در گفتگو با دکتر نشاط: نظر به تغییر عنوان رشته، حرفه به کدام سو می رود؟
مقدمه
دکتر نرگس نشاط دانشیار سازمان اسناد و کتابخانه ملی میباشد که در دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتي مالك اشتر،دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشكده صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، دانشگاه علوم و تحقيقات تهران و همدان،دانشگاه آزاد واحدهای تهران-شمال و تنکابن به فعالیتهای آموزشی پرداخته است. ایشان مقالات، جوایز و فعالیتهای پژوهشی فراوانی در کارنامه خود دارند. با ایشان درباره تغییر حرفه و تغییر نام به گفتگو پرداختیم.
مایلم با این پرسش بحث را آغاز کنم که به نظر شما با لحاظ شرایط شدیداً متلاطم و پیچیده محیطی اساساً تا چه حد میتوان صحبت از پیشبینی آیندۀ حرفهای نمود که به لحاظ مرتبط بودنش با خدمات اطلاعاتی، خود در کانون این تغییرات است؟
مشخص نکردید که منظورتان از آینده و طول افق برنامهریزی برای آن چقدر است مثلاً آیا دوره کوتاه مدت مدنظر است یا بلندمدت؟ دوره پنج ساله مد نظر است و یا دورههای طولانی تر مثلاً بیست، پنجاه، یا صد سال آینده.
به هر حال این سؤال بیشتر مبتنی بر دو زاویه دید یا دو پارادایم متقابل است: یکی دیدگاهی که جهان را تحت حاکمیت روابط علی و قوانین طبیعی میداند در نتیجه آن را واجد پیشبینیپذیری میپندارد. درحالیکه رویکرد مقابل، که مدعی است که سیستم ها بیثبات و غیرخطی هستند، و ویژگی آنها پویایی است به همین دلیل تلاطم و پیشبینیناپذیری را برای تبیین آنها بکار میبرند. گرچه عزم پژوهشگران سيستمي بر اين است كه قواعدي را براي پيشبيني رفتار سيستم هاي پیچیده به ظاهر غیرقابلپیشبینی و نامنظم كشف كنند.
اما بدیهی است که آرمانها، اهداف، مقاصد و آرزوها پیشرانهای اقدامات فعلی ما هستند و افراد و گروهها برای آنکه عاقلانه عمل کنند سعی میکنند نسبت به پیامدهای اقدامات خود و دیگران آگاهی و شناخت کافی داشته باشند. با توجه به این که این پیامدها تنها در آینده است که خود را نشان میدهد، برخی یا گروهی با استفاده از آمارهای درست و دقیق و بر پایه میزان کنونی تغییرات و با واکاوی دقیق منابع، الگوها، عوامل تغییر و ثبات تلاش میکنند که به تجسم آیندههای بالقوه و بازنمایی احتمالی آن بپردازند.
به نظر شما حرفهمندان اطلاعرسانی برای بقاء و از آن مهمتر برای ارتقاء جایگاهشان در بازار اطلاعات و خدمات اطلاعاتی در آتیه باید بر فراگیری کدام مهارتها تأکید ویژه داشته باشند؟
در طول تاریخ همواره شاهد تغییراتی بودهایم ولی امروزه نظارهگر تغییر نرخ تغییرات هستیم. به طور مثال، در آمارهایی که در رسانههای نوشتاری و شفاهی ارائه میشود میخوانیم یا میشنویم که فناوری اطلاعات ظرف 25 سال گذشته به طور متوسط همهساله رشد دو برابری در ارزش بازار، پهنای باند، و قدرت پردازش را تجربه کرده است. از سوی دیگر، به نظر میرسد که دانش ما در همه ابعاد افزودهشده و در حال افزایش است اما علیرغم این افزایش احساس رضایت را تجربه نمیکنیم. یا زمانی که با پدیده افزایش و انفجار اطلاعات در هر زمینهای مواجه هستیم ظرفیت محدودی در تشخیص دقیق آنچه مهم است و آنچه ناچیز است داریم. همه اینها به این معناست که گزینههای پیش روی ما برای ” کسبوکار متعارف” منسوخ شده است.
بحث نیاز به ارتقا مهارتها در جامعه آتی بحث جدیدی نیست. در کتابها، مقالات مختلف و سخنرانیهای متعدد، اهل فن در باب جامعه اطلاعاتی و ویژگی مشاغل در این جامعه مطالب ارزندهای ارائه کردهاند و من قصد ندارم آنها را تکرار کنم. اما مایلم بر این نکته تاکید بگذارم که پایداری و ثبات یکی از مهمترین خصوصیات مشاغل گذشته بود و افراد به نوعی ضمانت شغلی داشتند اما بسیاری از مشاغل آینده ناپایدار هستند. بدیهی است پیشرفتها و تحولات سریع اجتماعی و تکنولوژیکی در اين زمينه بیتأثیر نيست و میتواند باعث حذف یا تغییر سریع ماهیت مشاغل شود. سرعت تغییر، باورها و هویتهای قدیمی را به چالش میکشد. چرخه توسعه نوآوریها کوتاه شده و کوتاهتر نیز خواهد شد. با یک نگاه ساده هم میتوان دریافت که دیگر نمیتوان به مدرک تحصيلي دبیرستان یا دانشگاه بسنده کرد و صرفاً با اتکا به آن وارد بازار کار شد. به همین دلیل، برای آنها که در گذشته نه چندان دور وارد بازار کارشدهاند برگزاری دورههای آموزشی ضمن خدمت پدیدهای شایع شده است.
گسترش روزافزون فناوری اطلاعات و تقاضاهای جدید در این حوزه از اهمیت جهانی برخوردار است و اینها خود، گسترش رشتههایی با ساختارهای جدید و افزایش چشمگیری در نوآوریها به وجود میآورند که لازم است برنامهریزان و حرفه مندان ما آنها را مد نظر قرار دهند. ديگر در اين عرصه نمیتوان با افزودن چند واحد درسي فناوري يا ديجيتال سازي در برنامه آموزشی به ورود فناوری خوشآمد گفت بلکه سازماندهی، اشاعه، و خدمات و سایر فعالیتهای این رشته باید در محیط نوین تعریف، توجیه، و فهمانده شود. هنگامی که درک بهتری از تغییر به دست آوریم قادر خواهیم بود برای تأثیرگذاری مثبت بر آیندهای که در حال تکوین است فرصتهای بیشتری در اختیار بگیریم.
در این میان، تغییر نام رشته و به تبع تغییر نام حرفه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا اساساً معتقدید که این تغییر نام می تواند به تغییر مسیر حرفه و ارتقاء یا تنزل حرفه در آتیه مؤثر باشد؟
خب حقیقتاً تغییر نام رشته هیچگاه برایم مسئله مهم و الویت داری نبوده است. با توجه به تجربه مختصری که از رشته دیگری داشتم، اجباری در انتخاب این رشته نداشتم و با آگاهی آن را انتخاب کردم و نام آن را نیز برازنده میدانستم. اساساً اعتقادم بر این است که این عملکرد ماست که به رشته یا حرفه قوت و قوام و هویت میبخشد و نه نام آن. اگر این نام (کتابداری و اطلاعرسانی) در جامعه ما با اقبال مواجه نشده یا مورد بیمهری قرارگرفته اشکال در جای دیگری است نه در نام رشته. طبیعی است که ریشهیابی مشکلات آن نیز نیازمند تحقیق است که البته تا جایی که مطلع هستم کارهایی هم در این زمینه انجام شده است. بنابراین، اگر تغییر نام به این دلیل صورت گرفته باشد که از سوی جامعه بیشتر مقبول افتد یا بیشتر شناخته شده باشد با آن موافق نیستم. هم اکنون هم وقتی به کسی، حتي آحاد تحصیلکرده جامعه، میگویید که نام رشته ما “علم اطلاعات و دانش شناسی” است میپرسند یعنی چه میکنید؟ و برای پاسخ، باید همان را بگویی که قبلاً میگفتی و هیچ تفاوتی در عملکرد و رسالت رشته ما اتفاق نیفتاده است. ببینید چند نکته در تغییر نام رشته مطرح است: اینکه ما از یک نام ژنریک برای تمام مقاطع تحصیلی، از کاردانی تا دکتری، استفاده میکنیم. اما آیا فارغالتحصیلان مقطع فوقدیپلم در این رشته به واقع عالِم اطلاعات و دانش شناس هستند؟ آیا محتوای دروس آنها با گذشته تفاوت ماهوی داشته است که سبب این تفاوت شود؟ آیا به لحاظ کاری ورزیدهتر از گذشته و تخصصیتر از گذشته عمل خواهند کرد؟ بنده این تفاوت را حتی در دوره لیسانس هم احساس نمیکنم چه رسد به دوره کاردانی. بنابراین در اینجا صورت قضیه تغییر یافته است نه ماهیت آن.
نکته دیگر این است که بد نیست ببینیم با توجه به عملکرد این حرفه در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی و حرفهمندان آن، آیا در دنیا چنین اسامی به چه اعتبار بکار می رود و تا چه حد با شرح شغلی و توانمندیهای آموزشی و مهارتهای افراد همخوانی دارد. چندی پیش برای یک کار پژوهشی قصد مطالعه برخی از سایتهای مشاغل و شغلیابی و مقایسه آن بامهارتهای مورد انتظار را داشتم به همین دلیل جستجوی خود را با کلیدواژههای متفاوت از جمله library/ library science/librarian/ library and information science/ information science/ knowledge management/ information management / … در انگلیس، امریکا، کانادا و … آغاز کردم. نکته جالبی که به آن رسیدم این بود که وقتی از واژه library استفاده میشود مهارتهای طلب شده معقول و با فعاليتها و آموزشهای ما تناسب بيشتري دارد و هر چه از ترکیبات دیگری در این جستجو استفاده میشود دامنه مهارتهای مورد نیاز وسیعتر و متنوعتر شده، تا جایی که وقتی به تنهایی از عبارت information science یا ترکیبات و ملحقات ديگر استفاده میشود دامنه مهارتهای مورد نیاز کاملاً متفاوت میشود. بد نیست به نمونههایی از آن توجه کنید:
با کلیدواژه library science فايلي يافت نشد اما با عبارت library and information science عنوان شغلي librarian I- Cataloger با شرح شغلي زير شناسايي گرديد:
ایجاد پیشینههای بنیادی کتابشناختی در oclc برای منابع کتابخانهای در تمامی اشکال آن و فهرستنویسی غیر بنیادی؛ فهرستنویسی منابع چاپی و غیر چاپی با استفاده از OCLC Connexion Browser، SirsiDynix WorkFlows؛ بارگذاری پیشینههای مستند و کتابشناختی از پایگاههای دادۀ ملی به فهرست مشترک؛ ویرایش رکوردها (پیشینههای) کتابشناختی بر اساس عمل کنسرسیوم و اختصاص شمارۀ بازیابی مطابق با عرف محلی؛ ردهبندی منابع، اختصاص مکانهای قفسه بر اساس استانداردهای محلی، کنسرسیومی و ملی. ردهبندی مجدد در صورت لزوم؛ مطرح کردن و حل سؤالات فهرستنویسی با دیگر فهرستنویسان و کنسرسیوم خدمات مشارکتی کامپیوتری (CCS)؛ برخورداري از دانش مربوط به استانداردهای فهرستنویسی حرفهای و تجربه در RDA؛ و مانند آنها.
در جستجوی عبارت library information science عنوان شغلي بازيابي شده library information specialist؛ مکان: کتابخانۀ دبیرستان.
شرایط مورد نیاز: مدرک کارشناسی ارشد علم اطلاعات و کتابداری (Library and Information science) یا فناوري آموزشی به همراه مدرک رسانههای کتابخانۀ آموزشگاهی (ISBE). دارای پیشزمینهای قوی در رایانه و فناوري اطلاعات و ترجیحاً دارای تجربۀ تدریس؛ توانایی سازماندهی، هماهنگی و سرپرستی امور کاركنان پشتیبانی فني در مرکز منابع رسانهای.
اما وقتي با عبارت information science وارد میشوید یکی از مشاغلی که ارائه میشود مهندس نرمافزار- موبایل (software engineer – mobile) است. که حداقل شرایط مورد نیاز آن داشتن مدرک کارشناسی علوم رایانه یا علم اطلاعات بوده است؛ و پیشنیاز آن نیز تجربه در ایجاد نرمافزارهای بومی برای پلتفورم های iso ترجیحاً آیپد یا نرمافزارهای جهانی بوده است. کسانی نیز که تجربه یکپارچهسازی خدمات یا API های مبتنی بر Json- based داشته باشند از امتیاز بالاتری برخوردار خواهند بود. در همین جا شرح وظايفي ذکرشده شامل:
طراحی و توسعۀ نرمافزارهای موبایل (بومی، هيبريد و وبی)؛ معماری، تحلیل، طراحی، رمزگذاری، آزمایش، اشکالزدایی و گسترش نرمافزارهای جدید موبایل؛ پایبندی و پذیرش فرایند ایجاد، روششناسی پروژه و استانداردهای QA؛ عیبیابی و رفع مسائل فنی؛ ارتباط مؤثر با مشتریان داخلی و گروههای بنیادی مختلف از قبيل (Global Web hosting, Web Operations, Database و غیره)؛ ارائۀ مشاوره و راهنمایی فنی به دیگر گروههای IT بوده است و شرايط لازم (غيرقابل بحث) آن؛ داشتن تخصص تأییدشده در توسعۀ نرمافزارهای موبایل بر پلتفورم های ISO؛ تجربه در طراحی و تحلیل شئ گرا؛
دارای دانش یکپارچهسازی، روابط با دیگر نرمافزارها با استفاده از JSON و XML با استفاده از APIs های مربوط؛ مهارتهای قوی در مدیریت زمان و مديريت پروژه؛ فهمی قوی از اجزا و محیطهای توسعۀ نرمافزارها Mac OSX (IOS) و Windows (Android. يعني گرچه داشتن مدرك كارشناسي علم اطلاعات يا اطلاعرسانی را طلب كرده اما به نظر میرسد كه آن را با همان مهندسي نرمافزار مترادف گرفته است. يا شايد از كارشناسان علم اطلاعات نيز انتظار ميرود كه واجد اين توانمندی ها باشند.
البته اینها فقط یک مثال از چندین نمونهای بود که جستجو شده بود و ارائه همه آنها در این جا میسّر نبود. ضمن اينكه اين كار نياز به پژوهش گستردهتری دارد اما سؤال اینجاست که آنچه را قرارگرفتهایم یا قرار خواهیم گرفت با کدامیک از این تقاضاها سازگار است.
نکته قابل طرح دیگر در باب تغيير نام رشته یا ملحقات آن، این است که آنچه را ما به عنوان ” گرایش تخصصی” در نظام آموزشی خود جای دادهایم در حوزهای دیگر جزو رشته اصلی به شمار می رود. به طور مثال، مدیریت اطلاعات، مدیریت دانش، معماری اطلاعات، و از این قبیل که هم اکنون جزو رشتههای جدید حوزه مدیریت قرار داده شده است، بدون هیچ پیوند ارگانیک و منطقی با رشته علم اطلاعات و دانش شناسی.
و سرانجام سؤال دیگری که مطرح میشود این است که همراستا با تغییر نام و همراستا با افزایش گرایشهای تخصصی تا چه میزان به ارتقا کیفی مدرسان و اعضای هیئتعلمی و تقویت بنیه علمی کادر آموزشی اندیشیدهایم. گرايش ايجاد کردهایم اما آيا به موازات آن، بجز تعداد معدود، كادر علمي و متخصص مورد نياز را نيز تدارك ديدهايم. پیوسته به بینرشتهای بودن بالیدهایم اما آيا عملاً به استفاده از روابط بین گروهی در رشته خود قائل بودهایم. البته اخیراً حرکتهای ارزندهای را آرموک آغاز کرده و دورههای آموزشی حین خدمت یا خصوصی را با بهرهگیری از مدرسان سایر حوزهها برگزار ميكند. اما اين براي نظام رسمي و جبران كادر آموزش دانشگاهي ما كفايت نمیکند و هنوز جای اهل فن واقعی خالی است.
با توجه به شرایط موجود در آیندۀ قابل پیشبینی، مزیت نسبی این حرفه در قیاس با حرفه ها و حرفهمندان رقیب چه خواهد بود؟
راستش را بخواهید با شرايط فعلي مزیتی نمیبینیم.
در بررسی متون رشته و حرفه کم نیستند ارزیابیهای نظری که مثلاً معتقدند مسیر نظری و عملی حرفه در دهۀ 1960 و یا دهۀ 1990 به دلایلی غلط بوده است. به نظر شما روند آتی حرفه تا جایی که بتوان دست به آیندهنگری زد به کدامین سو در حرکت است و آیا به نظر شما این مسیر کلی قابل نقد است یا قابل دفاع؟
– البته بدون پژوهش و داشتن یافتههای دقيق نمیتوان گفت که در حوزه ” علم اطلاعات و دانش شناسی” تا چه حد میتوان به پیشبینی وضعیت آتی آن امید بست و مشخص نیست که این حوزه علمی در آینده به سرانجام درخشانی برسد یا افول کند؛ اما آنچه مسلم است نباید از رصد و پیگیری پیشرفتهای این حوزه غافل ماند.
به طور خاص در کشور و با تمرکز بر مسایل داخلی، به نظر شما حرفه تا کنون برای تضمین آتیۀ خود از چه مسایلی غفلت کرده و کدام نکات لازم باید به برنامهریزان و حرفهمندان گوشزد شود؟
ببينيد رشته ما مانند ساير رشته داراي مؤلفههایی است كه ناديده گرفتن يا كم توجهي به آنها میتواند آسیبهایی را به كيان رشته وارد كند. به طور مثال، یکی از افتخارات این رشته در زمانهای گذشته این بوده است که کتابداران به محض اتمام تحصیل جذب بازار کار میشوند. این روند تا مدتهای مدید ادامه داشت. اما ما را چه شده است که اکنون بسیاری از جوانان جویای کار هستند و جایابی آنها با مشکل مواجه است؟ ما را چه شده است که برخی سازمانها به جای استفاده از نیروی آموزشدیده کتابداری و اطلاعرسانی سعی دارند که فارغالتحصیلان سایر رشتهها را برای اموری که کتابداران باید آن را به دستگیرند استخدام میکنند؟ يك گروه كوچك در دل يك دانشكده بوديم اما دانشجویان ما هنوز فارغالتحصیل نشده برایشان فرصت شغلی فراهم میشد. اما اكنون كه به شكر ايزد تعالي داراي دانشكده هم شدهایم پس چرا مشكلاتمان افزون شده است؟ اینها از جمله چیزهایی است که نیاز به تحلیل روند گذشته و حال دارد.
برای اینکه بتوانیم در آینده گامهای موثرتری برداریم لازم است برجهای دیده بانی بنا کنیم و از درون و بیرون روندی را که در طول این مدت طی کردهایم مورد پایش و واکاوی قرار دهیم. اینگونه تحلیلها سبب میشود که به طور مثال، دریابیم چه عامل یا عواملی و چه روند مشخصی تأثیر متفاوتی در زندگی حرفهای ما گذاشته است. البته ممکن است در نگاه نخست بعضی از این تاثیرها قابل کشف نباشد و نیاز به بررسیهای مجدد داشته باشد. اما به هر حال، برنامهریزی برای آینده یا به بیان امروزیها ” آیندهپژوهی” در اصل مهیا بودن برای آینده و بهرهگیری از منابع به بهترین وجه در راستای ارزشها و هدفهاست. گذشته چراغ راه آینده است. نمیتوان از گذشته و حال و آینده این رشته سخن گفت و نسبت به مؤلفههای اصلی این رشته بیاعتنا بود.
یکی از این مؤلفهها آموزش و تربیت نیروی انسانی شایسته و دارای مهارتهای مناسب جامعه آتی است. دومین مؤلفه، مطالعه دقیق و تفصیلی از بازار کار و مراتب تحصیلی متناسب با آن است. افزایش بیرویه جذب دانشجو در مقاطع مختلف تحصیلی خود حکایت دیگری است. آموزش عالی موظف است همپای رشد کمّی، شرایط ارتقای کیفی را نیز فراهم کند. یکی از عناصر ارتقای این شرایط، نسبت دانشجو به اعضای هیئتعلمی است. تولید انبوه نیروی انسانی در دانشگاهها نه تنها راندمان كار اعضاي هیئتعلمی را كاهش میدهد و بر فرسودگي شغلي آنها میافزاید بلكه بر توان علمي دانشجويان و بازار کار دانشآموختگان نيز لطمه وارد ميكند.
در سالهای اخیر، شاهد افزایش روند جذب دانشجو در مقاطع مختلف تحصيلي بودهایم. کثرت دانشجو سبب شده که اعضای هیئتعلمی نتوانند در حوزه تخصصی خود محدود بمانند و ناگزیر دروس مختلفی را تدریس کنند يا هدايت راهبري پایاننامهها يا رسالههایی را بر عهده بگيرند که ممکن است یا باب میلشان نباشد یا نسبت به آنها اشراف لازم را نداشته باشند. از سوی دیگر، بعضاً ديده میشود كه اعضاي هیئتعلمی علاوه بر اشتغال بر شغل آموزشي يا پژوهشي دغدغه مسئولیتهای اجرايي ديگري را نيز دارند كه اين امر سبب میشود تدريس و هدايت دانشجو در مرتبه و الويت بعدي قرار گيرد.
مؤلفه دیگري كه ميبايست به آن توجه شود، تقویت بنیه علمی و تقويت کادر تخصصی اعضای هیئتعلمی است. داشتن مدرک فراغت از تحصیل در دوره دکتری به تنهایی ملاک درستی برای جذب اعضای هیئتعلمی نیست. به قول عزیزی كه میگفت: «تدریس و کار معلمی منشی میطلبد که از طریق اخذ مدرک تحصیلی حاصل نمیشود. چه بسیار کسان که مدرکی را به نحوی اخذ کردهاند و متأسفانه عضو هیئتعلمی دانشگاه هم شدهاند». گاه دیده شده است که اعضای هیئتعلمی متأسفانه آن قدر درگیر مسائل حاشیهای و غيرآكادميك شدهاند كه نفس قضیه که تربیت و هدایت و راهبري دانشجو باشد مورد غفلت واقع شده است. حتي گاه ديده میشود كه جايگزيني يا دعوتها بر اساس روابط فردي و سياسي، و نه تابع ضوابط علمي است. علاوه بر آن، طي سالهای گذشته بسیاری از اساتید مجرب و باتجربه بازنشسته شده و یا به رحمت ایزدی پیوستهاند. اساتید جوان متخصص نیز بنا به دلیل همان مسائل حاشیهای کنار گذاشتهشدهاند. آنهایی که جایگزین شدهاند یا تجربه اندکی دارند یا بعضاً جایگزینی مناسب صورت نگرفته است؛
بنابراين، شايد عامل مهم ديگري كه پا به پاي ارتقاي علم و فناوري بايد به آن بينديشيم بحث ارتقاي فرهنگي است. وقت آن است كه منبّتها، خودبينيها و خودمحوریها جاي خود را به دگرانديشي و جمع نگري، و آزادانديشي بدهد. ما باغبان نيستيم و ديگران هم گلدان ما نیستند که بخواهیم همه آنها را به گونهای تربیت کنیم که قوانین “گلخانه من” اجازه میدهد و هر گلدان باید در جایی گذاشته شود که باغبان تعریف میکند. چنين نگاه گلخانهای میتواند به تشدید کور جدالهای بیاساس بینجامد.
فكر خود و رأي خود در عالم رندي نيست * كفر است در اين مذهب خودبيني و خودرأيي
و نکته قابلذکر ديگري كه به ذهنم ميرسد، مربوط به انجمن صنفی اين رشته است. طي ساليان متمادي از نداشتن انجمن رنج میبردیم. خوشبختانه انجمن علمي تشكيل شد. هدف انجمن علمي همان طور كه از نامش پيداست دفاع و ارتقا مبادي علمي و دفاع از كيان علمي رشته است. اما انجمنهای صنفی تشکیل میشوند تا از حقوق کارکنان در مقابل کارفرماها دفاع کنند. تاكنون انجمن علمي در رشته ما علاوه بر بار مسئوليت علمي كه تاكنون داشته است صادقانه بار مضاعف دفاع از حقوق صنفي را در حد توان بر دوش كشيده اما به واقع، هنوز جاي انجمن صنفي در اين رشته خالي است. به هر حال، اگر قصد جبران آفات و حمایت از کیان رشته در پیش باشد لازم است به این مسئله نيز توجه شود.
و پرسش آخر اینکه فضای فعلی حرفه در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا با توجه به شرایط فعلی میتوان دورنمای پویایی برای آن در کشور متصور شد؟
بياييد مجدداً با يك نگاه سيستمي و اكولوژيكي اين قضيه را مرور كنيم. تکامليافتگي هر نظام علمي و مبتني بر اطلاعات، مثل رشتههای تحصيلي و جوامع حرفهای، با سطح مهارت، تخصص، اطلاعات، و دانش نيروي انساني فعال در آن حوزه ارتباط مستقيم دارد. هرچه اين اطلاعات و مهارتها بيشتر باشد، در صورت اعمال مديريت بهينه، زيرسيستمها، و به تبع آن، کل آن سيستم شتاب بيشتري به سمت تکامل ميگيرد. بديهي است عدم تعادل و تطابق مدیریتها با زيرسيستمهاي فرعي مثل رشد غيرقابلکنترل فارغالتحصيلان بدون توجه به بازار کار، جذب نيروي انساني غیر مولد در کادر آموزشي يا پژوهشي، توزيع ناموزون منابع و عدم تعادل بين منابع و مصارف آن سبب تضعيف رشد و توسعۀ اکوسيستمهاي حرفهاي خواهد شد. پس بياييم در هر مقطع، سطح و هر منصبي كه هستيم “همه باهم براي هم” در صدد ايجاد بهبود اكوسيستم هاي حرفهای خود گام برداريم.