نگاهی به محتواي مدرسه تابستانی خواندن – بخش دوم

نگاهی به محتواي مدرسه تابستانی خواندن – بخش دوم

«ترویج خواندن در جوامع کوچک» از نهضت قریشی نژاد

 گاهي اوقات كودكاني مشاهده مي‌شوند كه بسیار خوب و دلنشین‌اند، اما یکباره آسیب‌های اجتماعی اینها را درگیر کرده است. به اين علت که وقتی یک بچه‌ای به کتابخوانی عادت ندارد، زماني كه به جوانی می‌رسد ذهنش تهی است، و این ذهن تهی مرز بین به اصطلاح خوبی و بدی، مرز بین انسانی و غیر انسانی، مرز بین اعتماد به نفس و اعتماد به نفس نداشتن را نمی‌داند، بنابراین درگیر آسیب‌های اجتماعی می‌شود.

برای اینکه بچه‌هارا در مقابل آسیب‌های اجتماعی ايمن کنیم، باید بچه‌ها کتاب بخوانند. کتابخوانی یک عمل اکتسابی است. یعنی چیزی نیست که يك كودك در ذاتش وجود داشته باشد. زيرا یک عمل واقعا اکتسابی است و پاسخ به کنجکاوی بشر، بنابراین در ذات بشر است، در ذات هر انسانی هست. شما باید محیط کتابخانه‌تان را آنچنان شوق‌انگیز کنید که وقتی كودك حوصله‌اش سر رفت، به کتابخانه برود. توسعه‌ی کتابخوانی یک راهبرد ملی است. یعنی مسئله‌ی یک فرد و دو فرد و یک محیط و دو محیط و محیط کوچک و محیط بزرگ نیست.

 

 

 تجربیات نشان می‌دهد که سطح مهارت خواندن در کشورما پایین است.

 ما در ترویج کتابخوانی مجبوريم به مروجان‌مان چگونگی روان‌خوانی و بالا بردن مهارت خواندن را یاد بدهيم چون وقتی میخواهيم ترویج کتابخوانی کنيم یکی از دلایل بی‌علاقگی بچه‌ها به کتاب این است که نمی‌توانند درست کتاب بخوانند، و مقصودش را نمی‌فهمند. بنابراین آموزش و پرورش باید درگیر این کار شود.

 تنها دسترس‌پذیر کردن کتاب کافی نیست. کتابدار، مربی، پدر و مادر باید وارد صحنه شوند و در این ورود از تجربیات و توانمندی‌هايشان، به شیوه‌های مختلف بر امر کتابخوانی تاثیرگذار باشند. بايد برای كودك لذت آفرینی كرد تا هر وقت می‌خواهد لذت ببرد به سمت کتاب برود.

 به هيچ وجه نبايد برای کودک تحمیل صورت پذيرد. بلكه آنچنان فضای شوق‌انگیزی ایجاد کنیم که بچه با میل خودش بیاید. اين همان ترویج کتابخوانی است.

 اما ویژگی‌های یک مروج توانمند چیست؟

 برای هر کاری عشق حرف اول را می‌زند.

 اگر بخواهید برای کودک و نوجوان یا خانم‌های خانه‌دار کتابخوانی کنید باید دانش اين كار را داشته باشید. برای انجام هر کاری باید دانش داشت.

 مروج باید با آداب، سنن و طرز تفکر و اعتقادات جمعی که با آنها کار می‌کند آشنا باشد. مروج باید با آداب، سنن، طرز تفکر افراد آشنا باشد. دیگر اینکه علاوه بر اینها، توانایی این را داشته باشد. آموزش دوطرفه بايد دو طرفه باشد. محال است کسی از من چیزی یاد بگیرد و من از او چیزی یاد نگرفته باشم .

 مروج باید این فروتنی را داشته باشد، خودش را از بچه‌‌‌ها جدا نکند، در جمع بچه‌ها ببینی بخندد مسخره بازی دربیاورد.

 خصوصيت ديگر وي حسن خلق است. مروج باید توانایی به مشارکت کشیدن جمع را داشته باشد.

 چیز دیگری که مروج باید بداند، نیازها، انگیزه‌ها، علایق، مسائل، خصوصیات ، توانایی‌ها، توانمندی‌ها و مراحل رشد آن گروهی است که می‌خواهد با آنها کار بکند.

 دغدغه داشتن برای کتابدار خیلی مهم است. وقتیکه دغدغه دارد عشق دارد، آنوقت انگيزه هم دارد.

 مروج علاوه بر همه‌ی اینها باید اعتماد به نفس هم داشته باشد. فن بیان قوي داشته باشد. فن بیان هم به طور كامل ذاتی نيست. حال اگر بخواهیم وارد شهر ترویج شویم ، اولین ایستگاهی که می‌ایستیم قصه‌گویی است. اصلا قصه گویی تاثیر فوق العاده شگرفی دارد.قصه قدرت درک کودک را بالا می‌برد.

 یکی دیگر از کارها بلندخوانی است. مهارت خواندن باید بالا برود یعنی بچه باید زبان معیار یاد بگیرد نه فقط زبان گفتگو. بتواند کتاب را بخواند و بفهمد. وقتی شما کتاب را می‌خوانید و با او وارد گفتگو می‌شوید این درک را در او بالا بردید. بلندخوانی برای خودش روش دارد. شما یکسری برنامه برای قبل از بلندخوانی می‌گذارید، یکسری برای بلندخوانی و یکسری برای بعد از بلندخوانی. مثلا در وسط بلندخوانی بچه‌ها را به گمانه‌زنی می‌کشانید، حدس زدن، حدس بزن اگر جای اوبودی چه می‌کردی؟ گاه لازم نیست کتاب را برای بچه بخوانیم.

 معرفی شفاهی کتاب را هم با کتابهای طنز شروع کنید.

 قبل از کتاب خواندن یک تن‌آرامی داشته باشید. این تن‌آرامی می‌تواند با یک شعر قشنگ، حرکات موزون، يا چند نفس عمیق باشد. بچه‌ها به طرق مختلف میتوانند، به خودشان استراحت بدهند و پروازی بر بال خیال کنند. بنابراین همیشه در ابتداي جلسه، شما به نوعی کودک را از فضای بیرون خارج و به فضایی که خودتان می‌خواهید وارد مي‌كنيد.

 آشنا کردن کودکان با شعر، یعنی در ذهن آنها یک رنگین کمان زیبا ساختن. یعنی چشمه‌ای جوشان در ذهن آنها بوجود آوردن. غیر از تاثیرات دیگر ادبیات، شعر حس ششم بچه‌ها را تقویت می‌کند. به وضوح دیده شده که بچه‌هایی که با شعر آشنا هستند در برخورد با مسائل زندگی سريع‌تر و زرنگ‌تر و حضور ذهن بالاتری نسبت به بقیه دارند.

 «تصویرسازی ذهنی» از معماري‌نسب

 خلاقیت هوش انتزاعی بچه‌ها را افزایش می‌دهد. دربزرگترها نیز، همین روش قابل استفاده است. کودکان ونوجوانان را باید درگیر این روش کنیم.

 هنر مجموعه‌ای از اثرات و فرایند‌های ساخت انسان است که در دو جهت اثرگذاری روی عواطف و احساس و هوش انسان و به منظور انتقال یک معنا و یک مفهوم خلق می‌شود.

 مهم ترین رشته‌های هنری عبارتند از:

 1. هنر‌های تجسمی، نقاشی، طراحی، تندیس گری، عکاسی، کار روی چوب

 2. هنر‌های نمایشی

 3. موسیقی

 4. ادبیات

 5. شعر و داستان

 6. سینما

 7. معماری

 نمایش در لغت به معنای نشان دادن، ارائه کردن و جلوه دادن یا ظهور و اجراکردن است و یک پدیده جهان شمول یا یک شیوه‌ی خاصی ست که در تاریخ باستان به صورت حرکات یا نمایش انجام می‌شد؛ تئاتر و نمایش یکی از آثار کهن است.

 تئاتر و نمایش، ابزار مناسبی برای برقراری تعاملات فرهنگی و مناسبات فکری است و ملموس‌ترین قالب برای طرح مضامین فلسفی و عقیدتی و مهم ترین طریق در ملزومات انسانی و کیهانی به شمار می‌رود.

 هنر‌های نمایشی شامل انواع حرکات نمایشی، ریتمیک، موسیقی، اپرا، تئاتر، سینما، شعبده بازی، طرح دستی، داستان‌گویی، نمایش‌های سیرک و هنرهای دیگر. . . می‌باشند.

  در نظریه اجرا، نمایش به 3دسته تقسیم می‌شود:

 1. نمایش‌های آئینی 2. نمایش‌های اجتماعی 3. نمایش‌های هنری

 تئاتر چیست؟

 تئاتر، تماشاخانه یا یک محل نمایش است که انواع مختلفی دارد.

 نمایش خلاق: نوعی وانمود بازی است که مبتنی بر بداهه‌سازی ست و شخصیت‌ها را وادار می‌کند که نقش شخصیتی را بازی کنند، مثلا وانمود می‌کنند که معلم هستند.

 بچه ها، نقش‌هایی را از کودکی بازی می‌کنند، مثلا دخترها عروسک بازی می‌کنند که به این نوع بازی وانمودبازی می‌گویند و اگر به صورت خلاقانه پیش برود و حرف‌ها یا حرکاتی را انجام دهند که ما از قبل با آنها کار نکرده باشیم در این زمان، تخیل آنها شکل می‌گیرد و این زمان بسیار مهم خواهد بود چون اگر خوب هدایت شود کودک به خوبی رشد خواهد کرد.

 نمایش خلاق نتایج زیادی برای کودکان خواهد داشت. باید کودکانی که خجالتی هستند و زیاد حرف نمی زنند، را در فضاهای تئاتر قرار دهیم تا با بودن در یک فضای دوستانه و صمیمی دیگر خجالت نکشند؛ چون بچه‌ها در فضای خودشان کمتر خجالت می‌کشند، مثلا اگر به بچه‌ای گفته شود که نقش دکتر را بازی کند به خوبی آن نقش را اجرا می‌کند، اما وقتی که به شخصیت خودش بر می‌گردد، دوباره خجالتی می‌شود. پس اگر درمورد چنین کودکانی این فرایند زیاد اتفاق بیفتد و آنها مرتب درگیر شودند، کم کم دیگر کودک خجالت نمی‌کشد و تعاملش با بچه‌های دیگر خوب خواهد شد.

 از طریق کارگاه نمایش خلاق، بیماری کودکانی که افسردگی یا خشم و اضطراب و استرس داشتند تا70% کاهش پیدا می‌کند.

 فرق نمایش خلاق و تئاترچیست؟

 تئاتر رسمی است ولی نمایش خلاق غیررسمی، تئاتر برآیند محور و نمایش خلاق فرآیند محور است.

 در تئاتر بازیگران حتما بايد متخصص باشند اما فرد در نمایش خلاق با هر سن و علاقه و درس و سلیقه و توانمندی و توانایی می‌تواند نمایش خلاق را اجرا کند.

 تئاتررسمی چیست ؟

  در تئاتر رسمی مقررات خاصی وجود دارد.

 مربی نمایش خلاق چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

داشتن یک روحیه‌ی مربیگری: یعنی کودک درونش زنده باشد

  • آشنایی به وظایف مربیگری، شناخت مبانی تعلیم و تربیت
  • آشنایی با روانشناسی کودک
  • آشنایی با نمایش کودک و نوجوانان و نمایش خلاق
  • آشنایی با بازی‌های کودکانه
  • شناخت ادبیات کودکان
  • برخورداری از برقراری ارتباط با کودک
  • علاقمندی به اجرای سازمان یافته
  • اعتقاد داشتن به خلاقیت

 کارگاه نمایش خلاق چند مرحله دارد؟

 1. مقدمه: چیزی است که در شما ایجاد انگیزه می‌کند تا بچه‌ها را با یکدیگر و دور هم، در یک بازی یا نمایشی جمع کرده تا آن را اجرا کنید.

 2. تمرین‌های دست گرمی که به چند دسته تقسیم می‌شوند: یک دسته‌ی بزرگ که هم برای کودک هم برای نوجوان هم برای بزرگسال قابل اجراست همان بازی‌های نمایشی است.

 بازی‌های نمایشی چیست؟

 در فرهنگ محلی، بازی‌های نمایشی زیادی داریم مانند: گرگم به هوا. به این نوع بازی‌ها بازی‌های نمایشی گفته می‌شود و شعر‌های بسیار زیادی نمایش داده می‌شود.

فعالیت‌ها‌ی جسمانی و پانتومیم (نمایش بی کلام )

  • فعالیت‌های بداهه‌سازی (في‌البداهه در حرکت وگفتار )
  • بازی نقش(در بازی نقش همان اتفاقی می‌افتد که درکلاس‌های نمایش خلاق به صورت غیر رسمی در مدارس و در بعضی از مهدها انجام می‌شود. این بخشی از نمایش خلاق است نه همه نمایش خلاق. تعریف کردن یک قصه و بعد این که کودکان شخصیت‌های آن قصه را اجرا کنند به این بازی، بازی نقش می‌گویند).
  • نگارش خلاق (زمانی است که کودکان نمایش را هنگام انجام دادن، بنویسند)

 نمایشنامه‌خوانی یک فعالیت بسیار خوب است که می‌توانید در کتابخانه‌ی خودتان با ابزار بسیار کم و در مکانی کوچک به آن بپردازید، نمایشنامه‌خوانی همان کتاب خوانی یا قصه‌خوانی به نوع متفاوت‌تری است.

 فواید نمایش نامه خوانی:

  • خوب خواندن
  • افزایش مهارت‌های فکری

 نمایشنامه‌خوانی یعنی خواندن دیالوگ‌های نقش‌هایی که در نمایشنامه است.

 اهداف نمایشنامه‌خواني:

  • تقویت مهارت خواندن
  • درک مطلب نمایشی
  • انتقال اندیشه
  • ایجاد هماهنگی هورمونی نظم

 نمایشنامه‌خوانی معمولا همراه با تقلید صدا و حرکات دست و حرکات چهره است و البته یک نمایشنامه‌خوانی دیگر هم داریم که همراه با موسیقی است.

 تک خوانی (مونولوگ)یعنی بازیگر در حال نمایش با خودش به تنهای صحبت می‌کند.

 خوانش‌ها به 2صورت اجرا می‌شود

  • خوانش به صورت نشسته که بازیگر‌ها هر کدام، متن را در دست می‌گیرند
  • نمایشگرها یا نمایش‌خوان‌ها برگه را در دست بگیرند و در همان حین حرکت، اجرا کنند ولی خیلی نباید به این سمت و آن سمت بروند تا کارشان تبدیل به نمایش نشود.
  • نمایشنامه نویسی: نگارش خلاق می‌تواند تبدیل شود به نمایشنامه نویسی یعنی شما می‌توانید یک فعالیت تکمیلی برای کودکان داشته باشید و آن‌ها را تشویق کنید به نوشتن.
  • در نمایش دورکن اصلی داریم
  • اول بیان بدن (یعنی حرکات) مهارت در نمایش خلاق در بخش بیان یعنی داشتن صداهای مناسب با ریتم مناسب تا تمام افرادی که در نمایش حضور دارند صدای شما را بشنوند.
  • تنفس شکمی بسیار بسیار می‌تواند در تنفس به ما کمک کند میزان اکسیژن خون را بالا می‌برد و فرایند مغزی را افزایش می‌دهد، اگر از این روش استفاده شود و به دیگران آموزش داده شود بسیار کار ارزشمندیست.

 «پرورش زنان خانه‌دار كتابخوان» از دكتر مهردخت وزيرپور كشميري

 کتابخانه‌های عمومی در دو زمینه نیاز به بازنگری دارد:پرورش زنان خانه‌دارکتابخوان و تطابق کتابخانه‌های عمومی شهر تهران(نیاز اطلاعاتی زنان خانه‌دار)

  مقدمه

 زنان خانه‌دار و پرورش خواندن:

 1.خواندن چیست ؟

 2. ضرورت خواندن برای بانوان کجاست؟

 3.عادت مطالعه چگونه است؟

 4.منابع اطلاعاتی کدامند؟

 5.چگونه عادت مطالعه در بانوان پر بارتر شود؟

 6. ایجاد فرهنگ مطالعه دربانوان را چگونه زیاد کنیم؟

 7.نقش کتابخانه عمومی کجاست؟

 8. کتابداران چه نقشی دارند؟

 9. راهکارهای عادت خواندن بانوان کدامند؟

 10. اجرای موفق خواندن و ترویج این مسائل در کتابخانه‌هاچگونه امکان‌پذیر می‌شود؟

 خواندن می‌تواندبامرور منابع الکترونیکی نیز باشد (مثلاموبایل‌هاهمه به اینترنت وصل است). فن آوری اطلاعات و محمل‌های اطلاعات بسیار پیشرفت کرده و شاید مهم‌ترین بخش زندگی ما اطلاعات شده باشد. قبلا قدرت را چیز دیگری می‌دانستند ولی حالاقدرت اطلاعات است.کسی که اطلاعاتش بیشتر باشد قدرتمندتر خواهد بود.

 کتاب نقش مهمی درگسترش دانش داردو خواندن می‌تواند علاوه بر منابع کتاب چاپی شامل منابع الکترونیکی نیز باشد.

 کتابخانه‌ها بایدمتحول شوند، کتابداران باید در رسالتشان پیشرفت کنندو بدانند که چه کاری، باید انجام دهند. آنهاباید با اطلاعات روزبه جلو حرکت کنند، چون مراجعه کننده‌ی آنها فقط یک خانم خانه‌دار ساده نیست. این خانم خانه‌دار می‌تواند اطلاعاتی از اینترنت گرفته باشدوگزارشات مختلفی را دیده باشد.

 خانم‌ها کسانی هستند که می‌توانند نقش مهمی در ایجاد عادت به مطالعه در جامعه داشته باشند، چون این بانوان هستند که فرزندان را تربیت کنند و این فرزندان نسل آینده جامعه ما خواهند بود.

 بنابراین در این مورد باید برنامه‌ریزی شود و برای پرورش خواندن این زنان خانه‌دار باید آینده نگری صورت گیرد.

 باید بگونه‌ای شود که بانوان ما عادت به مطالعه را درخودشان آنقدر پرورش دهندو جابیندازند که این عادت به بچه‌هایی هم که تربیت می‌کنند منتقل شود تا این فرزندان بتوانند در ایران جامعه‌ای پیشرفته وکتابخوان را بوجود آورند.مادران بهترین نسل درخانواده هستند، برای این که بتوانندعادت به مطالعه رادرخانواده‌ها جابیندازند .

 اگر پدر و مادر کتاب بخوانند فرزند خود به خود کتاب می‌خواند. امروز پژوهشگران ثابت کردندکه کودک حتی قبل ازتولد و وقتی هنوز جنین هستند، تحریک خارجی را دریافت می‌کنند.

 کودک از زمان قبل نوزادی می‌تواند با مادرشارتباط برقرارکند. مادر می‌تواند برایش کتاب بخواند. همچنین نوزاد با شنیدن آهنگ ضربان قلب مادر ارتباط برقرار می‌کند.

 بعدازتولدهم برای کودک باید کتاب بخوانیم. چیزی که ما در ایران نداشتیم این است که کودک قبل ازاینکه زبان رابفهمدوقبل از این که صحبت کند می‌تواند کتاب را لمس کند.

 منابع اطلاعاتی چیست ؟

 اطلاعات بایدآنقدربالا برودتا بتوانیم پاسخگوی نیازبچه‌هاباشیم. بچه‌هاباید توسط مادرها پرورش داده شوند، متاسفانه آموزش و پرورش که نهاد اولیه عادت به مطالعه بچه‌های ما است، در این مورد غفلت کرده است. در مهدکودک‌ها یا پیش دبستانی‌ها یادبیرستان‌ها، تفکرمنطقی به بچه هاآموزش داده نمی‌شود و بچه‌ها مطالعه رانمی‌شناسند و جست وجوی منابع را یاد نمي‌گيرند و آنچه را که می‌داند از طریق غیر رسمی به آنها آموزش داده شده است که این خطای بسیار بزرگی است.

 منابع اطلاعاتی:

 روزنامه، بروشور، مجله، نشریه

 بطور کلیمنابع لازم جهت پرورش خواندن هم شامل منابع چاپی می‌شود و هم منابع الکترونیکی.منابع الکترونیکی مثل اینترنت، پایگاه‌های اطلاعاتی، شبکه اطلاعاتی، سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌ها و فلش‌ها.

 مادران باید مطالعه را اساسی‌ترین ابزار برای کسب اطلاعات خانواده‌شان بدانند و برای لذت بردن از زندگی و بالا بردن کیفیت مادی و معنوی خانواده وجامعه از آن استفاده کنند.

 بهترین راه برای پابرجایی و بقاء یک خانواده، ایجاد عادت به مطالعه است.

 راه کارها:

 1.مادر برای فرزند با صدای بلند کتاب بخواند.

 2. مثلا مادر باید درباره مطالب علمی، گیاه شناسی، جانور شناسی، کره زمین، و… اول اطلاعات را در لابه‌لای کتاب یا منابع اطلاعاتی یا پایگاه‌های اطلاعاتی و منابع الکترونیکی، کسبو جستجو کند و سپس آن‌ها را پرینت بگیرید و به اتفاق بچه‌هایش بخواند ومطالعاتش رامرور کند.

 3.زمانیکه داستانی را برای فرزندمان تعریف می‌کنیم سعی کنیم تا شخصیت‌های جالب داستان رابرایشانمجسم کنیم وبا ادای کلمات یا صدای‌هایی که نزدیک به آن شخصیت است آن را ارائه دهیم تا تاثیر بیشتری داشته باشد.

 4. کتاب‌هایی که شورای کتاب کودک، کانون پرورش فكری کودکان ونوجوانان وچند ناشر فرهنگی دیگر که پیام‌های آموزشی فرهنگی منتشر می‌کنند اینها را مادران باید مطالعه کنند، این کتاب‌هابه زبان ساده نوشته شده و نویسنده‌ها خیلی زیبا کار را انجام داده‌اند و همچنین این کتابه‌ا تصویرهای گویایی برای بچه‌ها 2سال تا 12 سال دارند این کتب، تا سن نوجوانی قابل استفاده هستند.

 5. زمانیکه خانواده دورهم هستند زمان خوبی است برای خواندن داستان و شعر. خوب است که در این زمان‌ها کتاب‌هایی را بررسی کنیم و مطالبش را با فرزندان‌مان بخوانیموآنهارا در خواندن سهیم کنیم تا بتوانیم نتیجه‌ی مثبتی که می‌خواهیم را بگیریم.

 در ایران بررسی شده است که میانگین عملکرددانش آموزانی که والدینشان بیش از 5 ساعت در هفته مطالعه می‌کنند بسیار بالاتر از میانگین عملکرد دانش آموزانی است که والدینشان کمتر ازاین مدت مطالعه می‌کنند.

 یک کتابدار باید مانند یک بازار یاب، این هنر راداشته باشد؛ یک کتابدار به عنوان یک مشاور امین باید بتواندبا هر وسیله‌ای اطلاعاتی را که در کتابخانه وجود دارد ه مراجعه کننده بدهد واگر کتابدارنمی‌تواند کتاب خاصی را در اختیار مراجعه‌کننده بگذارد باید جایگزین آن، کتاب دیگری را به او بدهد تا مراجعه کننده از خواندن آن کتاب لذت ببرد .

 «نظریه‌های ترویج خواندن» از محمد ملاعباسي

 ما با دونوع افراد در ارتباط هستیم، یکی نظریه‌پردازهایی که انسان‌ها را به خواندن ترغیب می‌کنند و از سوی دیگر انسان‌هایی که دوست ندارند بخوانند و مشخص نیست که در این چالش چه کسی برنده خواهد شد‌. اما چرا نخواندن چیز خوبی است و چرا آدم‌ها فکر می‌کنند که نخواندن گزینه خوبی است و گزینه‌ای است که به زحمت خواندن نمی‌ارزد!

 ما در زمینه آموزش و پرورش بسیار خوب عمل کرده‌ایم و اتفاقا در زمینه ترویج سواد و بالا بردن سطح تحصیلات و کاهش بی‌سوادی بسیار خوب هم بوده‌ایم، و بعد از آمریکا دومین کشور تحصیل کرده هستیم و اینکه آمریکا اول است به اين دليل است كه یک اقتصاد دانشی دارد و با پذیرفتن دانشجو از کشورهای دیگر یک فعالیت اقتصادی انجام می‌دهد‌.

 پس باید حریف و نیروی مقابل خودمان (نیروی بازدارنده ازخواندن) را بهتر بشناسیم و بهتر درک کنیم تا بفهمیم چرا خیلی از اساتيد دانشگاه‌های ما در اوقات فراغتشان فیلم می‌بینند یا مسافرت می‌روند اما کتاب نمی‌خوانند، اینجا باید یک تفکیک کلی بگذارند بین انتظاراتی که ما از خواندن داریم‌.

 یک فاز از این انتظارات مهارتی است و اینکه انسان‌ها به چیزهایی نیاز دارند تا آنها را بیاموزند، و تنها راه برطرف شدن این نیاز کتاب است. اسم این خواندن را می‌گذاریم مطالعه نیاز محور یا مطالعه کاربردی. نوع دیگر مطالعه کاربردی نیست و برای لذت و ذوق انجام می‌شود. اسم این مطالعه را هم می‌گذاریم مطالعه لذت بخش.

 در اینجا ابتدا می‌خواهیم راجع به مطالعه لذت‌بخش صحبت کنیم. از نظر ما این مطالعه یعنی مطالعه برای مطالعه، یعنی خواندن برای خواندن، و یک نوع شیوه و سبک زندگی، و یک انسان شیفته به کتاب و کاغذ، و این یعنی برقراری رابطه احساسی با کتاب. تعریف‌هایی که ما اینجا داریم تعاریف بسیار اساسی هستند یعنی ما تعریف سینما، شبکه‌های اجتماعی، اینترنت، موسیقی، هنر‌های مختلف، تلویزیون و ‌.. ‌. داریم که هر کدام لذت‌های خاص خود را دارند و البته انواع و اقسام تجربه‌هایی که نمی‌شود اسمشان را هم تجربه‌های فرهنگی گذاشت، و اینها برای انسان‌ها لذت‌بخش است‌.

 به تازگي یکی از اساتید دانشگاه هاروارد مقاله‌اي نوشت با این عنوان که چرا نباید بچه‌های خودمان را به دانشگاه بفرستیم؛ و این پیرو این بود که دانشگاه‌ها از دانش‌محوری به سمت پژوهش‌محوری رفته‌اند و البته این در ایران هم وجود دارد که بجای تدریس متون اساسی به سمت پژوهش کردن میروند، و نتیجه کار دانشجو هم یک کار پژوهشی خواهد بود. این استاد گفته است که یکی از دلایل اینکه دانشگاه‌ها را از سوی دانش‌محوری به سمت پژوهش‌محوری برده‌اند این بوده که شنیدن چیزهایی که انسان‌های قبل‌تر گفته‌اند و مدام هم شنیده شده‌اند، دیگر فایده‌ای ندارد و باید به سمت پرورش ذهن‌های نقاد برویم و کسانی را تربیت کنیم که توانایی نقد و بررسی داشته باشند.

 نویسنده این مقاله معتقد است که پژوهش محوری برای پرورش یک ذهن نقاد اثر عکس خواهد داشت؛ و اشاره می‌کند که دو دسته از دانشجویان دبیرستان را انتخاب کرده‌اند؛ یک دسته کسانی بودند که رمان نمی‌خواندند و تلویزیون می‌دیدند و عده‌ای هم کسانی بودند که فقط رمان می‌خواندند. این تفاوت این دانشجویان بود و از آنها خواسته شد که مقاله‌ای در یک زمینه خاص بنویسند، و جالب اين بود کسانی که در اوقات فراغت خود رمان خوانده بودند توانستند در نوشتن مقاله‌ای که موضوعش هم اصلا به رمان مرتبط نبود بهتر عمل کنند و دایره لغات مورد استفاده برای بیان منظورشان بسیار بهتر بود.

 به نظر من کسی که تلویزیون نگاه می‌کند اصلا مطالعه نمی‌کند فقط کسب اطلاعات می‌کند‌.

 در خواندن کتاب و خواندن متن بلند ارزش‌ها و توانمندی‌ها و خصوصیات‌های خاصی نهفته است که در سایر انواع مطالعه و کسب اطلاع از سایر رسانه‌ها وجود ندارد ‌.

 در سینما موقعیت‌های زندگی است که اگر خوب کار شود ما مشتاقانه انتظار ادامه آن را می‌کشیم و اگر نویسنده‌ای خوب باشد باید بگونه‌ای بنویسد که در قسمت‌هایی فرصت تفکر به ما بدهد تا حرف‌هایی که می‌خواهد در فیلم بگوید را با درک و آگاهی بفهمیم. اینگونه ذهن ما مهارت فکر کردن و تفکیک کردن را می‌آموزد، و اینکه فاصله بگیرد و فکر کند و سپس قضاوت کند‌. در هنگام مطالعه مقاله می‌توانیم بعد از مطالعه چند صفحه به عقب برگردیم و فکر کنیم که چه می‌خواهد بگوید این تفاوت در انتقال اطلاعات توسط رسانه‌های مختلف خواهد بود، و از این لحاظ تمام این رسانه‌ها در مقابل کتاب قرار می‌گیرند چون این امکان را به ما نمی‌دهند تا از زمان و موقعیت کنونی بتوانیم فاصله بگیریم، و اتفاقا شگفت‌انگیزی مطالعه کتاب همین است، این امر مهارتی به ما می‌دهد که می‌توان اسمش را قدرت قضاوت مستدل گذاشت‌.

 کسی که کتاب نمی‌خواند یک سبک بزرگ در زندگی را از خود می‌گیرد و آن امکان قضاوت مستدل است در مورد زندگی خودش یا اتفاقات اطرافش‌. کتاب خوب خاصیتی دارد که فیلم خوب آن را ندارد‌.

 «تجربیات موفق ترویج خواندن در جهان» از دكتر اعظم صنعت جو

 خواندن صرفا شامل کتاب نیست مي‌توان هر چیزی که به شما یک سری اطلاعات و آگاهی بدهد را هم خواندن ناميد. هر چند که در تعریفی که از خواندن شده خواندن را جزئی از مطالعه گفتند اما یک بحث بسیار بنیادی است. تعریفی که از مطالعه شده و خیلی جاها آن را هم راستای خواندن فرض کردند بررسی عمیق و همه جانبه یک مقوله است. اگر بخواهیم به یک درکی از آن برسیم بهتر است که مطالعه را مساوی با تحقیق در نظر بگیریم.

 خواندن را عملی تعريف كرده‌اند که در آن فرایند دیدن و شناسایی کردن علایم نوشتاری به صورت درک مجموعه علایم آواها و درک معنا از آن حاصل می‌شود. خیلی وقت‌ها ما خواندن را انجام می‌دهیم یک کتابی می‌خوانیم روزنامه‌ای مي‌خوانیم برای پر كردن اوقات فراغت، و گاهي براي كسب آگاهي. خواندن زیر مجموعه و زیر بنای مطالعه. مطالعه به معنی تحقیق و توسعه. تحقیقی که مبنای توسعه هست و یکی از عوامل اساسی پیشرفت جوامع همین تحقیق است. کشورهایی که پژوهش بیشتری داشتند موفق‌تر و کشورهای توسعه یافته‌تری هستند اما این حاصل نمی‌شود مگر اینکه خواندن اتفاق بیفتد قابلیت انداز‌ه‌گیری دارد.

 عادت به مطالعه بايد از خانواده در فرد ايجاد شود حتي از زمان نوزادي.

 کتاب خوان بودن والدین و طرز فکر والدین نسبت به کتاب مي‌تواند تاثیرگذار باشد.

 مسائل و مشكلات كودك را مي‌توان با مراجعه به كتاب درمان كرد.

 باید بین کتابخانه‌ها و مدارس و والدین ارتباط وجود داشته باشد.

 مهمتر از همه اینکه کتابداران با کتابخانه‌های آموزشگاهی با مدارس با دانش‌آموزان پیوند برقرار کنند.

 یکی از طرح‌ها طرح پرای سا است که در آفریقای جنوبی اجرا شده. در این طرح به کاربرد تبلت در آموزش و عادت خواندن به کودکان پرداخته شد. يك سري منابع به بچه‌ها معرفی کرده. در واقع از فناوری برای ترغیب افراد برای استفاده صحیح برای اصلاح رفتار آنها استفاده شده.

  مي‌توان از همين ابزار براي ترويج خواندن استفاده كرد يا از انواع بازي‌هاي رايانه‌اي كه مورد علاقه كودكان است براي آشنايي آنها با كتابخانه.

 یکی دیگر از آن طرح‌ها طرح كتابخانه اتوبوسی هزار و یک شب است که یک سری گروه برای اینکه دانش آموزان را یا بچه‌ها را علاقمند كنند به كتابخانه یک كتابخانه اتوبوسی راه انداختند که در پاکستان این کار اجرا شده به مدارس گفتند که بچه‌ها می‌توانند از این طرح استفاده كنند.

 در لندن انگلیس یک مجله آنلاین ایجاد کرده که الان سایتش هم هست که به بچه‌ها یاد می‌دهد که بچه‌ها کتاب‌هایی که داستان‌هایی که نوشتند را در سايت قرار دهند. يا تصويري كه براي كتاب كشيده‌اند را از طريق سايت منتشر كنند.

 یکی از برنامه‌های دیگر برنامه کتابخوانی برای کودکان است که در آن يك روز در يك ساعت بچه‌هاي يك تا سه سال به همراه والدين‌شان به كلاس‌هاي قصه‌گويي در كتابخانه مي‌روند. در این بين والدین هم می‌توانند از كتابخانه استفاده كنند.

 یک طرح دیگر قطب‌نمای خواندن است كه در آن طرحي به بچه‌ها داده مي‌شود كه بايد به كتابخانه مراجعه كند و فارغ‌التحصيل نمي‌شود مگر اينكه در طول تحصيل حداقل سه بار به كتابخانه عمومي مراجعه كرده باشد.

 طرح ديگري كه در كلمبيا اجرا شده و در آن یک سری مواد خواندنی را بین مدارس توزیع می‌کنند مخصوصا مدارس خانواده‌های کم درآمد و از آنها خواسته مي‌شود که یک سری کارگاه‌های آموزشی برای والدین و آموزگاران و کتابداران اجرا شود و نهایت اینکه تشویق می‌شوند که یک سری باشگاه‌های کتاب در مدارس ایجاد کنند.

 در دانمارک طرح استر اجرا مي‌شود كه در آن دانش‌آموزان بعد از تعطيلي مدارس به كلوب‌هاي خواندن مي‌روند و دربحث‌ها و فعاليت‌هاي آن مشاركت و اظهار نظر ميكنند. اين طرح هم با همكاري كتابخانه عمومي و آموزش و پرورش انجام مي‌شود.

 بحث بعدی شبی با هانس کریستین اندرسن است كه در آن شبي بچه‌ها در كتابخانه اردو مي‌زنند. در آن شب براي آنها كتاب مي‌خوانند و به آنها ياد مي‌دهند كه مي‌توانند با كتابخواني به خواب بروند و به علاوه با كتابخانه آشنا مي‌شوند.

 طرح دیگر که کیوسک خواندن نام دارد در آلمان اجرا شده است. کیوسک‌های تلفن در اين كشور به كتابخانه‌هاي مدارس منتقل شده‌اند و آنها را قفسه بندی کرده‌اند.

 یکی دیگر از طرح‌هایی که وجود دارد در دانمارک اجرا مي‌شود عضویت در كتابخانه به محض تولد نوزاد است. كارت عضويت كتابخانه به همراه چند كتاب نوزاد و ليستي از كتاب‌هاي مناسب و اسباب بازي به در خانه ارسال مي‌شود. البته بعضي شركت‌ها هم حامي مالي اين طرح مي‌شوند كه براي آنها جنبه تبليغاتي هم دارد.

 فرهنگ سازی خواندن، کتاب خواندن، و عادت به خواندن می‌تواند در كتابخانه ایجاد شود .همان برنامه‌هایی که مي‌توان براي ترویج خواندن با تمرکز بر لذت‌آفرینی و شادی بخش بودن برای کودک اجرا كرد.

  «ترویج خواندن در مراکز عمومی» از حسام الدين مطهري

 مردم، علاقه‌ای به فرهیخته بودن ندارند. تصویری که از یک انسان فرهیخته جامعه داده شده تصویری دوست داشتنی نیست. دلایل اين امر روشن است همان تصویری که از یک فرد کتابخوان در تلویزیون و رسانه‌ها به مردم نشان داده شده. به گواه اینها کتابخوان یک انسان عجیب وغریب است.

 نکته ديگر اینکه کتاب نخواندن کسی را نکشته. کسی که کتاب نخواند یا در زندگیش کتاب نخوانده این زندگی چه 10سال گذشته باشد چه 70سال هم می‌توانند بگویند كه کتاب نخواندن تاثیر مهمی در زندگی نداشته. بلکه چیزهای دیگری هم در زندگی انسان را به رنج و مشقت می‌اندازد ولی کتاب نخواندن، مشکلی برایمان ایجاد نمی‌کند.

 کسانی كه کتاب می‌خوانند تشویق نمی‌شوند، تشویق به معنای شنیدن و درک کردن چیزی که انگیزه برای برداشتن قدم بعدی، رشد کردن و بهبود دادن وضعیت است.

 سیستمی که همه ما می‌دانیم براساس حفظیات به ما ارتقا می‌دهد، هیچ وقت دانش ما را محک نمی‌زند، بنابراین نتیجه و خروجی اینها آدم‌هایی است که مدرک دارند و مهارتی ندارند. این فرق بین مطالعه عمیق و درگیر شدن با چیزهایی است که مطالعه می‌کنیم.

 ما بدون آب می‌میریم بدون غذا می‌میریم بدون هوای سالم می‌میریم، ولی بدون کتاب نخواندن نمی‌میریم. اما واقعیت این است که بدون کتاب خواندن چیزی از ز ندگ‌ مان نمی‌فهمیم این پاسخ محکمی است. چه کسی دنیا را تغیر می‌دهد. محمد قذافی یا امام موسی صدر، و یا شهید بهشتی یا هیتلر؟

 صرفا مطالعه کردن نیست که فضل یا برتری حساب می‌شود آن اتفاقی که در درون ذهن ما می‌افتد اصالت با آن است و همین است که کتاب را مهم می‌کند و فرق می‌گذارد بین گرفتن دانش از کتاب و گرفتن دانش از سایر رسانه ها. ما در مواجهه با کتاب خودمان هستیم که مدیریم. خودمان هستیم که تحلیل می‌کنیم اما درمواجهه با سایر رسانه‌ها ما مدیریت می‌شویم.

 ما با کتابخوانی ناممکن‌ها را تجربه می‌کنیم اما تجربه‌های پر هزینه‌ای که دیگران کردند و بدون اینکه آن هزینه را دوباره بپردازیم مال خودمان بکنیم باعث می‌شود ذهن در حال تکاپو و تحلیلگر داشته باشیم.

 ما عمق وعرض زندگی‌مان را و چگالی عمرمان را با کتابخوانی افزایش می‌دهیم.

 هیچ هنجاری یک شبه نهادینه نمی‌شود یعنی ما نمی‌توانیم امید داشته باشیم با رفتارهای هیجانی بتوانیم فرهنگ را دستکاری کنیم. مثلا نمی‌شود با برگزاری ده روزه نمایشگاه کتاب فرهنگ کشور را دگرگون کرد اگر هم می‌شد طی 28سالی که نمایشگاه برگزار شده است فرهنگ کتابخوانی دگرگون شده بود. ما نمی‌توانیم مثلا با برگزاری پویش سلفی گرفتن با کتاب ناگهان کتابخوانی را تکان بدهیم. ما نیازمند رفتار عاقلانه و تشکل دهی به فعالیت‌های اجتماعی در حوزه کتاب هستیم.

 باید قبل از پیشنهاد دادن کتاب فکر بکنیم که مخاطب کتاب کیست؟ و نکته بسیار مهم اینکه خواندن کتاب چه فایده‌ای برای او دارد و چه دردی را از او دوا می‌کند؟

 با اشاره به این همه گرفتاری که انسان دارد جامعه ما حق دارد که کتاب نخواند و بگوید من فلان مشکل را دارم کتاب به چه درد ما می‌خورد؟ اما اگر اوضاع فرق کند و ما به جامعه بفهمانیم که کتاب فلان مشکل شما را حل کند وعلت مشکل را هم پیدا کند جواب قانع کننده‌ای است برای کتاب خواندن.

 ما بیش از اینکه به سلایق خودمان فکر بکنیم و دلمان بخواهد آدم‌ها را به خودمان شبیه کنیم باید به علایق و سلیقه‌ها و نیازهای مخاطب‌مان فکربکنیم. خودمان را معیار حق و باطل قرار ندهیم و به جای دیگران تصمیم نگیریم و تلاش کنیم کتاب با جذاب‌ترین شیوه ممکن ارائه شود.

 در هر صورت باید موقعیت‌شناس باشیم. باید کتابی را که پیشنهاد می‌دهیم مشکلی را ازمخاطب ما حل کند و اينكه آیا کتاب در این شرایط ویژه برای او مناسب است؟

 فناوری دیجیتال برای شتاب گرفتن است و محصول فکری که خواستار شتاب است و ما کاربرانش را هم وادار به شتاب می‌کند. کتاب مربوط به فضای پر شتاب نیست کتاب هر چقدر درگیریش با شتاب بیشتری باشد ارزشش کمتر می‌شود کتابی که تعمق بیشتری در زمان نوشتنش اتفاق افتاده و زمان بیشتری برای نوشتنش صرف شده کتاب قابل توجه‌تری هست.

 معرفی کتاب در فضای وب خیلی اثر بخش نخواهد بود. مثلا در شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های تعاملی مثل تلگرام و وایبر و یاشبکه‌های مشابه و یا گروهایی که هست، در حالیکه واقعیت چیز دیگری است. کسی که در شبکه اجتماعی جستجو می‌کند برای اینکه دانش‌اندوزی كند و تمرکزش بر دانش‌اندوزی باشد نیست و ممکن است مطالبی هم بدست آورد ولی تمرکزش به دانش‌اندوزی نیست.

 کسی که ساعت‌ها وقتش را در فیس بوک و تویتیر می‌گذراند هدفش خواندن کتاب نیست حال ممکن است چند جلد کتابی هم بخواند ولی مساله اش کتاب نیست.

 اساسا فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و فضای وب فضای سریع و آبشارگونه اطلاعات مفید و غیر مفید درهم و شلوغی است. درحالی که این فضای آبشارگونه ما را از تمرکزگرایی باز می‌دارد. فضای مجازی اثربخشی ندارد و زود گذر است. واقعیت شبکه‌های اجتماعی این است.

 ما بین اطلاعات و داده‌های قبلی و بعدی فاصله زیادی نداریم اصلا فرصت اینکه عمیقا بررسی شود را نداریم کاملا می‌شود گفت که جوزدگی بوده است

 نکته بعد اینکه کسی در اماکن عمومی و پر تردد دنبال تعمق و تفکر نیست چون گرفتار رفت و آمد و شلوغی خیابان‌هاست. حال کسی توی این فضا بیاید درباره کتاب حرف بزند اینها تجربیات خوبی نیست و اگر هم انجام شده است مردود شده. مثل طرحی که نهاد کتابخانه‌ها داشته یعنی ایستگاه مطالعه و یا طرح اتوبوسرانی تهران که در اتوبوس‌ها کتاب گذاشته بودند.

 معمولا ما ایرانی‌ها جامعه شفاهی هستیم. بعضی‌ها فقط قسمت حوادث روزنامه را می‌خوانند و احتمالا صفحه اقتصادی را هم نگاهی مي‌كنند برای اینكه می‌خواهند حرفی برای گفتن داشته باشند تا برای دیگران تعریف كنند. مطالبي از خودشان را به مطالب روزنامه اضافه می‌کنند برای همین از نقالی استقبال می‌کنند. ما باید اماکن عمومی هدف‌مان را از آن اماکنی که در آن تردد است منتقل کنیم به جایی که در آن نشستن وجود دارد. باید زمینه‌چینی کنیم برای توقف ایجاد کردن و حداقل یک تامل کوتاه با استفاده از جذابیت‌های بصری.

 اتفاقی که بعد از مطالعه فعالانه می‌افتد یعنی ما می‌توانیم کتاب بخوانیم و زیاد هم بخوانیم اما نهایتا ذهن خلاقی نداشته باشیم. ذهنی که بتواند حرف جدیدی بزند. برنده آن کسی است که بتواند کلمات و مطالب کتاب‌ها را وارد ذهن خود کند و ذهن او به مدد کتاب بارور شود و پس از بارور شدن محصول جدیدی متولد شود. خصوصیت خودش را.داشته باشد و فرآوری داده شده توسط خودش باشد.

 نکته کلی هم درباره عاقبت کتابخوانی واقعیت این است هر کتابخوانی عاقبت به خیری نمی‌آورد همانطور که درباره هیتلر اینگونه بود. هیتلر اهل کتاب و اندیشه بوده اما محصول آن انسانی نبوده است. ما باید مراقب این باشم که کسی که کتاب می‌خواند لزوما قرار نیست آدم شریفی باشد و حتما انسان عاقبت به خیری می‌شود.

 و اينكه کتاب در مقابل رسانه‌های دیگر اصالت دارد. اتفاقی که ما در مواجهه با کتاب داریم درگیری با کلمات است که یک فرایند ذهنی‌ای ایجاد می‌کند و تقویت کننده سیستم تجزیه وتحلیل ذهنی است.

 * محتوای این بخش توسط نهاد کتابخانه های عمومی در اختیار نشریه شناسه قرار گرفته است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *