نقش و کاربرد تفکر انتقادی و خلاق در توسعه کارآفرینی
امروزه بهواسطه فناوری اطلاعات و ارتباطات، اطلاعات بهوفور در دسترس همگان قرار دارد؛ اما صرف داشتن اطلاعات نمیتواند کارساز و مفید باشد، بلکه تجزیهوتحلیل و نحوه کاربرد این اطلاعات حائز اهمیت است. ازاینرو افراد بایستی در جستجوی روشی کارا در جهت غربال کردن اطلاعات باشند. یکی از راهحلهای ممکن در هنگام مواجه با این مسائل تفکر است. تفکر انتقادی، تفکری مستدل و منطقی در جهت بررسی و تجدیدنظر در عقاید، نظرات و اعمال تصمیمگیری صحیح میباشد. بنابراین لازم است که تفکر انتقادی در افراد شکل گیرد تا برای ورود به عرصه کار و زندگی آماده شوند از سوی دیگر، تفکر خلاق ما را در تصمیمگیری بهتر و حل مسئله کمک میکند. تفکر خلاق و انتقادی با تقویت قابلیتهای کارآفرینی و تأثیری که بر فرآیند کارآفرینی مینهند، نقش بسیاری در توسعه کارآفرینی ایفا میکنند. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش تفکر انتقادی و تفکر خلاق در افزایش قابلیتهای کارآفرینی و بیان و ضرورت اهمیت تقویت این دو نوع تفکر و توسعه و بهکارگیری آنها برای تحقق برنامههای مرتبط با کارآفرینی و کسبوکار خلاقانه است.
مقدمه
امروزه بهواسطه فناوری اطلاعات و ارتباطات، اطلاعات بهوفور در دسترس همگان قرار دارد؛ اما صرف داشتن اطلاعات نمیتواند کارساز و مفید باشد، بلکه تجزیهوتحلیل و نحوه کاربرد این اطلاعات حائز اهمیت است. تنوع و گستردگی منابع اطلاعاتی، عدم آشنایی افراد از اعتبار یابی اطلاعات بهدستآمده، محدودیت زمانی و بهویژه ناتوانی انسان در به خاطر سپردن مجموعه عظیمی از اطلاعات موردنیاز خود، افراد را در دسترسی سریع و آسان به منابع اطلاعاتی مفید و مناسب با مشکل مواجه کرده است. ازاینرو افراد بایستی در جستجوی روشی کارا در جهت غربال کردن اطلاعات باشند. روانشناسان و متخصصان آموزشی یکی از مهمترین محورهای اصلی شناخت و ارائه راهحلهای ممکن در هنگام مواجه با این مسائل را تفکر میدانند، زیرا تفکر یکی از ویژگیهای اساسی انسان و پشتوانه هر علم به شمار میآید.
تفکر انواع مختلفی دارد. دو نوع مهم از اقسام مختلف تفکر هدایتشده (جهتدار)، تفکر انتقادی و تفکر خلاق میباشند. این دو نوع تفکر کاملاً در امتداد هم و مکمل یکدیگر هستند.، تفکر انتقادی بر پایه اطلاعات، به تقسیمبندی تجزیهوتحلیل، و کاربرد اطلاعات میپردازد و بر همین اساس، با کشف قوانین علمی و ارائه نظریههای جدید به روند تولید علم شدت میبخشد (کومبز، 1373)[1]. تفکر انتقادی تفکری مستدل و منطقی در جهت بررسی و تجدیدنظر در عقاید، نظرات و اعمال تصمیمگیری صحیح میباشد بنابراین، لازم است که تفکر انتقادی در افراد شکل گیرد تا برای ورود به عرصه کار و زندگی آماده شوند، زیرا تفکر انتقادی قدرت ذهنی- جسمی در شخص ایجاد میکند که او را برای رقابتها و چالشهای دنیای بهسرعت متغیر کنونی آماده میسازد (پل،1993) [2].
از سوی دیگر، افراد نیازمند آموزش خلاقیت هستند تا با خلق افکار نو بهسوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند، زیرا تفکر خلاق دائماً با تغییرات سروکار دارد و قدرت تجسم و واضح کردن مسائل را به افراد میدهد؛ بنابراین این شیوه از اندیشیدن ارزش کاربردی زیادی دارد و آدمی را وادار میکند تا با نگاهی متفاوت قضایا را تحلیل کرده و با بهکارگیری توانایی ذهنی خود یک فکر یا مفهوم جدید از مسئله پیش روی خود بسازد. و به این نحو بهنوعی خودباوری مثبت دست یابد (ابراهیمی، 1387) [3]. و به تصمیمگیری بهتر و حل مسئله کمک میکند.
این شیوههای تفکر در تمامی علوم کاربرد دارند. کسانی که فاقد این تواناییها باشند پیوسته در اقیانوس عظیم اطلاعات سردرگم هستند. با بهکارگیری و ترویج این دو نوع تفکر و ایجاد تفکر کارآفرینی در افراد بهخصوص دانشجویان زمینههای رشد و توسعه برنامههای کارآفرینی و کسبوکار خلاقانه فراهم میشود، زیرا دانشجویان با توجه به دانش و مهارتی که در رشتههای تخصصی خود فراگرفتهاند امکان کسبوکار را بهصورت فردی یا گروهی در رشته تخصصی خود دارند (راستی، 1384) [4]. لیکن مقاله حاضر بر آن است تا نقش تفکر انتقادی و خلاق، ترویج و بهکارگیری آنها را در افزایش قابلیتهای کارآفرینی و کسبوکار خلاقانه بررسی کند.
تعریف تفکر خلاق
نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان میدهد که ریشهی همهی این اصطلاحات در نوع و روش فکری انسان دارد. در حقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. اندیشمند کسی است که با نگریستن به پدیدهها و امور جاری زندگی چیزهایی را ببیند که مردم معمولی نمیبینند و درنهایت از منابع و امکانات جدید ترکیبی بسازد که در نظر دیگران چنین کاری ممکن نیست. بنا بر تعریفی خلاقیت ” بهکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید” است. (زارعی متین، 1374). همین نویسنده ترکیب ایدهها و ایجاد پیوستگی بین ایدهها را برای حل یک مسئله از ویژگیهای ذهن خلاق برمیشمرد. تفکر خلاق نوعی توان و مهارت ذهنی است که میتواند با به تصویر کشیدن مسائل و پدیدهها و تجزیهوتحلیل آنها، ایدهها و راهحلهای جدید را بیفزاید (میر کمالی 1378). تفکر خلاق با ایجاد ارتباط بین پدیدهها یکراه حل تازه برای حل مسائل پیاده میکند.
ویژگیهای فرد و تفکر خلاق
پرینس بین ویژگیهای تفکر خلاق و عادی تفاوتهایی قائل است. ازنظر او تفکر خلاق نوعاً تفکری غیرمعمول و غیرعادی است و حتی ممکن است بهظاهر غیرمنطقی به نظر بیاید. بههرحال، تفکر خلاق، تفکری است که ازنظر ساختار، روش و فرآیند با تفکر عادی هماهنگ نیست
میر کمالی دو ویژگی عمده را برای فرد خلاق برمیشمارد: 1- فرد خلاق تفکری تحلیل گیر دارد 2- فرد خلاق تفکری بارور سازنده دارد. بیکاردز[1] (1999) یکی از ویژگیهای فرد خلاق را قدرت ترکیب پدیدهها، ایدهها و مفاهیم میداند و میگوید: “فرد خلاق میتواند در صورت لزوم موضوعات و پدیدههای مختلف را در هم ادغام کند و آنها را به شکل بهینه مورداستفاده قرار دهد”. تردیف و استرنبرگ در یک بررسی نظر 16 صاحبنظر را در مورد ویژگیهای افراد خلاق جویا شدند که از این میان دو مورد حائز اهمیت است: 1- استفاده از دانش موجود بهعنوان پایه برای ایدههای جدید که از میان آنها 11 نفر بر این ویژگی تأکید داشتند بدین معنی که افراد خلاق میتوانند از دانش و مجموعه یادگیریهای خود بهطور خلاق در مواقع ضروری و در آینده استفاده کنند. 2- هوشیاری نسبت به نوآوری و شکافتن دانش که در آن فرد خلاق علاوه بر تجزیهوتحلیل موضوعات موردمطالعه، به خلق موضوعات جدید، تولید و افزایش دانش میپردازد.
آنچه موجب نوآوری یا حل مسئله میگردد، تأمل در مورد پدیده، مفهوم یا ایده پیشین بوده و پیشنهادهایی راجع به آن مطرح گشته است. حری (1387) دراینباره میگوید: ” برای نوآوری در هر زمینه ابتدا بایست آنچه که پیش از ما تعریفشده را بررسی کنیم و آن را نقد کنیم و ببینیم که آیا آن را میپذیریم یا خیر و سپس راهی نو پیشنهاد دهیم.
جدول 1. مقایسه ویژگیهای تفکر عادی با ویژگیهای تفکر خلاق
ویژگیهای تفکر عادی |
ویژگیهای تفکر خلاق |
مجموعه آرزوهایی که منطقاً قابلدستیابی هستند |
مجموعه آرزوهایی که ممکن است الزاماً قابلدستیابی نباشند. |
اصطلاحاتی که برای تمام موقعیتها مناسب است. |
اصطلاحاتی که ممکن است الزاماً برای همه موقعیتها مناسب نباشد. |
مستلزم تغییرات اندکی است. |
مستلزم تغییرات زیادی است. |
مقایسههایی که معمولاً منتج به حالتهای روشن و صریح میشود. |
مقایسههایی که به آرزوها، تغییرات و اصلاح بیشتر منجر میشود. |
منطقی و دقیق است. |
احتمالاً غیرمنطقی و تخمینی است. |
به همراه احساس آرامش و اطمینان است. |
به همراه احساس سردرگمی، عدم اطمینان، اضطراب، هیجان و ترس است. |
هیچگونه یادگیری انجام نمیشود و اگر شود اندک است. |
یادگیری و تمایل به یادگیری در سطح بالایی است. |
از درجه بالایی از درستی برخوردار است. |
امکان اشتباه و خطا در آن وجود دارد |
چیزهایی قابل ذخیره، نگهداری یا یادگیری کمی وجود دارند. |
چیزهای قابل ذخیره، نگهداری با یادگیری زیادی وجود دارند. |
تعریف تفکر انتقادی
یکی از ویژگیهای اساسی انسان آگاهی از رفتار خود و برخورداری از نیروی تفکر است. بهعبارتدیگر انسان میتواند از رفتار خودآگاه باشد و در برخورد با مسائل و امور متفاوت از نیروی تفکر خود استفاده کند (شریعتمداری 1379). ازجمله خصلتهای تفکر، خردورزی و شناخت خطاهای موجود است. جالب است که تفکر در حین خودسازی، خودویرانگری میکند (نشاط 1387). تفکر انتقادی یکی از ابعاد اساسی وجود انسان است و پرورش آن سبب رشد آدمی میشود (هاشمیان 1380).
تفکر انتقادی تقریباً به معنای تفکر اندیشمندانه و منطقی است که بر تصمیمگیری برای انجام دادن کاری یا باور آن متمرکز است (Ennis2002. تفکر انتقادی فرآیند انتقادی نگاه گلهمندانه و شکایتآمیز هم نیست، بلکه نگاهی تیزبینانه است (سیف،1379) [15]. تفکر انتقادی فرآیندی تحلیلی است که به فرد کمک میکند تا در جریان یک مسئله شیوهای مؤثر و سازماندهیشده قرار گیرد و دربارهی آن مشکل فکر کند (ملکی و حبیبی،1386).
ویژگیهای فرد و تفکر انتقادی
لیپمن میان تفکر انتقادی و تفکر عادی تمایز قائل میشود. تفکر عادی، ساده و فاقد ملاک است، اما تفکر انتقادی، پیچیدهتر و بر پایهی ملاکهای عینی است. جدول شماره 2 این دو تفکر را از نظر لیپمن مقایسه کرده است.
جدول 2. مقایسه تفکر عادی و تفکر انتقادی از نظر لیپمن (ملکی و حبیبی پور 1386)
تفکر عادی |
تفکر انتقادی |
حدس زدن |
تخمین زدن |
ترجیح دادن |
ارزشیابی کردن |
گروهبندی |
طبقهبندی |
باور کردن |
فرض کردن |
استنتاج |
استنتاج منطقی |
مفاهیم همخوان |
اصول درک شده |
توجه به ارتباطات |
توجه به روابط متقابل |
تصور کردن |
فرض کردن |
پیشنهاد بدون دلیل |
پیشنهاد با دلیل |
قضاوت بدون معیار |
قضاوت با معیار |
تعاریف کارآفرین و کارآفرینی
بودیو[2] معتقد بود که کارآفرین فردی ریسکپذیر، برنامهریز، سرپرست، سازماندهی کننده و صاحبامتیاز است. کیفورد پینکات[3] معتقد بود کارآفرین سازمانیف فردی است که در داخل یک سازمان از پیش تأسیسشده فعالیت میکند. رابرت هیس ریچ[4]. مینویسد: کارآفرینی فرآیند خلق محصول باارزش افزوده با استفاده از زمان و تلاش و کوشش موردنیاز و ضروری، همراه ریسکپذیری مالی، روانشناختی و اجتماعی، جهت دستیابی به پاداشهای مادی و رضایت فردی است (هیس ریچ،1992). پیتر دراکر کارآفرینی را به معنای جستجوی دائمی برای تغییر و واکنش در برابر آن و بهرهبرداری از آن بهعنوان یک فرصت بیان میکند (مریدی، 1379).
کارآفرینی چیست، کارآفرین کیست؟
کارآفرینی موضوعی است که از اواخر قرن بیستم موردتوجه محافل آموزشی کشورهای جهان قرارگرفته است. بررسی تاریخ ادبیات کارآفرینی مؤید آن است که این واژه اولین بار در تئوریهای اقتصادی و توسط اقتصاددانان ایجادشده و سپس وارد مکاتب و تئوریهای سایر رشتههای علوم گردیده است.
کانتیلون[5] که ابداعکننده واژه کارآفرینی است، کارآفرین را فردی ریسکپذیر میداند که کالا را باقیمت معلوم خریداری میکند و باقیمت نامعلوم میفروشد. جین بپنتیست سی کارآفرین را هماهنگکننده و ترکیبکننده عوامل تولید میداند، اما ویژگی خاصی را برای او در نظر نمیگیرد. بهعبارتدیگر، فردی باید عوامل تولید (زمین، نیروی کار و سرمایه) را جهت تولید، تجارت یا ارائه خدمات ترکیب کند که به این شخص “کارآفرین” و به کار او “کارآفرینی” گفته میشود. یکی دیگر از تعاریف کامل و جامع کارآفرینی توسط شومپیتر[6] ارائهشده است. وی در کتاب خود با عنوان” تئوری توسعه اقتصادی” بین مفهوم واژه نوآوری و اختراع تفاوت قائل شده است و نوآوری را استفاده از خطرپذیری اختراع برای ایجاد یک محصول یا خدمت تجاری میداند. به نظر وی نوآوری عامل اصلی ثروت و ایجاد تقاضاست. بنابراین کارآفرینان مدیران یا مالکانی هستند که با راهاندازی یک واحد تولیدی- تجاری از اختراع بهرهبرداری میکنند.
با توجه به تعاریف ارائهشده در این خصوص میتوان گفت کارآفرین کسی است که:
-کار و شغل ایجاد کند؛
– خوداشتغالی و دیگر اشتغالی ایجاد کند؛
– ارزشافزوده ایجاد کند؛
– محصولات یا خدمات جدید به وجود آورد؛
– خلاقیت و نوآوری داشته باشد؛
– با خطرپذیری، فعالیتهای تولیدی و اقتصادی انجام دهد؛
– نیازها را شناسایی و آنها را برآورده سازد؛
– فرصتها را به دستآوردها تبدیل کند؛
– منابع و امکانات را بهسوی هدف هدایت کند؛
– برای تقاضاهای بالقوه محصول بیافریند (پیشبینی در عرضه و تقاضا)؛
– ایده خلاق را به ثروت تبدیل کند (تاجآبادی)؛
چهار عامل سازنده خلاقیت و کارآفرینی ازنظر جان کائو
1. عامل انسانی: وی معتقد است که نقش و اهمیت عامل انسان در ایجاد و توسعه خلاقیت و کارآفرینی بسیار واضح و آشکار است، زیرا عقاید و ایدههای جدید و نو، هرگز توسط سازمان یا تکنولوژی جدید زائیده یا خلق نمیشوند، بلکه این ایدههای جدید و نو توسط مغزهای خلاق انسانهای بااستعداد، زبده و تلاشگر خلق میشوند. بنابراین، شناخت شخصیت، انگیزهها، مهارتها، سطح تجربیات و ترجیحات روانشناختی این نیروها جهت ایجاد و توسعه کارآفرینی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
2. وظیفه عبارت است از فعالیتهایی که گروه معینی از مردم یا کارکنان یک سازمان جهت دستیابی به اهداف معینی آن را انجام میدهند. وظایف در یک سازمان بر اساس استراتژیهای سازمانی شکل میگیرند و درعینحال تحت تأثیر محیط خارجی نیز قرار دارند. ازنظر فرد کارآفرین وظایف مهم وظایفی هستند که ایدهها و عقاید جدید را به وجود میآورند و یا باعث میشوند تا فرد کارآفرین فرصتهای جدید را شناسایی کند. وظایف خلاق و ایدهها، عقاید جدید را به مرحله عمل میرسانند. فرد کارآفرین سازمان را توسعه میدهد و درعینحال از آن بهعنوان اهرمی مناسب برای تحقق ایدهها و آرمانهای خود استفاده میکند و به همان نسبت که سازمان تحول مییابد و پیچیدهتر میشود ماهیت و تنوع وظائف نیز بهطور اجتنابناپذیر باید تغییر کنند.
3.بافت یا فضای سازمانی: عبارت است از محیط یا فضایی که کارهای خلاقانه و کارآفرینانه در آن صورت میگیرند. مسائلی ساختارمند و سیستم سازمانی، تعریف نقشهای کاری و فرهنگ گروهی، که ماهیت محیط کارآفرینانه را بهصورت مؤثری تحت تأثیر خود قرار میدهند. وجود مطلوب و مناسب این عوامل، خلاقیت و کارآفرینی را در سازمانها تسهیل میکند و باعث افزایش عوامل تغییردهنده سازمان میشود.
4. محیط: تمامی این عوامل ایجادکننده کارآفرینی باید در محیط مناسب قرار گیرند تا باعث به وجود آمدن و توسعه کارآفرینی شوند، محیط به فضای بیرونی و خارجی که سازمان را در برگرفته اشاره میکند که اهمیت محیط بهعنوان سرچشمه منابع خارجی مثل سرمایه، نیروی انسانی، اطلاعات، تخصص (مهارت) و همچنین بهعنوان منشأ انواع مختلف خدمات حرفهای در ایجاد و توسعه کارآفرینی بسیار آشکار میباشد (کائو، 1991).
نقش تفکر انتقادی و تفکر خلاق در توسعه کارآفرینی موفق
خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی مفاهیمی هستند که اغلب اشتباهاً بهجای یکدیگر بهکاربرده میشوند. خلاقیت عبارت است از توانایی تلفیق ایدهها به شیوهای منحصربهفرد برای برقراری ارتباط غیرمعمول بین ایدههای مختلف، درحالیکه نوآوری، فرآیند به کار بردن یک ایده خلاق و تبدیل آن به یک محصول، خدمت یا شیوه مفید است (مقیمی، 1377). بنابراین نوآوری و آفرینندگی ترجمان عینی یک فکر خلاق هستند. از عناصر مهم در تعریف خلاقیت انعطافپذیری در تفکر و سیالی در ارائه اندیشه است، اما مهمترین مؤلفه در خلاقیت، ابتکار است. بارتلت[7] روانشناس انگلیسی دو نوع تفکر را در انسان عنوان کرده است. یکی تفکر نظام بسته که با قواعد و مقررات، رهبری و هدایت میشود. مثل حل مسئله ریاضی که راهحل مشخص دارد. و دیگری تفکر خلاق است که به آن نوعی فعالیت فکری (ذهنی) گفته میشود که به حل مسائل و مشکلات سخت و حلنشده میپردازد و یا برای مسائل قدیمی راهحلهای تازهای کشف میکند و به ابداع و اختراع منجرمی شود. حل مسائل مستلزم هر دو نوع تفکر خلاق و انتقادی است. خلاقیت فقط ارائهی راهحلهای جدید برای رفع مشکلات نیست؛ بلکه ارائه راهحلهای بهتر است و این مستلزم قضاوت انتقادی خواهد بود. بهطورکلی خلاقیت لازمه نوآوری است و تحقق نوجویی و آفرینش گری وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمیتوان این دو را از هم متمایز ساخت ولی میتوان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایش نوآوریها است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشهای نو بهصورت محصول یا خدمتی جدید درآید، زمانی طولانی میگذرد. (مورهد،1377). از مطالب پیشین، بهصراحت میتوان استنباط کرد که تفکر خلاق و انتقادی در شکلگیری و توسعه کارآفرینی نقش به سزایی دارند.
نتیجهگیری
تفکر خلاق و تفکر انتقادی با توسعه کارآفرینی ارتباطی دوسویه دارند؛ یکی از عوامل مهم ایجاد تفکر و انگیزه کارآفرینی در سازمانهای آموزشی، آموزش دانشجویان و بالا بردن سطح علمی و دانش فنی آنان برای ورود به جامعه کاری است. جهت بنای کارآفرینی و ایجاد انگیزه و خلاقیت کارآفرینی در سازمانهای آموزشی، عوامل اصلی و اساسی که باید موردتوجه مدیران و مسئولان سازمانهای آموزشی باشند، عوامل انگیزش و آموزش است، بنابراین محترم کشور در سطح کلان و مسئولان سازمانها در سطح خرد، جهت بنا و استقرار تفکر کارآفرینی و ایجاد انگیزه کارآفرینی در جامعه و جاری ساختن ایدههای جدید باید اولاً جهت آموزش و تربیت افراد کارآفرین برنامهریزی کنند. ثانیاً باید سیاستهایی در سازمانها و همچنینی در سطح مملکت پیاده شود که افرادی که مسئول تربیت و آموزش دانشجویان میباشند خود در این زمینه تبحر کافی داشته باشند تا بتوانند افکار جوانان را با توجه به علوم روز آموزش داده و جهت ورود آنها به جامعه کاری پرتلاطم قدمهای اساسی بر دارند.
پرورش تفکر انتقادی و خلاق و ایجاد تفکر کارآفرینی ورود به کسبوکار در میان افراد خصوصاً دانشآموختگان دانشگاهی با توجه به دانش و مهارتی که در رشته تخصصی دانشگاهی خود فراگرفتهاند، امکان ایجاد کسبوکار را بهصورت فردی و یا گروهی به وجود میآورد و باعث میشود که افراد با بهرهگیری از استعدادهای بالقوه خود، افرادی خلاق نوآور و کارآفرین شوند و خود را باور کنند.
پیشنهادها
– تشویق افراد به پذیرش تغییر و فرصتجویی
– تشویق افراد به ارائه ایدههای خلاقانه و نوآورانه و حمایت از این ایدهها
– تقویت تفکر کارآفرینی در دانشجویان
-برگزاری کارگاههای آموزشی جهت پرورش تفکر خلاق و تفکر انتقادی و ایجاد انگیزه جهت کارآفرینی
– آموزش مبانی تفکر انتقادی به دانشجویان از طریق یک درس
– ایجاد مراکزی بهمنظور شناسایی، تشویق و حمایت از افراد خلاق
منابع
ابراهیمی، شهلا، شیوههای آموزش تفکر انتقادی و خلاق و ترویج آن در رشتههای علوم انسانی. کنگره علوم انسانی، تهران،1387.
تاجآبادی، رضا، نقش و کاربرد سواد اطلاعاتی در توسعه کارآفرینی و کسبوکار خلاقانه، ارتباط علمی 2(8)،1390.
حری، عباس، نشست تخصصی تفکر انتقادی به مناسبت بیست و یکمین سال برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، 19 اردیبهشت، 1387.
راستی، زهرا، ایجاد تفکر کارآفرینی در دختران دانشگاهی منجر به خودباوری میشود، روزنامه آفرینش، سال هشتم، شماره 2298، 1384.
زارعی متین، حسن، خلاقیت و نوآوری. دانش مدیریت 24، 1374.
سیف، علیاکبر، روانشناسی پرورشی (روانشناسی یادگیری و آموزش)، ویرایش دوم، تهران، انتشارات آگاه، 1379.
شریعتمداری، علی، تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، امیرکبیر، 1379.
کومبز، فیلیپ هال، بحران جهانی آموزشوپرورش: چشمانداز آن از دهه هشتاد، ترجمه آل آقا، فریده، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1373.
مریدی، سیاوش، فرصتها و محدودیتهای کارآفرینی در اقتصاد ایران، مجله تدبیر، شماره 109، ص 26، 1379.
مقیمی، محمد، سازمان و مدیریت (رویکرد پژوهشی)، تهران: نشر ترجمه، 1377.
ملکی، حسن، حبیبی پور، مجید، پرورش تفکر انتقادی هدف اساسی تعلیم و تربیت، فصلنامه نوآوری آموزشی 6(19)، بهار، 1386.
مورهد، گریفین، رفتار سازمانی، مترجمان الوانی، مهدی، معمار زاده، غلامرضا، نشر مروارید، 1377.
میرکمالی، محمد، تفکر خلاق و باروری آن در سازمانهای آموزشی، مجله روانشناسی علوم تربیتی 2(4)، 1378.
نشاط، نرگس، نشست تخصصی تفکر انتقادی به مناسبت بیست و یکمین سال برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، 19 اردیبهشت، 1387.
هاشمیان نژاد، فریده، ارائه چارچوب نظری در خصوص برنامه درسی مبتنی بر تفکر انتقادی در دوره ابتدایی با تأکید بر برنامه درسی مطالعات اجتماعی، رساله دکتری دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران،1380.
Paul,W.Richard; Elder,Linda., The miniature guide to critical thinking concepts and tools.DillonBeach: Foundation for Critical Thinking press,2008.
Hicks,Michael J., ” problem solving in business and management”. London: chapman and Hall.
http:// en.Wikipedia.Org/wiki/interdisciplinarity. [accessed 17 Dec. 2009].
Bickards, Tudor., ” Creativity and problem solving at wok”. England: Gower Publishing company,1990.
Tradif,Twilz. And Sternberg, Robert J., ” What Do we Know about Creativity? In Nature of creativity “. Cambridge: Cambridge university press,1989.
Ennis, Robert h, ” An outline of goals for critical thinking curriculum and its assessment “, available at: http:// faculty. Ed.Uiuc.edu/ rhennis,2002.
Hisrich,Robert, Peters, Micheal., Entrepreneurship(starting, dereloping and Manging new enter prise:6-8, 1992.
Kao, jhon,j., The Entre preneural organization, printed in The united state of America, page 5-11,75,1991.
[1] Bickards
[2] Badiou
[3] Pinchot
[4] Robert His
[5] Richard Cantillon
[6] Schumpeter
[7] Bartlett