نگاهی به بخشهای “روش” و “یافتهها” در مقالههای مجلات علم اطلاعات و دانششناسی
درآمدی بر ساختار کلی مقالۀ علمی
گزارش پژوهشی توصیف نوشتاری مطالعۀ پژوهشی است که معمولاً در قالب مقالۀ علمی منتشر می شود. یک مقالۀ علمی خوب حاوی اطلاعاتی تفصیلی دربارۀ طرز انجام پژوهش، نتایج به دست آمده از آن و تبیین ارتباط این نتایج با بدنۀ دانشی موجود در موضوع مورد نظر است. نوشتۀ علمی بابیانی واضح، سرراست و بیابهام نوشته میشود. داشتن سبک غیرشخصی، کاربرد افعال در زمان منطقی (مثلاً بیان روش با افعال زمان گذشته و تبیین نتیجهگیری با افعال زمان حال) و دوری از سو گیری در عرضۀ مقالۀ علمی لازم است.انجمن روانشناسی آمریکا مطالبی تفصیلی دراینباره منتشر کرده است (American Psychological Association, 2001). “مقدمه” بخش اول بدنۀ اصلی مقالۀ علمی است که جهتگیری پژوهش را مشخص میکند. اگر “مقدمه” (شامل بیان مسئله، ضرورت پژوهش، اهداف، سؤالات و فرضیهها) را بخش اول از یک مقالۀ علمی تلقی کنیم، بخش “روش” و “یافتهها” یا “نتایج” از دیگر بخشهای مهم یک مقالۀ علمی هستند. این دو بخش به دقت و ظرافت زیاد نویسنده (نویسندگان) نیازمند هستند. خوانندگان یک اثر علمی، درستی و مناسبت آن را در اساس، به کمک روششناسی و یافتهها بازمیشناسند. هر گونه کاستی و نا یکدستی در این بخشها، به بدنۀ کلی مقالۀ علمی صدمه میزند و در اعتبار علمی آن تردید ایجاد میکند.
بخش روش را میتوان دومین بخش اصلی از متن گزارش علمی دانست. این بخش بیان تفصیلی و دقیق روش اجرای تحقیق و تعریف متغیرها و شیوۀ اندازهگیری آنهاست. فرض منطقی آن است که خوانندگانِ پژوهشگر بتوانند بعد از خواندن بخش روش، عناصر آن پژوهش را بازسازی و آن پژوهش را دوباره انجام دهند. این بخش را میتوان به سه بخش فرعی تقسیم کرد: آزمودنیها یا مشارکتکنندگان، ابزار، و شیوۀ اجرا.
در بخش فرعی “آزمودنیها” یا “مشارکتکنندگان”[1]، نمونه یا جامعۀ پژوهش معرفی میشوند. تعداد آزمودنیها، چگونگی انتخاب آنها، ویژگیهای جمعیت شناختی و زمینهای آنها، و دیگر ویژگیهای مرتبط با مطالعه در این قسمت گزارش میشوند.در بخش فرعی “ابزارها”، مواد و ابزار مورد استفاده در پژوهش (مثل پرسشنامه، سیاهۀ وارسی و ….)تبیین میشود. لازم است این ابزارها با تفصیل بیشتری توصیف شوند و در این قسمت به تعریف متغیرها و چگونگی اندازهگیری آنها اقدام کرد. ذکر جزئیات مربوط به روایی و پایایی هم لازم است. در بخش فرعی “روش اجرا”،فرایند گام به گام اجرای پژوهش گزارش میشود. روشهای مورد استفاده برای تخصیص آزمودنیها به گروهها، توصیف دستورالعملها و آموزشهای دادهشده به افراد و ذکر روشهای آزمودن در این قسمت ضروری است.
بخش “نتایج” خلاصهای از یافتهها به دست میدهد. این بخش در تحقیقات کمی معمولاً با ذکر آمارهای توصیفی آغازشده و با تبیین آمار تحلیلی دال بر نتایج آزمون فرضیه(ها) پایان مییابد. اگر اطلاعات متنی، گویای مقصود پژوهش باشد، استفاده نکردن از جداول و نمودارهایی که دادهها و تحلیلهای آزمونهای آماری را بیان میکنند، به جهت ایجاز در کلام و دوری از حشو به صرفهتر است. در گزارشهای معناداری آماری، کافی است به نوع آزمون مورد استفاده، درجۀ آزادی، نتیجۀ آزمون و سطح دقیق یا حدودی معناداری اشاره شود؛ مثلاً: “نتایج تحلیل واریانس یکطرفه حاکی از تفاوت معنادار بین گروهها بود (F(2,36) = 4.37, p=.006)”.
نگاهی به بخش “روش” و “یافتهها” در مقالههای مجلات رشته
با توجه به پیشینه هر چند کوتاه داوری نگارنده در مجلههای داخلی رشته و با در نظر گرفتن مطالب ذکرشده و واکاوی مقالات منتشرشده در مجلات رشته، میتوان نقص و نارساییهایی را به صورتی کلی در آنها یافت که البته بررسی تفصیلی و نکته به نکتۀ آنها مجالی دیگر میطلبد.به همین دلیل، به بیان نقصهای مقالههای ارسالشده برای داوری یا منتشرشده در مجلات در چند مورد کلی بسنده میگردد.
بیان ناقص، غیر دقیق و غیر تفصیلی روش پژوهش: بیتوجهی به جزئیات مطالعه در بخش روش، امکان تکرار پژوهش توسط دیگر پژوهشگران و داوری خوانندگان در باب روایی درونی و بیرونی پژوهش انجامشده را سلب میکند. شاید لازم باشد سردبیران مجلهها، در باب طرز نگارش و عناصر لازم این بخش دستورالعملهایی تهیهکرده و نویسندگان را به رعایت آنها ملزم کنند.
تکرار همزمان دادهها در متن و جدول: در بخش یافتهها، مشکلات حادتر و نقایص چشمگیرتر است. یک مورد مهم، عرضۀ داده های آماری در جداول و نمودارها، و تکرار همان دادهها در متن مقاله، بدون تلخیص و تبدیل این دادهها به اطلاعات است که علاوه بر افزودن بی دلیل به حجم مقاله، نوعی حشو محسوب میشود. تنوع در گزارش آزمون های آماری: مشکل شایع دیگر، تنوع در بیان نتایج آماری و آزمون فرضیه هاست. اشاره به مطالبی که در علم آمار جزء دانش عمومی بوده و از مسلمات به حساب می آیند، در این مقالات دیده می شود.
خلط یافته ها با بحث و نتیجهگیری: یافته ها مستقیماً از پژوهش خود محقق برمیآیند و “بحث و نتیجهگیری” حاصل ادغام و تلفیق این یافتهها در بدنۀ دانشی وسیعتر (و حرکت از استقرا به قیاس) است. ضمن این که نتیجهگیری فراتر از تلخیص یافتههاست. برخی مقالات علمی خلاصۀ یافته ها را به اسم “بحث و نتیجهگیری” به خورد مخاطب می دهند. همانگونه که در جایی دیگر به تفصیل بررسی شده است (نصراللهی، مختاری و سیدین، زیر چاپ)، انجام “فرا تحلیل” در دنیای پر از اطلاعات ما که وجود متون مختلف پژوهشی در باب موضوعی خاص فراوان است، سخت مورد نیاز است تا بتوان از تلفیق نتایج آنها به دیدگاهی کلی و اجماعی رسید. لازمۀ انجام فرا تحلیلی درست و دقیق، گزارش تفصیلی و علمی روش و یافتههای آماری لازم است.
حاصل سخن
بررسی مسائل مربوط به روش شناسی و طرز عرضۀ یافتهها (به ویژه تحلیلهای آماری) در مقالات علمی رشته به تحقیقی جامع و عمیق نیازمند است. آنچه در نگاه اول بیشتر به چشم میخورد، نقص و ناهمگنی در این حوزه است. اصلیترین راهکار برای کم رنگ کردن این مسائل، آموزش مناسب روشهای علمی نویسی به نویسندگان، دقت بیشتر در فرآیند داوری و ویراستاری مقالات پذیرششده و اجماع سردبیران مجلات برای عرضۀ دستورالعمل های مفید به نویسندگان برای تهیۀ درست و علمی بخش “روش” و “یافتهها”ست.
منابع:
American Psychology Association (2001).Publication Manual of American Psychological Association (5thed.), Washington, DC: APA.
نصراللهی، نورا…، مختاری، حیدر و سیدین، مریم سادات (زیر چاپ). فرا تحلیل: رویکردی به تلفیق و ارزشیابی پژوهشهای علم اطلاعات و دانش شناسی. پژوهشنامۀ پردازش و مدیریت اطلاعات.
[1] تفاوت ظریفی بین آزمودنی و مشارکت کننده هست که اغلب مغفول میماند. “آزمودنیها” افراد یا اشیای منفعل مطالعه شده هستند که معمولاً در تحقیقات پیمایشی پرسشنامه ای و ابزارهای خودگزارشدهی معمول است. “مشارکت کنندگان”افرادی فعال در روند مطالعه هستند که به مدد مصاحبه و نقشآفرینی فعال به غنای تحقیق کمک میکنند. برخی افراد بررسیشده در تحقیق را مشارکتکننده و ابزار و حیوانات بررسیشده در آن را آزمودنی تلقی می کنند.