متن ها را چگونه می خوانیم؟

متن ها را چگونه می خوانیم؟

تنها حس از حواس پنج‌گانه انسان که هنگام خواندن بیشترین استفاده را دارد، بینایی است. حرکات چشم انسان، نمود حرکتی این حس است. به دیگر روی، خواندن با دیدن همره است. غیر از افرادی که به دلیل ناتوانی نمی‌توانند از حس بینایی استفاده کنند سایر انسان‌ها برای خواندن و درک و دریافت محتوای نوشتاری و دیداری یک متن از چشم خود استفاده می‌کنند. در این نوشته ابتدا در مورد خواندن و حرکات چشم به‌طورکلی توضیح داده می‌شود. پس‌ازآن مسائل زبان‌شناختی اثرگذار بر حرکات چشم در حین خواندن تحلیل می‌شوند. درنهایت نیز انگاره‌های مطرح برای مسیر خواندن در متن بیان می‌شوند.

توجه نتیجه فرایندهای شناختی است که تمرکز کاربر را به شکل کنترل‌شده هدایت می‌کند (Grier et al., 2007). بنابراین توجه بیشتر، فرصت بهتری را برای رمزنگاری و ذخیره پیام‌ها فراهم می‌کند (Lee & Ahn, 2012). کانون توجه ما، برابر با حافظه کاری است. هر چه که مورد تمرکز ماست در آن لحظه به آن آگاه هستیم. نظام ادراکی و مغز انسان به‌صورت بسیار انتخابی، از اطراف نمونه‌ای برای پردازش انتخاب می‌کند زیرا قدرت پردازش همه آنچه در اطراف است را ندارد. بااین‌حال، ادراک ما به‌وسیله هدف، پالایش و تحت تأثیر قرار می‌گیرد. هنگامی‌که افراد در حال انجام یک تکلیف هستند، بیشتر توجه آن‌ها بر هدف و داده‌های مرتبط با آن تکلیف معطوف می‌شود (Johnson, 2014). همچنین اختصاص توجه دیداری اغلب تحت تأثیر دانش و تخصص پیشین افراد است. بین متخصصان و تازه‌کاران در کشف دیداری تفاوت وجود دارد (Holsanova, 2012). بین توجه و حافظه رابط مثبتی وجود دارد که پژوهش‌های ردیاب چشمی به آن اشاره‌کرده‌اند (Bojko, 2013; Mulvey & Heubner, 2012).

 خواندن و ردیابی چشم

ثبت حرکات چشمی درواقع تنها منبع داده‌ای است که نظریه‌های زبان و شناخت انسان را هم‌راستا می‌کند (Richardson, Dale, & Spivey, 2007). پردازش زبان، طیفی از پدیده‌ها یعنی جنبه‌های ادراکی شناسایی کلمه‌ها و جنبه‌های مفهومی فهم استعاره‌ها را شامل می‏شود. حرکات چشم برای هرکدام از این موارد می‌تواند بینش‌هایی را فراهم کند. نمونه واضح پیوند بین حرکات چشم و زبان، در فرایند خواندن صورت می‌گیرد. با استفاده از این روش، چگونگی حرکت چشم افراد هنگام خواندن مشخص می‌شود؛ برای نمونه چشم‌ها در طی خواندن، تقریباً 200-250 میلی‌ثانیه حالت خیره شدن به خود می‌گیرند و پرش‌های بین خیره شدن‌ها تا حد 1 تا 2 درجه از زاویه دیداری را شامل می‏شود (Reichle, Rayner, & Pollatsek, 2003). منظور از 1 تا 2 درجه زاویه دیداری، فضای دربرگیرنده 7 تا 9 حرف/نویسه (علیرغم تفاوت در اندازه متن یا فاصله یکسان) است (Schotter, Angele, & Rayner, 2012). خوانندگان به کلمات محتوایی که به‌طورمعمول کاملاً طولانی هستند گرایش بیشتری برای خیره شدن دارند اما از کلمه‌های تابعی (عملکردی) که کلاً کوتاه‌تر هستند جست[2] می‌زنند (Liversedge & Findlay, 2000).

احتمال اینکه تنها به یک کلمه خیره شویم بستگی به نوع کلمه دارد. در کلمه‌های محتوایی 85 درصد و در کلمه‌های عملکردی (تابعی) 35 درصد این احتمال وجود دارد. طول کلمه نیز بر این امر اثرگذار است برای مثال کلمه‌های 2 تا 3 حرفی، 75 درصد احتمال پرش دارند اما به‌طور تقریبی به کلمه‌های 8 حرفی همواره خیره می‏شویم (Richardson, Dale, & Spivey, 2007). معمولاً خیره‌شدن‌ها بین ابتدا و مرکز یک کلمه (مکان‌های دید مرجح[3]) می‌نشیند. اما برخی شواهد وجود دارد که پیشنهاد می‌کند که خوانندگان بر جزءهای اطلاعاتی کلمات (موقعیت دید بهینه[4]) خیره می‏شوند (Liversedge & Findlay, 2000) (شکل 3).

هنگامی‌که افراد جمله‌ای را می‌خوانند خیره‌شدن آن‌ها به‌طورمعمول بین 60 و 500 میلی‌ثانیه (یعنی تقریباً به‌طور میانگین 250 میلی‌ثانیه) طول می‌کشد. حرکت چشم‌های خوانندگان متن انگلیسی در هنگام خواندن نزدیک به 85 درصد دفعات از چپ به راست و 15 درصد از راست به چپ است. پرش‌ها ازنظر طول متفاوت هستند برخی به‌اندازه تنها یک نویسه می‌باشند درحالی‌که سایر موارد ممکن است تقریباً به همان اندازه خود جمله (یعنی یک پرش بازگشتی از این‌سو به آن‌سو[5] از راست به چپ به‌منظور خیره‌شدن به یک خط جدید از متن) باشند (Liversedge & Findlay, 2000).

issue09 zahediشکل 1. نواحی کانونی، فراکانونی و پیرامونی خواندن هنگامی‌که سه نویسه یک درجه از زاویه دیداری را درست می‌کنند (نماد چشم و خط کشیده شده بیانگر محل خیره‌شدن است) (Schotter, Angele, & Rayner, 2012)

افزون بر پیش‌گفته‌ها، عملکرد نحوی و سختی مفهومی متن پیش رو نیز حرکات چشمی متفاوتی را سبب می‏شوند. ویژگی‌های حرکات چشم (مانند مدت نگاه کردن، طول پرش، وقوع بازگشت‌ها، و تعدادی از تغییرات در مورد این سنجه‌ها) در هنگام خواندن، برای استنباط فرایند شناختی لحظه‌به‌لحظه یک متن توسط خواننده آن می‌تواند استفاده شود (Reichle, Pollatsek, & Rayner, 2006). با به‌کارگیری تحلیل‌های الگوهای حرکات چشمی می‌توان جزئیات فرایند شناختی خواندن مانند وضوح و هم معرف[6] ضمیر، بسامد کلمه، ابهام واژگانی[7]، ابهام نحوی و به‌علاوه تأثیر بافت معنایی و گفتمان درباره این موارد را به دست آورد (Pollatsek, Reichle, & Rayner, 2006). حرکات چشمی، فرایندی متفاوت از گزارش هوشیاری[8] آزمودنی‌ها و عملکرد دستی آن‌ها را مشخص می‌کند (Richardson, Dale, & Spivey, 2007). آزمودنی‌ها، اغلب نگاه مختصری به یک شیء که به نظر می‌رسد مرتبط با عمل آن‌ها باشد دارند سپس چشم‌هایشان را به‌سرعت به سمت شیئی که هدف اصلی عملکردشان است بازخیره می‏کنند. این خاصیت برای بررسی عامل‌های حین زمان پردازش گفتار و فهم زبان استفاده می‏شود (Schotter, Angele, & Rayner, 2012).

شمار نویسه‌هایی که یک خواننده می‌تواند روی هر خیره‌شدن شناسایی کند محدوده دیداری[9] و تعداد نویسه‌هایی که یک خواننده حداقل تااندازه‌ای در طی یک خیره‌شدن پردازش می‌کند، محدوده ادراکی[10] نامیده می‏شود (Reichle, Rayner, & Pollatsek, 2003). محدوده ادراکی در حدود نقطه خیره‌شدن[11] نامتقارن (بی‌تناسب) است و به سمت مسیری که در آن خواننده در متن پیش می‌رود گسترش می‌یابد. برای خوانندگان انگلیسی، محدوده ادراکی در حدود 4 کاراکتر خیره‌شدن به چپ و 15 کاراکتر به راست است؛ برای زبان‌های راست به چپ محدوده ادراکی در مسیر مخالف جابجا می‏شود (Liversedge & Findlay, 2000). محدوده ادراکی برای دوزبانه‌ها که تعویض محدوده‌شان را هنگام خواندن انگلیسی به راست و هنگام خواندن زبان دیگر (راست به چپ) به چپ جابجا می‏کنند تحت کنترل شناختی است. خوانندگان نه‌تنها متنی را که خیره می‏شوند پردازش می‏کنند، بلکه همچنین متن در راستای خواندنشان را پیش‌پردازش می‏کنند. خوانندگان هنگامی‌که سختی پردازش را تجربه می‏کنند، خیره‌شدن‌های بیشتر و با مدت طولانی‌تری را دارند (Simola, Kivikangas, Kuisma, & Krause, 2013). به‌طور افزوده، هنگامی‌که خوانندگان جمله‌ها را اشتباه تحلیل می‏کنند آن‌ها پرش‌های برگشت کننده (کاهنده)[12] (Liversedge & Findlay, 2000) را برای بازخوانی متن به‌منظور دریافت تحلیل مناسب انجام می‌دهند. تصمیم‌ افراد در مورد اینکه به کجای متن خیره شوند و چه زمانی چشم‌ها را در پی یک خیره‌شدن حرکت دهند جنبه‌های “محل[13]” و “زمان[14]” کنترل حرکت چشم (Reichle, Rayner, & Pollatsek, 2003) را منعکس می‌کند.

 تأثیرات زبان‌شناختی هنگام خواندن

مسائل زبان‌شناسی و روان‌شناختی هم‌زمان بر ادراک از نوشته‌ها اثرگذار هستند. دریافت معنا، نحو به‌کاررفته در متن، کلمات عامه و مسائلی ازاین‌دست در ادراک متن بسیار مهم هستند. به‌طورکلی در پژوهش‌های ردیاب چشمی دو نوع تأثیر زبان‌شناختی شناسایی‌شده است. تأثیرات زبان‌شناختی سطح پایین (Lower level) و تأثیرات زبان‌شناختی سطح بالا Higher level)).

 تأثیرات زبان‌شناختی سطح پایین:

تأثیرات زبان‌شناختی سطح پایین‌بر واژگان و مسائل پیرامونی آن‌ها هم چون املاء، طول و سختی کلمه تأکید دارد. حجم قابل‌توجهی از پژوهش‌های حرکت چشمی پردازش واژگانی (شناسایی کلمه)[15] را بررسی می‌کنند. مدت خیره‌شدن روی یک کلمه با خصوصیات واژگانی اصلی آن مانند بسامد و طول تغییر می‌کند. خیره‌شدن به کلمات با بسامد کم‌تر نسبت به کلمات با بسامد بالاتر مدت طولانی‌تری است؛ درعین‌حال، طولانی‌تر بودن یک کلمه به‌احتمال بیشتر خواننده را مجبور به خیره‌شدن مجدد می‌کند که در عمل مدت نگاه کردن زیادتری را ایجاد می‌کند (Liversedge & Findlay, 2000).

مدت خیره‌شدن روی کلمه‌های مبهم ازنظر واژگانی (نظیر بانک)، بسته به معانی کلمه و بافت جمله آن متفاوت است. هنگامی‌که کلمه‌های مبهم با دو معنی احتملا مساوی (کلمه‌های مبهم متوازن[16]) در یک جمله خنثی ازنظر معنی درج می‌شوند آنگاه زمان خواندن آهسته‌تر از کلمات کنترل برای طول و بسامد می‌شود. برعکس، هنگامی‌که یک کلمه مبهم یک معنی غالب (کلمات سودار) دارد، خوانندگان برای مدت کمتری نسبت به هنگامی‌که آن‌ها برای یک کلمه نامبهم انجام می‌دهند، روی آن خیره می‌شوند، بافت مهیا شده اجازه معنی مکرر کلمه را می‌دهد. به‌هرحال هنگامی‌که بافت جمله‌ای بامعنی غیر مکرر یک کلمه مبهم سودار همراه است مدت خیره‌شدن به کلمه در مقایسه با کلمات کنترل افزایش می‌یابد. این یافته‌ها نشان می‌دهد که رفتار حرکت چشم نه‌تنها با خصوصیات کلمه‌هایی که خیره می‌شوند بلکه همچنین با رابطه بین کلمه خیره شده و متن پیشین تحت تأثیر قرار می‌گیرد (Liversedge & Findlay, 2000).

مطالعات اخیر نیز اثبات کرده‌اند که تعداد مجاورهای املایی که یک کلمه دارد (کلمه‌هایی که تنها در یک حرف متفاوت هستند) حرکات چشمی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هنگامی‌که یک کلمه مجاورهای بسیاری دارد، مدت خیره‌شدن بلافاصله پس از ترک کلمه نسبت به زمانی که یک کلمه مجاورهای کمتری دارد طولانی‌تر است. این تأثیر احتمالا رقابت بین کلمه‌های کاندید (خواهان) در طی فرایند شناسایی (اگرچه روشن نیست که چرا این اثر روی خود کلمه اتفاق نمی‌افتد) را منعکس می‌کند.

خوانندگان متن را به سمت راست کلمه‌ای که آن‌ها خیره می‌شوند (در زبان‌های چپ به راست)[17] پیش‌پردازش می‌کنند، سؤالی که اینجا پیش می‌آید این است که چه نوع از اطلاعاتی استخراج می‌شود. فن سرحد تغییر مشروط[18] (شکل 2) به‌عنوان شاخص کسب اطلاعات استخراج‌شده توسط خواننده از موقعیت غیرکانونی[19] استفاده می‌شود. در این وضعیت، کلمه هدف در ابتدا به‌احتمال، با یک‌شکل ازهم‌گسیخته، به سمت راست نقطه خیره‌شدن ظاهر می‌شود. هنگامی‌که نقطه خیره‌شدن از سرحد پنهان، برای نمونه 2 یا 3 حرف به سمت چپ هدف، تخطی می‌کند کلمه ازهم‌گسیخته با خود کلمه هدف جایگزین می‌شود. بنابراین، خواننده به کلمه هدف به شکل معمولی‌اش خیره می‌شود اما از پردازش آن به‌صورت فراکانونی[20] جلوگیری شده است (Liversedge & Findlay, 2000; Schotter, Angele, & Rayner, 2012).

issue09 zahedi1

شکل 2. نمونه انگاره سرحد. هنگامی‌که چشم فرد از سرحد پنهان قبل از کلمه حساس در جمله عبور می‌کند از حالت پیش‌نمایش به‌سوی هدف تغییر می‌کند (Schotter, Angele, & Rayner, 2012)

با استفاده از این روش، می‌توانیم تعیین کنیم که کدام خصوصیات کلمه هدف ادراک می‌شوند و به‌وسیله نظام پردازش زبانی قبل از خیره‌شدن مستقیم استفاده می‌شوند. درنتیجه این پژوهش‌ها ما می‌دانیم که اطلاعات دیداری مانند طول و شکل حرف سازنده کلمه استخراج می‌شوند. تااندازه‌ای شگفت‌آور است که اطلاعات صوت‌شناسی (صدا)[21] از فرا کانون استخراج می‌شوند درحالی‌که اطلاعات ریخت‌شناسی[22] (پیشوندها یا زیر واحدهای کلمه‌های مرکب و دوجزئی) این‌گونه نیستند (Liversedge & Findlay, 2000).

پیش‌پردازش معنایی، که بهتر است بگوییم استخراج اطلاعات در مورد معنی کلمه‌های فراکانونی، موضوع بسیار مناقشه برانگیزی است. مطالعاتی نشان داده‌اند که اطلاعات معنایی از فراکانون استخراج نمی‌شوند درعین‌حال برخی مطالعات در تکذیب آن است. برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند که مدت خیره‌شدن به یک کلمه تحت تأثیر رابطه معنایی بین آن و کلمه فراکانونی است. این یافته‌ها خاطرنشان می‌کند که کلمه‌های کانونی و فراکانونی باید به‌صورت معنایی پردازش شوند. برخی پژوهش‌های فنلاندی، انگلیسی و فرانسوی نشان داده‌اند رشته‌هایی از حروف که بندرت در آن زبان رخ می هند نقطه خیره‌شدن را به سمت خود جذب می‌کنند.

هنگامی‌که خوانندگان در حال خیره‌شدن به یک کلمه هستند درصورتی‌که آخرین کلمه عبارت باشد پرش طولانی‌تری را ایجاد می‌کند که در سایر موارد اتفاق نمی‌افتد. بنابراین فرایند خاتمه[23] یک جزء زبان‌شناختی برای تعیین معنی آن، بر پرش‌های پسین در یک جزء زبان‌شناختی جدید اثر می‌گذارد. این نتیجه قابل‌توجه است زیرا دلالت می‌کند که عامل‌های زبان‌شناختی سطح بالاتر علاوه بر سطح پایین‌تر بر هدایت چشم در طی خواندن اثرگذار هستند.

 تأثیرات زبان‌شناختی سطح بالا

ثبت حرکات چشمی برای جمله‌های مبهم نحوی با جمله‌های یکسان اما نامبهم، تفاوت‌هایی را نشان می‌دهد. از این طریق تحلیل اشتباه نحوی از قسمت مبهم یک جمله منعکس می‌شود. هنگامی‌که آزمودنی‌ها در ابتدا تحلیل اشتباهی از یک جمله به‌صورت نحوی انجام می‌دهند آن‌ها می‌گویند که فریفته[24] شده‌اند (Liversedge & Findlay, 2000).

هنگامی‌که خوانندگان فریفته می‌شوند زمان صرف شده روی کلمه رفع ابهام کاملاً طولانی خواهد شد و خوانندگان اغلب به‌منظور بازخوانی جمله، پس‌روی (برگشت)[25] دارند. خوانندگان همیشه یک تحلیل اشتباه اولیه را تا اندکی پس‌ازاینکه کلمه رفع ابهام خوانده شود، پیدا نمی‌کنند. در این وضعیت سرریزشدگی[26] فورا در ناحیه پایین‌دستی کلمه بحرانی رخ می‌دهد.

تعدادی از مطالعات حرکات چشم نشان داده که خوانندگان ترجیح می‌دهند تا جمله‌های مبهم ازنظر ساختاری را در یک مسیر (در عوض دیگر مسیرها) پردازش کنند. دیگر مطالعات بیان داشته‌اند که عامل‌های زبان‌شناختی مانند بافت جمله و مباحثه[27] می‌توانند این تقدم/برتری را تعدیل کنند و آن خوانندگان اغلب قادر به استفاده از نشانه‌های بافتی[28] برای هدایت تفسیر اولیه‌شان از یک جمله باشند. داده‌های حرکت چشم همچنین برای بررسی جنبه‌های پردازش معنایی استفاده می‌شوند. برای اینکه خوانندگان به فهم کاملی از یک جمله برسند آن‌ها باید پیشایندهای عبارت مورد مراجعه را تعیین کنند و به نحوی استنباط کنند که جمله با مباحث پیشین دارای ارتباط منطقی باشد. اثبات‌شده که هرکدام از این فرایندها بر حرکات چشم اثر دارند (Liversedge & Findlay, 2000).

 انگاره‌های کلی در مورد مسیر خواندن

همان‌گونه که بیان شد یکی از حواس پرکاربرد انسان در هنگام مطالعه، بینایی است. چشم به‌واسطه عملکرد دیداری انسان، بخش عمده‌ای از ادراک وی از محیط اطراف را سبب می‌شود. آگاهی از حرکات چشم و نوع تعاملات دیداری انسان در هنگام خواندن می‌تواند بر نوع چیدمان متن و چگونگی برداشت مناسب از آن برای خوانندگان مختلف مفید باشد. در رابطه بااینکه چه انگاره‌هایی در خواندن متن برای انسان موردتوجه هستند پژوهش‌ها و فرض‌های بسیاری طرح‌شده‌اند. بااین‌حال توافق جامعی در این رابطه وجود ندارد.

مدل نظری تحلیل نمادشناسی[29] ترکیب کرس و ون لیووِن (Kress and Van Leeuwen (1996: 183ff) in (Holsanova, 2006)) سه جزء به هم مرتبط دارد. مقدار و ساختار اطلاعات[30]، برجستگی[31] و پیکره[32].

ساختار اطلاعات فضای نمادشناسی سه بعد مجزا را به همراه دارد: بعد عمودی[33]، بعد افقی[34] و بعد مرکز-پیرامون[35]. در بعد عمودی، اطلاعات کلی در بالا پیدا می‌شود و به‌تدریج به اطلاعات خاص در پایین تغییر می‌کند. بعد افقی اطلاعات معلوم[36] را در سمت چپ و اطلاعات جدید[37] را در سمت راست دارد. بعد سوم برای ساختاردهی به اطلاعات می‌تواند دیده شود زیرا راهی است برای سازمان‌دهی اطلاعات با قرار دادن اطلاعات مهم در مرکز و اطلاعات کم‌ارزش‌تر در خارج از موقعیت مرکزی. لیکن این بعد مرکز-پیرامون می‌تواند همچنین به‌عنوان پیوند مداخله کننده (واسط) بن دو بعد دیگر عمل کند.

دومین جزء با میزان برجستگی واحدهای نمادی[38] گوناگون بررسی می‌شود. عامل‌های درگیر در برجستگی عبارت‌اند از پیش نمایی-پس نمایی[39]، اندازه نسبی، تباین در مقدار آهنگ صدا[40] یا رنگ و تفاوت‌های در دقت کانون (مرکز توجه)[41].

سومین جزء، پیکره است و شامل خط‌های قاب‌بندی[42]، خط‌های تقسیم‌بندی[43] و خط‌های ارتباطی[44] بین واحدهای نمادی است. این دو جزء آخر به طرح‌بندی انتشار و مخصوصاً واحدهای غیرکلامی و فرامتن[45] ها مربوط می‌شوند.

 با توجه به اجزاء بالا، پنداشته‌های کلی برای شیوه نگاه کردن افراد هنگام خواندن قابل‌استخراج است:

1. خوانندگان اطلاعات جدید را ترجیح می‌دهد و انتظار دارند که آن را در سمت راست فضای نمادی ببینند[46].

2. خوانندگان اطلاعات کلی‌تر را در بالا و اطلاعات خاص‌تر را در پایین فضای نمادی ترجیح می‌دهند.

3. خوانندگان اطلاعات مهم‌تر را در مرکز صفحه و اطلاعات کم‌ارزش‌تر را در پیرامون آن جستجو می‌کنند.

4. خوانندگان عناصر برجسته گرافیکی را جستجو می‌کنند.

5. خوانندگان فرامتن ها را جستجو می‌کنند.

6. خوانندگان عناصر مرتبط به هم را با قاب‌بندی ابزارهایی مانند خط‌ها و پیکان‌ها پیگیری می‌کنند.

7. خوانندگان قبل از نگاه دقیق‌تر به واحدهای خاصی، فضای نمادی[47] را پیمایش می‌کنند.

ازنظر کرس و ون لیووِن پذیرفتنی‌ترین مسیر خواندن هنگامی است که «آغاز با نگاه کلی به یک عکس باشد و سپس شروع جدید از چپ به راست، از سر صفحه به‌عکس باشد پس‌ازآن به‌صورت انتخابی خوانندگان به‌سوی بدنه متن شفاهی (کلامی) پیش بروند».

 فهرست منابع

Bojko, A. (2013). Eye Tracking the User Experience: A Practical Guide to Research (1st edition). Brooklyn, New York: Rosenfeld Media.

Grier, R. A., Kortum, P., & Miller, J. T. (2007). How Users View Web Pages: An Exploration of Cognitive and Perceptual Mechanisms. In P. Zaphiris & S. Kurniawan (Eds.), Human computer interaction research in Web design and evaluation. Hershey, PA: Idea Group Pub.

Holsanova, J. (2006). Entry points and reading paths on newspaper spreads: comparing a semiotic analysis with eye-tracking measurements. Visual Communication, 5(1), 65–93. http://doi.org/10.1177/1470357206061005

Holsanova, J. (2012). New methods for studying visual communication and multimodal integration. Visual Communication, 11(3), 251–257.

Johnson, J. (2014). Designing with the Mind in Mind, Second Edition: Simple Guide to Understanding User Interface Design Guidelines (2 edition). Amsterdam ; Boston: Morgan Kaufmann.

Lee, J., & Ahn, J.-H. (2012). Attention to Banner Ads and Their Effectiveness: An Eye-Tracking Approach. International Journal of Electronic Commerce, 17(1), 119–137.

Liversedge, S. P., & Findlay, J. M. (2000). Saccadic eye movements and cognition. Trends in Cognitive Sciences, 4(1), 6–14.

Mulvey, F., & Heubner, M. (2012). Eye Movements and Attention. In P. Majaranta, H. Aoki, M. Donegan, D. W. Hansen, J. P. Hansen, A. Hyrskykari, & K.-J. Räihä (Eds.), Gaze Interaction and Applications of Eye Tracking: Advances in Assistive Technologies (pp. 129–152). IGI Global.

Pollatsek, A., Reichle, E. D., & Rayner, K. (2006). Tests of the E-Z Reader model: Exploring the interface between cognition and eye-movement control. Cognitive Psychology, 52(1), 1–56. http://doi.org/10.1016/j.cogpsych.2005.06.001

Reichle, E. D., Pollatsek, A., & Rayner, K. (2006). E–Z Reader: A cognitive-control, serial-attention model of eye-movement behavior during reading. Cognitive Systems Research, 7(1), 4–22. http://doi.org/10.1016/j.cogsys.2005.07.002

Reichle, E. D., Rayner, K., & Pollatsek, A. (2003). The EZ Reader model of eye-movement control in reading: Comparisons to other models. Behavioral and Brain Sciences, 26(04), 445–526.

Reichle, R., Rayner, K., & Pollatsek, A. (2000). Comparing the EZ reader model to other models of eye movement control in reading. Retrieved from http://cogprints.org/1169/

Richardson, D. C., Dale, R., & Spivey, M. J. (2007). Eye movements in language and cognition. In M. Gonzalez-Marquez (Ed.), Methods in cognitive linguistics (pp. 323–344). Amsterdam ; Philadelphia: John Benjamins Pub.

Schotter, E. R., Angele, B., & Rayner, K. (2012). Parafoveal processing in reading. Attention, Perception, & Psychophysics, 74(1), 5–35. http://doi.org/10.3758/s13414-011-0219-2

Simola, J., Kivikangas, M., Kuisma, J., & Krause, C. M. (2013). Attention and Memory for Newspaper Advertisements: Effects of Ad-Editorial Congruency and Location: Ad-editorial congruency and location effects. Applied Cognitive Psychology, 27(4), 429–442. http://doi.org/10.1002/acp.2918

[1] zahedi.m@stu-mail.um.ac.ir; mehdizahedin@gmail.com

[2] Skip

[3] Preferred

[4] Optimal

[5] A return sweep saccade

[6] Co-reference

[7] Lexical ambiguity

[8] Conscious

[9] Visual span

[10] Perceptual span

[11] Point of fixation

[12] Regressive saccades

[13] Where

[14] When

[15] lexical processing (word identification)

[16] balanced ambiguous words

[17] این وضعیت در زبان های راست به چپ بر عکس است.

[18] Contingent-change boundary

[19] Nonfoveal

[20] Parafoveally

[21] Phonological

[22] Morphological

[23] wrapping up

[24] garden-pathed

[25] Regression

[26] spilled over

[27] sentential and discourse context

[28] contextual cue

[29] semiotics of composition

[30] information value and structure

[31] salience

[32] framing

[33] vertical dimension

[34] horizontal dimension

[35] dimension of the centre–periphery

[36] given

[37] new

[38] semiotic units

[39] foregrounding–backgrounding

[40] contrasts in tonal value

[41] focus

[42] framing lines

[43] dividing lines

[44] connecting lines

[45] paratexts

[46] برای زبان های راست به چپ برعکس است.

[47] semiotic space

مهدی زاهدی نوقابی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *