تجربههای یک مدیر جوان و موفق در عرصه کتابخانههای دانشگاهی: گفتوگو با دکتر سیدمهدی طاهری
مصاحبهکنندگان: دکتر محمد زرهساز- فرامرز مسعودی
پیادهساز: اسراء زرهساز
تاریخ انجام مصاحبه: 26 دیماه 1396
زرهساز: خیلی ممنون آقای دکتر طاهری که فرصت انجام مصاحبه را در اختیار ما قرار دادید. همچنین از جناب آقای مسعودی هم خیلی متشکرم که ما را در این مصاحبه همراهی میکنند. به عنوان نخستین سؤال ممنون می شوم اگر کمی درباره ساختار مدیریتی کتابخانهها در دانشگاه علامه طباطبایی برایمان صحبت کنید.
طاهری: بسم الله الرحمن الرحیم، من هم عرض سلام و ادب و خیر مقدم دارم خدمت اساتید بزرگوار جناب آقای دکتر زرهساز و جناب آقای مسعودی عزیز و خیلی هم خوشحالم که در خدمت شما دو بزرگوار هستم. عرض کنم خدمتتان که شاید به دلیل این که کمی بحث مدیریت در کتابخانه های دانشگاه ما غیرسیستماتیک دنبال میشود، ویژگیهای مدیریتی در این دانشگاه کمی با دانشگاههای دیگر متفاوت است. همانطور که میدانید دانشگاه علامه از ادغام یک سری مؤسسات و مراکز آموزش عالی که قبل از انقلاب یا همان اوایل انقلاب فعالیت میکردند، در سال 1364 تشکیل شده است. از همان زمان هم که دانشگاه شکل گرفته، بحث کتابخانه مطرح بوده است. خوب این باعث شده است که زیرساخت برخی از دانشکدههایمان همان مؤسسات قبلی باشد مثلاً دانشکده بیمه و یا دانشکدههای مشابه، و همچنان مقداری حالت استقلال نسبیشان را هنوز که سالها هم گذشته است، حفظ باشند. اگرچه در حال حاضر مدیریت دانشگاه، مدیریتی یکپارچه است و دانشکدهها ساختار مشخص دارند و از ساختارهای وزارت علوم تبعیت میکنند ولی به هرحال ویژگیهای بومی در بحث نیروی انسانی و به خصوص در بحث مدیریت کتابخانهها تأثیرگذار است. ما دو ویژگی در دانشگاه علامه داریم: نخست این که براساس اساسنامه دانشگاه علامه، شیوه مدیریت کتابخانهها به صورت نیمه متمرکز است. یعنی سیاستگذاریها و خطمشیها از طریق کتابخانه مرکزی انجام میشود ولی اجرا توسط کتابخانههای دانشکدهای به صورت مستقل صورت میگیرد. البته در مورد کتابخانه دیجیتالی کاملاً متمرکز عمل میکنیم و سیستم نرمافزاری کتابخانهها نیز سیستمی یکپارچه با مدیریت کتابخانه مرکزی است.
زرهساز: چند کتابخانه دانشکدهای دارید؟
طاهری: در حال حاضر یازده کتابخانه که یکی از آنها هم در محل پردیس تحصیلات تکمیلی است. عرض میکردم براساس اساسنامه دانشگاه که سال 1364 ظاهراً تدوین شده است، چنین مدلی را دیدند. خوب این ویژگی نخست است که بر اساس این واقعیت بوده که مؤسساتی به صورت مستقل وارد ساختار دانشگاه شدهاند. این که بخواهند مثلاً از همان ابتدا با این مدیریت یکپارچه و موجودیت کلیتر به نام دانشگاه کاملاً هماهنگ بشوند چالشبرانگیز بوده است. هماهنگ کردن اینها یک زمانی برده است و این مشکلات بر روی بحث کتابخانههای دانشکدهای هم به طور طبیعی تأثیر گذاشته است. ویژگی دیگر هم به مشکلی دیگری برمیگردد که وجود داشته است، یعنی کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبایی از ابتدا جا و مکان (ساختمان) مستقل و ویژه خود نداشته است.
زرهساز: ولی کتابخانه مرکزی وجود داشته است؟
طاهری: بله کتابخانه مرکزی از ابتدا یعنی سال 64 وجود داشته ولی خوب مشکل این بوده که خود این مؤسسات از لحاظ فیزیکی هنوز تجمیع نشده و همه پخش بودند. هنوز هم دانشکده علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات، دانشکده بیمه و دانشکده ادبیات مستقل هستند و در جاهای مختلف شهر قرار گرفتهاند. به هرحال مدیریت جدید دانشگاه خیلی بر این موضوع تأکید داشت که اینها تجمیع بشوند. این کار تا حدی انجام شده است مثلاً دانشکدههای ارتباطات و مدیریت به پردیس منتقل شدند و این اتفاق برای بقیه دانشکدهها هم در حال انجام است. به دلیل جدا بودن دانشکدهها در قدیم، دانشگاه در آن موقع اصلاً یک پردیس مرکزی نداشته است. چون پردیس مرکزی نداشته مکانی هم برای فعالیت کتابخانه مرکزی وجود نداشته است. در دورههایی هم که پردیس ایجاد شده است توجهی به این موضوع نشده بود. کتابخانه مرکزی از حدود چهار سال پیش، نخست در چهارراه لشگر که قبلاً دانشکده روانشناسی بود حضور داشت. بعد از انتقال به پردیس دو سالی مهمان دانشکده ارتباطات بود. پیش از چهارراه لشگر مهمان دانشکدهای دیگر، و به همین منوال ادامه داشته است. و همین امر در گذشته باعث میشد مانند یک کتابخانه دانشکدهای با آن برخورد گردد. در مدیریت جدید که بنده از چهار سال پیش در خدمت دانشگاه هستم، که همزمان با همکاری من با دانشگاه بود، طراحی ساختمان جدید کتابخانه مرکزی آغاز شده بود. یا بهتر بگویم تنها ساختمان کتابخانه مرکزی از آغاز فعالیت دانشگاه تا کنون. من اول به عنوان مشاور طراحی ساختمان آمدم و بعد صحبت کردند به عنوان رئیس کتابخانه مرکزی همکاریم را شروع کنم. در حقیقت کتابخانه مرکزی تازه صاحبخانه شده است. ما در این چهار سال به سمت طراحی و ایجاد کتابخانه دیجیتالی رفتیم و سعی کردیم اثر بخشیمان را به عنوان کتابخانه مرکزی دانشگاه داشته باشیم ولی خوب به هرحال فضای فیزیکی هم تأثیرگذار بوده و هست. اگرچه تا کنون در فضای مجازی توانستهایم موفقیتهای خوبی داشته باشیم.
زرهساز: مدیران کتابخانههای دانشکدهای، اعضای هیئت علمی هستند؟
طاهری: بیشتر آنها بله. اما برخی کارمند هستند.
زرهساز: اعضای هیئت علمی خود دانشگاه یا کتابداران دانشگاه؟
طاهری: متفاوت هستند. برخی متخصصان علم اطلاعات هستند، مثلاً دانشکده مدیریت که رئیس آنجا کتابدار است و کارشناسی ارشد علم اطلاعات دارد. قبلاً در دانشکده روانشناسی نیز مسئول کارشناس ارشد علم اطلاعات بود که به بخش اداری منتقل شد. و بیشتر عضو هیئت علمی دانشگاه علامه.
زرهساز: این متخصصان رئیس کتابخانه هستند یا مدیران داخلی؟
طاهری: رئیس کتابخانه دانشکده هستند. در دانشکده ادبیات هم یک کتابدار متخصص داشتیم که رئیس شد و البته الان یک عضو هیئت علمی جایش را گرفته است. در بیمه اکو هم یک نفر کارشناس ارشد علم اطلاعات رئیس است. بیشترشان عضو هیئت علمی دانشکدهها هستند.
زرهساز: بعد اینها تمام وقت هستند؟
طاهری: خیر فقط آنهایی که کتابدار متخصص هستند تمام وقت همکاری میکنند.
زرهساز: رئیس کتابخانه مرکزی زیرمجموعه معاونت پژوهشی است؟ یعنی از معاونت پژوهشی به رئیس دانشگاه مرتبط میشود؟
طاهری: بله این جا زیر نظر معاونت پژوهشی است.
زرهساز: رؤسای کتابخانههای دانشکدهای با رئیس کتابخانه مرکزی چه ارتباطاتی دارند؟
طاهری: همان طور که پیشتر عرض کردم، بحث خطمشیها و سیاستگذاریهاست ولی چون فقط محدود به این است و دانشکدهها به دنبال حفظ استقلال نسبیشان هستند، بنابراین ما در مدیریت کتابخانههای دانشکدهایمان یک مقدار با چالش روبهرو هستیم. برخی همیشه هماهنگ هستند، برخیهایشان یک مقدار سخت عمل میکنند و ما اکنون به سمت این میرویم که مدیریتمان را متمرکز کنیم. چون به این شکل واقعاً منابعمان به خوبی مدیریت نمیشود. مثلاً تنخواههای خرید را از ما میگیرند. یعنی یک بودجه دو بار در سال به کتابخانه مرکزی اختصاص داده میشود و ما آن را بین کتابخانهها براساس درخواستهایی که میدهند، تقسیم میکنیم. ولی خوب خیلی خوب مدیریت نمیشود، چون دست دانشکده میدهیم و دانشکده هم غیر متمرکز عمل میکنند و منابع تکراری زیادی خریداری میشود.
مسعودی: آیا مدیران کتابخانههای دانشکدهای در چارت کتابخانه مرکزی هستند؟
طاهری: نه هم مدیران و هم خود کتابداران دانشکدهها، نیروهای دانشکدهها حساب میشوند و این خیلی تعامل را سخت میکند. ما در جابهجاییهایمان به شدت به مشکل برمیخوریم. یعنی اگر دانشکده موافق نباشد، نمیتوانیم جابهجایی داشته باشیم. این موضوع مدیریت این کتابخانهها را سخت کرده است. ما سعی کردهایم در سیاستگذاریها بحث تمرکز را رعایت کنیم و این اتفاق افتاده است. آنها هم تبعیت میکنند، ولی در بحث اجرا و بحث نیروی انسانی واقعاً با چالش روبهرو هستند. نکته بعدی این است که اعضای هیئت علمی هم که مدیر کتابخانه دانشکدهای میشوند، به جز تعداد محدودی که وقت میگذارند، بقیه وقت مناسبی نمیگذارند و این کتابخانهها عملا توسط کارشناسان کتابخانه اداره میشوند.
مسعودی: در برنامههای آموزشی که شما برنامهریزی میکنید، کتابداران این کتابخانهها را هم در نظر میگیرید؟
طاهری: بله آنها میآیند، در این برنامهها شرکت میکنند. ما سعی کردیم بیشتر ارتباط کتابخانه مرکزی با کتابخانههای دانشکدهای را ایجاد بکنیم. موفق هم بودهایم. البته یکی، دو دانشکده یک مقدار سختتر همکاری میکنند.
زرهساز: بسیاری از دانشگاهها، سیاست تجمیع کتابخانههای دانشکدهای در کتابخانه مرکزی را پیش گرفتهاند. در این زمینه پایاننامهها و پژوهشهایی نیز انجام شده و این موضوع مخالفها و موافقهای سرسختی هم دارد. موافقها بیشتر معتقد هستند با توجه به این که شاهد رشد فناوریها و گسترش امکانات دسترسی به اطلاعات برای دانشجویان و اعضای هیئت علمی هستیم شاید لازم نباشد کتابخانههای دانشکدهای دیگر به این شکل، به خصوص در پردیسهایی که به نوعی دانشکدهها کنار هم هستند و دسترسی به کتابخانه مرکزی خیلی راحت است، فعالیت کنند. شاید فقط در حد سالن مطالعه در دانشکدهها کفایت کند و بیشتر باید کمک کرد تا کتابخانه مرکزی تقویت بشود و از این جهت خدمات کتابخانه مرکزی پررنگ شود. کسانی که مخالف هستند معتقدند این سیاست به نوعی کاستن از جایگاه والای کتابخانه است و کتابخانه همانند آزمایشگاه به عنوان یک جزء مهم در فرآیند آموزشی و پژوهشی در دانشگاه مطرح است. با این کار به نوعی ما داریم خودمان با دست خودمان این ساختار را تخریب میکنیم و از ارزش و اهمیت آن کم میکنیم. خوب بعضیها هم دودل هستند یعنی هنوز در حال بررسی مزایا و چالشهای اتخاذ این سیاست هستند. میخواستم ببینم شما با توجه به افتتاح این ساختمان بزرگ، خیلی شیک و به نظر کارآمد از نظر ارائه منابع و خدمات، چه موضعی در قبال سیاست تجمیع دارید و آیا این سیاست را به عنوان سیاست پیشرو در دستور کار دارید و یا نه اصلاً به آن فکر نمیکنید؟
طاهری: ببینید این رویکرد در کل دنیا وجود دارد. من از زمانی که به کتابخانه مرکزی آمدم مطالعات زیادی داشتم و از تجربیات دیگران نیز استفاده کردم. این رویکرد که بحث تجمیع کتابخانهها و پررنگ کردن کتابخانه مرکزی در کل دنیا مطرح است. در بسیاری از دانشگاههای دنیا دیگر چیزی به نام کتابخانه دانشکدهای وجود ندارد. کل کتابخانه، خدمات، منابع، نیروی انسانی تجمیع شده و با قدرت بالایی هم خدمات ارائه میدهند. دلیلش تأثیر فناوریها است. یعنی آن دلیل اصلی که باعث این رویکرد شده است کتابخانههای دیجیتال هستند. کتابخانههای دیجیتالی که به وجود آمدند دیگر نیازی به وجود کتابخانههای دانشکدهای نبوده یا خیلی کم بوده است. بنابراین این فقط مخصوص ایران نیست. من چند جائی که سفر کردهام خیلی دنبال این بودم و میدیدم در کشورهای مختلف میگفتند ما یک کتابخانه در دانشگاه داریم. یعنی چیزی به نام کتابخانه دانشکدهای ندارند. ولی خوب در برخی از دانشکدهها حتی در خود آمریکا که این رویکرد از همه قویتر بوده است کتابخانههای دانشکدهای محدودی میبینیم مانند کتابخانههای دانشکدههای حقوق یا موارد مشابه. دلیل این که شاید آن ساختمان تاریخی بوده یا منابع تاریخی داشته است. به طور کلی ما یک حرکتی را شروع کردیم که از برخی از دانشکدهها خیلی مقاومت دیدیم. از لحاظ علمی و هم عملی ما اعتقاد به کوچکسازی کتابخانههای دانشکدهای و تمرکزشان بر روی خدمات داریم. مثلاً شما ببینید در پردیسی که ما هستیم دانشکده روانشناسی پنجاه قدم آن طرف ما قرار دارد و با ما فاصله زیادی ندارد. بقیه دانشکدهها هم با هم فاصله زیادی ندارند. البته ساختمان جدید کتابخانه مرکزی هم از وقتی شروع به کار کرد احتمالاً تأثیر منفی بر روی مخاطبین این کتابخانهها خواهد گذاشت. چون این ساختمان بهتر، مدرنتر و دارای امکانات و خدمات بیشتری است. به خاطر همین ممکن است دانشجویان کمتر ترجیح دهند که به کتابخانههای دانشکدهای بروند. مقاومتها هم خیلی غیرمنطقی بود. مثلاً بعضی از اعضای هیئت علمی میگفتند ما یک کتاب میخواهیم باید بیاییم کتابخانه مرکزی بگیریم؟ میگفتیم ما حاضر هستیم تلفنی به شما سرویس بدهیم! شما منبع را به ما بگویید ما میآوریم در محل خدمتتان تقدیم میکنیم. یک بحث این گونه بود. بیشتر بحث این بود که سختشان بود یک صد متر بیشتر بیایند تا این که هیچ توجیه علمی و منطقی وجود داشته باشد. واقعاً این رویکرد در دنیا وجود دارد و همه دارند به سمت آن حرکت میکنند. ما خودمان اعتقادمان این بود که سالنهای مطالعه بماند، حتی منابع مرجع در کتابخانه دانشکدهای بماند ولی سایر منابع منتقل شود. ماندن یک یا دو نفر کتابدار که فقط آنجا خدمات ارائه بدهد، کافی است. من با رؤسای دانشکدهها هم صحبت کردم و برخی از آنها موافق هستند. در حال حاضر، برنامهمان این است که کمی صبر کنیم بعد اقدام کنیم. والا واقعاً اگر این اتفاق نیفتد هزینههای اضافی صرف میشود. در حال حاضر، دوبارهکاریها کاملاً محسوس است و اینها باعث میشود که دانشگاه حتی اگر بخواهد منابع مالی را مدیریت کند، موفق نباشد. آن هم در این زمان که واقعاً دانشکدهها نیاز به مدیریت منابع مالی دارند. نیاز است کتابخانه مرکزی تقویت شود، نیروی انسانی متخصص به اینجا بیایند تا ما بتوانیم کمبود نیروی انسانیمان را تأمین بکنیم. وقتی منابع یک جا بیایند خوب این طور خدمات بهتری میتوان ارائه داد. خود فرایندها مثل سازماندهی وقتی متمرکز بشود دیگر جلوی دوبارهکاریها را میگیرد. واقعاً یک کتاب در دانشگاه علامه ممکن است چهار یا پنج بار فهرستنویسی شود و این هزینهها، هزینههای بالایی هستند. کما این که به هرحال کتابخانههای دانشکدهای هم به این شکل میتوانند خدمات بهتری ارائه بدهند. در بین کتابداران دانشکدهها یعنی آنهایی که متخصص بودند دو طیف در قبال این موضوع داشتیم: یک طیفی که علاقهمند کار و تلاش بودند، خیلی استقبال کردند. چون دوست داشتند بیایند جای بزرگتری کار کنند و درخواستهای زیادی داشتند. خیلی از کتابدارها علاقهمند بودند که این جا بیایند و یک طیفی هم که بسیار محدود هستند، فضای کتابخانههای دانشکدهای را از لحاظ کاری مطلوبتر میدیدند، چون کار کمتر است و راحتتر میتوانند به کارهای دیگرشان برسند. معمولاً این کتابداران کمی مقاومت میکنند که اینجا بیایند چون کارشان اینجا کمی سختتر میشود.
زرهساز: بحث دیگری که مطرح است بحث خدمات جدید کتابخانههای مرکزی است. با توجه به رشد فناوریها و تأثیرگذاری آنها بر خدمات کتابخانهای به نظر میرسد نیاز است تا کتابخانههای مرکزی دانشگاهها خدمات جدیدی را تعریف کنند و خدمات پیشین خود را نیز بازسازی کنند. مثلا در برخی دانشگاهها، این کتابخانهها خود را به عنوان آرشیو دانشگاه مطرح کردهاند و در حال اثبات جایگاه و کارآمدی خود برای سازمان مادرشان هستند. میخواستم ببینم با توجه به این فضای مناسبی که شما در اختیار دارید چه برنامههایی در راستای تعریف خدمات جدید و جلب توجه مدیران دانشگاه، اعضای هیئت علمی و دانشجویان دارید؟
طاهری: ما هم به دنبال رویکردهایی که اشاره کردید هستیم. دانشگاه موزه کوچکی درست کرده و ما پیشنهاد دادیم که این موزه مدیریتش با کتابخانه مرکزی باشد. رئیس دانشگاه به طور کلی موافق هستند. اکنون در دست روابط عمومی است و قرار شد روی این موضوع کار کنیم. بحث این است که ما با این دید حرکت کردهایم. متأسفانه مقاومتهایی به خصوص در دانشگاه ما وجود دارد. رویکرد ما این بود که هر دادهای که در دانشگاه تولید میشود، در کتابخانه نگهداری و پردازش شود. برخی از مراکز پذیرفتند و به ما کمک کردند. مثلاً در خود معاونت پژوهش توانستیم جا بیندازیم که برای رویدادهای هفته پژوهش امسال ما این قابلیت را داریم که قالبهایی را برای ثبت و نگهداری مستندات آنها در کتابخانه طراحی کنیم. این کار را هم کردیم. مدارک موجود، عکسها و فایلهای صوتی و تصویری این رویدادها و نشستها را ثبت، نگهداری و پردازش میکنیم. استقبال هم شد و کار خوبی هم هست. در حالی که قبلاً مثلاً مدیریت معاونت پژوهشی اگر میخواستند این اطلاعات را از دانشگاه بگیرند معمولاً ناقص بود یا قابل دسترس نبود. با این که ممکن بود سال پیش برگزار شده باشد ولی دسترسی به اطلاعات وجود نداشت. ما این حرکت را شروع کردیم. حتی به روابط عمومی اعلام کردیم هر دادهای که شما از فعالیتهای دانشگاه ثبت میکنید، به هر نوعی که باشد ما میتوانیم در کتابخانه برایش فراداده درست کنیم. خودتان هم اگر خواستید ورود داده داشته باشید و یا پایگاههایش را مدیریت کنید مشکلی نیست ما کمک میکنیم. این خیلی خیلی مهم است و من اعتقادم این است که هر دادهای که در دانشگاه تولید میشود، محل نگهداری و پردازش آن در کتابخانه دانشگاه، به خصوص در کتابخانه مرکزی دانشگاه است. ما به این سمت حرکت کردیم و به خصوص امسال هم موفق بودیم و بخشهای مختلف قبول کردند به ویژه انتشارات دانشگاه. ما بیست صفحه از کتابهای منتشر شده در دانشگاه را در کتابخانه دیجیتالی میگذاریم. اگر کسی نسخه فیزیکی آن را خواست میتواند خریداری کند. این موارد معمولاً مورد استقبال واقع شد و خوب هم بود. یک سری خدمات ویژه هم ما خودمان داشتیم مانند خدمات طراحی شده در کتابخانه دیجیتالی. کتابخانه دیجیتالی یک خدمت نیست، خودش یک کتابخانه با طیف گستردهای از خدمات است. تازه گستردهتر از کتابخانه فیزیکی میشود. چون در حقیقت و از دیدگاه تخصصی، ما کتابخانه دو وجهی یعنی هم مجازی و هم فیزیکی هستیم، و برخی دیگر از کتابخانههای دیجیتالی بعد فیزیکی ندارند و صرفا مجازی هستند. ما کتابخانه دیجیتالی ایجاد کردیم. یعنی هم منابع دیجیتالی و خدمات مجازی داریم و هم فیزیکی و همه آنها در یک نظام یکپارچه مدیریت میشوند. وقت زیادی برای تکمیل کتابخانه دیجیتالی خودمان گذاشتیم و کارهای خیلی خوب و عمیقی انجام دادیم که واقعاً میتواند برای خیلی از کتابخانهها الگو باشد. به سمت کتابخانه دیجیتالی توزیعی حرکت کردیم و این کار را شروع کردهایم. مثلا بخشی از منابعی که در روسیه در مورد ایران هست، در سیستم ما ثبت میشوند. کتابدارهایی را ما در روسیه آموزش دادیم که از طریق سیستم یکپارچه ما، اطلاعات منابع را وارد و برای آنها فراداده ایجاد میکنند. الان حدود سیصد رکورد وارد شده است. یک طرح دیگری داریم که البته هنوز تصویب نشده است. کارهایش انجام شده که آن هم در مورد دانشگاههای راه ابریشم است که دارای یک کنسرسیوم محتوایی هستند. ما به آنجا پروپزال دادیم و قبول کردیم که این دانشگاهها منابعی را که مربوط به رخدادهای مشترک این کنسرسیوم هستند در کتابخانه دیجیتالی ما به صورت توزیعی ثبت بکنند. یعنی ما آموزش بدهیم و آنها هم در همان جا فایلهایشان را بیاورند ثبت کنند و ما مدیریت کنیم.
زرهساز: در حال حاضر میبینیم که خیلی از کتابخانهها به ویژه کتابخانههای مطرح در کشور مدیران سیاسی دارند. اینها هم معمولاً دستشان باز است. بودجه خوبی دارند. پشتیبانی میشوند و نفوذ خوبی هم دارند. با این حال، احساس میشود بعضی از جاها خوب عمل نکردند. در کتابخانههای دانشگاهی شاهد فعالیت برخی از مدیران متخصص هستیم.که الان هم الحمدالله تعدادشان زیاد شده است. با این حال، شاهد تحول شگرفی به جز در تعداد محدودی از دانشگاهها از جمله در این دانشگاه نیستیم. وقتی پای درد دل این دوستان مینشینیم میبینیم که واقعاً دستشان بسته است. مثلا حتی نمیتوانند یک نیرو جذب کنند یا تغییر بدهند. یعنی کاملاً اختیارات از دستشان گرفته شده است. بودجه مناسب در اختیارشان قرار داده نمیشود. خوب! با این اوضاع، وقتی که مدیر بودجه و اختیارات لازم نداشته باشد، متخصص هم باشد، طبیعتاً کار زیادی را از پیش نمیبرد. حالا شما یک تجربه متفاوتی را دارید یعنی به نوعی شما توانستید در دانشگاه این امکانات را هم جذب کنید. به نظر شما با این وضعیت، مزایا و چالشهای بودن یک مدیر متخصص در رأس کتابخانههای دانشگاهی چه هستند؟
طاهری: خوب! این بدیهی است که تمام فرایندهای کتابخانه بر خلاف ظاهرشان تخصصی هستند. به ویژه این که افراد دیگر هم درک درستی از فرایندهایی که در کتابخانه انجام میشود ندارند و این شناختها همیشه محدود است. در شوراها و بخشهای گوناگون دانشگاه هنگامی که پیرامون مسائل مختلف کتابخانه بحث میشود، بنده سریع با این بازخورد رو به رو میشوم که خیلی مباحث شما تخصصی است و خیلی نمیتوانیم ورود کنیم. واقعاً هم همینطور است. در چنین نهادی که این قدر علمی است و این سطح از تخصص را نیاز دارد، مدیرش اگر غیرمتخصص باشد، خیلی موثر نخواهد بود. یعنی کار مهم و اصولی نمیتواند انجام دهد. مدیرانی که غیرمتخصص هستند ولی صاحب نفوذند شاید بتوانند بودجه و امکانات خوبی بگیرند و منابع خوبی تهیه نمایند، اما این واقعاً کمک زیادی به کتابخانهها نمیکند. مسئله مهم این است که چگونه این بودجه و امکانات در راستای مدیریت و هدایت خدمات برای تامین نیاز اطلاعاتی جامعه کاربران و افزایش رضایت آنها استفاده شود. در غیر این صورت، امکانات زیاد لزوماً پاسخگوی نیازهای اطلاعاتی کاربران نیست. البته مدیران غیرمتخصصی در رأس کتابخانهها هستند که صاحب قدرت نیستند اما صاحب درایت و نگرش کتابدارانهاند. این مدیران نیز در رشد و پویایی کتابخانه نقش مهمی ایفا میکنند.
ببینید من آن زمانی که مدیریت کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه را شروع کردم، کتابی را با عنوان «اصول عملی مدیریت کتابخانه» نوشته جوآن گیسک و بث مک نیل، و ترجمه دکتر ریاحینیا و دکتر جمالی مهموئی را مطالعه کردم. بخشی از این کتاب را سرلوحه کار خودم قرار دادم. این که گفته بود مدیرکتابخانه باید مربی و شتابدهنده یا تسهیلکننده امور کتابخانه باشد. در دنیا دیگر مدیر تنها به معنای کسی که تصمیم نهائی را میگیرد، نیست. مدیر کتابخانه مربی است و تسهیلکننده فرآیندهاست. به بخشهای گوناگون و کارشناسان کمک میکند. من سعی کردم این شیوه را در کتابخانه دانشگاه علامه پیاده کنم. نخست اینکه مدیر باید متخصص بوده، و تخصصش هم در سطح مطلوبی باشد. من از ابتدا درکتابخانه با آموزش در قالب یک سری کارگاه آموزشی شروع کردم. یعنی همان اول که آمدم یک سری کارگاه آموزشی برگزار کردم. مثلا کمتر همکاری داشتیم که به صورت کامل با مفهوم کتابخانه دیجیتال آشنا باشد. از آنجا که نخستین ماموریتی که از سوی مدیریت دانشگاه از من خواسته شد، طراحی و ایجاد کتابخانه دیجیتالی بود. بدیهی است برای ساخت کتابخانه دیجیتالی دانشگاه باید همکاران را آموزش میدادم. اساتید مختلف رشته را دعوت کردم. آقایان اساتید دکتر افشار، عمرانی، و حافظیان در همان سال اول آمدند و همکاران ما در مجموعه کتابخانهای دانشگاه علامه را آموزش دادند. اکنون نیز وقتی یک سخنرانی دارم مثلاً در کتابخانه حسینیه ارشاد، چند نفر از همکارانم را هم با خودم میبرم. کارشناسها را درگیر یادگیری کردم. درست است که اینها متخصص هستند، ولی خوب میدانید فضایی که در دانشگاه است با فضایی کاری و عملیاتی، و نیز مباحث روز رشته کمی متفاوت است. این شیوه باعث شد که خیلی از کتابداران دانشکدهای ما هم علاقهمند شوند که با کتابخانه مرکزی کار کنند. چون میگفتند در کتابخانه مرکزی دانش و مهارتهای ما افزایش مییابد. این فضا در کتابخانه ایجاد شد تا دانش جدید و خدمات جدید طراحی کنیم و تیم فنی تشکیل بدهیم. بچهها این بحثها را دوست دارند. همکاران ما بسیار یادگیری و آگاهی مباحث جدید را دوست دارند. همیشه دوست دارند دوره و کارگاه آموزشی باشد و مشارکت جدی دارند. گاهی برای شرکت در کلاسها و کارگاههایی که تدریس میکنم، خیلی وقتها رقابت هست که چه کسی حضور یابد. سعی نمودم علاقه به یادگیری ایجاد کنم (البته این احساس باید درونی هم باشد). کتابخانه به این شکل میتواند رشد کند و پویایی یابد. گمان میکنم تجربه خیلی خوبی بود. زیرا کتابدارها از لحاظ این که احساس میکردند دانش و مهارتشان افزایش مییابد، بیشتر به وظایف و محیط کار خود علاقهمند میشدند. و کتابدار علاقه پیدا میکرد از لحاظ این که احساس میکرد به دانشش افزوده میشود. این نقطه شروع کارهای جدید بود. تجربیات مشابهی نیز میتوان دید. از جمله در کتابخانه آیتالله بروجردی قم که یکی از کتابخانههای بزرگ و شاخص شهر است. من همیشه سعی کردم هر حمایتی که میتوانم از دوستانی که مستعد هستند و واقعاً کار را به بهترین شکل انجام میدهند، داشته باشم. ولی به نظرم بالاترین همت این است که همکار ما احساس بکند هر روز و به مرور زمان به دانشش افزوده میشود. احساس نماید یک خدمت اطلاعاتی جدید طراحی شده، و وی در شکلگیری آن مشارکت داشته است. سعی کردم بحثها و صحبتهایی که با همکارانم دارم تخصصی باشد. تلاش کردم کتابخانه در نظر همکارانم یک سازمان یادگیرنده باشد، و این مسئله خیلی کمک کرد که مدیریت کتابخانه با رویکرد علمی باشد. اگرچه به خاطر وضعیت سیستمهای اداری در سازمانهای ما، و متأسفانه به خاطر درک و شناخت پایینی که در رابطه با کتابخانهها وجود دارد، معمولاً یک شصت تا هفتاد درصد از زمانمان را در روز صرف پیگیریها میکنیم، که واقعاً آفت بزرگی است. باید برای کوچکترین کارها مدام پیگیری کنیم. ولی به هرحال با حمایتهایی که از سوی مدیریت محترم دانشگاه داشتیم، الحمدالله خوب پیش رفت. دو نکته مهم میخواهم خدمت شما عرض کنم. چون در این گونه مصاحبهها بیشتر هدف این است که ما تجربیاتمان را با خوانندگان محترم نشریه به اشتراک بگذاریم. یک شانس خوبی که داشتیم و این بسیار بر روی پیشرفت کتابخانه موثر بود، رئیس دانشگاه و معاونهای پژوهشی انسانهای روشنی بودند و بر ضرورت تقویت و بهبود فیزیکی و معنوی کتابخانه مرکزی دانشگاه تأکید داشتند. چون رویکرد بینالمللی شدن داشتند، به خوبی از جایگاه کتابخانه در این رویکرد آگاهی داشتند. در رابطه با موضوعهای دیگر همانند توسعه کتابخانه دیجیتالی هم همینطور بود. دغدغه نخست رئیس دانشگاه در زمانیکه بنده آمدم ایجاد یک کتابخانه دیجیتالی استاندارد بود، و حمایتهای خیلی خوبی از نظر مالی و معنوی انجام دادند. بعد از ایجاد کتابخانه هم حمایت کردند. معاونهای پژوهشی دانشگاه نیز دیدشان نسبت به کتابخانه خیلی مثبت بود و این حسن بزرگی بود که مدیر کتابخانه را در فعالیتهای تخصصی آزاد گذاشتند. بدین معنی که به مدیر متخصص احترام گذاشتند و فعالیتها و تصمیمهای وی پشتیبانی کردند و هیچگاه دخالت بیمورد نداشتند. رویکرد آنها فقط کمک بود.. اکنون معاون جدید پژوهشی دانشگاه نیز همین رویکرد را دارد. ایشان بسیار تأکید دارد که مسائل کتابخانه به صورت تخصصی دنبال شود. تا کنون سه معاون پژوهشی داشتهایم که هر سه نفر آنها اعتقادشان این بود که امور کتابخانه بسیار تخصصی است و مدیر کتابخانه باید اینها را جلو ببرد.
زرهساز: به طور کلی بهتر است مدیریت کتابخانه زیر نظر معاونت پژوهشی باشد یا به طور مستقیم زیر نظر رئیس دانشگاه؟
طاهری: خوب هرکدامشان محاسنی دارند. این که زیر نظر رییس دانشگاه باشد مزایای بیشتر خواهد داشت. اگر مدیر کتابخانه بتواند مستقیم با رئیس دانشگاه ارتباط برقرار کنید، هم حمایت بیشتری از سوی رییس دارد چون وی بیشتر از فعالیتها و نیازهای کتابخانه آگاه میشود، و یک ویژگی دیگر این که کتابخانه در سطح مدیریتهای مستقل مطرح میگردد، و بدین صورت و این که معاونتهای دیگر مانند معاونت اداری-مالی با شما بهتر همکاری میکنند. چون کتابخانه را یک مرکز یا یک واحدی میدانند که زیرنظر مستقیم رئیس دانشگاه است. معمولاً این شیوه از لحاظ سیاسی و جایگاه سازمانی تأثیر خوبی دارد. این که اگر معاونهای پژوهشی هم مثل معاونهایی که ما تا الان داشتیم و تجربه کردیم باشند، به هرصورت کتابخانه مشکلی نخواهد داشت. الحمدالله خیلی دست ما تا کنون باز بوده است. به خصوص اوایلش خیلی سریع حرکت کردیم و حمایت کامل هم شدیم. این یک تجربه. تجربه دیگر هم که به آن تأکید دارم و همیشه دوست داشتم مطرح کنم آن است که میبایست به سمت استفاده از فناوریهای جدید برویم و چیزهایی که یاد گرفتیم را جسورانه پیادهسازی کنیم. از کارهای فنی نترسیم. این نیاز دارد که خود مدیر کتابخانه و کارشناسها دانش و مهارتهای خود را به روز کنند. کارهایی که ما در کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه انجام دادیم، خیلیها در ابتدا غیرممکن میدانستند. ولی اقدام کردیم و با مدیریت علمی افراد و تیمهای مرتبط را همراه نمودیم. اگر مدیر نقش مربی داشته باشد، و همانند یک تسهیلگر در کنار همکاران خود نقش ایفا کند، مشارکت و همراهی کتابداران با وی زیاد میشود و ایشان با رغبت و اشتیاق همکاری خواهند کرد. دیگر رابطه مدیر و کارمند نیست، رابطه مربی و یادگیرنده است. این مهم فضای مناسبی برای کار کردن، به ویژه انجام کارهای بدیع و بزرگ را فراهم مینماید. ما در کتابخانه، چند نفر از فارغ التحصیلهای کارشناسی ارشد دانشگاه علامه را هم جذب کردهایم که همکاری خیلی خوبی داشتهاند. فکر میکنم، مدیرانی که غیرمتخصص هستند کمتر بتوانند چنین محیطی را ایجاد کنند و به این جایگاه برسند. البته همان طور که پیشتر عرض کردم، استثناءهای متعددی نیز داشتهایم. هنگامی که به کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه آمدم، متوجه شدم خیلی از امکانات و تجهیزات را ندارم. کتابخانه در مکان دور افتادهای نسبت به پردیس مرکزی قرار گرفته است. شاید برای مدیری که علاقه داشت فقط بنشیند و کار پژوهش انجام دهد، فضای مناسبی بود. شاید انتظار زیادی هم از وی وجود نداشت. اما برای مدیری که میخواست تحول ایجاد کند. پویایی و حرکت جدی بسازد، کمی زجرآور بود. امکانات و به ویژه جایگاه سازمانی کتابخانه ضعیف بود. حتی امکانات دفتر و اتاق کتابخانه بسیار محدود بودند. مگر میشود بدون امکانات حداقلی تحول ایجاد کرد؟ از همان زمان روی جذب امکانات و تبیین جایگاه کتابخانه بسیار فعالانه کار کردم. با وجود برخی طعنهها و بازخوردهای منفی نسبت به تجهیز کتابخانه، ادامه دادم. رویکردم این بود، فضا باید فضای جذابی بشود. زیرا بر روی ارائه خدمات بسیار تاثیرگذار است. نه قدرت سیاسی و نه نفوذ وجود داشت. مهمترین عامل توجیه قوی و تخصص بود. البته حمایت مدیریت دانشگاه موثر بود. میخواهم این نکته را عرض کنم، وقتی به یک مانع برمیخوریم باید مثل آب جاری که وقتی به یک سنگ میرسد، مسیرش را تغییر، اما به حرکت خود ادامه میدهد، باشیم. اگر کتابخانه در مورد امکانات و خدمات فیزیکی ضعیف است اما میتوانیم در حوزه کتابخانه دیجیتالی خدماتی طراحی کنیم. به عنوان نمونه خدماتی مانند میز مرجع الکترونیکی تهیه کردیم. با هزینه بسیار بسیار پایینی این امکان فراهم شد. بعد به عنوان یک خدمت جدید به جامعه کاربران معرفی کردیم. و البته استقبال شد و برای مدیریت دانشگاه نیز جالب بود. معرفیش کردم و مطرح شد. خیلی جذاب بود. رئیس محترم دانشگاه در بازدیدی که از کتابخانه داشتند، به صورت عملیاتی این خدمت جدید را مشاهده کردند، و دستور دادند روی وب سایت دانشگاه اطلاعرسانی شود. ببینید با یک سری کارهای کوچک میشود یک دفعه تحولی را ایجاد کرد. یا این که در دانشگاه اعلام کردیم، اعضای هیئت علمی، دانشجویان، یا پژوهشگران حوزه علوم انسانی هر منبعی را که نیاز دارند (به ویژه منابع الکترونیکی)، درخواست بدهند تا در کوتاهترین زمان برای آنها تهیه کنیم. ارائه این خدمت باعث رضایت و خشنودی فراوان کاربرانمان شد.
مسعودی: چون بحث معاونت پژوهشی شد و حالا بحث چارت سازمانی سؤالی برایم پیش آمد. خوب به هرحال دانشگاه دو بعد دارد. یک بعد آموزش و یک بعد پژوهش! آیا شما تاکنون بررسی برای کتابخانهتان داشتهاید که کدام بعد کتابخانه شما قویتر است؟ بعد آموزشی یا پژوهشی؟
طاهری: خوب منظورتان از آموزش چه هست؟
مسعودی: خوب اینکه کاربرانتان مثلاً منابع درسی میخواهند و اساتید مثلاً میگویند این منابع را شما باید مطالعه کنید. شما با تهیه این منابع از آموزش پشتیبانی میکنید.
طاهری: ما هر دو را پشتیبانی میکنیم. یعنی هیچ تمایزی قائل نشدیم. فرقی ندارد. هدفمان تأمین نیازهای اطلاعاتی جامعه کاربران است. حالا بخواهد درخواست و انگیزه کاربر آموزشی باشد، یا میخواهد پژوهشی باشد. میخواهد مقاله باشد، میخواهد انجام تکلیف درسی باشد. برای ما اصلاً تفاوتی ندارد. ما هدفمان این است که هر درخواستی که میشود به آن پاسخ بدهیم و نیازهای اطلاعاتی کاربرانمان را برآورده سازیم.
مسعودی: درست است اما من از دیدگاه استفاده و بهرهگیری و یا در واقع تأثیر خدمات شما بر روی کاربرانتان و استفادههایی که آنها میکنند گفتم. البته فرقی نمیکند اگر کسی کتاب سرگرمی هم بخواهد شما به او میدهید. منظورم این است که آیا بررسی در این زمینه شده است که خدمات شما بیشتر دارد به سمت پشتیبانی از پژوهش میرود یا آموزش؟ میخواهم ببینم مطالعهای در این زمینه انجام شده است؟
طاهری: ما در این زمینه بررسی نظاممندی نداشتیم و استقبال هم میکنیم که چنین بررسی انجام شود. ولی فکر میکنم به صورت برابر کار کردیم. چون ما همه ابعاد را مبنا قرار دادیم، حتی تامین منابع برای مطالعه تفننی. بدین معنی که برای تأمین منابع آموزشی و کمک آموزشی اساتید اقدام کردیم. فهرستهایی از سوی اساتید ارسال میشود که برای تدریس مورد نیاز است. و هم برای این که بتوانند کارهای پژوهشی انجام بدهند، منابع مورد نیازشان را تأمین کردهایم. ما حتی آزمونهای آموزشی برخی دانشکدهها مانند دانشکده روانشناسی را بر اساس درخواست اعضای هیئت علمی یا دانشجویان تهیه و دسترسپذیر نمودیم. بارها درخواست داشتیم آزمونهای روانشناسی که برای اجرای پایاننامه لازم است، تهیه شود که این کار انجام شده است. یا دانشکده اقتصاد پایگاههایی دادهای برای انجام کارهای آماری میخواستند، آن درخواستها نیز تامین شدند. ما تمام سعیمان این بوده است، البته نمیگویم کاملاً موفق بودهایم، اما بسیار تلاش نمودهایم به پژوهشگری که وارد کتابخانه میشود یا درخواستی از کتابخانه دارد، نه نگوییم. با این هدف که کتابخانه بتواند جایگاه اثربخشی در دانشگاه و جامعه علمی به دست آورد. شاید به توان گفت، اکنون بازخورد مثبت توأم با رضایتی که از جامعه کاربران کتابخانه داریم این است که «ما هر چه درخواست میدهیم، کتابخانه برایمان تهیه میکند». این باعث افتخار ماست. وقتی به دانشکدهها میروم یا در جمع اعضای هیئت علمی قرار میگیرم، مدام این بازخورد مثبت و رضایت آنها را از خدمات کتابخانه دریافت میکنم. دسترسیهای گسترده و دسترسیهایی که دشوار است به منابع ایجاد میکنیم، همین باعث شده که در هیئت رئیسه دانشگاه هم هر بحثی که از کتابخانه میشود، اعضای محترم پشتیبانی کنند. تمامی هدف و تلاش کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه، تامین نیاز اطلاعاتی پژوهشگران حوزه علوم انسانی است.
زرهساز: آقای دکتر اجازه بدهید پرسش آقای مسعودی را کامل میکنم. من یک مقاله با همکاری آقای دکتر زاهدی کار کردهام[1]. در آن مقاله یک ایدهای دادهایم. چون احساس میکنم آقای مسعودی هم به این نکته اشاره کرد. شما هم به اهمیت کتابخانه دیجیتال اشاره داشتید. ما وقتی یک کتابخانه دیجیتال تأسیس میکنیم، بیشتر اهدافمان پژوهشی است. با این حال ما در آن مقاله، ایدهای دادیم که کتابخانه دیجیتال دانشگاه به سیستم گلستان وصل شود. از اساتید تقاضا شود تا لیست منابع درسی خودشان را در این سیستم اعلام کنند و بعد این وصل شود به کتابخانه مرکزی و کتابخانه دیجیتال مرکزی فایل این منابع را برای دانشجویان دسترسپذیر کند. منظورم این است که اگر بخواهیم نظاممند برنامهریزی کنیم، میتوانیم از این کارها انجام دهیم. به نوعی وقتی بحث از کتابخانه دیجیتال میشود، باید پشتیبانی نظاممند از فرآیند آموزش رسمی هم برای استاد و هم برای دانشجو انجام شود. این رو من فکر میکنم باید این نوع طرحها را در دستور کار قرار دهیم.
مسعودی: با توجه به صحبتهایی که آقای دکتر زرهساز مطرح کردند و بحثهای قبلی خودتان درباره مدیریت خیلی خوشحال شدم که بدینگونه میاندیشید، با این حال در حال حاضرروی موضوع «تأثیر» تأکید زیادی وجود دارد. وقتی بحث کتابخانههای دانشکدهای میشود، شما میفرمایید خوب یک عالمه آنجا قفسه، میز و کتاب، کارمند، صندلی و سایر تجهیزات وجود دارد. همه اینها ورودی هستند. بعد میگوییم مثلاً ما آمدیم بررسی کردیم که سالن مطالعه حالا بماند، کتابهای مرجع بماند، اینها خروجی میشوند. ولی یک مقدار واقعیتش این است که علاوه بر چک کردن ورودیها و خروجیها نیاز است تا تأثیر هم بررسی شود. آن بحث خدمات جدید که شما فرمودید، الان در این قسمت قرار میگیرند. چون این بحثهای ورودی و خروجی خیلی محدود هستند و یک چارچوب خیلی محدودی را در اختیار مدیر قرار میدهند. ولی به محض این که مدیر مقداری بیاید پایش را در این منطقه بگذارد و پیامدها را چک بکند و به آنها توجه بکند، بعد میبینید فضا خیلی بازتر شد برای این که ما یک خدمات جدیدی را میتوانیم اینجا انجام بدهیم. وقتی حالا نکتهای که آقای دکتر زرهساز فرمودند، باز در این منطقه میگنجد. یعنی ایشان وقتی آمدند با دید تأثیرگذاری خدمات یعنی ما به دنبال چه هستیم و میخواهیم چه اثرگذاریهایی داشته باشیم، یا چه پیامدهایی داشته باشیم، بعد به نظرشان میرسد که میشود اینها را به هم لینک کرد که دانشجو قبل از این که به کتابخانه ما بیاید بتوانیم پشتیبانیاش بکنیم.
طاهری: هدف اصلی کتابخانه جلب رضایت مشتری است. یعنی هدفمان این است که جامعه کاربران از منابع و خدمت فراهم شده، استفاده کنند، و راضی باشند و نیازهای اطلاعاتیشان برآورده شود. رضایت کاربران بدین معنی است خدمات موثر بودهاند، زیرا منتهی به حس خشنودی در کاربران شدهاند. در بحث آموزش، پروژهای با پردیس تحصیلات تکمیلی دانشگاه در بخش آموزش الکترونیکی طراحی کردیم. مقرر شد در سامانهای که برای یادگیری الکترونیکی درست کردند، منابع را کتابخانه تهیه، و در محیط کتابخانه دیجیتالی دسترسپذیر نماید. خوشبختانه استقبال هم شد و بازخوردهای خوبی هم داشتیم. هدف ما اثربخشی خدمات کتابخانه است. هدف اصلی ما همیشه این بوده است که نشان دهیم کتابخانه خیلی میتواند، به جامعه کاربران کمک کند، و واقعاً قلب دانشگاه که میگویند، همین جا است. در این زمینه سعی کردیم تا در حد امکان تنوع خدمات را متناسب با تنوع نیازهای کاربران هماهنگ کنیم. یعنی هدفمان این باشد که منابع مورد نیاز همه انواع کاربران را تأمین کنیم و خدمات مناسب آنها ارائه بدهیم. تمامی پایاننامهها، رسالهها و طرحهای پژوهشی دانشگاه علامه را دیجیتالسازی کردیم و اکنون هم به روز هستند. یعنی هر پایاننامه/رساله یا طرح پژوهشی که وارد کتابخانه مرکزی میشود، همان روز فراداده مرتبط آن آماده میشود، و نسخه تمام متن قابل دسترس است. چون همه دانشجویان تحصیلات تکمیلی به فرایند تدوین پایاننامه/رساله مشغول هستند. خوب یک مجموعهای شامل حدود بیش از بیست هزار عنوان پایاننامه/رساله و طرح پژوهشی متمرکز بر حوزه علوم انسانی تهیه و آماده کردیم، و برای آنها خدمات گوناگون ارائه میدهیم. اکنون استقبال از سیستم کتابخانه به شکلی است که که اگر حتی یک دقیقه اگر اختلالی ایجاد شود، مرتب تماس و درخواست خواهیم داشت که چرا چنین مشکلی به وجود آمده است. این یعنی یک موفقیت بزرگ و تاثیر خدمات روی کاربران. به نظر من، خدماتی که میشود در کتابخانهها ارائه کرد خیلی متنوع هستند و به همان اندازه میتوانند خیلی تأثیرگذار باشند. بر این که کاربر بتواند با کتابخانه ارتباط خوبی برقرار کند، و واقعاً بتواند کتابخانه را به عنوان دوست و همراه خودش بداند، میتواند تأثیرگذار باشد. ما چند خدمت ویژه دیگر هم داریم. مثلاً یک آزمایشگاه کودک و نوجوان طراحی کردیم. که این به درخواست گروههای آموزشی پیشدبستانی، آموزش و پرورش و گروه علم اطلاعات بود، و خود کتابخانه هم به این موضوع تمایل داشت که فقط به اعضای هیئت علمی، کارکنان و دانشجوها خدمات ارائه ندهد. از آنجا که بهترین سن عادت به مطالعه، سن کودک و نوجوانی است. کتابخانه نیز بر روی فرزندان جامعه کاربران (اعضای هیئت علمی، کارکنان، و دانشجویان) کار کند. بدین معنی که وارد خانوادههای جامعه کاربران شویم. با ناشران مطرح کودک و نوجوان مذاکره کردیم. خیلی کمک و پشتیبانی کردند. اکنون بخشی را برای این منظور طراحی کردهایم که در حال تجهیز است. یا به عنوان نمونه، یک مسابقه کتابخوانی برای فرزندان اعضای دانشگاه طراحی، و در حال اجرا هستیم. بدین گونه، فرزندان جامعه کاربران مجموعه کتابخانهای دانشگاه علامه را به عنوان یک کتابخانهای میشناسند که میتوانند از آن استفاده کنند. هم منابع و هم خدمات برای آنها تدارک دیدیم.
زرهساز: احساس میشود ارتباط نظاممندی بین کتابخانههای دانشگاهی ایران وجود ندارد. البته بخشهایی وزارت علوم هست و جلساتی هم برای این کار گذاشته میشود ولی به نظر میرسد شاید یک انجمن کتابخانههای دانشگاهی یا انجمن مدیران کتابخانههای دانشگاهی نیاز باشد. نیاز است این تجربهها رد و بدل شود. چالشها مطرح شود. حتی شاید نیاز باشد تا سیاستگذاریها حتی تصمیماتی، نامههایی خطاب به افراد تأثیرگذار مثل وزیر یا رئیس جمهور در آن انجمن تهیه شود. شما نیز به ضرورت تشکیل چنین تشکلی اعتقاد دارید؟
طاهری: صد در صد! یک مجمعی سال گذشته درست شد. مجمع کتابخانههای مرکزی دانشگاههای تهران که خودجوش بود. دانشگاه تهران وارد شده بود، یعنی یکی از مدیران دعوت کرد و بقیه جمع شدند. یک چند جلسهای برگزار شد و خیلی جلسههای خوبی هم بود. از این لحاظ که واقعاً مشکلات کتابخانهها مطرح میشد، پیگیری میشد، و کم کم داشت گرم میشد که رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران تعویض شد، و این جلسهها به تعویق افتاد. دلیل تعویق هم آن است که این نوع جلسهها سلیقهای بودند نه نظاممند. به نظرم خود وزارت علوم باید در این قضیه وارد شود. در معاونت پژوهشی وزارت علوم بخشی به نام اداره کل کتابخانهها یا واحدی شبیه آن نداریم و این خلاء کاملا احساس میشود. چنین واحدی باید وجود داشته باشد تا بحثهای دسترسی و مدیریتهای یکپارچه را دنبال کند. اکنون تمایلی به این مسئله مشاهده نمیشود. اگر بتوانیم یک درگاه و یا یک فهرستگان برای کتابخانههای دانشگاهی طراحی کنیم، چه قدر در هزینهها صرفهجویی خواهد شد و به نظرم چه قدر میتوان خدمات خوبی ارائه داد. اگر حرکتی تا الان وجود داشته، خودجوش و بر اساس نیازها بوده است.
زرهساز: به نظرتان اگر انجمن نامهای به وزارت علوم بنویسد و برضرورت این امر تأکید کند، چه قدر مفید است؟
طاهری: خیلی خوب است. ولی تا این امر ساختاری و نظاممند نشود، موثر نخواهد بود. اکنون به علاقه و تمایل اشخاص (مدیران کتابخانهها) وابسته است. شایسته است معاونت پژوهشی وزارت علوم بخشی برای مدیریت یا هماهنگی کتابخانهها تاسیس کند، و واقعاً هم نیروی متخصص بگذارند. چون نیروی متخصص است که میتواند به درستی برنامهریزی و سیاستگذاری کند.
زرهساز: من سؤالهایم تمام شد. شما اگر صحبتی یا نکته خاصی دارید بفرمایید.
طاهری: در پایان از شما تشکر میکنم. ویژهنامهای که در حال تهیه آن هستید، اقدام مناسبی است. امیدوارم که بر روی توزیع مناسب و اطلاعرسانیش هم کار کنید که محتوای آن واقعاً به اشتراک گذاشته شود. ذکر این نکته را لازم میدانم. مطالبی که بیان شد فقط در راستای اشتراک تجربیات بود. بدون تردید ما در آغاز راه هستیم و کارهای بسیار مهم و لازمی وجود دارد که هنوز انجام ندادهایم. اطمینان دارم همه مدیران محترم کتابخانهها تجربیات گرانبهایی دارند که ارزشمند است و شایسته اشتراکگذاری.
مسعودی: خیلی ممنون و تشکر بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
[1] زرهساز، محمد، و مهدی زاهدی (1393). یکپارچهسازی قابلیتهای یک محیط یادگیری مجازی تعبیه شده در پرتال دانشجویی با منابع و خدمات کتابخانه دیجیتالی: ارائه یک سناریوی پیشنهادی. نشریه الکترونیکی شمسه، 6 (24 و 25).