در آداب و اصول اولین نگارشهای دانشجویی و چند توصیه نه چندان شاخدار!
صدای ضربه آهستهای به گوش میرسد، ضربهای آرام بر در اتاق …
استاد- بفرمایید.
— دانشجویی آهسته در را باز میکند و به داخل سرک میکشد.
دانشجو- سلام استاد!
— سلام خانم …!
دانشجو- میتوانم وقتتان را بگیرم؟
— این جاست که داستان آغاز میشود.
دانشجو- استاد! من دنبال یک کار پژوهشیام.
— بسیار عالی
دانشجو- میخواهم یک مقاله بنویسم. یک مقاله خیلی خوب که حتماً چاپ شود … آخر قصد دارم دکتری شرکت کنم و حتماً قبول شوم.
— فکر خوبی است … .
دانشجو- به نظر شما میتوانم امیدوار باشم؟
— بله! امید چیز خوبی است.
دانشجو- راستش استاد من خیلی وقت ندارم. رشته را هم خیلی دوست ندارم. اما ارشد را که بگیرم و دکتری را هم بگیرم خیلی خوب میشود. امکان دارد به من یک موضوع بدهید؟
— هنوز چیزی نگفتهام که با نگاهی مضطرب میگوید:
دانشجو- وای استاد من چیکار کنم؟! …
از تحلیل جامعهشناختی و روانشناختی این پدیدهی نه چندان غیرواقعی که بگذریم به نقش استاد و دانشجو در فرایند نخستین نگارشهای دانشجویی میرسیم و روندی که بر آن حاکم است. همیشه شنیدهایم که نگارش مقالهای در خور نشریههای علمی، تنها به واسطه خوردن دود چراغ! و رعایت اصول و قواعد خاصی امکانپذیر است. البته بگذریم از روندهای گاه غیراخلاقی که برخی در پیش میگیرند و شوربختانه حتی نان و کبابی نیز از این بیاخلاقیها به کف میآورند … .
آن چه بارها مانند یک نوار ضبطشده برای برخی گفتهام حاصل به گوش گرفتن نکتهها و گفتههای اساتید بزرگ کتابداری ایران و البته قدری نیز پیراهن پاره کردن در مسیر نگارش، داوری و ویرایش مقالات علمی پژوهشی است. شک ندارم که این نوشته کاستیهایی دارد و میتوانم قسم حضرت عباس هم بخورم که اگر خوب فکر کنید میتوانید توصیههای بسیار پختهتری بر آن بی افزایید.
توصیه نه چندان شاخدار شماره 1: خودآگاهی نسبت به هدف
در رسای داشتن هدف، رسالهها به نگارش درآمده اما در این جا منظور آن است که نسبت به هدفتان آگاه شوید. مینویسم تا چاپ شود و از امتیازش در ارتقا سطح تحصیلی استفاده کنم؟به دنبال کسب نمره هستم؟ قرار است خودنمایی علمی! داشته باشم و یا این که مینویسم چون بیدغدغه بودن و ننوشتن را تاب نمیآورم. هیچ فرقی نمیکند که هدفتان چقدر خوب یا بد به نظر رسد. فقط لازم است نسبت به آن آگاه باشید. اگر استعاره چراغ راه برای بازنمایی این توصیه کم نباشد، قطعاً زیاد نیست.
توصیه نه چندان شاخدار شماره 2: آگاهی نسبت به مهارتها و دانش و صد البته ارتقا آن
بهتر است مشخص شود که شما تا چه اندازه توان انجام کار پژوهشی دارید. نوشتن مقاله علمی نه سخت است و نه آسان. آگاهی نسبت به روشهای پژوهش و مهارتهای نگارشی قابلقبول، نگارش را به فرایندی شیرین و ماجراجویانه بدل خواهد کرد. برای تقویت این مهارتها لازم است بیشتر و بیشتر بخوانید. خوراک مطالعاتی این توصیه نه چندان شاخدار، کتابهای مرتبط با روش پژوهش، نگارش علمی و به ویژه مقالات پژوهشی در همان حوزه است. بد نیست ابتدا از موضوعات مورد علاقه خود شروع کنید. یک برگه بردارید و چارچوب متن مقاله را برای خودتان بنویسید. از به نام خدا شروع کنید، سپس عنوان، چکیده و کلیدواژهها و …. نترسید برای نوشتنش خیلی زود نیست. تکتک اجزا را در صفحه پیاده کنید. بیاموزید که برای هر بخش چه نوع اطلاعاتی لازم است و هر کدام از این بخشها چه هدفی را دنبال میکنند. حتی اگر اینها را در فایلی پیاده کنید و این فایل را با عنوان مقالهای که قصد نوشتنش را دارید ذخیره کنید، احساس شیرین و مطلوبی خواهید داشت!مقاله شما در مسیر آفرینش است.
توصیه نه چندان شاخدار شماره 3: موضوع پژوهشی مورد علاقه خودتان را مشخص کنید
حالا دوباره توصیه نه چندان شاخدار شماره 3 را بخوانید. نوشتهام “مشخص کنید” و ننوشتهام “از دیگران درخواست کنید که برای شما مشخص کنند”.موضوع باید مورد علاقه شما باشد تا وسط راه، زمانی که به نفسنفس زدن افتادید، از انجامش منصرف نشوید. یاد بگیرید که صاحب رأی باشید. هیچ اشکالی ندارد که یافتن موضوع 6 ماه طول بکشد. بعد از 6 ماه هم میتوان پژوهشی خوب را آغاز کرد و به انجام رساند. مهم آن است که شتابزدگی را فراموش کنید. در این مورد همیشه از استعاره قایق کوچک استفاده میکنم؛ تصور کنید در اقیانوسی مواج قرارگرفتهاید. با جریان آب حرکت کنید. نیازی به مقاومت نیست. ذهن را آزاد بگذارید تا هر جایی که خواست بپرد! در این وضعیت کافی است دفترچهای تهیه کنید و مدام به مرور مقالات پژوهشی نشریات معتبر بپردازید. هر چیزی که به نظرتان جالب است، یادداشت کنید. کاملاً منعطف باشید. از این که چندین موضوع، یکی در شرق و دیگری در غرب، در دفترچه نوشته شده است نهراسید. چند روزی به این روند ادامه دهید و به یادداشتهای خود اضافه کنید. بهتر است این نوشتهها را با نظمی که میپسندید همراه سازید تا در جمعبندی نهایی و تعیین موضوعی اخص، نو و ابتکاری کمکتان کند.هر جا احساس کردید نیاز به مشورت دارید، با اهل فن مشورت کنید اما هیچگاه حق خودتان را در انتخاب موضوع انکار نکنید.
توصیه نه چندان شاخدار شماره 4: شناسایی نشریه هدف
این که برای کدامیک از نشریات دست به قلم میشوید، تفاوتهایی در شیوه نگارش، استناددهی، تعیین موضوع و سطح مقاله نگارشی شما ایجاد خواهد کرد. اگر نشریه علمی پژوهشی است و در حوزهای بسیار خاص به چاپ میرسد، نمیتوان انتظار پذیرش مقاله در موضوعی دیگر را از آن داشت. اگر برای نخستین بار است که دست به قلم میشوید شاید بهتر باشد واقعبینانهتر گام بردارید و از نشریاتی با سطح پایینتر مثلاً علمی ترویجی یا برخی نشریههای رایگان پیوسته شروع کنید. یادتان باشد شما اولین تمرینتان را رقم میزنید و این اولین تمرین چنانچه حتی در نشریهای با سطح پایینتر نیز به چاپ رسد، چنان شعف و اعتماد به نفسی را در شما ایجاد خواهد کرد که بلافاصله به دنبال موضوع بعدی و شروع دوباره خواهید رفت.
بعد از یافتن چند نشریه مناسب با حوزه پژوهشی ابتدا شیوهنامه نشریه را مطالعه کنید و سپس بر عنوان مقالات چند شماره اخیر آن نگاهی بی اندازید. حوزههای موضوعی مورد قبول نشریه و سطح مقالات دید خوبی از وضعیت آن نشریه به شما منقل خواهد کرد و پیش پایتان را روشنتر خواهید دید.
توصیه نه چندان شاخدار شماره 5: بخوانید، فکر کنید، بنویسید و باز دوباره بخوانید، فکر کنید و بنویسید
بعضی آدمها ساعتها حرف میزنند اما در نوشتن یک پاراگراف ساده نیز دشواری دارند. ماهرشدن در هر کاری نیاز به تمرینهای طولانی دارد. به خودتان اعتماد کنید و دست به قلم برید. این که چه روشی را برای مطالعه، یادداشتبرداری و … به کار میگیرید در اختیار شماست اما توجه کنید که حتماً از روشهای منطقی و علمی بهره برید. از مهارتهای نگارشی و پژوهشی خود در نوشتن مقاله بهره گیرید و در خلأ شروع به نوشتن نکنید
هر چند روز یک بار نوشتههای خود را دوباره بخوانید. به شکافها و آن چه ننوشتهاید فکر کنید. به دنبال شکار باشید. محتوای مناسب را بسازید و مثل سفالگری که به دستانش اعتماد میکند و به دنبال ایجاد تعادل و هارمونی است، در نوشته خود نظم منطقی و موضوعی را بجویید. گاهی ساختارش را عوض کنید. چیزهایی را حذف کنید و حتی اگر نشد که بشود کل نوشته را متحول کنید. ترسهای بیمورد را نادیده بگیرید و به کارتان ادامه دهید. بد نیست از نظر مشورتی دیگران هم استفاده کنید. توصیه میکنم در این شرایط اگر دل شیر ندارید به سراغ آدمهای سختگیر و دقیق نروید. در گامهای اول، مشورت باکسانی مفید است که رویکردی مثبت و خوشبینانه دارند و در هر لیوان لب پر و چرکی هم حتی، به دنبال نیمه پر آب گوارایش هستند.
توصیه نه چندان شاخدار شماره 6: استراحت کنید و بخندید!
بعد از نوشتن پیشنویس مقاله چند روزی خوش باشید و به خودتان استراحت دهید. سپس مقاله را مروری نهایی داشته باشید و پس از اطمینان از رعایت اصول روششناختی و نگارشی و … آن را برای نشریه مورد نظرتان ارسال کنید. حالا میتوانید به تعطیلات بروید چون اگر شانس یاری کند تا چند (؟!) ماه آینده نتیجه داوری را خواهید دانست. این را به خاطر بسپارید که داوران، آدمهای خوبی هستند که قصد دارند کار شما را بهبود بخشند. بهتر است نظر داوران را بپذیرید و بازنگریهای لازم را به انجام رسانید. اگر از آن دسته از نویسندگانی بودید که مقالهتان در داوری رد شد اصلاً نگران نباشید. خود من حداقل دو مقاله داشتم که در یک نشریه رد شد و بعد در نشریهای دیگر با اندکی تغییرات و اصلاحات به راحتی به چاپ رسید. گاهی برخی سیاستهای حاکم بر نشریات مانع چاپ برخی نوشتهها از برخی نویسندگان میشود. اما شما در هر حالی خوشبین باشید!
توصیه نه چندان شاخدار شماره 7: مقاله بعدی را شروع کنید!
در این مورد تنها حرفی که برای گفتن مانده این است که اهل از این شاخه به آن شاخه پریدن نباشید. یک خط فکری در حوزهای مشخص و مقالات منسجم مرتبط، از شما پژوهشگری موضوعی میسازد. چیزی که آرزوی خیلی از ما نویسندگان مبتدی است.