موفقیت از نگاه برخی از چهرههای موفق رشته+کلیپ
همایش و میزگرد “راهها، رویکردها و عوامل موفقیت در حرفه” در تاریخ 6 اسفند 1393 و همراه با پخش کلیپهایی در رابطه با موفقیت از دیدگاه برخی از چهرههای موفق برگزار شد. این همایش توسط انجمن علمی کتابداری و اطلاعرسانی ایران (شاخه خراسان) و با همکاری گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی مشهد و کمکهای قابلتوجه مرکز اطلاعرسانی و کتابخانه مرکزی این دانشگاه در سالن آمفیتئاتر دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی برگزار شد. این افراد با دعوتی جمعی برای انتشار یک کلیپ درباره راز موفقیت خود انتخاب شدند. با اینحال، افراد بسیار زیادی میتوانستند در این فهرست جای داشته باشند اما به ناچار چند نفر از میان این افراد انتخاب شدند. آنچه در ادامه مشاهده میکنید، مشخصات، متن پیادهسازی شده گفتههای آنها و کلیپهایی است که از صحبت آنها تهیه شده است.
جدول پخش کلیبهای همایش موفقیت
ردیف |
نام و نام خانوادگی |
توضیح |
1 |
دکتر جعفر مهراد |
بنیانگذار ISC و رییس پیشین مرکز منطقهای علم و فناوری |
2 |
دکتر اسفندیاری مقدم |
عضو هیئتعلمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی، معاون پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان |
3 |
دکتر شعله ارسطو پور |
معاون پژوهشی مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فناوری |
4 |
دکتر احسان محمدی |
دانشآموخته دانشگاه ولورهمپتون انگلستان |
5 |
محمود خسروجردی |
دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانششناسی در دانشگاه اسلو نروژ |
6 |
ملیحه فرخ نیا |
دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه اسلو نروژ |
دکتر جعفر مهراد
موضوعی که اختیار کردید و میخواهید با شرکتکنندگان در انجمن مطرح کنید موضوع بااهمیتی است. همه ما از اوان جوانی که مسیر آموزش و تحقیقات را طی کردیم به نکاتی که بااهمیت است توجه داشتیم. من شخصاً به یاد میآورم که تعامل و ارتباطات مثبت و سازنده با بزرگان از عواملی بوده است که در ارتقا من سهم بزرگی داشته است. البته در کنار این تعامل و ارتباطات علمی، سختکوشی و تلاش و داشتن انگیزه قوی برای کار عامل مهمی بود. درعینحال که به مطالعه توجه داشتم و درسی که در دوره ارشد میخواندم توجه خاصی به مطالعات داشتم و از همکاران و دوستان خودم که همکلاسیان من بودند، بهصورت گروهی بهره میجستم. تلاش بر اساس این بود که سطح قابلتوجهی از سواد را داشته باشم که توسط جامعه پذیرفته بشوم. همین ویژگیها بود که انجمن کتابداری و اطلاعرسانی وقت از ما دعوت به کار کردند. یادم میآید در همکاری با کمیته آموزشی انجمن کتابداری ایران در خدمت استاد عزیزم سرکار خانم دکتر نوشآفرین انصاری بودم. و جا دارد از جناب آقای دکتر عباس حری و دوست عزیزم جناب آقای آذرنگ نام ببرم. که سهنفره کلاسها را میچرخاندیم و یکی پس از دیگری کلاسها را به هم تحویل میدادیم و ما از لحاظ سنی به یکدیگر نزدیک بودیم. هر دو این عزیزان هم دکتر حری و هم دکتر آذرنگ، اساتید اثربخش رشته بودند، در زمینه حرفهای خود مطالعات و تحقیقاتی داشتند و در کارهای حرفه و مطالعات قوی بودند. بههرحال اگر سه نفر ما دعوت به کار شدیم دروازهای وجود داشت که داشتن انگیزه رابطه و روابط عمومی قوی، روانشناسی قوی و برقراری ارتباط با دیگران از عواملی بود که راه را برای ما هموار کرد.
خواستن توانستن است. ارادهای که ما داریم باید بسیار قوی باشد. نباید با ناملایمات کوچک کنار بکشیم و صحنه را ترک بکنیم. باید استوار و قائم بمانیم. به دلیل اینکه انسان طوری آفریدهشده که با چالشها مواجه شود و بتواند با تدبیر و ارائه طریق و مسائلی که مواجه میشود بتواند آنها رو حل کند. درنتیجه یکی از اهدافی که دنبال میکردم ادامه تحصیل بود. شرایطی که ما در آن سالها درس میخواندیم به این راحتیها نبود. تنها دانشگاه تهران دوره ارشد داشت و دوره دکترا وجود نداشت. باید به خارج از کشور سفر میکردیم. امروز به برکت اساتید معظم و معززی که در حرفه وجود دارند دانشگاههای بزرگ و مادر کشور، همه، رشتههای دوره دکترا را تأسیس کردند. پشتکار، علاقه، دوست داشتن، خواستن راحتی را بر خود حرام کردن، با قطار با اتوبوس با هر وسیلهای خودمان را به کمیته برنامهریزی میرساندیم تا کاری ارزشمند برای جامعه علم اطلاعات و دانششناسی انجام بدهیم. لذا درس خواندن مایه پیشرفت زمینههای موفقیت را فراهم میآورد. من در شیراز ماندگار شدم و در این ماندگاری شاید یک حکمتی بود. شاید اگر نبودم مرکز منطقهای تأسیس نمیشد. شاید پایگاه استنادی جهان اسلام تأسیس نمیشد ولی بهای اینها را دادم. در غربت ندیدن خانواده بههرحال ما عاطفه و احساسهای غریبی به خانوادههای خود داریم. تفاوت ما با غربیها همین باهم بودنها و دوست داشتنها است. در نتیجه آن درس خواندن عامل موفقیت است. بنابراین من توصیه میکنم دانشجویان عزیزمان که وارد رشته میشوند ادامه تحصیل بدهند و باهدف ایثار، خدمت و فداکاری و برای رشد، اعتلای حرفه و تحقیق در علم ادامه بدهند. نباید فراموش بکنیم نوشتن موجبات توسعه ما را فراهم میکند. امروز در جامعه کتابداری ایران جوانانی وجود دارند که مانند ما در عرصهها نبودند اما اگر اعتبارشان از ما بیشتر نباشد، کمتر نیست. من بهعنوان مثال افراد موفقی مانند دکتر حسنزاده، منصوریان و دکتر جمالی بهعنوان نمونه نام میآورم که با انتشارات اثربخش بهصورت کتاب مقاله، حضور در وبلاگها، کنفرانسها و خبرگزاریها اثربخشی خودشان را نشان میدهند. بنابراین اگر بخواهم جمعبندی کنم این است که ما باید پشتکار داشته باشیم، انگیزه برای خدمت، انتشار، کار، درس خواندن و مطالعه و انتشار. به اصطلاح Publish or Perish شعار باارزشی است.
امیدوارم برنامهای که شما به همراه اساتید تدوین کردید توسط جوانان جویای علم سرلوحه کار قرار گیرد.
دکتر علیرضا اسفندیاری مقدم
رسیدن به موفقیت، مانند سایر چیزهایی که دستیافتنی هستند، چند عاملی است. از نظر بنده رسیدن به موفقیت تحت تأثیر عوامل مختلفی است که قطعاً اولین و آخرین و تعیینکنندهترینشان عنایت و لطف پروردگار است. عامل بعدی نیل به موفقیت از نظر بنده خود فرد است. از این بابت که بتواند پارامترهای مختلف رسیدن به موفقیت را برای خود کانالیزه کرده، تعریف کند و تلاش کند.
همانطور که حضرت علی علیهالسلام میفرمایند که بزرگترین استاد تجربه است؛ بنده از همان زمان ورود به دانشگاه، وقتیکه خودم را بهتر از دوران نوجوانی شناختم، تمام تلاشم این بود که از تجربیات اساتید خوبم و بزرگانی که در عرصه علم و دانش موفق بودند، الگو بگیرم و به اصطلاح راهِ رفتهی آنها را دوباره طی نکنم و به یک میانبر با استعانت و تکیهبر تجربه این بزرگواران دستیابم. در کنار این مقوله، بحث ارتباطات مقوله بسیار بسیار مهم دیگری بود که به من کمک کرد بتوانم در سایه نزدیک کردن خودم به اساتید و پیشقراولان علمی خود، هم تجربیات آنها را کسب کنم و هم آموزهها و راههای بهینه رسیدن به موفقیت را بیاموزم.
عامل مهم دیگری که میخواهم به آن اشارهکنم و شاید خندهدار باشد. خیالبافی یا به تعبیری خیالبافی مثبت و در واقع مثبتاندیشی است. از نظر بنده اگر ما بتوانیم از افقهای دوردست یک تصویر مثبت و خوشایند در ذهنمان بسازیم، تمام کائنات و البته خود انسان دستبهدست هم میدهند که آن تصور مثبت و زیبا محقق شود. عامل دیگری که میتوانم به آن اشارهکنم همان بحث خودشناسی است. یعنی انسان عادتهای خوب و بد خود را بشناسد. به تعبیر پیاژه که میگوید تشخیص پنجاه درصد درمان است اگر ما با شناخت و آگاهی نسبت به توانمندیهای خودمان حرکت کنیم طبیعتاً زمان رسیدن به موفقیت را کوتاهتر خواهیم کرد. عامل بعدی که میخواهم به آن اشارهکنم دقت است. بهرغم آنکه بعضاً در شبکههای اجتماعی مطرح میشود که” دقتِ زیاد دق ات میدهد!” به نظر من برای رسیدن به موفقیت باید دقت و تمرکز کافی و وافی را داشته باشیم.
ضمن تأکید بر نقشهایی مانند برنامهریزی، هدفگذاری و داشتن یک افق بلند، من میخواهم در مسیر موفقیت به دو بحثی که شاید خیلیها بهسادگی از آن عبور بهعنوان دو دوپینگ اشارهکنم. به نظر من دوپینگ اولیه در کنار توکل به خداوند بذلهگویی و شوخطبعی است. به این معنی که انسان در محیط کاری خودش سعی کند شوخی و بذلهگویی را داشته باشد و دومین دوپینگ، دوپینگ جسمی است. به نظر من ورزش نقش بیبدیلی را در رسیدن به موفقیت دارد. همانطور که پیشینیان هم بهدرستی گفتهاند که “عقل سالم در بدن سالم است”. انعطاف داشتن و درواقع مدیریت تغییر به این معنی که گاهی اوقات ما باید استراتژی و مسیرمان را خواسته یا ناخواسته عوض کنیم. در نهایت داشتن پشتکار که از نظر من یعنی نوزده بار شکست خوردن و برای بیستمین بار به موفقیت رسیدن، دو نکته دیگری است که میخواهم اضافه کنم.
با امید به رسیدن به قلههای موفقیت توسط تکتک شما عزیزان و خوبان
دکتر شعله ارسطوپور
با عرض سلام خدمت تمام دوستان. من شعله ارسطو پور هستم فارغالتحصیل مقطع دکترای علم اطلاعات و دانششناسی و در حال حاضر عضو هیئتعلمی و معاون پژوهشی مرکز منطقهای شیراز هستم. در 3 مقطع در دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل کردم. با توجه به زمانی که در اختیار دارم به ذکر یک خاطره بسنده میکنم. اصولاً از ابتدا وارد رشته شدم انسانی نبودم که سرم به کار خودم باشد. بنابراین در کتابخانههای مختلف به کار میپرداختم و برایم جالب بود. یک چهارشنبه بود که خانمی باردار در ساعت 3 به کتابخانه آمدند و منتظر همسرشان بودند. آیا منبعی هست که بتوانم برای انتخاب اسم استفاده کنم. گفتند دختره. من هم با خودم گفتم چون مرجع شناسی بلد هستم میتوانم کمکش کنم. بعد از چند دقیقه با یادداشتهای خود آمدم باحالت خوشحالی گفت که چقدر کتابهایتان جالب بود. من را با این فکر تنها گذاشت که من میتوانم از آنچه که فکر میکردم میتوانم بهتر باشم. فکر میکردم وقتهای آزادم را در کتابخانه به کتاب خواندن صرف کنم ولی الان فهمیدم اگر این پیشنهادات من مفید باشد اسم یک نفر که برای یکعمر قرار است انتخاب شود توسط کمک من بوده است. کمکم در تمام مقاطع با این واقعیت آشنا شدم که ما کتابدارها مهارتهایی را کسب میکنیم که هیچکس در دیگر رشتهها آن را کسب نمیکند. ما در واقع معلم جامعهایم و میتوانیم هدایت فکری افراد را به عهده بگیریم. مهم نیست چه تعدادی از افراد را میتوانیم تغییر دهیم. بلکه مهم این است که میتوانیم تغییر دهیم. هیچ فرد دیگری این قابلیت را ندارد. ما هم مهارت هم ابزار و هوشمندی را در اختیارداریم. از آن زمان به این نتیجه رسیدم که کتابدارها میتوانند اثربخش باشند. به همین خاطر تفاوتی ندارد در چه کتابخانهای بوده باشید. یک کتابخانه دانشگاهی یا یک شرکت بازیهای رایانهای. مهم نیست در کدام سازمان آرشیو مشغول به فعالیت هستید مهم این است که شما با اصول سازماندهی آشنا هستید. مهم تأثیر اجتماعی است که شما میتوانید بگذارید. فرقی نمیکند به چه کسی خدمت میکنیم مهم این است که با اصول خدمترسانی آشنا هستیم. ما کتابدارها در حقیقت چراغدار راه افراد هستیم. ما در واقع میتوانیم ذهنیت افراد را اصلاح کنیم و این بیشترین انگیزه در تمام دوران فعالیت برای من داشته است. افراد میتوانید با توانمندیهای دوران تحصیل خود تأثیر شگرفی داشته باشند. من امیدوارم تمام شما دوستان از این رشته فارغالتحصیل شوید و به جرگه کتابداران ایرانزمین بپیوندید. برای تکتکتان آرزوی موفقیت میکنم و خوشحالم که میتوانم دوستانی را پیدا کنم که بتوانند در این زمینه فعالیت کنند و توانمندی این را دارند که هدایت فکری جامعه را بر عهده داشته باشند.
همه شما را به خدای بزرگ میسپارم و برایتان بهترینها را آرزو دارم.
دکتر احسان محمدی
عوامل موفقیت حرفهای در شرایط کنونی موضوع جالبی است. کتابداری و اطلاعرسانی ماهیتاً یکرشته پویاست ولی برای ادامه حیات در این محیط پویا چهکار باید کرد؟ بنده چند پیشنهاد دارم که ممکن است برای دانشجویان این رشته جالب باشد. ابتدا فراتر از برنامههای غالب درسی موجود در دانشکدهتان فکر کنید. راحت نیست ولی ممکن است. تسلط و آشنایی کامل به زبان انگلیسی شما را قدرتمند میکند که فراتر از برنامههای موجود در دانشکدهتان جلو بروید. خواهش من این است که بدون تسلط کامل بر زبان انگلیسی از یک مقطع به مقطع تحصیلی بعدی نروید.
مورد بعدی این است که مفاهیم نظری را با نگاهی انتقادی یاد بگیرید و سعی کنید همین مفاهیم نظری را در عمل به کار بگیرید. و نکته آخر: بازار کار. کتابخانهها به دلیل محدودیتی که دارند نمیتوانند تمام فارغالتحصیلان رشته کتابداری و اطلاعرسانی را جذب کنند. ولی بنده اعتقاددارم که شما با تکیه دانش و مهارتهای لازم، میتوانید در اقتصاد دانشمحور نقش داشته باشید و ثروت آفرینی کنید. ممکن است بپرسید چه طور؟! این مسئلهای است که شما دانشجویان در طول تحصیل خود باید به آن فکر کنید. البته اساتید باید راه را برای پاسخ به این مسئله فراهم و هموار کنند. به عنوان مثال حوزه بیگ دیتا[1] یک حوزه کاملاً جدید است که بازار کار و آینده شغلی خوبی برایش پیشبینیشده است. ولی اینکه فارغالتحصیلان کتابداری و اطلاعرسانی میتوانند چه جایگاهی در کسب این مشاغل داشته باشند جای پرسش دارد؛ و اینکه چه مهارتهایی را باید داشته باشند؟ به این پرسشها فکر کنید.
موفق باشید
محمود خسروجردی
من محمود خسروجردی دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانششناسی در دانشگاه اسلو نروژ هستم، حدود دو ماهی است که به اینجا آمدهام و مشغول به تحصیل شدهام. لیسانس خود را در سال 1383 از تبریز اخذ نمودم و در سال 1386 از دانشگاه تهران مدرک ارشد گرفتم. از سال 1386 تا 1393 تجربههای متفاوتی در سازمانها کسب نمودم. در ایرانداک بهصورت پژوهشگر تماموقت کار میکردم، به مرکز منطقهای شیراز رفتم و نه ماه در آنجا مشغول بودم و به دلایلی انصراف دادم و در آزمون استخدامی دانشگاه علامه طباطبایی شرکت کردم و 3 سال بهصورت پیمانی کارکردم.
میل به ارتقا در همه ما وجود دارد، مسئله مهمتر تلاش برای این ارتقا است. در طول این سه سال فراز و نشیبهای بسیاری وجود داشت، اما مهمتر از همه این بوده که لیاقت تحصیل در دوره دکترا در داخل کشور نداشتم و عزم خودم را برای محیط متفاوت جزم کردم. تلاش شما در پیشرفت شما منعکس میشود. توصیه من به همه شما دوستان عزیز این است که همه راهها را محدود به اطراف خود نبینید، به فضای اطرافتان با عمق بیشتر نگاه کنید. در اینجا (خارج از کشور) فضاهای خوبی برای تحقیق وجود دارد و تمام ضوابط دورهها واضح و مشخص است. در داخل کشور هم این موقعیتها وجود دارد، منتها پیشفرض بنده این است که افرادی که از مخاطرهپذیری بالایی برخوردار هستند میتوانند در این دورهها شرکت کنند. ما هم هر کاری از دستمان بربیاید انجام میدهیم. بنابراین باور کنید شما میتوانید به هدفتان برسید. و آن هدف چیزی نیست جز برنامه کوتاهی که تدوین میکنید و از فردا شروع میکنید. بههرحال تکههای زحمتی که میکشید در آینده اثربخش خواهد بود و همینطور برای من.
شادباشید و پیروز
ملیحه فرخنیا
به نام خدا و درود به همه شما عزیزان
حقیقتش وقتی ایمیل جناب دکتر فتاحی عزیز را برای تهیه این کلیپ دیدم اولین چیزی که از خودم پرسیدم این بود که ما چه کسی را آدم موفق میدانیم و اصلاً موفقیت یعنی چه؟ و به این نتیجه رسیدم که نمیشود تعریف واحد و معینی از موفقیت را برای همه افراد داشت. چرا که هر کس یک چیز را موفقیت میداند. اما شاید بتوان گفت موفقیت تکتک گامهایی است که ما در جاده اهداف و آرمانهای خود برمیداریم و فکر میکنم پیدا کردن این هدف و آرمان اولین و مهمترین موفقیت ما محسوب میشود. پس باید اول همه هدفمان را پیدا کنیم و آن چیزی که واقعاً دوست داریم به آن برسیم را مشخص کنیم و این حقیقت را باور داشته باشیم که هیچچیز در این دنیا غیرممکن نیست و فقط راه رسیدن به غیرممکنها سختتر است همین. پس تصمیم بگیریم ارادهی خود را قوی کنیم و تمام سختیهایش را هم به جان بخریم و بدانیم که هرچه هدفمان غیرممکنتر به نظر بیاید سختیهایش هم بیشتر است. به عنوان مثال اگر یکی از اهدافمان ادامه تحصیل در خارج از کشور است شاید مجبور باشیم برای فراهم کردن مقدماتش سخت کارکنیم، زیاد مطالعه کنیم، زیاد وقت بگذاریم و از خواب و تفریحمان بزنیم. حتی ممکن است شب تا صبح مجبور باشیم بیدار بمانیم تا یک مقاله را برای یک مجله آماده کنیم یا برای یک همایش بینالمللی بفرستیم. همچنین در مواردی مانند گرفتن مدرک تافل یا آیلس و یا شرکت در همایشهای بینالمللی و ترجمه مدارک و اقداماتی از این قبیل باید هزینه کنیم.
اما وقتی هدف روشن شد باید به دنبال راه رسیدن به هدفمان باشیم و بدانیم که فقط یک راه وجود ندارد و راهکارهای متفاوتی پیش روی ماست. از بین همه آن راهها تنها یک راه است که برای ما و شخص ما مناسب است. اینجاست که باید نشانههای کائنات را ببینیم و دنبال کنیم و بدانیم که همهی آن نشانهها، آن بهترین هدف و راه ما نیستند. اما هر کدام یک توشه و یا هدیهای را به ما میدهند که ما را دریافتن آن بهترین راه یا بهترین جاده کمک میکنند و همچنین ما را در گام نهادن در آن بهترین جاده آماده میکنند. پس اگر نشانهای را دنبال کردید و به هدف نرسیدید اصلاً ناراحت و دلسرد نشوید. مثل اگر یک دانشگاه خوب را پیدا کردید و آپلای کردید اما جواب منفی گرفتید ناراحت نشوید و به این فکر نکنید که همه تمام شد. این تنها راه بود. نه! این تنها یکی از آن راهها بوده و این نشان میدهد که این راه آن بهترین راه نبوده است. اما چون شما آمادگی لازم برای گام نهادن در جاده اصلی را نداشتید، با هدیههایی که به شما میدهد، به شما کمک میکند که جاده اصلی را پیدا کنید. اما این هدیهها چه میتواند باشد؟ مثلاً شما را با فردی آشنا میکند که راه اصلی را بهگونهای به شما نشان میدهد. از همه مهمتر به شما کمک میکند تا مدارکتان را جمعوجور کنید، دنبال گرفتن مدر ک آیلس و تافل باشید، پروپوزالتان را کاملتر کنید و یا رزومهتان را قویتر کنید.
نکته آخر اینکه سعی کنید با آدمهای مثبتی که به شما انرژی و انگیزه میدهند نشست برخاست کنید. ولی این را هم بدانید که مهمترین شخص خود شماست و ایمان و اراده شماست که میتواند بهترین انگیزه را به شما بدهد. اگر همه اطرافیانتان به شما بگویند که نمیشود و شما نمیتوانید ولی شما به خودتان و تواناییهای بینهایتتان، که خدا به شما داده است، ایمان داشته باشید و نهایت تلاشتان را بکنید، مطمئن باشید که شما میتوانید و میشود.
امیدوارم همه شما عزیزان به هدفهای قشنگتان برسید.
شاد و پیروز باشید.