سواد اطلاعاتی سبز: پیوندی میان آموزههای زیستمحیطی و اطلاعاتی
مقدمه
بحرانهای زیستمحیطی به یکی از نگرانیهای اصلی بشر در قرن 21 تبدیل شده است. بیابانزایی، آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی به انواع مواد شیمیایی، کاهش حجم جنگلها، افزایش مصرف سوختهای فسیلی، آلودگی هوا و تخریب لایه اُزُن، تنها بخشی از مشکلات زیستمحیطی جهان پیرامون ما را تشکیل میدهند. انسان به عنوان عامل تأثیرگذار و قربانی این بحران به شمار میرود، از این رو به اعتقاد عموم صاحبنظران محیط زیست اصلاح روند این بحرانها، در گرو اصلاح آموزههای انسان و تغییر در نگرش، بینش و دانش انسانها نسبت به سرنوشت خود و محیط پیرامون است. بنابراین آگاهسازی عمومی و آموزش جامعه در رابطه با ارزش و اهمیت محیطزیست برای ادامه حیات بشر امری مهم است (علوی،۱۳۹۲، ص1). بحرانهای زیستمحیطی بهطور منظم رو به افزایش هستند و این موضوع به یکی از مهمترین بحثهای بینالمللی و درون دولتها و سازمانها تبدیل شده است. کتابخانهها یکی از سازمانهایی هستند که در سالهای اخیر دغدغه زیادی برای کمک به کاهش آسیب به محیط زیست داشتهاند. “جنبش کتابخانههای سبز[2]” درنتیجهی دغدغههای زیستمحیطی کتابخانهها در اواخر دهه 1990 به وجود آمد. نگرانی اصلی این جنبش کاهش اثرات زیستمحیطی کتابخانهها بر محیط زیست بوده است (کوربانوقلو و بوستونی، 2014، ص47 به نقل از آنتونلی، 2008).
بر اساس تعریف لغتنامه پیوسته کتابخانه و علم اطلاعات[3] کتابخانه سبز، کتابخانهای است که برای به حداقل رساندن تأثیر منفی بر محیطزیست طبیعی و به حداکثر رساندن کیفیت محیط داخلی به وسیله انتخاب محل مناسب، استفاده از مصالح ساختمانی طبیعی و محصولات زیست تخریبپذیر، حفاظت از منابع (آب، انرژی، کاغذ) و دفع زباله (بازیافت، و غیره) طراحی شدهاند. این کتابخانهها همچنین بر خدمات، فعالیتها، رویدادها، منابع و پروژههای مرتبط با محیطزیست، و نشان دادن نقش اجتماعی و مسئولیت کتابخانهها به عنوان رهبران محیط زیست پایدار متمرکز هستند. کتابخانه سبز ابعاد مختلفی مانند ساختمان سبز، مدیریت سبز، خدمات سبز، سیستمهای اطلاعاتی سبز و منابع سبز را شامل میشوند که شرح هر یک از این ابعاد ما را از اهداف اصلی کتابخانهها دور میکند. اما نکته مهم آن است که وظایف زیستمحیطی کتابخانههای سبز تنها به داشتن ساختمانِ سبز محدود نمیشود، بلکه کتابخانههای سبز امروزه مأموریتهای سبز[4] نیز دارند. این ماموریت سبز به معنی ترویج پایداری از طریق آموزش، عملکرد و توسعه است (هوک، 2015، ص2).
از طرف دیگر، سواد اطلاعاتی یکی از انواع سوادهای لازم برای زندگی در دنیای امروز است که به مهارتهای افراد برای بهرهمندی مؤثر از اطلاعات مورد نیاز است. بنابراین، در ادامه این نوشتار، که از پژوهش کوربانوقلو و بوستونی (2014) با عنوان از کتابخانه سبز تا سواد اطلاعاتی سبز الهام گرفته شده است، قصد داریم به تبیین مفهوم سواد اطلاعاتی سبز3، ارتباط آن با سواد زیستمحیطی و آموزش آن در کتابخانهها بپردازیم.
سواد اطلاعاتی سبز
سواد اطلاعاتی به طور کلی شامل مهارتها و دانشهایی مانند تحلیل نیاز، شناخت منابع اطلاعاتی، آشنایی با روشها و راهکارهای جستجو، ارزیابی و سازماندهی اطلاعات و در نهایت تبادل اطلاعات میشود (میرحسینی، شعبانی، 1393، ص12). سواد اطلاعاتی سبز را میتوان بهرهگیری از این مهارتها برای کمک به محیطزیست دانست. سواد اطلاعاتی سبز مجموعهای از مهارتهاست که در بیشتر تعاریف سواد اطلاعاتی آمده است. مهارتهای سواد اطلاعاتی با کمک به گسترش تفکر پایدار میتوانند به محیطزیست کمک کنند. به بیان دیگر، تفکر پایدار با توجه به نحوه رفتار اطلاعاتی، انتخاب اطلاعات و اعمال اطلاعاتی (جستجو، استفاده، و تبادل اطلاعات) ما که بر محیطزیست تأثیر میگذارد یکی از مهمترین لازمههای سواداطلاعاتی سبز است (کوربانوقلو و بوستونی، 2014، ص54). در تعریف سواد اطلاعاتی سبز میتوان آن را مجموعهای از مهارتهایی مانند شناخت منابع اطلاعاتی، دسترسی به اطلاعات، انتخاب منابع اطلاعات معتبر و مرتبط و در نهایت تفکر انتقادی دانست که منجر به تصمیمگیریهای آگاهانه در مسائل زیستمحیطی میشود. بنابراین لازم است در این میان به تعریفی از سواد زیست محیطی[5] بپردازیم. سواد زیستمحیطی را بهبیان ساده میتوان درک مشکلات زیستمحیطی، تعامل انسان و طبیعت و آشنایی علمی و عملی دوستانه انسانها با محیطزیست تعریف کرد. اور[6] (1992) سواد زیستمحیطی را درککردن ارتباط و بههمپیوستگیمان با محیطزیست و همچنین داشتن نگرشی مسئولانه در مورد محیطزیست اطرافمان تعریف کرده است. همچنین یونسکو در سال 1998 سواد زیستمحیطی را سوادی عملی و کاربردی میداند و در تعریفی جامع از آن بیان میکند: سواد زیستمحیطی، آموزش عملی پایهای برای همه مردم است که برای آنها دانش، مهارتها و انگیزههای مقدماتی را فراهم میکند تا بتوانند نیازهای زیستمحیطی خود را برطرف نمایند و به توسعه پایدار کمک کنند (عظیمی, محمد؛ مهدی غلامی و میلاد رامین آزاد، ۱۳۹۲، ص 4). آموزش سواد زیستمحیطی با این هدف انجام میشود که افراد جامعه در مقابل محیطزیست احساس مسئولیت کنند و به آنها کمک شود تا مهارتهای خود را در جهت شناخت محیط و استفاده از آن توسعه دهند، تا در نهایت رابطه مناسبی بین آنها و محیطزیست شکل گیرد (علوی، مهتاب،1392،ص2). بنابراین در ادامه لازم است به ارتباط میان سواد اطلاعاتی سبز و سواد زیستمحیطی بپردازیم.
ارتباط سواد اطلاعاتی سبز و سواد زیستمحیطی
با توجه به تعاریف سواد زیستمحیطی و سواد اطلاعاتی سبز میتوان گفت که این دو سواد دارای مرزهای مشترکی با هم هستند. با وجود اینکه هدف از هر دو این سوادها کمک به محیط زیست است اما سواد اطلاعاتی سبز به نوعی ابزاری در خدمت سواد زیستمحیطی است. به بیان دیگر سواد اطلاعاتی سبز میکوشد تا با ایجاد مهارتهایی در افراد به بهبود سواد زیستمحیطی و رابطه بهتر افراد با محیط زیست کمک کند. تأثیر مثبت سواد اطلاعاتی سبز بر سواد زیستمحیطی را می توان از سه جنبه بررسی کرد:
- مهارتهای سواد اطلاعاتی به توسعه و بهتر شدن مهارتهای سواد زیستمحیطی کمک میکنند. سواد اطلاعاتی از طریق تسهیل در دسترسی به اطلاعات و انتخاب منابع اطلاعات معتبر و مرتبط که منجر به تصمیمگیریهای آگاهانه در مسائل زیستمحیطی میشود به سواد زیستمحیطی کمک میکند. تفکر انتقادی، یکی دیگر از بخشهای مهم از مجموعه مهارتهای سواد اطلاعاتی است که نهتنها به ارزیابی نقادانه اطلاعات موجود در مسائل زیستمحیطی کمک میکند بلکه به درک نسبت به سیستمهای سلامت زیستمحیطی نیز منجر میشود.
- مهارتهای جستجوی پیشرفته که بخشی از مهارتهای سواد اطلاعاتی است به توسعه و بهبود استراتژیهای جستجو منجر میشود که این امربه نوبه منجر به نتایج بهتردر مدت زمانی کوتاه و به جای گذاشتن اثرات کربنی[7] کمتر میشود.
- علاوهبر این، مهارتهای پیشرفته سواد کامپیوتری[8]، که یک پیشنیاز برای سواد اطلاعاتی محسوب میشود، با استفاده از راههای زیادی به کوتاه کردن زمان استفاده از کامپیوتر در هنگام جستجو کمک میکند که این امر منجر به کاهش انتشار دی اکسید کربن میشود (کوربانوقلو و بوستونی، 2014، ص54).
ضرورت و کاربرد سواد اطلاعاتی سبز
امروزه بحرانهای زیستمحیطی برای کشورهای مختلف خطراتی مشابه خطر دشمنان خارجی و منازعات سیاسی داخلی دارد، بهطوریکه گاه منجر به ایجاد بحرانهای امنیتی برای کشورها شده است. به همین دلیل چارهاندیشی برای حل این بحرانها به یکی از اولویتهای دولتها و سازمانها تبدیل شده است. تغییر نگرش و باورهای انسان نسبت به محیطزیست، بهعنوان یکی از مهمترین عوامل شکلگیری این بحرانها یکی از راههای پیشنهادی برای حل آن بوده است. بنابراین میتوان گفت که آموزش شهروندان درباره مسائل زیستمحیطی، از مهمترین لوازم و مقدمات کنترل بحرانهای زیستمحیطی و جلوگیری از بحرانهای جدید است. شاید اگر آموزشهای محیط زیستی از نسلهای پیشین انجام میگرفت امروز شاهد بحرانهای متعدد زیستمحیطی در کشورمان نبودیم. از سوی دیگر، کتابخانهها یکی از نهادهایی هستند که به آموزش غیررسمی افراد جامعه میپردازند. در همین راستا، فدراسیون بین المللی انجمنها و موسسات کتابداری ( ایفلا) نیز در بیانیهای در گلاسکو (24 اگوست 2002) به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تاسیسش، با تبیین نقش کتابخانهها در توسعه پایدار به نقش کتابداری و اطلاعرسانی در حمایت ضروری برای یادگیری مادامالعمر و تصمیمگیری مستقل و توسعه فرهنگی همه افراد جامعه اشاره میکند و تأکید دارد که کتابخانهها از طریق مجموعه وسیع این خدمات و تنوع رسانههای اطلاعاتی، فرصتهای یادگیری را برای همه فراهم میکنند. (عرفان منش، حسینی،1393،ص 17)
سواد اطلاعاتی سبز میتواند بهعنوان یکی از راهکارهای مناسب برای آگاهسازی شهروندان درباره مسائل زیستمحیطی در نظر گرفته شود. همچنین با ایجاد مهارتهایی مانند تحلیلنیاز، انتخاب اطلاعات، اعمال اطلاعاتی (جستجو، استفاده، و تبادل اطلاعات) و تفکر انتقادی منجر به آموزش سواد زیستمحیطی، کاهش اثرات کربنی و در نهایت کمک به محیط زیست میشود. با اینحال، لازم است به آموزش سواد اطلاعاتی در کتابخانهها بهعنوان یکی از رویکردهای قابلتوجه در کتابخانهها پرداخت که بهعنوان یکی از اهداف کتابداران در سالهای اخیر بوده است. با وجود ارزشمند بودن آموزشهای کلاسی، اما آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی در کتابخانهها از طریق شیوههای راهبردی مانند آموزش از طریق میزمرجع، راهنماها، مرجعمجازی و وبسایت کتابخانهها بیشتر رایج بوده است (میر حسینی و شعبانی، 1393، ص32). مفهوم سواد اطلاعاتی سبز نیز میتواند بهعنوان نیاز به یک رویکرد جدید در آموزش سواد اطلاعاتی در نظر گرفته شود. آموزش سواد اطلاعاتی باید با پایداری زیستمحیطی گره بخورد و از راههای مختلفی به جنبش کتابخانه سبز کمک کند. آموزش سواد اطلاعاتی سبز میتواند از دو روش انجام پذیرد:
1- اولین جنبه آن برگزاری جلسات آموزشی مربوط به سواداطلاعاتی با رعایت نکات، شیوهها و مدیریت سبز میشود. در برگزاری جلسات آموزشی باید به مسائلی مانند صرفهجویی در استفاده از منابع (مواد و انرژی) و کاهش اثرات کربن (میزان گازهای گلخانهای) تولید شده در طی فعالیتهای آموزشی توجه شود. از جمله نکات مهمی که میتواند کتابخانهها را در رسیدن به این هدف یاری کند عبارتند از:
- کاهش چاپ بروشور و مواد آموزشی (و چاپ آنها بر اساس تقاضا)، استفاده از هر دو طرف کاغذ و استفاده از کاغذ بازیافتی
- استفاده از لیوان و ظروف نوشیدنی قابل استفاده مجدد بهجای مواد یکبار مصرف در زمان استراحت و پذیرایی
- جمعآوری و استفاده دوباره از مواد آموزشی در پایان جلسات
- خاموش کردن چراغ هنگام پایان جلسه آموزشی
- خاموش کردن کامپیوتر و مانیتور پس از پایان آموزش
- استفاده بهینه از نور طبیعی و تهویه در صورت امکان
- جمعآوری زبالههای قابل بازیافت که در طول جلسات تولید شده است و اطمینان از بازیافت آن.
2- آموزش سواد اطلاعاتی از طریق تفکر پایدار با محیط زیست پیوند خورده است. کتابخانهها میتوانند در جلسات آموزشی سواد اطلاعاتی، کاربران را از اینکه چگونه میتوانند در هنگام جستجو، انتخاب، استفاده و تبادل اطلاعات به محیطزیست کمک کنند، آگاه کند. از جمله برنامههایی که کتابخانهها میتوانند در آموزش سواداطلاعاتی برای تغییر تفکر کاربران نسبت به محیطزیست و پایداری انجام دهند میتوان به اثرات زیستمحیطی منابع کاغذی در مقابل منابع الکترونیکی، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، وسیستمهای اطلاعاتی اشاره کرد (کوربانوقلو و بوستونی، 2014، ص55).
همچنین برگزاری جلسات آموزشی، کارگاهها و نشستهایی با موضوعات و منابع سبز نیز میتواند یکی از برنامههای کتابخانهها برای کمک به افزایش آگاهی کاربران در مسائل محیط زیستی باشد.
جمعبندی
در سالهای اخیر و با شدت گرفتن بحرانهای زیستمحیطی، بسیاری از مشاغل و سازمانها در تلاش برای کاهش اثرات زیستمحیطی و کمک به بهبود وضعیت محیط زیست اقداماتی را انجام دادهاند. کتابخانهها و کتابداران نیز با درک این مسئله، و با اقداماتی مانند “جنبش کتابخانههای سبز” قدمهایی را برای کمک به محیط زیست برداشتهاند. اما نکته مهم در نقش کتابخانهها بهعنوان حامی محیطزیست آن است که کتابخانهها میتوانند با کمک گرفتن از نقش آموزشی خود در جامعه به تغییر تفکر جامعه نسبت به محیطزیست کمک کنند، که این مهم با ترویج سواد زیستمحیطی و سواداطلاعاتی سبز میتواند بهتر تحقق یابد. با نگاهی به حجم مطالبی که پیرامون کتابخانهها و محیطزیست منتشر شده است، متوجه خواهیم شد که بخش زیادی از مقالات و کتابهای منتشرشده به کتابخانههای سبز و ساختمان سبز آنها پرداختهاند. در همین رابطه کوربانوقلو و بوستونی (2014) به ارائه پیشنهاداتی برای ترویج سواد اطلاعاتی سبز و آموزش سواد اطلاعاتی میپردازند:
- ترویج تحقیقات علمی در این زمینه
- گسترش تخصص در مسائل زیستمحیطی و اقدامات کتابخانه سبز
- پیوند تفکر پایدار به مفاهیم سواد اطلاعاتی و آموزش آن
- تطبیق استانداردهای سواد اطلاعاتی با نقطه نظرهای زیستمحیطی وتفکر پایدار
- انتشار مطالبی درباره چگونگی تأثیر آموزش سواد اطلاعاتی بر حمایت و به اشتراک گذاری دیدگاه تصمیمگیران حوزه پایداری محیطزیست
- جای دادن پایداری در اسناد سیاستهای سواد اطلاعاتی و همچنین خطمشی کتابخانه و برنامهریزی راهبردی
- همکاری برای آموزش سواد اطلاعاتی با اساتید حوزههای تربیتی در زمینه محیطزیست پایدار
- گردآوری اطلاعات مستند در مورد تأثیر رفتارها و اقدامات اطلاعاتی بر روی محیطزیست و ارائه و بهاشتراکگذاری این اطلاعات با کاربران در مقیاسی گسترده
- استفاده از تبادلنظر در فعالیتهای سواد اطلاعاتی به سوی سبز شدن.
ایفلا در سالهای اخیر با درک اهمیت نقش آموزشی کتابخانهها در محیطزیست توجه بیشتری نسبت به ترویج سواد زیستمحیطی در کتابخانهها داشته است. این نکته برای کشورهایی مانند ایران که به دلیل کمبود بودجه، کتابخانهها قادر به تغییرات ساختمانی و همگامسازی ساختمان خود با استانداردهای ساختمان سبز نیستند، اهمیت بیشتری دارد. چراکه این کتابخانهها میتوانند با آموزش محیطزیست در کتابخانه و ترویج سواد زیستمحیطی به وظایف سبز خود برای کمک به محیطزیست عمل کنند. استفاده از مهارتهای سواد اطلاعاتی برای کمک به محیطزیست، یکی از مباحث جدید بین رشتهای پیرامون سواد اطلاعاتی و محیطزیست است. سواد اطلاعاتی با اقداماتی مانند کاهش اثر زیستمحیطی رفتار اطلاعاتی کاربران و ایجاد تفکر انتقادی در آنها برای کاهش تأثیر این رفتارها بر بهبود محیطزیست آنها، میتواند نقش مهمی در کمک به محیطزیست ایفا کند. آموزش سواد اطلاعاتی سبز در کتابخانهها و توجه به محیطزیست در هنگام برگزاری جلسات آموزشی سواد اطلاعاتی در کتابخانهها، نقش دیگری است که کتابخانهها میتوانند در کمک به محیط زیست داشته باشند. همچنین با توجه به اینکه سواد اطلاعاتی سبز میتواند بهعنوان یکی از بحثهای جدید و میان رشتهای بین متخصصان سواد اطلاعاتی و محیطزیست در نظر گرفته شود انتظار میرود تا در آینده شاهد نشستها و انتشارات بیشتری در این زمینه باشیم.
سپاسگزاری
از آقای روحالله سلیمانیپور، دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانششناسی برای کمک به دسترسی به اطلاعات مرتبط در این زمینه و همچنین، یاری به شکلگیری متن و مطالعه این مطلب سپاسگزاری میشود.
منابع:
- عرفانمنش، محمد امین و حسینی، الهه (1393). نقش کتابخانهها در توسعه پایدار. فصلنامه داخلی کنسرسیوم محتوای ملی, 15, 14-22.
- عظیمی, محمد؛ مهدی غلامی و میلاد رامین آزاد(۱۳۹۲). تبیین نشانگرهای سواد زیستمحیطی بر اساس استانداردهای سواد علوم در پروژه 2061 امریکا، اولین کنفرانس ملی آموزش فرهنگ و اخلاق زیستمحیطی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، http://www.civilica.com/Paper-EESD01-
- علوی, مهتاب(۱۳۹۲). اهمیت آموزش حفاظت از محیط زیست، اولین همایش سراسری محیط زیست، انرژی و پدافند زیستی، تهران، موسسه آموزش عالی مهر اروند، گروه ترویجی دوستداران محیط زیست، http://www.civilica.com/Paper-ECONF01-ECONF01_183.html
- میرحسینی، زهره و شعبانی، احمد (1393). مبانی و روش های آموزش سواد اطلاعاتی. تهران: سمت.
- Hauke, P. (2015). How to become/How to identify a Green Library? Standards for Certification. Aavailable at http://library.ifla.org/1237/1/095-hauke-en.pdf
- Kurbanoğlu, S., & Boustany, J. (2014, October). From green libraries to green information literacy. In European Conference on Information Literacy (pp. 47-58). Springer International Publishing.
[2] Green Library Movement
2 Online Dictionary for Library and Information Science (ODLIS)
[4] Green missions
[5] Environmental Literacy
[6] Orr
[7] اثرات کربنی (Carbon footprint) به “مقدار کل گازهای گلخانهای که به طور مستقیم و غیرمستقیم از فعالیتهای انسانی تولید میشود” گفته میشود.
[8] Computer literacy