خودسازی خلّاق زمینهساز موفقیت در قلمرو علم اطلاعات و دانششناسی
تمایل دارم که بحث خود را با دو پرسش زیر آغاز کنم:
در رشته ما چه نوع افرادی موفق میشوند؟ و راز موفقیت چنین اشخاصی چیست؟
برای پاسخ به این پرسشها بهترین روش آن است تا افراد موفق در رشته و حرفه مورد بررسی و مطالعه قرار گیرند. بااینحال، واضح است که این افراد ازآنجهت موفق شناخته میشوند که توانستهاند در مواقع حساس زندگی علمی و حرفهایشان با بهرهگیری از گنجینه غنی دانشی و مهارتی، تصمیمگیریها و رفتارهای مناسب و شایستهای از خود نشان دهند. همچنین آثار مضبوط این افراد که ناشی از همان گنجینه دانشی، پشتکار و تصمیمگیریهای درست و به موقعشان برای خلق این آثار است، جلوۀ عینی و نمود دیگری از موفقیت آنها را برای ما بهعنوان شاهدان و بررسیکنندگان به نمایش میگذارد.
همانگونه که دانشمندان حوزه روانشناسی اعتقاد دارند، نیتهای درخشان و رفتارهای متعالی انسانهای موفق، در وهله نخست از نگرشها و دیدگاههای آنها در رابطه با مفاهیم و مقولههای تأثیرگذار بر سرنوشت آنها پیروی میکند. بدیهی است چنانچه عضوی از اعضای جامعۀ علمی و حرفهای حوزۀ علم اطلاعات و دانششناسی، نگرش و دیدگاه مثبتی در رابطه با مفاهیم سازنده فضای این قلمرو و همچنین فضای فرهنگی آن نداشته باشد، قادر نخواهد بود تا شولای موفقیت را بر تن کند. ازاینرو، ضروری است که از همان لحظه ورود به فضای رشته و از همان ابتدای دوره دانشجوئی، این نگرش به شکل اصولی و درست شکل بگیرد. اعضای هیئتعلمی گروههای آموزشی، با درک این نکته که دانشجویان نخستین تجربههای خود را از فضای رشته از طریق تعامل با اساتیدشان مزه مزه میکنند، میتوانند نقش اساسی و مؤثری در ایجاد نگرشهای مثبت و سازنده ایفاء کنند. چنانچه خود اساتید نگرش مناسبی در این زمینه نداشته باشند و از قضای روزگار و برحسبتصادف در این جایگاه قرارگرفته باشند، کار دشوارتر میشود و نمیتوان انتظار داشت دانشجویان از تعامل با چنین افرادی، دیدگاه مترقی و سازندهای به دست آورند. از سوی دیگر، اغلب دانشجویان و حرفهمندان این رشته از دیدگاه منفی و یا غیرترغیبکننده جامعه نسبت به این رشته گلایه دارند و معتقدند که فشار اجتماعی برای تحصیل و فعالیت در رشتههایی که دارای شهرت و یا سودآوری مادی ملموسی هستند، بیشتر است.
این دیدگاهها ناشی از باورهای هنجاری هستند که در جامعه ما شکلگرفته و تحت تأثیر شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مختلف، سببساز ارزشگذاریهای نامتعادلی از سوی جامعه در این زمینه شدهاند. بااینحال، اعضای قلمرو علمی ما بهخوبی به این نکته واقف هستند که اطلاعات و دانش میتوانند نقشی اساسی در توسعۀ همهجانبۀ (اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی فناوری) یک جامعۀ دانائیمحور داشته باشند. در چنین جامعهای، نگرش درستی در رابطه با اهمیت اطلاعات و دانش در تمام تصمیمگیریهای زندگی فردی و گروهی وجود دارد و اعضای این جامعه بهخوبی نیاز به داشتن متخصصانی برای ذخیره، پردازش، سازماندهی، اشاعه و آموزش سواد اطلاعاتی را درک میکنند. بدیهی است که برای تحقق چنین جامعهای نیاز است تا در گام نخست این باور در خود اعضای حوزه علمی و حرفهایمان ایجاد شود تا آنها بتوانند باور خود را به جامعۀ بزرگتری که در آن زندگی میکنند سرایت دهند.
از سوی دیگر، انسانهای موفق به توانائیها و مهارتهای خود ایمان دارند و قادرند از این قابلیتها در مواقع مقتضی و به بهترین نحو ممکن استفاده کنند. این توانائیها و قابلیتها نیز بهطور مستقیم از مجموعه دانشی آنها نشأت میگیرد و احساس خودکارآمدی و اعتمادبهنفس آنها را شکل میدهد. جامعه دانائیمحور به متخصصانی از قلمرو علم اطلاعات و دانششناسی نیازمند است که توانمندیها و مهارتهای ویژهای در هدایت و آموزش مردم بهمنظور استفاده بهینه از اطلاعات برای تمام ابعاد مختلف زندگی آنها داشته باشند. همچنین این متخصصان میبایست دانش و مهارت ایجاد بسترهای مناسب فنی و علمی برای استفاده بهینه از اطلاعات و دانش را در سطح چنین جامعهای پدیدآورند. در چنین فضائی است که متخصصان برخوردار از قابلیتهای دانشی و مهارتی مناسب قادر خواهند بود تا تجزیهوتحلیل مناسبی از موانع و مشکلات پیشروی جامعه داشته باشند. این افراد، اهداف و مأموریتهای رشته و حرفه خود را با توجه به این شرایط و همچنین تحولات پدید آمده در عرصههای مختلف علمی و اجتماعی روزآمد و کارآمد نگه میدارند. بدین ترتیب زمینۀ پیدایش آثار راهگشا و بروز رفتارهای موفق از طرف افراد پیشرو و با دانش که بهموقع اقدام به خودسازی نگرشی، دانشی و مهارتی کردهاند، پدید میآید.
برای انجام خودسازی دستورالعمل واحدی نمیتوان برای همه اعضای جامعه علمی و حرفهای ارائه داد. بااینحال، مطالعۀ زندگینامه و شرححال افراد موفق در رشته و حرفه نشان میدهد که آنها برای خودسازی خود از روشهای متفاوت و گاه خلاقانهای استفاده کردهاند. در رشته ما نیز بزرگان و افراد موفق زیادی بوده و هستند که زندگی و راه و روش تعامل آنها با پدیدههای مختلف، میتواند الگوی مناسبی برای دانشجویان و حرفهمندان تازهکار باشد. بزرگانی همچون ایرج افشار، پوری سلطانی، نوشآفرین انصاری، دکتر عباس حری، دکتر محمدحسین دیانی، دکتر فتاحی و سایر بزرگان از جمله نمونههایی هستند که همواره از روشهای خلاقانه و بدیعی برای خودسازی درونی خود بهره برده و موفق شدهاند در نتیجه این خودسازی، تأثیر ملموس و ماندگاری بر روند پیشرفت جامعۀ علمی و حرفهای خویش بگذارند.
عضویت در مجامع علمی و حرفهای همچون انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران و ایفای نقش سازنده در توسعه کمی و کیفی آن و همچنین حضور در همایشها و کارگاههای تخصصی و حرفهای از جمله مواردی است که زمینۀ برقراری تعامل بینفردی دانشجویان و حرفهمندان را با افراد موفق فراهم میکند و آنها را با راز و رمز موفقیت این افراد بیشازپیش آشنا میسازد. همچنین مطالعۀ آثار و زندگینامۀ این بزرگان نیز میتواند سرنخهای لازم را در رابطه با نحوۀ تعامل این افراد با شرایط نامساعد و بهکارگیری مهارتها و توانمندیهای خود در مواقع مقتضی به دست دهد. اکتفا نکردن به آموزشهای رسمی، داشتن روحیۀ کنکاشگری و تعاملی و همچنین استفادۀ بیشتر از ظرفیتهای فکری خود همراه با حفظ پشتکار لازم و روحیۀ مناسب از جمله ویژگیهایی است که این افراد موفق به شکل ذاتی و یا اکتسابی از آنها بهرهمند بوده و هستند. ویژگیهای برجستۀ یادشده این قابلیت را به آنها داده تا با استفاده از تجربیات و خلاقیت ناشی از ذهن پویای خود، بهصورت مداوم فرایند خودسازیشان را ادامه دهند و خیر و منفعت آن را به جامعه برسانند. امید که با بهرهگیری از این تجربیات و مطالعۀ دقیق این سرنخها بتوان زمینۀ موفقیت خویش را در جامعۀ علمی و حرفهای پدید آورد.