قطبنمای آموزش (7)
عنوان:طراحی، تنظیم و تحلیل پرسشنامه در حوزه علوم اطلاعات و علمسنجی
( ویژه پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در ایام کرونا)
مهمان نشست: دکتر رسول زوارقی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تبریز و رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز
مجری کارشناس: دکتر محمد زرهساز، عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی و مسئول کمیته پژوهش انجمن علمی کتابداری و اطلاعرسانی ایران
پیادهساز: اسراء زرهساز
زمان: سهشنبه 31 تیر 1399
ساعت: 21:30 الی 23:30
مکان:صفحه اینستاگرام انجمن علمی کتابداری و اطلاعرسانی ایران (Ilisa1345)
بخش نخست:
دکتر زرهساز: به نام خدا، امشب سهشنبه 31 تیر 1399 با لایو آموزشی در خدمت شما هستیم که در رابطه با پرسشنامه، یکی از ابزارهای پژوهش است. در ابتدا عرض سلام دارم خدمت همه عزیزانی که این لایو را به صورت آنلاین یا آفلاین ملاحظه میکنند و یک توضیحی را خدمت همه عزیزان عرض بکنم که قرار بود این لایو هم مانند سایر لایوهای آموزشی توسط خانم دکتر صمیعی، عضو محترم هیئتمدیره انجمن اجرا بشود؛ ولی متاسفانه برای ایشان مشکلی پیش آمد و نتوانستند در این لایو حضور پیدا کنند و عذرخواهی کردند. امیدوارم که مشکل ایشان حل بشود و من با اجازه ایشان در خدمت شما هستم. موضوع لایو امشب طراحی، تنظیم و تحلیل پرسشنامه در حوزه علوم اطلاعات و علمسنجی است. لایوهای آموزشی در رابطه با روشتحقیق و اجزای مختلف آن است و هدف این که به دانشجویان تحصیلات تکمیلی، کارشناسی ارشد و دکتری کمک بکند تا بتوانند پژوهشهای خودشان را شکل بدهند و در این ایام کرونا که دسترسی به اساتید و منابع آموزشی دشوار هست؛ پرسشها و ابهامات خود را مطرح بکنند و پاسخ دریافت کنند.
در خدمت جناب دکتر رسول زوارقی، فارغالتحصیل دکتری دانشگاه تهران، عضو هیئتعلمی دانشگاه تبریز و رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز هستیم. ایشان یک دوره هم رئیس انجمن کتابداری و اطلاعرسانی شاخه آذربایجان بودند. من ایشان را به لایو دعوت میکنم، سلام آقای دکتر خوب هستید؟
دکتر روازقی: سلام، متشکر هستم از این که قبول زحمت فرمودید و دعوت کردید. انشاءالله که گفتگوی خوبی را با حضرتعالی داشته باشیم و عزیزانی که قبول زحمت فرمودند و در این دنیای رنگارنگ اینستاگرامی صفحه ما را ترجیح دادند تا حرفهای ما را گوش بدهند، انشاءالله که با دست پر این جلسه را ترک کنند.
دکتر زرهساز: من از حضرتعالی بابت قبول دعوت تشکر میکنم و خیلی خوشحال هستم که این لایوهای آموزشی زمینه و بستری شده که ما دوستان را زیارت کنیم و در هر جلسه خدمت یکی از بزرگواران باشیم، هم حال بپرسیم و هم از دانش آنها بهرهمند بشویم. آقای دکتر چه خبر؟ اوضاع تبریز چگونه است؟
دکتر زوارقی: همه جا متأثر از فضای کرونایی است. الحمدالله در اردیبهشت ماه شاهد دوره بهتری بودیم؛ ولی متاسفانه از تیر ماه وضعیت مناسب نیست و انشاءالله که با همدلی و همیاری، نگرش مثبت این ایام سخت را بگذرانیم. هوای تبریز این دو روز به مانند کل ایران زمین گرم شده است؛ در عین حال از فضای انجمنی، علم اطلاعات و دانشجویی که حضرتعالی فرمودید متاسقانه به علت مسائل مربوط به شیوع همهگیری وبروس کرونا کمتر شاهد زیارت دانشجویان هستیم و یک مقدار فضا سردتر شده است. با کمک بزرگانی چون شما و سرکار خانم دکتر صمیعی که برای پدر بزرگوارشان آرزوی سلامتی میکنیم، با نامهای ارزندهای چون قطبنمای آموزش شاهد محافل گرمی در فضای مجازی هستیم؛ علیرغم فضای سردی که امروزه شاهد هستیم.
دکتر زرهساز: بله، همینطور است. البته ما در ساعتی هستیم که پیک اینترنت است و سعی میکنیم جلسات بعد را در ساعتی تنظیم بکنیم که مشکلات کمتر باشد. فعلاً تصویر و صدای آقای دکتر خیلی خوب است و ما از صحبتهای ایشان بهره میگیریم. کامنتها را برای چند دقیقه میبندم تا تصویر آقای دکتر را واضحتر داشته باشیم و توضیحات مقدماتی را که فرمودند، کامنتها را باز میکنیم؛ چون هدف این جلسه رفع اشکال و ابهامات، سؤالات دوستان است و در زمان مقرر استفاده خواهیم کرد.
پرسشنامه یکی از ابزارهای مهم پژوهش که خیلی متداول است و در روشهای مختلف به ویژه روش پیمایشی استفاده میشود. پرسشنامه زوایای مختلفی دارد و متاسفانه خیلی از این زوایا رعایت نمیشود، بنا به تجربهای که خود من دارم. خواهش میکنم بحث را شروع بکنید و در زمان مقرر هم دیدگاه و سؤالات دوستان در کامنت مطرح میشود و شما اگر پاسخی دارید ارائه خواهید داد.
دکتر روازقی: مجدد سلام عرض میکنم خدمت حضرتعالی و حضار، علاقهمندانی که در این جلسه حضور دارند. همانطور که شما فرمودید، پرسشنامه و استفاده از آن امروزه به یکی از ارکان اساسی روششناسیهای علمی تبدیل شده است. اگر از یک منظر تاریخی و منظر علمی به بحث پرسشنامهها[1] در پژوهشها نگاه بکنیم باید به بحثهای اثباتگرایی، بحثهایی که اگوستکنت[2] مطرح کرده و این که کاملترین زبان فیزیک است؛ چرا که همه مباحثی که آن جا مطرح است به زبان ریاضی قابل بیان، تحلیل و اندازهگیری هستند. فشاری که گروههای علومانسانی و اجتماعی با آن روبهرو بودند که شما اگر میخواهید علمیبودن خود را اثبات بکنید، شما هم باید کمیتی بشوید. نگاه کمیتپذیری پوزیتیویسم[3] اثباتگرایانه، کمیتگرا که ناقد هرگونه ذهنیتگرایی و خرافهگرایی است. خلاصه با خرافهگویی شروع کردند و گسترش دادند تا به بحث ذهنیتگرایی رسیدند یا هر چیزی که میدیدند ما حس نمیکنیم و وجود ندارد. گفتند که اگر به علوم انسانی متصل بشوند باید وارد ساختارهای ما بشوند و این میدان بازه را ما تعیین میکنیم که چه چیزی علم تلقی بشود؟ از نظر آنها چیزی که ما علم تلقی میکنیم باید قابل سنجش و اندازهگیری باشد. این جا چالش بزرگ علومانسانی، اجتماعی مطرح شد؛ علوم انسانی و اجتماعی که همه چیز را در قالب سازههای انتزاعی و مفهومی، ذهنی طراحی کرده بود و الان میخواهد این سازهها را در قالب یکسری مترهای قابل سنجش و قابل اندازهگیری مطرح بکند.
هرچند خیلی از منتقدانی که در این بحث وجود دارند، میگویند یک تقلیلگرایی[4] در حوزه علوم انسانی صورت گرفت و اینها مفاهیم کیفی بسیار بزرگ را به مفاهیم بسیار کوچک، قابل اندازهگیری تقلیل دادند. به نظر من الان انتقادهایی در حوزه کیفیتگراها، بحثهای کیفی و حتی میکس متد [5]مطرح است؛ این که میگویند کمیتگرایی و استفاده از این جبری که فلسفه علم یا فشار سایر حوزههای علمی روی علوم انسانی وارد کرده است اینها به کمیتگرایی روی آوردند. این بحث منتقدان خیلی زیادی دارد و خیلی از مباحث علوم انسانی با این نگاه از بین رفت.
به هرحال علوم انسانی مجبور است که خودش را با ساختارهای علمی حوزه ریاضی و غیره انطباق بدهد و این جا بحث تبدیل مباحث انتزاعی یا سازههای انتزاعی به مفاهیم کمیتپذیرو عینی مطرح است. آنها به راحتی توانستند هرچیزی را که در این فضا با متر سنجیده بشود یک واحد بیشتر با کیلومتر، بذر با این شاخص سنجیده بشود. زمانی که ما بحث سواد اطلاعاتی میگوییم؛ مثلاً من با صحبتهای کسی متوجه نمیشوم که سواداطلاعاتی من در چه حدی است؟ استمرار اطلاعاتی من در چه اندازهای است؟ باید یک متری وجود داشته باشد. این جا بحث قالبهای استاندارد اخذ اطلاعات از جامعه آزمودنیها یا مشارکتکنندگان در پژوهش مطرح شد. گفتیم ما باید به جایی برسیم…{دقیقه 47:40 تصویر و صدا قطع شد }
دکتر زرهساز: آقای دکتر صدا قطع شد و من تصویر شما را خوب ندارم؛ اگر اینترنت عوض کنید فکر کنم بهتر باشد.
دکتر زوارقی: عرض میکردم که علوم انسانی و اجتماعی مجبور است خودش را با ساختار سایر رشتههای فنی- مهندسی و علوم پایه وفق بدهد و مجبور بود شاخصهایی ارائه بدهد که کمیتپذیر و قابلاندازهگیری باشد. بر این اساس مجبور شد که سازههای انتزاعی و مفهومی که بشر سالیان سال با آنها روبهرو بوده است در قالب یکسری مفاهیم کمیتپذیر بیان کند. این جا بحث شاخصسازی، کمیتپذیر کردن مفاهیم نتزاعی که خاص علوم انسانی بود، مطرح شد. بحث این بود که ما مترها و سنجههایی مطرح کنیم تا بتوانیم پاسخگوی فضای علمی جدید باشیم.
دانشمندان حوزه علوم انسانی تنها ابزاری که در این راستا مشاهده کردند؛ چون قبل از این که قطع بشود عرض کردم، ابزار علوم انسانی همیشه قلم، کتابت و نگارش اخیراً هم بحث زبانشناسی، نگارههای زبان، نشانههای زبانی است که این جا مطرح است. بشر در حوزه علوم انسانی مجبور بود که از سازهها و دستاوردهای خودش برای حل این مشکل اساسی استفاده کند، این جا به بحث پرسشنامهها روی آورد. پرسشنامههایی که از جنس کلمه، جمله، مفهوم، سازههای انسانی و از جنس خود زبان بودند. زبانی که کتابت شده بود؛ چکشکاری شده بود؛ خیلی موشکافانه بیان شده بود و خیلی با دقتنظر جملات در پی هم چیده شده بودند تا یک سازههایی را بسنجند. سازهها در قالب یک خرده سازههایی در پرسشنامهها تقسیم شده بودند.
خلاصه این سیر تاریخی پرسشنامهها به این بحث رسید که حوزههای علوم انسانی، اجتماعی مجبور هستند برای این که پژوهشهایی با رویکرد کمی و کمیتگرایانه انجام بدهند از ابزاری به نام پرسشنامه و از روشی به نام پیمایشی یا توصیفی استفاده بکنند. حوزه علوم اطلاعات و دانششناسی از این بحث مستثنی نیستند. شما اگر کتاب رونالد پاول [6]را بخوانید تا اواسط قرن بیست بیشتر پژوهشهایی که در حوزه علم اطلاعات انجام میشدند، چیزی نبودند که آقای پاول مطرح میکند که اصلاً نوع پژوهش را نمیتوانستیم به آن اطلاق بکنیم؛ چرا؟ چون شاخصهایی که در حوزه فلسفه علم مطرح بودند و به نوعی ابزارهایی که برای گردآوری اطلاعات، تحلیلها و آن چیزی که به اسم پرسشنامه استفاده میشد از بلوغ لازم برخوردار نبودند. به مرور زمان از نیمه دوم قرن بیست به بعد این بحث تکامل پیدا کرد؛ ابزارهای خاص، پرسشنامههای خاص، پرسشنامههای استاندارد، مفاهیم خاص، متغیرهای خاص همه اینها مطرح شدند. در پی طرح مسائل جدید در عصر اطلاعات که میدانید در عصر اطلاعات میگویند هرچند دهه آخر قرن بیستم، بیشتر فضای اطلاعاتی را ما تجربه کردیم.
از نیمه دوم قرن بیست به ویژه از 1960 به بعد بحث انفجار اطلاعات مطرح شد؛ یعنی کم کم مسائل عصر اطلاعات اعم از پیچیدگی اطلاعات، افزونگی اطلاعات، آلودگی اطلاعات، سواد اطلاعاتی، تراکم اطلاعاتی، شاخصهای سنجش اطلاعاتی، سنجش استفاده از اطلاعات همه این مفاهیم مطرح شدند. دانشمندان این حوزه مجبور شدند که سازهها و ابزارهای خاص خودشان را مطرح کنند و این ابزارها کم کم بلوغ پیدا کردند. اگر شما پژوهشها را چه در ایران، چه در جهان نگاه بکنید، پربسامدترین روششناسی پژوهش در ایران تقریباً پژوهشهایی که آقای احسان قرائی یا پژوهشی که دکتر محمدی در خصوص روششناسیها انجام داده یا سایر پژوهشهایی که وجود دارد. اذغان میکنند که حجم قابل توجهی از پژوهشهای اخیر در علم اطلاعات و دانششناسی ایران انجام شده است از جنس پیمایشی هستند و طبیعتاً اصلیترین ابزار هم پرسشنامهها بودند. هرچه قدر هم به این پرسشنامهها انتقاد داشته باشیم به عنوان پرکاربردترین و پربسامدترین ابزار پژوهش مطرح میشوند.
دکتر زرهساز: نکتهای که فرمودید پرسشنامه پرکاربردترین ابزار پژوهش است در پژوهشهای مختلفی به اثبات رسیده است؛ حتی در پژوهشی که بنده در رابطه با حوزه تعامل انسان با رایانه انجام دادم. پژوهشهایی در حوزه رابط کاربر در ایران انجام شده است با این که چهل نوع ابزار و روش وجود دارد؛ باز هم روش پیمایشی و پرسشنامه پرکاربردترین بود که جای علامت سؤال دارد؟!
به نظر شما چرا دانشجویان و اساتید علاقه دارند از این ابزار برای پژوهشهای خود استفاده کنند؟ و سریعتر میخواهیم وارد بحث چالشی بشویم که آیا ما از پرسشنامه درست استفاده میکنیم؟ درست طراحی، تنظیم و اجراء میکنیم؟ و اگر درست اجراء نمیکنیم، مشکلات ما کجا است؟
دکتر زوارقی: روششناسی پیمایشی عمومیترین روششناسی حال حاضر علم اطلاعات و دانششناسی است. یک سهل ممتنع، همه احساس میکنند وقتی که من یک ایدهای در ذهن خود دارم بالاخره دارای یکسری متغیرها است و برای آن متغیرها، پرسشنامهای میسازم یا پرسشنامه آماده پیدا میکنم و در عین حال پژوهش خود را ادامه میدهم. یعنی سهل ممتنع ولی این کار با دشواریهایی همراه بوده است؛ چون که بسیاری از لوازم و مقدمات استفاده از پرسشنامهها با آگاهی نداریم. در خصوص انواع سؤالاتی که از طریق پرسشنامهها باید پاسخ داد؛ بعضاً سوگیری که اوریب میگویند، اوریبهایی که از طریق یک سؤال خاص پرسشنامه میشود مطرح کرد از طریق انحرافاتی در این خصوص مطرح میشود که با مباحث و چالشهای مربوط به نوع سؤال، نوع ادبیات به کار رفته، سطح سؤالات به کار رفته آشنایی نداریم. سهلممتنع بودن همه را برمیانگیزاند که از این پرسشنامهها استفاده بکنند؛ ولی به مشکلات و چالشهای اساسی آن آگاهی نداریم . این جا میخواهیم به برخی از این مسائل اشاره بکنیم.
اگر اجازه بدهید وارد بحث بشویم، اولین گام مربوط به خود ساختار پرسشنامه است. همه دوستان پرسشنامه را دیدند و آگاهی دارند؛ البته در خصوص پرسشنامه من یک تعریفی عرض بکنم: پرسشنامه همانطور که از اسمش مشخص است از پرسش شروع میشود و نقطه اساسی پژوهش هم از پرسشگری شروع میشود. هر پژوهشی به دنبال حل مسئلهای است که در پاسخ به یک سؤالی طراحی میشود. در پرسشنامه سعی میشود متغیرهایی که در داخل یک مسئله طرح شدند در قالب یکسری جملات، شاید هر متغیری را با یک جمله یا یک متغیر را در چندین جمله که در امتداد هم چیده شدند، بسنجند. یا آنها را با هم جمعبندی بکنند به یک متغیری برسند و ارتباط آن را با سایر متغیرها بسنجند. یا این که با استفاده از روششناسیهای جدید؛ تحلیل عامل یا از معادلات ساختاری که الان خیلی متداول است بتوانند به یک ساختاری در بین انواع متغیرها برسند که به این کاری ندارم.
اصلیترین بحث ساختار پرسشنامه است. ساختار پرسشنامه همانطور که برای همه مشخص است یک مقدمهای برای پرسشنامه وجود دارد که انواع بخشهای پرسشنامه که بخشهای جمعیتشناختی مطرح است، بخشهای مربوط به متغیرها مطرح است، بعضاً صحبت از دستورالعملهایی میشود که باید برای پرسشنامه نوشت. بعد از این که ساختار پرسشنامه تهیه شد، بحث انواع پرسشهایی که میتوانیم در پرسشنامه مطرح کنیم اعم از:
1- پرسشهای باز- پاسخ
2- پرسشهای بسته- پاسخ
به انواع مسائل و چالشهایی که هرکدام از این نوع سؤالات دارند، باید توجه بکنیم. بعد نوع توزیع پرسشنامه مطرح میشود که آیا توزیع به صورت حضوری باشد؟ از طریق تلفن باشد؟ از طریق فضای اینترنتی باشد؟ از طریق بسترهای جدید باشد؟ بعد از این که همه اینها مطرح شد از بعد استفاده فناوری در پرسشنامه مطرح هستند که از فناوریها چه استفادهای بشود؟ و بعد از این که دادهها به هر شکلی جمعآوری شدند بحث مربوط به کدگذاری، تجزیه و تحلیل، نتیجهگیری و تفسیر مطرح است. ما در پژوهش خود انتزاعیترین مفهوم را به عینیترین مفهوم تبدیل کردیم و در قالب پرسشنامه این کار را انجام دادیم و نهایتاً نتیجهای که از این کار پرسشنامه پیمایشی میگیریم باز هم سعی میکنیم در انتزاعیترین شکل ممکن بیان بکنیم تا به نتیجه ممکن برسیم.
به بحث تنظیم پرسشنامه میرسم و از بحث مقدمه شروع میکنم. شما بهتر از من میدانید که اولین گام در تدوین پرسشنامه این است که برای آن یک مقدمهای را تهیه بکنیم. در این مقدمه عموماً در متون تأکید شده که حتماً به هدف از انجام پژوهش اشاره بشود. ما اخیراً در بحث خود اخلاق وارد شدیم و دبیرخانه کمیته اخلاق زیست- پزشکی دانشگاه تبریز در کتابخانه مرکزی مستقر است و من هم خواه، ناخواه درگیر این مسائل شدم؛ حتی ما در پژوهشهای پیمایشی هم از بعد خود اخلاق بررسی میکنیم. یک فرم آزمودنیهای انسانی داریم، پروپزال میگیریم و حتماً تأکید میکنیم پرسشنامه پژوهش دریافت بکنیم. عموماً از مخاطب، از پژوهشگر اعم از دانشجوی تحصیلات تکمیلی یا عضو هیئتعلمی انتظار داریم حتماً به هدف از انجام پژوهش همانطور که در متون هم تأکید شده اشاره بکند. به این بحث اشاره بشود که مشارکتکننده در پژوهش مختار در شرکت پژوهش است و پژوهش جنبه محرمانه دارد. استفاده از نتایج این پژوهش در هیچ جای دیگری به صورت این که چه کسی پرسشنامه را پر کرده است منتشر نخواهد شد و هیچ مشکلی برای شخص مشارکتکننده در پژوهش مطرح نخواهد کرد؛ یعنی همان بحثهایی که در حوزه اخلاق پژوهش مطرح است که آزادی شرکتکننده در پژوهش وجود داشته باشد؛ یعنی مختار باشد. دوم این که هیچ ضرری نداشته باشد و سوم این که جنبه محرمانگی هم حفظ بشود و هیچ تبعاتی برای شرکتکننده نداشته باشد. در مقدمه پژوهش باید اینها را در نظر بگیرند.
پژوهش برای یک سازمانی است و از بُعد سازمانی یک دانشجو آن را مطرح میکند. کمتر پرسشنامهای را دیدیم که شخص لوگوی سازمانی که متبوع آن است را قید بکند. در متون تأکید شده است اگر دانشجوی تحصیلات تکمیلی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تبریز است؛ حتماً آرم دانشگاه تبریز در مقدمه پرسشنامه درج بکند. بعد باید خود را معرفی بکنم که من چه کسی هستم؟ این پژوهش در چه راستایی انجام خواهد گرفت؟ مثلاً من رسول زوارقی هستم، عضو هیئتعلمی دانشگاه تبریز این کار را میخواهم انجام بدهم؛ یعنی شخص باید خودش را معرفی بکند. این بحث مربوط به مقدمه پرسشنامه است که کمتر در متون مورد توجه قرار گرفته است و حتماً باید موردتوجه قرار بگیرد.
بحث دیگری که بعد از مقدمه مطرح میشود، انواع سؤالهای پژوهش میباشد. برخی سؤالات باز- پاسخ هستند و برخی سؤالات بسته- پاسخ هستند. اگر من وارد بحث سؤالات باز- پاسخ بشوم همه یاد پژوهشهای کیفی میافتند که عموماً با سؤالات باز- پاسخ قابل تحلیل هستند. پس پرسشنامه فقط در پژوهشهای کمی نیست وارد حوزه پژوهشهای کیفی هم شدند و زمانی که ما پژوهش کیفی هم انجام میدهیم از پرسشنامه استفاده میکنیم. تفاوت این است که پرسشهای ما در این جا پرسشها بسته- پاسخ نیستند و پرسشهای باز- پاسخ هستند.
یک توضیحاتی را در این زمینه خدمتتان عرض میکنم که در خصوص پرسشهای باز- پاسخ و بسته- پاسخ چه مباحثی را شاهد خواهیم بود. سؤالات باز- پاسخ برای پژوهشگرانی که در حوزه کیفی کار میکنند، خیلی موردتوجهاند؛ ا زاین نظر که دامنه اختیار مشارکتکننده در پژوهش بسیار گسترده است و میتواند با واژگان و تحلیل خودش به سؤالات شما پاسخ بدهد که شما هیچگونه پیشبینی در این خصوص نداشتید. اگر شما پرسشنامههای بسته- پاسخ را با پرسشنامههای باز- پاسخ مقایسه کنید وقتی که سؤالی مطرح میکنید، گزینههای مربوط به آن مطرح میکنید؛ مثلاً انگیزه شما برای شرکت در دورههای سواداطلاعاتی چیست؟ چند گزینه دارد:
1- رفتار اطلاعیابی گسترش پیدا بکند.
2- میزان بهرهوری پژوهشی افزایش پیدا بکند.
3- استراتژی افزایش پیدا بکند.
4- به کودکان خود خوب تدریس کنم.
ولی بحثی که در پژوهشهای کیفی مطرح است، من نمیتوانم همه گزینههایی که در ذهن مشارکتکنندگان هست را پیشبینی بکنم و اگر من چیزی هم بگویم آن را القاء کردم و شاید شرکتکننده دنبال گزینهای باشد که به آن سؤال جواب بدهد، ولی آن گزینه وجود نداشته باشد. اما زمانی که پرسش باز- پاسخ هست، شخص به راحتی مختار است به هر شکلی به سؤالات من پاسخگو باشد؛ هرچند من پیشبینی لازم هم در این خصوص نداشته باشم.
برخی محدودیتها در خصوص انواع پرسشهای باز- پاسخ وجود دارد که به آنها باید اشاره بکنیم:
1- زمانی که پرسشنامه با پرسش باز- پاسخ در جامعه موردنظر پخش میکنم، همگان میتوانند از نظر خودشان پاسخ بدهند؛ هرچند تنوع، اختیار وگستردگی پاسخها از یک نظر مفید به به نظر میرسد اما نوع تحلیل آنها به ویژه که جامعه شرکتکننده در پژوهش زیاد باشد، دشوار است. اگرچه الان با نرمافزارهایی که برای تحلیل دادههای کیفی نرمافزار مکسکیودیای[7] به کار میبرند، کار راحتتر شده است؛ اما انواع متغیرها و انواع مؤلفههایی که از یک متن قابل استخراج است، کار را بسیار دشوار میکند.
2- ارائه پاسخهای نامربوط و ما ناگزیر از تحلیل آنها هستیم.
3- دشواری در کدگذاری، تحلیل، دستهبندی و تفسیر آنها، زمانی که ما برای این موارد باید صرف بکنیم؛ تلاش و دقتی که باید داشته باشیم؛ هزینهمالی و هزینه- فرصت که باید انجام بشود.
4- نرخ پاسخگویی، معمولاً کسانی که علاقهمند به شرکت در پژوهش هستند باید نرخ پاسخگویی پیشبینی بکنند که خیلی کاهش پیدا میکند. اگر در یک نمونه پیمایشی شما دادهها را براساس حجم جمعبندی میکنید، ولی در پژوهش کیفی که مبتنی بر پرسشنامه باز است، دادههای گردآوری شده به نحو قابل توجهی کاهش پیدا میکنند و مشکل مهمی را برای ما مطرح میکند.
با سؤالات بسته- پاسخ عموماً همه آشنایی دارید میتوانند به صورت چند جوابی باشند و ما میتوانیم یک گزینه را انتخاب بکنیم یا چند گزینه را انتخاب بکنیم. اگر قبلاً در تحلیل این نوع دادهها با استفاده از نرمافزارها دچار مشکل بودیم، الان نرمافزارهای اسپیاساس[8] بحث تحلیل این نوع دادهها را حل کردند و ما میتوانیم همزمان حتی به سؤالاتی که چند گزینه پاسخ داده شدند، بررسی بکنیم. قبل از این که به بحث سؤالات بسته- پاسخ وارد بشوم، بحث سؤالات باز- پاسخ را تمام بکنم. عموماً در خصوص سؤالات باز- پاسخ بحث روی این است که تعداد سؤالات بیشتر از یک یا دو سؤال نباشد؛ چون مشارکتکننده در پژوهش حوصله و ظرفیت لازم را ندارد که بتواند پاسخگوی سؤالات باز- پاسخ به این شکل باشد و به این دلیل حتماً باید محدودیت در نظر داشته باشیم.
در کامنت گفتند که ما در مصاحبههای ساختاریافته از پرسشنامه استفاده میکنیم؟
مصاحبهها ساختاریافته، نیمهساختاریافته و حتی بدون ساختار میباشند. در مصاحبههای ساختاریافته و نیمهساختاریافته میتوانیم از پرسشنامه استفاده بکنیم، فقط نوع و ماهیت سؤالها متفاوت است. همین که میگویم دو تا سؤال باز- پاسخ مطرح میشود، مربوط به سؤالات نیمهساختاریافته کلانی هست که در پژوهشها قابل استفاده هستند.
انواع سؤالات در حوزه سؤالات بسته- پاسخ میشود، مطرح کرد:
1- برخی پرسشها که در پرسشنامهها مطرح است مربوط به واقعیات[9] است؛ مثلاً میپرسید که جنسیت شما چه هست؟ در کدام شهر زندگی میکنید؟ اینها پرسش درمورد واقعیات است و حتماً باید موردتوجه قرار بگیرد.
2- برخی پرسشها در مورد نظرات و نگرشها است؛ مثلاً نگرش شما در خصوص دسترسی آزاد به متون علمی چه هست؟ این بحث مربوط به نگرشسنجی[10] و سؤالاتی که در این قالب مطرح میشود، پرسشنامههای مربوط به پرسشهای مبتنی بر نگرشسنجی هستند.
3- برخی پرسشها درباره دانستهها است؛ مثلاً من میخواهم سواداطلاعاتی شخص را ارزیابی بکنم، میگویم دانش و مهارت شما در حوزه سواداطلاعاتی در چه حدی است؟ مثلاً ابزار سنجش که دکتر علی حسین قاسمی مطرح کردند، استفاده میکنم و میگویم من که این پرسشنامه را طرح کردم براساس این ابزار به یک پاسخی میرسم. پرسش درباره دانستههای شخص [11]است.
4- بقیه پرسشها، پرسشهای خودپنداری است که همان پرسشهای نگرشسنجش هستند. نگرش من در خصوص دسترسی آزاد به متون علمی چیست؟ اما نگرش خود را نسبت به خودم وقتی مطرح میکنم، پرسشهای خودپنداری مطرح میشود.
5- برخی پرسشنامهها مربوط به پرسشنامه عملکردی است؛ مثلاً پرسشنامه ایسیآرال برای
6- ارزیابی کتابخانههای دانشگاهی که برای ارزیابی عملکرد است.
7- برخی پرسشها درباره رفتارها است، این نگرش وجود دارد که اگر ما رفتارهای گذشته و حال یک شخصی را پیشبینی بکنیم؛ حتماً در خصوص آینده پیشبینی لازم را خواهیم داشت.
8- یکسری سؤالات هم پرسشهای فرافکن [12]هستند که میگویند انسان یک ماهیتی دارد، زمانی که از خودش یک سؤالی بپرسید؛ مثلاً نگرش یا نگاه شما نسبت به این مباحث چه هست؟ شاید نظر خودش را به صورت مستقیم مطرح نکند و یکسری سوگیرهای شناختی مطرح است که نمیخواهد بعضاً خودش را قضاوت بکند یا خودش را نقد بکند و نمیخواهد خودش را از آن نگاهی که خودش برای خودش درست کرده است، کاهش بدهد. بر این اساس میگویند به جای این که از خود شخص سؤال بکنند، از یک شخص ثالث بپرسند که مثلاً نظر شما درباره فردی که این کار را انجام میدهد، چیست؟ و دیگر نمیگویند که شما این کار را انجام میدهید یا انجام نمیدهید؟
انواع پرسشها را در بحث پرسشهای بسته- پاسخ باید مدنظر قرار بدهیم. بحث دیگر محدودیت پرسشهای بسته- پاسخ است که خلاقیت شخص را میگیرند و شخص را در بستر انگارههایی قرار میدهند که پژوهشگر مطرح کرده است و مجبور به انتخاب گزینههایی است که از قبل پیشبینی شده است. نقد اصلی برای پرسشنامههای بسته- پاسخ به این شکل است؛ براین اساس توصیه میشود که در مقابل هر پرسش بسته- پاسخ یک بخش سایر گزینهها بفرمایید؟ بگذاریم و از این طریق ما میتوانیم پرسشنامه بسته را به پرسشنامه نیمهباز تبدیل بکنیم و از این طریق محدودیت اصلی پرسشنامههایی که دارای حالت بسته- پاسخ هستند را از آنها بگیریم و حلکننده مسائل مربوط به آنها باشیم.
دکتر زرهساز: دوستان سؤالاتی را مطرح میکنند به خصوص در بحث علمسنجی تأکید دارند که روی این موضوع هم یک تمرکزی داشته باشید. خیلی از دوستان سؤال دارند که معیار انتخاب گویهها و پرسشهای ما چیست؟ بالاخره ما یک متغیرهایی داریم، شما فرمودید که متغیر را به گویهها و پرسشها سرشکن میکنید، این کار را برچه مبنایی میتوانیم انجام بدهیم؟ شاید دشوارترین مرحله باشد.
دکتر زوارقی: در تائید فرمایشات حضرتعالی، بحث ابزارسازی و پرسشنامهسازی و مقیاسسازی یکی از کارهای بسیار دشواری است که متاسفانه در رشته ما هم کمتر به آن توجه شده است. برای سنجش یک متغیر یا خود ما باید ابزار بسازیم یا از ابزارهای آماده استفاده بکنیم. اگر شما یک بررسی میدانی کلی راجع به پژوهشهای ایرانی انجام بدهید، نزدیک به 95 درصد پژوهشهایی که در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی انجام شده، براساس متغیرهای فضای اطلاعاتی امروزی بر مبنای ابزارهایی است که در خارج از کشور تولید شدند. پرسشنامه یا باید محققساخته باشد یا پرسشنامه استانداردی باشد که چند نفر روی آن کار کردند و خیلی زحمت کشیده شده باشد. خود آقای دکتر علیحسین قاسمی که کار او سواد اطلاعاتی است، آخر رسالهاش یک ابزاری برای سنجش سواد اطلاعاتی طراحی میکند و در واقع ابزارسازی کرده است…
دکتر زرهساز: خانم سیامک هم این کار را انجام دادند.
دکتر زوارقی: ابزارسازی کار بسیار دشواری است و این که من از یک دانشجوی کارشناسیارشد انتظار داشته باشم برای پژوهش خود ابزار بسازد؛ اجراء مقدماتی بکند و براساس آن یک ارزیابی کلی بکند؛ کار بسیار دشواری است و اگر این کار انجام بشود کار بسیار بزرگی انجام شده است. به هرحال برای تمام مسائلی که ما پیشرو داریم، پرسشنامههای آمادهای وجود دارد؛ هرچند این پرسشنامههای آماده هم یکسری مسائل خاص خودشان را دارند. شما به راحتی با همین محیط گوگل، درست است که میگوییم از گوگل زیاد استفاده نشود یا پایگاه یوامآی[13] یا پروکوئست[14] که تماممتن[15] پایاننامهها را در دسترس ما قرار میدهد، اگر به تماممتن پایاننامهها دسترسی داشته باشیم در پیوست به پرسشنامههایی که برای آن پژوهشها استفاده شدهاند میتوانیم دسترسی داشته باشیم. یا کلیدواژه موردنظر به صورت دقیق بنویسیم و در کنار آن پرسشنامه هم بنویسیم، حتماً پرسشنامه لازم برای آن کلیدواژه را میتوانیم به دست بیاوریم.
در حالت کلیتر شما پرسشنامه به دست نیاوردید و در یک مقاله میبینید که متغیرها و مؤلفههایی را تحلیل کرده است؛ اگر شما آن را مهندسی معکوس بکنید براساس پاسخهایی که آن جا دریافت میکنید یا براساس مؤلفههایی که در آن یافتهها و تجزیه و تحلیل دادهها میبینید؛ اگر آن را در کنار هم قرار بدهید میتوانید پرسشنامه موردنیاز خود را داشته باشید. دوباره تأکید میکنم پرسشنامه استاندارد براساس این که شما مسئلههای خود را به متغیرها خرد کنید و متغیر را در قالب یک سؤال یا چندین سؤال در کنار هم به نوعی بچینید که هدفگذاری شده به صورت قیچی مانند از حالت ساده به دشوار تنظیم بکنید.
دکتر زرهساز: خیلی از نکات در کتابهای روشتحقیق است ولی این جا ماندگار میشود. آنگونه که شما فرمودید و نظر من همین است، طراحی پرسشنامههای محققساخته کار بسیار دشواری است. شما باید تسلط کافی روی مبانینظری و پژوهشی داشته باشید و در آن حوزه صاحبنظر باشید. الان در اکثر پایاننامههای کارشناسیارشد نوشته شده پرسشنامه محققساخته، واقعاً این میزان تولید پرسشنامه محققساخته به نظر شما منطقی است؟
دکتر زوارقی: اعتماد به نفس کاذب است. (خنده)
دکتر زرهساز: اینها مسائلی که وجود دارد و به نظر میرسد که این پرسشنامهها مونتاژ است و محققساخته نیست؛ معمولاً مونتاژ سه، چهار تا پرسشنامه است. سؤال بعدی برای متغیری مثل سواداطلاعاتی شما پانزده تا گویه طراحی کردید، آیا این گویهها مفهوم را پوشش میدهد یا نه؟ آیا فقط تعیین روایی که به صورت صوری توسط دو، سه نفر انجام میشود، کافی است؟ و ما را به این میرساند که این ابزار دارای متغیر علمسنجی است یا نه؟
دکتر زوارقی: من خدمت آقای دکتر معرفت هم سلام عرض میکنم و سؤال پرسیدند که چرا تعداد پژوهشهای کیفی زیاد هستند؟ که انشاءالله پاسخ خواهیم داد.
این جا بحث روایی و پایایی مطرح میشود که یکی از عناصر اساسی طراحی پرسشنامه است؛ به قول حضرتعالی ما به یک روایی صوری بسنده میکنیم و پایایی هم یک آلفای کرنباخ گرفتیم بدون این که به مبانی نظری آگاهی داشته باشیم. روا بودن به معنی این که آیا آن چیزی را که پژوهش قصد دارد بسنجد را واقعاً میسنجد یا نه؟ و هیچ پژوهشگری پاسخگو نیست. اخیراً در گروه بحث علم اطلاعات و دانششناسی مباحث مربوط مطرح شد و آقای دکتر فتاحی و آقای دکتر صابری هم مباحث ارزشمندی فرمودند که روایی فقط به این صورت نیست که شما روایی صوری را از نظر نگارشی و جملهنویسی نگاه بکنید. اصل این است آیا مفهومی یا متغیری که میسنجیم با این ترکیب جملات و ساختار چینش کردیم، آیا چیزی که مدنظر داریم میسنجد یا نه؟ حداقل باید روایی محتوایی باشد که از عمق لازم برخوردار باشد و محققان صاحبنظر در آن حوزه اعلام نظر بشودند؛ هرچند شاخصهایی در این زمینه مطرح است و حتی امروزه میگویند مثلاً یک مفهوم با چندین متغیر همبستگی بگیرید و از طریق آن روایی به دست بیاید که مثلاً در مباحث مربوط به رشته ما چون ابزارهای لازم کمتر داریم، کمتر در این خصوص میشود اعلامنظر کرد. در حوزه روانشناسی متغیری به نام هوش داریم؛ مثلاً هوش ریاضی چندین متر برای آن سنجیده شده است که هوش ریاضی را با متر کنار آن همبستگی بگیرید و ببینید آن کسی که ادعا میکند هوش ریاضی را میسنجند آیا واقعاً این کار را میکند یا نه؟
دکتر زرهساز: نکاتی که شما میفرمایید، قابل تأمل است و دوستان هم نکاتی عرض کردند به خصوص درباره نقش استاد راهنما و اساتید هدایتکننده پایاننامه تأکید میکنند که به نظر من خیلی نکته درستی است و واقعاً تقصیر دانشجو نیست. ملاحظات استفاده از پرسشنامههای استاندارد هم بفرمایید؟ در روایی پایاننامه دکتری خود را در مشهد کار کردم؛ در فصل سوم نوشتم که روایی پرسشنامه چه کسانی تائید کردند و اسم این افراد را به صورت زیرنویس آوردم. مثلاً یک پرسشنامه سواداطلاعاتی داشتم، زیرنویس نام آقای دکتر قاسمی و خانم دکتر پریرخ را آوردم؛ افرادی که در آن حوزه صاحبنظر هستند و زمانی که اسم این افراد را میآورم یعنی مسئولیت این را میپذیرم که این کار انجام شده است و توسط این افراد تائید شده است. اما خیلی از پایاننامهها مینویسندکه روایی توسط متخصصان این حوزه انجام شده است و اصلاً نمیدانید که انجام شده یا نه؟ و حتی خود استاد راهنما، مشاور هم نمیداند و به گونهای رفع تکلیف است. مسائل زیادی در رابطه با پرسشنامه است که یکی از آنها روایی است؛ به نظر من حالت رفع تکلیفی و حفظ شکل و قالب است و آن نکات اصلی رعایت نمیشود.
دکتر زوارقی: زمانی که بحث روایی محتوایی است این جا بحث عقلی و منطقی از جنبه تخصصی وجود دارد. برخیها روایی در قالب یک شاخص مطرح میکنند یا این شاخصها را گرفتند و میانگین نشان میدهد که روایی بالا است. آیا یک بحثی که ریشه در عقل و منطق دارد را میشود با یک عدد بیان کرد؟ روایی محتوایی بر این اساس است که پنج نفر شخص صاحبنظر بدون این که خودشان کتمان بکنند بگویند من این را تائید کردم، بهترین راهحل این است. امروزه با توجه به گستردگی علم برخیها گستردگی تخصص، برخیها حذف تخصص میگویند، این واژهها را که مطرح میکنند مبتنی بر خردجمعی هم ما جلو برویم، نهایتاً میگویند شما دیگر این کار را نمیتوانید بکنید با استفاده از تحلیل عامل سازهها را مشخص بکنید و روایی براساس تحلیل عامل مشخص بکنید.
خیلی خرسند هستم که این را عرض بکنم در طول سال گذشته ما دو تا ابزار بسیار خوب برای دوتا مفهوم اساسی، پرکاربرد در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی ایران و جهان مطرح کردیم. یک ابزار خاص برای سنجش سواد دادهای حاصل کار پرسشنامه پژوهشی بود که البته میگویم باز هم مبتنی بر پرسشنامه استانداردی بوده که در جهان استفاده شده است. ما خواستیم و توانستیم با تلاش خانم قنبری یک پرسشنامه استاندارد برای ترویج سواداطلاعاتی تولید بکنیم که براساس تحلیل عامل، مؤلفهها، گویهها، سازههای مربوط تحلیل کردیم و انشاءالله مقاله به زودی منتشر میشود.
کار دیگری که براساس نظریه اهمالکاری انجام شد؛ این نظریه میگوید که انسان علاقهمند است کارهایش را با تأخیر انجام بدهد ما این نظریه را مطرح کردیم که آیا کاهش رغبت جوانان و جامعه ایرانی نسبت به مطالعه میتواند یکی از عوامل اهمالکاری باشد یا نه؟ براین اساس ما ابزار و سنجه مربوط به اهمالکاری که توسط یکی از صاحبنظران حوزه روانشناسی مطرح شده بود برای حوزه مطالعه و کتابخوانی بومیسازی کردیم و گویهها، سازههای مربوط به آن را تحلیل کردیم. براساس روایی ساده با استفاده از تحلیل عامل، یعنی ما یکسری سؤالات را به صورت اولیه مطرح کردیم و بین مشارکتکنندگان پژوهش توزیع کردیم و نهایتاً جمعبندی کردیم که براساس دادههای اولیه که داشتیم و نظرات مخاطبان میتوانیم بگوییم یکسری ابزار و سازه استانداردی برای نظریه اهمالکاری بیان بکنیم که در سنجش میزان اهمالکاری در کاهش مطالعه و کتابخوانی مؤثر باشد.
دکتر زرهساز: جمعبندی که از بحث جلسه اول داشته باشم یکی از مهمترین نکات این بود که طراحی پرسشنامه کار بسیار دشواری است و نیاز هست تمام مراحل توسط تیم پژوهش از جمله اساتید راهنما و مشاور خیلی نقش مهمی دارند، چک بشود. متاسفانه ما شاهد اهمالکاری هستیم، درست است که سر ما اساتید شلوغ است و چندین پایاننامه داریم ولی دلیل نمیشود. خیلی مواقع من برای داوری به یک دانشگاهی رفتم و دانشجوگفته که من پرسشنامهها را در کتابخانه مرکزی توزیع کردم و به او گفتم کتابخانه مرکزی دانشگاه خوارزمی کجا است؟ مانده و حتی آدرس را یاد نداشته است. متوجه شدم که کارش ساختگی است و حتی ما آن بنده خدا را رد کردیم و استاد راهنما و مشاور ایشان چک نکرده بودند. اینها مسائلی است که در ارتباط با ابزار پرسشنامه وجود دارد و باید دانشجو و تیم پژوهش خواننده را قانع کنند که ابزار را به درستی طراحی کردند و درست اجراء کردند و درست تنظیم کردند و حتی درست دادهها را تحلیل میکنند که این کار سختی است.
من اجازه میخواهم لایو را قطع بکنم و انشاء الله در لایو دوم ما با پرسشنامه استاندارد شروع کنیم که شرایط استفاده از پرسشنامه استاندارد در پژوهشهای ما چگونه است؟ و انشاءالله بتوانیم از نظرات شما بهرهمند بشویم.
بخش دوم لایو
دکتر زرهساز: عرض سلام دارم خدمت عزیزان، قسمت دوم لایو امشب را با موضوع طراحی، تنظیم و تحلیل پرسشنامه در حوزه علوم اطلاعات و علمسنجی شروع میکنیم. در خدمت آقای دکتر رسول زوارقی عضو هیئتعلمی دانشگاه تبریز و رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز هستیم و از سخنان ایشان بهره میبریم.
در بخش اول نکات بسیار خوبی را در رابطه با ساختار پرسشنامه و مقدمه، سؤالات باز و بسته بیان کردند؛ در رابطه با پرسشنامه محققساخته نکاتی گفته شد و درباره روایی هم مباحثی مطرح شد و برای ادامه مباحث انشاءالله در خدمت ایشان خواهیم بود. از دوستان خواهش دارم به تدریج سؤالاتی که برای آنها وجود دارد را مطرح کنند تا با آقای دکتر در میان بگذاریم. آقای دکتر سلام مجدد، ما به بحث پرسشنامه استاندارد رسیدیم؛ چون باید از زبان دیگری و معمولاً از زبان انگلیسی ترجمه و استفاده بشود، چه ملاحظاتی برای استفاده از پرسشنامه استاندارد در پژوهشها وجود دارد؟
دکتر زوارقی: مجدد سلام عرض میکنم خدمت اساتید عزیزی که در این لایو هستند و دوستانی که در این دنیای رنگارنگ اینستاگرامی صفحه انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران انتخاب کردند. پرسشنامههای استاندارد، پرسشنامههایی هستند که در جهان غرب به نوعی برای هر مفهومی یک ابزاری طراحی کردند، استفاده میشوند و ما آنها را ترجمه میکنیم و در متون استفاده میکنیم. اولین بحث این است که اکثراً ادعا میکنند این پرسشنامه محققساخته است؛ اولین کار این است که باید اذعان و اعلام بکنیم که من این پرسشنامه را از یک جایی برداشتم و آن یک جایی کجا است؟ شخص هست؟ و باید استناد بدهند و مستندنگاری بحثی است که در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی مطرح است.
مسائل زبانی مطرح میشود؛ در طراحی پرسشنامه یک بحث مسائل مربوط به تبدیل سازه و متغیر به یکسری سؤالات است.بحث بعدی مربوط به مسائل نگارش، مسائل ظاهری، مسائل مربوط به نوع کاغذ، نوع بستر، مسائل مربوط به صفحهآرایی، مسائل مربوط به نوع بیان و حتی نوع ترجمه هم خیلی مهم است که در این مسئله باید مدنظر قرار بگیرد که اینها را نمیشود حذف کرد؛ هرچند که اینها پرسشنامه محققساخته نیستند ولی زمانی که ما یک پرسشنامه استانداردی را از یک فضای نامعلوم از نظر فرهنگی و اجتماعی وارد کشور خودمان میکنیم، وقتی که آن را در بستر بومی خود میخواهیم استفاده بکنیم باید هنجاریابی بکنیم و براساس هنجارهای ارزشی، اجتماعی، فرهنگی انطباق بدهیم و براساس آن پرسشنامهای بدهیم که یک جوان جامعه ایرانی هم بتواند به آن پاسخ بدهد.
در مباحث مربوط به ترجمه وقتی ما پرسشنامه طراحی میکنیم، اصلیترین نکته توجه به سادگی و عدم پیچیدگی است. زمانی که ما ترجمه میکنیم باید سادهترین، روانترین و سریعترین ترجمه را از آن متن به دست بدهیم به نحوی که شخص بدون ابهام بفهمد که منظور ما چه هست؟ و هیچ وقفهای بین برداشت ما و برداشت دیگران وجود نداشته باشد. هر آن چه که در ذهن ما هست باید به ذهن دیگران هم منتقل بشود و همان چیزی که در ذهن دیگران است وارد تحلیلهای ما بشود. مسائل مربوط به زبان، ساده بودن، پیچیده نبودن، بیپیرایه بودن، دقیقاً به اصل مطلب مراجعه کردن، پرهیز از مختصرنویسی؛ یعنی در بحثهای مربوط به پرسشنامه از اختصار استفاده نکنیم. سؤالها را کامل بپرسیم؛ یعنی فقط سؤالی را نپرسیم که فقط یک لایه از سؤال را مدنظر قرار بدهیم به هر سؤالی ابعاد چیستی، کیستی، چه وقتی و کجایی را مدنظر قرار بدهیم.
هیچ مؤلفهای نباید از قلم بیاندازیم، باید از واژگان و مفاهیم دوپهلو، چندپهلو، بعضاً ادبیات منفی، غیرارزشی استفاده نکنیم؛ مثلاً وازه کودکان استثنائی یا واژهای به نام معلول استفاده نشود و الان توانیاب میگویند؛ یعنی کودکانی که در راستای افزایش تواناییهای خود هستند تا کارهایشان را انجام بدهند. استفاده از ادبیات مثبت در نگارش خیلی باید مطرح باشد. واژگان مخالف ارزشهای ما نباشد. عموماً زمانی که میخواهیم پرسشنامهای را طراحی بکنیم اگر ترجمهای از یک متن استاندارد بخواهیم داشته باشیم حتماً از واژگان فنی که آن جا ارائه شده است، سادهترین و صریحترین ترجمه را داشته باشیم به نوعی که شخص به صورت عمومی در جامعه ما آن را میبیند، بفهمد و درک بکند که منظور چه هست؟
پرسشنامه نباید آنقدر ساده باشد که شخص احساس کند به او توهین شده است و نه آنقدر سطح بالا ترجمه بشود که شخص هیچ چیزی نفهمد، با زبان جامعه هدف باشد. وقتی که پژوهشی تدوین کردیم از اول جامعه هدف را مشخص کردیم که این دادهها را از چه کسانی میخواهیم گردآوری کنیم؟ جامعه و نمونه پژوهش را میدانیم؛ هدف پژوهش را میدانیم؛ متغیرهای پژوهش را میشناسیم پس پرسشها را باید براساس نیاز و ذائقه مخاطب خود از نظر سادگی و پیچیدگی مطرح بکنیم.هیچگاه سؤالی را بدون پیشنیاز آن نپرسید. وقتی که من هنوز نپرسیدم که آیا شما سیگاری هستید یا نه؟ نباید بپرسیم که روزانه چند تا سیگار میکشید؟ سؤالها باید پشت سرهم چیده بشوند. یکی از اصلیترین مزیتهای پرسشنامهها کمیتسازی است؛ یعنی شما مفاهیم کیفی را به زبان کمی بیان بکنید.
ما با انواع مقایسهها روبهرو هستیم: 1- مقیاسهای اسمی 2- مقیاس رتبهای 3- مقیاس فاصلهای 4- مقیاس نسبی. هرچه قدر که سطح دادهها بالاتر میرود، بیشترین کارهای فنی و آماری را میتوانیم روی آنها انجام بدهیم. دادهها اگر فاصله نسبی باشند یکسری مسائل مثل نرمالبودن هم مستلزم که از یکسری آزمونهای آماری استنباطی استفاده بکنیم اما به هرحال زمانی که من میتوانم از شخص بپرسم که شما تا به حال چند دوره سواداطلاعاتی شرکت کردید؟ نباید اینگونه بپرسم:
بسیار زیاد زیاد متوسط کم بسیار کم
این جا باید به صورت موردی باشد؛ مثلاً تا 5 کارگاه، 5 تا 10 کارگاه؛ منظور این است که وقتی من امکان این را دارم مفاهیم خود را به زبان کمی و دقیق از شخص بپرسم چرا من یکسری سؤالات کلی و ذهنی بپرسم؟! حتی زمانی که ترجمه میکنم و میخواهم پرسشنامه طراحی بکنم، نباید نگاه خاص به شرکتکننده در پژوهش القا بکنم. در حوزه ارتباطات اینها قابل بحث است. بعضاً صحبت از نظرسنجی میشود و بعضاً صحبت از نظرسازی میشود. برخی از پرسشنامهها خودشان نظرسازی هستند؛ یعنی نظرسنجی که مبتنی بر نظرسازی است. مثلاً سؤال بپرسم که آیا به منظور بهبود کیفیت پژوهش در ایران باید حقوق کتابداران را افزایش داد؟ درست است این سؤال کاملاً به جایی است ولی من به نوعی بیان میکنم که از اول هم گفتم برای این که پژوهش در ایران ارتقاء پیدا بکند باید حقوق کتابداران افزایش پیدا بکند. من یک چیزی را هرچند که مثبت است به مخاطب القا کردم …
دکتر زرهساز: نکتهای را خانم جعفری مدام تأکید دارند که مباحث علمسنجی چه شد؟ من یک توضیحی بدهم؛ اولاً موضوع نشست طراحی، تنظیم و تحلیل پرسشنامه در حوزه علوم اطلاعات و علمسنجی است، یکسری مباحث کلی دارد که در تمام حوزههای علوم در پرسشنامه باید این نکات رعایت بشود. بنابراین چه حوزه علوم اطلاعات و چه علمسنجی فرقی ندارد، حالا چون دانشجویان این حوزه مخاطب ما بودند و حضور دارند یک ملاحظات خاصی دارد که حتماً به آن میپردازیم. بنابراین حواس ما هست و خانم دکتر از تذکر شما خیلی ممنون هستم.
در رابطه با پرسشنامه استاندارد تا آن جایی که متوجه شدم و آقای دکتر توضیح دادند زحمات زیادی دارد. من یک مثال میزنم پرسشنامهای به اسم کوئیز در آزمایشگاه مریلند الان نزدیک چندین سال است که به عنوان پرسشنامه مرجع در رابطه با رابط کاربر مورد استفاده قرار میگیرد و مدام مورداستناد قرار میگیرد؛ در مورد سنجش رضایت و در ایران خیلیها از این پرسشنامه استفاده کردند. من باید مطمئن بشوم همان چیزی که در این پرسشنامه وجود دارد اولاً درست ترجمه شده است؟ مفاهیم درست منتقل شده است؟ ثانیاً با توجه به بسترهای فرهنگی و محیط ما و نکاتی که در کشور ما مهم است بومیسازی شده باشد و ا ز این جهت روایی تائید شده باشد. من درست متوجه شدم ما به نوعی یک رواییسنجی برای پرسشنامه استاندارد باید داشته باشیم؟
دکتر زوارقی: بله، گفتم ما هنجاریابی کردیم …
دکتر زرهساز: گاهی اوقات من پژوهشهایی را میبینم که نوشته پرسشنامه استاندارد نیاز به تائید روایی ندارد! و این ایراد است.
دکتر زوارقی: مسائل مربوط به هنجاریابی مطرح است و حتماً این پرسشنامهها هم از نظر روایی و هم از نظر پایایی باید موردنظر قرار بگیرند. همه حوزههای پژوهش ما که از ابزار وارداتی استفاده کردیم ولی کار ما را از این نظر ساده کرده که بحث اساسی که یک متغیر را در قالب سازههای کلامی و نوشتاری مطرح بشود و از طریق آنها بسنجیم یک چارچوب اولیه به ما ارائه داد که خلاصه ابزارسازی کار بسیار دشواری است.
دکتر زرهساز: من یک پرسشنامه استاندارد را به فارسی ترجمه کردم و برای تعیین روایی خدمت شما میفرستم، آیا نباید پرسشنامه استاندارد به زبان اصلی هم برای شما بفرستم که ببینید؟
دکتر زوارقی: کاملاً به جا است.
دکتر زرهساز: این اصلاً رعایت نمیشود؛ چون گاهی اوقات اینقدر گویه را تغییر میدهم که از حالت پرسشنامه استاندارد خارج میشود و یک پرسشنامه جدید میشود. بنابراین من باید برمبنای پرسشنامه استاندارد زبان اصلی روایی را تعیین بکنم، درست است؟
دکتر زوارقی: کاملاً درست است فقط من این را عرض بکنم که ماهیت علم مبتنی بر افشا است؛ ماهیت خرافه مبتنی بر چشمبندی است. جادو و علم را اگر با هم مقایسه بکنیم ما در علم چیزی به نام چشمبندی نداریم و همه چیز باید افشا بشود، داده افشا بشود از کجا گردآوری کردیم؟ ابزار گردآوری، نتایج باید افشا بشود. ولی در چشمبندی، خرافه فرقش با تکنولوژی مبتنی بر سرپوشی است. به ویژه در حوزه شبه علم و خرافه چشمبندی است. پس ما در علم هیچ وقت اجازه نداریم که اطلاعات را کتمان کنیم. کتمان کردن اطلاعات همان وقتی که شما پرسشنامه میفرستید بدون این که به رفرنس و منبع اصلی اشاره بکنید به حکم کتمان اطلاعات است و کتمان اطلاعات هم تخلف پژوهش محسوب میشود. ما مباحث تخلف پژوهش را فقط در کپی کردن میبینیم، اساس پژوهش باید درست انجام بشود و پرسشنامه مبتنی بر هدف خوب پیدا بشود، ترجمه بشود، رواییسنجی بشود، پایاییسنجی بشود و زمانی که به جمعبندی نهایی رسید آن وقت در جامعه و نمونه هدف بررسی بشود و نتایج گزارش بشود. یک بُعد تخلف پژوهش جعل دادهها است از کجا صورت میگیرد؟ شاید یکی در آزمایشگاه کار میکند در حوزه آزمایشگاهی یک کاری را انجام میدهد، جعل دادهها در محیط آزمایشگاهی این است که یک پرسشنامه درست طراحی نشود. فرآیند تهیه پرسشنامه، ترجمه استاندارد پرسشنامه، روایی و پایاییسنجی و همه مسائل را مدنظر قرار بدهد.
دکتر زرهساز: من همیشه به دانشجویان و دوستان عزیز میگویم که فرق یک محقق عمیق با محققی که خیلی عمیق نیست توجه به همین جزئیات است؛ یعنی کارهای علمی که ما خیلی میتوانیم به آنها توجه بکنیم و خیلی مورد اعتماد باشد. نمیخواهم بگویم که من اینگونه هستم، من هم خیلی از این اشتباهات را در دوره دانشجویی انجام دادم. وظیفه انجمن این است که واقعیتها و حالتهای آرمانی را ترسیم بکند؛ یعنی پژوهش واقعی پیمایشی براساس پرسشنامه باید به چه شکلی باشد؟ درست است که در عملکردها متفاوت و خیلی جای سؤال دارد، خیلی نکات دارد و وظیفه انجمن این که نکات را روشن بکند و روشنگری کنیم، اصلاح کنیم.
شما نکاتی را درباره طراحی گویهها، متغیرها و طیف فرمودید که نکته مهمی است. این جا فردی که پرسشنامه را طراحی میکند باید یک آشنایی با علم آمار داشته باشد؛ چون اکثر تجزیه و تحلیل دادهها کمی است. باید بداند که نهایتاً باید چگونه متغیر خودش را بسنجد؟ آیا رابطهای را میخواهد بسنجد؟ تفاوتی را میخواهد بسنجد؟ آیا میخواهد از آزمون خاصی استفاده بکند؟ ما یک زمانی میبینیم که دانشجو پرسشنامه طراحی میکند بعد اجرا میکند و بعد از اجرا پیش مشاور آماری میرود و مشاور آماری به او میگوید که این کاری که کردی غلط بوده و شما باید طیف را این گونه طراحی میکردید. این نشان میدهد که دقت وجود ندارد و خواهش من این است که شما روی این نکته تمرکزی داشته باشید؛ وقتی گویهها طراحی میشود و طیف تعیین میشود با چه دیدی باید این مسئله انجام بشود؟
دکتر زوارقی: از بُعد آماری ابتدای کار وقتی من سؤال باز- پاسخ دارم این جا امکان تحلیل آماری نداریم و روی حالت تحلیل کیفی براساس کدگذاری باز میرود. ولی اگر براساس سؤالهای بسته- پاسخ باشد از همان اول باید نگاه بکنم که من به دنبال چه متغیرهایی هستم؟ و از اول باید مقیاسهای داده را بشناسم اسمی، رتبهای، فاصلهای، نسبی است؟ آیا اگر من گزینههای این سؤال را اینگونه بنویسم، دادهی من رتبهای میشود، یا اسمی، یا فاصلهای یا نسبی؟ مثلاً میزان توانایی شما در سواداطلاعاتی به چه میزان است؟ بسیار زیاد زیاد کم بسیارکم، این مقیاس رتبهای است. ولی من میتوانم برای همین شخص چهار تا سؤال سواد اطلاعاتی بدهم و بگویم به این سؤالات پاسخ بدهید از همان سؤالات دانشسنجی، بعد براساس آن به یک نمرهای برسم.
از اول کار گفتم که روششناسی کمی ماهیتاً تقلیلگرا است. یک سواداطلاعاتی مفهوم بسیار بزرگ و متعالی دارد، من به چهار تا سؤال تقلیل میدهم. اما بهتر این است که بگویم سواداطلاعاتی شما در چه حدی است؟ و خودش بگوید بسیار زیاد یا زیاد. در واقع کارهای آماری که من از یک سؤال میتوانم بهرهمند بشوم خیلی متفاوت تر خواهد بود از یک سؤال کلی که بگویم مثلاً سواداطلاعاتی خود را چگونه ارزیابی میکنید؟ پس اصلیترین اصل در حوزه تدوین پایاننامه این است که ما با یک نگاه آماری گزینههایی که برای سؤالهای بسته- پاسخ طراحی میکنیم به نوع مقیاسها توجه بکنیم که من باید سعی بکنم کاملترین داده به دست بیاورم؛ مثلاً میتوانم بگویم سن شما چهقدر است؟ بهتر بگویم شما در چه بازه سنی قرار دارید؟ مثلاً : کودک نوجوان جوان میانسال بزرگسال، خود را چگونه ارزیابی میکنید؟ درست شبیه متغیر رتبهای مثلاً میتوانم بگویم شما خود را در چه بازهسنی تصور میکنید؟ میتوانم بگویم شما در چه سنی قرار دارید؟ چه بهتر در تدوین سؤالات پژوهش دقیقترین و کاملترین اطلاعات عددی و رقمی را به دست بیاورم. مثلاً میتوانم بگویم سن شما چند است؟ و نگویم شما در چه بازهسنی قرار دارید؟ اگر لازم شد در اسپیاساس کتگوری[16] میکنم و اگر لازم هم نشد نهایتاً از داده نسبی چرا بگذرم و به یک داده رتبهای قناعت بکنم. پس این از بُعد نوع دادهها مطرح میشود، اگر علاقهمند هستید آقای دکتر ادامه بدهم.
دکتر زرهساز: بله بفرمایید؛ چون الان بحث رسید به طراحی گویهها و بحث روایی، پایایی، پرسشنامه محققساخته و استاندارد را گفتیم بد نیست که به ویژگیهای خاص بحث علمسنجی هم اشاره بکنیم بالاخره فکر میکنم این جا هم ما با کمیت زیاد در ارتباط هستیم.
دکتر زوارقی: یک تفاوتی که علمسنجی با حوزه علوم اطلاعات دارد؛ حوزه علوم اطلاعات عموماً از پرسشنامهها، چکلیست، مشاهدهها مبتنی بر چکلیست است و پرسشنامهها معمولاً کمی و کیفی، بسته- پاسخ، باز- پاسخ توزیع میشود و دادههای مربوط به متغیرهای پیرامون حوزه علوم اطلاعات گردآوری میشود. در حوزه علمسنجی بیشتر به دنبال این بودیم که دادهها را از یکی پایگاههای اطلاعات علمسنجی بگیریم از آیاسآی[17]، اسکاپوس[18]، وب آف ساینس [19]بگیریم و بر همین اساس تحلیل انجام بدهیم و تحلیلها آماری بودند، تحلیلهای ترسیم ساختار بودند، بررسی روابط بودند؛ یعنی همه این دادهها و ارقام از آن پایگاهها گرفتهایم. مسئلهای که مطرح است و خانم دکتر هم میگویند که چرا در حوزه علمسنجی صحبت نمیکنید؟ واقعاً جای کار دارد.
من سال 2010 یک مقالهای با همکاری آقای دکتر فتاحی تحت عنوان (( Syntometrics or science Outlines: Quati?? دقیقه 34:20 نوشتم و این جا به بحث روششناسی اشاره کردم. اگر علمسنجی میخواهد به علم العلم Science of science برسد باید از روششناسی کمی گذر بکند، از روششناسیهای کیفی استفاده بکند، از روششناسیهای میکسمتد، آمیخته استفاده بکند که همزمان میتوانند در روششناسیهای آمیخته صحبت از تلیگولیشن، تدریس؟؟ 33:42 است. یکسری از دادهها را شما از پایگاههای استنادی بگیرید، ترسیم کنید، یکسری دادهها را پیمایشی بگیرید و یکسری دادهها مبتنی بر سؤال بسته- پاسخ باشد و یک سؤال هم مبتنی بر سؤالات باز- پاسخ باشد. براساس آن سه ضلع مثلث یک جمعبندی بکنید آن زمان هست که شما به علم و العلم میرسید. الان میدانید که در حوزه علمسنجی ما با فقر نظریه روبهرو هستیم. ما یک ترسیم نقشه علمی میکنیم و میبینیم که دو تا خوشه شناسایی شد و بین آن دو تا شکافی وجود دارد، یک حلقه وصلی آن جا پیدا شده یک مقاله نوشته و دو تا جبهه پژوهش کاملاً متفاوت از هم را به هم ربط داده و با یک مقاله یک حوزه پژوهشی را ایجاد کرده است. من این را از بُعد شناختی، بصری و از بعد دیداری میبینم ولی هیچ نظریهای در این خصوص نداشتم. آقای چاهومیچن و خانم کتی برنر با آقای شالهوز یک مقاله به عنوان (( نظریه چالههای ساختاری)) Structure House؟؟ از حوزه جامعهشناسی گرفتند و وارد حوزه علمسنجی کردند. آن جا تأکید کردند که علمسنجی با فقر نظریه روبهرو است. خیلی مفاهیم را این جا میبینیم ولی با مباحث مربوط به جامعهشناسی علم، تاریخ علم، فلسفه علم نمیتوانیم ارتباط برقرار بکنیم و اینها را به صورت پیمایشی نمیتوانیم از جامعه اخذ بکنیم.
دو تا مورد عرض میکنم که میتوانیم از ظرفیت پرسشنامهها در علمسنجی استفاده بکنیم:
نظریه چالههای ساختاری را مطرح کردند و مسئله ظهور یک جبهه پژوهش با آمدن یک شخصی که دو تا جبهه پژوهشی متفاوت را به هم وصل میکرد را تفسیر و تبیین کردند. آن جا کمکم بحث نظریهپردازی، گسترش روششناسیها، نظریهها از سایر حوزهها در حوزه علمسنجی از سال 2010 به بعد مطرح شد. مثلاً آقای دکتر شما یک مقالهای مبتنی بر ترسیم نقشه علم نوشتید و میگویید که من ساختار علم ایران را تبیین کردم و شما از دیدگاه خودتان تبیین کردید. آیا دقیقاً میدانید کسانی که در حوزه علم تأثیرگذار بودند، در حوزه شیمی ایران شما مثلاً تبیین کردید که روند کمی و کیفی اینگونه بوده است، این تخصصها را داریم و این قابلیتها را پیدا کردیم از این جا متوقف شده است. آیا من از متخصص شیمی تجزیه به نام آقای دکتر فیروزآبادی پرسیدم که چرا اینگونه شده است؟ اول که این حرف من درست یا درست نیست؟ دوم اگر درست است چرا اینگونه است؟ و به نظر شما علت این شکافها چیست؟ این جا بحث پرسشنامهها و خلاءهای پژوهشی حوزه علمسنجی مطرح میشود.
پژوهشهای علمسنجی اگر بتوانند و بخواهند از این مفاهیم استفاده بکنند در واقع به همان علم و العلم بودن نزدیکتر میشوند. علمسنجی هم ناگزیر است که از حوزه پیمایشی، روششناسیهای کمی و حتی کیفی، پرسشنامههای باز- پاسخ و بسته- پاسخ یکی برای اعتبارسنجی دادهها و دوم برای تفسیر دادهها استفاده بکند. در علمسنجی آقای دکتر منصوریان مقالهای نوشته و گفته که مشکل اساسی ما در علمسنجی تفسیر و تبیین نتایج است. ما در علمسنجی خیلی از دادهها را داریم و خیلی نتایج را میگیریم ولی آیا تفسیر و تبیینی هم برای آنها داریم؟ مقالات و کارهای علمسنجی را نگاه بکنید که چه مقدار حالت تفسیری دارند؟ چه قدر بحث نتیجهگیری جدی گرفته شده است؟ جدی گرفته نشده است، چرا؟ چون فقر نظریه دارند؛ چون فقر آموخته دارند. از جامعه پژوهشی خودشان اطلاعات کمی ندارند و این چگونه ایجاد میشود؟ از پژوهش و پرسشنامهای که کنار آن میشود انجام داد.
یکی از کارهای جدید در حوزه علمسنجی ترسیم ساختار است که کار خود من این است. یکسری الگوریتمها پیشبینی شده است که میگویند وقتی شما ترسیم ساختار کردید؛ حوزه مثلاً علم اطلاعات و دانششناسی ایران، حوزه مثلاً شیمی ایران، حوزه جامعهشناسی، حوزه جامعهشناسی سیاسی جهان را تبیین کردید. شما خوشهبندی کردید و میگویید مثلاً این خوشه پژوهش اعضای شبکه اجتماعی اینها هستند؛ مبانی فکری اینها هستند و منابع هم اینها هستند؛ الان میگوید اسم این خوشه را چه بگذارم؟ عموماً صاحبنظران و افرادی که در این حوزه کار کردند میگویند که شما میتوانید از الگوریتمهای بازیابی اطلاعات استفاده بکنید. براساس کلماتی که در چکیدهها، عناوین و توضیحاتی که در مقالات آمدند میتوانید برای آن خوشه نامگذاری بکنید؛ ولی اینها مبتنی بر حدسوگمان هستند. چگونه من میتوانم به یقیین برسم؟ از این طریق که اعتبارسنجی بکنم. برای نامگذاری من میتوانم یک کار سادهای انجام بدهم به پنج یا ده نفر مبتنی بر نمونه پژوهش پرسشنامه بسته- پاسخ بدهم. حالا در حوزه علمسنجی و ترسیم علم ابزارهایی به وجود آمدند که حتی امکان نمونهگیری هم دارند؛ مثلاً ابزار سایت به شما انواع روشهای نمونهگیری را میدهد و شما میتوانید نمونهگیری کنید و دادهها را برای پژوهشگران بفرستید. آقای پژوهشگر من این پژوهش را شناسایی کردم، ترسیم ساختار کردم یا این منابع یا این ژورنالها با این اسامی و اسم این خوشه پیشبینی کردم که به نظر میشود اسم آن را این گذاشت؛ نظر شما چه هست؟ استفاده از پرسشنامهها برای تکامل روششناسی حوزه علمسنجی میشود. میتواند از بُعد تفسیری نظر پژوهشگر را بدانم؛ پرسشهای باز- پاسخ باشد و بعداً کارهای کیفی در امتداد آن انجام بدهم که کار کاملاً کامل بشود و تفسیری باشد و بحث نتیجهگیری تکامل پیدا بکند. از بُعد پرسشنامههای بسته- پاسخ هم میتوانم برای نامگذاری خوشههای پژوهش و علت برخی از کارهایی که در حوزه پژوهش انجام میشود و ما میدانیم ولی آگاهی کامل از جریانات پژوهشی یک حوزه را نداریم میتوانیم این خلاء را پوشش بدهیم.
دکتر زرهساز: ممنونم، چون وقت رو به پایان است خیلی از نکات گفته نشده که دوست داریم گفته بشود. تا آن جا که متوجه شدم در حوزه علمسنجی پرسشنامه کاربردهای خیلی مهمی میتواند داشته باشد. به خصوص برای اعتبارسنجی پس براساس همین اصولی که میگوییم برای مباحث علمسنجی هم میشود پرسشنامهها را طراحی کرد؛ ولی طبیعتاً براساس مبانینظری و پژوهشی که در آن حوزهها وجود دارد و کاربردهایی که ما متصور هستیم.
آقای دکتر پرسشنامه طراحی شد و روایی، پایایی آن هم سنجیده شد؛ الان میخواهیم پرسشنامه را توزیع و پر کنیم، میخواهیم دادهها را گردآوری کنیم، چه ملاحظاتی وجود دارد؟ خیلی وقتها این جا هم یکسری اهمالکاریهایی انجام میشود؛ مثلاً پرسشنامهها به دست کسانی دیگری داده میشود و پر میکنند یا جامعه کاربر ما توجیه نیست که چه چیزی دارد پر میکند. مثلاً طرف تو سلف نشسته و پرسشنامه برای او میآورند که پر کند یا مثلاً خوابآلوده است پرسشنامه پر میکند.
در یک جلسهای این نکته را از آقای دکتر دیانی شنیدم که میفرمودند اکثر پیمایشها اگر نگاه بکنید نتایج آن در حیطه متوسط است؛ یعنی در وسط قرار دارد. یکی از دلایل آن ممکن این باشد که جامعه کاربران چون توجیه نیستند وسط را میزنند که نه سیخ بسوزد نه کباب به خاطر این که توجیه نبودند و نتایج هم وسط میافتد. اگر این مرحله با دقت انجام بشود به نظر میرسد که نتایج خیلی متفاوت بشود.
دکتر زوارقی: کاملاً درست است بحث مربوط به توزیع پرسشنامه الان خیلی مطرح است. ما زحمت کشیدیم و مبتنی بر اهداف پژوهش پرسشنامهای تدوین شد، مقدمهای نوشتیم، ساختار را تبیین کردیم با توجه به انواع سؤالها، بحثها پرسشنامه استاندارد برخی موارد را تغییر دادیم، خلاصه این همه زحمت کشیدیم و مسائل ظاهری مثل چینش سؤالها، فاصلهگذاری، فونتهای زیبا که شخص انگیزه پیدا بکند پرسشنامه را تکمیل بکند، متن شیوا و ساده همه را لحاظ کردیم و الان میخواهیم به دست مخاطب برسانیم. پرسشنامهها شیوه متداول میگفتند خود پژوهشگر در محیط پژوهش حضور پیدا بکند و بررسی بکند که آن شخصی که پرسشنامه را پر میکند آیا واقعاً شخصی است که باید پرسشنامه را پر بکند یا نه؟ این بحث مربوط به نمونهگیری مطرح میشود.
ما برای نمونهگیری چه اصولی داریم؟ آیا همه باید دادههای ما را پر بکنند؟ مثلاً میگوییم نمونه خوشهای انجام دادیم دانشگاه تبریز هر دانشکده را به یک خوشه تفکیک کردیم؛ مثلاً از بیست هزار دانشجو ما سیصد و پنجاه تا دانشجو را نمونهگیری کنیم؛ مثلاً دانشکده علومتربیتی 10 درصد از دانشجویان دانشگاه تبریز را پوشش میدهند، 25 نفر از دانشکده علومتربیتی باشند. الان من که از دانشکده علومتربیتی میخواهم نمونهگیری کنم و پرسشنامه توزیع بکنم به قول آقای دکتر باید به هرکسی که وارد دانشکده میشود بگویم یک پرسشنامه پر کند؟! خیر آن جا هم باید نمونهگیری تصادفی ساده صورت بگیرد.
از بُعد توزیع باید نگاه بکنم سایر مقولهها و سازههای پژوهش همزمان باید توجه بکنم و یک ابزار درست باید در محیط درست پیش برود. شما بحث مربوط به آلفای کرونباخ نگاه بکنید یک تفاوت بین واریانس سؤالها و واریانس مشارکتکنندگان در پژوهش، اشخاص است؛ درواقع واریانس اشخاص با واریانس سؤالات آلفای کرونباخ ما را تعیین میکند. اگر من بهترین سؤال را تنظیم بکنم و در محیط هدف آن را پیاده نکنم کار من خوب پیش نرفته است. بهترین سؤال، بهترین پرسشنامه در بهترین محیط در جامعه هدف باید پیشبینی بشود.
پس بهترین حالت این است که پژوهشگر آن جا پیوست کار باشد و خودش با در نظر داشتن ملاحظات مربوط به نمونهگیری و جامعه پژوهش، مخاطبان خاص توزیع بکند اگر توضیحی لازم بود و سؤالی وجود داشت پاسخگو باشد. بررسیهایی که در خصوص انواع روشهای توزیع انجام شده است، بهترین بازدهی انجام پژوهش با استفاده از پرسشنامهها زمانی است که شخص خودش پیوست پرسشنامه باشد به محیط پژوهش مراجعه بکند و با درنظر داشتن ملاحظات لازم دادهها را بگیرد و اگر سؤال یا اشکالی هم باشد، پاسخ بدهد.
در مقابل توزیع پستی دارید، پرسشنامه را در یک پاکت پیوستی گذاشتید و به یک جایی پست کردید تا شخص آن را تکمیل بکند از کجا معلوم آن شخصی که موردنظر شما است آن را دریافت کرده باشد؟ در این خصوص نام و نامخانوادگی فرد حتماً باید نوشته بشود که خود شخص آن را تکمیل بکند. در هرحال میگویند نرخ بازگشت پرسشنامه در توزیع پستی و به این شکل بسیار دشوار است. برخیها میگویند پرسشنامه همان حالت کتبی را از طریق تلفن بپرسید؛ این جا هم یکسری سوگیریها وجود دارد. برخیها پنج تا شماره تلفن دارند و طرف از طریق یک شماره تلفن سؤالات خود را میپرسد اما برخیها شماره تلفن ندارند. یکی هم آنقدر پولدار است که به 118 پول داده که شماره تلفن او را افشاء نکند، یکسری مسائل خاص وجود دارد.
در بُعد پرسشنامه اینترنتی این بحث مطرح میشود به یاد دارم که پایاننامه کارشناسی ارشد خود را در سال 1384 سؤالات زیاد بود و حجم جامعه پژوهش هم زیاد است و نمیدانستم این پرسشنامه را چگونه باید توزیع بکنم؟ برخی جامعه هدف دانشجویان ایرانی خارج از کشور هستند، برخی در اهواز بودند، برخی دانشگاه فردوسی، تربیت مدرس بودند و خود ما هم محدودیت پژوهش داشتیم. در همان نرمافزار فرانتپیج [20]که آن زمان برای طراحی صفحات وب استفاده میشد یک پرسشنامهای طراحی کردیم و به زبان ایاسپی[21] در یک دومینی[22] ثبت کردیم و خیلی خوب بازخورد گرفتیم و اکثر اساتید لطف داشتند و پرسشنامه را پر کردند، دادههای بسیار ارزشمندی از اساتید بزرگوار ما دریافت کردیم. همان دادهها را از همان جا در نرمافزار اکسس[23] دانلود کردیم بدون این که ورود داده داشته باشیم، اکسس را به اکسل[24] تبدیل کردیم و اکسل هم به اسپیاساس ارسال کردیم. خود من نمونه تجربه استفاده از فناوری اینترنت برای تکمیل پرسشنامه را داشتم البته این را هم بگویم که این جا بحث نمونهگیری، جامعه پژوهش خیلی مهم است. کار من آن جا براساس نمونهگیری هدفمند بود و جامعه پژوهش خود را میشناختم و میدانستم چه کسانی باید پرسشنامه را پر بکنند و مشکلی نداشتم.
خوشبختم که یک خبری را عرض بکنم، همکاران ما در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی وبسایتهایی طراحی کردند که میدانداران حوزه پژوهش آنلاین هستند. سایت پرسشنامه آنلاین حاصل تلاش متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی است و این ظرفیت را فراهم کردند که شما پرسشها را از طریق پلتفرمی که طراحی کردند به آدرس Porseshnameonline.com طراحی بکنید و دادهها را به سادگی بگیرید. آن زمان ما از ایمیل استفاده میکردیم ولی الان این امکان هست که از گروههای واتساپ، تلگرام، اینستاگرام یا سایر شبکههای اجتماعی حتی ایمیل نمونه جامعه هدف را شناسایی بکنید و دادهها را بفرستید و از آنها اخذ داده بکنید.
اگر شما بخواهید از فضای مجازی برای اخذ دادههای آنلاین از طریق پرسشنامه استفاده کنید اگر از طریق ایمیل فرستادید و نمونهگیری هدفمند باشد خیلی کار گزیده و خوبی انجام دادید؛ ولی اگر این را در یک گروه بحث فرستادید یا در یک وبسایتی که آن را در لینکی قرار بدهند تا نظرسنجی پرسشنامه شما را قرار بدهند براساس این نمونهگیریها که در واقع نمونهگیری نشده است و این جامعه در دسترس است. از بُعد روششناسی نمونهگیریهای اینترنتی آن چیزی که برای ما تولید میکنند نمونه دردسترس است؛ یعنی نمونهگیری احتمالی نیست و شما نمیتوانید از آمارگیری استنباطی استفاده بکنید و نتایج را تعمیم بدهید و بسیاری از شاخصهای آماری استنباطی این جا قابل استفاده نیست، حتی شاخص میانگین هم نمیتوانیم استفاده بکنیم.
دکتر زرهساز: بارها ما در جلسات دفاع شرکت کردیم و دیدیم که نمونهگیری به نوعی هدفمند یا تصادفی است و بعد از آزمونهای پارامتری استفاده کردند که شرط آن تصادفیبودن توزیع نمونهگیری است. به خصوص زمانی که از این ابزارهای الکترونیکی استفاده میشود، شرط تصادفیبودن توزیع باید رعایت بشود و محقق باید اطمینان حاصل کند. اگر شرط تصادفی بودن توزیع پرسشنامه و انتخاب نمونه رعایت نشود دست ما برای استفاده از خیلی آزمونها بسته میشود و باید سراغ آزمون دیگر، ناپارامتریها برویم و باید به این نکته توجه بکنیم. متاسفانه جزو اشتباهاتی است خیلی تکرار میشود؛ چون افرادی که به مشاور آماری میدهند، مشاور آماری روش نمونهگیری را چک نمیکند؛ چون فصل سوم دستش نیست و براساس اطلاعات خودش تحلیلها را انجام میدهد و طرف فصل سوم را جدا مینویسد تحلیلها را میگیرد و کنار هم میگذارد این اشتباه رخ میدهد. وقتی آزمونی اشتباه باشد دیگر به یافتهها نمیشود اطمینان کرد و کل کار را زیر سؤال میبرد و در حد پایاننامهای که دفاع شده و تمام؛ هیچ جای دیگر نمیتواند این تحلیلها را عرضه کند چون آبرویش میرود. این نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد.
دکتر زوارقی: باز هم تأکید میکنم Miscontant میس کانتکت پژوهش در حوزه جعل دادهها دیتا پاپلیکیشن و دیتا منیوپلیشین در محیط آزمایشگاهی به این صورت است شخص از تکنیکهای تصویربرداری استفاده میکند و دادهها را کتمان میکند و بد گزارش میکند. در محیط علوم انسانی هم شما در جامعه و نمونه هدف کار را انجام ندهید و دادهها در یک توزیع نرمال نباشند و از آزمون آماری استنباطی استفاده بکنید، نمونهگیری تصادفی نباشد و کارهای آماری استنباطی انجام بدهید. انشاءالله با تکامل روششناختی در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی با حضور اساتید بزرگوار مرتفع خواهد شد ولی به هرحال خود دانشجو باید حساسیت داشته باشد و تقوای علمی هم میطلبد آن چیزی را که ما ادعا میکنیم عمل بکنیم. دانشجویی را دیدم که در محیط خوابگاهی یکی از اساتید بزرگوار کودکان استثنائی ایران هم شدند، مقالاتی را میفرستند که پرسشنامه در محیط خوابگاهی دوستان خودشان پر میکردند. در حوزه علوم رفتاری یک کاری انجام میشود و براساس آن نظریهای تولید میشود، تا مسئله یک شخصی حل بکند. دادههای شخص سالمی جمع میشود که این دغدغه و مشکلات را ندارد و این به جامعه تزریق میشود و کمکم براساس آن سیاههگذاری صورت میگیرد، براساس آن برنامهریزی صورت میگیرد وارد کتابهای پایه میشود و چه تبعاتی به همراه خواهد داشت ؛ ما این کار را در علوم انسانی خیلی جدی نمیگیریم.
دکتر زرهساز: بله این نکته خیلی مهمی است. من چون اواخر جلسه هست میخواهم تأکید کنم که روش پیمایشی به ظاهر سهل و ممتنع است ولی جزو روشهای سخت است و اگر اصولی روش پیمایشی و استفاده از پرسشنامه را انجام بدهد بسیار جزئیات مهمی دارد که اگر واقعاً رعایت نشود به یافتهها نمیشود اعتماد کرد و شاید یکی از دلایلی که کارهای پایاننامهها در قفسهها خاک میخورد؛ چون اکثراً با همین روش و ابزار انجام میشود به این دلیل که خوب اجراء نشده است، طبیعتاً به یافتهها نمیشود اعتماد کرد و یافتهها شبهساختگی هستند و نوآوری و جدید بودن که از یافتهها میخواهیم به دست بیاوریم نمیبیینم؛ چون ابزار درست طراحی نشده است و این طراحی ابزار در عاقبت بخیر شدن پژوهش خیلی کمک میکند.
سؤال پرسیدند که بین چکلیست و پرسشنامه تفاوتی است؟ بله، چکلیست محقق پر میکند؛ پرسشنامه کاربران پر میکنند. خیلی سؤال میشود که آیا چکلیست هم مانند پرسشنامه باید روایی آن تائید بشود یا نه؟
دکتر زوارقی: یک تفاوت دیگری که پرسشنامه با چکلیست دارد، چکلیست مبتنی بر مشاهده است؛ یعنی روششناسی دادهها براساس مشاهده جمعآوری میشود. چکلیست براساس مشاهده خود شخص متخصص است و ارزیابی میکند یا یک مجموعهای از خبرگان و حتی یک شخص مبتدی تجربه خود را از یک وبسایت از بُعد قابلیت استفاده مطرح میکند و مشاهده، ارزیابی میکند. یک تفاوت ماهوی بین پرسشنامه و چکلیست در نوع گردآوری اطلاعات است. چکلیست از نوع مشاهده و پرسشنامه از نوع نگرشی، اطلاعاتی و انواع سؤالاتی که مشارکتکننده در پژوهش پاسخگو باشد ولی این جا مشاهده نمیکند، براساس اطلاعاتی که خودش دارد، بینش و خودنگرشی خودش دارد، سؤالات فرافکنی پرسیده میشودکه شخص براساس همذاتپنداری وضعیت خودش را پاسخ بدهد.
بله روایی در چکلیست هم باید انجام بشود. براساس روایی کارهای بسیار جدیتر انجام میشوند. یک سیستم براساس رابط کاربری به ویژه در حوزه ما یک نرمافزار یک پایگاهاطلاعاتی ارزیابی میشوند و بعداً مبنای انتخاب، بازاریابی، ارائه نقطهنظر و مبنای ارائه تحلیلها میشوند. مسئلهای که در چکلیستها مطرح است، مسئله تخصصمداری است. چکلیستها بار منفی بیشتری نسبت به پرسشنامهها دارند. در پرسشنامه به سادگی و عدم پیچیدگی تأکید کردیم ولی در چکلیستها عموماً وقتی متخصصها پر میکنند جنبهای از پیچیدگی و سؤالات فنی وجود دارد. پس حتماً چیزی که ما از محققان میخواهیم ارزیابی کنیم باید خیلی دقیق نگاه کنیم و چون متخصصان پر میکنند حتماً باید روایی چیزی که میخواهد بسنجد بالا باشد و ما از خود مطمئن باشیم اول بین اساتیدی که پر میکنند سرافکنده نشویم و دوم این که نسبت به پرسشنامهها از پیچیدگی بیشتری برخوردار است و بهتر است با دقت بیشتری صورت بگیرد. روایی محتوایی و ساختارهایی که نسبت به همبستگی وجود دارد در پایگاه انجام بدهیم و براساس تحلیل عامل یا پارامترهای مشابه که در این زمینه وجود دارد.
دکتر زرهساز: یک نکته جالب درباره خود و آقای دکتر زوارقی بگویم، سال 84 من دانشجوی دانشگاه فردوسی بودم، دکتر زوارقی دانشجوی دانشگاه اهواز و جالب است بدون این که خبر داشته باشیم هر دو جزو اولین پایاننامههایی بودیم که در حوزه رابطکاربری در ایران کار میکردیم که آقای دکتر با فاصه خیلی کمی، زودتر از من دفاع کرد و از آن طریق من آقای دکتر را شناختم.
چکلیست در حوزه تعامل انسان با کامپیوتر خیلی مهم است و ارزیابی اکتشافی برمبنای چکلیست است و به درستی اشاره کردید که چکلیست اطلاعات خیلی مهمی از متخصصان گردآوری میکند طبیعتاً باید روایی، دقت طراحی سنجیده بشود و میتواند مهم باشد.
من از شما تشکر میکنم و از همه اساتید، کتابداران، دانشجویان خطه آذربایجان تشکر میکنم. جای خانم دکتر صمیعی خالی بود و امیدوارم هرچه زودتر حال پدرشان خوب بشود و جلسات بعدی حضور داشته باشند. آقای دکتر اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید؟
دکتر زوارقی: من هم از این فرصتی که در اختیار من قرار دادید، متشکر هستم و از سؤالات، مدیریت خوب جلسه از حضرتعالی متشکرم و از اساتید بزرگواری که تشریف داشتند و از دانشجویانی که حضور داشتند تشکر میکنم و انشاءالله گفتگویی که صورت گرفت بتواند مفید باشد.
دکتر زرهساز: انشاءالله دوباره بتوانیم در خدمت شما باشیم و از دانش شما استفاده بکنیم، خیلی ممنونم.
خدانگهدار.
- Questionnaire
- Auguste Comte
- Positivism
- Reductionism
- Mix method
- powell
- Maxqda
- Spss
- Factual question
- Open Attitude question
- Information question
- Projection question
- UMI
- ProQuest
- Full text
- Category
- ISI
- Scopus
- Web of science
- Frontpage
- ASP
- Domain
- Access
- Excel