بازیِ گروهی در زمین نشریات پژوهشی: نگاهی به چالشهای گروههای پژوهشی
گسترش علوم مختلف بدون شک مدیون توسعه کارهای گروهی و تیمی در حوزههای پژوهشی و تخصصی است. توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در قرن بیستم و بیستویکم نیز به شکلگیری و انسجام این گروههای پژوهشی کمک شایانی کرده است. امروزه آنچه را بهعنوان تمدن و علم به آن میبالیم حاصل از کار گروهی در مقیاس عالم و تعامل گفتمانی است. نظریات مختلفی در حوزههای جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی به بررسی گروه و تعامل و کنشهای بین فردی پرداختهاند. یکی از نظریاتی که تحت تاثیر مکتب پراگماتیسم مطرح شده، نظریه کنش متقابل نمادین[1] است. بر اساس این نظریه، انسان باید از طریق آنچه در دنیای واقعی انجام میدهد، درک شود. کنش متقابل نمادین بر طبیعتِ کنشِ متقابل اجتماعی که در میان افراد اتفاق میافتد متمرکز است. کنش متقابل یعنی اینکه افراد در ارتباط با یکدیگر عمل میکنند و عمل یکدیگر را میسازند. کنش متقابل به معنای تاثیر پذیرفتن و انفعال صرف نیست بلکه جریان تاثیر و تاثر در موقعیتها را نشان میدهد. فرد در این نظریه بدون مشارکت و درگیر شدن در گروه نمیتواند کنشگر تلقی شود. از جمله دانشمندانی که در مطالعات خود ابعاد مختلف گروه و کارِ گروهی را مورد بررسی قرار داده، جرج زیمل[2] است.
زیمل ضمن تاکید بر اینکه میان گروههای کوچک و بزرگ، تفاوت تعیینکنندهای وجود دارد خاطرنشان میکند که یک گروه بزرگتر برای اینکه از پس پیچیدگی فزاینده روابط میان افراد بهتر برآید باید ارگانهای ویژهای را بیافریند تا کنشهای متقابل میان اعضایش آسانتر باشد. هیچ گروه بزرگی نمیتواند بدون ایجاد سمتهای گوناگون و تمایز نقشها، کارکرد موثری داشته باشد (کوزر، لوئیس، 1383، 259-262). این نکته در مورد گروههای پژوهشی هم صدق میکند. گروه یا تیم پژوهشی شامل اعضای متخصص و دانشپژوهی است که با داشتن یک علاقه پژوهشی خاص، تمایل لازم را برای انجام پژوهش در راستای علاقه پژوهشی خود دارا هستند(Mickan& Rodger, 2000) .
آرای زیمل برای گروههای پژوهشی از آن جهت دارای اهمیت است که بدانیم در این گروهها تعامل افراد با یکدیگر اهمیت بسیار زیادی دارد. بدانگونه که با افزوده شدن بر تعداد اعضاء گروه، نوع و سطح این تعامل تغییر میکند. افراد باید آموزش کافی برای ایفای نقش به عنوان یک فرد از گروه را داشته باشند که متاسفانه اغلب اینگونه نیست. در کشورمان متاسفانه کمتر شاهد شکلگیری گروههای تخصصی پژوهشی هدفمند به معنای واقعی آن هستیم و این ریشه در مشکلات فرهنگی و تاریخی جامعه ایرانی در انجام کارهای گروهی دارد. یکی از نویسندگان معروف ایرانی یعنی دکتر سریعالقلم به درستی به همین مشکلات اشاره کرده و این پرسشها را مطرح میکند: «در جامعه ما که بنابر سابقه تاریخی و فرهنگیش خودرایی نهادینه شده است، آیا میتوان انتظار داشت که خط تکامل و اصلاً سیر فکر و برنامهریزی افراد برای رشد خود، تکرایی نباشد؟ آیا گروه که لازمهاش احترام و تحمل دیگران است شکل خواهد گرفت؟ آیا افراد برنامههای گروه یا رئیس گروه را به عنوان دستور تلقی نخواهد کرد و از آن طرف، فردی که این اختیار به او داده میشود آیا این موقعیت را به عنوان منزلت و نوعی برتری بر دیگران نخواهد دانست و دیدی تحقیرآمیز به اعضای دیگر نخواهد داشت؟ درحالیکه کار جمعی ضرورتاً خودمحوری را به حداقل میرساند و تقدس افراد کمتر میشود» (سریعالقلم، 1376، 84)
گروههای مختلف پژوهشی در کشورمان ممکن است به صورت رسمی و در اغلب مواقع به صورت غیررسمی شکل پیدا کنند. گروههای پژوهشیِ رسمی در راستای هدفی خاص و برای انجام یک ماموریت آموزشی و پژوهشی از سوی یک سازمان پژوهشی و یا آموزشی موجودیت مییابند. در انجام طرحهای پژوهشی و پایاننامهها، شاهد شکلگیری موقت این نوع گروههای پژوهشی شامل پژوهشگر (ان) و اساتید راهنما و مشاور هستیم. برخی از گروههای پژوهشی نیز به صورت غیررسمی در میان چند پژوهشگر یا دانشپژوه، جهت بررسی یک دغدغه خاص پژوهشی پدید میآیند که اغلب در کشور ما دوامی نداشته و با ارائه بروندادهای مورد انتظار از بین میروند. هدف اصلیِ اغلب این نوع گروههای پژوهشی دستیابی به اهداف آموزشی و ارائه بروندادهای خاص (از جمله کتاب و مقاله) در یک مقطع زمانی خاص است. بررسی مقالههای مستخرج از فعالیتهای این نوع گروههای پژوهشی رسمی و غیررسمی در نشریات تخصصی و یا همایشهای حرفهای میتواند گستره فعالیت و میزان موفقیت این گروهها را در دسترسی به اهدافشان بهخوبی نشان دهد. آنچه در این نوشته موشکافی و تا اندازهای مورد بررسی قرار میگیرد، آسیبها و چالشهایی است که این گروههای پژوهشی در ارائه بروندادهای خود، بویژه در قالب یک مقاله علمی تجربه میکنند. تلاش میشود به تفکیک، این موارد طرح شده و مورد بررسی قرار گیرند:
چالش انگیزشی
از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، گرایش به گروه به ویژه گروههای پژوهشی میتواند به دلایل زیر باشد: 1- کمک به برآورده شدن نیازهای روانی و اجتماعی افراد؛ 2- کمک برای رسیدن به اهدافی که به تنهایی قابل دسترس نیستند؛ 3- کسب دانش و اطلاعات؛ 4- کمک به استحکام هویت اجتماعی مثبت؛ و 5- فراهم آوردن امنیت روانی (آذربایجانی و دیگران، 1382، 394). همه این موارد میتوانند انگیزه لازم برای حضور یا عدم حضور در یک کار گروهی علمی را پدید آورند. برای بررسی بیشتر علل انگیزشی افراد میتوان از پایههای نظریه کنش متقابل نمادین هم استفاده کرد و این پرسشها را مطرح کرد: آیا افراد کار گروهی را برای خود مفید میدانند؟ از فواید و نتایج کار گروهی مطلع هستند؟ چرا برخی افراد پس از حضور در یک گروه پژوهشی و انتشار یک اثر گروهی (مانند مقاله پایاننامه) دیگر تمایل به شرکت داوطلبانه در گروههای پژوهشی ندارند؟ برپایه این نظریه آنچه برای کارِ گروهی اهمیت بیشتری دارد فرهنگ مشارکت است؛ یعنی افراد دیدی مثبت به همکاری با یکدیگر داشته باشند؛ اما اگر کار گروهی و تلاش در یک گروه پژوهشی، به منزله زیردست بودن و گم شدن شخصیت تلقی شود، میل به شرکت در پژوهشهایی که نیازمند افراد متعددی است در میان خواستههای انسانی کمرنگ خواهد شد (مداحی، 1386، 5).
چالش ساختاری
در هر کار گروهی ارتباطات منظم، هماهنگی، نقشهای مجزا، وظایف مستقل و تعریف هنجارهای مشترک از جمله ویژگیهای مهم هستند (Ducanis&Golin, 1979; Brannick& Prince, 1997) همانگونه که در مقدمه هم ذکر شد زیمل از جمله افرادی است که مساله افزوده شدن تعداد افراد یک گروه را بررسی کرده است. زیمیل معتقد است یک گروه دو نفری که تبدیل به سه نفر میشوند، در ظاهر و از لحاظ کمیت تغییر چندانی رخ نداده است ولی به لحاظ کیفی تغییرات عمیقی در روابط و کنشها بر جای میگذارد. در گروه سه نفره میتوان از راه ائتلاف دو نفره نظری را بر فرد سوم تحمیل کرد. عضو سوم میتواند تنشهایی را که ممکن است در بین دو نفر باشد تخفیف دهد و نقش داور را بازی کند؛ یا میتواند از طریق تفرقهافکنی حکومت کند (مداحی، 1386، 6). همچنین افزودن بیبرنامه بر تعداد افراد یک گروه پژوهشی، بدون اینکه وظیفه و تکلیف پژوهشی خاصی به صورت متناسب با وظایف سایر اعضا برای آنها مدنظر باشد، ساختار گروه را برهم ریخته و ساختاری ناموزون را پدید میآورد. همچنین باید تناسب خاصی میان سابقه و پیشینه علمی و پژوهشی اعضای گروه متناسب با وظیفه تعریف شده برای آنها درنظر گرفته شود تا در نتیجۀ این هماهنگی تعریف شده، اثر بروندادی تولید شده همانند مقاله ساختاری منسجم و قابل دفاع داشته باشد. ضمن آنکه بهتر است نقش و سهم هر فرد در شکلگیری و به انجام رسیدن یک کار گروهی پژوهشی و در نتیجه تولید برونداد به صورتی ملموس برای خوانندگان و ناظران آن مشخص گردد. آسیبی که در این مرحله وجود دارد این است که گاه برخی آییننامهها و یا اعمال نفوذ برخی عناصر قدرتمندتر موجود در یک گروه، این ساختار را به هم زده و امکان شناسایی سهم تولید یک فکر و اندیشه توسط هر یک از اعضا را از بین میبرد. این مورد در اعتراضهایی که در رابطه با ترتیب اسامی نویسندگان مقالات بویژه مقالات پایاننامهها و طرحهای پژوهشی منعکس میشوند، کاملا قابل مشاهده است. بطورکلی، تعریف یک ساختار منسجم و هدفمند با درنظر گرفتن همه عوامل تاثیرگذار میتواند تولید یک فکر و اندیشه را از یک توازن معنایی و هویتی برخوردار سازد.
چالش مدیریتی
پدیدآوردن ساختار منسجم و هدفمند مدنظر برای گروههای پژوهشی که در بالاتوضیح داده شد، نیازمند مدیریتی همه جانبهنگر است که توسط یکی از اعضای گروه (که میتواند پدیدآورنده آن گروه هم باشد) اعمال میگردد. این مدیر، وظیفه دارد تا بر ساختارنظام سه لایهای گروههای پژوهشی (لایه درونداد و بکارگیری منابع، لایه فرآیندهای درون گروهی و لایه برونداد و تولید بروندادهای مورد نیاز) نظارت کند. این مدیر، موظف است جهت حفظ ساختار تیمی؛ هماهنگی، ارتباطات، انسجام فعالیتها، تقسیم عادلانه و متناسب وظایف را برعهده بگیرد و در نهایت با همفکری اعضاء گروه، چارچوب مشخص و متناسبی را جهت انتشار بروندادهای مناسب، طراحی و تعیین کند. نتیجۀاین اقدام، انتشار آثاری در قالب کتاب، مقاله و یا سایر منابع اطلاعاتی است که کاملاًحاصل از یک کار گروهی منسجم و هدفمند است. در این راستا، انتظار میرود که به صورت طبیعی، مقاله تهیه شده توسط یک گروه چهار نفره به نسبت مقاله تهیه شده توسط یک گروه دو نفره؛ از گستره، عمق و انسجام بالاتری برخوردار باشد و این تنها در صورتی محقق خواهد شد که یک مدیریت کارآمد بتواند تمام انرژیهای نهفته در میان اعضای گروه را آزاد کرده و در راستای اهداف خاص پژوهشی مدنظر نمایان سازد.
چالش اخلاقی
یکی از نظریات روانشناسی اجتماعی درباره گراییدن به گروه، نظریه حرمت به خود[3] است. طبق این نظریه، احساس حرمت افراد از طریق مصاحبت با افرادی که برایشان احترام قائلند، افزایش مییابد؛ یعنی در واقع انسانها برای افزایش حرمت خود به عضویت خویش در گروهها و جمعهای موفق در میآیند. بر اساس این نظریه، یک فرد تنها در صورتی حاضر میشود با افرادی برتر از خود در گروههای مختلف از جمله گروههای پژوهشی همنشین شود که شان و احترام خود را در تعامل با آنها حفظ شده بیابد (مداحی، 1386، 8). متاسفانه بیاخلاقیهای پژوهشی در گروههای پژوهشی بیشتر نمود پیدا میکند. بدانگونه که گاه این بیاخلاقیها در مراحل انتشار بروندادهایی چون مقالههای گروهی، در قالب حذف و یا تعویض جایگاه اسامی اعضای گروه و یا حتی عدم رعایت نظرات اعضاء در رابطه با محتوا و ساختار اثر منتشر شده بروز میکنند. متاسفانه گاهی نیز به دلیل نیاز به یک امتیاز خاص، نوعی باجدهی و باجگیری در زمینه ثبت جایگاه افراد در تولید بروندادهای پژوهشی مشاهده میشود. برای مثال، گاهی نام افراد مختلفی در یک اثر پژوهشی دیده میشود که بدون داشتن تخصص و تجربه لازم، جایگاه مهمی را در یک اثر علمی تنها بهخاطر باجدهی و مسائل غیراخلاقی تصاحب کردهاند که این مورد دردی جانکاه در جامعه علمی امروزی ماست.
با توجه به تمام مباحث طرح شده و با بررسی نشریات تخصصی حوزه علم اطلاعات و دانششناسی به مقالات پژوهشی گروهی برمیخوریم که اغلب حاصل انجام پایاننامههای دانشجویی و یا در نتیجه کار گروهی چند پژوهشگر بر روی یک موضوع مورد علاقه است. این افراد در قالب یک گروه و تیم پژوهشی برای مدت معینی، وظایف خاصی را دنبال کرده تا زمینه انتشار برونداد مدنظر را فراهم سازند. نکته قابل تامل، عدم پایداری این گروههای پژوهشی و متلاشی شدن آنها با انجام تنها یک یا دو پژوهش است. در این نوشته کوتاه تلاش شد تا به صورت بسیار فشرده، چالشهای عمده موجود در این زمینه از منظر انگیزشی، ساختاری، مدیریتی و اخلاقی مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد. طبیعی است که برای تولید یک اثر پژوهشی گروهی ایدهآل، نیاز به مشارکت تعدادی از متخصصان و دانشپژوهان که دارای دانش مناسب، اعتماد، تعهد و انعطاف، فرهنگ متناسب، نقشهای مجزا و منابع درست است که توسط یک رهبری و مدیریت پویا؛ زمینه هماهنگی، ارتباط، انسجام و ارائه و دریافت بازخورد مناسب برایشان فراهم شده و تعارضهای احتمالی موجود میان آنها نیز برطرف گردد. در این صورت است که امید میرود تا دیگر دوران گروههای پژوهشی ناپایدار به سر آید و شاهد شکلگیری گروههای تخصصی- پژوهشی واقعی و پایدار و تولید آثار علمی جامعتر و تاثیرگذارترباشیم
منابع
آذربایجانی، مسعود و دیگران (1382). روانشناسی اجتماعی. تهران: سمت.
سریعالقلم، محمود (1376). عقل و توسعهیافتگی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
کوزر، لوئیس (1383). زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: انتشارات علمی.
مداحی، مرتضی (1386). «موانع شکلگیری کار گروهی در پژوهشهای حوزه». پژوهش و حوزه، 29: 81-93.
Brannick MT & Prince C (1997).”An Overview of Team Performance Measurement’”. in MT Brannick, E Salas & C Prince (eds) Team Performance Assessment and Measurement, Lawrence Erlbaum Associates, Mahwah, New Jersey
Ducanis AJ &Golin AK (1979).The Interdisciplinary Health Care Team.Aspen Systems Corporation, Germantown, Maryland
Mickan, Sharon; Rodger, Sylvia (2000).”Characteristics of effective teams: a literature review”. Australian Health Review, Vol.23, No.3, 201-208
[1]Symbolic Interactionism Theory
[2]George Simmel (1858-1918)
[3]Self-esteem