کارآفرینی در حوزه علم اطلاعات و دانش‌شناسی: از ایده تا اجرا، در گپ‌ و گفت با دو صاحبنظر و ایده پرداز نشر دیجیتال (دکتر مهدی علیپور حافظی و دکتر داریوش مطلبی)

کارآفرینی  در حوزه علم اطلاعات و دانش‌شناسی: از ایده تا اجرا، در گپ‌ و گفت با دو صاحب‌نظر و ایده‌پرداز نشر دیجیتال (دکتر مهدی علیپور حافظی و دکتر داریوش مطلبی)

حاضران در جلسه: دکتر مهدی علیپور حافظی، دکتر داریوش مطلبی، دکتر رضا رجبعلی بگلو، دکتر محمد زره‌ساز

تاریخ :24 مرداد 1397

پیاده‌سازی: اسراء زره‌ساز

ویرایش: دکتر رضا رجبعلی بگلو

مکان: شرکت تکتاب

این گپ و گفت با دو بزرگواری انجام شده است که هم در حوزه علم اطلاعات و دانش‌شناسی صاحب نام هستند و هم وارد حوزه حرفه‌ای و کارآفرینی شده‌اند. افزون بر این، با چالش‌ها و مشکلات این بحث آشنا بوده و از تجربیات آنها می‌توان برای ورود به حوزه‌های کارآفرینی بهره برد. توجه شما خوانندگان محترم شناسه را به محتوای این گپ و گفت جلب می‌کنیم:

 زره‌ساز: برای آغاز این مصاحبه عرض کنم، به نظر می‌رسد از زمانی که اسم رشته از کتابداری و اطلاع‌رسانی، به علم اطلاعات و دانش‌شناسی تغییر پیدا کرد، ستره معنایی، مفهومی و همچنین اجرایی گسترده‌تری در نظر گرفته شده بود که این تغییر رخ داد. به ‌نظر می‌رسد، بدنه علمی و حرفه‌ای باید بتواند خودش را با توجه به این گستره وسیع‌تر انطباق بدهد. بحث اطلاعات الان مدعیان زیادی از رشته‌های مختلف دارد که علوم رایانه هستند، علوم بازاریایی هست، خود مدیریت هست، فناوری هست همه این حوزه‌ها دارند در بحث اطلاعات کار می‌کنند و قوی هم کار می‌کنند. به خصوص در بحث تجاری و بحث بخش خصوصی ما در حوزه رشته، خیلی خودمان را درگیر نکرده‌ایم. بیشتر فرهنگ کارمندی بر فضای رشته کتابداری حکم‌فرماست و هر کسی که دانش‌آموخته می‌شود باید به‌عنوان کارمند وارد کتابخانه‌ها بشود. این دیدگاه با این که اسم رشته عوض شده  هنوز در فضای آموزشی ما وجود دارد. یعنی هنوز ما از دانشجویان و دانش‌آموختگان خودمان این انتظار را نداریم وارد عرصه کارهای تجاری حوزه علم اطلاعات بشوند. در حالی که به نظر می‌رسد این قضیه گستره وسیعی هم دارد. هنوز بعضی‌ها معتقد هستند این رشته همان کتابداری است؛ بعضی‌ها معتقدند نه این یک حوزه جدیدی هست ما باید با توجه به اسم و عنوانش برنامه‌ریزی بکنیم و در حقیقت بازارهای هدف جدید را شناسایی کنیم و بچه‌ها را به آن سمت و فراتر از کتابخانه‌ها پیش ببریم. با این مقدمه کلی، می‌خواهم هریک از شما بزرگواران درباره این موضوع و کاری که در این موسسه در حوزه کسب‌وکار دانش‌بنیان انجام می‌دهید، دیدگاه خود را بیان بفرمایید.

 DSC05209

مطلبی: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. سپاسگزارم از این که وقت گذاشتید که با مجله ارزشمند شناسه گفت‌وگو کنیم. من می‌خواهم اشاره کنم به این که اصلاً چه طور شد، موسسه اندیشه فرزانگان خلاق شکل گرفت. من و آقای دکتر علیپور به این فکر افتادیم که در کنار کارهای علمی و حرفه‌ای‌مان بیایم یک کسب و کاری هم راه‌اندازی بکنیم. اصلاً اسم موسسه اندیشه فرزانگان خلاق از کجا نشأت گرفت. واقعیتش بین سال‌های 80 تا سال 1388 یک موسسه انتشاراتی به نام انتشارات اندیشه فرزانگان بود، که من راه‌اندازی کرده بودم وآنجا کتاب منتشر می‌کردم و نزدیک بالای بیست تا بیست و پنج عنوان کتاب آن‌جا منتشر کردیم. بعضی از کتاب‌ها مثل بیان به چاپ نوزدهم هم رسید. ولی بنا به مسائل و مشکلات کاری که من داشتم و گرفتاری که هم در دانشگاه و هم در خانه کتاب داشتم، واقعیتش دیدم که یا باید کارهای بیرونی را رها کنم یا به کار تدریس و کار خانه کتاب بچسبم. آن موقع به این نتیجه رسیدم که انتشارات را تعطیل کنم، چون در واقع داشت مشکل‌زا می‌شد و کار پیش نمی‌رفت و از طرف دیگر مشکلاتی مثل بیمه، مالیات و … ایجاد می‌کرد. آن موقع این موسسه انتشارات را تعطیل کردیم ولی همیشه در ذهن من و بعداً هم که با آقای دکتر علیپور صحبت کردم در ذهن ایشان این بود که تا کی ما هم‌چنان فقط یک کار کارمندی و یک کار اداری را باید انجام بدهیم و چه کسی باید در پروژه علم اطلاعات کارهایی را شروع بکند که بتواند برای دیگران کمک‌کننده باشد. هرچند که می‌دانستیم دوستان دیگر هم دارند یک کارهایی را انجام می‌دهند. فکر می‌کنم سال 93 یا 94 بود ما جلسات متعددی را به صورت هفتگی با آقای دکتر علیپور  داشتیم تا ببینیم که چه کاری می‌شود کرد. آن موقع ما هیچ دفتری نداشتیم. یک جلسه دفتر دکتر علیپور در پژوهشگاه ایرانداک می‌رفتیم؛ یک جلسه دفتر من خانه کتاب در مورد ایده‌های‌مان با هم بحث می‌کردیم. آن موقع یک سری ایده‌هایی در ذهنمان بود مثل همین سامانه ” تکتاب” که الان راه‌اندازی شده، بحث سامانه مدیریت فرآیند نشر،سامانه نشرالکترونیک و نظایر این، ما آمدیم یک شرح کاری برای هر کدام نوشتیم. البته به شکل مختصر و نه به شکل بیزینس پلن[1] و به شکل کامل. هم‌زمان، تصمیم گرفتیم که مجوز یک موسسه فرهنگی و هنری را بگیریم. بنابراین، ابتدا موسسه انتشاراتی اندیشه فرزانگان را احیاء کردیم ولی بعداً به این نتیجه رسیدیم که ما باید به صورت تخصصی کارمان را ادامه دهیم و در نتیجه نام آن را به نام زندگی سالم تغییر دادیم.. در واقع تصمیم این بود که موسسه انتشارات اندیشه فرزانگان سمت حوزه سلامت فعالیتش را به صورت تخصصی شروع کند و سمت نشر کتاب‌های حوزه کتابداری نرود. چون در این حوزه یک اشباعی وجود دارد و دوستان دارند کار می‌کنند، طبیعتاً ورودمان خیلی توجیه ندارد.

مؤسسه اندیشه فرزانگان خلاق را با الهام‌گیری از همان نام اندیشه فرزانگان راه‌اندازی کردیم.. با انجام پروژه‌های تحقیقاتی در حوزه نشر، کتاب و کتاب ‌الکترونیکی، کتابخانه دیجیتال، ارائه مشاوره برای برخی از سازمان‌ها در حوزه‌های کاری علم اطلاعات، بحث‌ راه‌اندازی سامانه  تکتابو کارهایی مثل این کارمان را شروع کردیم. برای نمونه که الان نزدیک چهار پروژه تحقیقی با پژوهشگاه‌ها  داریم و یک سری پروژه‌ها را برای بعضی از موسسات دیگر انجام می‌دهیم. البته در تمام این مدت تلاشمان این بود که دو تا نکته خیلی مورد توجه قرار بگیرد. 1- هرکار که می‌خواهیم انجام بدهیم با یک مطالعه علمی کار را شروع بکنیم. حتماً برایش یک بیزینس پلن آماده بکنیم و بازار را بسنجیم و 2) طبیعتاً کاری بکنیم که بیشتر روی حوزه علم اطلاعات به شکل کلان مسئله تمرکز بکنیم و مبتنی بر آن کارمان را انجام بدهیم. خُب! ما از دوسال پیش در دفتری در یوسف‌آباد مستقر شدیم و کارمان را با پروژه‌هایی که اشاره کردم، آغاز کردیم.  تکتاب

پس اندیشه شکل‌گیری موسسه انتشاراتی اندیشه فرزانگان خلاق با این تفکر بود که همیشه بنده و آقای دکتر علیپور در کلاس درس و دانشگاه به دوستان می‌گفتیم، اگر شما می‌خواهید برای خودتان موفقیتی طولانی مدت کسب کنید، باید صرفاً نگاهتان کارمندی نباشد و اینکه یک جایی استخدام بشوید. بعد به این نتیجه رسیدیم که آیا می‌شود این قضیه را خودمان اجرایی کنیم؟ هرچند در عمل دیدیم خیلی سخت است؛ به خاطر این که الان فضای کسب و کار  به طور کلی در ایران خیلی سخت شده و به خاطر مشکلات و مسائل اقتصادی کلان، تمام تلاشمان را می‌کنیم که به نوعی این کسب و کار بتواند موفق عمل کند. من به بچه‌های کلاس مقطع دکتری از همان جلسه اول اتمام حجت می‌کنم و میگویم اگر شما می‌خواهید دکتری بخوانید ولی فقط با خوندن این دکتری آدم موفقی بشوید قطعاً این اتفاق نمی‌افتد! یا لااقل در وضعیت فعلی این اتفاق ممکن است نیفتد. من و آقای دکتر علیپور به این فکر می‌کردیم که اگر بخواهیم کاری انجام بدهیم که بعداً بتواند برای ما آورده‌ای داشته باشد این کار در بدنه دولت اتفاق نمی‌افتد و طبیعتاً باید بیرون از دولت این کار را جست‎‌وجو کرد. بقیه بحث‌ها را دکتر علیپور خودشان می‌فرمایند.

علیپورحافظی: در ابتدا، فکر کردم موسسه‌ای راه‌اندازی کنیم و فعالیت‌های حرفه‌‌ای انجام دهیم پس از راه‌اندازی موسسه در حوزه‌های مختلفی کار کردیم، فکر کردیم، برنامه‌ریزی کردیم، مطالعه کردیم. آن اوایل ما حدود ده، دوازده تا حوزه را مشخص کردیم که میشود روی آن کار کرد. بعد، اولویت‌بندی کردیم، به دو سه مورد مشخص کار رسیدیم که یکی از آنها همین بحث سامانه ” تکتاب” است.

دکتر بگلو: تا جایی که من اطلاع دارم موسسه‌های فرهنگی طیف وسیعی از فعالیت را می‌تواند دنبال کند. از چاپ گرفته تا آموزش تا کارهای پژوهشی و کارهایی شبیه این. چه طور شد که یک حوزه خاص حداقل به چشم ما پررنگ شده است؟ از این جهت که این موسسه با وجود این که ممکن است کارهای انتشاراتی هم داشته باشد و آن چیزی که شما فرمودید پروژه‌هایی که با سازمان‌های مختلف در حوزه‌های مختلف مثل کتابخانه دیجیتال یا تو حوزه نشر الکترونیکی یا فرآیند نشر و … .

مطلبی: مثلاً ما پروژه مدیریت دانش هم با آموزش و پرورش داریم.

بگلو: بسیار عالی! به همین خاطر سوالم این است که در واقع چه اتفاق افتاد که بحث نشر الکترونیکی و بعد امانت الکترونیکی را به عنوان اولویت اول در حوزه کاری خودتان در نظر گرفتید؟ را اگر توضیح بدهید خیلی متشکر می‌شوم.

علیپورحافظی: ما این حوزه‌ها و عرصه‌های مختلف را مطالعه کرده بودیم و حتی قبل از  تکتاب ما روی یک سامانه‌ای در حوزه سلامت با عنوان “کلیک سلامت” کار کردیم. تقریباً حدود نه ماه تا یک سال روی آن کار ‌کردیم. البته هدفمان این نبود که این سامانه را ما خودمان مدیریت کنیم؛ بیشتر هدفمان این بود که سامانه‌ای شکل بگیرد و در اختیار نیروهای جوان و همکارانی که با ما در حوزه سلامت کار می‌کنند، قرار بگیرد و آن‌ها این کار را ادامه بدهند. در نهایت متوجه شدیم آن همکارانی که با ما در کلیک سلامت کار می‌کردند، توانایی مدیریت چنین سامانه‌ای را ندارند. ما چون انرژی‌اش را نداشتیم و کار  تکتاب را از یک طرف شروع کرده بودیم وقت و انرژی بسیاری را از ما می‌گرفت؛ به خاطر همین آن را متوقف کردیم.

DSC05213

مطلبی: ببینید واقعیتش در هر کسب و کاری یک مسئله، مسئله خیلی مهمی است، مسئله دانشی که در آن کسب و کار باید وجود داشته باشد. ما موقعی که یک کار را راه‌اندازی می‌کنیم یا باید متخصص برای این کار دعوت بکنیم، یا باید خودمان تخصصش را داشته باشیم. همان‌طور که شما مستحضرید من و آقای دکتر علیپور هم در حوزه نشر کار کردیم و هم حوزه محتواهای الکترونیک. من در حوزه نشر سال‌ها کار کرده بودم، تحقیق و مطالعه کرده بودم، پایان‌نامه راهنمایی کرده بودم و تا اندازه‌ای در بسترهای الکترونیکی و دکتر علیپور کاملاً به زعم من تخصص کافی در حوزه‌های دیجیتال داشت؛ در حوزه کتاب‌الکترونیک، نشرالکترونیک، کتابخانه دیجیتال و نظایر آن. در نتیجه ما احساس کردیم از آن پروژه‌هایی که ما روی آن فکر کردیم که چندین حوزه مختلف را شامل می‌شود، این حوزه، حوزه نزدیک‌تری به دانش و توانمندی ما و تا اندازه‌ای به نیاز بازار هست. دکتر علیپور یک پروژه‌ای را در حوزه امانت الکترونیک در پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات (ایرانداک) شروع کردند و من هم چندتا کار پژوهشی درحوزه نشرالکترونیک شروع کرده بودم. این که ما از نشر سنتی تا نشرالکترونیک چه فرآیندی را باید طی بکنیم دغدغه ما بود. وقتی این‌ها را کنار هم قرار دادیم به حوزه‌ای رسیدیم که به نوعی بحث نشرالکترونیک، نشر دیجیتال و سامانه‌های مربوط به آن را بحث می‌کرد. در شروع کار ما داشتیم روی یک سامانه‌ای در حوزه مدیریت نشر کار می‌کردیم که البته این جزو اولویت‌های ما هست و بعداً هم روی آن کار خواهیم کرد؛ می‌خواستیم بدانیم ما چه طور می‌توانیم مدیریت فرآیند نشر را الکترونیکی مدیریت کنیم، به طوری که آن سامانه می‌تواند کلیه فرآیندهای کاری ناشر را هدف‌مند، منظم و در واقع به شکل درستی انجام بدهد. درنهایت به این نتیجه رسیدیم که با وجود این که سامانه‌های مشابه  تکتاب وجود دارد، با یک نگاه تخصصی علم اطلاعات بیایم دسترسی به محتوا را با هزینه کم‌تر برای مردم امکان‌پذیر کنیمو در نتیجه سامانه تکتاب جزو مدیریت‌های ما قرار گرفت.

تجربه قبلی ما و مطالعه بازار نشان داد که ما از اولویت‌هایی که پیش‌بینی کرده بودیم، بیشتر به این سمت حرکت کنیم. بعضی از پروژه‌هایی که ما انجام دادیم،پروژه‌های پشتیبان کارهای اصلی ما هستند.

بگلو: این نیاز بازار را که فرمودید میشه بیشتر توضیح بدهید، این که چه شد که با توجه به سایر رقبایی که در این حوزه وجود دارد و شما بهتر از بنده می‌دانید به‌ویژه در حوزه کتاب الکترونیکی، نیاز بازار را در حوزه امانت الکترونیکی دیدید؟ اصلاً این نیاز بازار را چگونه دیدید که احساس می‌کنید حرف متفاوت یا نوع نگاه متفاوت یا حتی آن تخصصی که خودتان فرمودید و همه به این قضیه معترف هستند …

علیپور حافظی: ببینید! ما مطالعه بازار که انجام می‌دادیم، بین ده تا پانزده تا سامانه که در حوزه فروش کتاب الکترونیک کار می‌کنند، رسیدیم، کسب و کار این‌ها را هم مطالعه کردیم، اسنادش هم وجود دارد که چه مسیری را طی کردند و چه جایگاهی را هم دارند. از بین همه این سامانه‌ها، دو، سه سامانه بود که قوی‌تر از بقیه کار می‌کرد و سرمایه‌گذاری زیادی هم در این حوزه کرده بود و فعالیت خوبی هم در این حوزه‌ها دارند. آن پژوهشی که من عرض کردم در پژوهشگاه انجام دادم از منظر ناشران بود. یعنی من دیدگاه ناشران را در حوزه امانت می‌خواستم بسنجم. ببینم اصلاً ناشرها با مقوله امانت چگونه برخورد می‌کنند، اصلاً یک همچین بحثی را قبول دارند یا نه. از طرف دیگر ما در محیط جامعه خودمان متوجه می‌شویم که افراد خرید کتاب را در سبد خانواده‌شان ندارند و خُب، اولویت‌های دیگری در جامعه و زندگی‌های ما وجود دارد که این‌ها تا برطرف نشود مثل سلسله‌مراتب نیازهای مازلو به این بحث کم وارد می‌شوند. هرچند مسائل و دلائل متعددی مثل دلایل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره هم هست. یکی از این‌ها بحث هزینه است. که افراد هزینه لازم برای تهیه کتاب را پرداخت نمی‌کنند. حتی یکی از مسائلی که باعث شده که نشر ما به سمت نشرالکترونیک حرکت کند علی رغم این که ما دنباله‌رو نشر بین‌الملل هستیم و به نوعی این مسیر را داریم طی می‌کنیم و از طرفی هم هزینه‌های نشر افزایش پیدا می‌کند و منتج به این می‌شود که از محصولی که تهیه می‌شود به نام کتاب قیمت بالایی را به خودش اختصاص بدهد و مخاطب کم‌تری داشته باشد. روند میزان نشر کتاب در کشور همین را نشان می‌دهد که در چند سال اخیر حداقل از سه هزار نسخه به صد نسخ رسیدیم. این نشان می‌دهد که هزینه یا کسب و کاری که این وسط دارد اتفاق می‌افتد، ضعیف می‌شود و الزاماً نشر ما باید به سمت نشرالکترونیک حرکت کند. در حوزه نشرالکترونیک هم دیدیم که در نشرالکترونیک، موسسه‌هایی هستند که وارد این حوزه شدند و در حوزه فروش کتاب الکترونیک دارند کار می‌کنند. مطالعه این‌ها نشان داد که این کار یا حداقل قیمت‌گذاری که روی کتاب‌ها اتفاق افتاده، خیلی منطق درستی پشتش نیست. یعنی ما کتاب‌هایی را می‌توانستیم پیدا بکنیم در این نشرالکترونیکی، قمیت بالایی نسبت به نسخه چاپی به فروش کتاب الکترونیک اختصاص داده میشود. یعنی مثل این‌ها مصداق‌های زیادی در همین سامانه‌ها که فعال  هستند، مشاهده می‌کردیم که با یک ترفندهایی قیمت فروش کتاب الکترونیک را در وضعیت عناوین نسبت به نسخه سنتی و چاپی بالاتر هم تعیین می‌کردند. علاوه بر این، فروش نسخه الکترونیکی یا کتاب الکترونیکی آن میزان کاهش هزینه‌ای را که ترغیب‌کننده جامعه باشد که بتوانند وارد این حوزه بشوند و خرید بکنند، ایجاد نکرده است.

ما رفتیم سر بحث امانت. ما به ذهنمان رسید که سامانه‌های الکترونیک کتابخانه ما قابلیت امانت را ندارند و وظیفه کتابخانه‌ها است که این کار را انجام بدهند. با شرکت‌های نرم‌افزاری هم که نرم‌افزارهای کتابخانه‌ای تولید می‌کنند، جلساتی هم داشتم. متوجه شدیم که حداقل این‌ها در ذهنیت‌ و برنامه‌شان این موضوع نیست و اصلاً موضوع امانت در حوزه دیجیتال را قبول ندارند. برهمین مبنا به این نتیجه رسیدیم که حوزه امانت کتاب الکترونیک می‌تواند موضوع خوبی باشد برای فعالیت و شکافی که در این حوزه وجود دارد چند مزیت و ارزش‌افزوده می‌تواند نسبت به وضعیت موجود ایجاد بکند.

بگلو: یکی از این مزیت‌ها حتماً کاهش قیمت برای دسترسی است.

علیپورحافظی: بله یکی از مهم‌ترین این مزیت‌ها کاهش قیمت خرید است. نکته دوم این است که سامانه‌های فروش کتاب الکترونیکی که در کشور فعال هستند در این حوزه وارد نشده‌اند. یعنی سامانه‌ای نداریم که در این حوزه به این شکل وارد بشود و به بحث امانت بپردازد. ما در این بحث بود که سامانه  تکتاب را راه‌اندازی کردیم. ابتدا برنامه‌مان این بود که یک سری افراد متخصص را استخدام کنیم که این‌ها این کار را برای پیاده سازی نرم‌افزار برای ما انجام بدهند. بعد با جمع‌بندی و بررسی‌ که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که یک شرکت و موسسه قوی حوزه تولید و طراحی اپلیکشین‌ها می‌تواند در این مسیر خیلی کمک کند. بر همین اساس بود که با شرکت نگاشت اندیشه سبز برای پیاده‌سازی سامانه همراه شدیم.

بگلو: این شرکت، آیا یک شتاب‌دهنده است؟

DSC05220

علیپورحافظی: بله یک شرکت طراحی نرم‌افزار است. نکته بعدی که در حوزه نشر کتاب الکترونیک وجود داشت. اصلاً ما بحث امانت الکترونیک را با ذهنیت عمومی دیده بودیم اما بعداً به این نتیجه رسیدیم که بحث عمومی را سامانه‌های دیگر دارند پوشش می‌دهند. یکی از حوزه‌ها و خلاء‌هایی که وجود دارد حوزه تخصصی و دانشگاهی است. بحث امانت به ویژه در حوزه تخصصی و نشر دانشگاهی معنای واقعی خودش را پیدا می‌کند. برهمین اساس بود که ما علی‌رغم این که سامانه  تکتاب برای ارائه خدمات الکترونیکی به صورت عام آماده بود آن را وارد بازار نکردیم وآمدیم این را وارد بحث محیط دانشگاهی و کسب و کار دانشگاهی کردیم.

از این نظر ما الان با ناشران عمومی سروکار نداریم و جامعه مخاطب و ذی‌نفع ما ناشران دانشگاهی و تخصصی هستند و از طرف دیگر جامعه مخاطبمان هم از جامعه عمومی محدودتر کردیم به جامعه دانشگاهی و تخصصی. شاید به نظر می‌رسد خلاء اصلی در سامانه‌هایی است که در حوزه کتاب‌های دانشگاهی دارند کار می‌کننددر دانشگاه هم می‌بینید که افراد خیلی وقت‌ها به جای این که کتاب مطالعه کنند، دوست دارند فصل‌ها یا بخش‌های کتاب را مطالعه کنند. این مسائل باعث شد که  تکتاب به سمت امانت کتاب الکترونیک دانشگاهی حرکت بکند. بحث فروش کتاب الکترونیک را هم به عنوان کامل‌کننده این بسته دیدیم مانند سامانه‌های دیگری هم که دارند در این حوزه کار می‌کنند.

زره‌ساز:  من یک سوال کلی و بنیادی در مورد همین امانت دارم. من تجربه‌ای که دارم از کتابخانه دیجیتال کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد این بود، که مثلاً آمده بودند فایل صوتی نشست شعر پروین اعتصامی را گذاشته بودند. بعد به من به عنوان عضو امکان امانت داده بودند. بعد من فقط می‌توانستم به مدت چهار روز این فایل صوتی را بشنوم و بعد از حسابم پاک می‌شد؛ نه امکان دانلود بود همه امکان‌ها بسته می‌شد. بحث من آن‌جا این بود وقتی متخصصان علم اطلاعات ورود پیدا می‌کنند خوب طبیعتاً باید انواع قابلیتهای بحث امانت را ببینند. جدا از منابعی که حق مولف دارد، یک سری اطلاعات تولیدی خود کتابخانه است، یا تولید شده در جلسات یا اتفاقاتی هست که در خود کتابخانه بوده و  صاحب حق، خودِ کتابخانه است. بنابراین باید سیستم از نظر قابلیت برنامه‌ریزی این قابلیت‌ها را پیش‌بینی کند و این اجازه را به آن کتابخانه یا آن سازمانی که دارد برنامه‌ریزی می‌کند بدهد. با توجه به نوع فایل، با توجه به ویژگی‌های آن منبع می‌خواستم ببینم شما در  تکتاب این موارد را پیش‌بینی کردید یا نه؟

مطلبی: ببینید! نکته‌ای که اشاره فرمودید، نکته درست و جالبی هست. این که کتابخانه حسینیه ارشاد امکان دسترسی عنوان را به عضو می‌دهد تا بتوانید فایل صوتی را بشنوید. هر سازمان یا نهادی اعم از کتابخانه یا سازمان در واقع بنگاه اقتصادی خصوصی، ممکن است در کنار دسترس‌پذیر کردن یک سری محتوا حتی به صورت رایگان، پیش‌بینی می‌کند هر استفاده‌‌ای یک آورده‌ای را برای آن سایت فراهم کند. مثلاً ممکن است حسینیه ارشاد بخواهد با محدود کردن دسترسی شما و اجازه ندادن،  باعث شود شما بارها به سایت مراجعه کنید و اون فایل را ببینید و خود مراجعه شما آورده‌ای برای سایت حسینیه ارشاد داشته باشد.

زره‌ساز:  این همان برداشت سنتی از امانت است یعنی من امانت می‌دهم تو باید چهار روز بعد بیاری …

مطلبی: خوب این یک بحث است. یعنی سازمان‌ها و نهادها در سطح بین‌المللی وقتی دارند بستری را برای شما آماده می‌کنند، از آن بستر در واقع از مراجعه شما به سامانه بهره‌برداری هم می‌کنند. البته ما در سامانه  تکتاب مبتنی بر توافق و قراردادی که با ناشر داریم عمل می‌کنیم. طبیعتاً چون حقوق مادی مال ناشر است و ما نماینده او هستیم، هرکس که از آن استفاده می‌کند یا آن را می‌خرد، تا زمانی که سامانه ما را در تلفن همراهش دارد به آن دسترسی دارد. اگر امانت بگیرد  یک ماه، دو ماه یا یک ترم تا مدتی که در اختیارش هست با قیمت خیلی خیلی پایین‌تر می‌تواند آن را بخواند و طبیعتاً وقتی تمام میشود فقط می‌تواند مشخصات کتابشناختی آن را ببیند یا نمونه صفحات آن را مشاهده کند.

در تلاش هستیم برخی از کتاب‌ها را به صورت رایگان روی اَپ[2] بگذاریم. یا ناشر برخی از کتاب‌هایش را برای استفاده و تبلیغ خودش به صورت رایگان روی اَپ ما بگذارد. موقعی که کتاب‌های رایگان روی اَپ  تکتاب  گذاشته شد مثل سایر سامانه‌های موجود، شما با هر مراجعه به آن سامانه دسترسی کامل دارید و می‌توانید آن را مطالعه کنید. ولی در قالب سامانه ما یا سامانه‌های مشابه وقتی شما می‌توانید راحت آن را دانلود کنید و آن را به اشتراک بگذارید آن دیگر برای سامانه ما هیچ آورده‌ای نخواهد داشت. مراجعه شما و خواندن این کتاب در سامانه باعث می‌شود که ما هم با علایق شما به عنوان کاربر آشنا بشویم و بتوانیم برنامه‌ریزی‌های بلندمدت داشته باشیم. هم مراجعه شما به سامانه ما، برای سامانه ما از لحاظ رتبه و یک سری آورده‌های دیگری خواهد داشت که طبیعتاً ما به آن توجه می‌کنیم. ببینید ، نگاه این است که ما چه‌طور مبتنی بر بستر جدید استفاده شما را راحت بکنیم و از آن استفاده بکنیم. برای همین سعی کردیم نسبت به سامانه‌های مشابه امکانات زیادی را بگذاریم که شما بتوانید همان بستر سنتی را با یک شکل کامل شده در بسترالکترونیک داشته باشید. مثلاً حاشیه‌نویسی کنید، هایلایت بگذارید یا بخشی از کتاب را با دوستان  که آن را دارد به اشتراک بگذاری و چیزهایی شبیه این و بستر جدید برای ما فراهم می‌کند که در بستر سنتی عملاً امکان‌پذیر نبود. پس می‌خواهم آخرین نکته را  عرض کنم. این که بستر جدید بسیاری از فرآیندهای امانت و دسترسی به محتوا را تحت ‌تأثیر قرار می‌دهد و ما مبتنی بر بستر جدید باید روندهارا تعریف بکنیم و گرنه کاربردی نخواهد بود.

علیپورحافظی: من یک نکته‌ای را اضافه بکنم. ما در سامانه یک طرف با ناشر تعامل داریم یک طرف با مصرف‌کننده.

بگلو: یعنی ارتباط ناشر با مصرف‌کننده را شما کوتاه می‌کنید.

علیپورحافظی: بله. یعنی همراه ناشر هستیم یا ابزاری در دست ناشر هستیم که بتواند آثارش را در اختیار مصرف‌کننده قرار بدهد. در این بحث که کتاب‌هایی که داخل سامانه می‌آید همه دارای حق‌مولف هستند، هیچ ابهامی وجود ندارد. یکی از مسائلی که ما در سامانه کتابخانه‌های دانشگاهی داریم این است که کتاب‌های الکترونیکی فارسی در نظام‌های اطلاعاتی وجود ندارد؛ این که آن کتابخانه‌ها این امکان را ندارند که این مسیر را با همه ناشران بخواهند طی بکنند. به خاطر همین هست که ما این کار را به این شکل شروع کردیم. سامانه تکتاب دارای حق‌مولف ناشر هست و حقوق ناشر هم با هراستفاده به خود ناشر تعلق می‌گیرد. از طرف دیگر با مصرف‌کنندگان سامانه در ارتباط هستیم و قابلیت‌هایی را برای دسترسی برای آن‌ها ایجاد می‌کنیم؛ مثل همان بحثی که آقای دکتر مطلبی فرمودند، بحث کتابخانه الکترونیک که ما در سامانه پیاده کردیم همه قابلیت‌هایی که شما در کتابخانه دارید می‌توانید استفاده بکنید. مثلآً افراد از قابلیت‌های ویژه با هزینه پایین از سامانه استفاده می‌کنند، از آن طرف هم هزینه و درآمدی برای ناشر حاصل می‌شود.

ما مسئله‌ای که در دانشگاه داریم این است که وقتی استادی به دانشجو کتاب معرفی می‌کند، اکثراً کپی کتاب را تهیه می‌کنند و در این بین درآمدی که حاصل می‌شود برای آن واحد تکثیر است. هیچ اتفاقی برای ناشر نمی‌افتد؛ به خاطر همین است که کتاب تیراژ خیلی پایینی دارند. در حالی که مصرفش در جامعه ما وجود دارد. دانشجو لازم و واجب است که کتاب را بخواند تا بتواند درسی را پاس بکند ولی این کتاب را نمی‌خرد و آن درس را پاس می‌کند. معنی آن این است که ما اگر بتوانیم کتاب را با هزینه پایین‌تری در اختیار دانشجو قرار بدهیم، می‌تواند از این استفاده کند و الان کار دانشجوها راحت است.

بگلو: الان سوال برای من پیش آمده؛ این ارتباط B2C، B2G و B2B چگونه است؟ به نوعی شما بیزینس پلن‌تانرا توسعه دادید و این بیزینس پلن چارچوب کارآفرینانه دارد. از این جهت که شما دغدغه نشر، امانت، مطالعه همه این‌ها به هرحال بحث دغدغه اصلی شما بوده است. تا چه اندازه این موسسه را در قالب یک موسسه کارآفرین می‌توانید توجیه کنید و اصلاً چرا ما تو حوزه علم اطلاعات موسسه‌های کارآفرینی کمی می‌بینیم که در این حوزه‌ها قدم بگذارند؟

مطلبی: من یک نکته‌ای عرض کنم بعد دکتر علیپور تکملیش بکنند. ما وقتی در حوزه  تکتاببهش نگاه می‌کنیم، یک سری ناشر داریم که صاحبان محتوا هستند، به ما محتوا را می‌دهند و یک سری استفاده‌کننده داریم که می‌توانند از کتاب‌هایی که ما برایشان دسترس‌پذیر کردیم استفاده بکنند. در کنار این دو گروه یک گروه سومی هم وجود دارند، که می‌توانند کتابخانه‌ها باشند که واسط بین دانشجویان، دانشگاه و سامانه ما باشند. زمانی من یادم هست نگاه دانشگاهی ما این بود که می‌گفتند که کتابخانه حتی اگر مراجعه‌کنندگان محدودی هم داشته باشد، باید به حیات خودش ادامه دهد. و ارزشمندی مجموعه فارغ از اینکه استفاده شود یا خیر مورد توجه بود. با گذشت زمان متوجه شدند که کتابخانه هم یک ارگانیسم پویا هست هم باید سازوکارهای اقتصادی- مدیریتی در داخل آن مورد توجه قرار بگیرد. لزوماً کتابخانه‌ای که مراجعه‌کننده‌ای ندارد هزینه- سودمندی‌اش به هم نمی‌خورد، وجودش در سایه‌ای از ابهام قرار می‌گیرد. هزینه- سودمندی این جا منظورم این نیست که پولی که آن جا گذاشته میشود، باید به درآمد تاثیرگذاری اجتماعی‌اش توجه بشود، اگر آن تاثیرگذاری اجتماعی را ندارد وظیفه و ماموریتش را نمی‌تواند انجام دهد، لزوماً بود و نبودش چه اتفاقی می‌افتد؟ در مورد کتاب هم همین است. من همیشه می‌گویم که لزوماً کتاب خوب، کتابی است که خواننده داشته باشد و با نیاز جامعه همخوان باشد. کتابخانه‌های دانشگاهی ما کتاب‌های زیادی را سالانه می‌خرند که درصد خیلی زیادی از آنها هیچ وقت مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. آمارهایی که ما در دانشگاه خودمان گرفتیم، مثلا 50 میلیون تومان از نمایشگاه، کتاب می‌خریدند، سال بعد، وقتی استفاده را آمار می‌گرفتی، می‌دیدی که 60 درصدش حتی یک بار هم امانت گرفته نشده است! این یعنی پول دور ریختن؛ کاری که ما الان این جا انجام دادیم شاید در ساز و کار B2B گنجانده شود، این است که یک شخصیت حقوقی این وسط تعریف کردیم به نام کتابخانه که می‌تواند واسط بین  تکتابو دانشجو باشد و از آن پولی که در اختیار دارد، درست استفاده کند و برای هر میزان استفاده پول بدهد. یعنی به جای این که 50 میلیون تومان پول بدهد و هیچ وقت استفاده نشود بیاید به دانشجو امکانی را بدهد که مثلا دانشجوی کارشناسی‌ارشد وقتی دسترسی طلایی دارد، بتواند پنج تا کتاب در ماه از ما امانت بگیرد و اعتبار کتابخانه صرف آن بشود تا این که کتابی خریداری شود که هیچ‌وقت استفاده نمی‌شود.

وقتی ما کتاب را این‌طوری قیمت‌گذاری کردیم قیمت کتاب خیلی پایین می‌آید،  به جای خرید کتاب چاپی  می‌تواند، نزدیک به پانزده یا بیست کتاب را به کاربرانش امانت ‌دهد و وقتی آخر سال برآورد می‌کند،  اعتبارش صرف کتاب‌هایی شده که مورد مطالعه قرار گرفته است. یا لااقل برای بخشی از کتاب‌هایش این کار را می‌تواند بکند. ما در واقع در این جا با نگاه کتابدارانه که داشتیم آمدیم شخصیت‌های حقوقی مثل کتابخانه‌ها را که می‌توانند به صورت عمومی با ما تعامل کنند  در نظر گرفتیم. وقتی یک دانشجو می‌آید عضو سامانه ما می‌شود وقتی دانشگاه تائیدش می‌کند می‌تواند  یک مقدار اعتبار در اختیارش باشد مبتنی بر آن امانت بگیرد و اگر خواست امانت بیشتری از ظرفیت خودش بگیرد، آن وقت پول پرداخت می‌کند.

بگلو: این کار فرآیند مجموعه‌سازی در کتابخانه‌ها را تحت ‌تأثیر قرار می‌دهد.

مطلبی: بله طبیعتا ً در بلند مدت دانشگاه‌ها به صرفشان نخواهد بود که کتابی را بخرند که مراجعه به آن انجام نشود. می‌توانند با کسری از بودجه‌شان و از طریق سامانه ما یا سامانه‌های مشابه  دسترسی را برای کاربرها و دانشجویانشان فراهم بکنند. در واقع ما می‌توانیم کمک‌‌شان کنیم بدانند بازار چه می‌خواهد و به کدام مسیر بروند.

زره‌ساز: تفاوت این بحث را با اپلیکیشن‌هایی که موجود هستند، متوجه نشدم. اگر واقعاً بحث امانت باشد در برابر این اپلیکیشن‌هایی که اصلاً دارند می‌فروشند آن‌جا این‌ها دسترسی به کل فایل را کامل در اختیار قرار می‌دهند. خُب آنها بحث امانت را رعایت نمی‌کنند، میگویند ما فروختیم. من برداشتم از امانت این بودکه در حقیقت فضایی که وجود دارد، امکان دسترسی محدود به فایل فراهم می‌شود و بعد این دسترسی قطع می‌شود … .

مطلبی: در دنیا، کسب و کارهای حوزه محتوا به سمتی می‌روند که اصطلاحاً می‌گوییم به سمت رایگان شدن حرکت‌ می‌کنند. درآمد این کسب و کارها  لزوماً مبتنی بر فروش محتوا نیست و طبیعتاً ما در حوزه محتوا بایستی یک بستری را فراهم بکنیم که شما با کمترین توان مالی بتوانید به محتوایی مورد نیاز دسترسی پیدا بکنید که برای نیاز فوری شما می‌تواند اتفاق بیفتد. مثلاً برای دو ماه  این دسترسی را از دسترسی تعداد محدودی از افراد به دسترسی تعداد نامحدودی از افراد تغییر می‌دهید. مثلاً من یک پکیجی را طراحی می‌کنم، با کمک انتشارات چاپار، کتابدار، دبیزش و نظایر این … . بیست تا کتاب را به عنوان پکیج کنکور کارشناسی‌ارشد عرضه می‌کنم با پانزده هزار تومان حساب کاربری برای یک ترمه. آن وقت این پانزده هزار تومن این امکان را ایجاد می‌کند که تمام کسانی که می‌خواهند آن ترم کارشناسی‌ارشد شرکت کنند، به این کتاب‌ها دسترسی داشته باشند. ولی اگر بخواهند بیست‌تا کتاب چاپی را بخرند، باید پانصد هزار تومان بدهند.  با امانت، هزینه خیلی پایین می‌آید و دسترسی افزایش پیدا می‌کند. ولی خوب یک سری امکاناتی هم وجود دارد که تفاوت سامانه ما با سامانه‌های دیگر است. نگاه ما این است که امانت یا دسترسی اشتراکی یا دسترسی محدود اتفاق بیفتد. یکی از سازوکارهایی که الان در دنیا دارد اتفاق می‌افتد، دلایل مختلفی وجود دارد که بعضی‌های آن بحث اقتصادی است، بعضی‌ها بحث حفظ تعامل استفاده کننده با سامانه است.

علیپورحافظی: من در مورد این بحث امانت یک نکته‌ای اشاره کنم. ما در سامانه یک قابلیتی را اضافه کردیم که شما وقتی یک کتابی را می‌خرید یا امانت می‌گیرید می‌توانید در آن زمانی که کتاب را در اختیار داری، به دوستانت هم کتاب را امانت بدهی. این قابلیت جدید سامانه است. قابلیتی که آمازون حدود پنج ماه پیش برای فروش کتاب‌های الکترونیکی اضافه کرد. می‌توانی تا سه بار به دوستانت کتابی را که خریده‌ای امانت بدهی، این قابلیت در سامانه ما هم هست و قبل از آمازون در سامانه ما پیاده شده بود. به شرط این که وقتی امانت می‌دهی خودت دسترسی نداشته باشی، یعنی حق دسترسی‌ات را به فرد دیگری می‌دهی. آن فرد دوم هم که می‌خواهد بخواند باید عضو سامانه بشود تا بتواند استفاده کند. پس ما این بحث را مدیریت می‌کنیم. یا بحث اهدا داریم. شما می‌توانید کتابی را بخری و به فرد دیگری اهداء یا وقف بکنی. این قابلیت در سامانه پیاده شده و وجود دارد. حالا می‌خواهم به بحث B2B اشاره کنم. ما مشتریان حقوقی داریم که یکی از این مشتریان حقوقی کتابخانه است. دیتابیس ما مبتنی بر استاندارد اونیکس (Onyx) پیاده شده است. یعنی ما قابلیت خروجی اونیکس داریم به سامانه‌هایی که کتابخانه‌ای هستند حداقل می‌توانند از این قابلیت استفاده بکنند و محتوای کتاب‌هایی که می‌خواهند حتی در دیتابیس خودشان منتقل بکنند و جستجو در کتابخانه دیجیتال خودشان انجام بدهند. یعنی این که به تمام‌متن بخواهند دسترسی داشته باشند وارد سامانه ما می‌شوند. یا برخی از دانشگاه‌ها هستند مثل دانشگاه امام صادق اصلاً تفاهمش با ما این است که دیتای ما در در صفحه دانشگاه قرار نمی‌گیرد ولی دانشجویان  از سامانه تکتاب استفاده می‌کنند طبق همون روالی که آقای دکتر مطلبی اشاره کردند که دانشجویان اعتباری را دریافت کنند؛ سطح بندی کردیم دانشجویان کارشناسی، ارشد، دکتری و اعضای هیات علمی که هرکدام اعتبار مشخصی برایشان تعیین می‌شود، سازمان تعیین می‌کند و اعضا از آن استفاده می‌کنند.

مسابقه کتابخوانی در برنامه تلویزیونی خندوانه بود که  طی آن افراد شرکت کننده لازم بود کتاب‌هایی را از یکی از سامانه‌های فروش کتاب الکترونیکی خریداری کند. این موضوع خیلی به گوش من رسید که افرادی که کتاب‌هایی را برای شرکت در این مسابقه خریده بودند، بعد گفتند ما این را لازم نداریم چه کار کنیم؟ یکی از مسائلی که ما در فروش داریم این است که شما خیلی وقت‌ها خیلی چیزها را میخرید ولی هیچ وقت از آن‌ها استفاده نمی‌کنید یا یک بار بیشتر استفاده نمی‌کنید، امانت کنترل‌کننده این بخش از مصرف است . در بحث امانتی که ما محاسبه کردیم گفتیم که ما در کتاب‌الکترونیکی  حدود 60 تا 70 درصد از هزینه‌ها کاهش پیدا می‌کند. پس این می‌تواند کمک کند به ما که هزینه کتاب الکترونیک را به یک سوم قیمت کاهش بدهیم. الان کتاب‌های الکترونیکی که ناشرها تولید می‌کنند به یک سوم قیمت نسخه چاپی در سامانه ما هست. در بحث امانت یک ماهه، این را به یک پنجم نسخه الکترونیکی رساندیم. یعنی شما می‌توانید به جای این که کتاب را بخری امانت بگیری با یک پنجم هزینه الکترونیکی که داری پرداخت می‌کنی. یعنی قیمت یک کتاب چاپی یک پانزدهم کاهش پیدا می‌کند. حتی این قابلیت را هم در سامانه پیاده کردیم که حتی ناشری بتواند کتابش را بدون این که نسخه چاپی داشته باشد، به صورت الکترونیکی منتشر بکند سامانه قیمت آن را پیشنهاد می‌کند و این باعث می‌شود مبنای قیمت‌گذاری ما فروش نسخه‌الکترونیک در سامانه باشد.

بگلو: چون ما موضوع این شماره شناسه کارآفرینی است اگر این را هم شما عنوان کنید خیلی خوب می‌شود که چه ‌طوری با این چشم‌انداز، سامانه می‌تواند بحث‌های حقوقی ناشران را کاهش بدهد. موانع و مشکلات حقوقی ناشران را هم کاهش بدهد.

مطلبی: از لحاظ کارآفرینی من اگر بخواهم اشاره بکنم، این مثل هر کسب و کاری ان‌شاءالله اگر دوام بیاورد و توسعه پیدا بکند، برای این که بتواند کار خودش را انجام بدهد به تعداد زیادی نیروی ورود اطلاعات، کنترل‌کننده و در واقع به روزکننده اطلاعات نیاز دارد. شاید سامانه‌های مشابه بالغ بر پنجاه نفر نیرو دارند که کتاب‌های ناشران را کنترل می‌کنند، از جنبه‌های مختلف بررسی می‌کنند و طبیعتاً در آن‌جا کار می‌کنند پس کارآفرینی از این جنبه هست که بتواند اگر هزینه‌هایش را تامین بکند که انشاءالله حتمآً تامین خواهد کرد طبیعتاً به مرور زمان بخش بزرگی از جامعه که می‌تواند بخشی از آن کتابداران باشند  با سامانه همکاری کنند. هم در بخش تولید نرم‌افزار، هم در بخش ورود اطلاعات، تعامل با ناشران و نظایر این. از جنبه دیگر وضعیت نشر در دنیا داره به سمتی می‌رود که حوزه در واقع P-Book به E-Book داره تبدیل می‌شود و روز به روز گستره E-Book بیشتر می‌شود. سال 2012 اولین سالی بود که نشرالکترونیک از نشرسنتی در انگلستان و امریکا پیشی گرفت و بعد از اون این وضعیت همچنان ادامه پیدا کرد.

وقتی شما مثلاً از فرانکفورت سوار قطار می‌شوی تا به برلین بروی، یا سوار قطارهای بین‌شهری در فرانسه می‌شوی یا کشورهایی مثل این، را می‌بینید هرکسی که سوار می‌شود اول کتابش را در میاورده بعد وسایلش  در جایی که تعبیه شده است می‌گذارد. یعنی اخت و انسی که آن‌ها با کتاب دارند خیلی بیشتر از ما است. طبیعتاً بستر مورد نیاز در آن‌جا نسبت به این‌جا بیشتر است ولی تاثیر کاهنده‌اش در حوزه نشرچاپی خیلی بیشتر از ماست. کشورهایی مثل ما چون عادت زیادی به مطالعه ندارند، تاثیر بسترهای الکترونیکی چند ده برابر  بیشتر از آن کشورها است. برای همین من اعتقادم براین است که در آینده نه چندان دور با توجه به عوامل مختلفی  که اشاره شد نشرالکترونیک در ایران رواج خیلی زیادی پیدا خواهد کرد. ولی همه ناشران توانایی دسترس‌پذیر کردن و ایجاد بسترهای الکترونیک را ندارند و لازم هم نیست داشته باشند.

در دنیا جز برخی از ناشران بزرگ که در ایران هم این کار را می‌کنند، می‌آیند یک سری سامانه‌هایی مثل ما این بستر را برایشان فراهم می‌کنند. مثل همین کاری که ما کردیم. ناشران اگر بخواهند در بلندمدت بتوانند بهره‌مند شوند باید از سامانه‌های مانند تکتاب  استفاده کنند. نکته مهم این که در بستر الکترونیک کمیابی ارزش نیست. یعنی اگر یک ناشر فقط کتاب‌هایش  را در اینترنت بگذارد موفق عمل نکرده است، نسبت به زمانی که کتاب خودش را با میلیون‌ها کتاب دیگر در اینترنت می‌‌گذارد سامانه‌ای عرضه محتوا ارزش‌افزوده‌ای که برایش ایجاد می‌شود، ده برابر بیشتر ازاین است که خودش سرمایه‌گذاری کند. تکتاب

ناشر فهمیده که این بستر را نمی‌تواند نادیده بگیرد. در واقع به نفع ناشران است. بعضی از کتاب‌ها هم نسخه چاپی دارند، هم الکترونیکی. بعضی کتاب‌ها فقط چاپی دارند، الکترونیکی نباید داشته باشد. بعضی از کتاب‌ها الکترونیکی فقط باید داشته باشد، چاپیش به درد نمی‌خورد. ناشران این را فهمیده‌اند؛ به خاطر همین است که شما اگر نود درصد از ناشران بررسی کنید انبار ندارند. چون نمی‌دانند این کتاب چقدر با بازار ارتباط برقرار کرده است.  این بستر میتواند بازخورد بدهد که بازار چه می‌خواهد. بعد مبتنی بر مراجعه به کتاب‌هایش می‌تواند بفهمد کدام کتاب‌ها و کدام بخش‌هاش بیشتر  مورد توجه قرار گرفته و چرا. بخش‌هایی از کتاب‌ها که در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد، کدام بخش از کتابش هست، جامعه چه چیزی از او می‌خواهد. یعنی بسترهای الکترونیکی این امکان را برای ناشران فراهم می‌کند که ناشر بفهمد جامعه مخاطبش چطور فکر می‌کنند و چطور باید کار کند.

ما در بحث کپی‌رایت با تمام ناشران که وارد مذاکره می‌شویم یک قرارداد منعقد می‌کنیم که در آن قرارداد یا ناشر نماینده صاحب حق است که عموماً این‌طوری است یا نماینده صاحب حق نیست که اون طبیعتاً باید از  مجوز اخذ کند. ما تمام تلاشمون این است که به حق نشر پایبند باشیم.

ما مطالعه کردیم دیدیم که وقتی ما در یک مقطعی چند کتاب را معرفی می‌کنیم دانشجو نمی‌تواند همه این‌ها را بخرد، یا به صرفه نیست. مثلاً من در یک درس خاص می‌آیم می‌گویم این چهار تا کتاب را باید داشته باشید، دانشجو که نمی‌آید همه این‌ها را بخرد؛ می‌رود کپی می‌گیرد. وقتی ما با یک قیمت کم می‌توانیم فصل‌های از آن کتاب را برایش دسترس‌پذیر کنیم؛ طرف وقتی می‌بیند با سیصد تومان می‌تواند یک فصل کتاب را داشته باشد و می‌تواند روی آن هایلایت کند، کامنت بگذارد، بنویسد،  از این سامانه استفاده می‌کند.

بگلو: احساس می‌شود این موسسه حوزه‌های بسیار وسیعی را دنبال می‌کند از این جهت که از کتاب‌های صوتی، چندرسانه‌ای گرفته تا بحث دسترسی به کتاب در بستر الکترونیکی، فرآیند نشر .. . یک مقدار هم راجعبه این موضوع صحبت کنید.

علیپورحافظی: یکی از مسائلی که ما در کتاب الکترونیک داریم این است که کتاب الکترونیک نسخه الکترونیک کتاب چاپی نیست. ماهیت مستقلی دارد و ابعاد خیلی گسترده‌ای دارد. ما نگاهمون به کتاب الکترونیک نگاه کتاب الکترونیک چندرسانه‌ای است. هرچند در فاز اول ما کتاب چاپی ناشران را در نظر داریم ولی این به معنای این نیست که ما باید همین منوال را طی کنیم. در سامانه قابلیت چندرسانه‌ای وجود دارد. بخشی از کتاب یک ویدیویی هست این ویدیو همون جا استریم[3] می‌شود. فرمولی هست وآن فرمول‌‌ها اجرا می‌شود همون جا اعداد را تغییر می‌دهیم، نمودار را تغییر می‌دهیم اعداد و فرمول تغییر پیدا می‌کند. در کتاب‌های مهندسی این مسئله وجود دارد. در کتاب‌های پزشکی بحث جراحی‌هایی وجود دارد این‌ها را ما به شکل چندرسانه‌ای در سامانه دیدیم. یعنی در فازهای اول حداقل این را ارائه نمی‌کنیم چون هنوز جامعه‌ای این را قبول نمی‌کند این نظریه و آمادگی تو ناشران وجود ندارد، کتاب الکترونیکی تولید بکنند.

بگلو: چون در این صورت باید داده‌های مرتبط با این قضیه وارد سامانه بشود.

علیپورحافظی: اصلاً کتاب باید به شکل الکترونیکی تولید بشود. وقتی کتاب چاپی تولید شد طبیعی است که این قابلیت هم وجود ندارد. بسترهای دیگری هم مرتبط با جامعه داریم که این هم مسائلی پشتش  دارد. ولی قابلیت در کتاب الکترونیک به شکل چندرسانه‌ای در سامانه دیده شده و امکان اهداء آن به شکل چندرسانه‌ای وجود دارد حتی برای کتاب‌های صوتی که فرمودید کتاب به شکل صوتی تهیه می‌شود.

مطلبی: من فقط یک نکته‌ای را بگویم. ما واقعیتش C2C را هم در سامانه دیده‌ایم که حتی یک نفر می‌تواند کتابی را که خریده، خوانده حالا می‌خواهد به دیگری بفروشد این را برایش امکان‌پذیر کردیم. تو فاز اول پیاده‌سازی نکردیم به خاطر این که ممکن است احساس خیلی خوبی را به آن ناشر ندهد و بعداً با تعاملاتی که با آن‌هاخواهیم کرد توجیه‌ خواهیم کرد که این به نفع ناشر هست که این اتفاق بیفتد چون…

دکتر زره‌ساز: یک درصدی هم برای ناشر است.

مطلبی: طبیعتاً ولی نکته دیگری که وجود دارد، چشم‌اندازی که شما فرمودید برای این سامانه در نظر گرفته ایم این است که ما بیشتر تمرکز کردیم روی سامانه  تکتاب. یک بستر ابری را داریم فرض می‌کنیم که در آینده می‌تواند در کنار کتاب هر محتوای الکترونیکی که به نوعی مجوز دارد، می‌تواند در این بستر قرار بگیرد. مثلاً ما حتی در نشریات الکترونیکی داریم فکر می‌کنیم، روی پایان‌نامه‌ها که دانشگاه‌ها بیایند در این بستر بگذارند و با دسترسی‌هایی که تعریف می‌کنند و ما برای آن‌ها فراهم می‌کنیم، بتوانند پایان‌نامه‌ها هم از این طریق دسترس‌پذیر شود. نگاه بلندمدت ما این است که یک بستر ابری را فراهم بکنیم که صاحبان محتوا بتوانند از طریق آن بستر بتوانند محتوای خاص خودشان را برای جامعه خاص یا جامعه عام دسترس‌پذیر کنند و بتوانند استفاده بکنند.

علیپورحافظی: یک نکته‌ای که وجود دارد این است که ما حتی در نگاه بلندمدت سامانه را سامانه داخلی نمی‌بینیم. این سامانه می‌تواند انتشارات کشورهای دیگر را هم شامل بشود. همین الان هم ناشران بین‌المللی می‌توانند وارد این سامانه بشوند چون دو زبان یا چند زبانگی در سامانه دیده شده است. همین الان هم ما با چند ناشر در کشور افغانستان داریم تفاهم می‌کنیم که بتوانیم کتاب‌های آن‌ها را هم وارد کنیم و مصرف‌کنندگان جامعه افغانستان هم بتوانند به سامانه اضافه بشوند. هرچند ما روی کشور تاجیکستان هم فکر می‌کردیم ولی آنها چون نگارش شان نگارش فارسی ما نیست؛ یک ذره متفاوت هست. ولی خُب! مصرف‌کنندگان خارج از کشور، ایرانیان خارج از کشور، دانشجویانی که خارج از کشور دارند تحصیل می‌کنند و به کتاب فارسی نیاز دارند.

زره‌ساز: من سوال آخر را می‌پرسم. من واقعاً خودم لذت بردم چون اگر واقعاً این کار نشر دست متخصصان باشد، این همه ایده‌های زیبا و ایده‌های علمی اجرایی می‌شود. چون همه این‌ها ناشی از سابقه علمی است که دارید. آقای دکتر مطلبی در حوزه نشر سابقه دارند. آقای دکتر علیپور هم متخصص حوزه‌های سیستم‌های اطلاعاتی هستند. خوب این ترکیب واقعاً ترکیب جذابی می‌شود و طبیعی هم هست و انتظار هم می‌رود چنین ایده‌هایی طرح بشود. سؤال آخر من بحث چالش‌ها است… به نظر من حوزه نشر کتاب اتفاقاً حوزه بکری است. با این که چندین نرم‌افزار و اپلیکیشن در این حوزه منتشر شده ولی این ظرفیت وجود دارد که خیلی بیشتر کار بشود. به نظرتان چالش‌های موجود کدامند؟

علیپورحافظی: خودتان فرمودید چالش‌های بسیاری در این حوزه وجود دارد. حالا یک سری چالش‌های اداری وجود دارد که ما فرض می‌کنیم برای خود موسسه اگر بخواهد یک تغییری تو یک کدپستی انجام بدهی، می‌بینی مثلاً سه ماه رفت و آمد داری که این اتفاق بیفتد. تو حوزه دارایی هم همین‌طور … .از منظر ناشران و تعاملی که ما با ناشران داریم باز این مسئله وجود دارد که هنوز این فرهنگ میان ناشران وجود ندارد، هنوز احتیاط می‌کنند، امنیت  برایشان دغدغه است، مقاومت می‌کنند. در صورتی که امنیت برای ما از ناشران مهم‌تر است. یعنی ناشر ممکن است صد میلیون تومان سرمایه و کتابش را بخواهد به سامانه بدهد ما الان چند ده برابر این سرمایه گذاشتیم. این نشان می‌دهد که امنیت برای ما مهم‌تر است. من اگر نتوانم امنیت او را حفظ کنم، ناشر کتابش را این جا نمی‌آورد. یا مسائل متعدد دیگری که ما در تعامل با ناشران و حتی در مصرف داریم. در کل جامعه دانشگاهی ما هنوز این اتفاق نیفتاده که یک سامانه بازار را به دست بگیرد. هنوز با چالش‌های آن ما مواجه نشدیم و با عمق قضیه هنوز ارتباط برقرار نکردیم. هرچند آشنایی‌هایی داریم، مطالعه کردیم، شناخت داریم می‌دانیم مقاومت‌هایی وجود دارد. محافظه‌کاری‌های زیادی وجود دارد، برخی از ذی‌نفعان ما عمدتا دولتی هستند. وقتی با دولت، نیروها و سامانه‌های دولتی، موسسات دولتی داری تعامل می‌کنی، طبیعتاً مسائل خاص خودش پشتش هست.

بگلو: حتی ممکن است B2B را هم چالش برانگیز کند!

علیپورحافظی: بله دقیقاً! مثلاً من با یکی از دانشگاه‌های دولتی صحبت کردیم کتاب‌های خودشان را با سامانه دیگری قرارداد بستند. برای انتشار کتاب دارند پول می‌دهد وقتی با مسئول انتشارات صحبت کردم ما را منع کرد، چون اگر این اتفاق بیفتد پولی که بابت انتشار آن سامانه می‌دهد، زیرسوال می‌رود که چرا آن پول را دادی به این‌ها و سامانه‌های دیگر که دارند کار می‌کنند، پول نمی‌گیرند! از طرف دیگر در قوانین هم ما مسائل متعددی داریم. یک نمونه فقط خدمت‌تان عرض می‌کنم. ما پارسال برای دانش بنیان شدن موسسه برای سامانه  تکتاب اقدام کردم، کارهایش انجام شد. آمدند و بررسی کردند. آخرین چیزی که به ما گفتند این بود که این سامانه باید پیاده‌سازی بشود، اجرا بشود، زیربار برود بعد ما بیایم بررسی بکنیم. خوب این چند تا چیز پشتش هست. یکی این که اگر این کار دانش‌بنیان هست یعنی این کار بنیانِ دانشی دارد. ولی این‌ها می‌گویند بنیان‌دانشی برای ما مهم نیست این کار باید زیر بار برود و بعد من نرم‌افزارش را بررسی کنم. آنها نرم‌افزار را بررسی می‌کنند نه دانش‌بنیان بودن را! این مسئله دانش‌بنیان بودن در تعریفی که دارند مسئله دارد. ما موکول کردیم به این که نرم‌افزار پیاده بشود. نکته بعدی که در بحث همین موضوع وجود دارد این هست که فرض بگیرید آنها آمدند این را دانش‌بنیان کردند. زمانی که این سامانه زیرِ بار رفته کار و درآمدزایی می‌کند که دیگر نیازی به آنها نداریم! الان نیاز به آنها داریم که از ما حمایت بکنند که ما پا بگیرم. وقتی‌که پا گرفتم نیازی نداریم! این مسئله هم در سازمان‌های حمایتی ما وجود دارد که تا الان هیچ موسسه‌ای، هیچ سازمانی علی رغم این که می‌دانند برای جامعه مفید است، برای فرهنگ جامعه، برای مطالعه جامعه، برای استفاده در جامعه خیلی مفید است با هرکسی هم که صحبت می‌کنی همه اذعان می‌کنند ولی هیچ‌کس دنبال این نیست که چطور می‌توانند کمک کنند .

بگلو: مثلاً پشتیبان دولتی بگوید با این چارچوب بروید جلو و چارچوب نشر را توسعه بدهید. حتماً هم بحث شتاب‌دهنده‌ها چالش‌های خاص خودش را دارد. یعنی مثلاً شما وقتی با یک شتاب‌دهنده‌ای همراستا می‌شوید، این قضیه متفاوت از امور دولتی می‌شود و حتی ممکن است در تضاد با مسائل دولتی پیش برود. چون به هرحال خود شتاب‌دهنده نیازمندی‌های خاص خودش را دارد، نگاه خاص خودش را دارد، رویکرد بیزینسی خاص خودش را دارد و حتی ممکن است نگاه آنها به نگاه بیزینس پلن شما بچربد.

علیپورحافظی: فرض بگیرید ما الان بخواهیم این را وارد بازار بکنیم، نیاز به تبلیغات هست. خوب من بودجه تبلیغاتی که برای این کار دیدیم، حدود یک میلیارد بود! خوب من یک میلیارد که ندارم. طبیعی است که من نمی‌توانم با آن قدرتی که باید وارد بشوم و سامانه را معرفی بکنم. علی‌رغم این که می‌دانم مفید است، علی‌رغم این که همه اذعان دارند مفید است ولی من برای معرفی کردن این به جامعه مشکل خواهد داشت.

زره‌ساز: تازه امنیت سرمایه‌گذاری هم خیلی تضمین‌شده نیست.

علیپورحافظی: بله معلوم هم نیست چه اتفاقی بیفتد فردا!همین بحث تحریم‌ها که به کاغذ رو آورد یک نوع کمک‌کننده است به حوزه نشر دیجیتال و الکترونیک. ولی این برعکسش هم تو جامعه ما می‌تواند اتفاق بیفتد. یعنی خیلی مسائل پیش می‌آید که این اتفاق نیفتد.

مطلبی: من اگر بخواهم این چالش‌ها را  منظم کنم، ، این چالش‌ها به نوعی به دولت و قوانین ایجاد شده، صاحبان محتوا و مصرف کنندگان محتوا مرتبط است. یکی مصرف‌کنندگان محتوا. درهرکدام از این‌ها ما یک چالش‌هایی داریم. مثلاً در بخش پیرامونی دولت و نهادها، ما مشکل حقوقی را داریم. ما مکانیزم‌ها و سازوکارهایی که بتواند به شکل اجرایی این اطمینان را به ناشر بدهد که اگر محتوای شما خارج شد دولت پشت شما هست و با متخلف برخورد خواهد کرد، نداریم. بسترهای حقوقی و مدیریتی وجود ندارد و ناشر اطمینان ندارد که به راحتی آثارش را در اختیار عرضه‌کنندگان محتوا قرار بدهد. دولت و قوه قضائیه شعبه‌های خیلی محدودی دارند که با قوانین کپی‌رایت کاملاً آشنا باشند. ببینید الان شما بروید جلو دانشگاه تهران می‌بینید کتاب‌های خیلی زیادی دارند می‌فروشند. یک زمانی کتاب‌های دست دوم که می‌فروختند ما خوشحال می‌شدیم. ولی الان آنها دیگر کتاب‌های دست دوم نمی‌فروشند، کتاب‌های ناشران را چاپ کردند، دارند می‌فروشند. یعنی این نشان می‌دهد که ما هنوز در بحث قانونی مشکل داریم. در بحث حمایتی دولت بیشتر به دنبال کمیت است و روابط بر ضوابط می‌چربد. یعنی موقعی که می‌خواهند از کسی حمایت کنند نمی‌آیند یک سامانه، یا هرچیزی را بررسی کنند بگویند ما حاضر هستیم به این سامانه کمک کنیم. روابط  نداشته باشی حتی ممکن است هیچ وقت نتوانی با کسی جلسه‌ای داشته باشی.

بحث بعدی بسترهای خود محیط الکترونیک هست. ما هنوز با وجود این که جزو کشورهای نسبتا توانمندی در این حوزه هستیم بسترهای فناوری در جامعه رواج ندارد. این مسائل خیلی زیادی است.ولی در بحث صاحبان محتوا، که هنوز بسیاری از صاحبان محتوا به وسایل و مسائل جدید اعتماد کامل ندارند. بخشی از آن به همین کپی‌رایت برمی‌گردد، بخشی از آن به بدنه سنتی نشر مرتبط است. هنوز هفتاد، هشتاد درصد ناشران ما ، نگاه بلندمدت و مبتنی بر دانش در حوزه نشر را ندارند. هنوز نشر ما کاملاً سنتی است. ما بررسی ‌کردیم، هشتاد و اندی درصد از ناشران هنوز صد درصد برآورد هزینه‌اشان را ندارند! این یعنی نمی‌دانند کتابی که تولید کردند  چقدر مزیت داشته است! چون بیشتر نشر ما خانوادگی اداره می‌شود. چون خانوادگی اداره می‌شود نمی‌دانند چه قدر دارند هزینه می‌کنند. مثلاً یک موقع من به یک ناشر گفتم، گفتم شما داری از این جا چه قدر در می‌آوری؟ گفت مثلاً فلان قدر. گفتم اگر کل ساختمان و اجاره می‌دهی مگر دوبرابر این پول به تو نمی‌دهند؟! گفت: آره!

 خیلی خوب یعنی این ناشر ورشکسته  است! بدنه نشر ما هنوز کاملاً سنتی و زیان‌ده است. و یک بخش چالشی ما در مصرف‌کننده داریم! هنوز مصرف‌کنندگان ما تمایلی ندارند بابت کتاب پول بدهند؛ این در همه ابعادش هست. بعضی وقت‌ها یک نامه می‌آید به سازمان‌ها، پژوهشگاه، خانه کتاب یا جاهای دیگر برای تیر و تخته و چوب و میز و این‌ها پول می‌دهند، وقتی نوبت به کتاب می‌رسد، نامه می‌نویسند از ما. درخواست می‌کنند کتاب بفرستیم یعنی ما هنوز برای اطلاعات حاضر نیستیم پول پرداخت کنیم، این هم در سازمان‌هاست، هم در خود ما است.

وقتی نشر غیرحرفه‌ای حاکم است همه آن نظام‌هایی که این وسط به نوعی حضور دارند، تحت تأثیر این مسئله قرار می‌گیرند. متوجه هستید برای همین ما الان وقتی پیش ناشر می‌رویم، نمی‌رویم بگوییم آقا ما فرهنگی هستیم و کار فرهنگی می‌کنیم. ما در کشور صنعت فرهنگی نداریم و چون صنعت فرهنگی نداریم، اقتصاد در این کسب و کارها،  و مریض هستند. یعنی ما هنوز به این نتیجه نرسیدیم که صنعت فرهنگی را باید در کشور حمایت بکنیم و فرهنگ را یک بیزینس نمی‌دانیم. شما نگاه کنید به کشورهای پیشرفته‌ای مثل آمریکا فقط صنعت فیلم‌سازیش دارد غوغا می‌کند ولی ما در ایران صنعت سینما تا اندازه‌ای داریم ولی آیا صنعت کتاب داریم اصلاً منی که در این حوزه وارد می‌شوم، طبیعتاً آسیب می‌بینم به خاطر نوع نگرش حاکم، سازوکار حاکم، نگاه حاکم از سوی دولت. نکته آخر و چالش آخر این که تقریباً می‌توانم بگویم هفتاد، هشتاد درصد صنعت ما در کلان مسئله‌اش در کشور دولتی یا شبه دولتی است. و این یعنی بزرگترین چالش.

زره‌ساز: ان‌شاءالله موفق باشید. ما هم هدفمان این است که با انتشار این نوع گپ‌وگفت‌ها به وظیفه خودمان در رابطه با پشتیبانی از این نوع ایده‌پردازی‌های خلاقانه عمل کنیم.

 

[1] Business plan

[2] App

[3] Stream

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *