای خاص و عام سازد.
نهادهایی مانند کتابخانهها و آرشیوها در طول تاریخ وظیفه گردآوری، سازماندهی، اشاعه اطلاعات و منابع اطلاعاتی را داشته و دارند. در این مسیر، ارزشیابی کیفی خود را در قالب فرادادههای تولیدی و ارائه مشاورههای اطلاعاتی به مخاطبان عرضه میکنند. این نهادها به عبارتی در طول تاریخ حافظ و نگهبان ترویج دانش مستند و باکیفیت در جامعه بشری بودهاند. این نهادها با حفاظت از منابع دانش و انجام اقدامات مهمی همچون ارائه آموزشهای سواد اطلاعاتی، مخاطبان خود را با سرچشمههای دانش پالوده آشنا کرده و آنها را ترغیب به استناد به اطلاعات معتبر و باکیفیت میکنند. در عصر حاضر نیز کتابخانهها و آرشیوها نقش حیاتیتر و پررنگتری در این زمینه دارند. این نهادها در عصر حاضر و پس از گذر از دوران ذوقزدگی در بهرهگیری از فناوریهای هوش مصنوعی میتوانند ضمن ارائه آموزشهای درست در زمینه بهرهبرداری از این موهبت بشری و یادآوری خطرات احتمالی و در کمین موجود، از همین الگوریتمها برای اعتبارسنجی سریع منابع، شناسایی الگوهای انتشار اخبار جعلی و فیلترینگ محتوای مخرب استفاده کنند. همچنین، هوش مصنوعی به این نهادها کمک میکند تا فرادادهها و سازماندهی دانش خود را تقویت کرده و کاربران را به شکل مؤثرتری به سمت منابع اصیل و موردتأیید هدایت کنند.
ازاینرو میتوان چنین ادعا کرد که هوش مصنوعی هم چالشی وجودی برای اعتبار اطلاعات و هم یک سلاح ضروری برای حفظ تابآوری اطلاعاتی در برابر سیل دادههای ناخواسته میتواند باشد. کتابداران، آرشیویستها و متخصصان علوم اطلاعات باید همیشه به موهبتهای فناورانه به چشم یک فرصت و نه تهدید نگاه کنند و ضمن بررسی حقیقت وجودی و عملکردی این قابلیتها، زمینه بهرهگیری درست و عالمانه مردم را در راستای ترویج اطلاعات پالوده و تولید دانش بهینه فراهم سازند. در این راستا نیاز است که حرفهمندان و متخصصان بازنگری لازم را در رویکردهای حرفهای خود داشته باشند و خلاء دانشی خود در زمینه فناوریهای مرتبط با هوش مصنوعی را برطرف سازند. در این صورت است که میتوان امید داشت که نهادهای حرفهای ما پاسدار رسالت تاریخی خود در رابطه با آلودگی اطلاعات باشند و دژنبشتی پویا را برای آیندهای پرمخاطره بنا نهند.
