مدیریت در قدیمی‌ترین کتابخانه مرکزی دانشگاهی ایران: گفت‌وگو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان

مدیریت در قدیمی‌ترین کتابخانه مرکزی دانشگاهی ایران: گفت‌وگو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان

 

 

 

 

 

توضیح سردبیر:

تلاش زیادی انجام شد تا امکان مصاحبه حضوری با حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان فراهم شود. با این حال ایشان صلاح ندانستند و از طریق رئیس دفتر خود پیغام دادند که به پرسش‌ها به صورت کتبی پاسخ می‌دهند. ضمن تشکر از ایشان بابت زحمتی که کشیدند تقاضا می‌شود در آینده فرصتی را فراهم کنند تا امکان مصاحبه و گفت‌وگوی رودررو فراهم شود. طبیعی است که در چنین دیدارها و گفت‌وگوهایی امکان طرح و تحلیل بهتر مسائل پدید خواهد آمد.

 

*دیدگاه جنابعالی درباره مأموریتهای نوین کتابخانه چیست و چه عواملی در تعریف این موارد نقش دارند؟

برای درآمد سخن دو نکته را یادآور می شوم. اول این که کتابخانه ها ذخیره های دانش بشری هستند و در این زمینه، مهم ترین نکته این است که بیشترین ذخیره را داشته باشند. در حال حاضر، کتاب صرفا مفهوم کاغذی ندارد و ذخیره کردن، صرفا شامل خرید کتاب نمی شود، بلکه هر آنچه که به نوعی کلمه ذخیره علم و معلومات بر آن می شود، باید حفظ شود. دوم این است که کوتاه ترین و سریع ترین راه را برای انتقال این ذخیره به حافظه مخاطبان فراهم سازند. آنها باید از هر ابزاری برای این کار استفاده کنند، ابزارهایی که بسیاری‌شان جدید هستند، باید آنها را استخدام کرد، بکار گرفت و روز به روز وضعیت آنها را بهبود بخشید. سازوکار ذخیره و انتقال در گرو، بکارگیری همه ابزارهای مدرن در یک فضای آرام و مناسب است. این کاری است که باید کتابخانه ها انجام دهند.

 


 

* فضای مجازی چه تأثیری بر ارتباط یا حضور جامعه در کتابخانه ها دارد؟ چگونه می‌توان تهدیدهای فضای مجازی برای کتابخانه را تبدیل به فرصت کرد؟

ما همیشه برای جایگزین کردن ابزارهای جدید به جای ابزارهای قدیمی مشکل داریم، علت آن هم این است که چون عادت به وضع گذشته داریم، آن را مأنوس تر یافته و با ابزار تازه مخالفت می کنیم. ممکن است عوامل دیگری هم مانند تبلیغات منفی یا هراس یا جز اینها هم باشد. دیده اید، وقتی آدم به ماشینی انس پیدا کرده، حتی از تهیه مدل بالاتر همان ماشین یا بهتر از آن هم نوعی نگرانی دارد. در حالی که اگر چند روزی، پشت ماشین بهتری بنشیند، تازه می فهمد که از چه ابزار سختی استفاده می کرده است. درباره فضای مجازی، باید عرض کنم، فضای مجازی، ابزاری تازه برای آموزش در اختیار ما می گذارد. می دانم که جنبه منفی هم دارد، مگر کتاب ندارد؟ بحث بر سر این است که چنین فضایی وجود نداشت و حالا دارد، ویژگی های بسیار بهتری هم برای انتقال معلومات دارد. مطمئنا از این هم که هست، بهتر و بالاتر خواهد رفت. و اما ما، به دلیل همان عادت، فکر می کنیم این یک تهدید است. چه تهدیدی؟ ما باید تلاش کنیم همان طور که طالب محتوای خوب برای کتاب هستیم، برای فضای مجازی هم باشیم. فرض کنید، فضای مجازی سبب می شود مردم کمتر کتاب بخوانند یا به کتابخانه بیایند، مگر اشکالی دارد؟ ما باید کتاب را از طریق فضای مجازی به خانه آنها ببریم. آن وقت می توانیم هر خانه ای را یک کتابخانه بزرگ کنیم.

* با توجه به تجربه حضرتعالی در مدیریت چندین کتابخانه بزرگ و تخصصی، مقوله مدیریت کتابخانه‌ها در وضعیت فعلی کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ از دیدگاهتان عمده‌ترین موانع و تهدیدهای موجود برای کتابخانه‌ها از منظر مدیریتی چه می‌باشند؟

من اطلاع دقیقی از وضع مدیریت کتابخانه ها ندارم، در کل می دانم که تلاش برای تغییر در همه جا هست، اما این را هم می دانم که تغییر برای ما، خیلی دیر اتفاق می افتد. به عبارت دیگر ما کند هستیم، با تأخیر تغییر می کنیم. در باره کتابخانه ها هم همین طور است. به علاوه، باید گفت، اصولا کتابخانه ها در کانون توجه ما نیستند و به همین دلیل، مدیریت در آنها هم گرفتار عقب ماندگی هست. البته نسبت به سالهای گذشته بهتر شده ایم و یکی از دلایل آن تربیت تعداد قابل ملاحظه ای کتابدار است که به رغم کاستی هایی که در آموزش آنها هست، باز هم بهتر از گذشته هستند. در یک کلام، مهم ترین مشکل، سنتی اداره کردن کتابخانه است که ناشی از تصور سنتی و قدیمی ما نسبت به کتابخانه است. این تصور در دنیای جدید جایی ندارد و باید تغییر کند.

* جنابعالی تأکید زیادی بر رفع موانع و بهبود وضعیت دسترسی مردم به منابع اطلاعاتی کتابخانه‌ها داشته‌اید و دارید. سابقه مدیریتتان در کتابخانه‌ها به ویژه کتابخانه مجلس این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد. به نظرتان چه سیاست‌ها و راهبردهایی به منظور افزایش اقبال و اعتماد مردم به کتابخانه‌ها می‌توان اتخاذ کرد؟

این نکته را بنده بارها گفته ام که ما وضعیت تمدنی معینی داریم که کتاب و کتابخانه، تابعی از سیاست های کلی ما در این وضعیت است. به عبارت دیگر، همه چیز ما متناسب با همه چیزمان است. به زور نمی توان مردم را کتابخوان کرد و آنان را دنبال علم فرستاد. البته سیاست گذاری در کل تأثیر دارد، و شاید اساسا لازم نباشد در همه بخش های جامعه، مردم را کتابخوان کرد، بدون آن که مهارت های لازم را در بخش های مختلف زندگی یاد بگیرند. همه که نباید کتابخوان باشند، بسیاری باید دنبال یادگیری مهارت های فنی بروند و جامعه را اداره کنند. مهم اصل یادگیری است. این یادگیری می تواند از طریق کتاب باشد، می تواند در کلاس باشد، می تواند به عنوان شاگردی در یک نانوایی باشد. البته در همین نانوایی به نظرم یک دوره سه ساله یادگیری باید باشد. بنابرین اصل ماجرا یادگیری است. امروزه مفهوم یادگیری و ابزارهای آن با گذشته تغییر کرده است. کسی هم نباید فکر کند که یادگیری در کتاب خواندن است. ما بیش از این باید به آموزش توجه کنیم. باز هم تأکید می کنم، مردم وقتی کتاب خوان خواهند شد که به آن نیازمند باشند. این نیاز می تواند برای کسب مدرک برای داشتن یک شغل خوب باشد، می تواند نیاز به درمان باشد که لازم است کتاب پزشکی خوانده شود یا هر نیاز دیگر. سیاست گذاری این است که ما مسیر نیازها را مبتنی بر آموزش و یادگیری کنیم که بخشی از آن هم کتاب و کتابخانه و استفاده از فضای مجازی علمی و سالم است.

* با توجه به پست فعلی جنابعالی در مدیریت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، به نظرتان کتابخانه‌های مرکزی دانشگاه‌ها تا چه حد توانسته‌اند در جذب دانشجویان و اعضای هیئت علمی و توسعه علم و پژوهش در دانشگاه‌ها موفق عمل کنند؟ چه نقش‌ها و خدمات جدیدی می‌توان برای کتابخانه‌های مرکزی دانشگاه‌ها در راستای اهداف و وظایف سازمان‌های مادر تعریف کرد؟

مهم ترین مسأله، فراهم کردن زمینه استفاده از پایگاه های علمی شناخته شده در حوزه علوم مختلف است. طبعا در حوزه کتاب، کارها، کم و بیش انجام می شود، اما آنچه برای کتابخانه های ما مهم است، فراهم کردن زمینه برای استفاده از کتابخانه های مجازی است که به تدریج جایگزین کتابخانه های چاپی می شود. در حال حاضر، پایگاه هایی وجود دارد که بیش از چندین هزار مجله را عرضه می کنند. به همین قیاس، پایگاه هایی وجود دارد که صدها هزار کتاب بلکه میلیونها کتاب را عرضه می کنند. این علاوه بر پایگاه های عمومی مانند گوگل اسکالر یا گوگل بوک است که بالای ده میلیون کتاب را ارائه می دهند. پایگاه هایی مانند آرکایو یا فورشر نیز میلیونها کتاب را به زبانهای مختلف عرضه می کنند. در حال حاضر کتابخانه ها باید در این زمینه، به فکر آموزش مهارت های لازم به دانشجویان و اساتید، خرید پایگاه های مهم و نیز ایجاد زمینه برای دسته بندی و طبقه بندی آنها در حوزه علومی که به آن تعلق دارند باشند. این علاوه بر آن است که باید کتابهای اختصاصی خود را هم دیجیتال کرده و آنها را که مشکل حقوقی ندارد عرضه کنند. به نظرم در آینده نزدیک، تحولات مهمی در زمینه فهرست نویسی، رخ خواهد داد. در حال حاضر هزاران نفر در کتابخانه های ایران، به کار تکراری فهرست نویسی کتابهایی مشغولند که وظیفه کتابخانه ملی است فهرست نویسی کند و در اختیار آنها بگذارد. متاسفانه این در ذیل بودن ما نسبت به تمدن جدید، سبب می شود تا اغلب کارهای ما تکراری، بسیار دیر، و بی فایده باشد. وقتی گوگل چهارده میلیون کتاب را سرویس می دهد و اجازه سرچ در آنها را به ما می دهد، معلوم است که ما اساسا به سراغ نسخه کاغذی آنها نخواهیم رفت. بیفزایم که برخی از رشته ها، تقریبا نود درصد کارشان با مقالات دیجیتالی است که از پایگاه ها می گیرند و دیگر نیازی به استفاده از کتاب، جز کتاب داستان یا آثار عمومی ندارند. باید گفت، کتابخانه ها در این زمینه چه باید بکنند؟ این یک استراتژی جامع می خواهد که در حال حاضر فاقد آن هستیم.

* برخی از صاحبنظران معتقدند که تأسیس بسیاری از کتابخانه‌های مرکزی دانشگاه‌های کشور به تبعیت و با الگوگیری از کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بوده است. آیا مدیریت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، برنامه‌هایی در راستای بازاندیشی و بازطراحی فرایندهای مدیریتی و تخصصی کتابخانه‌های دانشگاهی کشور دارد؟ و اصولا چنین نقشی را به رسمیت می‌شناسید؟

روزگاری، کتابخانه مرکزی، کتابخانه ای بروز و مرتبط با مراکز فکری ایرانشناسی در جهان بود. اکنون سالهاست که حتی در خرید کتاب به وظایف جاری خود عمل نکرده و این هم به دلیل نبودن بودجه های لازم و هم دیدگاه های مدیریتی و تعدد مراکز تصمیم گیری و نیز گستردگی کتابخانه های دانشکده ای بوده است. البته که دوست داریم با کمک همکاران، به اصلاح ساختارهای موجود در کتابخانه پرداخته و به تجهیز آن کمک کنیم. یکی از اشکالات همین تغییرات مداوم در کاربری کتابخانه در دوره جدید است که نیاز به سرعت و دقت و در عین آگاهی از روشها و ابزارهای تازه دارد. در حال حاضر، کتابخانه مرکزی نیازمند متخصصانی است که بتوانند در عرصه نرم افزارهای متعدد در ایجاد شرایط برای یادگیری جمعی تلاش کنند. این را هم بیفزایم که امروزه دیگر فقط کتابخانه نیست که کار مدیریت دانش را انجام می دهد، بسیاری از کارها، توسط برنامه های نرم افزاری پیشرفته انجام می شود که تا اینجای کا ما از آن بی بهره هستیم. تا این لحظه، هیچ نوع نرم افزار کتابخانه ای متناسب با شرایط روز در کتابخانه مرکزی استقرار ندارد، نرم افزاری که بتواند همه اشیاء کتابخانه ای ما مانند نسخه های دیجیتالی کتابهای چاپی و خطی و پایان نامه و سند و عکس و غیره را همزمان با سرچ در اختیار پژوهشگر قرار دهد. این کاری است که به تازگی آغاز شده است. این را برای این عرض کردم که کسی توقع غیر متوقعی از کتابخانه مرکزی نداشته باشد. داریم تلاش می کنیم اما نیاز به حمایت از درون دانشگاه و بیرون آن داریم. من همین جا از تمام کسانی که روزگاری از این کتابخانه استفاده کرده اند و حالا دستشان به دهانشان می رسد، درخواست می کنم که به فکر حمایت و تقویت این کتابخانه باشند. اگر امکانات باشد، تا حدی می تواند این کتابخانه را به جایگاه بهتری رساند و از امکانات روز بهره مند کرد و روی کتابخانه های دیگر تأثیر گذاشت.

* اخیرا در برخی از دانشگاه‌های کشور، سیاست تجمیع کتابخانه‌های دانشکده‌ای و انتقال مجموعه‌ها و خدمات آنها به کتابخانه مرکزی اجرا می‌شود. آیا دانشگاه تهران در این زمینه برنامه‌ای دارد و آیا جنابعالی با این ایده موافق هستید؟

بحث تجمیع کتابخانه ها، مشکلی را حل نمی کند، مهم ایجاد یک فضای مجازی بزرگ، با امکانات گسترده برای جای دادن معلومات بیشتر در آن و تسهیل در دسترسی به آن است. در روزگار ما، به همان اندازه که کتاب کاغذی ارزش خود را از دست داده، کتابخانه هم منهای فضای مطالعه و تحقیق، اهمیتش را از دست داده و باز هم خواهد داد. وقتی شما در یک لپ تاپ می توانید میلیونها ورق و صدها هزار کتاب را نگهداری کرده و در آن واحد، به هر کلمه آن دسترسی داشته باشید، چه لزومی دارد که کیلومترها راه بروید تا مثلا به کتابخانه ملی یا مرکزی دانشگاه برسید. ما باید به فکر تجمیع کتابخانه ها در فضای مجازی باشیم، حتی اگر دهها کتابخانه در دهها دانشکده داریم که صد البته و فعلا باید باشند و فضای مطالعه آرامش بخشی را ایجاد کنند تا دانشجویی که ساعات بیکاری فراوانی دارد بتواند به آنجا آمده از آن استفاده کند. البته کتابخانه ها، می توانند با آموزش مهارت های لازم برای استفاده از پایگاه ها، و همین طور، برگزاری دوره هایی برای یاددادن پژوهش، ابزارهای تازه پژوهش و اموری از این دست به دانشجویان کمک کنند. در واقع، آموزش های زیادی مورد نیاز دانشجویان است که عجالتا در درسهای آنها پیش بینی نشده و کتابخانه ها باید به این سمت و سو حرکت کنند. من به نوبه خود، خیلی به فکر تجمیع کتابخانه ها نیستم، بیش از همه، به تقویت ابزارها و نرم افزارها که می توانند انسجامی میان معلومات ما ایجاد کنند، فکر می کنم. آنها هستند که باید مدیریت کنند و ما باید در خدمت آنها باشیم تا سرویس بیشتر و بهتری به دانشجویانمان بدهیم.

* به نظر جنابعالی نقش و وظایف انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران در راستای آگاهی بخشی و همچنین اصلاح چالش‌های مدیریتی درکتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی کشور چه می‌تواند باشد؟

من فکر می کنم، انجمن باید به اصلاح ذهنیت های موجود در نظام کتابخانه ما بپردازد. این نیازمند آن است که خود دوستانی که آنجا هستند، با جدیدترین دستاوردها در این زمینه آشنا باشند. آنها باید با روش پژوهش و نیازهای کتابی و کتابخانه ای دانشجویان در رشته های مختلف آشنا باشند. در حال حاضر، رشته های فنی یا پزشکی یا حقوق و علوم انسانی هر کدام در استفاده از کتاب و ابزارهای جدید، متفاوت عمل می کنند. انجمن باید در این زمینه، گروه های مختلف داشته باشد و صرفا به علوم انسانی و اجتماعی فکر نکند. یک قدم مهم یکسان سازی در امر فهرست نویسی است که به نظرم صرفه‌جویی مهمی در نیروی انسانی در کتابخانه ها دارد. کار فهرست نویسی فقط یک بار آن هم در ملی باید انجام شود و باقی مراکز باید داده های آن را یکجا و با استفاده از نرم افزارهای کتابخانه ای منتقل کنند. دست کم نوعی تعامل عمده داشته باشند و به سرعت مخزن مشترکی ایجاد کرده و کار را آسان کنند. کار دیگر انجمن، ایجاد زمینه برای بنای مرکزی بزرگ برای حفظ و نگهداری همه محتوای ملی است، کاری که زمانی کنسرسیوم محتوای ملی می خواست انجام بدهد و مثل بسیاری از طرح های دیگر شکست خورد. در حال حاضر، هیچ انسجامی در این زمینه نیست، و این به رغم آن است که همه مدعی آن هستند. در کل، تدوین استراتژی نوین در امر کتابداری و اطلاع رسانی، یکسان سازی، ایجاد دسترسی به همه آنچه در هر کجا هست، و آموزش دادن نیروهای شاغل در کتابخانه ها و نیز کاربران از کارهای مهمی است که فراروی انجمن هست. طبعا من با شرح وظایف انجمن آشنا نیستم. شاید فقط بخشی از اینها در ذیل آن شرح وظایف آمده باشد، اما این نیازی است که بنده در این زمینه احساس می کنم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *