10 پله از موفقیت
چند روز به این اندیشیدم که حقیقتاً چه دارم که برای جوانترها بگویم و چه بگویم که مختصر و مفید باشد چرا که خوب به یاد میآورم سخنرانیهای بیروح و یکنواخت و نصیحتهای از سرِ سیری چقدر برایمان ملالآور بود (و هست). مگر آنکه حرفی ازدلبرآمده و موجز و مختصر و کاربردی میبود. پس از مطالعۀ مطالبی چند در باب موفقیت و غور و تفحص در شهودات و تجربه زیسته مواردی قلمی کردم اما بعد فکر کردم چهبسا این دریافتهای شخصی برای دیگران قابلاستفاده و تعمیمپذیر نباشد. بنابراین تصمیم گرفتم از نقطه نظرات دیگران نیز بهره ببرم. ازاینرو از حدود 40 نفر از افرادی که آنها را افراد مشتاق و موفق در رشته میدانستم خواستم این جمله را با توجه به دانش و تجربۀ خود کامل کنند: «اگر دانشجوی ترم 1 بودم…..». پس از جمعآوری و مطالعه، نکات اصلی آنها را یادداشت و دستهبندی کردم. در پایان به ده نکتۀ کلیدی رسیدم که در ادامه به شما عزیزان تقدیم میشود.
لازم به ذکر است، ممکن است (قطعاً) پلههای دیگری برای رسیدن به موفقیت وجود داشته باشد اما آنچه اینجا میآید با توجه به روش برگزیدهشده برای نگارش این متن و گامهایی، بهزعم نگارنده، بنیادین است و برخاسته از تجربیات زیسته. به قول شاعر این رشته را بهنقد جوانی خریدهام!
امید که جوانان و نوگلان این رشته و حرفه را در نیل به قلههای پیشرفت و موفقیت راهگشا باشد.
1.تصمیم بگیرید
میخواهید بمانید یا بروید؟ شما در رشتۀ «علم اطلاعات و دانششناسی» پذیرفتهشدهاید که هنوز هم درنهایت به «کتابداری و اطلاعرسانی» ختم میشود. نام جدید هم هنوز نتوانسته پرستیژ پرطمطراق برای آن دستوپا کند. این امر به معنای بیاهمیت بودن یا ناچیز بودن رشته نیست و ارزش و اهمیت آن را اهلش درک میکنند. اما باید پذیرفت که این رشته همچون رشتههای دیگری مثل حقوق، مهندسی، پزشکی و یا رشتههای سانتی مانتال، دهانپُرکن نیست. اگر بهجای شما بودم یک هفته، یک ماه، عمیقاً به همۀ جوانب آن فکر میکردم و سپس تصمیم میگرفتم که شجاعانه پی رشته و پیشۀ دیگری میروم یا میمانم و میسازم و موفقیت میآفرینم. اگر امروز این مرحله را طی نکنید بعید نیست که مثل بسیاری از دکترها و حتی برخی اعضای هیئتعلمی مجبور باشید تا آخر عمر مردد بمانید، غر بزنید و خود و دیگران را فرسوده کنید.
2. مطالعه کنید
این رشته نیازمند مطالعۀ عمیق، گسترده و متنوع است. در آن نظرسنجی گروهی که پیشتر عرض کردم، اکثر قریب بهاتفاق بر این نکته تأکید داشتند که از همین امروز برای خود فهرست مطالعاتی تنظیم کنید و بخوانید. این فهرست باید شامل انواع کتابها (از نظر موضوع و قالب) باشد. موضوعات تخصصی و هم عمومی و انواع قالبها اعم از کتاب، مجله، روزنامه، فیلم، موسیقی و … به انواع زبانها.
3. بنویسید
بدون هیچ شرح و بسط و مقدمهای «بنویسید». در مجله دانشجویی دانشگاه خود بنویسید، در خبرنامه انجمن بنویسید. درباره کتابهایی که میخوانید برای برگ سپید بنویسید، دربارۀ دغدغههای حرفه و رشتۀ خود برای گاهی دور/گاهی نزدیک بنویسید، درباره خاطرات تحصیل خود در وبلاگتان بنویسید، از تجربیات کلاسی بنویسید، کمکم خوانندگان پروپاقرص خود را پیدا خواهید کرد. اما اگر نبود هم بنویسید! انتشار نوشتههایتان به شما اعتمادبهنفس و قدرت تحلیل و همه جانبهنگری میبخشد.
4. فعال باشید
فعال بودن از دو جنبه مدنظر است. از یکسو فعالیت عملی آن است که عضو انجمنهای علمی-حرفه ای دانشجویی در دانشگاه و انجمن علمی حرفه عضو باشید. انجمنهای علمی-حرفهای توان فوقالعادهای در رشد شخصیت و توانمندیتان خواهند داشت. مفهوم دیگر فعال بودن، تکاپوی ذهنی و فکری است. بدین معنا که به مطالب درون کتابها اکتفا نکنید. دانشگاه بهتنهایی چیزی برای افزودن به شما ندارد. این خود شما هستید که باید خودتان را بسازید و رشد دهید. در بحثهای حرفهای و رشتهتان مشارکت داشته باشید. وبلاگها و خبرگزاریها را دنبال کنید و نسبت به مطالب آنها بازخورد دهید و ساده از کنار مسائل عبور نکنید.
5. تشنۀ آموختن باشید
این جمله را استیوجابز در سخنرانی مشهورش در سال 2005 در دانشگاه استنفورد شعار زندگی خود را اینگونه عنوان کرد: «Stay hungry, Stay foolish». در این سخنرانی وی تأکید میکند که بیاموزید و ایمان داشته باشید آنچه امروز میآموزید –حتی اگر امروز عبث به نظر بیاید- در آیندهای نهچندان دور مددکار شما خواهد بود. به چشم برهم زدنی دوران تحصیل خود را به پایان رسانده و در آستانۀ ورود به بازار کار خواهید شد. آنجا کسی که مهارتهای بیشتر «فراتر از آموختههای تحصیلی دانشگاهی» دارد گوی سبقت را از دیگران خواهد ربود. آموختن حداقل یکزبان خارجی، سیستمهای مدیریت محتوا (CMS) و حداقل یکزبان برنامهنویسی اوجب واجبات است.
6. مثبت اندیش باشید
شما مختار هستید که در تماشای پنجرۀ زندگی، زیباییهای آنسوی شیشۀ دنیا را ببینید یا لکههای چرک روی پنجره. مهرومومها مدتی پیش در مطلبی از انجمن روانشناسان خواندم بزرگترین عوامل اندوه و افسردگی دو چیزند: اول سرزنش خود؛ دوم ناسپاسی و قدر ندانستن داشتهها. روزی از یکی از بزرگان رشتهمان پرسیدم: «چطور شما اینهمه بزرگ و محبوب شدید؟» گفت: «تمرین کردم که از هیچکس هیچ توقعی نداشته باشم». اینها همه و همه در سایۀ مثبت اندیشی به دست خواهد آمد. ایمان داشته باشیم که از یأس چیزی جز افسردگی حاصل نخواهد شد.
7. منظم باشید
نظم ظاهری منجر به نظم باطنی خواهد شد. میز کار، دسکتاپ، اتاق و ظاهر خود را منظم و مرتب کنید. فهرست برنامهها و کارها و برنامههای درسی خود را بنویسید و برای انجام آنها برنامهریزی کنید. تمرین در این کار منجر به سازمانیافته شدن ذهن شما میشود و در آیندهای نهچندان دور اثر معجزهآسای آن را خواهید دید. یادتان نرود: “سهم هرکس بهقدر نظم اوست”.
8. متمرکز باشید
پرتوهای متراکم وقتی اثرگذار خواهند بود که متمرکز بر یک نقطه بتابند. کارهای متنوع و گوناگون شاید دامنۀ تجربیات شما را گسترده کنند اما فراموش نکنید که اگر خواهان عمق و اثربخشی هستید یک خط سیر اصلی و متمرکز داشته باشید. یادتان نرود که شما در درجۀ اول یک دانشجو هستید و باید تمامکارها و برنامهها و فعالیتهایتان در این راستا باشد. یک خط سیر مطالعاتی و علمی اصلی متمرکز داشته باشید و به آن عمق ببخشید و دیگر کارها و برنامهها شاخ و برگهای آن باشند.
9. آیندهنگر باشید
بهزودی دوران خوش دانشجویی شما به پایان میرسد. در بهترین حالات یا وارد دوران تحصیلات تکمیلی میشوید و یا محیط کار (یا هردو). در مقطع تحصیلی بالاتر باید به دنبال موضوعی ناب برای پژوهشی خاص و اثربخش باشید و در محیط کار نیرویی توانمند و خلاق. یادتان باشد از امروز، توشۀ خود را از اطلاعات و آموختههایی پرکنید که به وقتش از آن برداشت کنید و شما را بهپیش براند. با توجه به رشد شتابان اطلاعات، ارتباطات و فناوریها، داشتن چنین قدرتی، هوشمندی و آیندهنگری میطلبد. تحولات رشته و مملکت خود را با دقت رصد کنید؛ با دانشجویان سالهای بالا و اساتید دلسوزتان مشورت کنید تا بتوانید آیندهنگری خود را تقویت کنید. آنگاه آینده را از آن خود کنید!
10. تفریح کنید
آنچه گفته شد به این معنا نیست که ریاضت در پیش بگیرید و تارکدنیا شوید. در کتابی که اخیراً از برتراند راسل مطالعه کردم بحثی با عنوان «درستایش فراغت/بطالت» را مطرح کرده بود و اتفاقاً تأکید بر کاهش ساعات کار رسمی و افزایش زمان فراغت و تفریح داشت و معتقد بود که خلاقیت و نبوغ در فراغت و آسایش ذهن فرصت بروز پیدا میکند. پس، با دوستان خود به سفر بروید، گردش دستهجمعی داشته باشید، نقاط دیدنی شهر محل تحصیل خود را حتماً بازدید کنید، باهم به تماشای فیلم بروید، گشتوگذار کنید و از دوران بیبازگشت دانشجویی خود لذت ببرید.