از کمبود سرمایهگذاری تا خلاءهای قانونی در حوزه کسب و کارهای محتوا محور، در گپ و گفت با مهندس عادل طالبی، عضو هیئت مدیره انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی، مدیر فروشگاههای کتابمکو، نیمکت و تیزلند
تاریخ انجام مصاحبه: 17 مرداد 1397
مصاحبهکننده: دکتر محمد زرهساز
پیادهسازی مصاحبه: اسراء زرهساز
زرهساز: ممنونم که دعوت نشریه الکترونیکی شناسه را برای مصاحبه پذیرفتید. در ابتدا خواهش میکنم مقداری درباره سوابق و همچنین فعالیتهایتان در حوزه بازاریابی دیجیتال اطلاعاتی برای خوانندگان نشریه ارائه دهید.
طالبی: در سال 1372 اولین بار با ابزارهای دیجیتال آشنا شدم. آن موقع یک کتاب برنامهنویسی از تهران خریدم. آن زمان ساکن همدان بودم. اولین کارم هم نوشتن یک بازی بود. بعد زبان برنامهنویسی اسمبلی را ادامه دادم. بعد سی پلاس پلاس، بعد ویژوال بیسیک و بعد در دانشگاه در رشته مهندسی کامپیوتر پذیرفته شدم. در آن زمان به سراغ تولید نرمافزارهای مالی – اداری و دبیرخانه و کمیسیونهای اداری رفتم. آن موقع پول در این کارها بود. سال 1376 اولین بار اینترنت را دیدم و با طراحی سایت آشنا شدم و از سال 1379 طراحی سایت را به شکل حرفه ای شروع کردم. از سال 1382 کلاً نرمافزار را کنار گذاشتم، چون متوجه شدم دنیا دارد میرود به سمت وبسایت و از آن موقع هم وبسایت طراحی میکنم. انواع و اقسام وبسایتها را طراحی کردم. اولین فروشگاه اینترنتی داینامیکم را سال 1382 در شرکت منظومهنگاران راه انداختم. اولین پلتفرم B2B را سال 1383 در همین شرکت طراحی و اجرا کردم. در طول سال های بعد از آن هم سایتهای مختلفی در حوزه آموزش از جمله وب سایت های مدارس را کار کردم. از سال 1392 کار و کسب خودم را راه انداختم و از سال 1394 هم به شکل جدی روی تیزلند متمرکز شدم که الان بعد از سه سال فعالیت وارد چرخه اصلی کسب و کار شده است و دارد کار میکند. یک فروشگاه اینترنتی هم راه اندازی کردم به نام «کتابمکو» و بعد از آن هم یک فروشگاه اینترنتی به اسم «نیمکتبوک» و در حال حاضر این سه سایت، زمینه اصلی فعالیت من هستند.
به جز اینها سمتهای مختلفی هم داشتهام مثل معاون روابط عمومی نمایشگاه کتاب، معاون اطلاعرسانی نمایشگاه کتاب تهران. با خیلی از ناشرها در حوزه بازاریابی دیجیتال کار کردهام. مدرس حوزه بازاریابی دیجیتال برای اتحادیه ناشران هستم. عضو هیئت مدیره انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی هستم. عضو هیئت مؤسس بنیاد توسعه کارآفرینی ایران هستم. مدرس دورههای بازاریابی دیجیتال سازمان مدیریت صنعتی ایران هم هستم. اینها هم کارهایی هستند که در کنار بیزینس اصلی انجام میدهم.
زرهساز: خیلی عالی دقیقاً زدیم به هدف. پس ما سراغ خوب فردی آمدهایم. حالا شما با این همه پیشینه طبیعتاً میتوانید ما را در ارائه تعریفی از کارآفرینی در حوزه دیجیتال به خوبی راهنمایی کنید. چون شما خودتان در این عرصه یک کارآفرین هستید دیگر.
طالبی: من خودم را کارآفرین نمیدانم…
زرهساز: به نوعی کارآفرین هستید دیگر…
طالبی: من با تعریف رسمی که از کارآفرینی میشود مخالفم. من جزء آن دستهای هستم که میگویند ما باید بگوییم ارزشآفرینی. خوب کارآفرینی که کاری ندارد. من میروم یک قرارداد با شهرداری میبندم. چند کارگر هم از خیابان میآورم، حقوق هم میدهم. این کارآفرینی است؟ … این کارآفرینی نیست. به نظر من در کارآفرینی، ارزش آفرینی باید ایجاد شود. من طرفدار این دیدگاه هستم.
زرهساز: خوب ارزشآفرینی در دنیای دیجیتال به چه معناست؟
طالبی: ارزشآفرینی در دنیای دیجیتال یعنی بیائیم از طریق محتوا یا خدماتی که ارائه میکنیم ارزشافزودهای ایجاد بکنیم. این محتوا در حوزه ای که من بیشتر تجربه دارم مثلاً میتواند از منبعهای مختلفی گردآوری شده و ارائه یکپارچه و دستهبندی مناسبی داشته باشد. به عبارت دیگر، ارزشآفرینی میتواند در رابطه با تولید محتوا باشد. میتواند به شکل کمک به تولیدکنندگان محتوا باشد در قالب بسترهای پلتفرمی که محتوا را ارائه کرده و آنها را به مخاطب هدف میرسانند. از جنبههای مختلفی میتوان دید.
زرهساز: از شما به عنوان فردی که در این حوزه فعال هستید میپرسم که آیا در کشور ما امکان سرمایهگذاری در رابطه با این نوع کارآفرینی دیجیتال برای یک مدت طولانی وجود دارد؟ به عبارت دیگر میتوان امنیت سرمایهگذاری را تصمین کرد؟
طالبی: به نظر من یک مشکل اساسی در حوزهی محتوا و صیانت از حقوق مادی و معنوی تولید کنندگان محتوا در کشور ما وجود دارد. پس از انقلاب به دلیل محدودیتهایی که به ویژه در دسترسی آثار موسیقی به وجود آمد مردم به کپی کردن غیرقانونی عادت کردند. ضبط دو کاست به بازار آمد و این عادت در ذهن ما جا افتاد که برای محصولی که لمسش نمیکنیم مثل صدا، مثل ویدیو، و بعدها، برای محصولات فیزیکی مثل کتاب، نسخه های دیجیتال یا PDF کتابهایی که میخواستند بخوانند و در بازار نبود یا اجازه وجودش داده نمیشد،؛ کپی کردن شکل گرفت و گسترش یافت. حالا در ذهن مخاطب دیگر مهم نیست که این کار قانونی یا غیرقانونی است. مخاطب، محتوا و استفاده از آن را حق خودش می داند ولی چون به او اجازه و امکان خرید رسمی و قانونیش را ندادند، به تدریج، قبح عمل کپی ریخت. الان طوری شده که شما اگر یک محصول یا محتوای دیجیتال را تولید کنید و به بازار دهید بخش عمده جامعه دانسته و ندانسته کپی میکنند. بعضاً حتی این را فضلیت میدانند و میگویند اشاعه دانش کردهایم! «نشر آگاهی»!
دقت کردهاید که در گروهها پیدیاف کتابها را میگذارند. بعد اعتراض میکنیم و میگوئیم بابا این کپیرایت دارد. بدبخت زحمت کشیده است. در پاسخ میگوید ما میخواهیم جامعه را آگاه کنیم. آن آگاهی بخورد به کمرمان! داریم با دست خودمان اقتصاد نشر و اقتصاد محتوا را از بین میبریم.
به هر حال، الان به نظرم، ما از این دیدگاه مشکل داریم و به خاطر همین هم ما هنوز نتوانستهایم در ایران از فضای دیجیتال برای بازاریابی محتوا به شکل مناسب و موثر و گستردهای استفاده کنیم. پایه و اساس بازار دیجیتال براساس محتوا است. حالا میخواهید شما تبلیغ کنید محتواست، ایده محتواست، متن محتواست، فیلم، موسیقی، متن، یادداشت، خبر، هر چه بگوئید، نوعی از محتواست.
مشکلات قانونی زیاد داریم. مثلاً فقط یک نمونه عرض می کنم، از سال 1393 قانون جدید در حمایت از مؤلفین و مصنفین در مجلس مانده و تصویب نشده است. گیر کرده و میرود و میآید. فعلاً هم مسکوت مانده است. یک مشکل حادی که ما در کشوررمان داریم درباره نوع قوانین ما است. احتمالا می دانید که ما دو مدل قانون داریم. یکی مدل Common Law است که مثلا در انگلستان و آمریکا میبینیم. در این جا قانون کلی را داریم و بعد براساس عرف و قاضی و هیات منصفه و سیستم قضایی طبق روندها و فرآیندهایی تصمیم میگیرند. مدل دیگر رومن ژرمنی است که در کشورهایی مثل بلژیک، فرانسه و ایران اجرا میشود. در این مدل باید جزئیات در قانون آمده باشد. الان ما قانونی با جزئیات در این حوزه نداریم و به همین خاطر عملاً هم حمایتی از تولیدکننده محتوا وجود ندارد. به همین دلیل ما در حوزه مدیریت دیجیتال و کلاً فضای دیجیتال مشکل جدی داریم، مشکل زیربنایی داریم و تا مشکل حل نشود نمیتوانیم انتظار اتفاق عجیب و غریبی داشته باشیم.
زرهساز: خودتان کپیرایت را رعایت میکنید؟
طالبی: من شخصاً بله. ما با انتشارات اروپا کار میکنیم و فکر کنم اگر اشتباه نکنم یا تنها ناشری هستیم که همه کتابهایش کپیرایت دارد یا جزء دو سه ناشر هستیم که کپیرایت را رعایت میکنیم. خود من هم وقتی به این پختگی رسیدم فهمیدم چه خیانتی میکردیم. واقعاً کار ما دزدی بود و در این چهار، پنج سال که فهمیدم این کار دزدی است دیگر این کار را نکردم.
زرهساز: به نظر شما سایر فعالان این حوزه چقدر در رعایت کپیرایت موفق هستند؟
طالبی: یعنی چی چقدر موفق هستند؟
زرهساز: یعنی چقدر رعایت میکنند؟
طالبی: من از وقتی که بر اساس مطالعات شخصیم به این فهم رسیدم رعایت کردم. در حال حاضر افرادی هستند که زیاد هم هستند و من دارم میبینم که روز به روزگسترش پیدا میکنند.
زرهساز: ولی اپلیکیشنهایی هم هستند که ناشران را درگیر کرده و کپی رایت را هم رعایت میکنند. به نوعی بازی برد برد را با آنها شروع کردهاند …
طالبی: یعنی چی مثلاً؟
زرهساز: به نوعی میگوید من نسخه الکترونیکی شما را به فروش میگذارم و سود را با هم تقسیم میکنیم. اینها هم به نوعی دارند بحث کپیرایت را رعایت میکنند و ناشران هم کم کم دارند مزیت این نوع همکاری را درک میکنند …
طالبی: من احساس میکنم این فرهنگ را دارند در جامعه ایجاد میکنند که برای تولید محتوای دیجیتال هم هزینه شده و باید پول پرداخت شود.
زرهساز: خوب همین رویکرد فعلی ناشران به سمت نشر الکترونیکی و ابزارهای جدید چه قدر به این کسب و کارهای محتوامحور مثل کسب و کارهایی که شما دارید راه میاندازید کمک میکند؟ الان تیراژ خیلی از کتابهای ما به زیر صد نسخه رسیده است و ناشران از مدل نشر در صورت تقاضا پیروی میکنند. خوب در این وضعیت همین کسب و کارها چقدر در تبلیغ و ترویج مفهوم کتابخوانی نقش دارند؟
طالبی: ببینید ما یک تیپ آدم داریم مثل خود من که علاقه به کاغذ دارد …
زرهساز: خیلی عجیبه ( خنده)
طالبی: یک عده آدم مثل من صنعت کتاب را زنده نگه خواهند داشت. کتاب فقط بعد خواندن ندارد. کتاب در واقع بعد دکوراتیو هم دارد. بعضیها خیلی افراطی میگویند کتاب از بین میرود. به نظر من این اتفاق نمیافتد ولی قطعاً نمودارها کاهش خواهند داشت. اما از آن طرف در فضای دیجیتال مزایای خیلی عجیب و غریبی داریم. یکی آن است که امکان نشر بدون هزینه در این فضا وجود دارد. من میخواهم کتابی منتشر کنم. صد ساعت یا هزار ساعت وقت میگذارم و کتاب را مینویسم. این کار یک هزینه ثابت دارد که مهم نیست یک جلد چاپ میشود یا هزار جلد یا صد هزار جلد. به هرحال من این قدر وقت گذاشتم. این یک هزینه ثابت است. یک ویراستار هم این کتاب را ویراستاری میکند. این کار هم هزینه ثابتی دارد. این کتاب میرود برای تهیه فیلم و زینک. حالا درست است که فیلم و زینک یک مقدار کار دارد ولی فرقی نمیکند که با یک سری فیلم و زینک صد یا پانصد یا دو هزار نسخه چاپ کنی. اینها میشوند هزینههای ثابت. حالا از این لحظه به بعد هزینهها فرق میکند و هزینههای متغیر هم داریم. مثلاً اگر بخواهم یک جلد چاپ کنم فرض کنید دههزار تومان هزینه کاغذ و جوهر و صحافی و شرینک و غیره میشود. اگر دو جلد کتاب چاپ شود، می شود بیست هزار، سه جلد سی هزار و به همین ترتیب… به تعداد نسخههای کتاب باید هزینه بدهیم. در فضای دیجیتال ما هنوز هزینههای ثابت یا هزینههای اولیه را داریم ولی هزینههای بعدی تقریباً صفر است. حالا درست است که یک کتابی که یک میلیون فروش دارد بههرحال نیاز پهنای باند بیشتری دارد، سرور میخواهد ولی بین مثلاً ده فروش، صد فروش، هزار فروش اتفاقی نمیافتد. یک هزینه اولیه تنها برای پلت فرم میشود. حالا این مزیت رقابتی فضای دیجیتال است. به خاطر همین مزیت و در چنین شرایطی نه فقط در ایران، در خارج از ایران هم که مشکل دلار و ارز ندارند به خاطر ملاحظات زیستمحیطی به سمت فضای دیجیتال میروند.
در ایران هم همین بالا و پایین رفتن قیمت دلار و وابسته بودن خیلی از هزینهها به هزینههایی مثل کاغذ و اینها و غیرقابل پیشبینی بودن بازار سبب میشود بازار نشر به سمت دیجیتال سوق داده شود. یعنی میخواهم بگویم یک اهرم فشاری پشت حرکت به سمت دیجیتال وجود دارد هم در داخل و هم در خارج از ایران. بههرحال به آن سمت حرکت خواهیم کرد چه ناشران دلشان بخواهد و چه نخواهد. اتفاقی که میافتد این است که ناشری که باهوش باشد این را میبیند و زودتر از بقیه در فضای دیجیتال پوزیشن یا جایگاه میگیرد. شما این را مثبت نگاه میکنید که ناشرها در حال رسیدن به این درک هستند که فضای دیجیتال آینده نشر است؟ به نظر من خیر! بیشتر آن اهرم فشار است که ناشران را وادار به حرکت به این سمت میکند. یک موضوع مهم دیگر هم داریم که در این سوق دادن نشر از فضای فیزیکی به دیجیتال نقش مهمی دارد. یک تیپ جدیدی از مخاطبان را داریم. در واقع این نسل جدیدی که دارند میآیند و از دانشگاهها فارغالتحصیل میشوند. همه دانشجو هستند و به تدریج ارتباطشان با کاغذ را از دست میدهند. در مغز ما که سن و سالی داریم، کاغذ نشسته است و آن حس لمس کردن کاغذ برایمان جذاب است اما در ذهن یک دانشآموز، مثلاً دختر من که هشت-نه سالش است وقتی بزرگ میشود با نسخه های دیجیتال راحت تر خواهد بود چرا که همین الان هم با تبلت و این ابزارهای دیجیتال راحتتر است. بنابراین این فرد مطالبهاش این است که در فضای دیجیتال بخواند.
همین فشار هم ناشر را مجبور میکند که به سمت دیجیتال حرکت کند چون اگر این کار را نکند بازار را از دست میدهد. من فشار را بیشتر درواقع هدایتگر به این سمت میدانم تا این که به آن نگاه مثبت اندیشانه شبیه به شما داشته باشم. یعنی بیشتر از آنکه سطح دور اندیشی ناشران را سبب این حرکت بدانم این فشارهای بازار را در آن بیشتر موثر می بینم. به نظرم بازیگران صنعت نشر در کشورمان معمولا یک مقدار عقبتر از تحولات بازار هستند. البته داریم ناشران معدودی که واقعاً جلوتر از زمان خود حرکت می کنند. البته ممکن است اشتباه کنم و نظرم غلط باشد ولی فعلا نظرم این است.
زرهساز: به فارغ التحصیلان دانشگاه اشاره کردید. من به عنوان یک عضو هیئت علمی دانشگاه و شما به عنوان فردی که یکی از فارغالتحصیلان برجسته دانشگاه هستید شاید بتوانیم قضاوتی داشته باشیم. فارغ التحصیلان و دانشجویان ما به ویژه در رشتههای مرتبط چون رشتههای وابسته رایانه و علوم اطلاعات به چه میزان برای این نوع کارآفرینی یا ارزشآفرینی تربیت میشوند؟ بیشتر به نظر میرسد که فارغالتحصیلان ما برای کارمندی تربیت میشوند یعنی آماده بشوند برای اینکه در سازمانها و ادارات استخدام گردند. این بحث نوآفرینی، ارزشآفرینی یا کارآفرینی به خصوص در حوزه دیجیتال نیاز به یک سری مهارتها و دانشهایی دارد که به نظر میرسد دانشگاهها در اختیار دانشجوها قرار نمیدهند. شما به عنوان فردی که در بازار با محصولات دانشگاه هم سروکار داشتاید، این نوع کمبودها را چگونه تحلیل میکنید؟
طالبی: ببینید اجازه بدهید من باز یک مقدار با شما مخالف باشم. شما خیلی آدم مثبت اندیش و خیلی مهربان هستید…
زرهساز: اتفاقاً از دیدگاه منفی عرض کردم …
طالبی: نه، فقط حد مطلوبیت کافی نیست. واقعیت این است که از یک طرف مطالبه دانشجو این است که برود کارمند بشود و یک پول مفت گیرش بیاید و راحت به او کار بدهند. حالا کار کرد یا نکرد پولش را بگیرد. دنبال یک امنیت شغلی است و این یک فرهنگ و مطالبه شده است. ولی واقعاً دانشگاهمان حتی کارمند هم تولید نمیکند. چون کارمند باید اخلاق حرفهای بلد باشد، کجا به ما اخلاق حرفهای یاد میدهند؟ کجا به ما همراهی یا کار تیمی یاد میدهند؟ کارمندی، کار تیمی، کار گروهی یاد بگیرند، تبعیت از استراتژی یاد بگیرند، تبعیت از فرهنگ سازمانی یاد بگیرند، آزار ندادن همکارها را یاد بگیرند. پس دانشگاه این کار را هم انجام نمیدهد. شما فرض میکنید این کار را آموزش میدهد ولی این کار هم یاد نمیدهد. من یک زمانی برای خودم آنالیز کردم. یک دوستی هم ایراد گرفت ولی هنوز هم میگویم نظرم درست بود. من 149 واحد در دانشگاه آزاد پاس کردم. از این 149 واحد، بیش از نیمی از واحدها اصلاً به درد من نخورد. به قول دهخدا چرند و پرند بود… ببینید این دانشگاهی که شما میگویید این جوری دارد کار میکند. از 149 واحد، مجموعاً 40 واحد تخصصی بوده است. بعد در آن 40 واحد هم نه کار تیمی، نه اخلاق حرفهای، هیچی به ما یاد نداده نشد. دانشگاه حتی کارمند هم تولید نمیکند. بحث دیگر این است که خود بحث کارآفرینی در ایران خیلی دارد پررنگ میشود. به نظرم این اشتباه است که همه فکر میکنند باید کارآفرین یا ارزشآفرین بشوند. پس چه کسی باید کار کند؟ این دیدگاه به نظر من اشتباه است و مفاهیم حوزه های ارزش آفرینی و کارآفرینی اصولاً با بعضی از روحیات اصلاً سازگار نیست. فقط این نیست که من میخواهم کارآفرین بشوم. تو اگر بخواهی کارآفرین بشوی باید منابع انسانی بدانی، رهبری سازمان بدانی اصلاً از نظر توانمندیهای فردی و روحی ریسکپذیر باشی، توانایی تحمل سختترین شرایط را داشته باشی و در سختترین شرایط نباید فرار کنی. شرایط روحی و روانی هم علاوه بر دانش و مهارت اهمیت دارد. واقعیت این است که تعداد زیادی از ما انسانها به طور ذاتی و به طور ژنتیکی توانایی مقابله با سختیها و دشواریها را نداریم. توانایی روبه رو شدن با دشواریهای خیلی خاص را نداریم. این آدم اگر هلش بدهیم به سمت کارآفرینی، عملاً بدبختش کردهایم. روحیات هم مهم است و اگر فردی این آمادگی را داشته باشد و به شرطی که این دانشها و مهارتها را هم داشته باشد ممکن است بتواند در شرایط و مکان و زمان مناسب، ارزشآفرینی بکند یا به قول شما کارآفرینی بکند. به نظرم به این دیدگاه هم باید توجه شود.
زرهساز: حالا بههرحال با کوچکتر شدن دولت و بحث دولت الکترونیک و بحث واگذاری امور به بخش خصوصی به نظر میرسد که این بخش در حال توسعه است. خوب وضعیت اصلاً با ده سال یا بیست سال قبل قابل مقایسه نیست. کارمندان دولت در حال کاهش هستند و چارهای وجود ندارد که فارغ التحصیلهای ما به این سمت و سو بروند. ولی بههرحال طبیعتاً ممکن است همه کارآفرین نباشند ولی یک نفر کارآفرین باید یک سری آدمها را به کار بگیرد که مهارتهای لازم را داشته باشند …
طالبی: البته نسخه دولت اشتباه است. دولت میگوید من خودم را کوچک میکنم و کارمندهای خودم بروند کارآفرینی کنند. نه این طور نیست کارمند دولت نباید باشد. باید کارمند بخش خصوصی باشد. تفاوت در این جاست.
زرهساز: منظورم این است که باید این فرصت به بخش خصوصی و افراد خلاق و همین افرادی که این ویژگیهایی که شما گفتید را دارند و میتوانند برای بقیه کارآفرینی کنند داده شود. طبیعتاً همه قرار نیست کارآفرین باشند. ولی باید در جامعه ما تعداد قابل توجهی از افراد کارآفرین داشته باشیم تا بتوانند این بخش خصوصی را رونق دهند.
طالبی: شناسایی این افراد و سرمایهگذاری درست روی این افراد به نظر من مهم است.
زرهساز: در حال حاضر برای مثال همین تاکسیهای اینترنتی را ببینید. خوب اگر اجازه بروز و ظهور به اینها داده نمیشد خیلی از این اشتغالهایی که وجود دارد پدید نمیآمد، هرچند که ممکن است پاره وقت باشند. خوب مشابه این را میتوان در حوزه فرهنگی و در بحث کسب و کارهای محتوامحور پدید آورد. ولی تحلیلم این است که هنوز ما خلاقیت لازم را به میزان کافی در این حوزهها نداریم. یعنی کارهای خلاقانه نداریم. درست است که در برخی از اپلیکیشنها یک سری کارهایی انجام میشود. مثلاً آپشنهایی گذاشته میشود و یک سری امتیازاتی داده میشود ولی به نظرم ما هنوز به خود محتوا نپرداختهایم. هنوز ما به ویژه در بحث کتاب درگیر قالبیم. هنوز نتوانستهایم روی بحث محتوا، کار تجاری یا کار اقتصادی مناسب را برای خوانندگان داشته باشیم. مثلاً این کتابهای صوتی تا چه میزان توانسته مخاطبان را در بازار فرهنگی کشور جذب کنند؟ آیا مثلاً روشهای خلاقانهتری برای جذب بازار مخاطبان وجود ندارد؟ این همه دانشجو ما در کشور داریم که اینها طبیعتاً باید افراد کتابخوانی باشند که نیستند ولی برای جذب این بازار بالقوه چه کار باید کرد؟ آیا زمینه خلاقیتهای بیشتر وجود ندارد؟
طالبی: درباره خلاقیت ما یک موضوع مهمی را داریم. شما اگر بروید کار خلاقانهای بکنید، همان تاکسیهای اینترنتی که شما اشاره کردید را میگویم. شما میگویید آمدند این کار را کردند اما یک عده شدیداً مخالفت کردند و اگر آقای واعظی وزیر وقت پشت آن نمیایستاد به نظر من نمیتوانستند بماند. امروزه هم فیلتر و سانسور جلوی برخی از خلاقیتها را میگیرد … شما کوچکترین خلاقیتی که به خرج میدهید مثلاً کاریابی اینترنتی میزنید همین وزارت کار اینها را فیلتر میکند. خلاقیتی می زنید و دو تا فین تک بیرون می آید، فیلتر می شود، یک نیمچه خلاقیتی هم که اتفاق میافتد، فیلترت میکنند …
زرهساز: حالا واقعاً مشکل فقط فیلتر است؟
طالبی: اسنپ میلیاردها تومان پول سرمایهگذار خارجی پشتش بود و بنیادهای سرمایهگذاری که موفق شد بایستد. مگر یک ناشر چقدر پول دارد که جلوی این همه بایستد؟ مثال دیگر میخواهم بزنم که بگویم فقط تقصیر ناشرها نیست که به سمت دیجیتال نیامدهاند. ما دقیقاً شب عید با جناب آقای جوادی معاون محترم وزیر ارشاد جلسه داشتیم. جناب آقای جوادی معاون فرهنگی وزیر ارشاد، فرد مهربان و روشنی هم هستند. ما یک پرسشی از ایشان کردیم. گفتیم ما بر اساس کتاب چاپی مجوز دار یک کتاب صوتی تولید میکنیم. حالا این خلاقیت، چنان خلاقیتی هم نیست. فایل صوتی درست کردن خلاقیت هم نیست! من کتابی را که خود شما در وزارت ارشاد مجوز دادهاید را صوتیش میکنم. مجبورم دوباره برای مجوز بفرستم و به من پیام میدهند که این جاها را حذف کن. این همان کتابی است که شما مجوز دادی و چاپ شده است…. در این شرایط چگونه میتوانم هزینه کنم؟ دیگر وقتی میبینم نه الی ده میلیون تومان هزینه صوتی کردن یک کتاب است این کار را نمیکنم… خوب در این شرایط چه خلاقیتی میتوانم داشته باشم؟ این جا ناشر و تولیدکننده محتوا ترجیح میدهد که در همان چارچوب قدیمی بماند که به این مشکلات برنخورد. چون سرمایهگذاری کرده و نه میلیون، ده میلیون یا بیست میلیون پول و سرمایه در گردش ناشر در صف مجوز میماند.
زرهساز: حالا من تا حدودی حرف شما را قبول میکنم ولی اجازه بدهید که در رابطه با کل بحث خلاقیت قانع نشوم که کل این بحث نبود خلاقیت به خاطر فیلتر است …
طالبی: نه این بخشی از آنهاست …
زرهساز: مثلاً در همین حوزه نشر، اپلیکیشنهای مختلفی داریم و اینها را مدام دانلود میکنیم. حالا شما چون مهندس کامپیوتر و طراح هم هستید و برنامهنویس هم هستید راحتتر میتوانم با شما صحبت کنم. احساس میکنم این برنامهها ضعف سیستمی هم دارند و گاه از نظر نرمافزاری مشکل دارند. داری کار میکنی یک دفعه خارج میشود و یا میبینی که فایل درست اجرا نمیشود. هزینه زیادی در رابطه با طراحی رابط کاربر پیشرفته برای این برنامهها صرف نمیشود. طراحیها اغلب شتابزده و عجولانه انجام میشود. البته مواردی با کیفیتهای خوب هم داریم اما در مورد بقیه احساس میشود که اینها فقط دنبال درآمدزایی هستند. حالا این که عضو این اپلیکیشن شو و مبلغی پرداخت کن یا روزانه و یا بر اساس فایلهایی که دانلود میکنید با شما حساب میکند خوب است اما این خدمات چه ارزشافزودهای برای کاربران دارند؟ در یکی دو برنامه دیدهام کار جالبی کردهاند که بیا به انتخاب خودت پنج صفحه بخوان و اگر خوشت آمد هزینه دسترسی به کتاب را پرداخت کن. این نوع از کارهای جالب خلاقانهای که در رابطه با محتوا انجام میشود جالب است ولی اصلاً عمومیت ندارد …
طالبی: ببینید بحث این که نرمافزارها قوی نیستند به صورت کلی است. در بعضی حوزه ها مثل کتاب و نشر دیجیتال با شما موافقم ولی در حوزه های دیگر مثلاً اتوماسیون و نرمافزارهای حسابداری، نمونههای فوقالعادهای داریم.
زرهساز: بله منظورم در حوزه کتاب و نشر است.
طالبی: در حوزه کتاب همه این عواملی که گفتم دست به دست هم داده و ناشر هم با لختی جلو میآید. ناشر میتواند در رابطه با فروش نسخه دیجیتالی آثارش فرهنگسازی کند. با این حال، ناشر ملاحظاتی دارد. یک قسمت از ملاحظات ناشی از عدم اعتماد است. یک قسمتی از ملاحظات هم مربوط به پیشینه و سوابق است.
زرهساز: الان شما اگر بخوهید یک اپلیکیشن مثل دیجی کالا، با عنوانی شبیه دیجی بوک خاص کتابها ایجاد کنید این کار به چه میزان توان شما را میگیرد؟
طالبی: کتابخوانها، پلت فرم هستند. پس از آمادهسازی پلتفرم دردسر تازه شروع میشود. از یک طرف باید ناشرها را راضی کنیم که محتوای خود را به ما بدهند که کار سختی است و از طرف دیگر مخاطبان را جذب کنیم. بدون آوردن ناشران و کتاب ها هم نمی توان طرف دوم را به استفاده از آن سوق داد بنابراین باید ناشران را به هر قیمت به سمت دیجیتال سوق داد تا بتوان طرف دوم را به استفاده از محتوا در ابزار دیجیتال ترغیب کرد.
زرهساز: این کار از طریق انجمن شما امکانپذیر نیست؟
طالبی: عرض میکنم. اینجا یک مشکل شبیه موضوع قدیمی مرغ و تخممرغ پیش میآید. انرژیها محدود است و حجم سرمایهگذاری در حوزه استارت آپها کم است. گزارشی میخواندم که در آن نوشته بود که جمع حجم کل سرمایهگذاریها در حوزه استارت آپ در ایران به اندازه هزینه ساخت دو برج در منطقه نیاوران تهران هم نیست. یعنی عملاً هیچ! وقتی سرمایه محدود است و پول نیست ایجادکننده این پلتفرم باید اهم فی الاهم کند.
زرهساز: چون سرمایهگذار به این سمت نمیآید؟
طالبی: یک قسمتی به تحریمها برمیگردد. تحریمهای خارجی سبب شده که بازار ما به گونهای شده که در بازارهای مسکن، ارز، سکه و طلا سرمایهگذاری کنی قطعیت بیشتری برای سود و ریسک کمتری باشد. فعالان اقتصادی کشور، حوزه استارت آپ را حوزه جذابی نمیبینند.
زرهساز: یک عامل هم نداشتن امنیت شغلی در این حوزه است.
طالبی: نداشتن امنیت اقتصادی و نداشتن ثبات در قوانین هم از عوامل دیگر است. سرمایهگذاری در جایی انجام میشود که ثبات لازم در قوانین وجود داشته باشد. شما اگر یک ملک داشته باشی، کسی نمیتواند از تو بگیرد. قانون پشتت است و سند داری. آن سند را نمیشود زیر سؤال برد. شما اگر طلا یا ارز بخری و بگذاری در گاوصندوقت یا بروی بگذاری بانک مطمئن هستی از بین نمیرود. اما در حوزه استارتآپ اگر سرمایهگذاری بکنی و ببینی قوانین هر لحظه تغییر میکند ضرر میکنی. نبود ثبات در قوانین یکی از عوامل مهمی است که به حوزه آی سی تی ما به شدت لطمه زده است. هر روز هم هر نهاد، مؤسسه دولتی یا ارگانی به خودش اجازه میدهد که بیاید دخالت کند. به جز این ما مشکل فیلترینگ هم در حوزه محتوا داریم که خیلی جدی هم است. مثلاً خود من دائماً نگران این بودم نکند سایتم را فیلتر کنند. نکند یک کلمهای، جملهای یا کتابی که نباید گذاشته میشده گذاشته شود… خود فیلترینگ مشکل حاد ما در حوزه محتوا است. این نگرانیها و دغدغهها سبب میشود دستاندرکاران دنبال خلاقیت نباشند و گرنه این طوری نیست که ما جوانهایمان خلاق نباشند یا بلد نباشند چطور کار را انجام دهند. همین جوان میرود استرالیا میترکاند. همین جوانان در بخشهای مختلفی در کشورهای خارجی کارهای بزرگی در این حوزه انجام دادهاند و مدیریتهای مختلفی برعهده دارند. این جوان میتواند. شرایط قانونی کشور ما و موانع دیگر است که اجازه نمیدهد این جوان رشد و نمو کند. همین الان شما تقاضای یک نماد بده یا بیا برویم درخواست مجوز یک رسانه بده چند ماه باید بدوی؟
زرهساز: من هم به دنبال دانستن دلائل هستم.
طالبی: دلائل همین موانع قانونی، شرایط اقتصادی و شرایط سرمایهگذاریمان است.
زرهساز: بیسهای نرمافزاریمان چه قدر تابع تحریمها و بحث اپن سورس است؟
طالبی: در این زمینه هیچ مشکلی نداریم. ببین یک جاهایی مثلاً از گوگل ضربه خوردهایم. خوب مثلاً شما با آی پی ایران میروید میگوید ما خدمات نمیدهیم ولی به محض این که با فیلترشکن میروی دیگر نمیدهد با اینکه میداند شما در ایران هستی. چون میدانی میخواهد جواب دولتش را بدهد. یک دولت دیوانه دارد که تحریم ظالمانهای به ما تحمیل کرده و مجبور است جواب پس بدهد. ولی خیلی جلویمان را نگرفته است. الان ما هر نرمافزاری و هر سیستم عاملی بخواهیم داریم یا میخریم و یا اگر تحریم هستیم دور میزنیم و مشکلی نداریم. در سختافزار ممکن است یک سری قطعات ممنوع باشد و وارد نشود. ولی در نرمافزار ما قریبا هر نرمافزاری که بخواهیم در حوزه کدنویسی، طراحی سایت و اپلیکیشن نویسی در اختیار داریم و این تحریم به ما صدمهای جدی نزده است. مشکل جای دیگر است که اجازه نمیدهد داشتههای ما تبدیل به یک خروجی ملموس بشود.
زرهساز: خیلی وقتتان را نمیگیرم. خیلی بحث جالبی بود. با توجه به مجموع شرایطی که الان در فضای کشور داریم، به نظر شما آینده این مباحث کسب و کارهای محتوامحور و بازاریابی دیجیتالی را چگونه میبینید؟ در حال حاضر، در ظاهر خیلی حمایت انجام میشود. معاون علمی رئیس جمهور مصاحبه میکند، شرکتهای دانشبنیان حمایت میشوند ولی خوب همانطور که شما فرمودید مشکلات واقعاً زیاد است. بحث خلاء قانونی است. بحث حتی قوانین بازدارنده است. سلیقههای کج و کوله که همه اینها وجود دارد. ولی با این حال احساس میشود که انگار نیروی زیادی در حال حرکت به این سمت است. نیروی انسانی جوان و خلاق به این سمت آمدهاند ولی خوب سرمایهگذاری کم است. با توجه به مجموع شرایط آینده را چگونه میبینید؟
طالبی: کمبود سرمایه وجود ندارد. سرمایه وجود دارد. اگر نبود مردم هجوم نمیبردند برای خرید دلار …
زرهساز: منظورم سرمایهگذاری در این بازار است …
طالبی: سرمایه و نقدینگی وجود دارد ولی عدم تمایل بازار سرمایه به این حوزه یک واقعیت است که دلیلش به نظر من همین قوانین و مجوزها و تعدد مراکز تصمیمگیری است و بی ثباتیها است. مثلاً دلیلش مالیات است! اداره مالیات نمیپذیرد که مثلاً من داراییام یک وبسایت است. میگوید به من یک چیزی نشان بدهید که ببینم. قانون مالیات ما برای کارخانهها نوشته شده نه برای کارهای خلاقانه و محتوا محور و کسب و کارهای آنلاین.
زرهساز: یعنی ما نیاز به یک سری قوانین مالیاتی خاص کسب و کارهای محتوامحور داریم.
طالبی: نه فقط مالیات، بیمه، تامین اجتماعی، شهرداری و غیره. بله. همین کارهای محتوامحور الان بخش عمدهاش به صورت دورکاری انجام میشود. من الان میخواهم کارمند خودم در اصفهان را بیمه کنم قبول نمیکند.
زرهساز: اصلاً در حوزههای فرهنگی مگر ما معافیت مالیاتی نداریم؟
طالبی: یعنی چی؟
زرهساز: در حوزههای فرهنگی باید طبیعتاً معافیت مالیاتی وجود داشته باشد.
طالبی: این را برو به اداره مالیات بگو (خنده)
زرهساز: خیلی از ناشرها مگر معافیت مالیاتی ندارند؟
طالبی: چرا ناشران دارند ولی پلتفرم شاملش نمیشود.
زرهساز: خوب شما هم به نوعی ناشر هستید؟
طالبی: این را برو به ممیز بگو (خنده)
زرهساز: این جا نقش انجمنها چیست؟ انجمنها نمیتوانند کاری کنند؟ …
طالبی: چرا ما الان در انجمن صنفی یک سال و نیم است داریم کار میکنیم و موفق شدیم ماده 147 را فعلاً برای کسب و کارهای اینترنتی نگه داریم. البته بعد از یک سال و نیم با دلایل مستند و مستدل. یک مثال ساده بزنم. شما یک پلتفرم محتوایی درست میکنید که در آنجا ویدئو بفروشید یا مثل فدیبیو و طاقچه کتاب بفروشید. چه قدر از پول فروش سهم این اپلیکیشنهاست؟
زرهساز: درصدها را نمیدانم …
طالبی: سی درصد! بعضیها ده، بعضیها چهل ولی میانگین حدود سی درصد است. از این سی درصد، بیست تا بیست و پنج درصد هزینههای جاری است. پنج درصد مال آنهاست. ولی اداره مالیات میگوید کل پول! کل پول اول وارد حساب اپلیکیشن میشود اما بعد تقسیم میشود. هفتاد درصد میرود به حساب ناشر اما اداره مالیات، مالیات کل پول را میخواهد درصورتی که همه پول مال این اپلیکیشن نبوده است. یک مثال دیگر، شما یک شرکت دانشبنیان دارید. دانشبنیان یعنی چی؟ یعنی آموزش دیگر! من آموزش میدهم بعد ممیز میآید میگوید چرا این قدر هزینه برای آموزش صرف شده؟ قابل پذیرش نیست. با قوانین و تجربیاتی که با کارخانه دارد با شما صحبت می کند. حق هم دارد. کدام کارخانه ممکن است 10 درصد یا 20 درصد هزینه های جاریش، هزینه آموزش ضمن خدمت کارکنان باشد؟ ولی در استارتاپها این چیز عجیبی نیست. این هیچ، شما اگر حقوق مثلاً ده-دوازده میلیون برای کارمندت رد کنی اداره بیمه به تو گیر میدهد میگوید تو داری یک کاری میکنی! یعنی چی ده-دوازده میلیون حقوق! به یک کارمند آی تی با مدرک ارشد مگر دوازده میلیون حقوق میدهند؟ میگوید این جا حتماً فرار مالیاتی در حال رخ دادن است!؟ پول را از این طرف به او میدهد از طرف دیگر از یک جای دیگر پس میگیرد. خدمتشان عرض میشود که همین آقا اگر الان از ایران برود استرالیا دویست هزار دلار حقوقش است و این حقوقی که به او میدهیم مبلغی نیست. توضیح این مسائل برای این عزیزان یک مقداری سخت است. این یکی از مشکلات ما است. ثابت کردن این نکته به بازرس بیمه که برای یک برنامهنویس خلاق نمیتوان زیاد ساعت کاری مشخصی تعریف کرد دشوار است و هر وقت مایل باشد سر کار می آید کمی سخت است! توضیح دادن اینکه این فرد از خانه هم می تواند همین کار را انجام دهد که کلا سخت نیست، غیر ممکن است!
زرهساز: کیفیت کارش مهم است …
طالبی: بله برای من کیفیت و خروجی مهم است. این مشکلات جزء مشکلات ریشهای کشور ما است. یک تعدادی از نهادها به شکل جزیرهای خوب کار کردهاند مثلاً معاونت علمی ریاست جمهوری به مدیریت آقای دکتر ستاری. البته به نظر من شخص آقای ستاری با کمک همکارانشان این حرکت مثبت را انجام دادهاند و اگر آقای دکتر ستاری را از معاونت علمی برداری ممکن است همان معاونت دچار مشکل شود. در این معاونت از کارهای دانشبنیان حمایت شده است. یک سری مزایا برای این کارها در نظر گرفتهاند. پارکهای فناوری را راهاندازی کردهاند. کارهای خوب دیگری انجام دادهاند. منتهی اینها مثل جزیرههای پراکنده هستند. اینها دارند یک حفاظ میکشند دور تعدادی از شرکتها با اسم دانشبنیان. چنانچه این قوانین که در بستر جامعه جاری است اصلاح نشوند این جزیرهها به مرحله سقوط میرسند.
زرهساز: الان متولی کسب و کارهای دیجیتالی کجاست؟ در وزارت کار یا وزارت ارشاد؟
طالبی: الان متولی ندارد. اخیراً اتحادیه کسب و کارهای مجازی راه افتاده است. منتهی خود این اتحادیه هم درگیری بسیاری با اتحادیه های کسب و کارهای غیر دیجیتال دارد. آنها میگویند این مال ماست و این هم میگوید بابا این کسب و کار دیجیتال است. فعلاً هنوز متولی درستی ندارد.
زرهساز: در قانون هم پیشبینی نشده است؟
طالبی: در نظام صنفی آمده است، در ماده 87 نظام صنفی که اتحادیهای برای کسب و کارهای اینترنتی باید تشکیل شود. این اتحادیه هم در سال 1396 تشکیل شد. منتهی تا الان درگیر تثبیت جایگاه خودش در درگیری با اتحادیههای دیگر است. مثلاً دیجیکالا الان از 57 دسته محصول تشکیل شده است. پوشاکیها میگویند باید بیاید از ما مجوز بگیرد، ماشینیها میگویند باید از ما باید مجوز بگیرد…
زرهساز: حتی کتاب هم میفروشد (خنده)
طالبی: کتابیها میگویند باید بیاید از ما مجوز بگیرد. باید 57 تا مجوز بگیرد. اتحادیه کسب و کارهای اینترنتی میگوید بابا این به شما ربطی ندارد. این اپلیکیشن فروش اینترنتی انجام میدهد. کتابی را که وزارت ارشاد مجوز داده، ناشر هم چاپ کرده و از خود تو هم میگیرد دیگر فروشش به تو ربطی ندارد. فروشش به صورت اینترنتی است. فهماندن این نکته به اتحادیهها الان به صورت یک درگیری درآمده است.
زرهساز: خوب من سؤالهایم تقریباً تمام شد…
طالبی: امیدوارم به جوابی که میخواستید رسیده باشید
زرهساز: خیلی ممنون
طالبی: من احساس میکنم نظراتم خیلی مخالف با نظرات شما بود.
زرهساز: نه اتفاقاً خیلی خوب شد. حالا دیدگاه من تعدیل شد. ضمن این که یک سری حقایق هم برای من روشن شد. چون در این زمینه در حال مطالعه هستم و با افراد مختلف هم صحبت میکنم. برداشت خود من الان این است که خود افرادی که الان در این حوزه کار میکنند خیلی افراد عاشق و خلاقی هستند که به نوعی به دنبال انباشت داراییهای زیاد نیستند. وگرنه همین استعدادشان را اگر در مثلاً در تولید نرمافزارهای تجاری میگذاشتند خوب به سودآوری هم سریعتر و هم بیشتری میرسیدند.
طالبی: اصلاً دلیل این که خود من در حوزه کتاب کار میکنم همین است. من بلدم کفش هم بفروشم. من خیلی خوب بلدم این گلدان را بفروشم، من خیلی عالی بلدم پیچ هم بفروشم… اگر عشق نباشد نمیتوانی.
زرهساز: خیلی از افراد را هم دیدهام که آدمهای فنی هستند اما هیچ علاقهای ندارند یک بار هم پایشان را در کتابخانه یا کتابفروشی بگذارند. نمونه پزشکی را دیدهام که با کتابخانه آشنا نبوده و به او گفتهام شما در طول تحصیلت پا در کتابخانه نگذاشته بودی؟! پاسخم داده نه ما فقط کتابهای درسیمان را میخواندیم. خوب همین پزشکان و مهندسان آمدهاند مدیریت کشورمان را برعهده گرفتهاند و فضای کشور را به سمتی بردهاند که مطالعه در آن یک چیز لوکس و تزئینی شده است… این تلاش شما به نظر من ستودنی است. بههرحال خیلی ممنونم. اگر صحبتی دارید در انتها دارید در خدمتتان هستم.
طالبی: یک مشکل حادی که من در حوزه محتوا میبینم این است که ما تشکلهای محتوایی نداریم و در آن جایی هم که تشکلهای محتوایی داریم، فهم درستی از آینده نداریم. مثلاً تشکل اتحادیه ناشران را ما داریم. اما فضای کتاب و محتوای کشور ما با فضایی که در آمریکا هست تفاوت دارد. معادلات بازار محتوای ما متفاوت است با انگلستان و ما نمیتوانیم خودمان را با آنها مقایسه کنیم، چون روند قانونی ما متفاوت است. اتحادیههایی مثل اتحادیه ناشران به وظیفه خودشان که آیندهنگری و آگاهی دادن به ناشرها بوده، به نظر من به شکل مناسبی عمل نکردهاند. من این را امسال در نمایشگاه کتاب در مصاحبه با ایرنا هم گفتم که اتفاقاً اتحادیه ناشران مدام میگوید فرهنگسازی کنید. بعد میگوید منظورم از فرهنگسازی آن است که در مردم فرهنگ کتابخوانی ایجاد کنید. اتفاقاً باید فرهنگسازی کنید، ولی در ناشرها هم باید فرهنگسازی کنید. فرهنگسازی در این طرف خیلی مهمتر از آن طرف است. اگر این طرف فرهنگسازی کنیم، خودش در محصولش کاری میکند که فرهنگ کتابخوانی ایجاد بشود. چرا از پایین به بالا؟ میتوانیم از بالا به پایین هم این کار را انجام بدهیم. از طرفی هم فکر میکنم احتمالاً یک حمایت قانونی از تولیدکننده محتوا هم باید وجود داشته باشد ….
زرهساز: منظورتان از تولیدکننده ناشر است یا نویسنده؟
طالبی: هرچی. میخواهد یک نویسنده باشد، میخواهد کسی باشد که یک عکس خوب میگیرد…
زرهساز: چون نویسندهها واقعاً مظلوم هستند. حالا ناشرها خیلی وقتها…
طالبی: بله و این حمایت قانونی باید انجام بشود و این اتفاق بیفتد. یک بحث دیگر هم داریم و آن اینکه ما متأسفانه هیچ وقت محتوایمان را جهانی نکردهایم. یکی از مشکلات ما این است. ما با این فرهنگ غنی چرا محتوای جهانی نداریم. اگر محتوای ما جهانی شود فکر میکنم، اتفاقهای خوبی در حوزه محتوا رخ میدهد. این هم فکر میکنم یکی از امور مغفول در حوزه ماست.
زرهساز: خود شما چقدر از تجربههای بینالمللی در بحث کاری خودتان استفاده یا الگوبرداری میکنید؟
طالبی: من خودم حقیقتش را اگر بخواهید نمیتوانم بگویم الگوبرداری میکنم. در واقع خیلی وقتها خودم را دارم میگویم کپی کردهام. این را میپذیرم. به خاطر این که اگر بخواهیم راه و روش خلاقانهای را در پیش بگیریم معمولاً هم هزینههایش بالاست و هم هرلحظه نگران هستیم که این کار به شکلی مسدود شود. من نمیخواستم بیشتر از این در این بازار ریسک کنم. ترجیحم این بوده است که یک مقداری محتاطانه و محافظهکارانه پیش بروم. ولی افراد خلاق زیادی دیدهام که ایدههای خلاقانه داشته و پیادهسازی کردهاند و متأسفانه موفق هم نشدهاند.
زرهساز: سپاسگزارم بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.