روایتی کوتاه از یک نظریه: تغییر نام در قالب یخی
کرت زادِک لِوین[1] -از پیشگامان روانشناسی کاربردی و از صاحبنظران رفتار سازمانی در دهه 1990 میلادی- در چارچوب تغییر برنامهریزیشده، نظریه تغییر سه مرحلهای را مطرح کرد. او، تغییر برنامهریزیشده را فرایندی سه مرحلهای میداند: در نخستین مرحله از این فرایند که لِوین آن را در اصطلاح انجماد زدایی[2] نام مینهد، ضرورت تغییر احساس میشود. با درک و احساس این ضرورت، نخستین گام برای اجرای تغییر برداشته میشود. مرحله دوم فرایند، یعنی حرکت[3] [به سمت تغییر] تمام فعالیتهای لازم انجام میشود تا تغییر رخ دهد. این تغییر در مرحله پایانی که انجماد دوباره[4] است تلاش میشود تا تغییر ایجادشده تثبیت شود.
اجازه دهید تغییر نام رشته را به عنوان تغییری برنامهریزیشده در چارچوب نظریه لِوین بنگریم. این نظریه را میتوان با تصویری ساده شرح داد؛
تصور کنید تکهای از یخ بیشکلی در اختیار شما قرار دادهاند تا در فستیوال شهر یخی شرکت کنید. تصمیم میگیرید آن را به صورت آجرهای مکعبی درآورید تا یک ایگلو[5] بسازید. یادتان باشد قرار نیست چیزی از این یخ را از دست بدهید. بنابراین جعبهابزار شما اینجا دیگر کارآمد نیست و بهتر است آن را فراموش کنید. سادهترین کاری که برای شروع میتوانید انجام دهید این است که …؟ حتی اگر با لِوین هم آشنا نباشید کاری که میکنید این است: یخ را حرارت میدهید (انجماد زدایی). البته حتماً ظرف و حرارت مناسب را در نظر میگیرید. نه آنقدر زیاد حرارت میدهید که تمام یخ بخار شود و نه آنقدر کم که مخلوطی از آب و یخ بسازید. به اندازه! حالا وقت آن رسیده است که قالبهای مورد نظرتان را بیاورید و آنها را پر کنید (حرکت به سمت تغییر). اما هنوز کارتان تمام نشده است. هرچند ظاهراً آب، شکل قالب را به خودش گرفته اما لازم است آن را منجمد کنید تا بتوانید از قالبهای مناسب و دلخواهتان استفاده کنید (انجماد دوباره). اگر انجماد دوباره را خوب انجام داده باشید میتوانید مطمئن باشید تا تمام شدن این روایت قالبهایتان به همان شکل باقی خواهند ماند!!
این استعاره، تصویری کلی از نظریه لِوین است. اگر به تغییر نام در چارچوب نظریه لِوین بنگریم میتوان به چند نکته برجسته اشارهکنیم؛
– مرحله انجماد زدایی: آماده ساختن بستر و زمینه مناسب برای این تغییر نام. به نظر میرسد پیش از اینکه تغییر نام به عنوان یک تغییر برنامهریزیشده در دستور کار متولیان رشته قرار بگیرد، در میان بسیاری از حرفهمندان و فعالان جامعه علمی، کشش و تمایلی برای وقوع این تغییر به وجود آمده بود. اگر از دیدگاه نظریه تغییر برنامهریزیشده بخواهیم به این مقوله نگاه کنیم، وضعیت این مرحله را میتوان به تکه یخی تشبیه کرد که ناهمگون بوده است؛ برخی قسمتهای آن نیاز به حرارت بیشتری داشته و برخی دیگر، خود شروع به ذوب شدن کرده است. اما اینکه هر قسمت از این تکه یخ چه وضعیتی داشته است، موضوعی است که به نظر میرسد چندان در این مرحله مورد توجه قرار نگرفت و تنها پژوهشهایی اندک و ناکافی در مورد آن انجام شد. طی دو دهه اخیر، تنها 6 پژوهش جدی در داخل کشور در ارتباط با تغییر نام به انجام رسید[6]. آنچه در نتایج اغلب این پژوهشها گزارششده، تمایل به تغییر نام در میان افراد درون رشته بوده است. اما این سؤالها در مرحله اول بیپاسخ ماند: اینکه چرا این تمایل به وجود آمد و بهترین راههای پیوند زدن این تمایل با تغییر نام چیست؟ چرا این تمایل حداکثری برای تغییر دادن نام، تمایز آشکاری در نامهای مطلوب پیشنهادشده از سوی جامعه علمی داشته است؟ و این اختلاف دیدگاه در انتخاب نام چه دلایلی میتواند داشته باشد؟
– مرحله حرکت به سمت تغییر: حرکت به سمت تغییر نام توسط جمعی از صاحبنظران این رشته هدایت شد. کمیته برنامهریزی کتابداری و اطلاعرسانی در وزارت علوم، از اوایل سال 1390، تغییر نام را به صورت رسمی در دستور کار خود قرارداد. این کمیته در نخستین گامهای خود ابتدا رویکردی را برای تغییر نام برگزید و پژوهشهای داخلی و خارجی مورد بحث و تحلیل قرار گرفت (یافتن قالب مناسب برای یخ ذوبشده). در نهایت سه نام (سه قالب) انتخاب و از میان آنها علم اطلاعات و دانش شناسی قالب مناسبی تشخیص داده شد. این نام رسماً در تابستان سال 1391 اعلام شد. اما این قالب انتخابشده چقدر مناسب است؟ چقدر با اهداف و کارکردهای رشته همخوانی دارد؟ تا چه میزان میتواند با گرایشهای تحصیلی و محتوای درسی آنها همخوان باشد؟ مسلماً از قالبی که برای ساختن ایگلو (خانه یخی اسکیموها در مثال بالا) در نظر گرفتهایم نمیتوان برای لیوان آب استفاده کرد، همان طور که نمیتوان آن را به جای قالب دایرهای شکل یخی بکار برد. شاید کلید این پرسشها نزد آیندهپژوهان است اما این پاسخها با گذار از این مرحله چقدر میتواند کارآمد باشد؟
– مرحله تثبیت تغییر: با گذشت نزدیک به دو سال از تغییر یافتن نام، به نظر میرسد انجماد دوباره هنوز به طور کامل رخ نداده است. واکنشهایی که به تغییر نام داده شد نشان میدهد پرسشهایی بدون پاسخ در ذهن بسیاری از اهالی این رشته باقی مانده است[7]. گمان میرود این تغییر نام بتواند انتظارهایی را برآورده کند و شروعی باشد برای یک تغییر دوباره.
میتوان اینگونه نتیجه گرفت تغییر نام بخش عمدهای از مسیری را که لازم بود، طی کرده است و اکنون در مرحله سوم در حال تأثیر نهادن بر فرایندهایی است که تغییرشان بسیار پیشتر یا دست کم همزمان با هجمه تغییر نام آغاز شده است. نمونه این فرایندها را میتوان در تغییر محتوای درسها و گرایشهای تحصیلی پیدا کرد. در این تغییرها، نمیتوان برهمکنش میان تغییر نام و تغییر محتوا و گرایشهای تحصیلی را انکار کرد. شاید بتوان ادعا کرد که اکنون دیگر تغییر عنوان رشته، سرآغازی است بر تغییر اجزاء دیگری از رشته. به نظر میرسد برای هر کدام از این تغییرها -همانند روایتی که در ابتدای این نوشته در بخشهای سهگانه انجماد زدایی، حرکت و انجماد دوباره مطرح شد- تلاش مضاعفی لازم است تا این قالب یخی درحالیکه برنامه محتوایی خود را در حال تغییر و شکلگیری مداوم میبیند، ماهیت اصلی خود را به شکلی استوار و پایدار حفظ کند.
برف آب نشانهای از توست،
ای بهار، زمستان فروپاشید،
و چه زیرکانه تغییر را پذیرفت،
رفت تا اگر دوباره پاییز آمد، بیاید،
و خزان را در خود فرو بَرَد،
فروبرد، یخ بزند و فروپاشد،
فروپاشد تا بهار طناز شکوفه بارد،
و من باید تغییر را بفهمم،
بهار رفتنی است، ایستادن و نرفتن بیمعنی است. “تنها”
[1] Kurt Zadek Lewin
[2] unfreezing
[3] moving
[4] refreezing
[5] Iglooخانه یخی اسکیموها:
[6] بنگرید به: داورپناه، محمدرضا، فتاحی، رحمتاالله، خسروی، عبدارسول (1388). نظرسنجی از جامعه کتابداری و اطلاعرسانی ایران پیرامون نام رشته و احتمال بازنگری در آن. اطلاعشناسی، 6 (24)، 3-32.
[7] بنگرید به نظرات خوانندگان در: مهراد، جعفر (1391، 28 شهریور). “سرانجام نام رشته کتابداری تغییر یافت: علم اطلاعات و دانششناسی”. خبرگزاری کتابداری و اطلاعرسانی ایران (لیزنا). بازیابی 10 اردیبهشت، 1393، از : سرانجام-نام-رشته-کتابداری-تغییر-یافت-علم-اطلاعات-و-دانش-شناسی-http://www.lisna.ir/Talk/10010