سومین نشست تخصصی انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران
عنوان: کسبوکارهای دادهمحور
مهمانان نشست:
دکتر مصطفی امینی، مشاور توسعه کسب و کار دیجیتال (مدلهای کسبوکارهای دادهمحور)
دکتر مظفر پاسدار شیرازی، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران
( اهداف و مأموریتهای مرکز تخصصی نوآوری و توسعه کسبوکارهای دادهمحور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران)
مجری کارشناس:دکتر محمد زرهساز، عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی و مسئول کمیته پژوهش انجمن علمی کتابداری و اطلاعرسانی ایران
پیادهساز:اسراء زرهساز
زمان:سهشنبه 24 تیر 1399
ساعت:21 الی 23 شب
بخش نخست:
دکتر زرهساز: امشب سهشنبه 24 تیر ماه 1399، با سومین نشست تخصصی زنده انجمن علمی کتابداری و اطلاعرسانی ایران که به صورت ماهانه برگزار میشود، در خدمت شما هستیم. موضوع این نشست به کسبوکارهای دادهمحور اختصاص دارد. تا زمانی که دوستان به ما ملحق بشوند از فرصت استفاده میکنم و یک مقدمهای را خدمت شما عرض میکنم.
انجمن علمی کتابداری و اطلاعرسانی ایران پس از فراگیرشدن بیماری کوید19 و بحران کرونا تصمیم گرفت که نشستهای خودش را به شکل مجازی و با استفاده از ظرفیت و بستر اینستاگرام برگزار بکند. الحمدالله تا به امروز نشستهای بسیار خوبی در حوزه آموزش، نشستهای عمومی، نشستهای تخصصی آموزش در حوزه روش تحقیق و نشستهای تخصصی در حوزههای موضوعی مورد توجه متخصصان علوم اطلاعات و دانششناسی برگزار شده است. در شرایط فعلی کشور و جهان که متأثر از این ویروس است، تلاش کردیم موضوعاتی را انتخاب بکنیم که برای دنبالکنندگان ما جذاب باشد. بنابراین اتاق فکری را تشکیل دادیم که روی موضوعات کار کنند و افرادی به سخنرانیها دعوت بشوند که انشاءالله مباحث به شکل سودمند و کاربردی طرح شود.
تمام این نشستها در صفحه اینستاگرام انجمن ذخیره میشود، نشستهای تخصصی و آموزشی پیادهسازی و در تمام گروههای بحث تخصصی، وبسایتهای خبری رشته اطلاعرسانی میشوند؛ بنابراین هم به شکل متن و هم به شکل ویدئو ماندگار است. دوستانی که به هر دلیلی نشستهای زنده را نمیتوانند دنبال کنند، ویدئوهای این نشستها را بعداً میتوانند از صفحه اینستاگرام و متن این نشستها را در نشریه الکترونیکی شناسه[1] دنبال کنند. فرصت را غنیمت میشمارم و از همه عزیزان تقاضا میکنم که به ما در تعیین موضوعات جدید جلسات آینده کمک بکنند و با ما در ارتباط باشند. کمک فکری بکنند تا ما انشاءالله بتوانیم در هر ماه که این نشستها برگزار میشود، موضوعات مورد توجه جامعه متخصصان و حرفهمندان را دنبال بکنیم.
نشست امشب ما به موضوع مهم و موردتوجه کسبوکارهای دادهمحور اختصاص دارد. با توجه به شرایطی که قبل از بیماری وجود داشت و بعد از بیماری تشدید شد، بسیاری از کسبوکارها به خطر افتاده است و زمینه توسعه کسبوکارهای دادهمحور بیش از گذشته موردتوجه قرار گرفته است. از این منظر به این موضوع توجه کردیم؛ البته زمانی که این موضوع را مطرح کردیم سه دریچه روبهروی ما وجود داشت:
- بحث خود کسبوکارهای دادهمحور که موضوع بااهمیتی است و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات هم به این حوزه توجه ویژهای دارند.
- بحث کتابخانهها به عنوان میدانهای توسعهدهنده کسبوکارهای دادهمحور که اخیراً مورد توجه کتابخانههای بزرگ ما قرار گرفته است و امشب هم به این بحث میپردازیم.
- یکی دیگر از دریچههایی که وجود دارد، متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی چه کسبوکارهایی را مبتنی بر داده به صورت خودکارآمد و مستقل میتوانند ارائه بدهند؟
طبیعتاً هرکدام از این دریچهها نیاز به نشستهای مستقلی دارد و ما در این نشست به خود کسبوکارهای دادهمحور و مدلهایی که در این زمینه است، میپردازیم و یک نگاهی هم به نقش کتابخانهها و به خصوص صنایع فرهنگی در این کسبوکارها خواهیم داشت. دریچه سوم را انشاءالله اگر زمینهای فراهم باشد در یک نشست جداگانه به آن میپردازیم.
سخنرانان نشست امشب را معرفی میکنم؛ ابتدا در خدمت جناب دکتر مصطفی امینی از متخصصان خوب رشته علم اطلاعات که از حوزه فناوری به رشته ما تشریف آوردند و دکتری علم اطلاعات و دانششناسی را دارند، در حوزه بانکداری و حوزههای مرتبط با آن فعالیت میکنند و به نوعی مشاور توسعه کسبوکارهای دیجیتال هم هستند و ما از نظرات ایشان بهرهمند خواهیم شد. در قسمت دوم برنامه در خدمت آقای دکتر مظفر پاسدار شیرازی، معاون توسعه مدیریت منابع سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران خواهیم بود که انشاءالله توضیحاتی درباره مرکز تازه تأسیس این سازمان که اخیراً افتتاح شده است و در رابطه با توسعه کسبوکارهای دادهمحور ارائه خواهند داد. انشاءالله بتوانیم جمعبندی خوبی از این نشست را ارائه بدهیم. بحث را با آقای دکتر امینی آغاز میکنیم؛ اگر جایی لازم شد من هم وارد بحث میشوم و اگر نکته و سؤالی هست از خدمت شما میپرسم.
دکتر امینی: عرض سلام و احترام دارم خدمت همه دوستانی که الان به صورت زنده این برنامه را میبینند و دوستانی که متن و تصویر این برنامه را در آینده خواهند دید. امیدوار هستم که مباحث مفید باشد و ما بتوانیم بخشی از دلایلی که شما به خاطر آن وقت صرف میکنید، در این نشست شرکت میکنید و به حرفهای ما گوش میدهید را پاسخگو باشیم و رضایت شما را با مباحثی که داریم جلب بکنیم.
کسبوکارهای دادهمحور [2]بحث بسیار مهمی است و فقط در ایران هم باب نیست؛ بلکه در هر گوشه جهان هرکسی که الان و آینده برای او مهم است به موضوع تحول دیجیتال و موضوع انقلاب صنعتی چهارم توجه میکند. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا وکشورهای عضو اتحادیه یک جنبهای از شاخصهای علمسنجی، بحث دادهمحور بودن و حرکت به این سمت است یا حتی نگاه که میکنیم در سازمان ملل یکی از شاخصهای ارزیابی که آیا کشورها واقعاً در مسیر شفافیت، عدالتاجتماعی و این تیپ مباحث حرکت میکنند را از جنبههای مرتبط با اپندیتا[3] میسنجند. با جرأت این سخن را میگویم صنعتی که به دادهها توجه نکند، کاربرد ندارد و اگر صنعت جاندار و کاربردی باشد، حتماً موضوع دادهها برای او مهم است.
مبحث با موضوعات یا روندهایی مثل اقتصاد دیجیتال جدیتر هم شده است. بهتر از من میدانید که موضوع اقتصاد دیجیتال یکی از روندهای جدی کشورهایی هست که آینده برای آنها مهم است و قرارِ کشور خود را بسازند از کشورهای غربی تا کشورهای آسیایی برای همه آنها این مباحث مهم است. به عنوان مثال، آقای پوتین یک جمله جالبی دارد که برای دو سال پیش است و در یکی از سخنرانیها گفته بود: (( قدرت آینده دست کسی است و کسی بر جهان مسلط است که بر روی دادهها و هوش مصنوعی مسلط باشد)). مشابه همین جمله را در یکی از گزارشهای ایالات متحده چین شما میبینید؛ مشابه همین جمله را حتماً از ریاستهای جمهور کشورهای غربی شنیدید؛ مثل رئیس جمهور آمریکا یا صدراعظم آلمان اینها جملات مهمی است و این که در ادبیات افراد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، موضوع دیتا مهم شده است؛ نشاندهنده یکسری تغییر روند و سیگنالهای تغییر است.
یکی از سیگنالهای مهم که لازم است به آن توجه بکنیم روی مورد آلمان مانور میدهم؛ چون بیشتر در این مورد کار کرده بودم. مثلاً حرکتی که مرکِل از سال 2007 و 2008 برای تحول در صنایع آلمان شروع کرد، توجه بکنید؛ این دوره سال 2007 و 2008 دوران بحران مالی غرب است و مرکِل در آن دوران سخت تصمیم میگیرد که تحول در صنایع آلمان را شروع کند و در این مسیر حرکت بکند. به دو دوره تقسیم میکنم:
1- یک دوره تحت عنوان طرح راهبردی صنعت چهار [4]میشناسند.
2- دوره دوم که به قول یکی از مسئولان شرکت ایاسپی[5] که جزو پنج شرکت برتر آلمان حساب میشود، اعلام کرد دوره دوم که از سال 2015 شروع شده است، دوره اکوسیستم کسبوکارهای دادهمحور است.
یعنی ما از این به بعد در یک دوره جدید از تحول صنایع آلمان ورود میکنیم که برمبنای کسبوکارهای دادهمحور جلو میرود. این را شما در سایر موضوعات، در صنعت هوا و فضا، صنعت خودرو، صنعت بانکداری که در قالب بانکداری دادهمحور دنبال میشود، میبینید. دلیل دیگر آن است که هر کشوری یا هر کسبوکاری در فضای اقتصاد دیجیتال یا کلاً فضایی که صحبت از فناوریهای دیجیتال است، ورود کرد؛ بلاشک یکی از اصلیترین مباحث داده است و نمیتوان منکر آن شد. به همین دلیل شما میبینید که در فضای اقتصاد دیجیتال میگویند، ورودی و خروجی دیتا است و هسته تشکیلدهنده این اکوسیستم و فضای جدید، داده است.
ویروس کرونا هم نشان داد که این روند رو به رشدی است و روند تضعیفشدهای نیست؛ اگر چه در حوزه روندهای مرتبط با بحث یادگیری دادهمحور و الگوریتم هوشمصنوعی تمایل دارند که به یک جایی برسند تا دادههایی که به سمت الگوریتمهای هوشمند میآیند، دادههای با کیفیتتر باشد. در بحث یادگیری دادهمحور و الگوریتم هوشممصنوعی، برخلاف تصور ما که خیلی علاقهمند هستند دادههای حجیم و بیگدیتا داشته باشند و فکر میکنند خیلی خوب است، الان گرایشهای فکری هست که میگویند این حجم زیاد داده خوب نیست و چه بسا باید دادهها دقیقتر و هدفمندتر بشوند. در مقالات آقای فلورید و هم کسانی که در حوزه هوش محاسباتی کار میکنند، این موضوع وجود دارد.
این مقدمه را از این جهت گفتم که اهمیت موضوع کسبوکار دادهمحور مشخص بکنم و برای مباحث و گفتگویی که با هم داریم یک فرض اولیه بگذارم که جلوی برخی از ابهامات را بگیرم. فرض اولیه برای این که به دوستان کمک بکنم، برمبنای این کتاب تحت عنوان (( خلق تجارتهای بزرگ با ریزدادهها)) نویسنده کتاب آقای مارتین لیندستروم[6]، ترجمه آقای اکبرزاده و انتشارات نگاه نوین این کتاب را چاپ کرده است. در فصل اول یک حرف جالبی زده است و گفته که فکر همهی دنیا مشغول به بیگدیتا است؛ در حالی که بیگدیتا گاهی اوقات ما را به انحراف میاندازد. برای مثال هم شرکت لوگو را مطرح میکند که در سال 2004 به بعد در یک دوره چند ساله جریانهای درآمدیاش رو به افول میرود و لوگو به تجارت سنتی و جریانهای درآمدی سنتی خودش شک میکند و آقای لیندستروم به عنوان مشاور برندینگ خودش انتخاب میکند که به ما بگو در حوزه خطوط کسبوکار جدید چه کار بکنیم؟ ما میخواهیم لوگوها یا شهرهای بازی کنار بگذاریم و وارد عرصههای جدید، فرض کنید بازیهای رایانهای بشویم. لوگو به صورت تخصصی در عرصه اسباببازی و صنعت سرگرمی و تفریح کار میکند.
جالب است که طبق بررسیهایی که شرکت لوگو براساس بیگدیتا انجام داده بود؛ یعنی همهی آن سیگنالهایی که دادهها نشان میدادند، سیگنالهایی بود که بخش لوگوها آیندهای ندارد. به این علت کسانی که فرزندان یا افرادی که در عصر دیجیتال به دنیا آمدند؛ یعنی بعد از ظهور اینترنت به دنیا آمدند، حوصله کمتری دارند و علاقه ندارند با این لگوها بازی کنند و شکل جدیدی بسازند و بیشتر تمایل دارند از قطعات بزرگتر اسباببازی استفاده کنند. این سیگنالها از تحلیلهای بیگدیتا گرفته بودند؛ مثلاً فرض کنید دادههایی که از وبسایتهای مربوط به خودشان و دیگران جمع میکردند و تحلیل میکردند یا دادههایی که از دیتابیسهای[7] خودشان گرفته بودند و تحلیل میکردند، این سیگنال نشان میداد که مشتریان شرکت لوگو خیلی کمحوصلهتر شدند و حوصله بازی با این اسباببازیها را ندارند.
مدیرعامل مجموعه قبل از این که برنامه راهبردی ارائه بدهد به این موضوع شک میکند و میگوید ما یک بیزینسی داریم که سالها برای آن تلاش کردیم و اگر بخواهیم آن را کنار بگذاریم یک مقدار دشوار است. آقای لیندستروم مأمور میکند که به من بگو چرا چنین اتفاقی افتاده و جریانهای درآمدی ما تضعیف شده است؟ ایشان برعکس کسانی که در حوزه بیگدیتا کار کردند و این تحلیلها را به مدیرعامل مجموعه لوگو دادند، کار دیگری میکند و با تیم تحقیقات بازاری که داشتند، سراغ مشتریان و دادههای کیفی میروند؛ دادههای ریز و کوچک، اسمال دیتاها [8]و نه بیگدیتاها[9] با تکنیک تحقیقات بازاریابی مخصوصاً تکنیکهای مردمشناسی، یک پسر یازده سالهای در یکی از شهرهای کوچک آلمان پیدا کرده بودند که لگو کار میکرده، سراغ ایشان میروند و با این کودک یازده ساله صحبت میکنند که تو چرا با این که در اینترنت فعال هستی و ذاتاً در دنیای دیجیتال به دنیا آمدی، لگو کار میکنی؟! و یک مدتی آقای لیندستروم با این کودک زندگی میکند و به این جمعبندی میرسد که درست است افرادی که در دنیای دیجیتال زندگی میکنند شاید به فشردگی زمان اعتقاد دارند و کمحوصلهتر شدند؛ ولی یک ویژگیهایی دیگری در آنها بروز کرده است؛ مخصوصاً این را در رسانههای اجتماعی میتوان مشاهده کرد و آن هم دیده شدن و پیدا کردن منزلتهای اجتماعی است.
جالب است که اسباببازی لگو را براساس همین دادههای مردمشناسی و تحقیقات کیفی نه تنها بزرگتر نمیکنند؛ بلکه کوچکتر هم میکنند و به این اسباببازی شخصیت جدیدی میدهند. انگار هرکسی که لگو کار میکند، آدم زیرک، باهوش و دنبال مبارزهطلبی، جنگیدن و مقاومت است. این باعث شد که فروش لوگوها نزدیک به 11درصد افزایش پیدا بکند و این 11درصد مبنایی بود که فروشهای سرمایهای کرده بودند، جبران کرد. وقتی لوگو داشت ورشکست میشد، شروع به فروختن پارکهای خودش کرد تا فقط زنده بماند.
ایشان استناد میکند که گاهی اوقات بیگدیتاها به ما دروغ میگویند. نباید فکر کنیم که الان همه در فضای بیگدیتا و هوشمصنوعی هستیم اینها صددرصد درست هستند. این کتاب منکر ارزش بیگدیتا نمیشود؛ اما معتقد هست که نمیشود به اسمال دیتاها توجهای نکرد. فرض اولیه از این جهت گفتم که اگر ما صحبت از کسبوکارهای دادهمحور میکنیم یکی از لوازم آن دادهشناسی است. کسبوکار دادهمحور الزاماً در حوزه بیگدیتا مطرح نمیشود؛ اگرچه دلیل پیدایش آن بیگدیتا بوده است؛ یک بخشی بحثهای مرتبط با اسمال دیتاها هست؛ یک بخشی بحثهای مرتبط با ژئو دیتاها؛ بحثهای مرتبط به دادههای گرم، دادههای سرد، نزدیک به هجده دستهبندی برای دادهها وجود دارد.
تکلیف ما در کسبوکار دادهمحور در یک طیف تعیین میشود؛ در سادهترین طیف و مهربانترین تعریف ما به کسبوکاری، کسبوکار دادهمحور میگوییم که صفحه وجودی آن بیزینس به دادهها گره خورده باشد؛ یعنی اگر ما دیتا را از آن بیزینس بیرون بکشیم، عملاً معنی ندارد. در تعریف افراطی کسبوکار دادهمحور میگوییم کسبوکاری که تمام نه جزء مدل کسبوکار دادهمحور داشته باشد؛ یعنی تولید ارزش، خلق ارزش، دادهمحور باشد؛ تولید سرویس دادهمحور باشد؛ ارتباط با مشتریان دادهمحور باشد؛ کانالهای فروش و بازاریابی دادهمحور باشد؛ درآوردن سگمنت مشتریان دادهمحور باشد؛ جریان درآمدی کاملاً دادهمحور باشد… و نه تا جزء که در حوزه کسبوکار دادهمحور وجود دارد.
این جا من یک مرزی را با کسبوکارهای توانمندشده با داده قائل میشوم؛ یعنی ما یک بحث کسبوکار دادهمحور را داریم و یک بحث کسبوکارهای توانمند شده با داده [10]را داریم که گاهی اوقات این دو تا را کنار هم میگذاریم. جلسات مشاوره با دوستان که میرویم و یک مقدار صحبت که میکنیم به این خاطر که در هر کسبوکاری سیستمهای اطلاعاتی است، ایآرپی هست، انواع و اقسام اپلیکیشن هست، طرف به این جمعبندی میرسد که ما دادهمحور هستیم؛ اینگونه نیست شما داده را دارید و توسط داده هم توانمند شدید…
دکتر زرهساز: در یکی از جلساتی که شما در کتابخانه حسینیه ارشاد برگزار کردید؛ یک صحبتی به عنوان حضار کردم. یک اختلاف قرائتی بین زنجیره داده و دانش گرفتاریم؛ حالا به عنوان شوخی شما چون دوگانهسوز هستید، هم مهندس هستید و هم در حوزه تخصصی رشته ما دکتری دارید، شاید صحبت من را بهتر بدانید. قبل از این که به مدلهای کسبوکار برسیم شاید این ابهام مشخص بشود، خوب باشد. زمانی که شما صحبت از داده میکنید ما در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی صحبت از اطلاعات میکنیم و گاهی اوقات من به این نتیجه میرسم زمانی که شما صحبت از داده میکنید، همان اطلاعاتی که ما میدهیم . به همین خاطر زمانی که شما به دیتابیس، پایگاه داده میگویید ما پایگاه اطلاعاتی ترجمه کردیم و یک مقدار این اختلاف منظر در قرائت هست. زمانی که ما در زنجیره داده، اطلاعات، دانش مرور و بررسی میکنیم این اختلافات آن جا بروز میکند.
دکتر امینی: یک یادداشتی یک یا دو سال پیش در لیزنا منتشر کردم و مضمون یادداشت این بود که ما به دادهها مدیون هستیم. گاهی اوقات آدم احساس میکند که روز قیامت و آن دنیا یکی از چیزهایی که بازخواست میکنند این است که چرا اینقدر به این دادهها تحقیرآمیز نگاه کردید؟! و یک دلیل آن هم به خاطر این است که ما در حوزه مهندسی کامپیوتر، آیتی یا در حوزه علوم اطلاعات درس خواندیم همیشه یک نگاه تحقیرآمیز به دیتا داشتیم که تو پردازش نشدی ها! کاربرد نداری. من یک نقد جدی دارم الان هم در رشته کامپیوتر و هم در رشته علوم اطلاعات خیلی باب شده که اولین چیزی که میخواهند به بچهها یاد بدهند، همان هرم داده تا دانش است و من به این هرم نقد دارم. هرم درس میدهیم ولی این نگاه، نگاه مبتنی بر پردازش است و منتقدهایی هم دارد. اینگونه نیست که تصور کنیم اینها سلسلهمراتبی است، الزاماً اینگونه نیست. ما به این نظریات نپرداختیم ما معمولاً واژه اسمارت[11] یعنی هوشمندی را جایی استفاده میکردیم که پردازش وجود داشته باشد. ولی شما در همین طرح راهبردی کشور آلمان نگاه کنید، نسل دوم تحول داده را با واژههای اسمارت دیتا دنبال میکند و این خودش یک پارادوکس است که چگونه شما دیتا و اسمارت را کنار هم گذاشتید؟! دلیل دارد؛ چون معتقد است که در آینده بیزینسهایی شکل خواهند گرفت که برمبنای اسمارت دیتا، دادههای هوشمند کار میکنند و بر این اعتقاد است که این دادهها، دادههایی هستند که به اقدام نزدیکترند؛ در حالی که نمیشود به آنها بینش[12] هم گفت.
راجع به آن نکتهای که شما فرمودید من یک نقدی مخصوصاً به اساتید دارم؛ زمانی که بزرگواران راجع به داده، اطلاعات و دانش در کلاس صحبت میکنند یک چیزی را جا میاندازند، آن هم بینش است. ما تمام سولوشنهای اجرایی که در حوزه پردازش دادهها داریم؛ مثلاً فرض کنید راههای هوشمندی کسبوکار یا آنهایی که در کار انبارش داده هستند یا دادهها را جمع میکنند، تجمیع میکنند و در بیزینسهای تحلیلی بارگذاری میکنند، بیشتر از آن که صحبت از دانش کنند صحبت از بینش کنند، چه دلیلی دارد؟ مثلاً فرض کنید راجع به خروجی هوش تجاری،[13]خروجی آن بینش است و درباره دانش صحبت نمیکنند یا راجع به چرخه داده تا ارزش میگویند. انتظار هرکس این است که چرخه داده تا رسیدن به ارزش، بینش تولید کند و چرا نمیگویند دانش تولید کند؟ عرف اجرائی اینگونه است، دنبال بینش هستند و دلیل آن این است که در بینش یک کارهایی از قبل اتفاق افتاده است.
در دانش ما تنوع مدل ذهنی در افراد داریم؛ یعنی کسانی که قرار تفسیر بکنند یک تنوع ذهنی داریم، ولی به بینش که میرسد یک پیششرط میگذارد. درست است که ما با استفاده از سیستمهای کامپیوتری دادهها را پردازش میکنیم و مثلاً با هوشمصنوعی داده را تبدیل به یک ارزش میکنیم؛ ولی شما از قبل باید بین مدیران و مخاطبین این ارزش، دادهای که برای شما ارزش ایجاد کرده، مفاهمه ایجاد بکنید تا مدلهای ذهنی یک مقدار همسو و هماهنگ بشود. من از حرف شما میخواهم این استفاده را بکنم که اگر شما به جای واژه کسبوکار دادهمحور از واژه کسبوکار اطلاعاتمحور [14]استفاده بکنید، یکسری خواص را خود به خود از دست میدهید و خاصیت پردازشنشدگی است؛ که این خاصیت به نظر من وجه تمایز بین دادهمحور و اطلاعاتمحور است. این حرف من به این معنی نیست که اطلاعات بد است، این حرف از این جا نشأت میگیرد که ما داده را سرکشترین دارایی یک سازمان میبینیم. از دید من داده بسیار سرکش است و بسیار هم منعطف است…
دکتر زرهساز: این بحث مفصل است، درباره پردازش اختلافنظر هست این که پردازش چه هست و چگونه رخ داده است؟ چون خیلیها اعتقاد دارند که اطلاعات خیلی هم پردازش نمیشود و مباحث مفصل و تخصصی است که حتماً یک نشستهایی میخواهد که به یک مفاهمهای برسیم؛ چون اصطلاحاتی هست که از دل فناوریها خارج میشود و در حوزههایی مثل رشته ما کاربرد پیدا میکند، باید مفاهمهای بین متخصصان حوزهها پدید بیاید.
به بحث کسبوکارها برگردیم با همین تعریف و پیشفرضهایی که شما در نظر گرفتید؛ اگر روی مدلها تأکید داشته باشید به خصوص با توجه به وضعیت کشور و بافتی که الان ما در آن هستیم، یک تمرکزی روی مدلهایی که میشود با آنها کار کرد داشته باشید، ممنون میشوم.
دکتر امینی: زمانی که شما در گوگل راجع به کسبوکارهای دادهمحور سرچ میکنید دو تا مقاله معروف برای دانشگاه آکسفورد پیدا میشود که یکی از مقالات متمرکز بر مدلهای کسبوکار دادهمحور است و مطالعهای روی صدوپنجاه استارتآپ اتحادیه اروپا که دادهمحور هستند و این استارتآپها را تحلیل میکنند؛ این مقاله خیلی معروف است و شش مدل بیزینس را تعریف میکند.
البته تحقیقات من به این نتیجه رسید که ما نزدیک به بیست و سه بیزینس مدل را میتوانیم برای مدل کسبوکار دادهمحور خود انتخاب بکنیم که از این بیست و سه مدل تقریباً هفده، هجده تا یونیک است و بقیه ادبیات عوض شده است، تقریباً شبیه هم هستند. اگر یک مقدار بازتر به موضوع نگاه بکنیم بیست و سه تا مدل کسبوکار دادهمحور داریم که در اسناد مختلف آمدند. در این دستهبندی که عرض کردم تمرکز روی کسبوکارهای دادهمحوری است که متمرکز بر بیگدیتا هستند و در این بیست و سه مدلی که عرض کردم، آنهایی که بر مبنای اپن دیتا هستند قرار نمیگیرند؛ اگر چه شما بخواهید سراغ مدلهای کسبوکار دادهمحور لایه باز بروید تعداد اینها یک مقدار بیشتر میشود.
من بر این اعتقاد هستم که خود مدل کسبوکار از خواص دیتا تأثیر میگیرد؛ مثلاً زمانی که شما بحث ژئومارکتینگ، دادههای مکانی را مطرح میکنید و قرار یک بیزینس مدل انتخاب بکنید که هم دادههای مکانی باشد و در کنار آن دادههای زمانی بیاید، خود این یک مقدار روی گزارههای ارزش و شیوه ارتباط، سگمنتبندی مشتری تأثیر میگذارد و ایجاد تغییرات میکند. اما به هرحال آنهایی که بیگدیتا هستند، حولوحوش بیست و سه تا هستند که راجع به همین مدلها صحبت کردن برای این جلسه یک مقدار زیاد است. یک تعداد نمونه را فرض خواهم کرد و اول بگویم اینهایی که در این بیستوسه تا قرار دارند در چند دسته قابل تقسیم هستند:
1- یک دسته همان مقاله آکسفورد که خدمت شما عرض کردم که مبنای دستهبندی یک ماتریکس، یک نمودار ایکس و ایگرگی است که یک محور را به فعالیتهای مدیریت داده اختصاص میدهد، زنجیره ارزش مدیریت داده که بحث مربوط به جمعآوری، پردازش و تحلیل است اینها را یک محور فرض بکنید و یک محور هم نوع داده است، نوع منابع دادهای است که یا رایگان هستند یا رایگان نیستند یا دادههایی هستند که مشتری تولید کرده یا دادههایی هستند که خود ما خز کردیم و دادهها را جمعآوری کردیم. از تقاطع محور ایکس و ایگرگ، دو بعدی شش تا مدل کسبوکار اکتساب میکنیم. این مقاله معروفی است ولی برخی از مقالات هم وجود دارند که یک مقدار به آنها بیتوجهی شده است و معتقد هستم که بیزینس مدلهای خوبی در آنها قابل طرح است.
2- یک مدلهای کسبوکاری هستند که تمرکز آنها روی طراحی محصول است. یعنی معتقد هستند که ما میتوانیم محصولات دادهمحور طراحی بکنیم. کسانی که این تیپی نگاه میکنند یک سرویس مشاوره آنلاین را به عنوان خدمت دادهمحور نگاه میکنند؛ یعنی میگویند ما این سرویس مشاوره آنلاین را باید به گونهای طراحی بکنیم که دادوستد دادهای داشته باشد؛ یعنی قبل و بعد مشاوره ما بتوانیم دادههای جدیدتری از مشتری به دست بیاوریم، پروفایل مشتری کامل بشود و عملاً به یک طریقی ما بتوانیم مشتری را در سری بعد هم جذب کنیم و از مشتری استفاده بکنیم.
3- یک دسته تمرکزشان روی نوآوری محصول است؛ مثلاً یک مقالهای اکستنچر در صنعت خودرو دارد که معتقد است آینده صنعت خودرو، بحث فروش محصول نیست؛ بلکه آینده صنعت خودرو بحث کسبوکارهای دادهمحور است. آن جا اشاره میکند که اگر قرار است ما در حوزه اکوسیستم خودروهای هوشمند و خودروهای متصل [15]ورود پیدا بکنیم، بهتر است که خدمات مانند خدمات بیمه، خرید و فروش، تعمیرات، خدمات مربوط به سفر همه اینها را دادهمحور طراحی بکنیم. من اسم این را نوآوری محصول میگذارم؛ یعنی بیزینس مدلهایی که مبتنی بر نوآوری محصول هستند.
4- در همان مقاله یک نوآوری دیگر هم مطرح میکند، نوآوریهایی که تمرکزشان روی فرآیند است؛ یعنی ما از داده برای بهبود و تحول فرآیندها استفاده میکنیم. مثلاً اگر تا حالا در کارخانه خود فرآیند تولیدی داشتیم با پردازش دادههایی که از ماشینآلات ایجاد میشود یا پردازش دادههایی که از خطوط تولید ایجاد میشود ما سعی کنیم خطوط تولید را بهینهتر و مناسبتر بکنیم.
5- یک بخشی از نوآوری هم معتقد هستند همه دادهمحور هستند؛ آنهایی که روی محصول متمرکز هستند، آنهایی که روی فعالیتهای اصلی کسبوکار متمرکز هستند و آنهایی که روی نوآوری سمت مشتری متمرکز هستند. باید کاری بکنیم که با رویکردهای جدید بازاریابی مثل بازاریابی دادهمحور[16]، ارتباط با مشتری دادهمحور [17]از این واژههای جدیدی که هست به سگمنتهای مشتریان دست پیدا بکنیم و به شیوههای درگیری جدیدی دست پیدا بکنیم و با کمک دادهها بتوانیم مشتریان را وفادارتر بکنیم. حرف من حرف بی راهی نیست و شدنی هست.
یک تیپ دستهبندی که همان مدل آکسفورد بود، رایج هم هست و من خیلی سریع از آن رد میشوم چون همه دوستان میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. این مدل میگوید آن کسبوکارهایی که روی جمعآوری داده متمرکز هستند، حالا چه این دادهها را خام میفروشند یا گمنامسازی میکنند و بعد میفروشند،کسبوکارهایی که کارشان دلالی داده است؛ مثل کسانی که در حوزه بورس کار میکنند، کسانی که دادههای بورس را جمع میکنند. ما در ایران هم کسبوکارهایی داریم که دادههای بورس و دادههای دیگر جمع میکنند، تجمیع میکنند یا تحلیل ارائه میدهند یا فقط داده را ارائه میدهند. اگر تحلیل کنند به دسته سوم میروند و اینها کسانی هستند که عملیات تحلیل داده را هم انجام میدهند. پس یکی آنهایی که داده را جمعآوری و خامفروشی میکنند؛ آنهایی که داده را تجمیع و ترکیب میکنند و آنهایی که داده را تحلیل میکنند. اینها زیاد رایج هستند و این سه فعالیت مهمی در این دستهبندی هست. اگرچه من براین اعتقاد هستم که این دستهبندی جمعوجوری هست و ما میتوانیم دستهبندیهای دیگری هم ارائه بدهیم. مثلاً کسانی که در کار ویراستاری هستند و داده را پالایش میکنند، در بحث پردازش زبان طبیعی میتوانند در این لابهلا قرار بگیرند و فعالیتهایی را انجام بدهند؛ یعنی لازم نیست حتماً به عنوان تجمیعکننده یا به عنوان تولید کننده داده یا تحلیلکننده داده ظاهر بشوند، به نظر میتوانند بینابین جایی را برای خودشان درنظر بگیرند و در این خصوص فعالیت داشته باشند.
دکتر زرهساز: آقای دکتر ممنونم، من کامنتها را برای پرسیدن سؤال باز میکنم. ما در رشته خود به صورت سنتی روی دادهها کار کردیم؛ یعنی بحث تحلیل، افزودن به ارزشافزوده دادهها در قالب فهرستنویسی، نمایهسازی کارهایی که اینگونه انجام شده است و معمولاً رویداد اطلاعات زیاد کار کردیم. در تعریفی که از کسبوکارهای دادهمحور انجام میشود، چون شما فرمودید بیگدیتاها هست و تأکید روی فرآیندهای…
دکتر امینی: من یک اصلاح بکنم، همان اول من با نشان دادن این کتاب راه خود را جدا کردم…
دکتر زرهساز: گفتید بیگدیتا است و الان اسمالدیتا هم مورد تأکید است…
دکتر امینی: ولی این جا که در مورد بیزینس مدلها صحبت میکردم، سؤالی که شما در مورد مدلهای کسبوکار پرسیدید من عرض کردم راجع به کسبوکارهایی صحبت میکنم که اینها مدلهای کسبوکار بیگدیتا هستند…
دکتر زرهساز: الان تأکید روی تحلیل به خصوص با این مدلهایی که با استفاده از نرمافزارها و رویکردهایی که فناوری مثل فنون دادهکاوی و موارد مختلفی که فناوری در اختیار دادهکاوان و افرادی که در این کسبوکارها نقش دارند؛ زمانی که ما از بیگدیتا صحبت میکنیم، چرا من بیگدیتا گفتم؟ چون فنون دادهکاوی بیشتر روی بیگدیتاها ضرورت پیدا میکند. اسمال دیتا از قدیم در رشته ما کار میشد و همین فنون سنتی هم تا حدودی جواب میداد؛ از این منظر اگر تحلیلی دارید بفرمایید؟
دکتر امینی: من برخی از فرمایشهای شما را اصلاح کنم و برخی قسمتها را تکمیل کنم. مثلاً حوزه آرشیو برخلاف تصور کسانی که فکر میکنند حوزه بیگدیتا است؛ چون بیگدیتا خصایص خودش را دارد و یکی از آن خصایص حجم است، سرعت، تنوع، بحث عدم قطعیت آن چه که عرف است ما به جمع اینها از واژه بیگدیتا استفاده میکنیم. در حوزه آرشیو که دادههای کمی هم نیستند؛ فرض کنید آرشیو ایران، تاریخ ایران در این آرشیو است، تاریخ علم، فرهنگ، حقوق همه اینها را در آرشیو ملی ایران میتوانید ببینید، آن جا فضای دادههای تاریک است و این الگوریتمها باز هم کاربرد دارند. میخواهم محتاطتر صحبت بکنم؛ چون شما موضوع را خیلی به سمت تحلیل بردید و موضوع را به سمت زنجیره تقاضای داده کشانده بودید. میخواهم بگویم که یکی از چالشهای جدی که ما الان داریم سمت زنجیره تولید و تأمین داده است و اندیشمندان هم به این موضوع توجه کردند و میگویند به جای این که به سمت تحلیل اصرار بکنید، بهتر است که به سمت الگوهای کوچک تولید داده اصرار بکنید…
دکتر زرهساز: منظور من این هست که گاهی اوقات به خصوص در حوزه سامانهها و نرمافزارهایی که در رشته ما کار میشود، خیلی کم به این بحثها توجه میشود. زمانی که ما اسم رشته را به علم اطلاعات و دانششناسی عوض کردیم، زمینه حرفهای را توسعه دادیم. انتظار نداریم که متخصصان ما در حوزههایی مثل کتابخانه و آرشیو کار کنند باید گستره فعالیت توسعه بدهند و یکی از زمینهها همین است و البته از همین دادهها و همین اطلاعاتی که در کتابخانهها و آرشیوها است برای ارائه خدمات به صنایع، سازمانها و مراکز مختلف میتوانند استفاده کنند. متاسفانه این نکته مغفول مانده، من زمانی که مقاله حضرتعالی که ناشی از پایاننامه دکتری شما هست را مطالعه میکردم که دوستان هم میتوانند در پژوهشنامه پردازش مدیریت اطلاعات مطالعه کنند، برای من خیلی از این مدلها آشنا بود؛ چون با بحث مدلهای سنتی رشته خود مقایسه میکردم، برخی در فضای سنتی وجود دارد؛ ولی زمانی که در بستر جدید بازتعریف میشود طبیعتاً این جا اپلیکیشنها، نرمافزارها، فرآیندها همه در راستای همین موضوع تعریف میشود. یک سؤالی هم آقای دکتر خسروی فرمودند، نسبت رشته ما با بیگ دیتا و دیتای کوچک چیست؟
دکتر امینی: ما باید نگاه کنیم که این مفاهیم چه زمانی پیدا و رایج شدند؟ زمانی که فناوریهای دیجیتال رونق پیدا کردند؛ یعنی شما نمیتوانید موضوع کسبوکارهای دادهمحور جدا از فناوری دیجیتال ببینید؛ من از عمد فناوری اطلاعات نمیگویم؛ از عمد آیتی نمیگویم و از واژه دیتی استفاده میکنم و علتش هم تغییر پارادایم فکری در حوزه فناوری دیجیتالی است. مهمترین وجه تمایز فناوری اطلاعات با فناوری دیجیتال این است که فناوری دیجیتال در ذات خودش همگرایی دیجیتال دارد؛ یعنی همان فناوریهایی که شما نام میبرید، خودشان با هم همگرایی پیدا میکنند. مثلاً میگویند فناوری دیجیتال را تعریف کنید؟ چیزی که تعریف میکنیم بیگدیتا هست؛ هوشمصنوعی هست؛ بلاکچین هست؛ پرینترهای سهبعدی هستند؛ واقعیت افزوده هست؛ واقعیت مجازی هست و جلو میرویم… بعد یکی میپرسد که اینها در فناوریاطلاعات هم بود، چه فرقی کرد؟ نکته مهم این است که با گسترش فضاهای انقلاب صنعتی چهارم، مخصوصاً 2007 و 2008 به بعد و گسترش بحث آیپی[18] یعنی مجهز شدن تجهیزات، سازمانها، افراد به آیپی ( پروتکلهای اینترنتی) و متصل شدن آنها به شبکه یک روندی در جهان رونق گرفت و آن روند همگرایی دیجیتال بوده است. فرض کنید اگر تا قبل از این یک کارخانهدار یک خط تولید داشت یک اتوماسیون صنعتی داشت، یک مجموعهای از دستگاهها داشت، تکنولوژیاش تحتعنوان تکنولوژی عملیاتی شناخته میشد. وقتی سمت فرآیندهای فروش میآمد، همین کارخانه با استفاده از آیتی اتوماسیون میگویم و این دو فرآیند از هم جدا بودند؛ یعنی فرآیند تولید و فرآیند فروش از هم جدا بودند. تولید تکنولوژی خاص خودش و فروش هم تکنولوژی خاص خودش را داشت و این مثالهایی که شما میزنید اکثراً سمت بیزینس و سازمان بودند و در سمت خط تولید نبودند. در بحث فناوری دیجیتال این دو تا نزدیک به همدیگر شدند. این که شما فرمودید ما قبلاً فهرستنویسی میکردیم، قدیم ما متادیتا تولید میکردیم؛ پس ما دادهمحور بودیم! من میخواهم بگویم شما حتماً در حوزه دیتا کار میکردید ولی الزاماً دادهمحور نبودید. یکی از شروط دادهمحور بودن خود تکنولوژی است؛ یعنی ما از فضاهایی تحتعنوان دادهمحور صحبت میکنیم که تکنولوژی دیجیتال هم باشد.
دکتر زرهساز: البته آقای دکتر ما هم تکنولوژی داشتیم، حالا تکنولوژی به معنای فناوری…
دکتر امینی: من مثال بزنم موضوع کتابخانه دیجیتال، چیزی که ما در حوزه کتابخانه دیجیتال داشتیم، از دید بنده کتابخانه الکترونیک بود و کتابخانه دیجیتال، کتابخانهای که مبتنی بر بلاکچین باشد؛ مبتنی بر اپن ایپیآی [19]باشد و کتابخانهای که معتقد به اکوسیستم دیجیتال است. شما حتماً از اُسیآر، [20]نرمافزارهای کتابخانهای استفاده میکردید…
دکتر زرهساز: فناوریها در بستر زمان تعریف میشوند؛ در بیست سال قبل فناوریهای همان دوره بوده و در بیست سال بعد هم فناوریهای دیگری هست.
دکتر امینی: شرط اول من این بود که احتیاج به بازتعریف داریم. عرض من این بود که کسبوکارهای دادهمحور در دورانی خلق شدند که اینها بودند…
دکتر زرهساز: من نکته شما را متوجه میشوم در کسبوکارها باید از به روزترین و سودمندترین فناوریها در راستای همان کاربردهایی که فرمودید، تحلیل داده و خدمت به تولید استفاده بشود. البته ما همین الان عقبافتادگیهایی در کتابخانهها و آرشیوهای سازمانهای مرتبط در همین حوزه داریم و انتقادهایی هست که مثلاً سامانههایی که تعریف میشود و نرمافزارهایی که تولید میشود، لزوماً در این راستا نیست و به این هدف کمک نمیکند.
دکتر امینی: من احساس میکنم بحث روی حرف بنده منحرف شد. ما به چه کسبوکارهایی دادهمحور میگوییم؟ کسبوکاری که داده را دارایی راهبردی خودش بداند. چیزی که ما تا الان آمدیم اولویت روی فرآیند بوده است. شما فرض کنید فرآیند سازماندهی کتاب اتوماسیون کنید، اولویت اول این بود که با استفاده از فناوریهای اطلاعاتی شما بتوانید فرآیند را اتوماسیون کنید؛ ولی من میگویم این یک شیفت پارادایم است. به جای این که در کسبوکار دادهمحور اولویت را ما به فرآیند بدهیم، اولویت را به دیتا میدهیم. حتماً شما زمانی که فهرستنویسی میکنید، متادیتا هم تولید میکنید من شکی راجع به این موضوع ندارم؛ ولی چیزی که برای شما مقدم بود، فهرستنویسی بود و از دیتا میخواستید استفاده بکنید.
دکتر زرهساز: منظور من آن شرکتهایی بود که به صورت خصوصی برای کتابخانهها خدمات فهرستنویسی انجام میدادند…
دکتر امینی: همانهایی که کتابخانهها را طراحی کردند یا کتابخانه دیجیتال طراحی کردند؛ اگر شما بخواهید اینگونه نگاه کنید داخل همه نرمافزارها داده است و دادهمحور هستند یا هر شرکت نرمافزاری که نرمافزار تولید میکند، دادهمحور است؛ پس فقط یک پوسته است، فقط عوض شده چیزی تغییر نکرده است؛ ولی یک شیفت پارادایم است. شرکتهای نرمافزاری به طور سنتی فرآیند را اتوماسیون میکردند؛ یعنی آن چه که در مرکزیت بود، فرآیند بود. میگفت تحلیل کسبوکار، کسبوکار کتابخانه چیست؟ یا منطق خلق ارزش کتابخانهای چیست؟ فرآیندها را توضیح میدادیم و تحلیلگر کسبوکار به اینها توجه میکرد؛ ولی در بحث کسبوکارهای دادهمحور میگوید اولویت دیتا است از معماری دیتا شروع میکند تا از فرآیند…
دکتر زرهساز: این جلسه نشان داد که روی مبانی خیلی باید صحبت کنیم و خود من استفاده کردم، نکات بسیار مهمی است. مفاهمه باید ایجاد بشود و خیلی مفاهیم به درستی باید به ما منتقل بشود. ما در بخش دوم در خدمت آقای پاسدار مظفر شیرازی هستیم و من سعی میکنم دوباره خدمت شما برسیم و بحث را جمعبندی کنیم.
دکتر امینی: پاسخ آقای دکتر خسروی که فرمودند چه نسبتی بین علم اطلاعات و بیگدیتا و اسمالدیتا وجود دارد؟ پاسخ را از این زاویه میخواهم بگویم، ما یک گیری در کشور خود و حتی در جهان داریم که به حوزه بیگدیتا، چون تکنولوژی تحریککننده و باعث پیدایش بود خیلی فناورانه نگاه میکنیم؛ درحالی که هرکسی، حتی بچههای برنامهنویسی که در حوزه پردازش دیتا ورود پیدا کردند بعد از چند وقت به این جمعبندی میرسند که گیر در برنامهنویسی و تکنولوژی نیست، یک بخش مهمی از گیرها در منطق یعنی ابعاد غیرفنی است. من بر این اعتقاد هستم که موضوعاتی مثل بیگدیتا، اسمالدیتا و کلاً حوزه علوم دیتا یکی از بهترین محیطها برای بچههای علم اطلاعات است؛ کدام بخش؟ بخشهای غیرفنی. ما کلی ملاحظات مدیریت دادهای داریم ما مگر چند تا متخصص مدیریت داده داریم؟مدیریت داده نه از جنبه فنی، از جنبه دانش مدیریتی. تعداد زیادی مسئله باز داریم که این از سمت کاربر به سمت دیتا شروع میشود؛ مثل موضوع تفسیر، موضوع مفاهمه، موضوع دادهشناسی، فلسفه داده، معرفتشناسی داده، معماری داده نمیخواهم بگویم بحثهای تکبعدی فقط علم اطلاعاتی، حتماً در داده با زمینه کسبوکار خیلی وابسته است…
دکتر زرهساز: متاسفانه زمان لایو به پایان رسید، بعد از بخش دوم انشاءالله دوباره خدمت شما میرسیم، ممنونم.
بخش دوم:
دکتر زرهساز: خدمت شما بزرگواران عرض سلام مجدد دارم، قسمت دوم نشست کسبوکار دادهمحور را آغاز میکنیم. در قسمت نخست، خدمت جناب دکتر امینی بودیم و از مباحث ایشان استفاده کردیم. در قسمت دوم، خدمت جناب دکتر مظفر پاسدار شیرازی، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان اسناد کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران هستیم.
مقدمهای را عرض بکنم، خوشبختانه در روزهای اخیر اخبار خوبی را شاهد هستیم که کتابخانههای بزرگ در راستای توسعه کسبوکارهای دادهمحور فعالیتهایی را آغاز کردند که یکی از مهمترین اخبار افتتاح مرکز تخصصی نوآوری و توسعه کسبوکارهای دادهمحور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران در یک ساختمان مجهز و جداگانهای از کتابخانه ملی است که با حضور معاون علمی ریاست جمهوری این مرکز افتتاح شد. یکی از افرادی که نقش خوب و مؤثری داشتند، جناب دکتر پاسدار شیرازی هستند که امشب در خدمت ایشان هستیم.
در اخبار میخواندم که نهاد کتابخانه عمومی هم این کار را شروع کرده است. نقدی که به این مسئله هست، متاسفانه از حضور متخصصان علم اطلاعات به نظر من به خوبی استفاده نشده است با آقای دکتر بیشتر صحبت میکنیم. کتابخانهها در حال حاضر یک فرصت تاریخی دارند که در این حوزه نقش خودشان را ایفا بکنند و اگر ما از این فرصت به خوبی استفاده بکنیم طبیعتاً منشاء خدمات بسیار خوبی به جامعه خواهیم بود؛ ولی اگر این فرصت ضایع بشود کار دشوار خواهد شد. در خدمت آقای دکتر پاسدار شیرازی هستیم که از نیروهای پرتلاش سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران هستند و در دوره مدیریت ایشان کارهای بسیار ارزندهای شکل گرفته است. عرض سلام و خدا قوت دارم، خواهش دارم به عنوان مقدمه توضیحاتی درباره این مرکز، اهداف و مأموریتها ارائه بدهید.
دکتر پاسدارشیرازی: عرض سلام و احترام دارم خدمت عزیزانی که برنامه را میبینند و میشنوند. پیرو موضوعی که فرمودید، مرکز نوآوری و توسعه کسبوکارهای دادهمحور سازمان اسناد کتابخانه ملی هفته گذشته با حضور آقای دکتر ستاری افتتاح شد. برای وظیفه این مرکز یک مقدار قصه مانند تعریف کنم که چه شد این قضیه استارت خورد؟ حولوحوش سال 97 بود که بحثهای استفاده از فناوریها در فعالیتهای سازمان اسناد کتابخانه ملی مطرح شد. آن زمان آقای دکتر خسروی یک اشاراتی داشتند در باب این که ما یک مجموعه بزرگی از مقالاتی که فراهمآوری شده بود، این مقالات را با کمک تکنولوژی فهرستنویسی بکنیم. این مسئله باعث شد ما یک مقداری جدیتر به مسئله استفاده از تکنولوژی در فعالیتها و فرآیندهای کتابخانه فکر بکنیم؛ برای همین منظور از وزارت ارتباطات و معاونت علم و فناوری کمک گرفتیم و این دو مجموعه درکنار صندوق نوآوری، شکوفایی دست ما را به گرمی فشردند و شاید اولین اتفاقی که زمینهساز شکلگیری برنامه نوآوری سازمان شد در رویداد ویتا که سال گذشته خرداد و تیرماه برگزار شد، خود را نشان داد.
در آن رویداد ما سعی کردیم بخش عمده از چالشهایی که سازمان اسناد کتابخانه ملی با آن درگیر هست در میان گروههای استارتآپی و متخصصان حوزه هوشمصنوعی و حوزههای مختلف علم اطلاعات و دانششناسی ارائه بشود و اینها برای راهکار دادن و برای حل این چالشها به کمک ما بیایند. این آغازی بود که ما هم برای این مسئله و برای کمک گرفتن از استارتآپها خود را آماده بکنیم. آن زمان شاید امکانات زیرساختی ما کافی نبود؛ حتی شرایط ارائه داده برای این گروهها خیلی مناسب نبود. این باعث شد که در برنامه نوآوری سازمان یک اکوسیستم کوچکی برای اتصال به اکوسیستم بزرگ استارتآپی طراحی بشود که حاصل آن این مرکز نوآوری شد.
تلاش ما این هست که در قالب مرکز نوآوری، چالشهای خودمان از یک منظر بتوانیم در قالب رویدادهایی که برگزار میکنیم به گروههای استارتآپی و شرکتها ارائه بدهیم. گروههای استارتآپی که با ما همراه میشوند، شاید بتوانیم به دو دسته تقسیم بکنیم:
- دستهای از گروههای استارتآپی دقیقه 15:30… { تصویر و صدا قطع شد}
دکتر زرهساز: عذرخواهی میکنم صدا قطع و وصل میشود…
دکتر پاسدار شیرازی: عرض میکردم ما در فرآیند جلب همکاری از طریق رویدادهای استارتآپی… { صدا قطع شد}
دکتر زرهساز: دوباره از دوستان عذرخواهی میکنم، اینترنت آقای دکتر مشکل دارد. دوباره وصل شدیم بفرمایید آقای دکتر…
دکتر پاسدار شیرازی: چالشهای ما در این رویدادها، دو دسته گروه خروجی این رویدادها خواهند بود:
1- دسته اول گروههایی هستند که برمبنای چالش ما رویدادهایی را تدوین کردند و توسعه دادند که قابلیت توسعه کسبوکار و کسب درآمد برمبنای آن موجود هست و با تعریفهای مرسوم استارتآپی قابل اشتراک و گشترش است و کاملاً در تعریف استارتآپ میگنجند. برای ادامه مسیر با یک دسته از عزیزان باید از همکاری گروههای شتابدهنده خصوصی که در کشور فعالیت میکنند و ما از این دسته عزیزان و همکاری آنها استفاده میکنیم و این گروهها که برگزیده و خروجی رویدادها هستند در قالب قراردادهایی که با این گروههای شتابدهنده در اختیار آنها قرار میدهیم و مسیر شتابدهی را برای اینها طی میکند.
2- دسته دوم گروههایی هستند که شاید راهکاری برای برونیافت از چالشهای ما طراحی کردند، راهکارهای توأم با کسب درآمد به تعبیر استارتآپی نباشد. ولی یک بخشی از سرویسها و خدمات ما را تسریع و تسهیل میکنند و با کیفیت و خدمات بهتر فعالیتهای ما را انجام میدهند و وظایفی که برعهده ما است به ما کمک میکنند. این دسته در یک فرآیند رشد قرار میگیرند. از توصیههای منتورشیپی استاد و متخصصین خود سازمان استفاده میکنند تا بتوانند این فناوری را توسعه بدهند و محصول را در اختیار ما قرار بدهند.
درکنار این مجموعه ما سعی کردیم در نوآوری فضای کار اشتراکی، مکانی برای برگزاری رویدادها، بسترسازی برای ارائه سرویسهای سختافزاری به گروههایی که با ما همکار میشوند، ارائه بدهیم و در حد وسع خود با توجه به همکاریهایی که با معاونت علم و فناوری، صندوق نوآوری و شکوفایی داریم، حمایتهای مالی از این گروههای استارتآپی بکنیم و در نهایت انشاءالله ظرف سه، چهار ماه آتی با راهاندازی یک صندوق پژوهش، فناوری که با محوریت سرمایهگذاری خطرپذیر برای این گروههای استارتآپی هست، بتوانیم در حوزه سرمایهگذاری روی این گروههایی که ویژگیهای استارتآپ شدن را دارند، ایفای نقش بکنیم.
در مجموع این مرکز نوآوری سه تا وظیفه مهم را برعهده دارد:
1- در گام نخست تلاش دارد خدماتی که ارائه میدهیم در این راستا به ما کمک بکند و فناوریهای به روزتر و بهتری را در اختیار ما قرار بدهد و در فرآیند هوشمندسازی کتابخانه بتواند به ما کمک بکند. { دقیقه 7 صدا قطع شد}
2- یک وظیفه و هدف دیگر که برای این مرکز در نظر گرفتیم و در اصل کل خدمات این مرکز تسهیل و کمک بکند در کنار وظیفه سرویسدهی به پژوهشگران که وجود دارد و از اطلاعرسانی که بخشهای مختلف سازمان و بخشها را برعهده دارد، یک وظیفه دیگر این مرکز آن است که دادهها را برای استفاده گروههای استارتآپی و شرکتهای دانشبنیان که روی هوشمصنوعی و دادهکاوی کلان میخواهند کار بکنند، در اختیار آنها قرار میگیرد. خود شما بهتر میدانید شاید موانع جدی توسعه فناوری هوشمصنوعی در کشور همین دسترسی به دادههای کلان دستهبندیشده هست که ماشین بتواند به واسطه این دادهها آموزش ببیند و برای هوش مصنوعی آماده بشود.
- در گام سوم بتواند این فناوریها را در اختیار سایر دستگاهها و کتابخانهها بگذارد { دقیقه 5 صدا قطع شد}
دکتر زرهساز: اینترنت مشکل دارد، تا آن جایی که من متوجه شدم شما فرمودید که سه هدف مدنظر این مرکز هست:
1- شرکتها یا کسبوکارهایی که از این خدمات استفاده میکنند بتوانند فناوریهای به روزتری را به کتابخانه ملی ارائه بدهند؛ یعنی حتماً تقاضاهایی از این عزیزان دارید.
2- خود شما یک سرویسدهی به این کسبوکارها بدهید که آنها بتوانند زمینههای خودشان را دنبال کنند.
3- از این فناوریها برای کمک به سایر کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی استفاده بکنید؛ درست متوجه شدم؟
دکتر پاسدار شیرازی: هدف دوم ما در اختیار قراردادن دادههای سازمان برای گروههای استارتآپی و شرکتهای دانشبنیان که از دادههای ما برای توسعه دادهکاوی کلان یا فناوریها و کسبوکارهایی که در حوزه محتوا استفاده بکنند. در گام دوم ما یک لایه حاکمیتی داریم که در کنار اطلاعرسانی همه منابع سازمان موظف است که به مردم و پژوهشگران سرویس ارائه بدهد و این منابع را در اختیار آنها قرار بدهد. این وظیفه را برای خودش تعیین کرده است که به گروهها و شرکتهای استارتآپی این دادهها را در بسترهای ایپیآیاس در اختیار آنها قرار بدهد و آنها را از این گنجینه بینصیب نکند.
اگر اجازه بدهید من یک مختصری هم راجع به چند تا خروجی از رویداد سال گذشته ویتا سازمان اسناد کتابخانه ملی برگزار شد، توضیح بدهم. علیرغم همه آمادگیهای ما ظرف یک سال گذشته برای میزبانی این گروههای استارتآپی، الحمدالله توانستیم بستر و همکاری با برخی از این گروههای استارتآپی که توانسته بودند یک ایده و یک مدل ایدهآل کسبوکار در پایان رویداد ویتا برسند و از این مرحله عبور کنند و خروجی ویتا محسوب بشوند. ما پنج گروه را هفته گذشته در مراسم افتتاح مرکز با حضور آقای دکتر ستاری ارائه دادیم، محصولات این پنج گروه ارائه شد؛ بخشی از عزیزان شاید در جریان باشند که خروجی یکی از این گروهها … { دقیقه 1 قطع شد}
دکتر زرهساز: من اجازه میخواهم که این لایو را قطع و سیو کنم شاید مشکل از اینترنت من باشد و اتصال دوباره برقرار کنیم تا از صحبتهای شما بهرهمند بشویم.
بخش سوم:
دکتر زرهساز: با عرض سلام بابت اتفاقی که افتاد عذرخواهی میکنم، امیدوارم الان صدا و تصویر خوب باشد. سلام آقای دکتر فکر میکنم الان وضعیت بهتر باشد. برای این که بحث جلوتر برود حالا مورد ویتا را فراموش نکنید، یک چند تا سؤال درباره این مرکز دارم که اگر لطف کنید تا اینترنت خوب است ما پاسخ را داشته باشیم.
این مرکز در یک ساختمان جداگانهای افتتاح شده، دلیل آن چه بود؟ چرا در خود مجموعه کتابخانه ملی قرار نگرفت؟
دکتر پاسدار شیرازی: واقعیت این است که ما میخواستیم یک فضای مناسبی چه در ساختمان کتابخانه ملی چه ساختمان آرشیو برای حضور گروههای استارتآپی فراهم بکنیم. روزانه تعداد کثیری از نخبگان جامعه به کتابخانه و ساختمان آرشیو میآیند، استارتآپی بتوانند با این پلان در ارتباط باشند؛ ولی متاسفانه محدودیتهای کاربری به ما اجازه نداد. از سوی دیگر ساختمانی که الان برای این مرکز اختصاص پیدا کرده، ساختمان پیشین سازمان اسناد کتابخانه ملی که قبل از سال 81 به ساختمان جدید افتتاح و راهاندازی شده است که در خیابان به آفرین مستقر بود که الان این ساختمان برای این منظور بازسازی شده است. فضای مرکز قسمتی که شاید آن گروههای استارتآپی نیاز دارند در ارتباط نزدیکتری با متخصصین کتابخانه و به خصوص ارتباط تنگاتنگتری با کتابخانه داشته باشند؛ در فضای کتابخانه یک فضایی است که میتوانند آن جا برای دورههای زمانی کوتاه مدت به دلیل محدودیت زمانی که خدمت شما عرض کردم، مستقر بشوند. ولی عمده سرویسدهی ما به استارتآپها و شرکتها در آن ساختمان هست.
دکتر زرهساز: نکته دوم این که حتماً شما اتاق فکری برای این مرکز دارید، آیا از متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی از کارشناسان سازمان هم در این مرکز حضور دارند؟ یک بحثی که هست بحث ارائه خدمات این مرکز است و یکی از بخشهای خدماتی میتواند متخصصان علم اطلاعات بر همین کسبوکارها باشد؛ علاوه بر دادههای کتابخانه ملی که شما در اختیار آنها قرار میدهید که حالا سؤال من این است که همه این دادهها در اختیار دوستان قرار میگیرد یا بخشی از دادهها، چگونه است؟ در رابطه با این مباحث، سؤال زیاد هست. خود بحث حضور کتابداران، متخصصان، آرشیویستها در این مرکز چگونه خواهد بود؟
دکتر پاسدارشیرازی: سال گذشته در ویتا ما برحسب گروههایی که مراجعه کردند، شاید بشود گفت سه گروه مراجعه کردند:
- گروه مشاوره حوزه فناوری، هوشمصنوعی دانشگاه تهران و اساتید آن جا استفاده کردیم؛ آقای دکتر حسنپور و آقای دکتر فیضی تشریف آوردند.
- گروه مشاورههای کسبوکاری بود که در حوزه استارتآپی به ما کمک کرد و مجموعه خود شتابدهنده به ما کمک کردند.
- گروه سوم، گروه اطلاعات و دانششناسی بود که متخصصین سازمان اسناد کتابخانه ملی در کنار چند تن از اساتید این حوزه در خارج از کتابخانه ملی در این عرصه به ما کمک کردند و ما این سه ضلع منتورشیپ توانستیم به گروههای استارتآپی بدهیم و در کنار چالشهایی که در دل سازمان کتابخانه ملی و بدنه سازمان روی بخشهای مختلف سازمان بود، این چالشها در کنار منتورشیپها به گروههای استارتآپی ارائه شد و این خروجیها را ارائه داد.
دکتر زرهساز: حتماً در این زمینه برنامههایی دارید از طرف انجمن علمی کتابداری و اطلاعرسانی ایران اعلام آمادگی میکنیم که حضور متخصصان را در این زمینه داشته باشیم و انشاءالله این کار خوبی که با همت شما آغاز شده به یک نتیجه مطلوب برسد و به عنوان یک کار ماندگار باقی بماند. معمولاً زمانی که این کارها شروع میشود اگر بعد از مدتی بازدهی مناسب نداشته باشد آن ساختمان و قابلیت را میگیرند یا ممکن شما در آینده ارتقاء پیدا کنید و جای دیگری بروید. بالاخره اگر این تعاریف الان خوب انجام بشود و به خصوص متخصصان در این حوزه در کنار شما مدیران جوان و خوشفکر قرار بگیرند و بتوانند یک زمینه کار خوب را شکل بدهند، به نظر من خیلی میتواند مؤثر باشد و سود آن به جامعه میرسد. این تعاریفی که فرمودید اگر دقیقتر در رابطه با این کسبوکارها انجام بشود، این که ما چه انتظاراتی از آنها داریم؟ و آنها چه انتظاراتی از ما دارند؟ ما چه امکاناتی داریم؟ حالا فرمودید که صندوق پژوهش و فناوری قرار راهاندازی بشود، همه اینها خبرهای خوبی است که میتواند زمینهساز توسعه شرکتها و کسبوکارها باشد.
جلسه چند روز قبل که در کتابخانه ملی برگزار شد و در خدمت شما بودیم و از کارهایی که آن جا انجام شده و وجود دارد استفاده کردیم. یک نگرانیهایی هست؛ گاهی اوقات یک سادهاندیشیهایی، چون اکثر کسانی که در این حوزهها هستند افراد جوان، خلاق و خوشفکر هستند؛ ولی چون در حوزههای تخصصی ما وارد میشوند و فرمودید یکی از موارد این هست که اینها به کارهایی که در کتابخانه انجام میشود کمک کنند، یک سادهاندیشیهایی ممکن داشته باشند که اگر حضور متخصصان در کنار اینها نباشد، ممکن منجر به تولید محصولاتی بشود که واقعاً سودمندی و کارآمدی لازم را نداشته باشد و نهایتاً مورد تائید متخصصان قرار نگیرد و این همه انرژی، سرمایه و کارهای مختلفی که انجام میشود، هدر برود.
ضمن این که نکات دیگری هم هست؛ مثل بحث مدیریت دانش در این مرکز و فرآیندی که اینها طی میکنند و همه اینها خوب مستندسازی بشود و باقی بماند. نکات مهمی هستند که به نظر میرسد اگر به اینها فکر بشود و حتماً به خیلی از موارد شما فکر کردید؛ ولی اگر در ادامه بتواند معرفی و تدوین بشود و شکل درستی بگیرد به نظر من خیلی سودمند خواهد بود.
دکتر پاسدار شیرازی: در باب ثبات ادامه این رویه در این کاربرگ و برنامه اگرچه شاید تغییرات مدیریتی تأثیراتی بگذارد؛ ولی واقعیت این است که ما در تفاهمنامهای که با معاونت علم، فناوری امضاء کردیم تعهد دادیم که این مجموعه حداقل هفت سال با محوریت خدمات و سرویسها برقرار باشد و انشاءالله تغییرات مدیریتی هم کمتر بتواند از این منظری که فرمودید آسیب برساند.
نکته دومی که شاید بتواند کمک بکند، به خصوص مثالی که الان راجع به آن صحبت میکنیم مرکز نوآوری باشد؛ اگر خدمت را هر چه سریعتر به گروههای استارتآپی و مخاطبین خودش و بخشهای ذیالنفع اسناد کتابخانه ملی برسد؛ زمانی که من مخاطب من سرویسگیرنده طعم این سرویس و خدمت را بچشم، تغییر دادن یا برداشتن این برنامه یک مقدار سختتر میشود. همه تلاش ما این است مواردی که شما فرمودید، اهداف و برنامههایی که برای این مرکز تعیین شده و سیاستهایی که هست، رویدادهایی که برگزار میشود، در سایت مرکز مستقر کنیم و شفاف در اختیار مخاطب قرار بدهیم
از بابت نکته دومی که حضرتعالی فرمودید متخصصین علم اطلاعات و دانششناسی حتماً هدف اول ما محقق نخواهد شد { دقیقه 41:30، صدا قطع و وصل میشود….}
دکتر زرهساز: صدا خیلی قطع و وصل میشود، اگر نکتهای دارید بفرمایید امیدوارم که صدا برسد.
دکتر پاسدار شیرازی: در انتها میخواستم بگویم اگر برای کتابخانه ملی، شعار «خانه دوم» قائل بودیم برای رشته علم اطلاعات و دانششناسی شاید خانه اول باشد و مجموعه متعلق به فارغالتحصیلان و متخصصین این حوزه است. این مرکز هم در کنار این سازمان متعلق به این سازمان، خانه اول متخصصین علم اطلاعات و دانششناسی است. ما دست انجمن کتابداری را به گرمی میفشاریم و تقاضای کمک داریم و هر زمان، هرجایی که کمک بکنید ما خوشحال میشویم؛ هرجایی هم که ما بتوانیم کمک بکنیم ما در خدمت شما هستیم و امیدوارم این فضا به توسعه میدان علم اطلاعات و دانششناسی کمک بکند.
دکتر زرهساز: خیلی ممنون آقای دکتر، بابت قطع و وصل شدن صدا عذرخواهی میکنم. خواهش میکنم اگر نکاتی جا ماند به صورت پیام صوتی برای ما بفرستید که در پیادهسازی این نشست اضافه بکنیم. احساس میکنم ممکن نکاتی خوب منتقل نشده باشد؛ حتماً مطلب را خدمت شما میفرستیم که اگر نیاز بود مواردی تکمیل بشود و حداقل در اطلاعرسانی مطالب این نشست، مطالب دیگر اضافه بشود. من بار دیگر از شما تشکر میکنم و شما را به خدا میسپارم، امیدوارم که سلامت و موفق باشید. خدانگهدار
آقای دکتر امینی را اضافه بکنیم و انشاءالله بتوانیم بحث را جمعبندی کنیم و امیدواریم که دیگر بحث قطع و وصل شدن نداشته باشیم. اینترنت آقای دکتر همراهی نکرد و حیف شد، نکات اصلی رساندند و انشاءالله نکات تکمیلی را اضافه خواهند کرد. میخواستم نظر جنابعالی در این رابطه بپرسم اساساً حرکت کتابخانههای بزرگ مثل کتابخانه ملی یا نهاد کتابخانه عمومی که بحث بود کتابخانههای مرکزی به کمک کسبوکارهای دادهمحور بیایند را چگونه ارزیابی میکنید؟ و به نظر شما کتابخانهها چه کمکی میتوانند برای توسعه این کسبوکارها داشته باشند؟
دکتر امینی: با احتیاط صحبت کنم یا بدون احتیاط؟
دکتر زرهساز: فکر میکنم برنامهریزها از این نکات استفاده بکنند و خیلی از فرآیندها را اگر نیاز است میتوانند بازتعریف کنند؛ چون هدف ما کمک به این بحث است و فکر میکنیم یک فرصتی که میتواند به این بحث کمک بکند.
دکتر امینی: فرض کنید نهادها یا سازمانهای دیگر در حوزه کتابخانهای سراغ موضوعات این تیپی بروند و شتابدهنده، مرکز نوآوری بزنند. لازم است که چند تا نکته را مدنظر قرار بدهند؛ مثلاً فرض کنید مرکز نوآوری کدام نوع، کدام گرایش در اختیار ما قرار میدهد؟ آقای دکتر پاسدار در خصوص محیط کار اشتراکی صحبت کردند. محیط کار اشتراکی تضمینی در خصوص دستاورد ندارد. شاید در محیط کار اشتراکی کسی تضمین صد در صد درباره دستاوردهای عملیاتی ندهد؛ حتی درباره فرآیندهای مالی کسی مانور نمیدهد. امکان دارد بگوییم به سمت کارخانه نوآوری میخواهیم حرکت بکنیم، یک حالت متعالی بحث استارتآپ یا مرکز نوآوری است. هرکدام از اینها فرآیند و شرایط خاص خودشان را دارند و خود من شخصاً در راهاندازی مرکز نوآوری از صفر تا صد درگیر بودم و همین الان هم هستم؛ البته در حوزه فرآیندهای مالی و بانکی ولی این مسیر را رفتیم و دیدیم.
این که بخواهیم بقیه سازمانها، نهادها یا کتابخانهها شتابزده به این موضوع ورود کنند؛ چون معاونت علم و فناوری یک حمایت مالی میکند و از این قضیه پشتیبانی میکند، به نظر من ریسک شهرت و اعتباری دارد و حتی ممکن این واژه را خراب بکند. یک طرحی تحتعنوان (( مراکز شتابدهی تخصصی کسبوکار دادهمحور)) نوشته بودم و نظر من این بود که این طرح به دانشکدههای فنی نزدیکتر بود؛ به علت بحث لایه تکنولوژی نه به این معنی که به حوزه علم اطلاعات معتقد نبودم ولی بر این اعتقاد بودم که به حوزه تکنولوژی نزدیکتر باشد، سرعت پیشرفت و دستاوردهایی که به دست میآوریم بیشتر خواهد بود.
نظر من این است که مراکز نوآوری جدید را با عنوانهای دیگری میشود راه انداخت. در حال حاضر کتابخانه ملی زحمت کشیده و مرکز نوآوری کسبوکارهای دادهمحور ایجاد کرده است، نهادها یا سازمانهای دیگر در حوزههای دیگر شروع به کار کنند. حوزه کارهای محتوامحور حوزه خوبی است و آینده روشنی دارد، میشود به این حوزه رفت و شتاب داد و شتابدهنده این حوزه بود. ما الان تعداد زیادی مرکز نوآوری در کشور داریم و اگر هر نهادی بخواهد مرکز نوآوری تأسیس کند، نمیشود. یکی از راههای تفکر اکوسیستم دیجیتالی بحث مشارکت است؛ شاید به این فکر کنند که نهادها با هم مشارکت کنند اتفاق خوبی خواهد افتاد. مسئله این است که یک سازمانی چون فکر میکند بزرگ است باید حتماً یک مرکز نوآوری مستقل هم بزند. خوب ما الان تعداد زیادی مرکز نوآوری و شتابدهنده داریم، شاید بشود با کنار هم قرار گرفتن اینها ارزشافزوده بیشتر و بزرگتری ایجاد کرد.
این ملاحظه را من دارم و با دوستانی که در این حوزه هستند صحبت میکنیم، حقشان است….
دکتر زرهساز: یک موردی که آقای دکتر گفتند این است که کتابخانه ملی یک نیازهایی از نظر فناوری دارد؛ چون سه مورد را فرمودند که توقع دارند این مرکز انجام بدهد و میتواند از این طریق نیازهای خودش را اعلام بکند و بالاخره محصولات …
دکتر امینی: حرف من این است که الان وقتی سازمان اسناد این حرکت را شروع کرده است مگر فناوریهای کتابخانهای یا فناوریهایی که قرار دادههای کتابخانهای را پردازش بکنند، خیلی متفاوت هستند از آن چه که در کتابخانه ملی ایجاد میشود تا یک نهاد یا سازمان دیگر؟ و این فضای کشوری چه قدر کشش دارد؟ مرکز نوآوری اگر به اصول و دستورالعملهاش دقت نکنیم مثل مراکز رشدی میشود که در دانشگاهها یا ادارهجات راه میانداختیم و بعد پشیمان میشدیم و همیشه مدیران عامل این سؤال را داشتند که این مراکز چه کاربردی دارند؟
این را میخواهم بگویم که برای مرکز نوآوری سازمان رقیب نتراشیم و در فضای کتابخانهها به حوزههای دیگری مسلط بشویم. فرض کنید از ظرفیتهای نوآوری باز استفاده بکنیم که حالا مرکز نوآوری کسبوکارهای دادهمحور سازمان اسناد دغدغهاش این است که از ظرفیت نوآوریهای باز؛ یعنی آن دسته از نوآوریها که در بیرون از سازمان است استفاده بکند و وارد سازمان بکند. فرض کنید ما یک رقیب دیگر برای همین حوزه کسبوکارهای دادهمحور یا تکنولوژی کتابخانهای بتراشیم، احساس من این است که برای انرژیهای خود تکثر ایجاد میکنیم.
بحث من نقض نیست؛ خود من خیلی حمایت کردم در همان رویدادهایی که آقای دکتر پاسدار گفتند جزو منتورها بودم و مشارکت کردم و از آن موقع خیلی خوشحال بودم که این اتفاق میافتد؛ اگر چه نقدهایی راجع به این حرکت دارم که یک بخشهایی به خاطر محدودیتهایی که دوستان دارند و به آنها حق میدهم. ولی همیشه از این حرکت حمایت کردم چون یک نهال جوان است و حمایت کردیم که رشد کند و جلو برود و پرقدرت بشود.
ولی این که شما پرسیدید کتابخانهها ورود پیدا کنند؛ اولاً کدام کتابخانهها؟ آیا کتابخانه یک محله میتواند در این حوزه ورود کند؟ من نقد دارم چون که حوزه نیروی انسانی حوزهای نیست که شما در کتابخانه بتوانید از آن خیلی راحت رد بشوید. اگر قرار است سازمانی جای مناسبی برای رفتوآمد افراد نوآور باشد، خودش یک ملاحظاتی دارد و اولین چالشی که با آن مواجه میشوید چالش فرهنگی و انسانی است.
ولی در کتابخانههای دانشگاهی آن چه که خود من مطالعه کرده بودم، کتابخانههای دانشگاهی مثلاً کتابخانه دانشکده فنی محلی را برای نوآوران فراهم میکنند و به آنها فضا و امکانات میدهند؛ ولی باز هم کدام دانشگاه و کدام دانشکده ؟ و این که بگوییم کتابخانه ملی چون این کار را کرده است حالا معاونت علم و فناوری حمایت میکند و بودجه میدهد، حمایتهای غیرمالی هم میکند ما به این سمت راه بیفتیم و شروع کنیم تعداد این مراکز را زیاد کنیم و این مراکز رقیب هم بشوند، انرژیها متکثر بشود و در پایان هیچ چیزی برای ما نماند و بعد از سه، چهار سال مدیران جدید که میآیند ما را با این پرسش مواجه کنند که چه کار کردید؟
دکتر زرهساز: آقای دکتر علاوه بر کتابخانهها، الان هر دانشگاهی هم برای خودش یک مرکز نوآوری و رشد راه انداخته است.
دکتر امینی: من میگویم اگر تخصصی باشند ایرادی ندارد…
دکتر زرهساز: تأکیدی که من در صحبت با آقای دکتر پاسدار داشتم این بود که شاید ما یک یا پنج سال باید فکر کنیم و بعد یک ماه وارد عمل بشویم. روی تعاریف، مفاهیم، خدمات، وظایف، مأموریتها باید فکر بشود…
دکتر امینی: روی نیروی انسانی و فرهنگ سازمان خیلی مؤثر است. شما میگویید افرادی که در این فضاها میآیند، جوان و خوشفکر هستند. اینها جای خودشان ولی مثل یک قناری سریع از بوم شما میپرند و امکان دارد که جابهجا بشوند؛ چون فضای تفکری خاص خودشان را دارند.
دکتر زرهساز: خانم دکتر صمیعی میفرمایند، آیا فکر نمیکنید مرکز فقط باید در کتابخانه ملی باشد؟ نکتهای هم که آقای دکتر امینی میفرمایند همین است و معتقد هستند نباید در این حوزه تبدیل به یک جوی بشود و نهایتاً سودمندی موردنظر حاصل نشود.
دکتر امینی: جایگاه سازمان اسناد و کتابخانه ملی را جایگاه متعالی و مهمی میدانم؛ فقط میخواهم بگویم که به هرحال در این موضوع کتابخانه ملی پیشقدم شد و این کار را انجام داد الان دیگر وقت حمایت است نه وقت کارهای موازی کردن. در حوزههای مرتبط با علوم اطلاعات، حوزههای دیگری هم داریم…
دکتر زرهساز: شما میفرمایید کتابداران باید از این حرکت حمایت کنند و خطفکری درستی است. چیزی که ما الان در انجمن اعلام کردیم که آمادگی داریم از نظر تخصصی حمایت کنیم؛ یعنی یک اتاق فکری برای این حرکت تشکیل بدهند.
دکتر امینی: بله حمایت کنید و الان حوزههای دیگری هم ما داریم و در این خصوص به حوزههای دیگری توجه بکنیم. همان فکری که شما فرمودید اگر قرار است سازمانهای دیگری در این حوزه ورود کنند و از حمایتهای معاونت علم و فناوری هم استفاده کنند در حوزه کسبوکارهای دادهمحور بروند و این که کتابخانه ملی خوب یا بد که به نظر من خوب باید ورود کرد و حمایت کرد. ما روی حوزه دیگری متمرکز بشویم؛ مثلاً میتواند حوزه کسبوکارهای محتوامحور باشد، حوزه کسبوکارهای متمرکز بر تعاملات باشد یا خیلی از کسبوکارهای اجتماعی و خیلی از چیزهای دیگر.جامعه کتابداری ایران، حدوحدودش مشخص است چه قدر انرژی دارد؟ یا انرژی را در حوزه تخصصی خودش تمرکز میکند.
دکتر زرهساز: البته به شرطی که از این انرژی هم استفاده بشود و ما این توقع را داریم دوستانی که در این حوزهها مدیریت کارها را دارند از دیدگاههای تخصصی استفاده بشود؛ چون به نفع کار است و حتماً همینطور خواهد بود. مشکل ما زمانی است که به قول شما چندبارکاریها وجود دارد، زمانی هست که حتی تعاریف دقیقی درباره خیلی از کارها وجود ندارد و به قول شما یک چیزی متداول میشود و تلاش میشود همان را داشته باشند.
دکتر امینی: همه ضرر میکنیم این فضا و ورود به حوزه نوآوری یک پیشنیاز دارد و پیشنیاز اول تفکر اکوسیستمی است و شرط تفکر اکوسیستمی هم تعاملپذیری و رفتن سراغ مزیتهای تعاملی است. حرف من این است که مگر کشور چه قدر پتانسیل دارد؟ این همه مرکز نوآوری میزنیم و موضوعات موازی همدیگر و این ریسک موفقیت همه ما را بالا میبرد.
دکتر زرهساز: من خدمت همه حضار سلام عرض میکنم و به خاطر این مشکلات اینترنتی که پیش آمد یک مقدار بییندگان ما ریزش پیدا کردند؛ ولی حتماً این فیلمها دیده میشود و متنها خوانده میشود. خدمت آقای دکتر زندهدل که خانم دکتر صمیعی به خوبی اشاره کردند از مدیران جوان کتابخانه ملی هستند، سلام عرض میکنم و خوشامد میگویم.
آقای دکتر من یک اشارهای به بحث مدیریت دانش هم در بحث کسبوکارها و مراکز نوآوری داشتم؛ چه قدر این مسئله را در این حوزه مهم میدانید؟
دکتر امینی: بستگی دارد که شما در ذهن خودتان از مدیریت دانش چه تفسیری دارید؟ شما مدیریت دانش را در مستندسازی هم استفاده کردید…
دکتر زرهساز: مستندسازی یکی از کارکردهای مدیریت دانش است.
دکتر امینی: شما کنار هم آوردید و من فکر کردم میخواهید استارتآپها را سراغ مستندسازی بفرستید…
دکتر زرهساز: داشتم مثال میزدم که یکی از کارکردهای مدیریت دانش است…
دکتر امینی: من یک مقدار توضیح بدهم اگر شما تیمهای جوان استارتآپی را سراغ مستندسازی بفرستید، از همین در که داخل میآیند از آن در هم بیرون میروند؛ چون خیلی از آنها حوصله این کارها را ندارند…
دکتر زرهساز: به خاطر همین شکست میخورند. ( خنده)
دکتر امینی: من با مدیریت دانش نوآوری موافق هستم، با مدیریت دانش مرکز نوآوری هم موافق هستم. در ذات نوآوری باز دو تا جریان وجود دارد:
- جریان دانش ورودی به سازمان
- جریان دانش خروجی از سازمان
مثلاً کتابخانه ملی زمانی که یک فناوری خاصی مدنظر است که با استفاده از استارتآپها انجام بدهد، یک دانشی را برونگرا میکند؛ مثل داستانی که در لیبتک کردند یک دانشی را برونگرا کردند؛ یعنی جریان دانش را رو به بیرون انجام دادند و یک جریان دانش هم با همان تیمها درون کتابخانه ملی آورد. پس موضوع مدیریت جریان دانش مهم است، این اصل اول است. من به مدیریت دانش معتقد هستم ولی با سازوکارهای خودش چون که اینها دانشهای مبتنی بر تیم هستند؛ یعنی در این بحثها دانش تیمی خیلی مقدمتر از مستندسازی است. ما اگر سراغ مدلهای به اشتراکگذاری دانش در تیم برویم، روی بحث انتقال نفس به نفس برویم، روی همین رویدادهایی که داریم برویم بهتر جواب میدهد. یعنی دانشهای برخاسته از اجتماعات[21] در این فضا اولویت دارد. به گونهای میتوانیم بگوییم مدیریت دانش نسل دوم اولویت دارد…
دکتر زرهساز: آقای دکتر دست روی نقطه حساس ما زدید. (خنده) یک پژوهشی بعد از یک مدتی باید انجام بشود که چند درصد از این کسبوکارها به موفقیت میرسند و چند درصد شکست میخورند؟
دکتر امینی: از هر ده تا یکی …
دکتر زرهساز: خوب این نرخ شکست واقعاً بالا است و یکی از دلایل بحث مستندسازی است. برای مطالعه فردی که میخواهد کسبوکار جدیدی راه بیاندازد، چه مدارک و اسنادی وجود دارد که من از تجربه دیگران بهره ببرم؟
دکتر امینی: این جا عرصهی سعی و خطای هوشمندانه است. شما مدام تلاش میکنید و شکست میخورید و از هر شکست یاد میگیرید و این یادگیری شکست هم بیشتر ارتقاء دانش درونی است.
دکتر زرهساز: خوب چه کار کردید که شکست خوردید؟
دکتر امینی: خیلی وقتها در بحث استارتآپها شاخص ایده نیست، شاخص تیم است. طرف اینگونه فکر میکند که اگر من روی این تیم سرمایهگذاری کنم، تیمش میماند یا نه؟ به خاطر این در جلسات ارزیابی استارتآپها یکی از سؤالات این است که ایران میمانید یا نه؟ تیم را نگه میدارید یا نه؟ این تجربه عملی که من دیدم؛ یک تیم پنج نفر میآید و هر فردی هم دانش تخصصی خودش را دارد و آن کسی که میخواهد سرمایهگذاری کند احتیاط میکند، چرا؟ چون تیم اصلی دوست دارد وقتی که شکل میگیرد روی سه نفر بگردد، نه پنج نفر چون احتمال شکست بالا میرود. این یک نکته ریزی است؛ اگر شما مدیریت دانش میگویید که من هم موافقم باید بپذیریم که مدیریت دانش اگر قرار باشد سرعت استارتآپ را بگیرد، این جا شاخص چابکی است و این عملاً جواب نمیدهد…
دکتر زرهساز: آقای دکتر مستندسازی صرفاً به معنای سرعت گرفتن نیست…
دکتر امینی: احسنت، مدیریت دانش نسل دو است که برمبنای به اشتراکگذاری دانش یعنی ذاتش روی مدیریت اجتماعات و تیم میگردد و برمبنای دانش اشتراکی عمل میکند با این کاملاً موافق هستم.
دکتر زرهساز: در مورد مدیریت دانش مراکز نوآوری که فرمودید به این مسئله اعتقاد دارید، یک مقدار توضیح بدهید؟
دکتر امینی: داستان عوض شد ما یک بحث مدیریت دانش خود تیمها را داریم این چه ملاحظاتی دارد؟…
دکتر زرهساز: آنها نیاز به مشاوره متخصصان این امر دارند…
دکتر امینی: احسنت این حرف کاملاً صحیح است. اما مدیریت دانش مرکز نوآوری یک حالت بینابینی دارد؛ بین نسل اول مدیریت دانش و نسل دوم مدیریت دانش چون به هرحال مرکز نوآوری ما چه بخواهیم چه نخواهیم یکسری فرآیندها دارد؛ مثلاً فرض کنید فرآیند جذب تیم دارد، فرآیند ارزیابی طرح دارد، فرآیند سرمایهگذاری بذری دارد؛ یعنی باید تیمها یا ایدهها یکسری فرآیند، شاخصها را پاس بکنند و بعد وارد عرصهها و چرخههای جدید نوآوری بشوند. این جا من بر این اعتقاد هستم که مدیریت دانش مرکز نوآوری باید مبتنی بر فرآیندهای مرکز نوآوری باشد…
دکتر زرهساز: به شرطی که فرآیندها درست تعریف شده باشد…
دکتر امینی: الحمدالله ما در این موضوع فرآیندهای سرمایهگذاری، فرآیندهای ارزیابی تجربه خوبی در کشور ایران انباشت شده است؛ به این دلیل که بچههای حوزه کارآفرینی و نوآوری در این حوزهها خیلی تلاش کردند. یک بحث بهرهبرداری و این که چگونه تیمهایی که مراکز نوآوری جلو میبرند از این دانشها استفاده بکنند. پس من بر این اعتقاد هستم که اگر در حوزه مدیریت دانش مرکز ورود کردید، این باید بین مدیریت دانش نسل اول که یک رویکرد رسمیتر، مشخص دارد و بینابین باشد؛ اگر بخواهید محکم بگیرید ریزش مرکز نوآوری تعدادش بالا میرود و مدیریت دانش نسل دوم مخصوصاً در بحث دانش رویدادها، دانش ایجاد اجتماعات اینها مدیریت دانش نسل دوم میشود.
دکتر زرهساز: به عنوان سؤال آخر شما به نکته درستی اشاره کردید، فرمودید که کتابخانه ملی میتواند به عنوان چتری برای تمام کتابخانهها و فعالیتهای کتابداری ایران باشد و یک مرکز نوآوری برای توسعه کسبوکارهای دادهمحور ایجاد کرده است و باید حمایت بشود. ولی همانطور که شما فرمودید ما مراکز حمایت از توسعه کسبوکارهای دادهمحور در خیلی از سازمانها، دانشگاهها داریم، این مرکز نوآوری و توسعه کسبوکارهای دادهمحور در کتابخانه ملی چه تمایزی نسبت به سایر مراکز میتواند داشته باشد؟ غیر از این که فناوریهای مربوط به کتابخانه ملی میتواند تأمین بکند.
دکتر امینی: چیزی که به ذهن من میآید دو تا مزیت میتواند داشته باشد:
مزیت اول دیتا سِتهای کتابخانه ملی است؛ به شرطی که از بخشهای مربوط به آرشیو تا بخشهای مربوط به فرآیندها اجازه دسترسی بدهند. افتتاح مرکز نوآوری به شرط دسترسی آزاد یعنی بازبودن است و یک فکری باید راجع به این موضوع بکنیم.
نکته دوم متخصصین حوزه علم اطلاعات هستند؛ هم افرادی که در درون سازمان اسناد هستند و هم افرادی که در سازمان اسناد رفتوآمد دارند، به هرحال آن جا محل رفتوآمد متخصصان علم اطلاعات هست.
این دو دارایی کتابخانه ملی اگر درست استفاده بشود، بسیار میتواند به موفقیت یک مرکز کمک بکند. مرکز نوآوری کسبوکار دادهمحور میتواند حداقل در حوزه کتابخانهای، مراکز اسناد و مراکز اطلاعاتی به یک شبکه آزمایشگاهی سراسری کشور تبدیل بشود؛ چون یکی از ارکان ورود این ایدهها و محصولات اولی این است که در یک شبکه آزمایشگاهی تست بشوند و بعد وارد اجراء بشود این نکته بسیار مهمی است.
دکتر زرهساز: به نوعی شما اشاره میکنید که میتواند آزمایشگاه علم اطلاعات و دانششناسی ایران باشد.
دکتر امینی: به شرطی که کتابخانههای کشور را به یک طریقی شبکه کند.
دکتر زرهساز: امیدوارم که همین موارد به تدریج محقق بشود و ما شاهد توسعه و ارتقاء این مرکز باشیم و انشاءالله از این فرصت به خوبی استفاده بشود. آقای دکتر زندهدل اگر تمایل دارند روی خط بیایند و صحبت کنند ما خوشحال میشویم در خدمتشان باشیم. ایشان میفرمایند که بحث سیاستگذاری داده هست و البته چالشهای قانونی هم هست…
دکتر امینی: این چالشهای قانونی که فرمودند درست است. در کل کشور در بحث شفافیت که مقامات عالی کشور هم روی آن اصرار دارند، روی جریان آزاد اطلاعات هم بحث است، روی تجارت الکترونیک هم بحث است و جای کار داریم، حتی اگر به شفافیت هم اعتقاد داریم باید از دادهها شروع بکند.
دکتر زرهساز: در جلسهای که خدمت دوستان در کتابخانه ملی بودم عرض کردم، چون رئیس کتابخانه ملی به نوعی معاون رئیسجمهور است خیلی از مسائل در این زمینه به خصوص چالشهای حقوقی و قانونی که ما داریم میتوانند از طریق ارائه لایحه، طرح حل بشود. مثل بحث قانون استفاده منصفانه یا سایر موارد که اگر خلاء قانونی ما داریم برای توسعه مباحث همین مرکز یا کتابخانه دیجیتال، جایگاه آن کتابخانه ملی است که این مسائل را پیگیری کند و به این شرط است که در اتاق فکر ببینند که کجا چالش هست؟ و قانونی تصویب بشود که به نفع کسبوکارهای دادهمحور باشد و نقش مهمی ایفا بکند.
بحث حق استفاده منصفانه خیلی میتواند به بحث کسبوکارهای دادهمحور کمک بکند و آن دادههایی که موردنیازشان هست را حداقل به بهانه کپیرایت از دسترسی منع نشوند.
دکتر امینی: دقت بکنیم که موضوعات مرتبط با کسبوکار دادهمحور از صنعت شروع شده است و در کشور آلمان هم نگاه بکنید از کارخانجات شروع شده است؛ یعنی من معتقد هستم اگر سازمان اسناد اسم این مرکز را مرکز نوآوری کسبوکارهای دادهمحور گذاشته است، نمیتواند تمرکز و گرایش را صرفاً بر روی کتابخانهها و آرشیوها بگذارد. یکی از لوازمش این است که کتابخانه ملی سازمان اسناد، تکلیفش را با صنایع روشن بکند. با صنعت بانکداری با صنعت…
دکتر زرهساز: شما که به صنعت اطلاعات اعتقاد دارید؟ (خنده)
دکتر امینی: بله من به اقتصاد اطلاعات هم اعتقاد دارم. منظور این است که یکی از لوازمش بحث تعامل با صنایع است وگرنه این موضوع به جایی که ما میخواهیم نمیرسد؛ چون سازمان اسناد این را طراحی کرده است پس فقط دانش و حوزه کتابخانهای است این ریسک است.
دکتر زرهساز: به نظر من هم این کار غلطی است؛ چون که ما باید از همه کسبوکارهایی که میخواهد به صنعت خدمت کند، حمایت کنیم. همانطور که آقای دکتر هم فرمودند در اهداف مختلفی که دارند، یکی از اهداف رفع نیازهای کتابخانهها و حوزههای تخصصی علم اطلاعات و دانششناسی است. مثلاً بحث علمسنجی یا مشاوره اطلاعاتی، مباحث مختلفی که میتواند به این کسبوکارها کمک بکند. ولی طبیعتاً صنایع دیگری وجود دارند و میتوانند از دادههایی که کتابخانه ملی دارد یا بستر خدماتی که فراهم میکند، بحث متخصصانی که در اختیار دارد استفاده کنند و از این صنعت به صنایع مختلف کمک بکنند.
دکتر امینی: ببینید این جا چه قدر کار سخت میشود و این مدیریت دانش که گفتید تازه این جا خودش را نشان میدهد. شما فرض کنید سراغ صنعت رسانه بروید، صنعت رسانه باید به این جمعبندی برسد که اگر قرار کسبوکار دادهمحور باشد؛ از این جهت مثال زدم که آن هم حوزه محتوا دارد و یک مقدار به کتابخانه نزدیکتر باشد به این جمعبندی برسد که مرکز نوآوری کسبوکارهای دادهمحور که سازمان اسناد متولی آن است، متخصصین آن صنعت را هم تحویل میگیرد و محلی برای آنها در نظر میگیرد.
دکتر زرهساز: شما فرمودید که متخصصان مختلف یک کتابخانه … بالاخره ما معتقد هستیم نیروهای متخصص یکی از منابع مهم کتابخانهها هستند…
دکتر امینی: من میگویم متخصص فرض کنید صنعت آهن، متخصص صنعت فولاد، صنعت پتروشیمی، ما کسبوکارهای دادهمحور میگوییم…
دکتر زرهساز: من هم این حرف را میزنم؛ مگر کتابها و مقالات مثلاً متخصص حوزه شیمی را در کتابخانه نداریم؟! خود متخصص هم به عنوان یک منبع اطلاعاتی است.
دکتر امینی: با کتاب که نمیشود…
دکتر زرهساز: نه من میگویم که خود متخصص، یک منبع انسانی هست.
دکتر امینی: راهحلش در مشارکت راهبردی است؛ مثلاً کلی زحمت کشیدند یک پنج طبقه راهاندازی کردند، مگر میشود همه اینها را یک جا جمع کرد؟ این همه صنایع متنوع، صنعت تلکام، صنعت مخابرات، صنعت رسانه، صنعت آیتی و تعداد زیادی صنعت داریم که نمیشود همه را یک جا جمع کرد. راهحل آن چیست؟ از دید بنده راهحل آن مشارکت راهبردی است. یعنی امکان دارد که فرض کنید وزارت صنایع برای صنعت پتروشیمی بخواهد یک اکوسیستم کسبوکار دادهمحور راه بیاندازد و بعد به این نتیجه برسد که دانش زیربنایی اینها مثل سازماندهی در مرکز نوآوری سازمان اسناد هست و دانش تخصصیاش مثلاً برای یک هولدینگ پتروشیمی است این دو تا باید مشارکت داشته باشند.
این که میفرمایید نیروی انسانی در کتابخانه ملی رفتوآمد میکند، کتابخانه ملی از لحاظ فیزیکی هم نگاه بکنید محدودیتهایی دارد. پس راهحلی که به ذهن میرسد این که در کنار بحثهایی مثل راهاندازی مرکز نوآوری، دانش کتابخانهای، سازماندهی اطلاعات همه اینها جای خودش؛ یک دانش دیگر هم باید تقویت کنیم و آن دانش هم دانش مشارکتهای راهبردی با صنایع مختلف است.
دکتر زرهساز: در طول صحبتهایی که میفرمودید پیشنهادهایی از سوی خانم دکتر صمیعی و آقای انتهایی و آقای دکتر زندهدل روی بحث سیاستگذاری داده، تفکر پلتفرمی مطرح شد و آقای دکتر انتهایی فرمودند که خوب این مباحث را به شکل عملی پیش ببریم. بحث عملیاتی آقای دکتر فکر میکنم که در اتاق فکرها باید دنبال بشود و البته این جلسه هم خودش یک نوع اتاق فکر است. خیلی نیاز به بحث و بررسی جنبههای مختلف در این رابطه است و من فکر میکنم اگر اتاق فکر این مرکز و مراکز مشابه فعال بشود میتواند خیلی دقیق این مباحث را پیش ببرد و ما در انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران میتوانیم این نشستها را ادامه بدهیم؛ ولی هر چه قدر هم ادامه بدهیم کارکرد آن اتاق فکر را نمیتواند داشته باشد.
دکتر امینی: این اتاق فکرها باید میان صنعتی باشد. گاهی اوقات رفقا را دور خود جمع میکنیم و غریبه راه نمیدهیم باید میانصنعتی باشد.
دکتر زرهساز: از همه حوزهها باید حضور داشته باشند و مفاهمه ایجاد بشود تا همه چیز شفاف و درست پیش برود. از همه دوستان بابت اتفاقی که افتاد عذرخواهی میکنم و از دکتر امینی عزیز بابت مطالبی که مطرح کردند و آقای دکتر پاسدار شیرازی که حضور پیدا کردند و نکات خوبی را مطرح کردند، تشکر میکنم. از همه عزیزانی که در لایو حضور داشتند، تشکر میکنم و امیدوارم این بحث به نتیجه خوبی برسد و کارهایی که در ادامه به خصوص در رابطه با مرکز نوآوری انجام میشود بتواند این بحث را به نتایج خوبی برساند. اگر صحبت پایانی دارید در خدمت شما هستم.
دکتر امینی: صحبت پایانی، آرزوی سلامتی برای شما و همه دوستانی که این برنامه را دیدند و انشاءالله خواهند دید است و در این ایام کرونایی بهترین آرزو، آرزوی سلامتی برای خود و دیگران است و انشاءالله که همگی سلامت باشند.
دکتر زرهساز: انشاءالله، شبتان بخیر. سلامت، شاداب و پیروز باشید.
- نشریه انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران
- Data driven business
- Open data
- Industry Four
- ISP
- Martin Lindstrom
- Database
- Small data
- Big data
- Data Enabled business
- Smart
- Insight
- BI ( Business Intelligence)
- Information driven business
- Connect car
- Data driven marketing
- Data driven CRM
- IP
- Open API
- OCR
- Community