نشریه الکترونیکی شناسه

ISSN: 2538-5534​

در گفتگو با دکتر نشاط: نظر به تغییر عنوان رشته، حرفه به کدام سو می رود؟

neshat issu05

در گفتگو با دکتر نشاط: نظر به تغییر عنوان رشته، حرفه به کدام سو می رود؟

مقدمه

دکتر نرگس نشاط دانشیار سازمان اسناد و کتابخانه ملی می‌باشد که در دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی مالک اشتر،دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشکده صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، دانشگاه علوم و تحقیقات تهران و همدان،دانشگاه آزاد واحدهای تهران-شمال و تنکابن به فعالیت‌های آموزشی پرداخته است. ایشان مقالات، جوایز و فعالیت‌های پژوهشی فراوانی در کارنامه خود دارند. با ایشان درباره تغییر حرفه و تغییر نام به گفتگو پرداختیم.

مایلم با این پرسش بحث را آغاز کنم که به نظر شما با لحاظ شرایط شدیداً متلاطم و پیچیده محیطی اساساً تا چه حد می­توان صحبت از پیش­بینی آیندۀ حرفه­ای نمود که به لحاظ مرتبط بودنش با خدمات اطلاعاتی، خود در کانون این تغییرات است؟

مشخص نکردید که منظورتان از آینده و طول افق برنامه‌ریزی برای آن چقدر است مثلاً آیا دوره کوتاه مدت مدنظر است یا بلندمدت؟ دوره پنج ساله مد نظر است و یا دوره‌های طولانی تر مثلاً بیست، پنجاه، یا صد سال آینده.

به هر حال این سوال بیشتر مبتنی بر دو زاویه دید یا دو پارادایم متقابل است: یکی دیدگاهی که جهان را تحت حاکمیت روابط علی و قوانین طبیعی می‌داند در نتیجه آن را واجد پیش‌بینیپذیری می‌پندارد. درحالی‌که رویکرد مقابل، که مدعی است که سیستم ها بی‌ثبات و غیرخطی هستند، و ویژگی آن‌ها پویایی است به همین دلیل تلاطم و پیش‌بینی‌ناپذیری را برای تبیین آن‌ها بکار می‌برند. گرچه عزم پژوهشگران سیستمی بر این است که قواعدی را برای پیش­بینی رفتار سیستم های پیچیده به ظاهر غیرقابل‌پیش‌بینی و نامنظم کشف کنند.

اما بدیهی است که آرمان‌ها، اهداف، مقاصد و آرزوها پیشران‌های اقدامات فعلی ما هستند و افراد و گروه‌ها برای آنکه عاقلانه عمل کنند سعی می‌کنند نسبت به پیامدهای اقدامات خود و دیگران آگاهی و شناخت کافی داشته باشند. با توجه به این که این پیامدها تنها در آینده است که خود را نشان می‌دهد، برخی یا گروهی با استفاده از آمارهای درست و دقیق و بر پایه میزان کنونی تغییرات و با واکاوی دقیق منابع، الگوها، عوامل تغییر و ثبات تلاش می­کنند که به تجسم آینده‌های بالقوه و بازنمایی احتمالی آن بپردازند.

به نظر شما حرفه­مندان اطلاع­رسانی برای بقاء و از آن مهم­تر برای ارتقاء جایگاه­شان در بازار اطلاعات و خدمات اطلاعاتی در آتیه باید بر فراگیری کدام مهارت­ها تأکید ویژه داشته باشند؟

در طول تاریخ همواره شاهد تغییراتی بوده‌ایم ولی امروزه نظارهگر تغییر نرخ تغییرات هستیم. به طور مثال، در آمارهایی که در رسانه‌های نوشتاری و شفاهی ارایه می‌شود می‌خوانیم یا می‌شنویم که فناوری اطلاعات ظرف ۲۵ سال گذشته به طور متوسط همه‌ساله رشد دو برابری در ارزش بازار، پهنای باند، و قدرت پردازش را تجربه کرده است. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد که دانش ما در همه ابعاد افزوده‌شده و در حال افزایش است اما علی‌رغم این افزایش احساس رضایت را تجربه نمی‌کنیم. یا زمانی که با پدیده افزایش و انفجار اطلاعات در هر زمینه‌ای مواجه هستیم ظرفیت محدودی در تشخیص دقیق آنچه مهم است و آنچه ناچیز است داریم. همه این‌ها به این معناست که گزینه‌های پیش روی ما برای ” کسب‌وکار متعارف” منسوخ شده است.

بحث نیاز به ارتقا مهارت‌ها در جامعه آتی بحث جدیدی نیست. در کتاب‌ها، مقالات مختلف و سخنرانی‌های متعدد، اهل فن در باب جامعه اطلاعاتی و ویژگی مشاغل در این جامعه مطالب ارزنده‌ای ارایه کرده‌اند و من قصد ندارم آن‌ها را تکرار کنم. اما مایلم بر این نکته تاکید بگذارم که پایداری و ثبات یکی از مهم‌ترین خصوصیات مشاغل گذشته بود و افراد به نوعی ضمانت شغلی داشتند اما بسیاری از مشاغل آینده ناپایدار هستند. بدیهی است پیشرفت‌ها و تحولات سریع اجتماعی و تکنولوژیکی در این زمینه بی‌تأثیر نیست و می‌تواند باعث حذف یا تغییر سریع ماهیت مشاغل شود. سرعت تغییر، باورها و هویت‌های قدیمی را به چالش می‌کشد. چرخه توسعه نوآوری‌ها کوتاه شده و کوتاه‌تر نیز خواهد شد. با یک نگاه ساده هم می‌توان دریافت که دیگر نمی‌توان به مدرک تحصیلی دبیرستان یا دانشگاه بسنده کرد و صرفاً با اتکا به آن وارد بازار کار شد. به همین دلیل، برای آن‌ها که در گذشته نه چندان دور وارد بازار کارشده‌اند برگزاری دوره‌های آموزشی ضمن خدمت پدیده‌ای شایع شده است.

گسترش روزافزون فناوری اطلاعات و تقاضاهای جدید در این حوزه از اهمیت جهانی برخوردار است و این‌ها خود، گسترش رشته‌هایی با ساختارهای جدید و افزایش چشمگیری در نوآوری‌ها به وجود می‌آورند که لازم است برنامه‌ریزان و حرفه مندان ما آن‌ها را مد نظر قرار دهند. دیگر در این عرصه نمی‌توان با افزودن چند واحد درسی فناوری یا دیجیتال سازی در برنامه آموزشی به ورود فناوری خوش‌آمد گفت بلکه سازماندهی، اشاعه، و خدمات و سایر فعالیت‌های این رشته باید در محیط نوین تعریف، توجیه، و فهمانده شود. هنگامی که درک بهتری از تغییر به دست آوریم قادر خواهیم بود برای تأثیرگذاری مثبت بر آینده‌ای که در حال تکوین است فرصت‌های بیشتری در اختیار بگیریم.

در این میان، تغییر نام رشته و به تبع تغییر نام حرفه را چگونه ارزیابی می­کنید؟ آیا اساساً معتقدید که این تغییر نام می تواند به تغییر مسیر حرفه و ارتقاء یا تنزل حرفه در آتیه موثر باشد؟

خب حقیقتاً تغییر نام رشته هیچ‌گاه برایم مسیله مهم و الویت داری نبوده است. با توجه به تجربه مختصری که از رشته دیگری داشتم، اجباری در انتخاب این رشته نداشتم و با آگاهی آن را انتخاب کردم و نام آن را نیز برازنده می‌دانستم. اساساً اعتقادم بر این است که این عملکرد ماست که به رشته یا حرفه قوت و قوام و هویت می‌بخشد و نه نام آن. اگر این نام (کتابداری و اطلاع‌رسانی) در جامعه ما با اقبال مواجه نشده یا مورد بی‌مهری قرارگرفته اشکال در جای دیگری است نه در نام رشته. طبیعی است که ریشه‌یابی مشکلات آن نیز نیازمند تحقیق است که البته تا جایی که مطلع هستم کارهایی هم در این زمینه انجام شده است. بنابراین، اگر تغییر نام به این دلیل صورت گرفته باشد که از سوی جامعه بیشتر مقبول افتد یا بیشتر شناخته شده باشد با آن موافق نیستم. هم اکنون هم وقتی به کسی، حتی آحاد تحصیل‌کرده جامعه، می‌گویید که نام رشته ما “علم اطلاعات و دانش شناسی” است می­پرسند یعنی چه می­کنید؟ و برای پاسخ، باید همان را بگویی که قبلاً می­گفتی و هیچ تفاوتی در عملکرد و رسالت رشته ما اتفاق نیفتاده است. ببینید چند نکته در تغییر نام رشته مطرح است: اینکه ما از یک نام ژنریک برای تمام مقاطع تحصیلی، از کاردانی تا دکتری، استفاده میکنیم. اما آیا فارغ‌التحصیلان مقطع فوق‌دیپلم در این رشته به واقع عالِم اطلاعات و دانش شناس هستند؟ آیا محتوای دروس آن‌ها با گذشته تفاوت ماهوی داشته است که سبب این تفاوت شود؟ آیا به لحاظ کاری ورزیده‌تر از گذشته و تخصصی­تر از گذشته عمل خواهند کرد؟ بنده این تفاوت را حتی در دوره لیسانس هم احساس نمیکنم چه رسد به دوره کاردانی. بنابراین در اینجا صورت قضیه تغییر یافته است نه ماهیت آن.

نکته دیگر این است که بد نیست ببینیم با توجه به عملکرد این حرفه در کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی و حرفهمندان آن، آیا در دنیا چنین اسامی به چه اعتبار بکار می رود و تا چه حد با شرح شغلی و توانمندی‌های آموزشی و مهارت‌های افراد همخوانی دارد. چندی پیش برای یک کار پژوهشی قصد مطالعه برخی از سایتهای مشاغل و شغلیابی و مقایسه آن بامهارتهای مورد انتظار را داشتم به همین دلیل جستجوی خود را با کلیدواژه‌های متفاوت از جمله library/ library science/librarian/ library and information science/ information science/ knowledge management/ information management / … در انگلیس، امریکا، کانادا و … آغاز کردم. نکته جالبی که به آن رسیدم این بود که وقتی از واژه library استفاده می‌شود مهارت‌های طلب شده معقول و با فعالیت­ها و آموزش‌های ما تناسب بیشتری دارد و هر چه از ترکیبات دیگری در این جستجو استفاده می‌شود دامنه مهارت‌های مورد نیاز وسیعتر و متنوعتر شده، تا جایی که وقتی به تنهایی از عبارت information science یا ترکیبات و ملحقات دیگر استفاده می‌شود دامنه مهارت‌های مورد نیاز کاملاً متفاوت می‌شود. بد نیست به نمونه‌هایی از آن توجه کنید:

با کلیدواژه library science فایلی یافت نشد اما با عبارت library and information science عنوان شغلی librarian I- Cataloger با شرح شغلی زیر شناسایی گردید:

ایجاد پیشینه‌های بنیادی کتاب‌شناختی در oclc برای منابع کتابخانه‌ای در تمامی اشکال آن و فهرستنویسی غیر بنیادی؛ فهرست‌نویسی منابع چاپی و غیر چاپی با استفاده از OCLC Connexion Browser، SirsiDynix WorkFlows؛ بارگذاری پیشینه‌های مستند و کتاب‌شناختی از پایگاه‌های دادۀ ملی به فهرست مشترک؛ ویرایش رکوردها (پیشینه‌های) کتاب‌شناختی بر اساس عمل کنسرسیوم و اختصاص شمارۀ بازیابی مطابق با عرف محلی؛ رده‌بندی منابع، اختصاص مکان‌های قفسه بر اساس استانداردهای محلی، کنسرسیومی و ملی. رده‌بندی مجدد در صورت لزوم؛ مطرح کردن و حل سوالات فهرست‌نویسی با دیگر فهرستنویسان و کنسرسیوم خدمات مشارکتی کامپیوتری (CCS)؛ برخورداری از دانش مربوط به استانداردهای فهرست‏نویسی حرفه‌ای و تجربه در RDA؛ و مانند آن‌ها.

در جستجوی عبارت library information science عنوان شغلی بازیابی شده library information specialist؛ مکان: کتابخانۀ دبیرستان.

شرایط مورد نیاز: مدرک کارشناسی ارشد علم اطلاعات و کتابداری (Library and Information science) یا فناوری آموزشی به همراه مدرک رسانه‌های کتابخانۀ آموزشگاهی (ISBE). دارای پیش‌زمینه‌ای قوی در رایانه و فناوری اطلاعات و ترجیحاً دارای تجربۀ تدریس؛ توانایی سازماندهی، هماهنگی و سرپرستی امور کارکنان پشتیبانی فنی در مرکز منابع رسانه‌ای.

اما وقتی با عبارت information science وارد می‌شوید یکی از مشاغلی که ارایه می‌شود مهندس نرم‌افزار- موبایل (software engineer – mobile) است. که حداقل شرایط مورد نیاز آن داشتن مدرک کارشناسی علوم رایانه یا علم اطلاعات بوده است؛ و پیش‌نیاز آن نیز تجربه در ایجاد نرم‌افزارهای بومی برای پلتفورم های iso ترجیحاً آیپد یا نرم‌افزارهای جهانی بوده است. کسانی نیز که تجربه یکپارچه‌سازی خدمات یا API های مبتنی بر Json- based داشته باشند از امتیاز بالاتری برخوردار خواهند بود. در همین جا شرح وظایفی ذکرشده شامل:

طراحی و توسعۀ نرم‌افزارهای موبایل (بومی، هیبرید و وبی)؛ معماری، تحلیل، طراحی، رمزگذاری، آزمایش، اشکال‌زدایی و گسترش نرم‌افزارهای جدید موبایل؛ پایبندی و پذیرش فرایند ایجاد، روش‌شناسی پروژه و استانداردهای QA؛ عیب‌یابی و رفع مسایل فنی؛ ارتباط موثر با مشتریان داخلی و گروه‌های بنیادی مختلف از قبیل (Global Web hosting, Web Operations, Database و غیره)؛ ارایۀ مشاوره و راهنمایی فنی به دیگر گروه‌های IT بوده است و شرایط لازم (غیرقابل بحث) آن؛ داشتن تخصص تأییدشده در توسعۀ نرم‌افزارهای موبایل بر پلتفورم های ISO؛ تجربه در طراحی و تحلیل شی گرا؛

دارای دانش یکپارچه‌سازی، روابط با دیگر نرم‌افزارها با استفاده از JSON و XML با استفاده از APIs های مربوط؛ مهارت‌های قوی در مدیریت زمان و مدیریت پروژه؛ فهمی قوی از اجزا و محیط‌های توسعۀ نرم‌افزارها Mac OSX (IOS) و Windows (Android. یعنی گرچه داشتن مدرک کارشناسی علم اطلاعات یا اطلاع‌رسانی را طلب کرده اما به نظر می‌رسد که آن را با همان مهندسی نرم‌افزار مترادف گرفته است. یا شاید از کارشناسان علم اطلاعات نیز انتظار میرود که واجد این توانمندی ها باشند.

البته این‌ها فقط یک مثال از چندین نمونه‌ای بود که جستجو شده بود و ارایه همه آن‌ها در این جا میسّر نبود. ضمن اینکه این کار نیاز به پژوهش گسترده‌تری دارد اما سوال اینجاست که آنچه را قرارگرفته‌ایم یا قرار خواهیم گرفت با کدامیک از این تقاضاها سازگار است.

نکته قابل طرح دیگر در باب تغییر نام رشته یا ملحقات آن، این است که آنچه را ما به عنوان ” گرایش تخصصی” در نظام آموزشی خود جای داده‌ایم در حوزه‌ای دیگر جزو رشته اصلی به شمار می رود. به طور مثال، مدیریت اطلاعات، مدیریت دانش، معماری اطلاعات، و از این قبیل که هم اکنون جزو رشته‌های جدید حوزه مدیریت قرار داده شده است، بدون هیچ پیوند ارگانیک و منطقی با رشته علم اطلاعات و دانش شناسی.

و سرانجام سوال دیگری که مطرح می‌شود این است که هم‌راستا با تغییر نام و هم‌راستا با افزایش گرایش‌های تخصصی تا چه میزان به ارتقا کیفی مدرسان و اعضای هییت‌علمی و تقویت بنیه علمی کادر آموزشی اندیشیده‌ایم. گرایش ایجاد کرده‌ایم اما آیا به موازات آن، بجز تعداد معدود، کادر علمی و متخصص مورد نیاز را نیز تدارک دیده­ایم. پیوسته به بین‌رشته‌ای بودن بالیده‌ایم اما آیا عملاً به استفاده از روابط بین گروهی در رشته خود قایل بوده‌ایم. البته اخیراً حرکت‌های ارزنده‌ای را آرموک آغاز کرده و دوره‌های آموزشی حین خدمت یا خصوصی را با بهره‌گیری از مدرسان سایر حوزه‌ها برگزار می­کند. اما این برای نظام رسمی و جبران کادر آموزش دانشگاهی ما کفایت نمی‌کند و هنوز جای اهل فن واقعی خالی است.

با توجه به شرایط موجود در آیندۀ قابل پیش­بینی، مزیت­ نسبی این حرفه در قیاس با حرفه ­ها و حرفه­مندان رقیب چه خواهد بود؟

راستش را بخواهید با شرایط فعلی مزیتی نمی‌بینیم.

در بررسی متون رشته و حرفه کم نیستند ارزیابی­های نظری که مثلاً معتقدند مسیر نظری و عملی حرفه در دهۀ ۱۹۶۰ و یا دهۀ ۱۹۹۰ به دلایلی غلط بوده است. به نظر شما روند آتی حرفه تا جایی که بتوان دست به آینده­نگری زد به کدامین سو در حرکت است و آیا به نظر شما این مسیر کلی قابل نقد است یا قابل دفاع؟

– البته بدون پژوهش و داشتن یافته‌های دقیق نمی‌توان گفت که در حوزه ” علم اطلاعات و دانش شناسی” تا چه حد می‌توان به پیش‌بینی وضعیت آتی آن امید بست و مشخص نیست که این حوزه علمی در آینده به سرانجام درخشانی برسد یا افول کند؛ اما آنچه مسلم است نباید از رصد و پیگیری پیشرفت‌های این حوزه غافل ماند.

به طور خاص در کشور و با تمرکز بر مسایل داخلی، به نظر شما حرفه تا کنون برای تضمین آتیۀ خود از چه مسایلی غفلت کرده و کدام نکات لازم باید به برنامه­ریزان و حرفه­مندان گوشزد شود؟

ببینید رشته ما مانند سایر رشته دارای مولفه‌هایی است که نادیده گرفتن یا کم توجهی به آن‌ها می‌تواند آسیب‌هایی را به کیان رشته وارد کند. به طور مثال، یکی از افتخارات این رشته در زمان‌های گذشته این بوده است که کتابداران به محض اتمام تحصیل جذب بازار کار می‌شوند. این روند تا مدت‌های مدید ادامه داشت. اما ما را چه شده است که اکنون بسیاری از جوانان جویای کار هستند و جایابی آن‌ها با مشکل مواجه است؟ ما را چه شده است که برخی سازمان‌ها به جای استفاده از نیروی آموزش‌دیده کتابداری و اطلاع‌رسانی سعی دارند که فارغ‌التحصیلان سایر رشته‌ها را برای اموری که کتابداران باید آن را به دست‌گیرند استخدام می‌کنند؟ یک گروه کوچک در دل یک دانشکده بودیم اما دانشجویان ما هنوز فارغ­التحصیل نشده برایشان فرصت شغلی فراهم می­شد. اما اکنون که به شکر ایزد تعالی دارای دانشکده هم شده‌ایم پس چرا مشکلاتمان افزون شده است؟ این‌ها از جمله چیزهایی است که نیاز به تحلیل روند گذشته و حال دارد.

برای اینکه بتوانیم در آینده گام‌های موثرتری برداریم لازم است برج‌های دیده بانی بنا کنیم و از درون و بیرون روندی را که در طول این مدت طی کرده‌ایم مورد پایش و واکاوی قرار دهیم. این‌گونه تحلیل‌ها سبب می‌شود که به طور مثال، دریابیم چه عامل یا عواملی و چه روند مشخصی تأثیر متفاوتی در زندگی حرفه‌ای ما گذاشته است. البته ممکن است در نگاه نخست بعضی از این تاثیرها قابل کشف نباشد و نیاز به بررسی‌های مجدد داشته باشد. اما به هر حال، برنامه‌ریزی برای آینده یا به بیان امروزی‌ها ” آینده‌پژوهی” در اصل مهیا بودن برای آینده و بهره‌گیری از منابع به بهترین وجه در راستای ارزش‌ها و هدف‌هاست. گذشته چراغ راه آینده است. نمی‌توان از گذشته و حال و آینده این رشته سخن گفت و نسبت به مولفه‌های اصلی این رشته بی‌اعتنا بود.

یکی از این مولفه‌ها آموزش و تربیت نیروی انسانی شایسته و دارای مهارت‌های مناسب جامعه آتی است. دومین مولفه، مطالعه دقیق و تفصیلی از بازار کار و مراتب تحصیلی متناسب با آن است. افزایش بی‌رویه جذب دانشجو در مقاطع مختلف تحصیلی خود حکایت دیگری است. آموزش عالی موظف است همپای رشد کمّی، شرایط ارتقای کیفی را نیز فراهم کند. یکی از عناصر ارتقای این شرایط، نسبت دانشجو به اعضای هییت‌علمی است. تولید انبوه نیروی انسانی در دانشگاه‌ها نه تنها راندمان کار اعضای هییت‌علمی را کاهش می‌دهد و بر فرسودگی شغلی آن‌ها می‌افزاید بلکه بر توان علمی دانشجویان و بازار کار دانش­آموختگان نیز لطمه وارد می­کند.

در سال‌های اخیر، شاهد افزایش روند جذب دانشجو در مقاطع مختلف تحصیلی بوده‌ایم. کثرت دانشجو سبب شده که اعضای هییت‌علمی نتوانند در حوزه تخصصی خود محدود بمانند و ناگزیر دروس مختلفی را تدریس کنند یا هدایت راهبری پایان‌نامه‌ها یا رساله‌هایی را بر عهده بگیرند که ممکن است یا باب میلشان نباشد یا نسبت به آن‌ها اشراف لازم را نداشته باشند. از سوی دیگر، بعضاً دیده می‌شود که اعضای هییت‌علمی علاوه بر اشتغال بر شغل آموزشی یا پژوهشی دغدغه مسیولیت‌های اجرایی دیگری را نیز دارند که این امر سبب می‌شود تدریس و هدایت دانشجو در مرتبه و الویت بعدی قرار گیرد.

مولفه دیگری که می­بایست به آن توجه شود، تقویت بنیه علمی و تقویت کادر تخصصی اعضای هییت‌علمی است. داشتن مدرک فراغت از تحصیل در دوره دکتری به تنهایی ملاک درستی برای جذب اعضای هییت‌علمی نیست. به قول عزیزی که می‌گفت: «تدریس و کار معلمی منشی می‌طلبد که از طریق اخذ مدرک تحصیلی حاصل نمی‌شود. چه بسیار کسان که مدرکی را به نحوی اخذ کرده‌اند و متأسفانه عضو هییت‌علمی دانشگاه هم شده‌اند». گاه دیده شده است که اعضای هییت‌علمی متأسفانه آن قدر درگیر مسایل حاشیه‌ای و غیرآکادمیک شده‌اند که نفس قضیه که تربیت و هدایت و راهبری دانشجو باشد مورد غفلت واقع شده است. حتی گاه دیده می‌شود که جایگزینی یا دعوت‌ها بر اساس روابط فردی و سیاسی، و نه تابع ضوابط علمی است. علاوه بر آن، طی سال‌های گذشته بسیاری از اساتید مجرب و باتجربه بازنشسته شده و یا به رحمت ایزدی پیوسته‌اند. اساتید جوان متخصص نیز بنا به دلیل همان مسایل حاشیه‌ای کنار گذاشته‌شده‌اند. آن‌هایی که جایگزین شده‌اند یا تجربه اندکی دارند یا بعضاً جایگزینی مناسب صورت نگرفته است؛

بنابراین، شاید عامل مهم دیگری که پا به پای ارتقای علم و فناوری باید به آن بیندیشیم بحث ارتقای فرهنگی است. وقت آن است که منبّت‌ها، خودبینی­ها و خودمحوری‌ها جای خود را به دگراندیشی و جمع نگری، و آزاداندیشی بدهد. ما باغبان نیستیم و دیگران هم گلدان ما نیستند که بخواهیم همه آن‌ها را به گونه‌ای تربیت کنیم که قوانین “گلخانه من” اجازه می‌دهد و هر گلدان باید در جایی گذاشته شود که باغبان تعریف می­کند. چنین نگاه گلخانه­ای می‌تواند به تشدید کور جدال‌های بی‌اساس بینجامد.

فکر خود و رأی خود در عالم رندی نیست     *       کفر است در این مذهب خودبینی و خودرأیی

و نکته قابل‌ذکر دیگری که به ذهنم می­رسد، مربوط به انجمن صنفی این رشته است. طی سالیان متمادی از نداشتن انجمن رنج می‌بردیم. خوشبختانه انجمن علمی تشکیل شد. هدف انجمن علمی همان طور که از نامش پیداست دفاع و ارتقا مبادی علمی و دفاع از کیان علمی رشته است. اما انجمن­های صنفی تشکیل می­شوند تا از حقوق کارکنان در مقابل کارفرماها دفاع کنند. تاکنون انجمن علمی در رشته ما علاوه بر بار مسیولیت علمی که تاکنون داشته است صادقانه بار مضاعف دفاع از حقوق صنفی را در حد توان بر دوش کشیده اما به واقع، هنوز جای انجمن صنفی در این رشته خالی است. به هر حال، اگر قصد جبران آفات و حمایت از کیان رشته در پیش باشد لازم است به این مسیله نیز توجه شود.

و پرسش آخر اینکه فضای فعلی حرفه در کشور را چگونه ارزیابی می­کنید؟ آیا با توجه به شرایط فعلی می­توان دورنمای پویایی برای آن در کشور متصور شد؟

بیایید مجدداً با یک نگاه سیستمی و اکولوژیکی این قضیه را مرور کنیم. تکامل‌یافتگی هر نظام علمی و مبتنی بر اطلاعات، مثل رشته‌های تحصیلی و جوامع حرفه‌ای، با سطح مهارت، تخصص، اطلاعات، و دانش نیروی انسانی فعال در آن حوزه ارتباط مستقیم دارد. هرچه این اطلاعات و مهارت­ها بیشتر باشد، در صورت اعمال مدیریت بهینه، زیرسیستم­­ها، و به تبع آن، کل آن سیستم شتاب بیشتری به سمت تکامل می­گیرد. بدیهی است عدم تعادل و تطابق مدیریت‌ها با زیرسیستم­های فرعی مثل رشد غیرقابل‌کنترل فارغ­التحصیلان بدون توجه به بازار کار، جذب نیروی انسانی غیر مولد در کادر آموزشی یا پژوهشی، توزیع ناموزون منابع و عدم تعادل بین منابع و مصارف آن سبب تضعیف رشد و توسعۀ اکوسیستم­های حرفه­ای خواهد شد. پس بیاییم در هر مقطع، سطح و هر منصبی که هستیم “همه باهم برای هم” در صدد ایجاد بهبود اکوسیستم های حرفه‌ای خود گام برداریم.

مصاحبه کننده : امیر ریسمانباف ( دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانش‌شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *