تأثیرگذاری علمی و حرفهای پوری سلطانی
قلمروی سازماندهی اطلاعات در ایران به لحاظ عملی وامدار شخصیتی است که بهطور عمیق شایسته واکاوی بیش از گذشته است. هرآنچه دربارۀ سجایای اخلاقی و حرفهای پوری سلطانی گفته و نوشته شود باز هم جای کار دارد. او شخصیتی استثنایی از نسل نخستین کتابداری ایران و از نخستین معلمان این رشته بود. بسیاری از کتابداران و اعضای هیئت علمی کنونی ایران دانشجوی وی بوده و از دانش و تجربه عملی و شخصیت حرفهای او تأثیر پذیرفتهاند. نوشته کوتاه حاضر تنها به تأثیرگذاری علمی و حرفهای وی اشاره دارد و به این جهت در مقام بیان جایگاه او در رشته و حرفه میباشد
پوری سلطانی کارش را بهطور جدی با راهاندازی مرکز آمادهسازی کتاب تهران، تبراک[1]آغاز کرد. این مرکز با كتابخانهها و مراكز آموزشی كتابداری آن دوران بر پایه همكاری و همیاری فعالیت میکرد و بهطور عمده در زمینه پژوهشهای كتابداری، برنامهریزی كتابخانهها و حوزههای اصلی و جنبی خدمات فنی كتابخانهای، از انتخاب و تهیه كتاب گرفته تا سازماندهی و انتشار فهرستبرگههای چاپی و تهیه فهرستگان ایران، متمركز بود (26، 1). هدف اصلی و فعالیت عمدۀ پوری سلطانی و تیمی که او هدایت میکرد، سازماندادن به وضعیت سازماندهی اطلاعات در ایرانِ رو به رشدِ دهههای 1340 و 1350 بود. در این راستا، او تشخیص داد که ابتدا باید زیرساخت لازم برای این کار را فراهم نماید. به همین منظور، با تلاشی بیوقفه مقدمات فهرستنویسی و ردهبندی مجموعه کتابهای برخی از کتابخانهها را در تبراک فراهم کرد و حاصل کار را به شکل فهرستبرگههای چاپی، در دسترس کتابخانهها قرار داد. این فعالیت درست مانند کاری بود که از آغاز قرن بیستم در کتابخانه کنگره آمریکا راه افتاده بودآغاز شده بود. تأثیر این کار، نه تنها سرعتدادن به کار سازماندهی اطلاعات در کتابخانههایی بود که فاقد فهرستنویس بودند، بلکه موجبات یکدستی در فهرستبرگهها را در انواع کتابخانهها فراهم ساخت. این فعالیت در زمان خود اقدامی بزرگ و بسیار سودمند بهشمار میرفت. استفاده از استاندارد بینالمللی فهرستنویسی توصیفی (آیاسبیدی) یکی دیگر از اقدامهای وی در ایجاد یکدستیِ فهرستنویسی توصیفی در سطح ملی بود.
استاد سلطانی تهیه و تدوین ابزارهایی که برای سازماندهی اطلاعات مورد نیاز بود را همچنان با جدیت و پشتکار فراوان ادامه داد. این کار با ادغام تبراک در کتابخانۀ ملی و جانگرفتن این نهاد که تا آن زمان در وضعیتی نابسامان قرار گرفته بود داشت، بسیار گستردهتر شد. تألیف و انتشار منابعی چون خدمات فنی، فهرست مستند اسامی مشاهیر و مؤلفان، فهرست سرعنوانهای فارسی، طرحهای ردهبندی و گسترشهای آن، راهنمای مجلهها و روزنامههای ایران، اصطلاحنامه کتابداری، دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی، دستنامه فهرستنویسی کتابهای لاتین به فارسی، قواعد و ضوابط چاپ کتاب (شامل ضوابط انتشاراتی، شیوهنامه خط فارسی، کتابنامهنویسی و غیره)، تدوین نشانه مؤلف برای استفاده در ردهبندی کتابخانه کنگره، اصول فهرستنویسی و ردهبندی و … از جمله فعالیتهای علمی وی شناخته می شود. اهمیتِ این فعالیتِ پوری سلطانی از آن روست که این منابع هم در قلمرو آموزشهای سازماندهی کاربرد دارند و هم در عرصه عمل در فهرستنویسی و ردهبندی بهطور گسترده از سوی مدرسان و دانشجویان و کتابدارانِ شاغل استفاده میشوند.
با راهاندازی دورۀ کارشناسی ارشد کتابداری در دانشگاه تهران و گنجانده شدن دو درس فهرستنویسی در این مقطع، شایستهترین معلم برای تدریس این درس، چه به لحاظ نظری و چه از بعد عملی، کسی نبود جز پوری سلطانی. دلیل این شایستگی کاملاً آشکار بود. او تجربه عملی بسیار زیادی در کار فهرستنویسی و تدوین استانداردهای آن داشت و به همین دلیل میتوانست به شکل عملی و عمقی به تدریس بپردازد. نسلهای نخستِ دانشآموختگان کارشناسی ارشد (از جمله نگارنده) همگی دانشجوی او بودند و به خاطر جدیت و صلابتی که بهعنوان یک معلم داشت، دانش فهرستنویسی به درستی به نسل بعد انتقال یافت. به بیان دیگر، دانشجویان پیشین استاد سلطانی توانستند مجموعه عظیم کتابهایی که فهرستنویسی نشده بود را سازماندهی کنند و در دسترس مراجعان کتابخانهها قرار دهند. بنابراین چهرۀ پوری سلطانی را میتوانستیم در پسِ قفسههای سازماندهیشده و آراستۀ کتابخانه ببنیم.
یکی دیگر از زمینههای تأثیرگذاری پوری سلطانی بر کتابداری ایران، همکاری او در تأسیس انجمن کتابداران ایران بود. او نقش بیهمتایی در راهاندازی دورههای آموزشی انجمن در سطح کشور داشت. برخی از کتابدارانی که اکنون پیشکسوت یا بازنشسته شدهاند، هرچند که دانشجوی وی در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تهران نبودند، توانستند از دانش و تجربه وی در این دورهها که در شهرستانها برگزار میشد، بهره برند. انتشار منظم «خبرنامه انجمن کتابداران ایران» و بهویژه مجله «نامه انجمن کتابداران ایران» تا اندازۀ زیادی به تلاشها و حضور او چه در هیئت تحریریه و چه بهعنوان نویسنده وابسته بود. هنوز هم کیفیت مقالههای این مجله، مثالزدنی است. در این زمینه، كمیته انتشارات انجمن از 1349، با سرپرستی پوری سلطانی که عضو كمیته ویرایشگران مجلههای كتابداری در ایفلا نیز بود، تلاش کرد تا بر غنای انتشارات آن، بهویژه «نامه انجمن» افزوده شود. نامه انجمن به لطف بخش جذاب نقد و معرفی كتاب آن، كه اهل نظر مینگاشتند، مقبول جامعه غیركتابدار هم واقع شد و شمارگان آن بعد از مدتی از 300 به 1500 نسخه رسید (254، 1).
پوری سلطانی در هر نهاد یا مراسمی که احساس میکرد میتواند اثربخش باشد، حضور مییافت و همکاری میکرد. به یاد دارم که در نهم آبان 1381 دعوت انجمنِ تازه تأسیس شده را برای حضور در همایشی درباره کتابخانه ملی پذیرفت. در این همایش کامران فانی در زمینه گذشته کتابخانه ملی و پوری سلطانی دربارۀ وضعیت حال و آینده کتابخانه ملی سخنرانی کردند.خوشبختانه، در زمان حیات پوری سلطانی، چند مراسم برای بزرگداشت وی برگزار شد. با تشکیل دوباره انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران در اسفندماه 1379 و آغاز فعالیت جدی آن، توجه به پیشکسوتان و تقدیر از آنها در دستور کار قرار گرفت. در سال 1382 در گردهمایی بزرگ انجمن (مجمع عمومی سالانه) در سالن علامه امینی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و طی مراسمی که سه وزیر وقت (وزیر علوم و وزیر ارشاد و وزیر بهداشت) در آن حضور داشتند از استاد سلطانی به همراه دکتر عباس حری، دکتر محمدحسین دیانی و نیز دکتر ماندانا صدیق بهزادی به شایستگی تقدیر شد. در اسفندماه 1393 نیز کتابخانه ملی مراسم باشکوهی برای بزرگداشت وی برگزار کرد که بسیاری از چهرههای شاخص و ملی در آن حضور یافتند. رونمایی از تندیس وی در سالن اصلی کتابخانه، در واقع حرکتی نمادین برای تقدیر از جایگاه حرفهای و علمی او بود.
به لحاظ «باور به حرفهمندی» و به لحاظ «پایبندی به نظم و انضباط کاری» و نیز به لحاظ «استقامت در کارهای حرفهای و علمی» پوری سلطانی الگوی وزین و تأثیرگذاری است. آنچه حرفۀ ما در دورۀ کنونی و در فضای آتی خود نیاز دارد، وجود افرادی دانشمند و باصلابت و خدمتگزار همچون پوری سلطانی است.
یادداشت:
فتاحی، رحمتالله، رضا رجبعلیبگلو، سمیهسادات آخشیک (1393). گذری و نظری بر گذشته، حال و آینده کتابداری و اطلاع رسانی در ایران: نگاهی به شکلگیری، دستاوردها و چالشهای توسعه علم اطلاعات و دانششناسی. شیراز: مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فناوری