به کجا میرویم؟ نقدی بر گرایش به انتشار مقاله ISI در ایران
چند سالی هست که در حوزۀ دانش و پژوهش کشور ما، امری معمول و شایع در همه جای دنیا، اهمیتی فوقالعاده و استثنایی یافته و اگر از این وضعیت هیجانی گذر کنیم، چه بسا در آیندۀ نزدیک مایه خُسران و موجب بحران شود. بسیاری تصور میکنند که تنها راه پیشرفت علمی کشور، انتشار مقالهها در نمایههای بینالمللی، بویژه مجلههای نمایهشده در ISIاست، اما افرادی نیز وجود دارند که ISIرا ملاک اصلی پیشرفت علمی نمیدانند. مخالفتها و موافقتها با نگارش مقاله درISI از زمانی اهمیت بیشتری پیدا کرد که نمایهسازی مقالهها درISI یکی از معیارهای مهم در آئیننامه ارتقای اعضای هیات علمی شد[3] و به احتمال فراوان همین باعث گرایش اساسی پژوهشگران به انتشار مقاله در این مجلهها شد. براساس اين آئيننامه به نویسنده مقاله پاداش مالي قابل توجهی داده ميشد، در عين حال نشر اين گونه مقالهها در ارزيابي امتيازهای مربوط به ارتقای علمي اعضاي هيئت علمي، وزن قابل توجهي يافت.
اگر چه هماکنون آئیننامه ارتقا بازنگری شده[4] و ارائه طرحهای کاربردی و کرسیهای نظریهپردازی، ثبت اختراع، کسب رتبه در جشنوارههای ملی و بینالمللی مرتبط با حوزه تخصصی، و انتشار مقاله در ISC (پایگاه استنادی علوم جهان اسلام) نیز جزئی از این ارتقا محسوب میشوند، اما همچنان مخالفان و موافقان باISI بر سر عقاید خود پافشاری میکنند. طیف متنوع چهرههایی که در مخالفت با رسمیت یافتن چنین ملاکی در صحنه حاضر شدند قابل است؛ از دکتر رضا داوری[5] (1387)، دکتر محمدحسین دیانی (1389) و دکتر مهدی گلشنی (1385) تا دکتر نعمتالله فاضلی (1386) و مهندس عباس جاسبی (1390)، در مقابل موافقان بسیاری درباره ادعاي رشد علم بر اساس تعداد مقالههای منتشر شدهISI و تعداد استنادهاي اين مقالهها به نگارشمقالهروي آوردهاند که شاخصترین این افراد دکتر محمدعلی زلفیگل (1392) است. شاید ضروری باشد تا نگاهی به این وضعیت داشته باشیم و به اين پرسش اساسی بپردازیم که کدام يک از طرفين اين چالش درست ميگويند: آيا ميزان فعاليت پژوهشي و علمي يک عضو هيأت علمي را ميتوان به کمک ميزان نشر مقالهها خارجي وی محک زد يا خير؟ آيا افزايش مقالههای ايرانيان در مجلههای علمي خارجي نشاندهنده رشد مناسب و هدفمند علم در ايران است؟ هر دو پرسش درباره جايگاه نشر مقاله خارجي است.
دکتر محمدحسین دیانی[6] (1380) در نوشتهای کوتاه با نام «کوچ اندیشهها»، معايب اجراي آئيننامه ارتقا را شرح داد و تصريح كرد كه «هر اقدام تشويقي بايد رشد، بالندگي، سرزندگي و پويا شدن مراكز تحقيقاتی داخلي و منابع تبادلات اطلاعات علمي را ابتدا در داخل و سپس در خارج از ايران به دنبال داشته باشد». وی بیان داشت که به اندیشههایی روی بیاوریم که بنیادهای تولید و اشاعه دانش را در داخل کشور تقویت میکند و جایگاه ایران را در سهم دانش جهانی ارتقا میبخشد.
نوع رویکرد موجود به بالا بردن تولید علم در ایران، بویژه تأکید بر افزایش تعداد مقالههای چاپ شده در مجلههای مورد تأئید موسسه ISIمورد انتقاد بسیاری از صاحبنظران در برخی کشورها و از جمله ایران قرار گرفته است (فتاحی، 1390). نافذترين افراد مخالف اين ادعا، دكتر رضا داوري اردكاني است كه «وصيتنامه علمي» خود را به اين موضوع اختصاص داد. وی این رویکرد را نامناسب تشخیص داده و میگوید: «حرفى نيست، مقالهنويسى در مجلههاى ISIرا تشويق كنيم، اما الزام دانشمندان به اين كار و موكول كردن ارتقا در مراتب دانشگاهى به داشتن مقاله در ISIنشانه خوبى نيست و شايد با روح علم ناسازگار باشد».
دکتر داوری اردکانی (1387) در کتابی تحت عنوان «علم و سیاستهای آموزشی–پژوهشی» در زمینه برداشتهای سطحی از مفهوم تولید علم هشدار داد. وی بر این باور است که: «از حدود پنجاه سال پیش که مسئله پژوهش در کشور ما مطرح شده است، پیشرفت علم را در ظاهرترین صورت آن یعنی در افزایش تعداد مقالهها دیدهاند و این کم اعتبارترین شاخص و ملاک را ملاک مطلق و قطعی پیشرفت علم تلقی کردهاند. البته تعداد مقالهها و کتابها اگر دقیق و تحقیقی باشد نشانه پیشرفت علم است، اما وقتی این نشانه یعنی افزایش تعداد مقالهها، جای علم و پیشرفت آن را میگیرد یا اصل اساسی سیاست علم میشود، میتوان گفت که ترتیب و نظام جهان علم چنانکه باید درک نشده است و نظم و برنامه پژوهش وجود ندارد». وی همچنین اعتقاد دارد «از جهت وقوعی، قضیه معکوس است یعنی تا علم و نظم علمی نباشد، مقالههای خوب و دقیق و تحقیقی کافی نوشته نمیشود. میگویند دانشگاه و پژوهشگاه داریم و کسانی در آنجاها پژوهش میکنند و مقاله مینویسند پس میتوان آنها را تشویق و وادار کرد که بیشتر پژوهش کنند و بنویسند و به این ترتیب تعداد مقالهها افزایش مییابد و علم پیش میرود ولی این تلقی مکانیکی که از دهها سال پیش تنها اصل و رهآموز علمِ کشور بوده هیچ معجزهای نکرده و گشایشی از آن حاصل نشده است». وی توسعه علمی حاصل از این رویکرد را توهمی بیش نمیداند و با اشاره به لزوم توجه به علوم انسانی در تدوین سیاست علم میافزاید «یکی از کمکهای علوم انسانی میتواند این باشد که ملاکهای پیشرفت علم و راههای آن را نشان دهد و بفهماند که برای توسعه علم باید شرایط را مهیا کرد و صرف التزام به نوشتن مقاله به زبان خارجی و چاپ آن در مجلههای کشورهای دیگر کارساز نیست و شاید گاهی ناآشنایی با طبیعت علم باشد». وی انتشار مقاله در مجلههای خارجی را نوعی فرار مغزها قلمداد میکند و میگوید «اگر وظیفه دانشمندان نوشتن مقاله و فرستادن آن به خارج است، چرا باید از فرار مغزها ناراضی باشیم».
بسیاری از موافقان انتشار مقاله در ISIاز جمله دکتر محمدعلی زلفیگل (1392) نیز با کلیات این سخنان موافق هستند، اما معتقدند توسعه علمي کشور، نه تنها توهم نيست، بلکه واقعيتي انکارناپذير است. فرآيند پژوهش در مرزهاي دانش، علاوه بر رشد تعداد مقالههای علمي کشور، پيامدهاي بسيار با ارزشتري به همراه داشته است. در اين سالها، نسل جديدي از پژوهشگران کشور تربيت شدهاند که علاوه بر آشنايي به روش تحقيق در مرزهاي دانش، نگاهي جدي به حل مسائل و موضوعات مورد نياز کشور دارند و در اين زمينه به موفقيتهاي بزرگي نيز دست يافتهاند.پيشرفتهاي اخير علمي ايران در زمينههاي پزشکي، صنايع دفاعي و هستهاي، از جمله بارزترين اين دستاوردهاي علمي است. از سوي ديگر، در اين سالها به موازات افزايش توليد مقالههای علمي، گفتمان علمي که قرنها در اين مملکت غريب و دور افتاده بود، به عنوان يکي از گفتمانهاي رايج مسئولان کشور تبديل شده است (مختاری، 1386). از نظر این افراد انتشار مقاله در ISI نه تنها فرار مغزها نیست، بلکه منجر میشود صاحبنظران علم بتوانند آن را ارزیابی و کم و کاستیهای آن را گوشزد کنند. به راستی آيا ما در همه زمينههاي علمي علوم پايه و فني و مهندسي به آن درجه از توانايي رسيدهايم كه بينياز از ارزيابي ديگر دانشمندان جهان باشيم؟
گرچه انتقاديهاي دكتر داوري اردکانی جنبه كيفي مسئله را مورد توجه قرار داده است، اما جنبههاي كمّي مسئله نيز در حال رخ دادن است. يكي از مهمترين اين موارد، در ميزگرد نقش ISI در رشد علمي ايران كه در سال 1386 تشكيل شد، مطرح شد. در اين ميزگرد اعلام شد تنها 2 درصد از مقالههایISI در داخل كشور قابل استفاده است، به این معنی که ما با هزينه ايران به توليد مقالههایي ميپردازيم كه به رشد علمي غرب كمك ميكند (دیانی، 1389).
براي سنجش رشد علمي كشور صرف اين كه مقالهاي درISI منتشر شده، كافي نيست و نبايد باقي عناصر پيشرفت ملي را ناديده گرفت. مقاله يكي از ابزارهاي توسعه است، اما همه شاخصهاي توسعه، وابسته به چاپ مقاله در مجلههایISI نيستند و نبايد براي سنجش شاخصهاي توسعهيافتگي تنها به چاپ مقالهها در مجلههای ISI اكتفا كرد.توليد علم مفهوم وسيعی را در بر میگيرد که مدارک علمی، بخش مهمی از آن محسوب میشوند. در ميان مدارک علمی نيز مقالهها جايگاه مهمی دارند. در عين حال، در علمسنجی علاوه بر شاخصهای مربوط به نمايهسازی مقالهها که اطلاعات آن با استفاده از پايگاههای استنادی به دست میآيد، شاخصهای ديگری همچون «ميزان دستيابی به فنآوري»، «پروانههای ثبت اختراعات»، «ارزش قراردادهای حاصل دستاوردهای علمي» و مانند آن وجود دارد که مورد توجه قرار میگيرد. اگر شاخصهای ديگر را به تناسب رشد مقالهها تقويت نکنيم، مقالهگرا و مدرکگرا میشويم و در نهايت نتايج آنها به صنعت، فنآوری و رفع مشکلات کشور پيوند زده نمیشود. هماکنون بررسیها نشان میدهد که به نسبت هر 100 هيات علمی کشور، 99 مقاله و تنها يک اختراع وجود دارد (نوروزی چاکلی، 1388) و این بیانگر این واقعیت است که در سالهای اخیر تعداد مقالههای علمی دانشمندان ایرانی رشد قابل قبولی داشته، ولی از نظر میزان ثبت اختراعها به عنوان یکی از شاخصهای فناوری وضعیت مطلوبی نداریم. بنابراین صرف چاپ اين مقالهها فايده چنداني ندارد، بلكه در گردونه اقتصاد دانشبنيان بايد علم ما به فنآوري تبديل شود. يعني ايده به محصول تبديل شود تا ما بازار فنآوري داشته باشيم.
حتی چنانچه، به دلیل ضرورت رقابت ایران با سایر کشورهای در حال رشد، پژوهش از اولویت واقعی در دانشگاهها برخوردار باشد، شاید یکی دیگر از نکاتی که در این راستا مورد غفلت واقع شده است، عدم توجه به نیازهای واقعی جامعه، بویژه نیازهای بومی در فعالیتهای پژوهشی است. برعکس،
تاکید بر چاپ مقاله انگلیسی در مجلههای خارجی میتواند جامعه دانشگاهی ما را از پاسخ به نیازهای بومی غافل کند و حتی موجب فرار مغزها شود، هرچند که فرد پژوهشگر (یعنی نویسنده مقاله) به لحاظ فیزیکی در ایران زندگی کند. در واقع، اندیشه و مغز وی مهاجرت کرده است (فتاحی، 1390).
نکته مهم دیگری که نباید از آن غافل بود این است که در جریان رقابت و رسیدن به توان بقا در محیط کنونی دانشگاهها، گاه افراد ضعیف بهناچار از ترفندهای دیگری غیر از دانش خود سود میجویند. توسل به سوء استفاده از دستاوردهای پژوهشگران دیگر و نسخهبرداری از مقالههای دیگران یکی از این راههای غیراخلاقی برای شرکت در مسابقهای است که اعضای هیئت علمی را به رقابت وادار میکند. در همین چند سال گذشته که نبرد گلادیاتوری در دانشگاههای ایران نیز شدت گرفته است، شاهد چنین سوء استفادهها و دزدیهای علمی بودهایم. برخی از این موارد داخلی بوده و بازتاب آن تنها در محافل علمی داخل کشور مطرح شده است، اما برخی دیگر، مواردی بوده است که اعضای هیئت علمی متاسفانه مقالههای منتشره پژوهشگران خارجی را آن هم به شکل کامل به نام خود در مجلههای دیگر به چاپ رسانیدهاند و از این بابت اعتبار دانشگاهها و پژوهشگران ایران را در سطح بینالمللی خدشهدار کردهاند(فتاحی، 1390). اینجاست که انسان باید از افتادن در ورطه علم غیرمفید به خداوند متعال پناه برد: اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع[7].
در جهان پرشتاب امروز، لزوم ارتباط با جهانِ علم، امري بديهي و روشن است و ارائه و نقد پيشرفتهاي علمي در مجامع بينالمللي موجب قوام، همافزايي و بالا رفتن جايگاه علمي كشور ميشود. اکنون چه بخواهیم و چه نخواهیم، همه در همه جا حاضرند، اما اگر حضور موثر میخواهیم باید بکوشیم جهان پژوهش را بنیاد کنیم و در پی مسائل حقیقی و نه انتزاعی باشیم. در این صورت، هم علم کارساز داریم و هم در عرصه جهانی و در رتبهبندی علم کشورها جای مناسب پیدا میکنیم. اما اگر غایت اسم و شهرت و رتبه باشد، امکان و احتمال انحراف و ظاهرسازی بسیار است و اگر هیچ انحرافی هم نباشد دانشمندان در مسابقه پرنویسی از پژوهش جدی روی میگردانند و احیاناً به کارهای عادی و پیش پا افتاده که به درد هیچ چیز و هیچ کس و هیچ جا نمیخورد میپردازند. علم اگر بیگانه با جامعه باشد و جامعه نداند که دانشمندان خود چه میکنند و برای چه به پژوهش میپردازند و ثمره پژوهشآنها در چیست، بیگانه و دورافتاده و بیاثر است. به هر حال علمی که برای توسعه کشور لازم است باید در سیستم علمی متناسب با توسعه علمی کشور جایی داشته باشد.
نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که چاپ مقالهها در ISI در حوزههاي مختلف علمي قابل مقايسه با يكديگر نيست و به دلیل تفاوتهای ماهوی علوم میتوان گفت ISI متناسب با نيازهاي علوم انساني نيست. ما باید نگاه و زاویه دید خود را وسیعتر کنیم و البته نگاه بینالمللی و نگاه بومی هیچکدام به تنهایی کافی نیست، بلکه باید جامعنگرتر باشیم و به موازات چاپ مقالهها در مجلههای بينالمللي ISI،بايد به فضاي علمي و پژوهشي داخلي احترام بگذاريم و به مجلههای علمي- پژوهشي داخلي نيز اهميت بدهيم. در این میان، تقویت نشریات علمی داخلی و حذف وابستگی به ISI و جایگزینی مرکزی مثل ISC (پایگاه استنادی علوم جهان اسلام) را باید اقدامی مناسب برای برونرفت از چنین وضعیتی محسوب کرد.
عوامل مهم مؤثر در توليد علم شامل منابع انساني، ملزومات پژوهشي، مديريت كلان و عالمانه، سيستم نمايهسازي توانمند، استانداردهاي علمي است و در استانداردسازي بايد به عواملي از جمله ماهيت رشتهها، ماهيت بومي علم، ماهيت بينالمللي علم، موقعيت و محل، نوع سند علمي، مقطع و نوع ارتقا، كميت و كيفيت، نظري و عملي، محيط، دايره و محل انتشار، اخلاق علمي و كار تيمي و گروهي توجه شود (زلفیگل، 1392).
یکی از اهداف علم ایجاد ثروت و رفاه است، باید تلاش شود چرخه تولید علم و تبدیل آن به فنآوری کامل شود، فنآوری هم زندگی را راحتتر میکند. پس توسعه علمی به طور مستقیم با توسعه انسانی و رفاه رابطه دارد. برهمین اساس، شاخصهای توسعه علم و فنآوری نقش مهمی در شاخص توسعه انسانی دارند. خوشبختانه با تدوین نقشه جامع علمی کشور[8] و تعیین حوزههای راهبردی[9] و تدوین سیاست علمی کشور افق روشنی در انتظار نهضت تولید علم و آینده علمی کشور است و بر این اساس کشور ما در چند سال اخیر رشد قابل توجهی در شاخصهای زیرساختی علم داشته است.
و بالاخره نکته آخر اینکه تدوین سیاست علم موقوف به شناخت تاریخی علم و آشنایی با جهانی است که در آن به سر میبریم. سیاست علم و پژوهش باید متناسب با وضع علم در هر کشور باشد. سیاست علم را باید صاحبنظران هر کشور با توجه به شرایط و امکانهای خود تدوین کنند. علم نور است و نور مخفی نمیماند و همواره و در همه جا جوینده و خریدار دارد. ISI بدون علم هیچ است و نمیتواند به علم اعتبار دهد و یارای آن را ندارد که بر آفتاب علم سایه افکند، اما میتواند میزانی از اعتبار مقالههای علمی را از دید صاحبنظران آن علم نشان دهد
قصد این نوشتار به هیچ صورت، کوچک شمردن علم نیست، بلکه حمایت از دیدگاههایی است که به قوام جهان علم و پژوهش یاری میرساند. مطرح شدن دوباره این بحثها میتواند به ما یادآور شود که چه کمبودها و کاستیهایی داریم. به نظر من حتی دانشِ تکراری و پژوهش رسمی را هم گرامی باید داشت، اما نباید به چنین دانش و پژوهشی اکتفا کرد.
منابع
1. جاسبی، عباس (۱۳۹۰). مقاله ISI، معیار یا نیازمند معیار؟. روزنامه آفرینش، ۱۴ آبان ۱۳۹۰، ص ۱.
2. داوری اردکانی، رضا (1387). علم و سیاستهای آموزشی – پژوهشی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
3. دياني ، محمدحسين (1361). کتابسنجی.نشر دانش، 3(2)، ص 40-47.
4.دياني، محمد حسين (1380). كوچ انديشهها. کتابداری و اطلاع رسانی، 4 (1)، ص. 1-7.
5. دياني، محمد حسين (1389). شواهد کاذب در بازنمون رشد علم ایران. کتابداری و اطلاع رسانی، 52 (4)، ص. 5- 8.
6. زلفی گل، محمد علی (1392). گفتوگو با خبرنگار پژوهشي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) بازیابی 3 مهر، 1392 از http://www.isna.ir/fa/news
7. فاضلی، نعمتالله (۱۳۸۶).چالشهای علوم انسانی در ایران. علوم اجتماعی دانشگاهعلامهطباطبایی،۳۱. بازیابی17مهر،1392از http://www.farhangshenasi.ir/persian/node/184
8. فتاحی، رحمت الله (1390). گلادیاتورهای عصر دانش. بازیابی 3 مهر، 1392 از http://www2.atfmag.info/1390/07/16/gladiator
9. گلشنی، مهدی و اکبر حیدری (۱۳۸۵). تحلیلی بر رشد مقالات ایران در تحت پوشش آی اس آی (ISI): چه باید کرد؟. پژوهشگران، ۸ و ۹. بازیابی 17 مهر، 1392 از http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/6280/6293/69806
10. مجمع تشخیص مصلحت نظام. (20 آذر 1382). سیاست های کلی برنامه چهارمتوسعه.بازیابی17مهر،1392از http://old.maslahat.ir/Contents.aspx?p=6e386897-5584-4ac0-835c-861690ab72f8
11. مختاری، بابک (1386). توسعه علمی ایران توهم نیست. بازیابی 1 مهر، 1392 از http://www.afayaz.blogfa.com/post-11.aspx
12.نوروزی چاکلی، عبدالرضا (1388). علمسنجی ايرانی درگفتگوی تفصيلی با دکترنوروزیچاکلی.بازیابی6مهر،1392از http://www.nrisp.ac.ir/find.php?item=1.39.158.fa
[1]. این مقاله با دید کلاننگر به این موضوع میپردازد و مسائل مرتبط با رشته علم اطلاعات و دانششناسی را نیز در بر میگیرد. از طرف دیگر از آنجا که متخصصان رشته ما در حوزه علمسنجی در حوزه خرد (رشته علمسنجی در مقطع کارشناسی ارشد) و کلان (پایگاه استنادی جهان اسلام) مسئولیت و ارتباط با این موضوع پیدا میکنند، این مسئله برای پژوهشگران رشته اهمیت بیشتری پیدا میکند.
[2]. کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانششناسی و کارشناس مسئول کتابخانه و مرکز منابع علمی دانشکده علوم پایه دانشگاه شاهد تهران
[3].آئیننامه ارتقای مرتبه اعضای هیات علمی دانشگاهها و موسسههای آموزش عالی، پژوهشی و فناوری مصوب 18/8/1387
[4]. شیوهنامه اجرایی آئیننامه ارتقای مرتبه اعضای هیات علمی مصوب جلسه 679 مورخ 14/10/1389 لازم الاجرا از تاریخ 1/6/1390
[5] . رئیس فعلی فرهنگستان علوم
[6] . برای اولین بار در ایران دکتر محمدحسین دیانی (1361) در مقالهای با عنوان «کتابسنجی» نقش ميزان استفاده از مقالههای مجلههایISI در گزينش مجلهها براي مجموعه كتابخانهها را شرح داد و به نقد و بررسی شاخصهای مورد استفاده این موسسه پرداخت.
[7]. مفاتیحالجنان. تعقیبات نماز عصر.
[8]. سند مذکور پس از تهيه در سال 1386 برای تصويب به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه گشت. پس از بحث و تبادل نظر و همچنين اصلاحات اساسی بر روی آن، در نهايت سند نقشه جامع علمی کشور در بهمن سال 1389 درجلسه 679 شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخ 14/10/1389 به تصويب شورا رسيد.
[9]. در سیاستهای کلّی برنامه چهارم توسعه کشور (بند نهم در زمینه امور فرهنگی، علمی و فناوری) 6 حوزه علمی ریزفناوری، فناوریهای زیستی، اطلاعات و ارتباطات، زیست محیطی، هوافضا و هستهای به عنوان حوزههای راهبردی در نظر گرفته شده است.