تجربۀ مدرسه تابستانۀ آنلاین Science of Science

تجربۀ مدرسه تابستانۀ آنلاین Science of Science

مصاحبه با الهه حسینی

 

مصاحبه‌گر: مطهره قادری

 

– سلام و عرض ادب ضمن تشکر از وقتی که به این مصاحبه اختصاص دادید. لطفا این دوره را معرفی فرمایید.

– سلام وقت بخیر. من الهه حسینی دانش‌آموختۀ دکتری و مدرس دانشگاه الزهرا، تصمیم دارم از تجارب خود در خصوص شرکت در مدرسۀ تابستانۀ آنلاین science of science صحبت کنم. در واقع عنوان این مدرسۀ تابستانه science of science summer school موسوم به s4 است (علت آن این است: که چهارتا s دارد).

کلاس‌های این مدرسه از تاریخ 26 جولای تا 6 آگوست 2021 به صورت آنلاین برگزار می‌شود. البته سابقۀ برگزاری مدرسه تابستانه به سال‌ها قبل برمی‌گردد. امسال به دلیل همه‌گیری کرونا تصمیم بر این شد که کلاس‌ها به صورت آنلاین در محیط نرم‌افزار ZOOM برگزار شود. شرکت در این مدرسۀ تابستانه، تحت یک گرنت[1] آموزشی به تعدادی از دانشجویان فعال در این حوزه اهدا می­شود که بنده نیز شامل این گروه بودم. در واقع از 289 درخواستی که برای آنها ارسال شده بود، 57 نفر منتخب و برندۀ این گرنت شدند و توانستند در این مدرسۀ تابستانه شرکت کنند.

این گرنت آموزشی با همکاری بنیاد ملی علوم آمریکا [2]و همینطور با مشارکت اتحادیۀ آکادمیک علم داده[3] در نظر گرفته و تحت عنوان «پژوهش مشارکتی، پویایی اجتماعی انتقال دانش از طریق نشر و راهنمایی علمی» درخواستشان را به بنیاد علوم آمریکا فرستادند و آنها هم با مشارکت اتحادیه آکادمیک علم داده تصمیم گرفتند که این گرنت را به دپارتمان مطالعات اطلاعات دانشگاه سیراکیوز اهدا کنند و آنها را میزبان معرفی کرده تا این دوره را برگزار نمایند.

مدرسه S4 به سرپرستی دو استاد فعال در حوزه science of science برگزار شد: آقای دکتر دنیل آکونا و آقای دکتر استفن دیوید به عنوان میزبانان اصلی در دانشگاه سیراکیوز بودند که زحمت برگزاری و مدیریت این دوره را برعهده داشتند، البته چند تن از دانشجویان دکتری‌شان نیز در مدیریت این امورات با ایشان همکاری داشتند.

 

صحبت من در چند محور است:

ابتدا این که من چگونه به این دوره راه پیدا کردم: من در طول وب‌گردی‌هایی که روزانه داشتم، این را مشاهده کردم. شرکت در فراخوان به گونه‌ای است که شما حتما باید در این حوزه از قبل فعالیت‌هایی را انجام داده باشید و در موضوعاتی که مطرح شده است مقالاتی را منتشر کرده و آن مقالات را برایشان ارسال کنید.

فرم ثبت‌نام این دوره به گونه‌ای است که شما باید رزومۀ آپدیت انگلیسی برایشان ارسال نمایید. 3 الی 5 تا از مقاله‌هایتان را باید در سامانه‌ای که معرفی شده، آپلود کنید. همینطور انگیزه‌نامه‌ای دو صفحه‌ای در خصوص هدف و انگیزه‌های فردی و علمی که برای شرکت در این دوره دارید می نویسید و درخواستتان را نیز از این طریق اعلام می‌کنید.

بنده این ثبت‌نام را انجام دادم و نکته‌ای قابل‌توجه و جالبی در ثبت‌نام مرا شگفت‌زده کرد و آن پرسش‌هایی در این خصوص بود:

شما دقیقا از چه نژادی هستید؟

از چه مذهبی هستید؟

از کدام قاره هستید؟

تمام پرسش‌ها را باید پاسخ دهید؛ البته نه به این هدف که حذف کنند؛ بلکه هدفشان این بود که افراد منتخب تنوع زبانی، نژادی و فرهنگی داشته باشند و این برای من خیلی قابل‌توجه بود. به هر حال این نشان می‌دهد که هدفشان این است که این گرنت را به گونه‌ای دسترس‌پذیر کنند که برای افراد مختلف در سطح دنیا امکان استفاده وجود داشته باشد.

پس از مدتی که از اپلای و ثبت‌نام من گذشت، ایمیلی دریافت کردم به این مضمون:

«شما جزء مخاطبین هستید و به زودی دستورالعمل‌های تکمیل فرآیند ثبت‌نام شما از طریق ایمیل ارسال می‌شود».

اما در بین کسانی که از ایران شرکت می‌کردند و دانشجویان دیگر -دانشجویانی که وابستگی سازمانی آمریکایی داشته یا در یکی از نهادهای علمی و آموزشی آمریکا تحصیل می‌کردند یا حتی در دانشگاهی تحصیل می‌کردند یا در پژوهشکده‌ای فعالیت داشتند- تفاوتی وجود داشت و آن تفاوت این بود که آنها یک میکرو گرنت هم به مبلغ 1000 دلار دریافت می‌کردند و ما به علت اینکه این وابستگی سازمانی را نداشتیم، از دریافت این میکرو گرنت هم محروم بودیم-محرومیت از گرنت مالی- و فقط می‌توانستیم از گرنت آموزشی‌شان استفاده کنیم. این معرفی و مقدمه‌ای بود که من می‌خواستم عرض کنم و در ادامه موارد دیگر را بیان می‌کنم.

– در این گرنت به چه محورهایی پرداخته شد؟

– این گرنت شامل 2 محور اصلی است: بعد اول آموزشی و دیگری بعد پژوهشی. در هر کدام از این ابعاد فعالیت‌هایی شکل گرفت ولی به طور کلی می‌توانم این‌گونه بیان کنم که فعالیت‌ها و تمام کارهایی که در طول این 2 هفته انجام داده‌ایم حول 4 محور اصلی شکل گرفت:

یکی بعد آموزشی، که یک سری مباحث و آموزش‌هایی توسط اساتید مختلف از جمله آقای دکتر آکونا و استفن دیوید حول موضوعات مختلف داده شد. در هفتۀ اول تمرکز اصلی بر روی آموزش کدهای پایتون بود و حالا هم پایتون[4] را پوشش می‌دهند. در محیط ژوپیتر لب[5] هم کدهایی را آموزش دادند، البته این بخش خیلی فشرده، خیلی سریع و البته مختصر بود که نیاز به مرور دوباره دارد و ما نیز باید آنها را می‌خواندیم .

آموزش‌های آن‌ها تلفیقی از تحلیل‌های آماری با استفاده از کدهایی بود که آموزش می‌دادند و مبحث دیگر آموزش به خصوص در هفتۀ دوم متمرکز بر این بود که اساتید فعال این حوزه نتایج کارهای اخیر خود را ارائه می‌کردند که شامل مقالاتی است که شاید هنوز هم پابلیش[6] (منتشر) نشده بود و فقط اکسپت[7] گرفته بودند. همچنین از متدولوژی استفاده شده صحبت کرده و چالش‌های انجام پژوهش‌هایشان را شرح می‌دادند و این به ما در جهت آشنایی با مباحث و متدولوژی روز و آگاهی از این که اساتید برروی چه موضوعاتی در حال فعالیت هستند، کمک می‌کرد.

به طور کلی می‌توان گفت موضوعات مطرح شده در بعد آموزشی متنوع است، اما مهمترین آن، معرفی مقدماتی پایتون، بحث تحلیل شبکه، پردازش زبان طبیعی، بحث یادگیری عمیق (deep learning)، سوگیری‌هایی که معمولا در تحلیل‌های مطالعات هوش مصنوعی وجود دارد، استنباط علمی، ارتباطات علمی و کار تیمی است و همینطور از نابرابری‌های علمی که در رشد و توسعۀ علم در دنیا وجود دارد هم بحث شد و موضوعاتی را توضیح دادند.

مرحله دوم فعالیت‌شان، بعد پژوهشی است، که در این مدرسه وجود داشت. بعد پژوهشی به این شکل پوشش داده شده بود که کسانی که در این مدرسه شرکت می‌کردند باید یک پروژه پژوهشی را به شکل گروهی انجام می‌دادند. از همان روز اول گروه‌هایی تشکیل شد که هر گروه یک موضوع پژوهشی را انتخاب کرده و در مورد آن با یکدیگر صحبت می­کردیم. اگر مورد توافق بود آن موضوع را نهایی اعلام می‌کردیم و باید تا پایان هفته دوم، در روز آخر کلاس، یک بررسی و یک مطالعۀ اولیه را انجام داده و نتایج اولیه را روز آخر کلاس ارائه می‌دادیم.

این یک مقدار بحث را فشرده‌تر کرده بود. چون باید روزی 8 ساعت این مدرسه را می‌گذراندیم، مطالب آموزشی و پنل‌ها هم همراه آن انجام می‌دادیم و هر شب، به وقت ایران آخر وقت بود، معمولا 2 ساعت در آن گروه با هم‌گروهی خود صحبت کرده تا که این پژوهش را انجام دهیم. منابعی را پیدا می‌کردیم و با یکدیگر به اشتراک می‌گذاشتیم تا حداقل تا پایان هفته دوم بخشی از پژوهش را پیش برده باشیم.

همچنین برای اینکه بتوانند به این فعالیت‌ها حالت رقابتی دهند، اعلام کردند که اگر لیدر و سرپرست اصلی گروه، دانشجوی یکی از دانشگاه‌های آمریکا باشد، ما به اعضای آن گروه گرنت 1000 دلاری می‌دهیم، در صورتی که موضوعشان خوب باشد و متدی که به کار می‌برند صحیح باشد. این جایزه باعث شد تا بچه‌ها را علاقه‌مند کرده تا هفته دوم کار کنند.

البته من در گروهی با خانم دکتر نجمه سالمی مشارکت کردم. ساعت ما هم با ساعت آن‌ها فرق داشت و همچنین ما به دلیل ایرانی بودن نمی‌توانستیم از این گرنت برخوردار شویم. در نتیجه حول موضوعات پیشنهادی خودمان همکاری کردیم و این گونه راحت‌تر توانستیم با همدیگر همکاری و مشورت داشته و در طول این دو هفته کار را پیش ببریم.

محور بعدی در رابطه با منتور[8]ها بود. اساتیدی که از قبل مشخص شده بودند با برنامه‌ریزی صورت گرفته در طول این دو هفته با ما همراهی کردند و ما توانستیم با این اساتید جلسۀ خصوصی، هرچند کوتاه، داشته باشیم. ولی به هر حال منتورها افراد متفاوتی بودند که می‌توانستیم هم به شکل گروهی و هم به شکل انفرادی با آنها صحبت کنیم.

برخی ملاقات‌ها با این اساتید – در نقش منتور- گروهی بود، یعنی شاید 3 نفر در یک گروه بودیم و خودمان را معرفی می‌کردیم. اگر سوالی بود در خصوص مقاله یا ارائه‌ای که آنها داشتند می‏پرسیدیم. همچنین می‌توانستیم از آنها راهنمایی خواسته و معمولاً حدود یک ربع روی مقاله کار می‌کردیم.

طبق برنامه‌ریزی انجام شده، من (شرکت کننده) در ساعتی مشخص با شخصی معین -با عنوان منتور– ملاقات می‌کردم. بنده باید به یک اتاق زوم که از قبل تعریف شده و به آن «برکینگ روم[9]» گفته می‌شود- جوین شده و صحبت می‌کردیم. اما در هفته دوم به خصوص در روزهای آخر این ملاقات‌ها انفرادی و طولانی‌تر می‌شد. من یک بار به مدت 45 دقیقه با یک منتور صحبت کردم که در ادامه دربارۀ موضوعات گفت و گو خدمتتان عرض می‌کنم.

بنابراین محور بعدی را گفتگو با منتورها به شکل گروهی و انفرادی تعریف می‌نماییم. خیلی آموزنده بود؛ به هر حال این گفتگو و این فرصت‌ها خیلی کم پیش می‌آید، این که اشخاصی متمرکز بر فعالیت‌های شما بخواهند شما را راهنمایی کنند.

محور بعدی، پنل‌های گفتگو بود که در پایان بخصوص در هفتۀ دوم توسط خود متخصصینی که مدرس بودند، برگزار می­شد. مثلا اگر هر روز 4 تا مدرس صحبت می‌کردند، به اندازه یک ساعت الی یک ساعت و نیم مدرس‌ها خودشان با همدیگر دیکسکاشن[10] می‌گذاشتند که در ارتباط با موضوعات با هم صحبت کنند. اطلاعات کامل‌تر و اضافی‌تر بیان می‌شد و اگر ما دانشجویان سئوالی داشتیم از ایشان می‌پرسیدیم و به هر حال در آن گفتگو خیلی از موارد مطرح و چالش‌ها بیان می‌شدند و استفادۀ زیادی از گفتگوهای این دوستان می‌کردیم.

در نتیجه، این موضوعات مطرح شده و فعالیت‌هایی بود که به طور کلی در این مدرسه انجام می‌شد.

 

-از نظر شما این دوره چه نقاط قوتی به همراه داشت؟

– به طور کلی نقطه قوت این مدرسه تابستانه بر اساس آن 4 محوری است که فعالیت‌هایشان را پوشش می‌دادند و تعامل شرکت‌کننده‌ها با همدیگر بود، یعنی اینکه ما علاوه با منتورها با شرکت‌کننده‌ها نیز به شکل‌های مختلف در ارتباط بودیم.

یکی از آن شکل تعامل، معاشرت با مدرسی بود که آموزش می‌داد ما نیز در بخش چت و گفتگو زوم خیلی فعال بودیم و با هم مقالاتی را به اشتراک گذاشته و منابعی را معرفی می‌کردیم که ممکن بود کتاب، مقاله یا حتی لینک یک مقاله، مبحث آموزشی یا نرم‌افزاری باشد.

این تعامل و گفتگوی مجازی بسیار آموزنده بود و منابع خیلی خوبی معرفی شد. بچه‌ها نظراتشان بیان و در رابطه با درستی یا غلط بودن مطلب مطرح شده یا اینکه نیاز به بحث بیشتر دارد، با یکدیگر بحث می‌کردند.

نمونه‌ای دیگری که از تعامل وجود داشت، تعامل گروهی بود؛ در همان پروژۀ گروهی که با همدیگر انجام می‌دادیم یا آن گفتگو -دیسکاشنی– که با منتورها به شکل گروهی داشتیم باعث می‌شد هم منتورها با ما و هم ما با بچه‌ها بیشتر آشنا بشویم و از این طریق می‌توانستیم یک سری ارتباطات عینی را شکل دهیم.

تعامل دوستانه‌ای که با منتورها وجود داشت: آن‌ها ما را بیشتر می‌شناختند و ما نیز آن‌ها را بهتر می‌شناختیم. همچنین موضوعاتی پیشنهاد داده شد که ما روی آن‌ها کار کنیم و در ادامه انگیزه‌های بسیار به ما دادند. آنها از آخرین مطالعات ما -آخرین کتاب یا مقاله‌ای که اخیراً مطالعه کرده‌ایم– پرس‌وجو کردند در نتیجه این گفت‌وگو و آشنایی، خیلی کمک‌کننده بود و راهنمایی‌هایشان در بعضی از موارد مفید بود.

به هرحال تجربه شرکت در چنین فضاهایی باعث آشنایی بیشتر با متخصصان آن حوزه می‌گردد، حتی در نقش دانشجو دکترایی که در حال تحصیل است. حتی یک سری از آن‌ها ریسرچر[11]بوده یا در بخش‌های متعدد موسسات مختلف فعالیت می‌کردند. این‌ها در حوزه science of science باعث ایجاد و تشکیل ارتباطات علمی و شبکه‌سازی در سطح بین‌المللی با افرادی علاقه‌مند و فعال می‌گشت.

نقاط دیگری که شرکت در این کلاس‌ها برای من داشت، آشنایی با مباحث جدید و ترندهای پژوهشی در دنیا بود که بیان می‌شد در این حوزه افراد مشغول به چه کاری هستند؟ مثلاً یک دانشجو دکتری حول چه موضوعاتی کار می‌کند یا یک مدرس و منتور در چه جهاتی مشغول به فعالیت است و جالب بود که در بعضی از فعالیت‌ها، آنها مکمل همدیگر بود؛ یعنی اگر استادی حول موضوعی کار می‌کرد، شخص دیگری هم آن موضوع را به شکل دیگر و از دیدگاه دیگری مطرح می‌کرد و نشان می‌داد.

اینکه موضوعات اصلی چه چیزهایی هستند و ابعاد مختلف آنها بیان می‌شد و در ذهنمان ایده‌های پژوهشی شکل می‌گرفت که در صورت تمایل و وقت می‌توانیم روی آنها کار کنیم. این هم از نقاط قوتی که در این مرحله عرض کردم.

 

– این دوره چه دستاوردهایی برای شما به ارمغان آورد؟

– این هم اشاره کنم که تعامل ما با افرادی که در این مدرسه شرکت می­کردند، فقط محدود به نرم‌افزار زوم نبود، بلکه ما از محیط نرم‌افزار اسلک[12] هم استفاده کرده و منابع را در آنجا به اشتراک می‌گذاشتیم. هرآنچه که سئوالی داشتیم یا ایدۀ پژوهشی در آنجا مطرح می‌کردیم و ارتباطمان را در طول روز از طریق آن فضا با یکدیگر حفظ می‌کردیم. البته هنوز هم در این فضا فعال هستیم و اگر شغلی نیاز به معرفی داشت یا یک وبیناری برگزار شود، دوستان از این طریق یکدیگر را مطلع می‌کنند. بنابراین این ارتباط شکل گرفته ارزشمند است و همۀ ما سعی داریم که حفظش کنیم.

روز آخر مدرسه، بیشتر تمرکز بر این بود که پروژه‌هایمان را ارائه کنیم و آنچه جالب توجه است این بود که همه تمایل داشتند که آن گرنت 1000 دلاری را دریافت کنند.

پروژه‌هایشان را ارائه کرده و پرسش و پاسخ‌هایی شکل گرفت و یک سری سئوال‌ها را آقای دکتر آکوانا و استیفن دیوید از بچه‌ها می‌پرسیدند و راهنمایی‌شان می‌کردند که انجام چه کارهایی لازم است تا پروژه بهتر شود. همچنین بین شنوندگان و مخاطبانی که در مدرسه بودند نیز پرسش و پاسخ شکل می‌گرفت. در آن لحظه هم زمان مناسبی بود برای آگاهی از موضوعاتی که بچه‌ها حول آن محور فعالیت می‌کردند و همچنین از ایده‌هایشان مطلع می‌شدیم.

بخش جالب دیگر هم این بود که یک سری نتایج اولیه ارائه کرده بودند. البته به دلیل موضوعات مختلف گاهاً به بعضی از گروه‌ها فرصت بیشتری –یک ماه- داده می‌شد تا موضوع کار را پیش ببرند و اپلای کرده تا آن گرنت را دریافت کنند، البته در صورتی که تیم داوری، آن نتایج را تایید کند.

من هم در گروهی که بودم با خانم دکتر سالمی نتایج اولیه‌ای را خدمتشان ارائه دادیم و در ادامه کار‌هایی انجام داده تا به شکل کاغذی منتشر کنیم و این هم نتیجۀ فعالیت ما بود. موضوعی که به آن پرداختیم بحث «سوگیری‌های استنادی» بود که در حال حاضر هم در حال تکمیل این پروژه هستیم و امیدوارم که در زمان مناسب آن را منتشر کنیم.

 

– با منتورها برای چه مواردی به بحث و گفت‌وگو می‌پرداختید؟

– با یک منتور در مورد پروژۀ در حال اجرا گفت‌وگو می‌کردیم. پروژه را معرفی کرده، سئوال و جواب‌هایی را با یکدیگر به اشتراک می‌گذاشتیم و هر گفتگویی تا حدی برای من کمک‌کننده بود و در معاشرت دیگر با منتوری دیگر که -گفت‌وگوی خصوصی بود- ایشان مشتاق از دانستن وضعیت ایران بود و در رابطه با فرهنگ پژوهشی که ما در ایران داریم سوال می‌کرد. در ادامه بازگو کردند که همکارانشان در ایران بسیار باانگیزه و فعال و متخصص این حوزه هستند و همچنین مقالات خوبی منتشر می‌کنند.

ایشان فرمودند: اما گاها در سایر حوزه‌ها اطلاعاتی می‌شنویم که ناراحت‌کننده است، مثلا یک سری مقالات ایرانی رِت لَک شده (در سایر حوزه‌ها) و گاهی سرقت‌های علمی و این موضوع جامعه علمی را نسبت به شما بی‌اعتماد کرده و همین امر باعث شده که کار شما در انتشار مقالات ISI سخت‌تر شود.

گفتگو، گفتگوی خیلی داغی بود و من سعی داشتم وضعیت در ایران را توضیح دهم. اینکه فشارهای آیین‌نامه‌ای وجود دارد و تمرکز ما بر عدم انتشار آثار علمی در شرایط تحریم بوده در حالی که برای ایرانی‌ها خیلی سخت بوده.

ایشان اشاره می‌کرد که باید دانشجویان را بیشتر با مسائل سرقت علمی آشنا کنید و این حساسیت جامعه علمی را نسبت به مقالات ایرانی‌ها کمرنگ کنید و سوءرفتارهای پژوهشی را مدیریت کرده و آیین‌نامه‌هایتان را اصلاح کنید. حتی در ادامه پیشنهاداتی را مطرح کردند و آن هم اینکه بهتر است دپارتمان‌های علمی در ایران، شروع‌کنندۀ این مباحث باشند و تکرار اینها با گذشت زمان در درازمدت ارزش‌آفرینی کرده و دانشجویان را حساس می‌کند. باید این موضوعات را از همان مقطع کارشناسی شروع کنید، زمانی که پروژۀ پایانی را انجام می‌دهید، و این مباحث را تکرار کنید. در دورۀ ارشد و در دورۀ دکتری هم همینطور چون با حساسیت بالاتر، جدی‌تر و عمیق‌تر پژوهش انجام می‌شود.

این گفت‌وگو‌ها توسط منتورها بسیار آموزنده بود و در تمام مدت احساس می‌کردم کاش زمان بیشتری داشتیم تا با منتورها صحبت کنیم و همان مقدار هم بسیار لذت‌بخش و جالب بود.

به طور کلی تجربه شرکت در این مدرسه و تمامی این روابطی که شکل گرفت و این فعالیت‌های هرچند فشرده و طولانی که انجام شد یک مقدار حالت فشرده داشت: زیرا ما باید در مدت 8 ساعت آموزش دیده و همزمان پژوهش انجام می‌دادیم.

البته بسیار مفید بود. من امیدوارم که در آینده برای سایر دوستان و سایر محققین فعال در این حوزه که علاقه‌مند به حوزۀ science of science هستند چنین فرصت‌هایی فراهم شود که بتوانند علم‌اندوزی و شبکه‌سازی کرده و ارتباط علمی خودشان را از این طریق تقویت و شکل دهند.

 

در پایان از نشریه شناسه هم بسیار ممنونم به دلیل فرصتی که به من داده شد تا من از تجربه شرکت در این کلاس‌ها و مدرسۀ تابستانه صحبت کنم.

 

 

– از شما هم بسیار ممنونم که وقت برای این مصاحبه گذاشتید. با آرزوی سلامتی و موفقیت برای همۀ عزیزان.

 

[1] Grant

[2] NFS

[3] ADSA

[4] Python

[5] Jupiter Lab

[6] Publish

[7] Accept

[8] Mentor

[9] Breaking room

[10] discussion

[11] Researcher

[12] SLACK

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *