نشست «بررسی وضعیت خواندن در فضای مجازی»
محل و تاریخ برگزاری: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) 1395/01/25
دکتر محمد زرهساز (دبیر نشست): بسمالله الرحمن الرحیم. خدمت حضار محترم خوشآمد عرض
میکنم. بنده محمد زرهساز عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی و نماینده نشریه الکترونیکی شناسه هستم و بسیار مفتخرم که امروز در خدمت بزرگواران عزیز حاضر در نشست هستم. در ابتدا توضیحی را در رابطه با این نشست عرض میکنم. نشریه الکترونیکی شناسه از سال 1393 با ابتکار گروهی از دانشجویان دکتری علاقهمند در دانشگاه فردوسی مشهد و با حمایت انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران (شاخه خراسان) آغاز به انتشار کرد. تا امروز هشت شماره و بیش از 125 مقاله و گفتگوهای علمی و تخصصی در حوزههای مختلف در این نشریه منتشرشده و بازتاب خوبی در جامعه علمی نیز داشته است.
این نشریه در هر شماره پروندهای را باز میکند و نظر متخصصان آن حوزه را در مورد آن موضوع در قالب مصاحبه، گفتوگو و یا انتشار مقاله و حتی طنز و نوشتههایی که ممکن است کمی از حالت رسمی خارج بشوند، جویا میشود و سعی میکند که از زوایای مختلف آن موضوع را مورد کنکاش قرار دهد و درنهایت به یک نتیجهای برساند. در شماره نهم تصمیم بر این گرفته شد تا با همکاری نهاد کتابخانههای عمومی کشور، ویژهنامهای برای موضوع خواندن منتشر بشود. به خاطر همین، برنامهریزیهای گستردهای انجام شد تا این موضوع از زوایای مختلف مورد کنکاش قرار بگیرد. یکی از برنامههایی که برای این شماره در نظر گرفته شد، برگزاری نشستهای تخصصی با حضور اندیشمندان و صاحبنظران این حوزه است. نشست «بررسی وضعیت خواندن در فضای مجازی» نخستی نشستی است که با همکاری ایرانداک برگزار میشود. در اولین نشست در خدمت بزرگواران عزیز هستیم:
*دکتر عبدالعظیم کریمی: عضو هیئتعلمی پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش، روانشناس و استادیار دانشگاه و مدیر ملی پروژههای بینالمللی پرلز[1] و تیمز[2].
*دکتر مهدی منتظر قائم: عضو هیئتعلمی گروه ارتباطات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دارای مدرک دکتری از دانشگاه لستر انگلستان.
*دکتر شیما مرادی: فارغالتحصیل دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی و پژوهشگر این حوزه که دارای آثاری بهویژه در حوزه ابزارهای خواندن در فضای مجازی و بهویژه وبلاگها هستند.
*سرکار خانم مهرناز خراسانچی: رئیس کتابخانه عمومی دکتر علی شریعتی و دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه آزاد اسلامی.
*جناب آقای سیامک محبوب: مدیرکل برنامهریزی نهاد کتابخانههای عمومی کشور و از پژوهشگرانی که یک وبسایت را هم در این حوزه مدیریت میکنند و آثار گفتمانی و مقالات باارزشی را نیز تولید کردهاند. خواهش میکنم از این بزرگواران که تشریف بیاورند تا ما نشست را بهصورت رسمی آغاز کنیم.
در ابتدا اجازه میخواهم مقدمه کوتاهی را تا دوستان آماده میشوند و برای آغاز رسمی بحث بیان کنم. مطالعه و خواندن راهی برای شناخت علم و معرفت بشری است. امروزه مطالعه از شاخصهای توسعه هر ملتی محاسبهشده و گرایش افراد به مطالعه، نقش مهمی در پیشرفت و توسعه جامعه دارد. در دنیای امروز که موضوع محمل اطلاعاتی بهمنزله عنصر چالشبرانگیز عنصر خواندن و مطالعه موردتوجه واقعشده مطالعه نیز تحت تأثیر قرارگرفته است. آیا میتوان تصوری از این مفهوم داشت که مطالعه را به متون چاپی و الکترونیکی منتسب بداریم؟ و آیا میتوان زمینهای از خواندن را مبتنی بر متون الکترونیکی و چاپی دانست؟ آیا میتوان نسبتی از خواندن را برای دو فضای سنتی و مجازی در نظر گرفت؟ و آیا میتوان سبکهای خاصی را برای رفتار مردم در هنگام خواندن در فضای دیجیتال معرفی کرد؟ چه ابزارهایی برای خواندن در فضای مجازی ایجادشده و چرا برخی از ابزارها روبهزوال گذاشتهاند؟ شاخصها و مزایای خواندن در فضای مجازی چیست؟ و با این اوصاف آینده خواندن در چنین فضایی را چگونه میتوان ترسیم کرد؟ همچنین با توجه به شاخصهای ارائهشده برای سنجش میزان مطالعه جامعه، خواندن در فضای مجازی چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟ و بدین ترتیب آماری که برای سرانه مطالعه ارائه میشود تا چه حد به مسئله خواندن در فضای مجازی، که امروزه بهویژه با گسترش شبکههای اجتماعی بسیاری از مردم درگیر آن هستند، توجه دارد؟ امیدوارم که به پاسخ این پرسشها در این نشست برسیم. اما ما پنج محور اصلی برای این نشست تعریف کردهایم که در پوستر این نشست نیز قابلملاحظه است و تلاش میکنیم که انشالله در رابطه با هر محور نظر هر یک از بزرگواران را بهعنوان نظر هسته و پایه دریافت کنیم. این بزرگواران میتوانند پانزده دقیقه در رابطه با محور خودشان صحبت کنند و بعدازآن، در عرض پنج یا ده دقیقه سایر بزرگواران در نشست اگر در رابطه با آن محور نظر دارند میتوانند نظرات تکمیلی را ارائه دهند تا بحث انشالله شکل بگیرد. طبیعتاً تمام این مباحث این جلسه در نشریه الکترونیکی شناسه منعکس خواهد شد. محورهای نشست را بار دیگر خاطرنشان میکنم:
نسبت خواندن بهصورت مجازی: تقابل، تعامل و یا همافزایی
رفتارشناسی خواندن در فضای مجازی
چالشها، ویژگیها، مزایا و معایب خواندن در فضای مجازی
پیدایش و زوال ابزارهای خواندن در فضای مجازی
آینده خواندن در فضای مجازی
اگر صلاح میدانید بحث را در مورد محور رفتارشناسی خواندن شروع کنیم. بحث امروز در فضای مجازی این است که رفتار کاربران با توجه به محملهای اطلاعاتی جدیدی که ایجادشده و فضای مجازی که شکلگرفته در رابطه با مفهوم خواندن و مطالعه عوضشده و بهنوعی یک حوزه مطالعاتی جدیدی برای رفتارشناسی خواندن در این فضا پدید آمده است. جناب آقای دکتر منتظر قائم لطف کنید بحث را آغاز کنید.
دکتر منتظر قائم: به نام خدا. به من که فرمودند شروع کنم دلم به حال شما و بقیه سوخت. حسرتی که دارم آن است که مثل سایر متخصصین اطلاعات نیستم که با شعر و طنز شروع بکنم. اگر دیگران شعر را خوانده باشند منبعدش میتوانم شعر را ادامه بدهم. اگر کسی قبل از من نخوانده باشد مجبورم از ب بسمالله شروع کنم و تا به رفتار برسیم. ممکن است من مباحث بقیه دوستان را حرام کنم. من چند جمله میگویم و بعد به بحث خودم میرسم. من قسم خوردم با جملهای شروع کنم و معنیاش را برای خودم مرور کنم که انسان موجودی است ارتباطی. این معنا و یا این جمله درواقع بیان دیگری از این است که مثلاً ما میگوییم انسان حیوانی است ناطق. این همان بیانی است که ما میگوییم انسان اشرف مخلوقات است. یا به معنای دیگری میگوییم انسان تنها موجود شدنی تاریخ است نه موجود بودنی و یا هستنی. یعنی تدبر انسانی با شدن و دگرگونی در طول زمان اتفاق افتاده است. حالا معنی دیگری از این جمله آن است که تکنولوژیهای ارتباطی و یا تکنیکها، ابزارها، شیوهها و روشهای عرضه جهان معانی ذهنی به دیگران و دریافتشان از دیگران کانون اصلی، عامل اصلی و حتی بستر اصلی تدبر انسانی است. یعنی آن مرغ درون انسان، آن بالقوه فرا تاریخی، فقط در شرایط عرضهشدگی به دیگر انسانها میتواند وارد هروله دستهجمعی شدن بشود و خویشتن را به دیگران عرضه کند و دریافت کند خویشتن دیگران را، جهان مفاهیم و اندیشهها و افکار و آرمانها و خیال و وهم و تخیل علم و دانش و همهچیز را. خواندن در این بستر معنی پیدا میکند. خواندن درواقع در طول زمان، اگر ما محدود نکنیم به خواندن متنی، روش یا مکانیسمی بوده برای دریافت کردن دادهها و نشانههای کدگذاری شده که توسط دیگران تولیدشده است. به این معنی ما خواندن را میتوانیم به قبل از کتابت و خط و اینها تصور بکنیم. هر نوع نشانهای که ما بتوانیم دریافت بکنیم، ببینیم، آن را در جهان ذهن خودمان بهاصطلاح کدگشایی بکنیم و دال را به مدلول تبدیل بکنیم، کد را به معنا بتوانیم منتسب کنیم عمل خواندن میتواند تفسیر شود. حالا در طول تاریخ با اختراع خط و کتابت و مراحلی که طی کرده است خواندن بیشازاندازه متمرکزشده به خواندن الفبایی یعنی رمزگشایی و تفسیر کردن نوشتار با آن معنای تاریخی و فلسفیای که پیدا میکند. و این در طول زمان با مراحلی بههرحال الفبا بوده، دیوارنوشته، پوست حیوانات تغییر پیداکرده و تبدیلشده به طومار بعد با چاپ و نشر در چند قرن اخیر میشود کتاب، روزنامه مجله و این تطورات تاریخی، فردی و اجتماعی مبتنی بر این بستر فنی و تکنولوژیک پیش میآید. حالا اتفاقی که افتاده در این چهار پنج دهه اخیر این است که ما یک بستر، واسطه یا یک مدیوم جدیدتری پیدا کردیم که این خیلی قبلتر حتی قبلتر از یونان باستان هم بحث شده بود. یعنی الآن آن جهانی که ما میگوییم دیجیتال یا مجازی حالا نه به معنی ویرچوال یا دیجیتال به معنی استاتیک مفهومسازی شده بود. حالا در پنج دهه اخیر اتفاقی که افتاده ما توانستیم آن فضا را در اختیار دسترسی فناوری خود قرار دهیم به این دلیل تکنولوژیهای جدیدی ظهور کردند که در این بستر تکنولوژیهای جدید ما میتوانیم نوشتار و عرضه را در سطوح تولیدکننده و نویسنده حالا بخواهیم بحث بکنیم و از طرف دیگر بحث خواندن مطرح میشود. در آن آغاز که عرض کردم حالا به شوخی یا جدی که انسان موجودی است ارتباطی. انسان در تمام حیاتش کاری جز دوکار انجام نمیدهد. عرضه خویشتن و دریافت دیگران ما به این میگوییم ارتباط گری و ارتباطگیری. حالا تاریخ بشر هم همین بوده و انسانها یا مشغول عرضه بودند و یا مشغول دریافت عرضههای دیگران بودند. عنایت بفرمایید من بهقصد با این مقدمه شروع کردم. چون خواندن را دوست دارم و فکر میکنم ما باید تاریخی و حتی فراتاریخی نگاه بکنیم. آرزویی که خانم مرادی فرمودند که رندانه بتوانیم جنبههای مثبت و منفی رسانههای مجازی را باز بکنیم متضمن این است که ما نگاه تاریخیتر و ازنظر فلسفی عمیقتری به مسئله بیاندازیم. از منظر یک رجحان سنتی مثلاً حس کتاب، بوی چاپ اینها چیزهای بدی نیست ولی ما نباید تمام هستی بشر را در دام چند تا ویژگی قرار دهیم. حالا معنی خواندن چیست؟ خواندن عبارت است از تلاش و پیگیری فردی برای پیروی کردن از نظم کلامی که توسط نویسنده بهصورت خطی یا غیرخطی در قالب یک متن نهادینهشده است. این تلاش یا خوانش میتواند لایههای متفاوتی داشته باشد که دریکی از کتابها دیدم: لایههای تکنولوژیک، بیولوژیک، نورولوژیک، سایکولوژیک و سوسیولوژیک. خواندن صرفاً یک عادت و یا یک سنت و همهی اینها است ولی چیزی ورای اینهاست. یک کنش است که در سطوح مختلف تکنولوژیک، بیولوژیک، نورولوژیک، سایکولوژیک و سوسیولوژیک میتواند معنی پیدا بکند. حالا این خواندن با انسان رابطه پیدا میکند. اگر ما خواندن را لایه اول ورود دادهها، دادههای نوشتاری، الفبایی از دیگران تلقی بکنیم نتیجه خواندن با این لایه اول به پایان نمیرسد. شما در شیوههای مختلف خواندن این امکان را نهادینه میکنید که این مطلب دریافت بشود، فهم شود، در زندگی روزمره بکار برده شود یعنی یادگیری اتفاق بیفتد، یادآوری اتفاق بیفتد، بهکارگیری این یادگیری اتفاق بیفتد و حتی فرد زمانی که مطلبی وارد جهان ذهنش شده دانشی، ارزشی یا نگرشی را خودش بتواند بازتولید بکند و بهعنوان یک معلم و یاد دهنده به دیگر انسانها عرضه بکند. آن چیزی که به خواندن حرمت تاریخی داده که در همه فرهنگها و تمدنهای پیشرفته، خواندن در آن برجستگی پیداکرده، دقت و تلاش برای رسیدن از سطح خواندن به عمق بوده است. یعنی شما خواندن را با سلسله حرکت بیولوژیک مثلاً چشم مساوی ندانید بلکه درگیری توأمان نورولوژی و پسیکولوژی را در اینجا بتوانیم تحلیل بکنیم تا فرد بتواند با درگیریش با متن هر چه تغییرات مثبت نگرشی ارزشی و دانشی عمیقتری را در خویشتن خویش نهادینه بکند، مدیریت بکند و این با مقدمهای که عرض کردم شدن انسانی است. یعنی انسان اول بتواند جهان درون خودش را در اختیار خودش بگیرد، آگاه شود به دانش خودش و بعد که توانست جهان درون خودش را یعنی بالقوههای خودش را خودآگاه کند و در اختیار خود قرار دهد میتواند این را در جهان بیرون بازتاب دهد و تبدیلش بکند به قدرت، نهاد اجتماعی، ارتباطات، تبدیلش بکند به دین در عرصه اجتماعی، تبدیلش بکند به هنر، سیاست، مدرنیته، پیشرفت و غیره. عنایت بفرمایید خواندن راه نفوذ بشریت به درون تکتک اعضایش است تا از طریق تغییر بنیادین جهان فردی آن را بهعنوان یک نیروی همراه و حتی پیشگام در بازآفرینی و بازتولید حرکت جمعی بتواند در اختیار خودش قرار دهد. حالا این بیان که سعی کردم ساده باشد، پیچیدگیهای خودش را آرامآرام نشان میدهد. بنابراین رفتار خواننده حالا عرصههای مختلفی دارد. پنج محور دارد و این در سطوح مختلف دریافت تعالی پیدا میکند. نتایج و تبعات رفتارهای خواندن در سطح فردی و جمعی میتواند از دل این تلاقیها دربیاید. اما دقت بفرمایید در رابطه با رفتار خواندن، من روانشناس نیستم و علوم اجتماعی خواندهام به خاطر همین به این جمله و به این مفاهیمی که میگویم خواهشا عنایت بفرمایید. در رفتار خواندن فقط خود خواننده نیست که حضور دارد. خود خواننده در سطوح مختلفش حضور دارد اما فقط سطح فردی و هویتیاش نیست. هویت اجتماعی فرد هم حاضر است یعنی سنش، جنسیتش، طبقهاش طبقه دانشیاش، هر نوع هستی اجتماعی که فرد دارد درکنش و واکنش رفتار فردیش به نوع مستقیم یا غیرمستقیم ورود پیدا میکند. در رفتار خواندن ابزار و یا واسطه در سطح تکنولوژیاش حضور دارد. بنابراین اندازه رنگ، شکل مادی و معنی اجتماعی آن تکنولوژی یعنی وفور، ارزانی، فراوانی، دسترسی و قالب استفاده و ویژگیهای قالب استفاده یعنی تکرارپذیری و بسیاری ویژگیهای دیگر شامل ویژگیهای تکنولوژیک، ویژگیهای کاربردی و غیره میتواند حضورداشته باشد. در عمل خواندن خود محتوا حضور دارد و شناختی که خواننده نسبت به محتوا دارد. اینجا من حداقل دو ویژگی را شایانذکر میدانم یکی ژانر محتوایی است و یکی کیفیت محتوا. حالا ویژگی علمی یا میزان هنری بودن میتواند اینجا مطرح شود. در عملِ خواندن نویسنده حضور دارد برای اینکه نویسنده خالق عمل است و اتفاقاً در درونمتن ساری و جاری است و به پایان نرسیده است. بنابراین برای رفتار خواندن فرد حتماً متضمن حضور هستی شناختی و معرفتشناختی و حتی زیبایی شناسانه نویسنده، تخصصش، شهرت اجتماعی و جایگاهش در میان مثلاً جامعه مرجع ذهنی خواننده حضور پیدا میکند. در عملِ خواندن واسطه عرضه مطلب خواندنی به خواننده حضور دارد یعنی ناشر حضور دارد، صنعت حضور دارد، اقتصاد سیاسی حضور دارد، مخترعین فضای مجازی، مدیرانشان، قانونگذارانشان و مجموعه عواملی که از دور و نزدیک واسطه قرار میگیرند که از نویسندهای به خوانندهای مطلب عرضه شود حضور دارند و تأثیرگذاری خود را دارند. حالا اگر این دو سه تا نکتهای را که عرض کردم را ما باهم ترکیب کنیم در فضای مجازی تازه مباحثمون روشن میشود که ما به چه سمتی باید نگاه بکنیم. در فضای مجازی ما ویژگیهای خود تکنولوژی را باید بررسی بکنیم تا بدانیم از چه مرجعی میتواند تأثیر بگذارد و در کدام بعد از رفتار خواندن مخاطب داشته باشد. من جدولی کشیدم. متأسفانه خود من امروز از سمبلهای منفی خواندن بودم چون برق خانه رفت، باتری کنترل در خانهخراب شده بود، لب تاب من باتریاش خراب است و باید با برقکار میکرد. بلند شدم برم دانشکده بنشینم کارکنم در باز نشد. ببنید آسیبهای فضای مجازی و آن اتصالش به الکتریسیته را. نرسیدم مثل آقای دکتر پاورپوینت تهیه کنم. من چند تا متغیر را میگویم و در نوبت بعدی به آنها اشاره خواهم کرد: همچنین اشاره خواهم داشت به خواندن متون شبکههای اجتماعی یا کامپیوتری درگوشیهای همراه و ویژگیهایی که اینها هرکدام همراه خودشان آوردهاند. اما منطق من برای این حرفها این است تنها مؤلفههایی که گفتم ما باید ضربدر هم بکنیم تا وزن هرکدام در رفتار خواندن و اثرات خواندن روشن شود. فرد نویسنده، رابطه فرد نویسنده با خواننده، ویژگیهای فنی بستر ارتباطی که ما در آن حضور داریم، نوع محتوای اطلاعاتی و قالب محتوایی که ما مطالعه میکنیم و فرد دارد آن را میخواند و مؤلفههای دیگر. یک جمله بگویم که آخرین عرضم در این قسمت است. من میخواهم جسارت بکنم. البته حضار محترم اختیاردارند خودشان هستند و سخنرانان. ولی من در عرایضم بههیچوجه از عبارت فضای مجازی استفاده نمیکنم و نخواهم کرد در بیان رفتار خواندن. چون ما رفتار خواندنمان در فضای مجازی عملیاتی نمیشود دوستان. ما رفتار خواندمان در کل ادبیات هم که بگردید دیجیتال تکست داریم آنلاین ریدینگ داریم یا ریدینگ آن اسکرین (خواندن روی صفحه) داریم. ولی خواندن همیشه اشاره به ماهیت هستی شناختی ابزار دارد نه ماهیت هستی شناختی محتوا. ما نمیگوییم خواندن رمان. ما میگوییم خواندن کتاب که کتاب میتواند رمان باشد. فضای مجازی فقط اشاره به فضای هستی شناختی ماهیت دیجیتال دارد. بنابراین ما وقتی میگوییم خواندن در فضای مجازی نقض غرض میکنیم به یک معنایی. خواندن تکنولوژیهای دیجیتالی و یا درواقع خواندن صفحات دیجیتالی تعابیر درستتری است. ببخشید اگر عرایضم طولانی شد.
دکتر محمد زرهساز: در رابطه با خواندن در فضای مجازی، کتابی را خدمتتان معرفی میکنم. “اینترنت بامغز ما چه میکند؟” از نیکلاس کار ترجمه محمود حقیقی. جملهای را از این کتاب نقل میکنم. ایشان در بخشی از این کتاب میگویند: “به نظر من کاری که اینترنت میکند این است که ذرهذره ظرفیت تمرکز و تعمق مرا میخورد. زمانی من در دریای واژگان غواصی میکردم اما اکنون فقط باجت اسکی در سطح این دریا حرکت میکنم. دوستانم میگویند هرقدر بیشتر از اینترنت استفاده میکنند مجبورند برای حفظ تمرکزشان در متنی طولانی بیشتر تلاش کنند. برخی حتی نگراناند که نکند حواسپرتی مرا گرفته است.” از جناب آقای دکتر عبدالعظیم کریمی خواهش میکنم مباحثشان را ارائه دهند.
دکتر عبدالعظیم کریمی: در ابتدا گزارشی از جایگاه و وضعیت سواد خواندن را در پروژه بینالمللی پرلز ارائه میدهم که پروژهای است که سواد خواندن را میسنجد و جایگاه ما را در این رابطه نشان میدهد. بعدازآن راجع به ارتباط با فضای مجازی و بحثهای پیرامون آن بحث میکنیم. پرلز درواقع یک مطالعه بینالمللی در رابطه با سنجش پیشرفت سواد خواندن است. ما همزمان در پروژه تیمز هم شرکت کردیم چون آن ریاضیات را میسنجد ولی جالب است که ارتباط بین خواندن در فهم ریاضیات و علوم خیلی بهوضوح بیانشده است. بچههایی که در ریاضیات و علوم مشکلدارند، مشکل اصلی آنها مال خواندن است. من قبل از نشان دادن پاورپوینت، یک طنز تلخی است که یکی از دانش آموزان در سؤال علوم ازش سؤال شده که شیرهای نر و ماده برای کمک به زنده ماندن بچههای خود از آنها مراقبت میکنند. دو روش مراقبت شیرها را بنویسید؟ این سؤال علوم است. میخواهم بگویم چقدر خواندن نقش دارد که نفهمیده منظور از پرسش چیست. دانشآموز جواب داده شیرهای ماده و نر را در یخچال بگذاریم و شیر را از دسترس کودکان دور نگهداریم. اینیک پاسخ دانشآموز چهارم ابتدایی ما به سؤال علوم است که در خواندن مشکل داشته است. از این مورد میتوان فهمید که ارتباط بین خواندن و فهم مسئله چقدر در زندگی آموزشی بچهها مهم است. پروژه پرلز درواقع در پنج دوره زمانی از سال 2001 تا 2016 اجراشده است که ما در سه دوره اخیر شرکت کردیم. بحث ای پرلز درواقع این بحث فضای مجازی است که در 2016 مطرحشده است. بحث اینکه چگونه ما بچهها را از فضای متن به فضای مجازی و رایانهای بکشانیم و چه نوع برخوردی و تفاوتی سواد اینچنینی باسواد قبلی که سنتی و کلاسیک هست دارد. به این صورت از بچهها سؤالاتی میکنند با نشان دادن تصاویر و داستانها. اما بحث این است که در این پروژه بیش از پنجاه کشور شرکت کردهاند. ازجمله ایران که ملاحظه میفرمایید به ترتیب حروف الفبا. اغلب کشورهای اروپایی، آمریکایی و کشورهای مختلف شرکت کردهاند در این پروژه و ما جایگاهمان در سواد خواندن اینجاست. یعنی اگر میانگین بینالمللی 500 باشد، کشورهایی که اول هستند مثل هنک کنگ، روسیه، فندلاند و بعد کشور جمهوری اسلامی ایران دارای میانگین 457 است که از میانگین بینالمللی پایینتر است. در منطقه وضعیت خواندن ما به این صورت است که ایران در مقام چهارم قرار دارد. مواد آزمون پرلز هم شامل سیزده دفترچه است که دو بطن را بررسی میکند: ادبی (Literary) یا اطلاعاتی (Informational) که وضعیت سواد بچهها را در حیطه تجربه ادبی و تجربه اطلاعاتی میسنجد و در کنارش چهار پرسشنامه است که وضعیت دانشآموز، خانواده، معلم و بیش از 300 متغیر را این پروژه میسنجد. سواد خواندن را البته آقای دکتر منتظم القائم خیلی پیچیده و کامل و جامع مطرح کردند. مشخص شد که بحث خواندن چه لایههای عمیقی دارد. در اینجا توانایی طرز استفاده از فرمهای نوشتاری زبان هست که جامعه آن را درخواست میکند و یا فرد آن را ارزشگذاری میکند. این واژه ارزشگذاری جالب است چون در فضای مجازی دانشآموز خودش شخصاً ارزش میگذارد که چه چیز را بخواند و چه چیز را نخواند. برخلاف آنچه در یادگیری سنتی، جامعه ارزش را بهوسیله نمره و کارنامه و اجبار و ترغیب و تشویق و از این قبیل به وجود میآورد. اما آنجا دانشآموز و یادگیرنده درواقع رهبر یادگیری خودش و خودانگیخته، خودزا و درونزا میشود. در اینجا منظور از بافت بیشتر بافت اجتماعی، خانواده، مدرسه و تمامی عوامل درهمتنیده است. ابزار همعرض کردم دفترچهها و پرسشنامههای مختلف است. جالب است در اینجا در سه دوره مطالعات جایگاه ما را نشان میدهد. در پرلز 2001 ما از میانگین پایینتر و درواقع در جایگاه سه یا چهار کشور آخر هستیم. در پرلز 2011 یک مقدار وضعمان بهتر میشود و در پرلز 2016 بهترین روند ما ازنظر عملکرد خواندن است. دانش آموزان حدود 50 نمره پیشرفت داشتند و نشان میدهد که ما در 200 از 35 کشور سی و دوم شدیم در 2006 از 45 کشور 40 ام و در 2011 تقریباً 38 ام. البته رتبه ملاک نیست بیشتر نمره اهمیت دارد. ببینید از نمره 414 به 421 و بعد به 457 رسیدیم که این خودش نشاندهنده این است که روند مثبت است. در این اسلاید نشان داده میشود که جنبههای حیطه شناختی در علوم و ریاضیات چقدر به سواد خواندن وابسته است. این نمودار نیز نشان میدهد که بچهها در آن سؤالاتی که روند خواندنشان پایین است عملکرد بالاست. آنجایی که میطلبد بچه خوب درک کند عملکردش پایین است یعنی سؤالاتی که نیاز به خواندن بالا دارد بچهها در فهمش مشکلدارند و رابطه سه درس علوم و ریاضیات و سواد خواندن در یک نگاه همگنشده را نشان میدهد. این روند تغییرات ما در سه دسته است که ارتباط با خواندن داریم. در ریاضی مقداری وضعمان خراب است. در علوم و خواندن بهسرعت در حال رشد هستیم. در این اسلاید گزارشی از آقای مکدونالد (مشاور بانک جهانی) است که دفتر یونیسف سفارش داده تا راجع به خواندن و رابطهاش با علوم و ریاضیات در ایران تحقیق کند و همین اخیراً گزارشش چاپ شد که عملکرد ایران را در بین سالهای 1995 تا 2011 در دروس علوم پایه چهارم و هشتم نشان میدهد. مشخص است در این گزارش که این روند تا چه اندازه افزایش و چه جاهایی کاهشی است و آنجایی که این جنبه افزایشی بوده با جنبه خواندن بچهها ارتباط داشته است.
دکتر محمد زرهساز: آقای دکتر معذرت میخواهم فقط برای اطلاعات صرفاً آماری نباشد سؤالی مطرح میکنم. در معیارهای ارزیابی و سنجش چقدر بحث خواندن در فضای مجازی کمک کرده است تا الآن وضعیت بهتر شود؟
دکتر عبدالعظیم کریمی: ببینید یک بحثی که ما داشتیم این بوده که عوامل زیادی ازجمله تغییر کتابهای درسی مؤثر بوده اما آنچه مصححان ریاضی و علوم و خواندن، یعنی معلمانی که سالهاست اینها را تصحیح میکنند میگویند به لحاظ شهودی نه تحقیقی، وضعیت نوشتن و فهم بچهها بهتر شده است. همین پیامکها، فضاهای مجازی و همین تراکم خوانشی که در فضای مجازی ایجادشده است، سبب گشته که وضعیت خواندن، توان نوشتن و خزانه لغوی بچهها بهتر شود. اینها جنبههای مثبتی بوده که عرض کردم تحقیق نشده است و معلمها با توجه به مقایسهای که خود انجام دادهاند، این نتایج را گرفتهاند. یک نمونهاش الآن مثال هنگکنگ است که در پرلز 2006 چهاردهم بود و بعد به مقام اول و دوم رسید. بعد رفتند تحقیق کردند که چه اتفاقی در هنگکنگ افتاده است. به این نتیجه رسیدند که یکی از عوامل، همین بحث فضای مجازی و ارتباطشان با شبکههای اجتماعی بوده که گزارش مفصل است و اگر لازم شد میتوانم ارائه دهم. در رابطه با بحث نگرش مثبت به خواندن، در روشهای سنتی، بچه فقط به دلیل اجبار میخواند اما در فضای مجازی چون با اختیار، رغبت و خودانگیختگی همراه است، نگرش مثبت بچه به خواندن زیاد میشود. درواقع بچهها وقتی با خودشان ارتباط برقرار میکنند و باهم سن و سالها و همکلاسیها و همدورههای خودشان هستند با اعتمادبهنفس بیشتری میتوانند این کار را بکنند تا اینکه بخواهند پاسخگوی معلم باشند و صرفاً از طریق مسائل نمرهای و رسمی و جبری خواندن را دنبال نمایند. نقش والدین در خواندن بسیار مؤثر بوده و نشان میدهد هر چه قدر والدین به خواندن علاقه بیشتری داشتند بچههای آنها نیز علاقه بیشتری نشان دادند. و بحث کامپیوتر، رایانه و استفاده از شبکههای مجازی و اجتماعی در پرسشنامهها آمده و رابطهاش با خواندن. ملاحظه کردند آنهایی که از شبکههای شبکههای اجتماعی و اینترنت استفاده بیشتری میکنند از سواد خواندن بالاتری برخوردارند.
دکتر محمد زرهساز: جناب دکتر مبنای این آمار بر اساس سنجشهایی که وزارت آموزشوپرورش انجام میدهد است؟
دکتر عبدالعظیم کریمی: خیر اینیک پروژهای بینالمللی است اینجا این پرسشنامهها اجرا و دادهها وارد میشود و برای پایگاهی در آلمان که وابسته به انجمن بینالمللی ارزشهای پیشرفت تحصیلی عالی است ارسال میشود و آنها بر اساس مدلهای آماری خودشان تحلیلهایی انجام میدهند.
دکتر محمد زرهساز: البته من یکبار دیگر خدمت بزرگوارانی که تشریف آورند عرض کنم که آقای دکتر کریمی مدیر ملی پروژه بینالمللی پرلز و تیمز هستند و ما عمداً ایشان را از آموزشوپرورش انتخاب کردیم. چون مبنای این بحث در آموزش پرورش است و این بچههایی که از کوچکی با این ابزارهای خواندن در سطح دیجیتال آشنا میشوند. بزرگوارانی که در دانشگاهها حضور دارند احتمالاً تأیید میکنند که این نسل جدیدی که در دانشگاهها حضور دارند، سبک و انگارههای خواندنشان با ما متفاوت است. ولی آماری که دارد عرضه میشود کمی قابلتأمل است. چون احساس میشود آن تعمق و سوادی که آدم انتظار دارد داشته باشند آنطور نیست. یعنی این روند پیشرفت را نمیدانم شکلی است یا محتوایی. اینجا است آدم کمی درمیماند. معیارهای سنجش واقعاً چیست؟
دکتر عبدالعظیم کریمی: از معیارهای سنجش به دلیل ترس از طولانی شدن بحث، همان اول گذر کردم. خواندن چهار لایه دارد. وقتی متن را به بچهها میدهند. یک همچین دفترچههایی به بچهها میدهد که دو متن دارد که یکی ادبی و داستانی است و یکی اطلاعاتی مانند متنی درباره ایسلند و طبیعت وحشش و یا داستانی مطرح میشود مانند داستان ماهیگیری که در آن این چهار لایه سنجیده میشود. یک سری از سؤالات محدود میشود به تمرکز و بازیابی اطلاعاتی که صریحاً بیانشده مثلاً گفتهشده این اسب مال چه کسی بود؟ یا کجا پیدا شد؟ بچه باید در متن بگردد و تمرکز کند و اطلاعات را پیدا کند. دوم استنباط مستقیم است. مثلاً چرا این اسبها در این ناحیه هستند؟ یا چرا این اتفاق افتاد؟ این در متن نیامده است و بچه باید استنباط کند. درواقع نوعی فرا متن است. لایه سوم به تعمیم و تلفیق ایدهها مربوط میشود که لایه پیشرفتهتری است. لایه چهارم نوعی اجتهاد عقلانی میطلبد. بچههای ما فقط میتوانند در لایه اول و دوم پیش بروند. در لایه سوم و چهارم سعی میکنند ولی نمیتوانند و ازاینرو، رتبه کاهش مییابد. فقط کشورهایی مانند سوئد که سرانه و فرهنگ مطالعاتیشان بالاست میتوانند به این سطح برسند. گاهی من به دانشجویان کارشناسی ارشد این سؤالات را دادهام و دیدم پاسخها درست نیست چون ما حفظی بار آمدهایم. در این لایه بحث قضاوت است که بالاترین نوع یادگیری و بهنوعی خلاقیت است و عبارت است از بالا آمدن از همه سطوح و بر فراز آمدن بر همه متون و آنگاه قضاوت کردن. بچههای ما در این لایه خیلی ضعیفاند و بچههایی که در نقطه پیشرفته قرار دارند میتوانند به این لایه برسند.
دکتر محمد زرهساز: اگر دوستان در پنل نکاتی در رابطه با نکاتی که آقای دکتر فرمودند دارند در خدمتشان هستیم.
سیامک محبوب: یک نکتهای میشود حاشیه بزنم؟ در لایه چهار و پنج که درواقع به متاتکست و تفسیر و اشاره میکنید واقعیت این است که معانی اینچنینی در جوامع تفسیری شکل میگیرند. احساسم بر این است که این پرسشنامه در جامعهای خارج از ایران شکلگرفته و حتی داستانش. و برای تفسیر داستان ما نیاز داریم که الگوهای تفسیری داستان به ما در کودکی آموخته شود. شاید پایین بودن این نمره نه به دلیل ناتوانی ذهنی کودکان ما در تفسیر داستان است به این دلیل است که کدهای تفسیر این متن را دریافت نکردهاند. البته چون من متن را ندیدم بهعنوان حاشیه عرض کردم که تفسیر نشود که کودکان ما از بهره هوشی کافی برای تفسیر متن برخوردار نیستند.
دکتر محمد زرهساز: آقای دکتر کریمی در بحث خود به تعامل و همافزایی دنیای مجازی اشاره کردند که فرزندان ما در این عصر با این فضا هم سو هستند و الآن بحث این است که در مدارس با تبلت از آنها امتحان گرفته و از این ابزارها برای آموزش استفاده شود. ابزارهای جدید و ابزارهای فناورانه بسیار مطرح هستند. طبیعتاً الگوهای خواندن هم بهتبع این ابزار دارد متفاوت میشود. از خانم دکتر مرادی دعوت میکنم در مورد ابزارهای خواندن در فضای دیجیتال بحث خود را ارائه دهند.
دکتر شیما مرادی: خوب من قبل از اینکه شروع کنم فقط توجه دوستان را به دو مورد معطوف میکنم. چون الآن تقریباً دو مدل خواندن بحث شد. آقای دکتر منتظر قائم در مورد خواندن درواقع نوع نگاهی که داشتند فقط خواندن کلمات نبود. در کلام ایشان، خواندن به معنای خواندن کلمات و استفاده از آن برای تبدیلشدن به دانش و خرد مطرح شد و در صحبت جناب آقای دکتر کریمی به لایههای مختلفی برای خواندن اشاره شد و سطوح مختلفی معرفی گردید. البته مبحث خودم را که بیان کنم به اصل ماجرا میپردازیم. ولی چیزی که الآن به ذهنم میرسد آن است که مقایسه خواندن در فضای مجازی و خواندن در فضای طبیعی به نظر من ناعادلانه است. نمیدانم نظر دوستان و حضار چیست. به این دلیل که خواندن با کتاب آسانتر است ولی خواندن در فضای مجازی اگر آن خواندن بهقصد دریافت خرد و دانش باشد و تبادل اطلاعات و بهرهگیری کار آسانی نیست. شاید یکی از دلیلهایی که خواندن در فضای مجازی که کلاً رتبه خواندن را پایین آورده که همه میگویند که همه کم میخوانند و اینکه به کم خواندن و یا به browsing روی آوردیم شاید دلیلش این باشد که محملی که ما داریم محمل آسانی برای کمک به خواندن نیست و این نکته را باید در نظر بگیریم تا من صحبتهایم را شروع کنم. میخواهم در رابطه با پیدایش و زوال ابزارهای خواندن در فضای مجازی صحبت کنم. چیزی که میخواهم مدنظر قرار دهم این است که فضای مجازی یا فضای سایبر فضایی است که در سال 1980 حدوداً در موردش شروع شد. این فضا ویژگیهای خاص خودش را دارد و توانمندیهای خاصی برای حضور در این فضا نیاز است. امکاناتی که دارد را همه میشناسیم. یعنی همه 15 سال است که در اینترنت زندگی میکنیم و زمان زیادی است که بیشترین زمانمان را در اینترنت سپری میکنیم. شاید دیگر درست نباشد که نامش مجازی باشد چون ما بیشتر زندگیمان را در این فضا سپری میکنیم. ویژگیهای خیلی زیادی دارد ولی چون مبحث من بسیار گسترده است از آنها میگذرم چون میدانم برای شما به شکل تجربه اتفاق افتاده حتی اگر پژوهشی در این زمینه نکرده باشید. اینکه تولید محتوا در این فضا توسط تمام افراد میتواند صورت بگیرد، اینکه امکان استفاده از نظرات دیگران و نقدهای دیگران در آن فراهم است، اینکه دسترسی بدون محدودیت زمانی و مکانی در آن امکانپذیر است، امکان تعامل بین ابزارها وجود دارد و اصلاً به همین دلیل است که ابزارهای فضای مجازی را نرمافزارهای اجتماعی میگویند. معمولاً یک Social اول اسمشان هست. اما چیزی که همهی اینها دارند از وبلاگ. ویدئو چت، آر اس اس و.. آن است که یکسریهایشان به دنیا آمدند و یک سری از بین رفتهاند یعنی طلوع سریعی داشتند و غروب سریعی مانند وبلاگ و یکسریها هم مانند آر اس اس همان اول از بین رفتند و بهاصطلاح همه اینها ویژگیهایی دارند که بهصورت کلی در شبکههای اجتماعی نهادینهشده است. اولین ویژگی آنها ویژگی لینک دهی است. یعنی تبادل لینک. این یعنی چی؟ تبادل لینک یعنی اینکه شما میتوانید از این صفحه به صفحهای دیگر بروید، یعنی اینکه بیشتر میتوانید در این فضا سیر کنید بدون اینکه بتوانید زمان را کنترل کنید. مبحث بعدی بوک مارکینگ است که شما میتوانید نشانهگذاری الکترونیکی انجام دهید. میتوانید از سیستمهای توصیه گر استفاده کنید و اگر از یک کتابی خوشتان آمد سیستم به شما بگوید کتاب بعدیای که بخوانید و از آن لذت ببرید کدام است. این در دنیا عادی نیز وجود دارد. یک کتاب عادی را شما میتوانید بخوانید و وقتی تمام شد به دوستتان بدهید تا بخواند اما متن در دنیای اینترنت مالتی یوزر است. یعنی چند نفر درآنواحد میتوانند آن را بخوانند. و همین باعث شده انجمنهای تخصصی الکترونیکی کتاب تشکیل شود یعنی مثلاً گروهی در یک زمینه کار میکنند، مطالعه میکنند و در یک زمینه میتوانند هرکدام یک بخش از یک کتاب را بخوانند و درباره آن بحث کنند. مبحث بعدی کتابهای صوتی است. یکی از ایرادهایی که ما به کم خوانی میگیریم این است که فرصت نداریم، ترافیک زیاد است، مشغله زیاد است. کتابهای صوتی این امکان را فراهم کرده که شما در اوقات ترددتان در سطح شهر هم بتوانید از این فضا استفاده کنید. همچنین کتاب صوتی کمک کرده است تا خیلی از افراد با محدودیتهای جسمانی بتوانند از کتاب استفاده کنند و از آن بهره ببرند. حتی آنهایی که دوست ندارند کتاب را بخوانند. یعنی خیلیها کتاب خواندن را دوست دارند ولی بیشتر دوست دارند کتاب برایشان خوانده شود. بههرحال همه اینها و این اسلاید نشان میدهد که قدرت نفوذ این ابزارها و رسانههای مجازی در زندگی ما خیلی زیاد است. همینجا میتوانید ببینید که در 60 ثانیه در اینترنت چقدر تولید محتوا میشود مثلاً نوشته است که در 60 ثانیه 278000 توئیت زده میشود. این یعنی اینکه توئیت هم خیلی موردتوجه است زیرا که خیلی بهصورت فشرده مطالب را ارائه میکند در یک خط، نوشتهای که یک نویسنده شاید بخواهد در سه پاراگراف خلاصه کند و در اینجا در 140 حرف میتواند ارائه کند ولی کلاً میدانم که این اسلاید را همه کاملاً قبول دارند که اینترنت تماماً در زندگی ما توسط ابزارهای وب 2 رخنه کرده است. من خودم واقعاً موافق نیستم که نام این ابزارهای وب 2 را ابزارهای خواندن بگذاریم و زمانی هم که به من گفتند فقط اطاعت امر کردم. به نظر من اینها ابزار خواندن نیستند. در اینترنت ما کلاً با ابزار خواندن سروکار داریم و به نظر خواندن فقط خواندن سرسری نیست ولی بهر حال اگر مبحث فقط میزان خواندن کلمات است این ابزارها ابزار خواندن هستند. یکی از این ابزارها، وبلاگ است که همه معرف حضورشان است. از سال 1993 رسماً شروع به کارکرده است. دیگری پادکست است که وبلاگ صوتی است و در سال 2004 شروع به کارکرد. ابزار دیگر، ویکی است که میتوانیم مدیریت مستندات را در آن داشته باشیم. دستهبندی کتابها و انجام تغییرات و اصلاحات در آنها توسط ویکی قابل انجام است. توئیتر را میتوان گفت مینی وبلاگ است. یعنی پست یک وبلاگ در 140 کلمه. توئیتر در ایران متأسفانه زود فیلتر شد. اما خیلی موردتوجه نوجوانان و جوانان در دنیا قرار گرفت. بسیاری از نویسندهها در تلاشاند تا بتوانند داستانهایشان را توئیت کنند یعنی مثلاً بخشهای مهم یا خیلی جذاب کتابشان را در 140 حرف خلاصه کنند. اما توئیتر نیز خیلی زود فدای یک ابزار بزرگتر به اسم شبکههای اجتماعی شد. اما شکل شبکههای اجتماعی جالب است. به نظر من شبکه اجتماعی، ایزاری است که بهصورت ترکیبی و انشعاب ارائه میشود و روح تمام ابزارهای قبلی را در خود دارد. یعنی پست را از وبلاگ، صوت را از پادکست، ویدیو را از ویدئوکست و نوتیفیکیشنها را از آر اس اس ها گرفته است. این است که ما بهظاهر فکر میکنیم غروب رخ داده است و زوال برای ابزارها روی داده است. اما در حقیقت به شکل جدیدی پا به عرصه ظهور گذاشتهاند. بنابراین ما زوالی در ابزارها نداریم. و همه طلوع هستند و افراد که تشنه یادگیری و استفاده از ابزارهای جدید هستند به همین دلیل است که مثلاً ناگهان بهسوی وبلاگ هجوم میآورند و زبان فارسی در وبلاگ دومین زبان در دنیا میشود و بعد یکباره فراموشش میکنند. شبکههای اجتماعی امکانات زیادی را در باب خواندن و مطالعه ارائه کردند. مثلاً ایجاد محفلهای الکترونیکی، ایجاد رهگیری کتاب. شما میتوانید به دوستانتان بگویید کتاب را بخوانید و بفهمید چند نفر خواندهاند. میتوانید تبادل کتاب را انجام دهید. حتی خریدوفروش کتابهای قدیمی از طریق شبکههای اجتماعی مرتبط انجام میشود. یکچیز جالب دیگر کتابهای اینتراکتیو یا تعاملی هستند. این امکان در کتابهای چاپی وجود ندارد. یعنی شما میتوانید در ابتدای کتاب انتهای آن را حدس بزنید که اول از کتابهای کودکان آغاز شد تا کتابهای خیالانگیز و هیجانانگیز. تلفن همراه هم یک ابزار وب دوئی است اما چون همه ما استفاده میکنیم، درواقع محمل ما برای رسیدن به اینترنت و دنیای مجازی است. بنابراین ناگزیرم که سری به ابزارهای تلفن همراه نیز بزنم. باوجود تلفن همراه دیسکانکتی دیگر وجود ندارد یعنی شما خیلی زمان اندکی در دنیای عادی هستید. همیشه ما متصل هستیم. به همین دلیل عدهای که نویسندگان باهوشی هستند شکل جدیدی از رمان را ایجاد کردند. آنهم رمان پیامکی بود و یا رمان تلفن همراهی که تقریباً فکر میکنم داستان خانم چیستا یثربی را اگر نخوانده باشید، شنیدهاید که درواقع انقلابی در رمانهای پیامکی حداقل در ایران به وجود آورد. نویسندگان، داستانهای خود را در اندازههایی که خودشان میدانستند در تلفن همراه پست و یا ارسال میکنند. همچنین تلفن همراه کمک کرده است که کودکان به ابزارها و بازیهایی روی بیاورند که خواندن را تقویت کند، البته منظور خواندن در سطح اول هست که فقط خواندن کلمات در آن مطرح است و اصلاً به ابعاد دیگر خواندن که درک است و من بهعنوان کتابدار برای آن اهمیت قائل هستم نمیپردازم. خواندن به معنی مدتزمانی که شما سرتان روی گوشی است و متن میخوانید تلقی میشود. تلفن همراه هم با کمک بازیهایی که درباره خواندن کتاب است توانسته تأثیر خوبی بجای بگذارد. اما برای اینکه مبحث را ببندم. امیدوارم به این اسلاید بیشتر توجه شود. و درباره این اسلاید بیشتر صحبت کنیم. چون مطالب قبل از این را همه ما میدانستیم. البته این را هم همه میدانیم اما نکته قابلتوجه در دنیای مجازی در کشور ما این است که افراد در کشورمان خیلی در فضای مجازی هستند و اعتمادشان به فضای مجازی در حال زیادشدن است. یعنی هرچه در دنیای مجازی میخوانند کمکم دارند قبول میکنند بدون هیچ تفکری. اگر خبری بخوانند که صحیح نباشد آن را بهعنوان خبر صحیح میپذیرند. یعنی یک داستانی بوجود آمده که مردم مرجعشان شبکههای اجتماعی است، بهویژه زمانی که یک سری از افراد میبینند خبری در شبکههای مجازی شش بار منتشرشده مطمئن میشوند که خبر، خبر درستی است. چیزی که شخص من را نگران میکند آن است که چرا افراد اینقدر در فضای مجازی زودباور شدهاند. مبحث بعدی توجه به کم خوانی است. افراد در شبکههای مجازی دیگر طولانی نمیخوانند. اگر متنی دو پاراگرافی باشد نمیخوانند. حتی اگر جوک دو پاراگرافی هم باشد دیگر نمیخوانند. البته من تحقیقی در این رابطه نکردهام و بهصورت تجربی میگویم. افراد در فضای مجازی به تورق بیشتر روی آوردهاند، یعنی فقط تورق کنند و از یک نظر بگذرند و املای کلمات را اشتباه بنویسند و چیزهایی که من از فضای مجازی استقبال کردم چون دیسکانکتی و عدم قطعی وجود ندارد و افراد مدام در اینترنت هستند و آنقدر سرهایشان در موبایل است که در بعضی از کشورها حتی علائم راهنمایی رانندگی در کف زمین هستند تا وقتی سرشان در موبایل است به زمین نگاهی بیاندازند و علائم را ببینند. این است که دیگر توجه و تفسیر این موارد را به اساتید محترم در این رشته واگذار میکنم. در انتها چند نکته درباره آینده اینترنت بگویم. مطمئناً از اینترنت نمیتوان فرار کرد و اینترنت وارد کاملاً وارد زندگیمان شده است و باوجود اینترنت، دغدغههای بیشتری خواهیم داشت. فکر میکنم همان دوساعتی که دیسکانکت بودیم هم دیگر نمیتوانیم ادامه دهیم و دائم متصل خواهیم بود. باوجوداین چه میشود کرد و چه اثری روی مطالعه خواهد گذاشت. این سؤالی است که من امیدوارم اینجا حداقل راجع به آن صحبت شود و به آن بپردازیم. ببخشید که سریع صحبت کردم. خیلی از مباحث را سریع رد کردم که بتوانم در ده دقیقه پانزده دقیقه چیزی را به شما ارائه کنم. خیلی از بودن کنار شما خوشحالم و امیدوارم نتیجه بحثمان چیز مفیدی باشد که حداقل متفاوت باشد.
دکتر محمد زرهساز: در تأیید صحبتهای شما یک پاراگراف از کتاب نیکلاس کار میخوانم: “حتی مک لوهان هم نمیتوانست ضیافت پر آب و رنگی را که اینترنت پیش روی ما گسترانده پیشبینی کند. غذا پشت غذا و هرکدام لذیذتر از قبلی تا حدی که بهزحمت بین لقمههایی که فرو میدهیم، نفسی هم میکشیم. از وقتیکه رایانهها هم آب رفتند و هماندازه وسایلی چون آیفون و بلکبری شدهاند ضیافت آن ضیافت سیاری شد که هر زمان و هرجا اراده کنی در دسترست است در منزل، محل کار، اتومبیل، کیفدستی، کلاس درس و هنگام خواب” با توجه به نکاتی که گفتیم از سرکار خانم خراسانچی بهعنوان مدیر یکی از موفقترین کتابخانههای عمومی کشور که طبیعتاً با کاربران بسیاری سروکار دارند دعوت میکنم تا درباره چالشها، مسائل و تأثیراتی که فضای مجازی در بحث خواندن میگذارد نظراتشان را بیان کنند.
مهرناز خراسانچی: بنده هم مجدداً از شما تشکر میکنم. در مورد فرمایشات خانم دکتر مرادی دو نکته کوچک دارم. یکی اینکه کتابهای صوتی دارای واسطه هستند و در درک خواندن مؤثر هستند. اگرچه که ما خودمان مشوق این هستیم تا کسانی که عینکی هستند و یا در بینایی مشکل دارند از آن استفاده بکنند. ما خودمان تفاهمنامهای داریم با شرکت حملونقل ایران و پیشنهاد کردیم که در ترددهای بینشهری از کتابهای صوتی استفاده بکنند که این کار را هم میکنند ولی این نکته را فراموش نکنیم. و دیگر اینکه آماری که ایشان راجع به 60 ثانیه در دنیای مجازی اعلام کردند بسیار جالب بود. ایکاش ما میتوانستیم همچین آماری را در فضای غیرمجازی داشته باشیم که ببینیم در کل دنیا در فضای غیرمجازی چه اتفاقی میافتد. ما چون آمار را راحت در فضای مجازی محاسبه میکنیم انفجار را بیشتر میبینیم. یا خواندن را و یا تولید را گستردهتر میبینیم. حالا اگر فرصت شد راجع به آن بحث میکنیم. آنچه امروز قرار بود من در خدمتتان باشم و امیدوارم که بتوانم کمی در این رابطه صحبت بکنم بحث ویژگیها، چالشها، مزایا و مسائل خواندن در فضای مجازی است که چون خیلی گستره وسیعی دارد و من هم 10 دقیقه تا یک ربع وقت دارم خیلی سریع سعی میکنم به آنها اشاره کنم. من اساساً به این فکر کردم که منظور از بحث خواندن در فضای مجازی چیست؟ آیا ما قرار است به نقاط ضعف این بحث حمله بکنیم؟ آیا قرار است از نقاط قوت خواندن در فضای مجازی دفاع بکنیم؟ آیا قرار است تحلیل شرایط موجود را داشته باشیم؟ و یا استفاده از فرصتها را؟ من از جناب آقای دکتر منتظر قائم خواهش میکنم که اگر فرصتی شد این توضیح را برای ما داشته باشند که چه تفاوتی است بین خواندن و مطالعه؟ ما در یک کتابخانه عمومی بین خواندن و مطالعه تفکیک قائل میشویم. اگر شد راجع به آن بحث میکنیم. ولی اساساً خواندن یک نیاز کلی انسان را برطرف میکند که نیاز عاطفیاش است. بههرحال وقتی شما میخوانید و یا مطالعه میکنید که من اینجا بیشتر منظورم مطالعه است و تعریفی که از خواندن دارم چیزی است که شما هدفمند و با برنامهریزی قبلی و یا با یک اجباری ممکن است انجامش دهید ولی مطالعه، فعلی است که معمولاً یک لذتی از آن حاصل میشود. اگر با آن فکر در رابطه بامطالعه، ما سراغ خواندن برویم، بحث نیاز عاطفی که هرکدام از ما این را با خواندن در خودمان پرورش میدهیم، احساساتمان را بهعنوان اولین نیازی که انسان دارد، نیاز روحی و روانی خود را میپرورانیم و دوست داشتن، دوست داشته شدن، شادی، تحرک و همه اینها را در یک فضایی که فضای متن است و یا محتوا درمینوردیم. بحث از آن نیازهای شناختی انسان است که به نظر من مبحث بسیار مفصلی است. مباحثی که شاید در حوزه علوم شناختی بتوان بسیار خوب به آن پرداخت و اینکه واقعاً خواندن بامغز ما چه میکند. شناختی که ما از جهان پیرامونمان پیدا میکنیم بخشی از آن بهواسطه خواندن حاصل میشود که طبیعتاً بخش قابلتوجهی هم هست و سومین نیاز، نیاز شخصیتی است که به روحیات فردی کمک میکند، جامعهپذیری، تلاش برای تحقق آزادی فردی، حقوق شهروندی و بههرحال همه ملزوماتی که برای تحقق یک جامعه شهروندی برای فرد محقق میشود. در فضای مجازی ما سه گروه عمده داریم: تولیدکنندگان محتوا، مصرفکنندگان محتوا و توزیعکنندگان محتوا. اینها زنجیرهای هستند که باهم در تعامل هستند در این فرصتی که باهم هستیم من بیشتر تأکیدم این است که اشاره بکنم به کسانی که مصرفکنندگان محتوا هستند. ما اگر بخواهیم به ویژگیهای خواندن در فضای مجازی اشارهای داشته باشیم به نظر من اینیک ویژگی است که نمیتوان از فضای مجازی اجتناب کرد. آیا به نظر شما ما میتوانیم از فضای مجازی اجتناب کنیم؟ یک ویژگی دیگری که به نظرم شاید خواندن در فضای مجازی شاید داشته باشد و میتوان در این حوزه به آن اشاره کرد این است که شدت نفوذ شبکههای مجازی در محیطهای فردی و اجتماعی ما به چه میزان است؟ امیدوارم که کمی بتوانیم در رابطه با این پرسشها بحث کنیم. یکی از معایبی که من میخواهم اشارهای بکنم بحث فرهنگ استفاده از فضای مجازی است. آیا ما فرهنگ این موضوع را داریم؟ وقت آن است که در رابطه با آن بحث بکنیم؟ و صبر بکنیم مانند رانندگی که خود خودرو آمد و بعد فرهنگش آمد و الآن ما با معضلاتی دستوپنجه نرم میکنیم که اگر در ابتدای امر به بحث فرهنگ رانندگی توجه میشد ما الآن با این معضلات مواجه نبودیم. درنتیجه اینیکی از معایب فضای مجازی و یا خواندن در فضای مجازی است ازنظر من. چیز دیگری که شاید بتوان بهعنوان یکی از معایب فضای مجازی به آن اشاره کرد این نکته است که من از شما در آن باره سؤال دارم. آیا شما یک اثر تألیفی فاخر که کاملاً دیجیتال باشد سراغ دارید؟ به نظر من این هم میتواند از معایب فضای مجازی باشد و یک سؤال دیگر که خانم دکتر مرادی به آن اشاره کردند: آیا مقایسه بین این فضای مجازی و غیرمجازی مقایسه درستی است؟ آیا این دو فضا همسنگ هستند که باهم مقایسه بکنیم؟ این دو فضا اساساً همسنگ نیستند که ما بخواهیم باهم مقایسه بکنیم. و چالشی که مطرح است آن است که اگر هدف، مطالعه و خواندن است چه تفاوتی میکند که در چه محیطی باشد؟ ما باید اصل قضیه را حل کنیم. اگر بحث ما خواندن است چه فرقی دارد که در فضای مجازی باشد و یا در فضای غیرمجازی؟ این مثال من ربطی به این موضوع شاید نداشته باشد ولی چون من در ذهنم ربط میدهم شاید شما هم این ربط را لحاظ کنید. مانند استفاده از غم میماند. خانم توران میرهادی که معرف حضور همه هستند، ایشان در تعریف غم میگویند غم میتواند انسان را تا گوشه یک اتاق هل دهد و منزویاش بکند و آنقدر انرژی زیادی دارد که میتواند انسان را بهطرف جلو پرت کند. این بستگی به انسان دارد که چگونه از آن غم بهره ببرد و اجازه بدهد که غم او را منزوی کند و یا به جلو سوق دهد. من فکر میکنم در خصوص فضای مجازی هم ما میتوانیم با این نگاه به جلو برویم. وقتی بهرهگیری از فضای مجازی اجتنابناپذیر است، ما باید درست از این فضا بهره بگیریم و بهجای مقابله با پدیدههای متولدشده در فضای مجازی از محیطهای جدید بهره درست بگیریم و توجه بکنیم به فرصتهایی که پدید آمده است. البته من بیشتر نگاهم کتابدارانه است و نمیتوانم مانند بزرگواران و اساتید در حوزه دانشگاهی صحبت بکنم. صحبتهای من از زبان یک کتابدار ساده از یک کتابخانه عمومی است. توجه بکنیم به فرصتهایی که وجود دارد و میتوان موردتوجه قرار داد و از دلش چگونگی علایق و سلایق کودکان و نوجوانان را بیرون کشید و از آن برای خواندن در لایههای عمیقتر بهره برد. بهر حال آنچه امروز من دوست داشتم انجام دهم، ایجاد یک اتفاق در ذهن شما بزرگواران بود که بیاییم به درست انجام شدن هر کاری توجه کنیم و به درس خواندن توجه بکنیم و بهره بگیریم از هر چیزی که در این کار به ما کمک میکند. و چه در محیط مجازی و چه در محیط سنتی بتوانیم به لایههای خواندن که جناب آقای دکتر منتظر قائم خیلی خوب به آنها پرداختند بپردازیم. و آنچه کتابداران در فضای مجازی میتوانند توجه بکنند فعالیتهای چندجانبهای است که ما میتوانیم در فضای مجازی داشته باشیم. میتوانیم هدایتگر باشیم. بهویژه برای کودکان و نوجوانان و هدایت بکنیم این امر را و اینگونه مسائل را، بهویژه بحث خواندن در فضای مجازی را. تخصصهای مربوط به فضاهای مجازی را داشته باشیم. از این ابزار بتوانیم بهدرستی استفاده بکنیم. توانمندیاش را داشته باشیم. دانشش را داشته باشیم. وقتی دانش استفاده از این فضاها را داشته باشیم میتوانیم همراه نسل جدید به پرورش علایق و سلایقشان کمک کنیم. مهارتهایی در زمینه ارتباطات غیر فیزیکی داشته باشیم. ارتباطات اصولی داشته باشیم. بتوانیم منابع و برنامهها را مدیریت بکنیم و بهرهگیری بکنیم از این فضا در جستجو و بازیابی مطالبی که درخور خواندن است. حتی من بعضاً فکر میکنم ما میتوانیم در چگونگی تولید محتوا که منجر شود به خواندن درست میتوانیم کمک کنیم. من عذرخواهی میکنم اگر وقتتان را زیاد گرفتم و یا اینکه بیشتر سؤال داشتم تا توضیح و یا پاسخ.
دکتر محمد زرهساز: خیلی ممنون. فقط نکتهای که در ابتدا فرمودید ما بهعمد اسم این نشست را وضعیت خواندن انتخاب کردیم. در تعریفی از مطالعه چنین آمده است که مطالعه کسب اطلاعات و یا فهمیدن مطالبی است که برای خواننده قابلدرک باشد و موجب ارتقای دانش وی شود. آنچه در فضای مجازی واقعاً رخ میدهد آیا واقعاً مطالعه است؟ بیشتر احساس میشود خواندن است. همانطور که خانم دکتر مرادی هم فرمودند. این چالشها به این جنبه بیشتر میپردازد ولی خودم واقعاً تمایل دارم نظر آقای دکتر منتظر قائم را قبل از اینکه به آقای محبوب برسیم بدانم و چون این مسئله یک مسئله بنیادی و مبنای نظری است که باید مشخص شود. تفاوت مطالعه و خواندن در فضای مجازی که افراد عادت دارند که بسیار سطحی، گذرا و بدون تعمق و درک لازم بخوانند و عبور کنند.
دکتر منتظر قائم: عرض کنم خدمت دوستان که من خواندن را اعم و مطالعه را ذیل خواندن میدانم. یعنی شکلی از خواندن در کنار برخی فرایندهای عقلانی برای استنتاج و استنباط میتواند به مطالعه تبدیل شود. شما یک خواندن سطحی دارید و یک خواندن محض دارید و یک خواندن عمقی دارید که میشود مطالعه. منتهی مطالعه فقط خواندن نیست. مطالعه عبارت است از توجه به نظرات و رویکردهای مختلف و یک نوع کنش استنتاجی و عقلانی در مورد دادههای مختلف و رسیدن به نتایجی که ممکن است آن نتایج در آن منابع موردنظر عرضهشده باشد و یا اینکه ورای آنها و از پس استنتاجها بهدستآمده باشد. بنابراین اگر مطالعه را معادل Studying ترجمه کنیم قطعاً با Reading رابطه دارد و به لحاظ صوری و در ظاهر صورتشان یکی است اما نتایجی که از آنها حاصل میشود با توجه به آن، فرایندهای استنباطی و ادراکی که طی میکند، خواندن متوقف میشود اما مطالعه میتواند ادامه پیدا بکند. من دو نکته عرض کنم راجع به دو بزرگواری که مطالب مفیدی فرمودند. البته من میخواهم به زبان خودم جمعبندی بکنم. من عصر جدید و فضای مجازی را متضمن یک سری چیزها میدانم که در حال حاضر ما در شرایط بنیادینش قرار داریم. بنابراین ما جنبههای منفیاش را بیشتر میبینیم تا مثبتها را. ما الآن در فاز بحران هستیم. یعنی فضای مجازی آمده و چند قرن خواهد بود. همانگونه که عصر چاپ و نشر پنج قرن تداوم داشت. ما الآن در شرایطی قرار داریم که نظم جدید ظهور نکرده اما آن نظم جهان قدیم هم تا اندازه زیادی فروپاشیده است. آن مقدمات و مباحثی که عرض کردم به این دلیل بود که ما هیچوقت سیاهوسفید نکنیم. ببینید فنّاوریهای دیجیتال، خواندن را از بین نبرده است. خواندن متن مکتوب یکطرفه نویسنده است و خواننده بسیار بافاصله معرفتی زیاد با آن نویسنده بالادست را از میان برده است. یعنی اینکه خواننده کتابی را از نویسنده با سطح عقلانی و هنری متفاوتی از خودش را در دست بگیرد و حتی با حواشی کلمات بخواهد دنیای معرفتی خودش را بسازد. این فاصله از بین رفته است. اما شما میتوانید از انسانهای دیگری که همرده شما هستند مطلب بخوانید. ببینید آن مقدماتی که من عرض کردم به این معنی است. خواندن عوضشده است. در چند مسیر عوضشده است. یکفاصله بین نویسنده و خواننده عوضشده است. یعنی فاصله معرفتی خود فرد با متن و محتوا در حال تغییر است. معنی این حرف این است که ما نثر دیجیتالیمان قطعاً ممکن است دانشهای عمقی گذشتگان را نداشته باشد اما دانشهای سطحی و جغرافیایی که در محتواهای متفاوت دارد میتواند در یک شرایطی فقدان آن برخی از انتظارات ذهنی را جبران بکند. ببینید دانش وسیعتر شده، معنی این الزاماً این نیست که عمق حتماً کمتر شده است. معنی آن این است که آن عمق گذشته هنوز انتقال پیدا نکرده است چون شرایط بحرانیای وجود دارد. اگر ما در ایران از وبلاگ یا خیلی از شبکههای اجتماعی گلایههایی داریم، همه به خاطر غلبه قدرت اینها نیست به خاطر خیلی از کارهایی است که ما باید میکردیم و نکردهایم است. معرفت پیشینی یا بهتر است بگوییم معرفت و اخلاق و آداب و سنن گذشتگان به نسل جوان ما منتقل نمیشود چون ما نتوانستیم از آن جذب بکنیم. چون نسل گذشته بیرون از این فضا قرار دارد و کل این فضا را به جوانان و نوجوانان سپرده است که در آن مفاهیم ذهنی خود را بازتولید بکنند. عمق در سنتهاست. در آرمانها و ارزشهاست و کشورها باید آن را به زبان نسل جوان عرضه کنند. جزیره جوانان و نوجوانان و الآن جزیره زنان که از جزیره ایرانی جدا بشود معلوم است که آن عمق پیدا نمیشود. بعد ما گسستگی را به تکنولوژی منتسب میکنیم و میگوییم تکنولوژی این کار را کرد. من مقدماتم ناظر بر این بود. ببینید یک نکته دیگر عرض بکنم. دوستان هم بهدرستی فرمودند. خواندن از متن نوشتاری دارد به معنی وسیعش تبدیل میشود. شنیدن کتاب صوتی درست است که مساوی خواندن کلمات نوشتاری نیست اما بههرحال از نخواندنش که بهتر است. دریافت معنی از طریق واسطه که الزاماً در معنی دخل و تصرفی نمیکند زمانهایی میتواند جهانهای معنایی را مانند مجریان تأکیدگذاری هم بکند و اینها انتقالشان اتفاقاً مفیدتر واقع میشود. اینفوگرافی، سوادگرافیکی، نوعی خواندن است. خود دوستان امروز پاورپونت عرضه میکنند و میگویند در این عرصه، این نوع سواد گرافیکی و این نوع سواد تصویری که جزء خواندن محسوب نمیشود ولی من میتوانم از طریق یک اسلاید و یا از طریق یک اینفوگرافی کل جهان معنایی را منتقل بکنم. دقت بفرمایید که اگر کتاب ابزار متون خطی بود یعنی خواننده را از نقطه به خط میرساند، فضای مجازی به دلیل ماهیت فرامتنی میتواند جهان سهبعدی و هندسی را بهیکباره منتقل بکند. این جنبه بسیار نوآورانه ایست که در این فضا وجود دارد. بنابراین ما باید معنی را باز بکنیم و از لایه خیلی عمیقتر با آن مفهوم روبهرو شویم نه مبتنی بر بغض و منافع سنی و صنفی. مثلاً در رابطه با یک ناشر فضای مجازی، به خاطر اینکه بوی کاغذ از بین مردم رفته است، قضاوت بد کنند. آنوقت خیلی از متخصصان فرهنگ هم میتوانند بگویند شما دارید یک امر فردی را بهجای تغییرات و تحولات جدی جایگزین میکنید. ببخشید اگر عرایضم طولانی شد.
دکتر محمد زرهساز: خیلی مطالب خوبی فرمودید و از یک منظر دیگری این موضوع را حلاجی کردید که صرفاً بحث کمعمقی مرتبط با خود ابزار و یا فناوری نیست. ممکن است ما در برابر آن وظایفی که در فضای مجازی داشتهایم کمکاری کردهایم و سبب این وضعیت شده و به قول خانم خراسانچی ما نتوانستهایم بحث فرهنگ فضای مجازی را موردتوجه قرار دهیم. حالا با این وضعیتی که ترسیم شد، صحبت در رابطه با آینده شاید دشوار باشد، زیرا در فضایی که مدام در حال تحول است آن سرنخهای متحول ساز را نمیتوانیم بهدرستی شناسایی کنیم. صحبت در رابطه با آینده همیشه دشوار است، بااینحال از جناب آقای محبوب خواهش میکنم در رابطه با وضعیت خواندن در فضای مجازی و بهویژه آینده این بحث، بیاناتشان را ارائه دهند.
سیامک محبوب: من جهان مجازی را که بهغلط جهان مجازی نامیده میشود را توضیح خواهم داد. دنیایی که الکترونیک به ما اهدا کرده است درواقع ققنوس دنیای متن است. ققنوس متن، مرده و در دنیای اینترنت دوباره جلوه کرده است. ما یک گپی را این وسط فراموش میکنیم و آن حمله برنامههای تلویزیون است. یعنی اگر ما حرفهای بیست سال پیش را در رابطه با کتاب نگاه کنیم، تماماً دعوای تلویزیون و کتاب است. این بحث تلویزیون ظاهراً از بین رفته و الآن شده اینترنت و کتاب. فکر میکنم بحث اینترنت و کتاب و یا بحث الکترونیک و کتاب بحثی تقابلی نیست. بحث دوباره متولد شدن متن مکتوب در یک رسانه دیگری است که بعداً توضیح خواهم داد. اما چرا میگویم عنوان مجازی برای این فضا مناسب نیست. آنچه دنیای مجازی را با عنوان دنیای مجازی نامگذاری کرده است، گفتمان حاکم است. هر گفتمانی که منصب قدرت را به دست دارد دوست دارد که پدیدههای نو را نامگذاری کند و چون صاحبان متن مکتوب بر منصب قدرت بودند و هنوز هم هستند، دنیایی که در مقابل آنها قرارگرفته را دنیای مجازی نامگذاری کردهاند. من فکر میکنم استفاده از فضای مجازی برای این فضا مناسب نباشد. ما میگوییم فضای دیگر، صورتش الکترونیک است. اگر کاغذ مدنظر باشد در مقابلش میگوییم فضای اسکرین، اگر فضای جوهری بگوییم میتوانیم بگوییم فضای الکترونیکی ولی مجاز اینجا یکجور تقابل گفتمانها را نشان میدهد. اما برای اینکه ما بخواهیم درباره آینده چیزی صحبت کنیم و آنیک چیز هم پرکتیس خواندن باشد، چه چیزی را باید بدانیم؟ باید بدانیم خواننده ما قبلاً چه شکلی بوده و حالا چه شکلی دارد؟ آیا قرار است در مواجهه با این پدیده تغییر کند؟ آیا در خود خواندن و پرکتیس خواندن تفاوت ایجاد میشود؟ و در خود خواندنی چه تفاوتی ایجاد میشود؟ در بخشی از صحبتها اشاره شد که ظاهراً خواندنی عوض نمیشود و اصل محتواست و تفاوت نمیکند که ما در متن آن را بخوانیم و یا در صفحه الکترونیک ولی چرا متفاوت است. من اول به خود خواندنی اشاره میکنم و آنچه دکتر منتظر قائم بهدرستی اشاره کردند. در خواندن همه اینها وجود دارد: مؤلف حضور دارد، متن، خواننده، بافت و جوامعی که این را شکل دادهاند حضور دارند. عمده بحثهایی که من اخیراً دنبال میکنم به مؤلف گره میخورد یعنی هر جا مباحث را دنبال میکنم، شاید بهواسطه متنهایی که مطالعه میکنم و درواقع کتابهایی که میخوانم، همهجا به مؤلف برمیخورم. مؤلف در فضایی که مجازی مینامیم با فضایی که درگذشته وجود دارد چه تفاوتی میکند؟ بیایید داستان رسانهها را بررسی کنیم. زمانی که پیام شفاهی بود ما مجبور بودیم پیام را دقیقاً از پیامدهنده بگیریم. حتی نوشتن در قبل از ظهور چاپ بهگونهای بود که استنتاخ کنندگان نسخهها مجبور بودند پای نویسندهای که نویسنده نبود و خود قلمبهدست نمیگرفت بنشینند و هر آنچه وی میگفت را بنویسند. این نوعی از استنتاخ بود که مؤلف سعی میکرد مؤلفیت خودش را در متن بگنجاند و خواننده به کمال، آن مؤلفیت را دریابد. با آمدن کاغذ این مؤلفیت، قدرت دوچندانی به خود گرفت. چرا؟ در استنساخ، آنهایی که استنساخ میکردند بعضیها در پای صحبت مؤلف نمینشستند و برای کتاب حاشیه مینوشتند و یا چیزی اضافه میکردند و بخشی از قدرت مؤلف را کم میکردند. اما در فضا و دنیای چاپ قدرت مؤلف دوچندان شد، زیرا مؤلف میتوانست یککلام را در هزاران نسخه بهیکباره منتشر کند و آن قدرت استنساخ کننده و کسانی که میتوانستند تفسیری به اثرش اضافه کنند را از آنها بگیرد. بنابراین دنیای چاپ دنیای تبلور مؤلف بود که به نظرم یکی از ویژگیهای دنیای مدرن بود. اما چه اتفاقی در دنیای الکترونیک افتاد؟ اتفاقی که الآن افتاده این است که مؤلف جایگاه خود را ازدستداده است. میخواهم به این اشارهکنم که مؤلف در این دنیای الکترونیک از بین میرود. پرسش دیگر این نیست که چه کسی این جمله را گفته است. اینیکی از ویژگیهای مهم متن دیجیتال است که مؤلف ظاهراً در آن از بین میرود که با رویکردهایی که مدلها به بحث خواندن دارند تطابق دارند و نظریههایی در کنارش شکلگرفته است که بیشتر خواننده محور هستند. از طرف دیگر این متن که ما متن فاخر مینامیمش و میگوییم متن فاخر در دنیای دیجیتال درست نمیشود. متن، فاخر شدن ندارد. متن با اهداف و جنبههای دیگری تولید میشود. ما حالا میتوانیم متنهای مختلفی را ببریم و بچسبانیم، کاری که چهل سال پیش، پنجاه سال پیش امکانپذیر نبود. بنابراین یکی از ویژگیهایی که متن و یا خواندنی در فضای دیجیتال و مطلوب خواننده رخداده است این است که متن چندپاره شده است و ما نمیدانیم این پارهها از کجا آمدهاند و تشخیصش چندان ساده نیست که چقدر با آن حقیقتی که قبلاً ساختهشدهاند مطابقت دارند. از طرفی آیا خواننده همتغییر کرده است؟ جواب میدهیم بله. خوانندهای که در فضای دیجیتال میخواند عمدتاً جوان هستند و این جوان بودنشان یک نشانه است یعنی این گسستی که بین نسلها به وجود آمده باعث خواهد شد که ما خوانندهای دگرگونه داشته باشیم که با متن مؤلف مرده و چندپاره سروکار دارد. و درنهایت آیا خود عمل خواندن تغییر کرده است؟ بله بگذارید بهصورت تاریخی به این قضیه نگاه کنیم. زمانی نشستن با خواندن قابلتصور نبود. تصاویری ما از دوران قبل از چاپ داریم که خواننده باید سر پا میایستاد، متن یا کتاب را میخواند. چون در آن زمان خواندن یک عمل دشواری تصور میشد. اینکه قطع کتاب حتی درشت بود و شما نمیتوانستید کتاب را حمل کنید. همه اینها بخشهایی از پرکتیس خواندن هستند که درواقع در یک دورهای وجود داشت. بعدازآن وقتی کتاب کوچک میشود، خواندن به عمل لذت بخشی تبدیل میشود و خودبهخود پرکتیسهای خواندن هم عوض میشود. زمانی که ما ناچار بودیم سر پا بخوانیم، هدف از خواندن رسیدن به خدا بود و درواقع خواندن بهگونهای یک خوانش الهی بود. در دورهای که لذت مبنا میشود قطع کوچکتر میشود و رمان، متن پیشرو خواندنی میشود. در دنیای مجازی این شکلها در حال تغییر است. اینکه به چه شکلی درخواهد آمد و ما با چه متنی روبهرو خواهیم بود پرسشی است که هنوز برای پاسخ دادنش زود است. علاوه بر این به یک نکتهای هم اشاره کردید که راجع به کوتاه شدن متنها بود. چون ما حوصله خواندن متنهای بلند را نداریم. میخواهم بگویم این محصول فضای دیجیتال نیست. اگر ما اواسط دوران مدرن ظهور رمان را داشتیم و زبان دنیای مدرن را رمان میدانستیم، میتوانیم بگوییم زبان دنیای پنجاه شصت سال پیش ما داستان کوتاه بوده است. یعنی ما کوتاه بودن متن را پیش از ورود به دنیای دیجیتال شروع کردیم. از این چه چیزی میخواهم استنباط کنم، اینکه بهجای فرض گرفتن اینکه دنیای دیجیتال درایور تمام رفتارهای بشری است، ما باید اینگونه استنباط کنیم که رفتارهای بشری برای خودشان ابزارهایی درست میکنند. یکی از ابزارهایی که در گوشهای از جهان برای رفع نیاز ایجادشده است. دنیای دیجیتال، متن دیجیتال و خواندن دیجیتال است. اینها که گفتم صورت کلی مسئله جهانی بود. اما صورتمسئله ایرانیاش چگونه است؟ یعنی همه آنچه من گفتم صورت کلی مسئله است ولی در ایران ما با هیچکدام از این مسائل مواجه نیستیم. ما در غرب با پدیدهای به نام ریدینگ پابلیک مواجه هستیم. یعنی برآمدن جماعت اهل خواندن. ما وقتی مردم کشورهای دیگر را نگاه میکنیم اولاً عمدتاً باسواد هستند. یعنی ما بالای نود درصد باسوادی را در اروپا و آمریکا میبینیم. ثانیاً اینها مدام با کتاب، روزنامه و مجله مواجه هستند و در حال خواندن هستند. اسم این را در فرهنگنگاری ریدینگ پابلیک میگویند. ما چنین ریدینگ پابلیکی در ایران نداشتهایم. یعنی ما جماعتی که یکی از کارهای روزمرهشان خواندن باشد نداشتهایم. بنابراین نباید از اینکه جمعیتی از یک فضایی به سمت فضای الکترونیک روی بیاورند باعث نگرانی ما شود. چراکه جمعتی از جمعیت کتابخوان ما جدا نخواهد شد. زیرا جماعتی که کتاب میخواندند نسل قدیم بودند که جمعیت بسیار کم دو سهدرصدی را تشکیل میدهند ولی جمعیتی که الآن با متن الکترونیک سروکار دارند، جمعیت فوقالعاده زیادی هستند. تقریباً میشود گفت هرکسی با موبایل سروکار دارد بهنوعی با متن سروکار دارد. آیا با متن سروکار داشتن ارزش محسوب میشود؟ بله از پایینترین سطح که خواندن یک اس ام اس است خواندن یک متن ارزش دارد تا خواندن پیچیدهترین متنها و تبدیل آنها به متنهای دیگری که دیگران بخوانند. اینها طیفی از خواندن را شامل میشوند. همانطور که آمدن الفبا در یونان تحولی میآفریند، مواجهه با متن، سروکار داشتن با متن هم شیوه دیگری از اندیشه را حاصل میکند. اگر بخواهم صحبتهایم را جمعبندی کنم، در حال حاضر اما نمیتوانیم برای این فضای مجازی سیاستگذاری کنیم، خودش در حال رشد است و هیچ ابزاری برای کنترل آن در دست ما نیست و ظاهراً یکی از ویژگیهای مطلوبش این است. چون ما میتوانیم از یک سری بندهایی که به متن پابند زده بود رها شویم و فضای مجازی خودش به همراه ساکنانی که در آن وجود دارند فضائی ایجاد خواهد کرد تا به نوع جدیدی از متن برسیم. به نوع جدیدی از خواندن برسیم که اکنون برای ما ناشناخته است.
دکتر محمد زرهساز: با تشکر. فرصت جلسه به پایان رسیده است. امیدوارم بتوانیم با برگزاری نشستهای بعدی این مباحث را ادامه بدهیم و از منظرهای دیگر به این بحث بااهمیت بپردازیم.
[1] PIRLS
[2] TIMMS
*با تشکر از خانم نرگس ملکوتی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی مشهد برای پیادهسازی و با تشکر از جناب آقای دکتر محمد زرهساز عضو هیئتعلمی رشته علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه خوارزمی برای پیرایش پیادهسازی