فولکسونومی: از تگ تا هشتگ
عنوان مطلبی که خدمتتان ارائه میکنم فولکسونومی: از تگ تا هشتگ است. فهرست مطالب شامل موارد زیر است: اول در مورد خود تگ صحبت میکنیم و بعد به فولکسونومی و روشهای ایجاد آن، میپردازیم. انواع تگها و فولکسونومی معرفی خواهد شد و به اجزا، مزایا و نمونههایی از فولکسونومی پرداخته خواهد شد. بعد هم به سراغ تگکلودها یا تگهای ابری میرویم و انواع آنها را معرفی میکنیم و در آخر اینکه اصلاً هشتگ چه است و چگونه در فولکسونومی استفاده میشود، مورد بررسی قرار میگیرد و در نهایت به این مطلب میپردازیم که فولکسونومی در حال حاضر و در وب معنایی چه کاربردی میتواند داشته باشد؟ تقریباً همهی ما با تگ آشنا هستیم. تگ، واژه یا اصطلاحی است که به تکهای از اطلاعات الصاق میشود مثل نشانی وب و یا تصویر دیجیتال، که شما این تکه از اطلاعات را در واقع به یک منبع مشخص الصاق میکنید. نمایهسازی در منابع چاپی، نمونهای از تگ زدنهای معنایی بود که کتابداران سالهاست که از آن استفاده میکردند.
بعد از اینکه کامپیوترها وارد کتابخانهها شدند و نرمافزارهای کتابخانهای مورد استفاده قرار گرفتند، ما شاهد کاربرد تگها، به صورت دیگری بودیم. بانکهای مستنداتی که برای نمایهسازی مقالات و پایاننامهها استفاده میکنید و اصطلاحات و واژههایی که به عنوان واژه مرجح برای نمایهسازی منبع، از بانک مستندات فراخوانی میکنید، تگهایی هستند که شما در نرمافزارهای کامپیوتری هم از آنها استفاده کردهاید. اما واژه تگ زمانی بیشتر کاربرد پیدا کرد که وب 2.0 مطرح شد. یکی از ویژگیهای وب 2.0 تعامل با کاربران بود. در ابتدا و در وب اولیه، این تعامل وجود نداشت. وب اولیه به شما منابعی را عرضه میکرد و شما به عنوان کاربر در وب، جستجو و آنچه میخواستید را بازیابی میکردید اما وب 2.0 امکان تعامل با کاربر را اضافه کرد و کاربران توانستند با سیستمهایی که در حال استفاده از آن بودند تعامل برقرار کنند
در واقع، تگ زدن کمک میکند که شما بتوانید منابع را طبقهبندی کنید، نشانه مالکیت شما به عنوان پدیدآور نسبت به یک منبع باشد و یا حتی میتوانید یادداشتی ایجاد کنید و نمایش هویت آنلاین آن منبع را با توجه به تگهایی که کاربران به منبع، نشان دهید.
به بیانی دیگر، تگ، رابطهای میان منبع و مفهوم ذهنی است که کاربر یا به وجود آورنده تگ (که ممکن است اصلاً کاربر نباشد و شخص دیگری باشد) ایجاد میکند. شاید بتوان گفت که تگی که از طرف افراد به منبعی الصاق میشود، نمادی است از تصویر ذهنی که آنها نسبت به آن منبع دارند. حال ممکن است این تصویر ذهنی حالت معنایی داشته باشد یا هر تقسیمبندی دیگری که در ذهن فرد باشد، که با الصاق تگ این رابطه را با منبع نشان میدهد.
فراداده چیست؟
فراداده: چیزهایی که فراوان در موردشان شنیدهایم و یک توصیف بسیار سادهای از آنها وجود دارد این است که فراداده، دادههایی هستند که درباره دادههایی دیگر ارائه میکنیم. در واقع فرادادهها از مجموعهای از تگها ایجادشدهاند. در ابتدا هم فرادادهها، انواع تگها را داشتند و این درست است که تغییراتی که در فرادادههای مختلف ایجادشده نوع تگها را تغییر داده و در یکسری از نرمافزارهای کامپیوتری، ما از تگهای عددی استفاده میکنیم مثل انواع مارکی که وجود دارد و یکسری از تگها هستند که به صورت حروف استفاده میکنیم مثل بستر ایکس ام ال[2] که بستر ایجاد فرادادههای جدید، در کتابخانه کنگره بر اساس آن است.
حال ببینیم این فرادادهها که هر کدام شامل تگهای مختلفی هستند چگونه ایجاد میشوند؟
ممکن است فراداده به روش کاملاً تخصصی و توسط متخصصان کتابداری و یا مهندسان کامپیوتر ایجاد شوند. این بهترین روشی است که یک فراداده ایجاد میشود زیرا حاصل دیدگاهی تخصصی است و شخص متخصص، انواع منابع را میشناسد و میداند که چه بخشهایی از منبع باید توصیف شود و بر اساس این شناخت نسبت به منابع و همینطور شناخت نسبت به بستر فرادادهای که میخواهد از آن استفاده کند، فراداده را ایجاد کرده و به منبع الصاق میکند.
اما ممکن است که شخص به وجود آورندهی منبع در وب، بخواهد فراداده را نیز برای آن منبع به وجود آورد، این هم نسبتاً میزان دقت خوبی خواهد داشت؛ البته نسبت به مورد اول که شرح آن بیان شد، کیفیت پایینی دارد. معمولاً نویسندگان و یا حتی سازمانهایی که منابع را ایجاد میکنند، فراداده را نیز همراه منبع ایجاد مینمایند. در حال حاضر بسیاری از سازمانها که منابع را میفروشند و یا اهدا میکنند همراه با منبع، فراداده را نیز تحویل میدهند. بسیاری از کتابخانهها هنگامی که منبعی را فراهم میکنند همراه آن فرادادهاش را نیز دریافت مینمایند.
روش سوم ایجاد فراداده، روشی است که در آن کاربر ایجادکننده فراداده است و نسبت به دو روش قبل، کیفیت پایینی دارد؛ اما با توجه به اینکه منابع وبی به میزان قابلتوجهی زیاد شده است و نسبت میزان هزینه و نیروی انسانی موجود برای سازماندهی منابع به نسبت فراوانی منابع وبی موجود، بسیار کم است، در نتیجه استفاده از تولید فراداده توسط کاربران میتواند راهگشا باشد. کاربران میتوانند تگهایی را در همان هنگام استفاده از منبع و با توجه به شناختی که از آن منبع به دست میآورند به آن الصاق کنند.
همانطور که گفته شد کاربران میتوانند تگ بزنند: ممکن است این تگها شخصی باشند. هنگامی که شما در رایانه شخصی خود میخواهید فایلها و منابع موجود را سازماندهی کنید از تگ استفاده میکنید. برای مثال هنگامی که میخواهید منبعی را در پوشهای قرار دهید آنچه را که در مورد آن منبع به ذهنتان میرسد، به عنوان تگ انتخاب میکنید.
یا ممکن است تگها کاربرد مشارکتی داشته باشند. تگی که به یک منبع مشخص میزنید ممکن است برای کاربر دیگری که از آن منبع استفاده خواهد کرد نیز مفید باشد. تگ الصاقی شما به یک منبع، برای کاربران دیگر از دو دلیل میتواند مفید باشد: اول اینکه کاربر، همزمان با دیدن منبع، آن تگ را هم مشاهده میکند و ممکن است با دیدن آن تگ، جنبهای از منبع را دریابد که تاکنون به آن نیندیشیده است و دلیل دیگر آن، مربوط به جستجو و بازیابی اطلاعات است یعنی کاربر بر اساس آن تگی که شما الصاق کردهاید میتواند جستجو کرده و به منبع مورد نظر دست یابد
طبقهبندی تگها:
همانطور که گفته شد با ایجاد تعامل میان کاربر و وب، عمل تگ زدن نیز رایج شد. در حال حاضر نیز طبقهبندی برای تگهای مختلف به وجود آمده است برای مثال تگهایی که نوع منبع را مشخص میکنند و در این نوع تگ، بیانکنندهی قالب[3] منبع است؛ برای مثال شما تصویری را میبینید و به ذهنتان میرسد که یک تگ قالب به آن الصاق کنید که نشان دهد این، یک تصویر دیجیتال است یا یک وبسایت است و یا یک کتاب الکترونیکی و …، هر کدام از اینها نوع منبع را مشخص میکنند.
بعضی از تگها، معنایی و مفهومی هستند و بر اساس آنچه که از محتوای منبع به ذهنتان خطور میکند تگی را میسازید و به منبع الصاق میکنید.
یکسری تگهای تبلیغاتی نیز وجود دارند که بر اساس واژگان مشخصی که آمار جستجوی بالایی داشتهاند به وجود میآیند و معمولاً با همان هدفهای تبلیغاتی و برای بالا بردن تعداد بازیابی و در نتیجه کسب رتبه بالا در بازیابی ایجاد میشوند که ممکن است الزاماً هم مرتبط نباشند.
تگهای نوع دوم که معنایی هستند باز هم براساس همان سه تقسیمبندی که قبلاً داشتیم به وجود میآیند به این معنی که ممکن است این تگ را یک فهرستنویس و متخصص ایجاد کند و یا پدیدآور آن منبع، تگی معنایی را به منبع اختصاص دهد و یا کاربر یک منبع، تگی را برای آن انتخاب کند.
حال ببینیم بحث فولکسونومی از چه زمانی آغاز شد و به چه معنایی است؟
از سال 2005 یک معمار اطلاعات با نام توماس واندروال[4] واژه فولک (Folk) به معنای عامه و تاکسونومی (Taxonomy) به معنای ردهبندی دانش را با هم ترکیب کرد و آن را به پدیدهای اختصاص داد که در حال رشد بود. او شاهد بود که فرادادهها در وب، توسط کاربران ایجاد میشوند و برای منابع مختلفی استفاده میشوند. همچنین، چون تعداد منابع در حال رشد بود، فرادادههایی که برای منابع توسط کاربران ایجاد میشد نیز خیلی سریع افزایش پیدا میکرد.
در واقع برچسبگذاری قطعات دیجیتالی به منابع وبی مختلف انجام میشد. در نتیجه، فولکسونومی در سال 2005 استفاده شد و در فارسی هم به ردهبندی مردمی ترجمه شد و مورد کاربرد قرار گرفت.
روند انجام این کار بسیار ساده است: یک کاربر منبعی را مشاهده میکند و بر اساس آنچه که به ذهنش میرسد، تشخیص میدهد که چه تگی را به آن منبع الصاق کند تا با توجه به آن تگ بتواند آن محتوا را بازیابی کند.
واندروال سه جزء را برای فولکسونومی در نظر میگیرد که شامل کاربران، منابع و توصیفگرها است
1. کاربر: هر شخصی با هر دانشی، (ممکن است یک کاربر دانشآموز باشد و دیگری یک دکتر و یا یک خانم خانهدار باشد). او با هر هدفی که منبعی را در وب میبیند، میتواند به سراغ آن برود و تگ مورد نظر خود را به آن الصاق کند.
2. منابع: جزء دوم منابعی هستند که مورد جستجو قرارگرفتهاند و کاربر میخواهد بر آنها تگ بزند.
3. تگها: در آخر نیز توصیفگرها هستند که ما به عنوان تگ از آنها نام میبریم.
حال به مزیتهای فولکسونومیپردازیم:
– فولکسونومیها چندبعدی هستند: یعنی کاربران میتوانند تعداد زیادی برچسب را برای یک مفهوم استفاده کنند و یا آنها را با هم ترکیب کنند
– فولکسونومیها میتوانند از زبان کاربر استفاده کنند. کاربران از اصطلاحاتی استفاده میکنند که در زندگی روزمره خودشان کاربرد دارد. یکی از مزایای این مطلب این است که چون کاربر از اصطلاحاتی استفاده میکند که در زندگی روزمره، روزآمد شده است و از اصطلاحاتی استفاده میکند که در حال حاضر کاربرد دارد، میتواند به روزآمدسازی اصطلاحنامههایی که متخصصان در موضوعات مختلف مورد استفاده قرار میدهند، کمک زیرا اصطلاحنامهها با سرعت نمیتوانند روزآمد شوند و اضافه کردن مدخلهای روزآمد به این اصطلاحنامهها بر اساس تگهایی که در فولکسونومیها وجود دارد و کاربران عادی زدهاند میتواند بسیار راهگشا باشد.
– در فولکسونومیها از مفاهیم برگزیدهی کاربر استفاده میشود. این امر مشخص میکند که ذهن کاربران هنگامی که یک منبع را میبینند بیشتر به چه مفهومی گرایش دارد و بیشتر از چه چیزی استفاده میکنند. در یک مطالعه، مقایسهای بین اشخاصی که به صورت تخصصی تگ میزنند و افرادی که به صورت عادی تگ میزنند انجام شد و نتیجه این بود که کتابداران و متخصصان بیشتر از مفاهیم و واژگان عینی برای تگ زدن استفاده میکنند اما کاربران عادی بیشتر به مفاهیم ذهنی علاقه نشان میدهند.
– مورد بعدی، خلق دانش است. برچسبها میتوانند به اشتراک گذاشته شوند و همین باعث میشود که تراکم و انباشتگی واژگان مختلفی که برای برچسب زدن منابع مختلف استفاده میشود، دانش جدیدی برای دیگر کاربران، خلق کند.
– ارتقاء مهارت کاربران از دیگر مزایای فولکسونومی است. کاربران میآموزند که چطور اطلاعات شخصی خود و حتی اطلاعاتی که در وب جستجو کردهاند را مدیریت کنند، میآموزند چگونه آنها را سازماندهی کنند، بازیابی نمایند و چگونه آنها را برای سایرین نیز قابل بازیابی کنند و این امر میتواند مهارت کاربر را در جستجو و بازیابی در وب ارتقاء دهد.
– و بحث ارتباطی که فولکسونومیها ایجاد میکنند و اینکه فولکسونومی نوعی برچسبگذاری جمعی است، نیز مسئله مورد توجه دیگر است. در یکی از مطالعات آمده است که شخص، هنگامی که در وب تگ میزند، احساس میکند که یک هویت اجتماعی پیدا کرده است. به همین دلیل، تگ زدن را نوعی برچسب زدن جمعی میدانند و در بُعد ارتباطی که بین افراد ایجاد میکند بسیار مهم تلقی میشود.
– افزایش آگاهی مدیران از دیگر مزایای فولکسونومی. مدیران میتوانند با توجه به نگاه کاربران به منابع، متوجه شوند که چه منابعی برای کاربران جذاب است و این منابع از چه جنبههایی برای کاربران مورد توجه بوده است. همچنین با تحلیلی که بر روی جستجوی منابع کاربران و تگها انجام میدهند میتوانند سیستم خود را بهتر طراحی و مدیریت کنند.
نمونههایی از فولکسونومی
اولین نمونههایی که از فولکسونومی ایجاد شد در وبلاگهایی بود که از دهه 1970 به کاربرانشان این امکان را دادند که به پستهایی که منتشر میکنند، تگ بزنند. همچنین کسی که خودش هم وبلاگی را مینویسد میتواند یکسری از تگها را به پستی که در وبلاگش میگذارد الصاق کند و آنها را سازماندهی نماید و هنگامی که شما به عنوان کاربر وارد وبلاگ میشوید، اگر یکی از کلیدواژههایی که در وبلاگ وجود دارد را کلیک کنید تمام منابعی را که پدیدآور، آن کلیدواژه را به عنوان تگ به آنها الصاق کرده است با هم بازیابی میشود.
برای دومین نمونه میتوان از وبسایتهایی نام برد که با رویکرد نشانهگذاری اجتماعی[5] به وجود آمدند. در واقع این وبسایتها تصمیم گرفتند که از بعد اجتماعی به قضایا نگاه کنند و دریابند اشخاصی که به سراغ منابع موجود در وبسایت میآیند با چه رویکردی به دنبال منابع میگردند و آن بعد اجتماعی را مورد بررسی قرار دهند.
از سایت دلیشز[6] میتوان به عنوان یکی از اولین سایتهای از این دست نام برد که در همان سال 2003-2004 به وجود آمد و در ایران هم خیلی مورد استقبال قرار گرفت. کاربران ایرانی هم تگهای مختلفی را به منابع آن الصاق میکردند و حتی تگهای فارسی هم در آن دیده میشد. این وبسایت در سال 2003 توسط جوشا اسکاچر[7] راهاندازی شد و در سال 2005 شرکت یاهو آن را خرید. از آن پس کاربران میتوانستند بعد از ثبت نام در سایت، لینکهای مختلف را تگ بزنند و همینطور لینک تگی را که زدهاند را در وبلاگ خود نیز بیاورند و از این طریق وبلاگ خودشان نیز جستجو شود. برای مثال، من نشانی کتابخانه ملی ایران را وارد دلیشز کردم و تگ national library و Iran را به آن الصاق کردم و زمانی که با national library جستجو میکردید، کنار تمام کتابخانههای ملی که در دلیشز وارد شده بود کتابخانه ملی ایران نیز بازیابی میشد.
برای دومین نمونه میتوان از فلیکر[8] نام برد، البته فلیکر بیشتر به بُعد تصویری منابع اهمیت میداد و در سال 2004 توسط شرکت لودی کرپ[9] ایجاد شد. در سال 2005 شرکت یاهو این وبسایت را نیز خریداری کرد و در سال 2011 یاهو اعلام کرد که فلیکر دارای 50 میلیون عضو ثابت، 80 میلیون بازدیدکننده و شش میلیارد تصویر بارگذاری شده است که به آنها تگ الصاق شده است. برای دیدن تصاویر و تگها در فلیکر نیاز به ثبتنام نیست اما برای اینکه منبعی و یا تصویری را به اشتراک بگذارید و به آن تگ بزنید باید حتماً در سایت نامنویسی کنید
سایت دیگر لایبرری تینگ[10] است که شاید به جهت نوع منابعی که در آن گذاشته میشود به حوزه کاری ما کتابداران بیشتر نزدیک باشد. این وبسایت در سال 2005 توسط تیم اسپالدینگ[11] به وجود آمد و در ژانویه 2015 یک میلیون و نهصد هزار کاربر داشت و حدود نود و پنج میلیون کتاب در آن فهرست شده است. در این سایت به کتابها تگ میزنند. حال چه به صورت چکیدهای از مطالب کتاب، و یا اگر امکان وجود داشته باشد به صورت تمام متن در آن گذاشته میشود که البته منابعی با متن کامل، کمتر در این سایت دیده میشود و حتی شما میتوانید بررسی و نقدهایی در مورد کتابها در آن پیدا کنید. کاربران براساس دیدگاههایی که نسبت به کتابها دارند به آنها تگ میزنند و همین تگها در ادامه، تبدیل به یکسری از گروههای موضوعی در مورد کتابهای مختلف میشوند و حتی میتوانید با کلیک روی گروههای مختلف به کتابهای موجود در آن گروه دسترسی پیدا کنید و در واقع این روند نوعی فهرستنویسی اجتماعی است که در این سایت توسط تگهایی که کاربران به منابع میزنند انجام میشود.
تگهای فولکسونومی چندین مشکل در درون خود دارند.:
– اول اینکه در آن از واژگان کنترل شده استفاده نمیشود یعنی عملاً وقتی شما به منبعی به عنوان کاربر تگ میزنید، پشت این تگ هیچ نظام ارجاعی وجود ندارد و هیچکدام از روابطی که ما در واژگان کنترل شده در کتابداری داریم در این تگها دیده نمیشود.
– مشکل دوم این است که سلسله مراتبی وجود ندارد. شما به عنوان کاربر ممکن است یک مفهوم کلی را تگ زده و در کنار آن یک مفهوم جزیی را نیز تگ کنید و همینطور که گفته شد هیچ نظام ارجاعی نیز وجود ندارد. تنها چیزی که میتوان انجام داد یکسری خوشهبندی[12] است که با توجه به واژگان استفادهشده، انجام میشود که در ادامه گفته خواهد شد که واژگان چگونه در ابرهای تگی[13] قرار میگیرند. البته در فارسی تگ کلودها به تگهای ابری ترجمه شده است اما در واقع باید برعکس، ابرهای تگی ترجمه شود.
برای این کار، واژگان استفادهشده در فولکسونومیها را مصورسازی میکنند. مصورسازی واژگان یک زبان، بر اساس تگهایی است که مورد استفاده قرار گرفته است و در این مصورسازی به آنها وزن میدهند. اینکه این وزن چگونه دیده میشود به این صورت است که اندازه دیداری آن واژه را در تعداد دفعاتی که از آن به عنوان تگ استفاده شده است نشان میدهند. بعضی اوقات از فونت و گاهی هم از رنگ برای نشان دادن وزن آن واژه استفاده میشود در فولکسونومیها از ابرهای تگی به جهت بُعد تصویری که دارا هستند به عنوان راهنمای کاربران استفاده میشود تا به کاربر در تشخیص اهمیت هر واژه در درون خوشهبندیها کمک کند. این امر بر اساس وزنی که هر واژه در آن خوشه دارد، انجام میشود و همینطور تگهای موجود در این ابرها نیز قابل جستجو است. وقتی در ابرهای تگی روی تگی کلیک میکنید وارد آن خوشهای میشوید که مربوط به آن واژه خاص است
یکی از شرکتکنندگان: اینکه تگ ابری چیست برای من ابهام دارد؟
پاسخ: گفته شد که ابر تگی است که به اشتباه تگ ابری ترجمه شده است برای مثال ابری را در نظر بگیرید که واژهی وب 2.0 به عنوان تگ اصلی مشخص شده است و ما گفته بودیم که هیچ سلسله مراتبی وجود ندارد در این ابر، براساس اینکه چقدر واژه وب 2، به عنوان تگ برای منابعی استفاده شده باشد، یعنی به عنوان تگ تکرار شده باشد وزنی را به خود اختصاص میدهد یعنی فراوانی تکرار تگ شمرده میشود همینطور تکرار تگهای دیگری که به منبع داده میشود و همزمانی تگهای مختلف به یک منبع نیز بررسی میشود برای مثال یک نفر به یک منبع تگ “وب 2.0” و تگ “مشارکت”[14] را اختصاص داده است و شخصی دیگر دوباره تگ وب 2.0 و “به اشتراک گذاری”[15] را داده باشد و در نهایت، کاربری تنها واژه وب 2 را بهکاربرده است. بر اساس همنشینی واژهها در کنار هم خوشهبندی انجام میشود و سپس بر اساس تعداد فراوانی تکرار هر واژه، به تگها وزن داده میشود و همینطور که میبینید در این ابر” واژه وب 2.0″ وزن بیشتر و “به اشتراکگذاری”کمتری دارد. این ابر تگی با تصویرسازی و وزندهی به واژهها، به کاربر کمک میکند تا با یک نگاه متوجه شود که واژه وب 2.0 همراه با چه واژگانی مورد استفاده قرار گرفته است و درعینحال در مییابد که کدام واژه بیشتر استفادهشده و شاید از اهمیت بیشتری برخوردار است.
انواع مختلفی از تگهای ابری وجود دارد:
نوع اول این است که اندازهی واژگان نشاندهندهی تعداد دفعاتی است که یک واژه برای یک منبع خاص استفاده شده است. ممکن است که برای یک منبع، هزار کاربر فقط از یک تگ استفاده کرده باشند. در این تگهای ابری که در وبسایت دلیشز از این مدل استفاده میشود، وزندهی به تگها براساس تعداد دفعاتی است که تگ به یک منبع خاص داده شده است
در نوع دوم ابرهای تگی رویکردی برعکس اتخاذ میشود، یعنی اندازه واژگان مربوط به تعداد منابعی است که یک تگ خاص به آنها الصاق شده است به این معنی که یک تگ برای چند منبع مورد استفاده قرار گرفته است. نمونه تگهای ابری با این رویکرد را در فلیکر میتوانید ببینید. یعنی هر چه واژهای در فلیکر بزرگتر باشد تعداد منابعی که این واژه به عنوان تگ به آنها الصاق شده است نیز بیشتر است
نوع سوم ابرهایی هستند که در آنها واژهها و تگهایی برای نشان دادن تعداد منابع و موارد محتوایی است که بعدتر در بحث دادههای پیوندی[16] در مورد آنها خواهم گفت که چطور وب معنایی میتواند از فولکسونومیها استفاده کند و در آنجا در مصورسازی خواهید دید که به لحاظ محتوایی به چه میزان مهم است. همچنین در آنجا واژگانی که کنار هم قرار میگیرند را به لحاظ محتوایی نشان خواهد داد که باهم در رابطه هستند و خوشهای که ایجاد شده است از بعد محتوایی مورد توجه است.
حال پلی بزنیم یه اینکه این هشتگ مورد استفاده در شبکههای اجتماعی چیست و چگونه میتواند فولکسونومی را به وجود بیاورد؟
این علامت هشتگ# در انگلیسیزبانها علامت جدیدی نیست و قبلاً هم به آن نشانهی عدد[17] گفته میشده است و در میان آمریکاییها به عنوان جایگزین عدد آشنا بوده است برای مثال اگر میخواستند بگویند NUMBER 1 به جای آن #1 میگذاشتند. قبلتر نیز این علامت در صفحهکلید تلفنها بوده است و در آنجا هم هشت خوانده میشده است.
سی سال پیش دنیس ریچی[18] خالق زبان برنامهنویسی سی (C) تصمیم گرفت برای جدا کردن کلمات کلیدی و مهم برنامهنویسی از سایر کلمات، در داخل برنامه از این علامت استفاده کند که در آن زمان نشانهی عدد خوانده میشد و بنابراین برای برنامهنویسان هم دور از ذهن نبود. شاید همان مدل باعث شد که شرکت دیگری به نام آی. آر. سی به عنوان اولین نرمافزارهای چت گروهی از این علامت استفاده کند و این اولین باری بود که از این علامت در وب استفاده شد. در حال حاضر در فرهنگ نگارش شبکههای اجتماعی از این علامت به میزان زیادی استفاده میشود. با توجه به موضوعات مختلف، ممکن است فراوانی استفاده از این هشتگها زیاد باشد.
حالا با دیدگاه فولکسونومی به هشتگ نگاه کنیم: عملاً وقتی که علامت هشتگ را برای تگی میگذارید در واقع به شبکه اجتماعی اعلام میکنید که در حال تگ زدن و در حال ساختن یک فولکسونومی هستید. برای مثال هنگامی که شما در اینستاگرام تصویری را میگذارید، قسمتی وجود دارد که با کمک هشتگ میتوانید آن تگی که فکر میکنید برای آن تصویر مناسب است را الصاق کنید. در واقع فولکسونومیها با توجه به این روش، راه خود را به میزان زیادی در شبکههای اجتماعی باز کردند و توانستند واژگان را از کاربر بگیرند. از آنجایی که در حال حاضر در شبکههای اجتماعی منابع زیادی را میبینید که وارد میشود و برای سازماندهی آنها هم نمیتوانید عملاً کار زیادی بکنید (زیرا هم بسیار هزینه است و هم وقت زیادی را میطلبد) بنابراین همان واژگانی که کاربران برای تگ زدن استفاده میکنند بسیار کمک خواهد کرد که سازماندهی ایجاد شود و شما با کلیک بر روی این تگهایی که با علامت هشتگ مشخص شده است میتوانید منابع مرتبط با آن تگ را بازیابی کنید و البته ممکن است که در درون آنها منابعی وجود داشته باشد که غیر مرتبط باشد. با توجه به اینکه این تگها از طریق کاربرانی الصاق میشود که ممکن است آشنایی زیادی با منبع نداشته باشند ولی بر اساس بعضی از مطالعات و مقالات بیان میشود که شصت تا هفتاد درصد از منابعی که بازیابی میشوند مرتبط هستند.
موارد استفاده از هشتگ:
تگی که همراه با هشتگ استفاده میشود، نشان میدهد که ما نسبت به یک منبع چه دیدگاهی داریم؟
به بازیابی منابع توسط کاربران دیگر هم کمک خواهد کرد چون ممکن است شما از واژهای استفاده کرده باشید که آنها هم با توجه به همان واژهی مورد استفاده شما به جستجو بپردازند
هنگامی که استفاده از هشتگها زیاد میشود به اصطلاح یک گرایش[19] ایجاد میکند یعنی رویهای که کاربران نسبت به یک موضوع یا منبع دارند را نشان میدهند و فراوانی هشتگها خیلی برای بررسی این مسائل مهم است
یکی از مشکلاتی که استفاده از هشتگها در فولکسونومیها دارد این است که ممکن است به تکرار مورد استفاده قرار بگیرند و در این مواقع چرایی استفاده زیاد از هشتگها مورد بررسی قرار میگیرد. در بعضی از موارد، بسیاری از کسانی که تگ میزنند از تگهایی استفاده میکنند که ربطی به منبع ندارند به دلیل اینکه میدانند مثلاً واژهای برای کاربران مهم است، از آن به عنوان تگ استفاده میکند تا میزان بازیابی منبع را بالا ببرند که در این صورت ممکن است آن منبع نامرتبط با تگ باشد و این یکی از مشکلات استفاده از تگ است که معمولاً خالقان اثر از بعد تجاری و برای بالا بردن میزان بازیابی اثر و بالا بردن رتبه در بازیابی از آن استفاده میکنند.
گفته شد که از فولکسونومیها در دنیای وب استفاده شدند تا به مصورسازیهایی برسند و از تگهای ابری استفاده شد تا نوع خوشهبندی و وزندهی را نشان دهند. همچنین در شبکههای اجتماعی نیز از هشتگها برای تگ زدن استفاده شد. حال به این نتیجه رسیدهاند که کاربران به ما کمک کردند تا میزان مشخصی از منابع را که هر روز هم در وب در حال افزایش است، سازماندهی کنیم ولی سؤال این است که ما به عنوان کتابدار چگونه میتوانیم آنها را در قالب مشخصی در بیاوریم و از واژگان کنترل شده کمک بگیریم؟
پروژههای مختلفی در مورد این مسئله انجام شده است.
قبل از هر چیز باید بگویم که ما در وب معنایی به دنبال این هستیم که بتوانیم اطلاعات را به لحاظ معنایی به هم پیوند بدهیم. در بحث دادههای پیوندی که در وب معنایی مطرح میشود میخواهیم اطلاعات زیادی را که موجود است را به هم پیوند داده و قابل بازیابی کنیم. اهمیت این مسئله بیشتر به لحاظ محتوایی مطرح است.
در سال 2007 پروژهی دی بی پدیا[20] انجام شده است. این پروژه از اطلاعات ساختار یافته ویکیپدیا[21] استفاده کرد چون ویکیپدیا یک منبع خوب از اطلاعات مختلف است و اگر دقت کرده باشید هر صفحه از ویکیپدیا دارای ساختار خاصی است یعنی اول یک چکیده میبینید بعد در سمت راست صفحه، یک جدول از اطلاعات مشخص، دادهشده و در پایین هم یک سری لینک و در پایان هم کلیدواژهها را به نمایش میگذارد. بقیه مطالب در ویکیپدیا در این پروژه به عنوان ساختار نیافته در نظر گرفته شده است. این پروژه توسط تیم برنزلی[22] پیشنهاد داده شد که اعتقاد داشت این موضوع یک بخش مهمی، برای دستیابی به دادههای پیوندی است. اولین نسخه آن در سال 2007 منتشر شد که توسط دانشگاه برلین انجام شده بود و آخرین نسخه آن مربوط به سال 2014 است در این سال چهار میلیارد و پنجاه و هشت میلیون موجودیت در دیوی پدیا وجود داشت که از اس پار کیو ال[23] استفاده کرده و آنها را در این زبان توصیف کرده است. چهار میلیارد و بیست و دو میلیون موجودیت در آنتولوژی این پروژه وجود دارد و البته آمارهای دیگری که از منابع مختلفی که از ویکیپدیا گرفته شده است و همه را به پروژه دی بی پدیا منتقل کرده است.
من واژه فولکسونومی را در ویکیپدیا جستجو کردم برای اینکه نمونهای باشد از اینکه چگونه اطلاعات از ویکیپدیا به دیوی پدیا منتقل شده است. اولین قسمتی که از فولکسونومی در ویکیپدیا است چکیده است. قسمت پایین صفحه پیوندهایی هستند که به خارج از صفحه ویکیپدیا و مرتبط با موضوع ارائه شده است و قسمت آخر هم کلیدواژههایی است که در ویکیپدیا برای فولکسونومی استفاده شده است. در صفحهای که در دی بی پدیا برای فولکسونومی از ویکیپدیا گرفتهشده و ساخته شده است، در قسمت اول تگ چکیده زده شده و در اینجا به عنوان مقدار[24] آمده است. قسمت دوم هم قسمت پیوندهای بیرونی[25] هستند که از بخش ساختار یافته استفاده کرده است و در قسمت آخر هم که کلیدواژهها بودند با تگ موضوعی مشخص شده است. البته ساختارهای دیگری هم دارد که شامل اطلاعات فنی است که از آن صفحه دریافت شده است.
حال میخواهیم بدانیم این انتقال اطلاعات برای مثال از ویکیپدیا به دی بی پدیا چه ارتباطی به فولکسونومی دارد؟
در این پروژه یک فولکسونومی در نظر گرفتهشده و واژگانی که کاربران از آن استفاده کردهاند را استخراج و به دی بی پدیا منتقل میکنند یعنی آن ساختار مشخصی که در دی بی پدیا دارند را به آن نیز میدهند و آنها را بر اساس ساختار دی بی پدیا هماهنگ میکنند. این واژگان در ادامه با کلمات یک هستیشناسی[26] که در آن روابط مختلفی تعریف شده است هماهنگ میشود. در وب معنایی به هر قطعه از اطلاعات، شناسه منحصر به فردی تعلق میگیرد که به آن یو آر آی[27] گفته میشود. هر کدام از واژهها با توجه به اینکه از چه مخزن[28] واژگانی گرفتهشده باشند، یو آر آی مشخصی دارد. برای مثال کلمه دانشگاه[29] در یک فولکسونومی دارای یک یو آر آی مشخصی میباشد و همین کلمه در هستیشناسی، یو آر آی مشخص دیگری دارد که این یو آر آی ها با هم تطبیق داده میشوند و در آن موقع پیوندی بین این کلمه در فولکسونومی و هستیشناسی برقرار میشود. مسئله اصلی این است که پیوند ایجادشده، همراه خود آن نظام ارجاعی استفادهشده در هستیشناسی را نیز به همراه خواهد داشت و به این شکل است که شما میتوانید واژگان استفادهشده توسط کاربران را با واژگان کنترل شدهای که توسط متخصصان انتخاب شده است ارتباط دهید. علاوه بر آن هنگام بازیابی، این نظام ارجاعی به کاربر کمک خواهد کرد که به منابع مرتبط دسترسی یابد و در واقع از هم گسیختگی اطلاعات در فولکسونومیها از طریق ساختار ایجادشده در هستیشناسیها به بند کشیده میشود.
حال پرسش این است که تطبیق این کلمات در فولکسونومی و آنتولوژیها به چه شکلی انجام میگیرد؟
به گفته متخصصان رایانه یوآر آی مربوط به هر واژه مانند یک نشانه اینترنتی منحصربهفرد است و ابتدای این یو آر آی مشخص میکند که این کلمه از کدام مخزن واژگانی گرفته شده است ولی در وب به آن واژه مشخص با توجه به کاراکترهایی که دارد همیشه یک عدد یا کد تعلق میگیرد و به همین دلیل است که شما میتوانید یک واژه مشخص از یک مخزن واژگانی را با همان واژه در مخزن دیگری تطبیق دهید و پیوند را ایجاد کنید. این راهکاری است برای برقراری ارتباط بین واژگان کنترل شده و واژگانی که ساختار مشخصی ندارند.
یکی از شرکتکنندگان: اینکه میفرمایید هر واژه یک یو آر آی دارد به این معنی است که به هر واژه یک صفحه تعلق میگیرد؟
پاسخ: ببینید در هر مخزنی، فرضاً در ذخیره گاه کتابخانه کنگره، که در آن برای هر واژه یک یو آر آی وجود دارد، یو آر آی به صورت یک کد وجود دارد.
یکی از شرکتکنندگان: شما میفرمایید یک نشانه اینترنتی برای هر واژه؟
پاسخ: نه گفته نشد یک نشانه اینترنتی برای هر واژه گفته شد کدی منحصر به فرد مانند نشانه اینترنتی. منظورم این بود که شامل یک رشته حرفی- عددی پشت سر هم میباشد و به مانند این است که شما یک شماره کد منحصربهفرد در یک بانکی به هر واژه بدهید. حال این واژه در بانکهای مختلف فقط در ابتدای کد بانکی که واژه در آن است را مشخص میکند، همان واژه در بانک دیگر متفاوت است و ادامه کد منحصر به همان واژه خواهد بود.
مجال اینکه در مورد RDF صحبت شود وجود ندارد اما اشاره کوتاهی میکنیم تا ببینیم چگونه از نتایج به دست آمده که در بالا گفته شد در وب معنایی استفاده میشود
برای اینکه بتوانید بخشهای مختلف اطلاعاتی را توضیح دهید و در وب توصیف کنید باید سهگانه آر دی اف[30] که بخشی از وب معنایی است را رعایت کنید. در واقع برای یک مفهوم، یک کلاسی دارید و یک ویژگی به آن میدهید که این ویژگی، مقداری دارد. هنگامی که این سهگانه (کلاس، ویژگی و مقدار) اجرا میشود شما قادر خواهید بود یک مفهوم را به لحاظ معنایی توصیف کنید. فرض کنید که یک تنالگانی دارید به عنوان یک کلاس که البته نامی هم دارد این نام برای او یک ویژگی محسوب میشود و برای مثال این نام “دانشگاه” است که یک مقداری برای آن ویژگی میباشد این یک ساختار بسیار ساده است که در آر دی اف وجود دارد. در پروژههایی از نتیجهی تطبیق میان فولکسونومیها و هستیشناسیها در ساختار آر دی اف استفاده شده است.
[1] Folksonomy: From Tag to Hashtag
[2] XML(Extensible Markup Language)
[3] Format
[4] Thomas Vander Wal
[5] Social Tagging
[6] Delicious
[7] Joshua Schachter
[8] Flickr
[9] Ludicorp
[10] Library Thing
[11] Tim Spalding
[12] Clustering
[13] Tag cloud
[14] Participation
[15]Sharing
[16] Linked Data
[17] Number Sign
[18] Dennis MacAlistair Ritchie
[19] Trend
[20] DBpedia(www.dbpedia.org)
[21] Wikipedia
[22] Tim Berners-Lee
[23] SPARQL
[24] Value
[25] External Links
[26] Ontology
[27] URI(ueiqe
[28] Registery
[29] Unoversity
[30] RDF (Resource Description Framework)
ملیحه درخوش
با سپاس از سوده شعاعی دانشجوی کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه فردوسی مشهد به خاطر پیاده سازی سخنرانی