گزارش نشست هماندیشی اعضای هیئتمدیره انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران با سردبیران نشریات علمی رشته
انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران با هدف دیدهبانی فعالیتهای مرتبط با رشته علم اطلاعات و دانششناسی و ارتقاء و تقویت ظرفیتهای موجود، نشستهای مشترکی را با گروههای گوناگون برگزار کرده است. یکی از این نشستها، هماندیشی با سردبیران مجلههای علمی رشته است که نشست نخست، در تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۳۸۹ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزار شده بود.
نشست دوم نیز در تاریخ 28 دیماه 1395 و به میزبانی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)، با هدایت و برنامهریزی کمیته انتشارات انجمن و با حضور برخی از سردبیران مجلههای علمی و معتبر رشته برگزار شد. در این نشست، از سردبیران نشریههای دارای درجه علمی «آینه میراث»، «پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات»، «پژوهشنامه کتابداری و اطلاعرسانی»، «تحقیقات کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاهی»، «ترویج علم»، «تعامل انسان و اطلاعات»، «رهیافت»، «سیاست علم و فناوری»، «کتابداری و اطلاعرسانی»، «گنجینۀ اسناد»، «مدیریت اطلاعات»، «مطالعات کتابداری و علم اطلاعات»، «مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات» و «International Journal of Information Science and Management» برای حضور در این نشست دعوت شده بود. موضوع این نشست، بحث و بررسی "شاخصهای ارزیابی و رتبهبندی نشریات توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری" بود. یکی از بروندادهای این نشست، بیانیهای (بیانیه انجمن علمی کتابداری و اطلاع رسانی ایران در خصوص نگرانی از تنزل کیفیت محتوای مجلههای علمی کشور) بود که در همین زمینه انجمن منتشر کرد. آنچه در ادامه میخوانید، بحث و بررسی در این زمینه بود.
دکتر بگلو:خدمتتان خوش آمد عرض میکنم. همانطور که قبلاً بهصورت ایمیلی و هم بهصورت تلفنی خدمتتان عرض کردم، از سردبیران نشریات علمیِ رشته و هیئت مدیرۀ انجمن دعوت کردیم تا نشستی دربارۀ بررسی معیارهای وزارت علوم برای رتبهبندی نشریات داشته باشیم. روی این معیارها نقد میکنیم و اگر شرح و توضیحی وجود دارد یا اگر نیازی هست که انجمن این وسط نقش واسطی داشته باشد نیز بحث خواهیم کرد. من از شاخصهای اصلی ارزیابی و رتبهبندی نشریات علمی که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) از سال 1393 مطرح و تهیه کرده است، شروع میکنم. معیارهای کلی که وجود دارد: انتشار بهموقع بهعنوان یک معیار اصلی 30 امتیاز در نظر گرفته شده است؛ نمایهسازی در پایگاه اطلاعات علمی برای نشریات هم 30 امتیاز؛ سایت و نرمافزارِ استاندارد بهعنوان یک معیارِ مهم، 25 امتیاز و تکمیلِ اطلاعات در سامانۀ ارزیابی نشریات هم 15 امتیاز در نظر گرفته شده است. من همینطور ادامه میدهم و اجزایی که برای هر شاخص اصلی وجود دارد را هم مطرح میکنم. آن چیزی که در رتبهبندی نشریات وجود دارد، امتیاز 91 به بالا، +A است، هشتاد تا نود، A، 65 تا 79، B و کمتر از 65، C هست. البته جسارت مرا بپذیرید، اینها را که مطرح میکنم، بهاحتمال بسیار، بیشترِ دوستانِ هیئت مدیره و حتماً سردبیران گرامی از این رتبهبندیها آگاهی دارند؛ ولی خب یک مرور کلی کنیم تا بعد برسیم به اینکه انجمن چه نقشی میتواند داشته باشد. انتشار به موقع سی امتیاز در نظر گرفته شده است که بدون تأخیر 30 امتیاز کامل را به نشریات میدهند. یعنی انتشار تا قبل از پایان هر فصل، انتشار شماره با یک شماره تأخیر ده امتیاز تخصیص داده میشود و با دو شماره تأخیر و بیشتر صفر امتیاز به نشریه تخصیص داده میشود.
نشریهای که با سه شماره تأخیر منتشر شود، درجۀ C محسوب میشود و پس از دو اخطار، اعتبار علمی آن ابطال میشود. بحث نمایهسازی هست، اینکه در کدام یک از نمایههای بینالمللی و داخلی نمایه میشود. آی. اس. آی.[2] و اسکوپوس[3] 30 امتیاز، نمایههای تخصصی بینالمللی که فهرست آن هست بیست امتیاز، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام ده امتیاز و سایر پایگاهها هم پنج امتیاز، این وضعیت نمایهسازی است. سایت و نرمافزارِ استاندارد در مجموع 25 امتیاز دارد که به سایت استاندارد و کامل 25 امتیاز کامل تخصیص داده میشود. با این ویژگیها، سایت استاندارد باشد، روزآمد باشد، دربارۀ نشریه، اهداف و سایر جزئیات در آن کامل مطرح شود. سایت استاندارد، اما ناقص 15 امتیاز است؛ سایت استاندارد اما اطلاعات سایت کامل و بهروز نباشد هم جزء این دسته است، اما اطلاعات کاملِ هیئت تحریریه، ده امتیاز است. این اطلاعات اجزایی دارد که در سامانۀ ارزیابی نشریات علمی مطرح است. امکانِ مدیریتِ کامل مقالاتِ منابع، امکان ثبت نام کاربر و سایر چیزهایی که معمولاً سامانۀ مدیریت نشریات اینها را دارند. سامانۀ نشریاتِ رشته، معیار بعدی، تکمیل اطلاعات در سامانه است، من اطلاعی ندارم که چگونه پُر میشود، فقط فکر میکنم و حدس میزنم از طرف سردبیر یا هیئت تحریریه یا مدیر داخلی یا اجرایی این اطلاعات تکمیل شده و به سامانۀ نشریات ارسال میشود. احتمالاً یوزرنیم و پسوورد به آنها ارائه میشود که این اطلاعات را وارد کنند. اطلاعات کاملِ هیئت تحریریه هم ده امتیاز دارد که در مجموع میشود پانزده امتیاز و سایر معیارهایی که اشاره شده، اصول اخلاقی است که دربارۀ آن نشریه رعایت میشود.
همۀ بزرگواران دربارۀ جزئیات آن اطلاع دارند. همانطور که ملاحظه میفرمایید، بر اساس آن دستهبندی وزارت علوم مطرح کرده است ما 15 نشریه داریم که برخی علمیپژوهشی و برخی علمیترویجی هستند. میبینید که وضعیت انتشار سبز، زرد و قرمز است. حالا من میگویم در سبز، زرد و قرمز وضعیت چگونه است. رتبهبندیها را هم میبینیم. امتیازها هم ذکر شده است. مثلاً انجمنِ ترویج علم که نشریۀ «ترویج علم» را منتشر میکند، از صد امتیازِ ممکن، هفت امتیاز کسب کرده است یا مثلاً نشریۀ «آئینۀ میراث» وضعیت رتبهبندی آن مشخص نیست. «تحقیقات کتابداری و اطلاعرسانی کتابخانههای عمومی» هم همین وضعیت را دارد رتبهبندی آن یعنی امتیازش مشخص نیست؛ ولی در وضعیت هشدار زرد قرار دارد. من از پایین هم نگاه کنم، «مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات» و «مطالعات کتابداری و علم اطلاعات» هم مشخص است وضعیت آنها سبز است؛ ولی در رتبهبندی آنها 68 و 85 امتیاز گرفتهاند که B و A هستند. من دیگر وارد بقیۀ محتواها نمیشوم، چون کاملاً گویا است. نشریاتی که در وضعیت هشدار زرد هستند، نشریاتی که در وضعیت هشدار قرمز قرار دارند و ... .
میبینید «پردازش و مدیرت اطلاعات»، «پژوهشنامه کتابداری»، «رهیافت»، «سیاست علم و فناوری»، «گنجینه اسناد»، «مطالعات کتابداری و علم اطلاعات» و «مطالعات کتابداری و سازماندهی اطلاعات» وضعیتشان بهروز است و در وضعیت بالای 75 امتیاز قرار دارند. «آئینه میراث»، «تحقیقات اطلاعرسانی کتابخانههای عمومی» و «تعامل انسان و اطلاعات» در وضعیت هشدار زرد قرار دارند و «تحقیقات کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاهی»، «ترویج علم»، «کتابداری و اطلاعرسانی» و «مدیریت اطلاعات» در وضعیت هشدار.
تلاش کردم، برای تمام نشریات معیارهای موجود، وضعیتی کلی ترسیمِ کنم. آن چیزی که حقیتش من بهعنوان مسئول کمیتۀ انتشاراتِ انجمن دنبالش هستم و بهعنوان کسی که تلاش داشتم رصد نشریات انتشارات و نشریات رشته را دنبال کنم، چه از بُعد کتابهای منتشرشده و چه از بُعد نشریاتِ علمیِ منتشرشده، گفتم یک جلسهای را ترتیب بدهیم و هیئت مدیره به این نتیجه رسیدند که این جلسه با حضور سردبیران تشکیل شود تا در آن دربارۀ معیارها صحبت شود. اینکه آیا انجمن میتواند نقش واسطی بین وزارت علوم و نشریات داشته باشد. حالا میتواند [نقش] یاریگر داشته باشد که در این وضعیت میتواند در ارزیابیهایشان نوع دیگری و فُرم دیگری از ارزیابی را پی بگیرد یعنی معیارهای وزارت علوم بیشترشان ساختاری هستند و به محتوا کاری ندارند. یعنی اصلاً به محتوای مقالهها هیچ توجهی ندارند. آیا ما یعنی انجمن میتواند به عنوان یک نهاد در ارزیابیِ کیفیِ نشریات تعیینکننده باشد و نقش داشته باشد.
دکتر افشار: ما امروز صبح سه، چهار نفری با آقای مسعودی و آقای بگلو و آقای عمرانی یک بحثی کردیم. اگر من اشتباه میکنم بگویید. ما گفتیم با یک پدیده روبهرو هستیم، با یک دغدغه روبهرو هستیم و آن کیفیت است. کیفیت مجلات. این کیفیت مجلات به نظر ما تحتِ تأثیر همین آییننامۀه ارزشیابی است. تا حدود زیادی الزاماتی آنجا گذاشته شده است. مثلاً میگوید مجله باید چهار بار در سال بیرون بیاید. امسال فصلنامه است، باید هر شمارۀ آن بین هفتتا، دهتا مقاله در آن وجود داشته باشد؛ جدول داشته باشد. روی دیتا جمع شده باشد و غیره و غیره. مثلاً نقد کتاب نمیتواند داشته باشد، ترجمه نمیتواند داشته باشد و غیره. خُب! این آییننامه مثلاً حجم مقاله چقدر باشد؟ احتمالاً از 5 هزار کلمه کمتر نباشد، از این قبیل مسائل. خُب اینها الزامات است که به مجله تحمیل میشود. یکی دیگر از الزاماتی که داریم، همین بهموقع منتشرشدن است. این تأثیر میگذارد؛ اما ورای این تأثیر، آییننامهای یک عوامل و مقررات و سیاستهایی وجود دارد که تأثیر اصلی را آنها میگذارند. خُب! شما در نظر بگیرید که 15 مجله است، چهارتا شماره در سال باید منتشر شود، هر کدام هم به قول شما مینیموم ششتا مقاله باید داشته باشد. شما حالا این سهتا عدد را ضرب کنید در هم پانزده ضرب در چهار میشود شصت، [شصت] ضرب در شش میشود 360. یعنی در سال باید 360تا پژوهش در کتابداری و اطلاعرسانی صورت گرفته باشد، از فرایند داوری هم گذشته باشد و چاپ شود. این جواب با واقعیت میخواند. از آن طرف هم سیاستهای عامتر، حاکی از این است که دانشجو پایاننامه را که گذراند، باید حتماً یک مقالۀ دانشجوی فوقلیسانسی چاپ کند که نمرۀ کامل بگیرد. دانشجوی دکترا که باید حتماً مقالۀ چنین و چنان چاپ کند تا مدرکش را به او بدهند.
این موجب میشود که از آن طرف، استاد هم به هوای بازار، ارتقاء بگیرد و پیشرفت کند. از طرف دیگر باعث میشود که تقاضای کاذب برای مقاله بهوجود آید. از طرف مجلات که کیفیت را فدا میکند. شما الان دهتا مقاله در هر شماره چاپ کنید، خانم دکتر [نشاط: سردبیر نشریه مطالعات کتابداری و سازماندهی اطلاعات] نگران این هستید که دهتا مقاله چاپ کنید. حالا اگر که از این مقالاتی که به دست شما رسیده است، تا نهایی آن چهارتا یا ششتا کیفیت ضعیفی داشت چاپش کنید. یک تقاضای کاذب از طرف مجلات بهوجود میآورد. از آن طرف هم یک عرضۀ کاذب بهوجود بیاورد. دانشجوی فوقلیسانسگرفته موظف است مقاله چاپ کند، دکتراگرفته حتماً باید [چاپ کند]... مجموعۀ اینها که دور هم میآید. بعد شما حسابش را بکنید. ما الان شصتتا، هفتادتا گروه آموزش داریم. از آن طرف، اگر اشتباه نکنم، ما پانزدهتا مجلۀ علمیپژوهشی فقط در رشتۀ خود داریم. اینها چرا بهوجود آمدند؟ آیا واقعاَ ما پانزدهتا مجله فقط برای این رشته نیاز داریم؟ میتوانیم یک برونداد پژوهشی داشته باشیم. به فرض با کیفیت آبرومندی بتواند اینها را پُر کند.
الان این وضعیتی که بگوییم ما دغدغۀ کیفیتِ مقالات منتشرشده در مجلاتمان را داریم، این دغدغه در وهلۀ اول، لایۀ اولِ زیرینِ آن که تأثیر میگذارد و ایجادش میکند، همین آییننامه است. در درجۀ دوم، سیاستهای وزرات آموزش عالی و بهداشت و ... . اگر بخواهیم این دغدغه را کم کنیم که در اختیار ما هم نیست، ما فقط میتوانیم لابی کنیم، میتوانیم حرف بزنیم، میتوانیم عنوان کنیم که آقا این مقرارت را عوض کنید. آیا واقعاً روشها و سیاستهایی که دانشگاههای دیگر در دنیا دارند، مستلزم این است که هر دانشجوی فوقلیسانسی مقاله چاپ کند؟ هر دانشجوی دکترایی حتماً باید مقاله فلان چاپ کند؟ من نمیدانم، ما از آنهایی که یاد گرفتیم چهکار میکنند، بپرسیم؟ دکتر رضا منصوری در یک جلسهای که مربوط به انجمنها بود میگفت، من سند دارم در دهه1340 استادها در شورای دانشگاه تهران دور هم نشستند، گفتند که در دانشگاههای کشورهای پیشرفته علاوه بر آموزش، پژوهش هم میشود، ما هم بیاییم پژوهش کنیم. بنابراین این نیاز به پژوهشکده چیزی نبوده است که از درون زاده بشود. چیزی بوده است مثل بقیۀ کارهایمان که الگو گرفتیم. حالا که الگو گرفتیم، ببینیم آنها چهکار میکنند؟ آیا پس کلۀ دانشجو میزنند که حتماً باید مقاله منتشر کنی؟ حتماً باید علمیپژهشی باشد؟ حتماً ... این به یک سری سیاستهای تعیینکنندۀ هیئت آموزشِ عالیِ کشور برمیگردد. مثلاً این پیشفرضها که انتشار مقاله یعنی تولیدِ علم. الان وقتی میخواهند بگویند، چقدر ما در علمِ دنیا کانتریبیوشن[4] [مشارکت در دانش جهانی] داریم سهم داریم میآیند مقالهها را میشمارند. آیا این فرض اصلاً درست است؟ ما انجمن هستیم. ما میتوانیم فریاد بزنیم، بگوییم و لابی کنیم. عنوان کنیم. مثل همین مقالهای که از آقای دکتر جمالی در لیزنا درآمد و در اعتماد چاپ کرد. این وضعیت افتضاح است. ما اعضای هیئت علمی را تبدیل کردید، به یک عده آدم کاسبکار. از اینطرف، میدوند پول در بیاورند. از آنطرف، کلاس میگیرند. [چنین نمونههایی] ما در همه جا داریم. در شورای رسیدگی به پیشنهادهای دکتری شاهد بودم که اعضای با سابقۀ هیئت علمی در رشتههای دیگر، سرِ گرفتنِ مشاوره و سرِ گرفتنِ این چیزها باهم سرشاخ میشدند. چرا؟ چون پول در آن است. در صورتیکه شما میدانید دیگران جور دیگری عمل میکنند. به قول آقای بگلو، ما به اینها کاری نداریم. در حالیکه میدانیم، اینها سببهای اصلیِ بروزِ چنین وضعیتی در آنها [نشریهها] هستند؛ ولی به مثابۀ انجمن، در مقامِ انجمن، ما برای ارتقای کیفیت این مجلات چه میتوانیم بکنیم؟ یک چیز به نظرمان رسید که من آن را در اختیارتان میگذارم؛ اگر دوستان مناسب میبینند، خودشان مطرح کنند. در همین چهارچوب، در همین عواملِ زیرین، اگر کسی میخواهد صحبت کند، صحبت کند و اگر کسی صحبتی ندارد، من ادامه بدهم که چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم و [راهکارهای] عملیاتی آن چه باشد، [البته] اگر موافق باشید. انجمن چنین ایوِنتی[5] را یا ابتکاری را شاید بتواند به سهم خودش [انجام دهد که] در درازمدت موجب ارتقای محتوای میشود.
دکتر خسروی: آقای دکتر فرج پهلو، بفرمایید ... .
دکتر فرجپهلو: حقیقت [اینکه] زمانیکه تلفنی آقای دکتر بگلو به من زنگ زدند و فرمودند جلسه است و بعد تماسی با دکتر رضایی گرفتم و دربارۀ جلسه پرسیدم، اینطور برداشت کردم که این جلسه دنبالۀ نشستهایی است که قبلاً با سردبیران [نشست نخست، 15 تیرماه 1392] بود. دستور کاری برای این جلسه هم خیلی در ذهن من نبود. اکنون فرمودند که بحث ارزشیابی است. خوب است که دربارۀ این موضوع فکر کنیم. من در ذهن خودم، فکر کردم که اگر این قضایا ادامۀ جلسههای قبلی است، یکیدو موضوع بوده است که مطرح شد و ما در آن زمان به نتیجۀ خاصی نرسیدیم. من فکر کردم شاید بشود در اینجا دربارۀ آن موضوع ادامه داد. اگر لازم شد، دربارۀ این جمله خدمتتان عرض خواهم کرد. دربارۀ آنچه الان مطرح شد و ارزیابی مجلات، دکتر افشار واقعیتهایی را دربارۀ آن فرمودند. همۀ ما هم درگیر این موضوع هستیم و لمسش میکنیم. اما این سؤال آخر برای من عجیب و غریب است. با این واقعیت که خیلی از آنها دست ما نیست؛ ولی ما بهطور انتزاعی میتوانیم کار کنیم، میتوانیم راه حل پیدا کنیم. چه کار میتوان انجام داد؟ الان برای من سؤال مطرح شد دربارۀ نکتهای که شما فرمودید. خوب است و بد نیست که آن پیشنهادی که شما فرمودید را بشنویم و ببینیم چه کار میتوان انجام داد. اما در ادامۀ فرمایش دکتر افشار این را عرض کنم، آن چیزی که اینجا است یعنی ملاکهایی که دارند یک داستان است. ارتباطات کمیسیون نشریات با خود نشریات داستانی دیگر است. ما از سال 86 یا 87 است که مجلهمان را از حالت اجرایی به سمت جلو میآوریم. شاید دو سال است که بهطور جدی متوجه شدم، سامانهای هست. کمیسیونِ نشریات، سامانهای گذاشته است. این اطلاعاتی که شما الان میفرمایید، یک سالونیم، دو سال است که من متوجه شدم. اینکه اطلاعات نشریات باید وارد سیستم بشوند تا آنها را ارزیابی کنند. چرا متوجه شدم؟ برای اینکه یکدفعه به خودمان آمدیم، دیدیم رنگ مجله ما زرد است. کمی که گذشت، قرمز شد. رفتم پیش یک خانمی و پرسیدم چه خبر است؟ شما اطلاعاتتان را نگذاشتید؟ گفتیم این سامانه ما این همه چیز آن اطلاعات ما آنجاست گفتند نه، در سامانۀ ما باید بگذارید. کدام سامانه؟ تازه من فهمیدم، آنها سامانه دارند. بهطورقطع نمیدانستم. اگر میدانستم، من برای انجام این کار مشکل ندارم. یک مقدار این مسائل هم هست، آقای دکتر افشار.
دکتر افشار: .... دارد تبدیل به قوز بالای قوز میشود!
دکتر فرجپهلو: البته ما تلاش خودمان را کردیم از زردی در آمدیم، رفتیم، الان سبز شدیم ؛ ولی باز همچنان آن شمشیر دامُکلس[6] بالای سرمان هست! من خواهشم این است که شما پیشنهادتان را بفرمایید. چون الان با این مجموع شرایط، ما تلاش خودمان را میکنیم. این تلاشی که در این مجموع شرایط میکنیم، با کمبودهای شدیدی که هست، پولی نیست به داوران بدهیم، دفتر به آن شکل نداریم، مدیرِ داخلیمان یک روز هست، یک روز نیست، مشکلات عدیدهای هم از جمله داوری داریم. شاید همۀ مجلات با آن درگیر باشند که ما مقاله را میفرستیم برای داوری، خبری نمیشود. دوست هم داریم برای افرادِ صاحبنظر بفرستیم که نتایج خوب دستمان بیاید. آن دیگر بدتر است. چون همگی، هم درگیر هستند و هم وقت ندارند. اصلاً ممکن است نبینند. ایمیلهای ما یک معضلی است که دوست داشتم دربارۀ آن در اینجا راهحلی مطرح شود. یک مشکل دیگر هم مسئلۀ مقالههای پایاننامهای است که من در جلسههای قبلی پیشنهاد کردم که اگر بشود، البته نمیدانم امکان دارد یا نه آقای دکتر خسروی، در یک مجلۀ بهخصوص این مقالهها در بیاید که علمیپژوهشی هم باشند و راحتمان کند. چون نمیدانید، چقدر ما به آقای دکتر شقاقیِ خودمان زحمت دادیم. چقدر با خود من تماس گرفته میشود که من دفاع دارم، من... یااللّه یااللّه و این مسائل هست یک فکری برای اینها هم باید کرد.
دکتر نشاط: تشکر میکنم از همۀ عزیزان. بهخصوص از آقای دکتر افشار با آن درایت و اشرافی که نسبت به این قضیه دربارۀ مسائل آموزشی دارند، مطالب خیلی عمیق و خوبی را عنوان کردند. ولی برای من این سؤال پیش آمد که ما بهعنوان کسانیکه در این طرف قضیه قرار داریم، یعنی سردبیران مجله، چقدر میتوانیم در آن مشکلهایی که مربوط به نظام آموزشی دانشگاه است، دخالت داشته باشیم. ممکن است که انجمن بهعنوان یک انجمنِ علمی این مشکل را مدنظر قرار بدهد و بررسی کند و حتی بتواند روی نظام آموزشی نقش آفرینی داشته باشد؛ ولی در واقع مجلات نمیتوانند خودشان را درگیر این قضیه کنند. در واقع خوراکی است که از آن طرف به مجلات و مقالاتی هم در آن ارائه میشود و تدوین میشود، برمیگردد. در واقع تجلی و بازتابی هست، بازتاب علمی که در رشته وجود دارد. بنابراین این قسمت، شاید به داستان و ماجرایی که قرار است دربارۀ آن بحث بشود، خیلی مرتبط نباشد. اما در این دُور از مذاکراتی که در خدمت دوستان هستم، من فکر میکنم شما یک سؤالی مطرح فرمودید دربارۀ اینکه چقدر میتوانیم مجلات را ارتقاء بدهیم، از چه راههای میتوانیم آنها را ارتقاء بدهیم. من فکر میکنم، دو بخش بسیار حائز اهیمت است. یعنی در مجلات، دو بافت داریم که میتواند تأثیرگذار باشد. یکی هیئت تحریریهای است که برای مجلات تألیف میشود.
البته با توجه به هشتسالی که در اطلاعشناسی تجربه داشتم و مدتیکه در خدمت آقای دکتر خسروی کتابخانۀ ملی هستم، فکر میکنم که هیئت تحریریه، آن نقشی را که باید بهطور اصلی در داوریِ مقالهها و در انتخاب آنها ایفا کند، متأسفانه انجام نمیدهد و ضعیف عمل میکند. این میتواند نقش پررنگتری داشته باشد و این را میتوانیم به صحبت بگذاریم. نکتۀ دوم، داوران مقالهها هستند. خیلی میگردیم تا داوران مناسبی را که دربارۀ آن موضوع تخصصی دارند انتخاب کنیم. ولی بهدلیل گرفتاریهایی که یک نمونهاش را خودتان اشاره فرمودید، شاید بیمیل باشند. تمایلی نداشته باشند که وقت بیشتری را بگذارند. من اخیراً شاهد بودم که یک داور برجسته و عزیزی داشتیم. مقالهای بود که فقط یکی، دو نفر در آن حوزۀ تخصصی میتوانستند داوری کنند. علیرغم اینکه آن موضوع در حوزۀ تخصصی خود من بود، ولی وارد قضیه نشدم و ترجیحام این بود که وارد داوری نشوم تا شک و شبههای به جا نماند. هم اینکه بتوانم از نظرهای مشاروانی که در پیرامون من هستند، بیشتر استفاده ببرم. ولی متأسفانه دیدم، زمانیکه مقاله را داوری فرستادم ، ظرف 48 ساعت آن داور خیلی سریع گفت که این مقاله 70 امتیاز را میآورد و تأکید کرد و رفت پی کارش. ما هم با اعتماد به این داوری، مقاله را در بحث زودآیند گذاشتیم؛ ولی متأسفانه بازخوردهایی که از پیرامون گرفتیم، اشکالهایی به مقاله وارد شد. خب من ناگزیر شدم، خودم وارد عمل بشوم و کار را مجدداً بخوانم، ببنیم چقدر نظر مخاطب من درست بوده و چقدر داور درست عمل کرده است. متأسفانه متوجه شدم که بله. حالا باری به هر جهت یا به هر دلیل که بوده است، آن داورهای من خیلی وقت نگذاشتند و خواهش کردم، یکبارِ دیگر داوری کند. گفتم شاید چیزی از قلم افتاده است یا اینکه مثلاً آن موقع در یک شرایطی بوده که متوجه نشده است. حالا ممکن است وقت نداشته یا دلیل دیگری داشته است. این داوربرای بار دوم هم که داوری کرد، همان امتیاز را داد و گفت از نظر من مشکلی نیست.
خُب در واقع، این یک مقدار کم لطفیهایی است که ممکن است حتی خود من هم بنا به دلایلی نسبت به مجلات دیگر به عنوان داور داشته باشم. به هر حال، هر کس ممکن است انگیزههای مختلف یا دلایل خودش را داشته باشد. ولی به هر حال میتوانم بگویم که هیئت تحریریه و داوران دو مقولهای هستند که میتواند تأثیر عمیق روی ارتقای مجله داشته باشد.
دکتر خسروی: من پیشنهاد میکنم دکتر شقاقی صحبت بفرمایند که از نشریه کتابخانههای عمومی هستند.
دکتر شقاقی: من بلافاصله دوست دارم سراغ وضعیت داوریها بروم و اینکه واقعاً وضعیت خوشایندی ندارد و خیلی ناخوشایند است. همین تجربۀ شمارۀ پاییز را خدمتتان عرض میکنم که رنگ سبزِ مجلۀ ما به رنگ زرد گرایید. ده مقاله در شهریورماه آمادۀ انتشار بود که تمام این مقالهها داوری شده بود. بررسیِ اولیه را هیئت تحریریه کرده بود که همان اول داور تعیین کردند. سردبیر آنها را میخواند و بعد برای چاپ آمده بود. من هم یک مرور نهایی کردم. در مرورِ نهایی، مقالهها را دیدم که دوتا از مقالهها اشکالهای آماری حاد دارند یعنی محاسبات آماری آنها کاملاً غلط است. ما با آنها وارد مذاکره شدیم، ایمیلزدن و ... . در آخر خودشان اذعان کردند که این مقالهها مشکل آماری دارند و باید بمانند. اینها باعث شد که ما دیروز، شمارۀ پاییز را با هشت مقاله را روی سایت بگذاریم. من میخواهم بگویم، مجلهای که همه سازوکارهایش همینطور صوری و ظاهری در حال انجام است، چطور میشود که در نهایت وقتیکه این شماره میخواهد منتشر شود، معلوم میشود، دوتا از مقالههای آن کاملاً محاسباتش غلط است. انگار داورها فقط مقدمه و روش تحقیق و نتایج را خواندهاند. انگار داوران به چیزیکه در آن جداول نوشته شده است، اصلاً به آن عددها توجهی نکردهاند، به آن عددها نگاه نکردند. واقعاً این یک وضعیت هشداردهنده است. دربارۀ داوریها و بررسی مقالهها که اگر هر اتفاق خوب میخواهد بیفتد، بهنظرم باید در این حوزه یعنی در بخش داوری و ارزیابی مقالات بیفتد. چیزیکه به انجمن پیشنهادم و الان به ذهنم میرسد این است که داورهای خوب را سردبیرها معرفی کنند و آنها را انجمن جایزه بدهد و تقدیر کند.
دکتر خسروی: داور خوب یعنی چی؟
دکتر شقاقی: یعنی داور خودشان ارزیابی میکنند ،اینها داوران خوبی بودند. سردبیر راضی است از داورهایی که هم به موقع جواب میدهند و هم خوب داوری میکنند. انجمن فقط به سردبیرانِ سه، چهارتا نشریات معرفی کنند.
دکتر زرهساز: خود نشریات چرا تقدیر نمیکنند؟
دکتر شقاقی: نشریات این کار را میکنند. بعضی از آنها یعنی ما این کار را باب کردیم تا امسال این کار را انجام بدهیم.
دکتر شقاقی: نشریات اگر بخواهند کاری را انجام دهند، تقدیرنامه میدهند. بهنظرم باید فراتر از این باشد. انگیزهدهندهها باید بیش از اینها باشد. مثلاً وزارت علوم یک سازوکار داشته باشد. مثلاً الان شنیدم داورها نامه میخواهند. آنها امتیازش را بیشتر کنند یا کاری کنند که اساتید ترغیب شوند به اینکه داوری را با دقت بیشتری انجام دهند.
دکتر خسروی: در این مورد خاص اگر صحبتی هست بفرمایید.
دکتر افشار: شاید بشود، کاری که شما میفرمایید را انجام دهیم. ولی خب میتواند تا حدودی تأثیر بگذارد، چون همانطورکه میدانید اغلب اعضای هیئت علمی ما و اعضایی که این داوریها را انجام میدهند مشغلههای بسیار زیادی دارند. اینکه بشود توجهشان را آورد برای داوری مقاله خیلی سخت است. خُب این اول خوب است که مثلاً همچنین ابتکاری در اینجا در پیش بگیرند تا با کمک سردبیرانِ مجلات بتوانند یک راه عملی یا راهکاری را پیدا کنند. اما هم دربارۀ آنچه شما گفتید و هم دربارۀ آنچه شما فرمودید، یعنی دو حقیقت این است که نمیشود خیلی هنوز اهرمها را کاری کرد که بشود تغییری در این وضعیت ایجاد کرد، مثلاً اعضای هیئت دبیران را شما نمیتوانید یکدفعه دیدشان و روش برخوردشان را عوض کنید. اهرمش دربارۀ داوران نیست. چیزی که آقای دکتر شقاقی پیشنهاد کردند تا حدودی شاید موثر واقع شود، اگرچه تا حدودی اهمیت داشته باشد، داورها، همۀ ما وبهخصوص کسانی که مشغلههای و دغدغههای زیادی دارند، با همدیگر در رقابت نیز هستند. این دیگر توجه بیشتر میخواهد و شخص تصمیم میگیرد که به کدامیک از اینها توجه بیشتری داشته . احتمالاً در این رقابتی که بین ترجیحات داوران وجود دارد، داوری احتمالاً انتها است. بنابراین خیلی نمیشود در آن تغییر داد.
دکتر نشاط: دربارۀ اهرمها صحبت میکنید. ما چه اهرمی میتوانیم برای هیئت تحریریه بگذاریم؟ نه منظورم این است که نیازی به اهرم نیست، مگر الان اهرمهای فشار بوده است که شما حاضر شدید اینجا دربارۀ همچین مسئلهای نظر بدهید. اصلاً مگر اهرمی بوده است که این جمع آمدند و به هماندیشی برسند و یک طرحی نو بگذارند تا بتوانند بحث مجلات علمی کشور را ارتقاء بدهند. در رشتۀ خودمان کسانیکه در هیئت تحریریه حضور دارند، جزء افراد برجستۀ رشتۀ ما هستند و نیازی به اهرم ندارند. یعنی آن عرق حرفهایشان و علمیشان باید ایجاب کند. مثلاً یکی از اعضای هیئت تحریریه من هستم، شما هستی، ایشان هستند. دور هم نشستهایم، باهم همفکری میکنیم که بعد از این، هر مقالهای که میآید میگوییم، بله، خیر یا این داورش باشد یا نباشد. چون من واقعاً میدانم که پیرامون آن موضوع حداقل دانشم در این حد است که بدانم پیرامون آن موضوع چه کسی را به عنوان داور انتخاب کنم. مگر اینکه خودم از آنها کمک بخواهم، استمداد بطلبم که من برای این، چه داوری انتخاب کنم. اما چیزی که به من کمک میکند این است که آیا بهنظر شما، بهنظر جمع، این مقاله وارد بشود یا نشود. آیا آن کیفیت و پتانسیل لازم را در مقایسه با این مجلهای که درحال انتشار است یا مجلهای که در آن منتشر میشود، دارد یا خیر که متأسفانه این بُعد قضیه کمرنگ است.
دکتر زرهساز: در رابطه با پیشنهادی که دکتر شقاقی برای تقدیر از داوران فرمودند، حقیقت این است که خانم دکتر نشاط، عضویت در هیئت تحریریه برای بزرگواران و استادان امتیاز دارد؛ ولی واقعاً داوری چه امتیازی دارد؟ من خودم همیشه وقتی داوری برایم میآید استقبال میکنم؛ چون با فرصتهای کمی که داریم و فرصت مقاله خواندن نداریم، خودِ داوری برای ما زمینهای ایجاد میکند، برای اینکه حداقل یک مقاله در حوزۀ تخصصی خودمان بخوانیم، آخرین یافتهها را ببینیم، بعد دید انتقادی پیدا کنیم. ولی شما همهاش از آن طرف گفتید، من از اینطرف بگویم که ما مقاله را کلی وقت میگذاریم بررسی و نقد میکنیم و بعد مینویسیم. آن دو تا مورد را خودِ بنده برای داوری مجدد گذاشتیم، بعد میبینیم چاپ شده است! الان چشمم خورد دیدم این چرا چاپ شده است؟چون این موضوع رابط کاربر را معمولاً به من ارجاع میدهند، این را که در حوزۀ رابط کاربر منتشرشده است، مگر داوری مجدد نبود؟ مگر قرار نبود اصلاحات را انجام دهد؟ پس چی شد؟ پس چه اتفاقی این وسط افتاد؟ در همه نشریات اینطور نیست. خیلی از نشریات درست و اصولی کار میکنند. بعضی از نشریات را میگویم. متأسفانه این پیشنهادی را که شما دادید، بهنظرم خود نشریات باید یک اقداماتی انجام دهند. مثلاً نشریهای که ایرانداک دارد، دیدم که گاهی یک تقدیری میفرستد. ولی من از هیچ نشریهای نه تقدیرنامه گرفتم، نه یک تشکری. تشکر همان ایمیلی که احساس میشود، یک ماشین به شما جواب میدهد. این بهنظرم یک حالت ماشینی دارد و آدم احساس میکند که درون یک فرایند ماشینی است.
این داوران از وقت خودشان میگذارند، احساس میشود که خود نشریات توجه خاصی هم به داوران ندارند. دیروز یک پایاننامهای دفاع شد که بنده مشاورشان بودم. ایشان راهنمای نگارش نشریات را بررسی کرده بود، با ساختار یک مقالۀ علمیپژوهشی. در یک ساختار مطلوب هم نشریات رشته خودمان را بررسی کرده بود و هم همه نشریاتی که وضعیتشان زیر 60 درصد بود. ایشان به این نتیجه رسید که در خود راهنماهای ما، راهنمای نشریات ما، ساختار یک مقاله علمیپژوهشی مطلوب به درستی با جزئیات آن معرفی نشده است. این بار روی دوش داور، مدیر اجرایی و سردبیر میافتد و باید آن مقاله مدام بین نویسنده برود و بیاید و همهاش اصلاح... . در حالیکه خیلی از این مراحل را میشود، روی سایت کار کرد. منابع آموزشی، در اختیار نویسندگان قرار داد. آییننامههایمان را اصلاح کنیم. اینها وقتی انجام نمیشود، طبیعتاً داور مدتی خسته میشود. داور کلی وقت و توان و انرژی میگذارد. البته من که دانشجوی خاصی ندارم، منظورم بزرگوارانی هستند که هم وقتشان محدودتر است و هم دانشجویشان خیلی بیشتر است. طبیعتاً اگر بخواهند این همه وقت بگذارند، از داوری فراری میشوند.
دکتر بگلو: من در این میان چیزی بگویم که خدمت دکتر علیدوستی خیر مقدم عرض میکنم. آقای دکتر هم فرمودند، دهدقیقه، یکربع بیشتر نمیتوانند اینجا باشند. اگر اجازه بدهید با اجازۀ آقای دکتر خسروی، وقت را به آقای دکتر بدهم. چون ایشان میخواهند تشریف ببرند. سپاسگزارم.
دکتر علیدوستی: آقای دکتر فرمودند که استادهای رشته تشریف میآورند اینجا. من یک پیشنهاد دادم به ایشان. ایشان گفتند خودتان بیایید و خیر مقدم بگویید. الان که من قسمت پایانی صحبتهایشان را شنیدم، فکر میکنم مطرح شده و همه این نیاز را میدانند. من فقط از جهت تکرار عرض میکنم و یک اعلام آمادگی برای اینکه حاضر هستیم در این زمینه کار را انجام بدهیم. چون که فرمودند نشریههای حوزۀ این رشته، علوم اطلاعات و دانش شناسیِ امروز میآیند. قاعدتاً استادانِ بنده در این زمینه تخصصی در زمینۀ انتشار و نگارش و چیزهای دیگر هم دارند. سوایِ از مسائل رشتههای دیگر که ممکن است در چنین چیزهایی وارد نشوند. بنابراین به گمان من رسید، اگر که یک همکاری صورت بگیرد در این جمع، برای اینکه ما استانداردهای نگارش مقاله و انتشار نشریه و حالا همۀ مراحل را مثل داوری و... بتوانیم هم آموزش بدهیم و هم یک مقدار پیش ببریم، کار خوبی است. اینکه من خدمتتان عرض کردم، بنده، ایرانداک را میگویم، برای اینکه ایرانداک هم آماده است در این زمینه پشتیبانی لازم را انجام بدهد. ببینید من هم در کار نشریۀ خودمان هم چند سال قبل و به تازگی خدمت آقای دکتر فتاحی، یکیدوتا نشریه از جمله مدیریت اطلاعات که اینجا قرمز است و یکی دوتا نشریۀ آنلاین را هم ایرانداک برایشان کار کرده است. مثلاً اساسنامهشان. اینکه اساسنامه چه باید باشد. مطالعه کردیم که اساسنامۀ نشریات چه باید باشد؟ چه موجودیتهایی باید باشند؟ نقششان چطور است؟ فرمهایی که احتمالاً کار میشود مثل فرم داوری، مکاتباتی که انجام میشود. شما حتماً گزینههای بسیاری را دیدید که چگونه نامهنگاری میشود. نامهنگاری که میخواهیم نامهای را رد کنیم برای اینکه چه چیزی بنویسیم.
بنابراین از یک موضوع ساده، مثل نامهنوشتن برای کاربرِ پذیرششده تا موضوعات پیچیدهتر مثل داوری یا اصولاً درجهای که خود یک نشریه دارد. حتماً استادهای بنده میدانند که یک استانداردهایی هست. صفحۀ عنوان چه چیزی باید باشد؟ صفحۀ حقوق چه چیزی باید باشد؟ خود یک مقاله بهعنوان یک واحدِ جداگانه. مثلاً نام نشریه شمارهاش باشد. اما من آشنا هستم با بسیاری از نشریههایی که تازه مجوز میگیرند و باز در بعضی از نشریهها دیدم که مثلاً راهنمای پدیدآورنده را از انتهای نشریهای دیگر میآورند که آن هم از انتهای نشریهای دیگر که جای دیگری، یک نفر دیگر نوشته است اینکه چند تا راهنما است را برمیدارند و کپی میکنند. شما هم حتماً با فرمهای داوری برخورد کردید که نمیدانم مثلاً پنجاهتا سؤال دربارۀ همهچیز در آن است بهصورت چند گزینهای. یک نفر میخواهد جواب بدهد یا فرمهای داوری که نشریات معتبر جهانی دارند که سه یا چهارتا سؤال بیشتر نمیکند و بیشتر توصیفی است. با نتایج داوری، شما هم حتماً آشنا هستید. داور و پدیدآور. وقتی که رسم است میدهند به دو داور و آن دو داور نتیجۀ داوریشان را میفرستند به پدیدآور بدون اینکه پردازش شود. بعد شما گاهی اوقات نگاه میکنید، میبینید که داورها دوتا چیز گفتند که متناقض است. مثلاً یکی گفته چکیده را مبسوطتر بنویس و یکی دیگر گفته خلاصه تر بنویس. کسی هم نگاه نکرده که این دوتا دیدگاه داوری مغایر هم هستند. باز داوریها را ملاحظه کردید که بسیاری از داوریها استاندار نیستند و با داوریهای آدمهای کارکشته که مقایسه میفرمایید، میبینید توضیحی که دربارۀمقاله فهمیده است، توضیحاتی میدهد و بعد ایرادهایی میگیرد مثل اینکه از نویسندهها بیشتر پسندیده باشد.
بعد سردبیرها یا کسانی که چنین پردازشی انجام میدهند، نتایج داوری را پردازش میکنند. بعضی وقتها بعضیها را قبول نمیکنند. بعضی را حذف میکنند. بعضی وقتها مخالف نظر داوری نظر میدهند. بهنظر میرسد که برای داوری میشود آموزشی داد. من در وزارتخانه بعضی از این پینشهادها را دادم که البته توجهی نشد. مثل اینکه اگر که ما بخواهیم به نشریهای یک مجوز مثلاً علمی بدهیم، بگوییم خُب شما بیستتا داوری که حاضر هستند با ما همکاری کنند، معرفی کنید که اینها از جایی گواهینامه آموزشی داشته باشند. مثلاً از یک انجمن کتابداری. مثلاً بگویند ما به ایشان یاد دادیم که چه کار باید انجام دهند. چهطور باید داوری یا نتیجهاش را بنویسدیا سردبیر باید از جایی گواهینامه داشته باشد. صرفاً این نباشد که دانشیار باشد یا استاد باشد یا صدتا مقاله... .سردبیر نقشی غیر از مقاله نوشتن دارد. این میتواند آموزش داده شود که سردبیر چهطوری است؟ با داور باید چطور کار کند؟ مقررات آن چگونه است؟ مسائلی مربوط به اخلاق علمی، بد رفتاری علمی، شیوهنامههای گوناگونی میتواند باشد که یکی از آنها در ایرانداک درست شده شیوهنامه استناد است. در حقیقت شیوهنامۀ شیکاگو، مثال فارسیگزیدهای از آن است که در سایتی به نام imos.irandoc.ac.ir بهصورت آنلاین وجود دارد، خلاصهاش وجود دارد، راهنمای آن وجود دارد، اسلایدهای آموزشی آن هم وجود دارد. از این دست، ما خیلی میتوانیم درست کنیم. ما یک مقاله را چطور میتوانیم بنویسیم؟ انواع مقاله داریم. اگر نگاه کنیم پنج-شش جور مقاله است. یک مقالۀ مثلاً مروری چگونه باید نوشته شود؟ فرض بفرمایید اینطوری باید نوشته شود، برای نمونه، پنجتا مقالۀ مروری خوب خارجی است و پنجتا فارسی بگذاریم. نمونههایی مثل مجلۀ یادگیری یا هرچه مناسب است را ارائه کنیم. عرض کردم چیزهایی مثل اساسنامه و مانند این. همۀ اینها را شما هم میفرمودید. ما اگر یک درگاه واحدی دست کم برای مجلههای این رشته داشته باشیم، یک درگاهی مثل ایرانداک میتواند خدمتتان انجام دهد. ضمن اینکه ما از آن درگاه به همۀ نشریههایی که در این حوزه هستند و به آن کارکرد آموزشی و کارکرد استانداردسازی پیوند داریم. پیشبرد استانداردها را در اینجا دنبال کنیم. به این مفهوم که بگوییم ما دهتا، بیستتا مجله که هستیم، از این شیوهنامه، حالا هر شیوهنامهای که هر مجله فکر میکند خوب است، باهم توافق میکنیم و میگوییم از این شیوهنامه همه پیروی میکنیم. شما هم حتماً برخورد داشتید. مثلاً من یک مقالهای دادم به مجلۀ ایکس. گفته است شماره بدهید. خُب ما شماره دادیم. آن مقاله را یک نفر رد کرد. یک نفر آمده گفته است، با فونت زَر بنویس. یک نفر میگوید با فونت میترا بنویس. این مجلهای که رد کرد من خواستم بدهم به یک مجلۀ دیگر. اگر همه یکی باشد، گرفتار نمیشدم. وقت پدیدآور عزیز است که همانجا بتوانم ارجاع بدهم.
این مستلزم این است که همۀ ما یکجور استفاده کنیم. ما ده، بیستتا مجله، میتوانیم این کار را شروع کنیم و بگوییم که ما استانداردمان این است. مثلاً همه نازنین بنویسند. ابعاد و اندازۀ همه یکجور باشد. استنادِ من اینجوری باشد و هر چه که میدانیم. بعد اگر ما اینکار را شروع کنیم، میتوانیم بقیۀ نشریهها را هم دعوت کنیم و بگوییم که چون ما کارمان در این حوزه است و همکاران ما که در این زمینه کار میکنند و متخصص این موضوع هستند، اینها کمک میکنند. الان درچکیدهها خیلی بینظمی میبینید. تحقیقات بسیاری در مجلۀ خودمان منتشر شده است. مثلاً چکیدهها را نگاه کردند، ببینند که چقدر با استانداردها میخواند. خب میگویند، خیلی کم میخواند. بعضی مجلات میخواند بعضی مجلات نمیخواند. خب من بلد نیستم چگونه چکیده بنویسم. شما اگر در این سایت مرا راهنمایی بفرمایید و چند تا نمونه هم بدهید، من یاد میگیرم. ما که در این رشته هستیم، این را بهصورت اصولی و استاندارد درست کنیم. از رشتههای دیگر هم میتوانیم دعوت کنیم که بیایند. بنابراین آن درگاه میتواند چنین چیزهایی را ارائه کند. استانداردهای ما را فُرمهای ما را اگر نشریۀ تازهای خواستند، بهراحتی میتوانند اینجا بیایند و بگویند که میخواهیم اساسنامه بنویسیم.
بگوییم که این الگوی نوشتن اساسنامه است. در یک مجلهای که مربوط به بخش دولتی است، اینجوری. اگر خصوصی، اگر مثلاً انجمنی است، اینجوری. وظیفۀ مثلاً سردبیر چیست؟ بعد در همینجا میتوانیم موضوعهایی مثل اخلاق علمی، در کمیتههایی مثل کمیتۀ اخلاق انتشارات (COPE) که همه آشنا هستند، اگر شما بخواهند در نمایهنامههای جهانی ثبت بشوید، لازم است که در جایی مثل COPE عضو باشید. خب ما همینجا میتوانیم این را درست کنیم. جایی درست شده به نام کیان همه بیاییم از این اصول اخلاقی پیروی کنیم. در اصولاً پلاجیاریزم[7] توضیح بدهیم حتماً COPE را دیدید که به فارسی هم ترجمه شده است.چه مواردی تخلف است و چکار باید کرد؟ اگر کم است چکار باید کرد؟ اگر زیاد است چکار باید کرد؟ ایرانداک آمادگی دارد که برای راهاندازی این درگاه کمک کند چون هم پیوندی دارد به همه آنها نشریاتی که در این حوزه هستند و هم اینکه نشریاتِ حوزه، حالا هر کدام از نشریات، اگر با هم توافقی بر سر هر چیزی دارند، ما هم کارهایی که کردیم، همه را بیاوریم و بگذاریم و انتخاب کرده یا درست کنیم و بعد در آنجا منتشر کنیم. از پدیدآورانی که با ده، بیستتا مجله در این حوزه کار میکنند، بخواهیم که از یک استاندارد واحد پیروی کنند یا اگر این کار شروع شود، من گمان میکنم که نشریههای جدید هم میتوانند به ما بپیوندند. وقتی میبینند که یکجایی هست که همه چیزهایش آماده است، او هم میتواند پدیدآورانش را اینجا بفرستد و آن پدیدآور میتواند از الگوها و استانداردها و شیوهنامهها و چیزهایی که اینجا هست استفاده کند. افزون بر این، در چنین درگاهی، میتوان لینکهای خوبی هم برای نشریهها و هم خیلی استانداردها و اطلاعاتی که در این باره است را میشود داد. مثلاً کتابی که الان گفتم در پژوهشگاه منتشر شده است، دربارۀ داوری است. خُب تماممتن این کتاب هم در سایت ما هست. میتوان در آنجا لینکش را بگذاریم. در پژوهشگاه ما، دربارۀ داوری 20 تا کتاب در ایران طرح پژوهشی انجام شده است. حتماً در جاهای دیگر هم انجام شده است و مقالههایی که در این زمینه است، همۀ اینها را بگذاریم. هم پدیدآور مراجعه کند، هم داور، هم سردبیر. همۀ اینها به انتشارات و تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است، به یک درگاه واحدی میتوانند دست پیدا کنند و ببینند چه کارهایی شده است تا از آنها استفاده کنند. من البته به قول اصفهانیها درس پس دادم. به آقای دکتر عرض کردم که این ایدۀ بنده است و ما آمادگی داریم یا اگر جایی این آمادگی را اعلام کنند... .
دکتر افشار: یک سؤال دارم. چون همشهری هستیم میپرسم. اگر این داوریهای خوب انجام شود و بعد یکدفعه معلوم شود، از دهتا مقالهای که مجلۀ شما دادند، هفتتای آن چاپپذیر نبود و شما فقط سهتا مقاله دارید چاپ کنید، شما چهکار میکنید؟ با وزرات آموزش عالی چهکار میکنید؟
دکتر علیدوستی: من یک مقالهای در این زمینه دارم. شورای انقلاب فرهنگی به من گفتند که تو بیا وضعیت نشریههای که مقالۀ کتابداری و بعد هم در سریال زیرین چاپ کردند، آسیبشناسی کن. یکی از موانع همین بود. میگویند شما باید تعداد مشخصی مقاله داشته باشید. به وزارتخانه رفتم گفتم چرا میگویید تعداد؟ من به شما نشریههای علمی معتبر جهانی میدهم که با یک ریسرچ آرتیکل منتشر میشود. شما چرا میگویید هفتتا. در کشور ما که میدانید کارکردها عوض شده است. مثلاً دانشگاه کارکردش توسعۀ علم است. بعد پایاننامهاش را قایم میکند، به کسی نمیدهد. انتشارات هم همین است. اگر من کاری را انجام دادم، بلافاصله منتشر شود. چرا میگذارید هفتتا شود. همان موقع یکی را منتشر کنید. چه دلیلی دارد؟ این کارها را متأسفانه در وزارتخانه قبول نکردند. بنابراین همین که شما میفرمایید، سهتا شد، باید صبر کنید. اگر که برویم در لیست قرمز چهارتا از اینها هم میشود گفت، آقا میشود، اینها را یککاری کرد.
دکتر افشار: یا مثلاً فرض بفرمایید، اگر مقالهتان از دهتا صفحه کمتر باشد. همین مشکلی که دوستان مطرح کردند، مقالات برگرفته از پایاننامهها. اینها اغلب مقالاتی هستند که گزارشهای پژوهشی خود را میتوانند در هزار کلمه بیان کنند، ولی به اقتضای همان دستورها مجبور هستند در هزار کلمه چیزی بگویند تا بتواند چاپ شود. نه پنجهزار کلمه بشود. چهار4 هزار کلمۀ آن اصلاً نیازی نیست، خوانده شود. اینها را چه کسی تحمیل میکند؟
دکتر علیدوستی: فرمایشات شما متین است؛ اما در برابر کمیسیون نشریات و وزارتخانه هیچ صدای دیگری وجود ندارد. اگر نشریههای این حوزه که تخصصشان هم است دور هم بنشینند، یک صدایی میشوند و وزارتخانه میروند و میگویند. الان اگر بنده یا جنابعالی برویم، یکنفر هستیم. ممکن است حرفهایمان را بشنوند و احترام بگذارند؛ اما اگر بگوییم ما سیتا یا پنجاهتا نشریه هستیم که میگوییم کار شما اشتباه است، فکر میکنم حرف و خیلی خوب گوش کنند و تأثیر خواهد داشت.
دکتر بگلو: یا حتی انجمن هم ... .
دکتر علیدوستی: یا انجمن هم؛ ولی مستلزم این است که دورِ هم جمع شویم. مطمئناً اگر یکعده از نشریهها جمع شوند، آنها هم مجبور میشوند گوش کنند.
دکتر فرجپهلو: مشکل دیگری که وجود دارد، مدیریتِ قضیه است. در خود وزارتخانه، مدیریت محترمی است؛ ولی خُب هزارتا کار میکند که یکی از آنها هم نشریات است. پارسال، پیارسالها، حرکتی شروع شد. دو سه نفر را جمع کردند، جلساتی تشکیل شد که شما برای مجلات علمی یک دستورالعمل یک شیوهنامه تهیه کنید. دوتا جلسه گرفتیم، من هم بودم. بعد نفهمیدیم چی شد که منهل شد و آن ترتیب اثر داده نشد. یکی از آقایانی که در وزرات علوم بودند مسئول شده بود. یک جمع دو، سه نفری بود که با خود ایشان چهار نفر میشدند. یک پیشنهادهایی هم دادیم، کارهایی هم کردیم؛ ولی رها شد. این رها شدنها دلیل دارد. به نظر من، پیگیری نمیشود. چرا پیگیری نشود؟ حالا یک برههای ضرورتی حس شده است تا وقتی که آن حس هست پیگیری میشود، انجام میشود. بعد وقتی آن حس از بین رفت یا رفت لابهلای کارهای دیگر، خُب چه میشود؟ یک مقدار هم این مشکل است.
دکتر افشار: من صبح به آقای دکتر بگلو گفتم، در رابطه با آخرین پیشنهاد، من به ایشان گفتم که ما باید این کار را هم در جمعبندیِ این جلسه انجام دهیم. گفتم به حرفمان گوش نمیدهند.
آقای حافظیان رضوی: من اولاً یک نکتهای را عرض کنم که برای خودم چون یکخرده پیرمرد هستیم، بعضی چیزها در ذهنمان یکجور دیگری شکل میگیرد. من حقیقتاً هر وقت به مجلههایی مثل سخن فکر میکنم، سخن مجلهای بود که ناتل خانلری به عنوان مجتهد ادبیات فارسی کسی جرأت میکرد که مقاله بدهد و ... یا یغما. ببینید به اینها نگاه کنید، مجلۀ آینده. اینها مجلاتی بودند که غربالگری در آنها کم بود. مثلاً یغما که مثال زدم، اصلاً غربالگری نمیکند. آنها هر چه به دستشان میرسد چاپ میکنند و میگذارند که خوانندهها داوری کنند. چرا آنها این بلا سرشان نمیآید؟ برای اینکه آنها برای باب میل وزارت علوم کار نمیکنند. آنها برای امتیاز و ترفیع کار نمیکنند. آنها اصلاً در این فاز فکر نمیکنند. آنها فکر میکنند که وظیفۀ یک نشریه، ارتقای دانش و فرهنگ در آن حوزه است. در مقدمهشان هدفشان را هم توسعۀ زبان فارسی مینویسند.
دکتر افشار: چرا مجلۀ علیمیرزایی را نمیگویید؟
آقای حافظیان رضوی: آفرین نگاه نو ببینید. من میخواهم بگویم در آن علمیترین مقالههاست. همین مجلۀ نگاه نویی که میگویم، مجلههای اقتصادی مینویسد که میتواند کاملاً ارزیابیِ وضع امروز اقتصاد ایران باشد. طوریکه خود بانکدارانِ بانک مرکزی نمیتوانند این را بفهمند. من حرفم این است، یکی اینکه چرا ما اینجا جمع شدیم، برای اینکه اینجا ما به این نتیجه رسیدیم، چون ضبط میشود من این را میگویم، مجلاتِ علمیِ ما ابزار شدهاند. ابزار چی؟ ابزار ارتقاء و ترفیع. ابزار فارغالتحصیلشدن. چه کسی مسئول این ابزار است؟ مصوبههای وزارت علوم وگر نه کدام سردبیر، الان آقای دکتر شقاقی، کدام سردبیری دوست دارد، مجلهاش بد باشد یا مقالۀ بیخودی چاپ کند یا مقالۀ بد داوری شده چاپ کند؟ بنابراین من آن نتیجه را یک بار دیگر میگیرم. مجلههای علمی، حالا ما چون در حوزۀ مالِ خودمان صحبت میکنیم، باور کنید بروید مجلههای شیمی و فیزیک را هم همین وضع را دارند، مجلههای علمیِ ما ابزار شدند. بهدلیل مصوبههای وزارت علوم. حالا چهجور میشود جلوی این مصوبهها قد علم کرد؟ آنچه که آقای علیدوستی اینجا به چند گزینه اشاره کرد. اینکه باید صلاحیت سردبیر را تأیید کنید. یک چیزی داشته باشد که بتواند سردبیر باشد. حرفهایی که آقای آزرنگ گاهی وقتها مینویسند، همین مجلۀ جدید ایرانشهر که در میآورند را نگاه کنید. بهترین مقالهها در آن است. من همۀ شمارههایش را نگاه کردم؛ ولی هیچ ادعایی هم ندارند. فعلاً هم نه علمی هستند، نه پژوهشی. ولی میخواهم به شما بگویم در همان مجله، تمام اصولِ ویراستاری رعایت میشود. چرا؟ چون یکی مثل آقای آزرنگ آنجا توجه دارند. لذا من دلسوزیِ انجمن را در این راستا ارج مینهم. کار درستی است. اگر انجمن واردِ این حوزه بشود، چون همانطور که آقای علیدوستی هم گفتند، تخصص ما این است؛ اما اینکه چقدر مصوبههای وزارت علوم با ما راه بیایند، آقای دکتر فرج پهلو و دکتر خسروی بهتر میدانند.
دکتر خسروی: من نوبت را به خودم داده بودم که چند کلمهای را صحبت کنم. بعد خدمت آقای مسعودی هستیم. دوستانی که گفته بودند ساعت سه تشریف میآورند، تشریف نیاوردند. ما در این قضیه با سه پدیده روبهرو هستیم. یک سری اسناد بالادستی است که اینها وقتی آمده میگوید در برنامۀ پنجسالۀ شما میزان تولید علم باید آ مقدار باشد. این اسناد به وزارت علوم دیکته میکند. وزارت علوم هم مترش نشر مقاله و انتشار مقاله است و طبیعتاً راهکاری میخواهد پیدا کند که سریع به آن عددها برسد. من سردبیر و مدیرمسئول و گردانندۀ روزنامه هم پادوی این جریان میشوم. یک سیکل باطلی برای ایجاد این دوپینگ ایجاد میشود. یعنی اگر بخواهیم دقیق تحلیل کنیم، داستان از آن بالا شروع میشود، تا این پایین ختم میشود. این واقعیتی است که دوستان فرمودند. ما نشریاتمان شده یا ارتقاءنامه یا فارغنامه یا فارغالتحصیلشدن. ما انجمن چه کار میتوانیم بکنیم؟ من اعتقاد دارم، یکی از دلایلی که تاکنون تغییری در این حوزه انجام نشده است، مسکوتبودن و بیتحرکبودنِ خود همین حوزه است. یعنی اگر مجموعۀ سردبیران و مدیرانِ مسئول مقابل وزرات علوم بایستند که آقا این کاری که شما میکنید غلط است و این تبعات را دارد، او باور خواهد کرد و اثر خواهد گذاشت. در این زمینه ما به عنوان انجمن دو کار میتوانیم انجام دهیم. یکی ایجاد این اجبار به مدیرانِ مسئول، سردبیران، انتقال آن به وزرات علوم و اعتراض به وزارت علوم. یکی هم رسانهایکردن این قضیه است.
من نوشتۀ آقای جمالی را که آقای عمرانی برایم فرستاد، گفت که اگر میشود این در یکی از نشریات منتشر شود. بعد مذاکره کردیم گفتیم که در اعتماد در بیاید. اعتقادم این است که ما درون خودمان اعتراض بسیار میکنیم. در لیزنا و در نشریۀ شناسه و عطف و ... . بسیار مطلب مینویسیم. حتی در سرمقالههایی در خودِ فصلنامه. ولی اینها مخاطب محدودی دارد. حالا اگر رفت در جامعه و در روزنامۀ شرق درآمد، در روزنامه اعتماد درآمد، این مقداری جو را برای پذیرش این قضیه آماده میکند. اینکه ما بتوانیم این موضوع را بهمرحلۀ رسانهای برسانیم و ایجاد انگیزه بکنیم. نکتۀ دیگری که میخواهم عرض کنم، مقداری از این قضیه متفاوت است. من باورم این است که نشریات علمی و پژوهشیِ ما، در حوزۀ کار خودمان، بیانگر توان پژوهشی کشور نیست. چون خیلیها حرف برای گفتن دارند، در این قالب نمیرود. این حرفها، این قالب، یک قالب منحوسی است که برای همان سیستم از بالا و پایین ایجاد شده است. جوری چیزهایی بیرون بده که ما ادعا کنیم، رتبۀ چندم در کشور شدیم. دوستان، تفاوت مقاله را با یادداشتی ملاحظه بفرمایید که فانی دارد، یکسری تفاوت مقاله با آی.اس.ای. معمولاً چیزی که تولید میشود، حضرت عباسی خوانده نمیشود. یعنی جز برای تولید مقالهای دیگر خوانده نمیشود. یعنی شما رغبت نمیکنید. هر کدام از این نشریات، همین نشریهای که من خودم مدیر مسئول آن هستم، سرکار خانم نشاط هم سردبیر آن است، حتی در حد چکیده هم شما رغبت نمیکنید. شما عنوان را که میخوانید هیچ رغبتی پیدا نمیشود. در حالیکه همان عنوان را اگر طرف مقداری دستور نگارش داشته باشد، میتواند در قالب یک یادداشت خیلی خوب تفهیم کند. بعد ارجاع بدهد که اگر شما میخواهید بیشتر بدانید، بیایید در پایاننامۀ من کامل در تکست ببینید.
منتهی چون این طرف پذیرش ندارد، این باید به قول ایشان جدول داشته باشد، دربارۀ بحثهای داوری مصیبت داشته باشد. هم من بدون تعارف بگویم، بیمایه فطیر است. یعنی همۀ دوستانی که اینجا نشستند، شاید ماهی چهارتا، پنجتا، دهتا داوری به آنها میرسد .حتی اخیراً داوریِ پایاننامه هم مشکل پیدا میکند. یعنی شما از تهران راه میافتید، همدان میروید، نمیگویم اهواز. دو روزتان را میگیرد. اگر آدم با شرفی هم باشید پانصد صفحه به شما دادند. حداقل ده ساعت، بیست ساعت باید وقت بگذارید تا بروید متن را بخوانید و داوری کنید و برگردید. هفتادهزار تومان میخواهند به شما بدهند. ده درصد هم کم میکنند. میشود 3 هزار تومان. یکسال بعد، میخواهند به حقوقتان بریزند. اصلاً به عقیدۀ من این توهینآمیز است. برای چه آقای دکتر زرهساز باید هفتهای دهتا مقاله داوری کند و هیچ چیزی هم نگیرد؟ این نکته است، تعارف هم نداریم. همۀ اینها باعث میشود که ما به سمتی برویم که کار فُرمالیته بشود، بدون تعارف. این چند نفری هم که نفسهای آخر را میزنند، برای اینکه سخت بگیرند یا منقرض میشوند یا دعوت نمیشوند یا... . ما داور داریم که قطعاً اگر مقالهای پیش ایشان برود، حتماً قبول است. اصلاً شما شک نکنید. سریع هم برمیگرداند. داور هم داریم، عکس آن است. اینکه میگویند متر داشته باشیم، هر چه بفرستید، رد است. اینکه شما به قومی شریف دست پیدا کنید که منتقدانه بخواند و نظر بدهد، خب این بیچاره باید وقتش و زندگیاش را بگذارد. این نکتهای بود که بهنظرم مهم بود.
آقای حافظیان رضوی: آن بندۀ خدا هم میخواهد، پایاننامهاش را به چیزی که میخواهد برسد.
دکتر افشار: خُب این غلط است.
دکتر خسروی: و نکتۀ آخری که میخواهم عرض کنم. ما اگر با وزارت علوم در این قضیه درگیر بشویم، درگیری مبارکی خواهد بود. یعنی نباید ترسید. در قضایا پیشنهاد بدهیم. برویم جلو. آنجاییکه حرف، حرف حقی است، مجبورند. منتهی باید بسترش را فراهم کرد. این بستر با نشر است، با دادن یادداشت در روزنامهها است، با نامهنگاری است، با نامهدادن به خود وزیر است، به معاون پژوهشی است که باعث میشود کم کم زمینه فراهم شود ... . ممکن است به عمر ما کفاف ندهد. عمر انجمن را عرض میکنم. چهار روز دیگر اتفاق بیفتد، ولی اتفاق خواهد افتاد. یعنی شک نکنید. این بحثهایی است که در دانشگاه مطرح شده، فروش پایاننامه و ... . اینها به جایی خواهد رسید. این چیزها هم حلش نمیکند. مثلاً بگوییم در ایرانداک برنامهای گذاشتند، میتواند تشخیص دهد که گفته در آخرالزمان قومی ظهور میکنند که با استنشاق حق را از باطل تشخیص میدهند. سامانههایی مثل "همانندجو" اینها قصه است. خیلی وقتها اگر طرف کاری بلد باشد، متونی را پیدا میکند که در اینترنت نباشد. اینها مشکل دارد. شما که رفرنس که میدهید، رفرنس دادید. بعد میگوید اینقدرش شباهت دارد، خب استناد میکند دیگر. من پیشنهاد عملیام این است، اگر اجازه بدهید، صلاح بدانید، ما در دو، سه بُعد کار را شروع کنیم. یکی نامهدادن از طرف انجمن به معاون پژوهش وزارت علوم در همین مباحث و در حوزه خودمان. ما اصلاً کاری ... . میگوییم ما جلسهای تشکیل دادیم با حضور سردبیران و به این نتایج رسیدیم. خب این نتایج را به آن اضافه میکنیم. مسائل را اضافه میکنیم. نوشتن یادداشتی توسط دوستانی که قلم به دست هستند و هرکدام توانستند در همین زمینه یعنی بتوانند یادداشتی بنویسند و هر چقدر هم تندوتیز باشد هیچ مشکلی ندارد. بتوانیم در نشریه منتشر کنیم و نام انجمن هم حتماً ذیلش باشد. یعنی اگر آقای دکتر افشار چیزی مینویسد یا آقای حافظیان چیزی مینویسد، عضو انجمن کتابداری و اطلاعرسانی است که معلوم شود از اینجا دارد مطرح میشود. نکتۀ آخرم، پیشنهاد سوم اینکه ما یک مقدار برویم به سمت استانداردسازی در حوزۀ نشرِ این نشریات و ساختار کیفی این نشریات. حداقل اعضایی که اینجا نشستهاند، اگر این حرفها را خب باور دارند. اگر خودمان به آن عمل کنیم، یک درصدی پیش میرویم. همین حرف که شما این ششتا را از کجا آوردی که میگویی کفات ششتا باشد. این عدد را از کجا آوردی؟ خب بالاخره باید به جایی وصل باشد. چیزایی که آدم در دنیا میبیند، دوتا سهتا یکی، خیلی باشد دهتا. بسیار خب، چه اصراری است که شما کف را روی ششتا گذاشتید؟ این را بتوانیم کار کنیم. البته این قطعاً مقداری هزینه هم دارد. یعنی برای سردبیر و مدیر مسئول و صاحبامتیاز و امثالهم. خُب این مقداری در قضایا تنش ایجاد میکند؛ ولی میارزد ... .
دکتر فرجپهلو: الزاماً نیازی به تنش نیست.
دکتر خسروی: نه تنش که میگویم تنش ... . حرفی که آقای عمرانی میزند و درست میگوید. ممکن است شما به این نتیجه برسید که من در این شماره دوتا مقاله دارم. این قضیه جدی است.
دکتر فرجپهلو: خب، این همیشه همراه ما هم هست.
دکتر خسروی: منتهی ما چهکار کردیم. ما آمدیم ششتا زدیم به تنگش، چهارتا زدیم به تنگ آن. دوتا منتشرش کردیم. ما اینکار را کردیم تنشی که میگویم از این حیث است، نه تنش دیگری.
دکتر فرجپهلو: من پیشنهادم این است که روی این کارهایی که گفتید کار کنیم. یعنی وظیفه است. یک تقسیم کاری شود.
آقای مسعودی: اولاً من خیلی خوشحالم که دوستان تشریف آوردند. من این جلسه را جلسۀ خوبی میدانم. از آقای دکتر بگلو هم خیلی تشکر میکنم. واقعاً زحمت کشیدند که این جلسه تشکیل شد. من خلاصه بگویم، روی بحث اینکه انجمن چهکاری میتواند بکند؟ جناب آقای دکتر فرجپهلو، جزء اهداف و مأموریتهای انجمن و رویکردهای که برای انجمن در نظر گرفته شده، بحث رصد و دیدهبانی حوزه است. در فعالیتهای مختلفی که میکند، این یکی از مأموریتهای انجمن است که مثلاً ببینیم کتابخانههایمان چهطور کار میکنند؟ انتشاراتمان چهطور کار میکنند؟ پژوهشمان چطور کار میکند؟ در این بحث، ما در واقع این را در انجمن مشخص کردیم که انجمن باید این فعالیتها را در طول سال، در سطح رشته و حرفه رصد کند و گزارش آماری و تحلیل کند.
وقتی ما گزارش آماری تحلیلی را آماده کردیم، دوتا محمل گذاشتیم که آقای دکتر خسروی توضیح دادند. یکی اینکه به مراجعی که تصمیمگیر هستند که این اصلاً در شاخصهای ارزیابی انجمنها هم آمده است. بهعنوان یک مسئلهای است، انجمنها را سوق میدهند که شما حتماً باید با مراجعِ تصمیمگیر ارتباط داشته باشید، به آنها کامنت بدهید و بگویید که این کارها را انجام دهند. یکی این است و دیگری بحث انتشار آن در قسمت عام است. آن عامی که میگوییم، جامعۀ علمی است؛ ولی جامعۀ علمی، الزاماً فقط کسانی نیستند که در این انجمن یا در آن رشته کار میکنند. آدمهای دیگری هستند که علاقهمندند و عالماند؛ ولی در این رشته نیستند. بنابراین یکی از وظایف ما رصد و نگارش است که اشاره هم فرمودند. یک بحث دیگر هم داریم، بحث و در واقع صحبتی که با دوستان کردیم، ارزیابیهای مستقلی هم جدای از چهارچوبهایی که وزارت علوم تعریف کرده است و ما هم به آن ایراد داریم، خودِ انجمن انجام بدهد. یعنی بگوید که از دید انجمن، این مجلات و این مقالهها، مقالههای خوبی هستند. بحث سوم، بحث همین استانداردسازی است که به آن اشاره هم شد. این چند نکته را یادداشت کرده بودم که بگویم، خیلی ممنون.
دکتر فرجپهلو: نظر خودم را قبل از اینکه چون این جلسه ادامه خواهد داشت، بیشتر از پیشنهاد، من دوست دارم عملگرایی وجود داشته باشد. یعنی پیشنهادهایی که آقای دکتر فرمودند، روی این بیشتر فکر شود. تقسیم کار شود من بدانم وظیفهام در این زمینه چیست؟ به من ابلاغ بفرمایید تا من بروم انجامش بدهم و بعد نتیجهاش را بیاوریم جلسهای تشکیل شود و این ادامه پیدا کند و جلسۀ بعدی هم تعیین شود.
دکتر افشار: در راستای توصیۀ شما، من میخواهم پیشنهاد کنم، یک کاری انجام دهیم و بعد این مطالبی که شما گفتید را از درون آن در بیاوریم. در واقع بیانیه انجمن باشد. دربارۀ این مسئله، یک متن اولیه، تا مانیفست ما باشد. دربارۀ اسناد بالادستی که شما اشاره کردید، دربارۀ اسناد وزارت آموزش عالی مقررات و ... . دربارۀ آن پدیدهای که عرض کردم، تقاضای کاذب و بازار کاذب که محصولش این میشود که نشریات علمی به ارتقاینامه و پایاننامه تبدیل شود. این شد یک لایه؛ لایه دو، مقررات وزارت آموزش عالی؛ سه، این آییننامۀ ارزیابی شاخهها است. بعد ما یک مانیفست باید بنویسیم. بعداً این مانیفست میتواند با کمی دستکاری به یک مقالۀ وزین هم تبدیل شود. مثل اعتماد، جنبههای مختلف را تحلیل کرده باشد. میتواند فشردۀ آن یک نامه به آقای وزیر و معاون و غیره شود و میتواند برای نشریاتی که در کشور مبتلا به این درد هستند فرستاده شود. بهقول شما، یک وقت احتمال دارد از همین ده، پانزده نشریهای که در رشتهمان داریم، از سردبیرانشان، طوماری تهیه شود که به امضای این سردبیران زیر آن باشد. در آن بیانیه بگوید که ما این مفاد را تأیید میکنیم و دامنۀ این امضاها هر چقدر وسیعتر باشد، میتواند سند با قوتی درست کند که برود و بنشیند روی میز آقای وزیر و دولت و نمیدانم فلان. همه این نوشتهها را هر کس بنویسد، فقط آنچه که روی آن میآید، نام انجمن است. نام فرد نخواهد بود. من حاضرم پیشنویس این را برایتان تهیه کنم. من این پیشنویس را تهیه میکنم و برایتان میفرستم.
دکتر خسروی: آقای دکتر رضایی و آقای دکتر کیانی شما تشریف نداشتید، بحثها مطرح شد. تقریباً جمعبندی ما همینهایی بود که شما از آقای دکتر افشار شنیدید. آقای مسعودی بهنظر میآید که اگر ما مقداری آنچه در حوزه نشر نشریات پژوهشی اخلال و کاستی میبینیم، اینها را بتوانیم در قالب یک بیانیهای در قالب یک مجموعهنامهای، خیلی مستدل و رسا برای نهادهای تصمیمگیر بفرستیم و مقداری سعی کنیم، اینها را رسانهای کنیم. رسانهای نه در لیزنا، نه در رسانههای داخلی خودمان. گاهی خودمان میخوانیم و کیف میکنیم و میگوییم خیلی خوب شد. کسی اینها را نمیخواند. ما خودمان میخوانیم، فقط جامعۀ خودمان اینها را میبیند. وقتی مقالهای، یادداشتی در روزنامه شرق یا اعتماد منتشر میشود، این خیلی متفاوت است تا اینکه در لیزنا منتشر کنیم. با اینکه بیشتر یادداشتهایی که دوستان در لیزنا میگذارند، از جمع حاضر، هم دوستان زحمت میکشند و کار میکنند ولی اینها واقعاً قابلیت نشر در روزنامهها را نیز دارد. یعنی با معیارهای نشر آدم مقایسه میکند، حیف است. نه اینکه حیف است در لیزنا نباید منتشر شود. اینطور که باشد، آدم مطمئن است که هم جامعۀ خودمان مخاطبش است و آن را میخواند و هم جامعۀ بیرونیِ ما. اگر بتوانیم. انشاللّه این قضایا را من اصرار میکنم تا کی، چون ابراهیم یکخرده ممکن است بدقول باشد. دو میخش کنیم که تا هفتۀ بعد این را حاضر کند. این پیشنویس را آقای مسعودی هم اگر لطف کنند، بگیرند و چککش کاری روی آن انجام دهند.
دکتر زرهساز: این نکته به ذهنم رسید که اشارهای برای همین مانیفست بکنم. چون من هر چی احساس میکنم، هر بلایی از رشتۀ ما به سر ما میآید. اگر وزارت علوم بگوید، این معیارها را همین علمسنجی و مبانی مفاهیم را چه کسی در دامن ما گذاشته است؟ ما خودمان گذاشتیم. اتفاقاً شما گفتید استانداردسازی، بهنظرم همین استانداردسازی پدر ما را در آورده است. وقتی میگوییم استانداردش کنیم، یعنی میگوییم هشتتا مقاله، دیگر کمتر نشود. این حالت است یا وقتی میگوییم فرمهای داوری استاندارد شود، یعنی همین قالب یا علمسنجی. وقتی ما تعریف میدهیم، مرکز پایگاه استنادی در شیراز میزنیم که همه از آن محمل و از آن داستان و اینها معیارها را میآوریم که مقالهها باید اینجوری باشد، ضریب تأثیر اینجوری، استناد اینجوری و معیار ارتقاء این جوری است. همۀ این معیارها را خود ما دادیم. بعد انجمن ما، علیه این میشوراند. اشکال ندارد؛ ولی بهنظرم باید در همین مانیفست اشاره شود که با اینکه این مباحث ارائه شده است؛ ولی این نوع استفاده از این مفاهیم غلط است.
دکتر خسروی: عرض کنم خدمتتان جوامع دیگر هم استاندارد دارند و استاندارد را هم رعایت میکنند. همۀ دوستان داوری کردند. در نشریات یا مقالههای خارج از کشور برایشان چهارتا سؤال میآید، میپرسد و توضیحی هم است. اصلاً اینجوری نیست که کاملاً باز شود که این نشریه، به این مقالۀ نمیدانم خوب از ده را چند میدهید. من هم چشمم را ببندم، ببینم درجهام روی چند میایستد. مثلاً دو بدهم یا سه بدهم. با اینکه نشریۀ خودمان هم همینطور است؛ ولی این متری است که اصلاً معیار درستی ندارد. داشتن استاندارد، مساوی با کمکیفیتی نیست. ما مشکلمان این است که اینجا استاندارد را هم خراب میکنیم. یعنی خود استاندارد را هم زیر سؤال میبریم. من اعتقاد دارم، در حوزههای کیفی، خیلی نباید ما دست ببریم و اتفاقاً باید از آن طرف دست نشریه را باز بگذاریم. اینکه بگوید که ویژگیِ یک مقالۀ کیفی این است که باید حتماً جدول داشته باشد، نمودار داشته باشد. باید ایجاب کند.
دکتر زرهساز: پژوهشهای متعددی درباره ساختار مقاله، در رشتۀ ما انجام شده.
دکتر افشار: یکی از بدفهمیهایی که از جمله در جامعۀ حرفهای ما وجود دارد، علاقۀ وسواسگونه به استاندارد است. یعنی ما حتی با دانشجو که حرف میزنیم، استاد استانداردش چیست؟ در برخی چیزهایی که شما فرمودید، در نشریات فرنگی یا در تجویزهایی که به آنها میکنند، استاندارد وجود ندارد. راهنما وجود دارد، رهنمود وجود دارد. رهنمود کیفی است، استاندارد کمی است. میخواهیم این را عرض کنیم که همین کمیکردن یعنی چه نمرهای به آن میدهی، از یک تا ده؛ به چیزی مسخره تبدیل میشود که خیلی وقتها بعضیها را اصلاً نمیتوانم پر کنم. میگوید پُر کن که من جواب نمیدهم. بنابراین چیزی که مهم است، این است که عین همان مجلهها وقتی مقاله دست شما میآید تا داوری کنید، شما همت کنید یک شرح بنویسید، یک توصیف بنویسید که این مقاله بهنظر من این کار را انجام میدهد. این کارش را خوب انجام داده است، روش آن چنین است و چنان. یک توصیف بنویسید.
دکتر خسروی: نه لفظ استاندارد را سهواً به کار میبریم و اگر نه ما که نمیتوانیم استانداردسازی بکنیم.
دکتر رضایی شریفآبادی: من دو پیشنهاد دارم. این نشست سردبیران انشاللّه در دستور کارش بهنظرم خوب است، دو هدف را در برنامههای آینده داشته باشد. یکی اینکه ما نقشۀ علمی حوزۀ خودمان را و نیازهایی را که به انتشار نشریه در آن حوزه داریم را مشخص کنیم. اینکه ببینید، اگر همین لیستی که داریم، همپوشانیهایمان زیاد است. اگر قرار است که کمیسیون نشریات مجوزی بدهد، دیگر اینجوری مجوز نمیدهد. الان سهتا، چهارتا نشریه که از همکاران است، آنجا متوقف شده است. چون آن لایۀ بالاییِ سطح بالا را در نظر گرفتند. خُب ما کتابداری و اطلاعرسانی چند تا میخواهیم؟ ولی وقتی بیاید در لایههای بعدی، مثلاً فرض بفرمایید همین کتابخانههای عمومی، سازماندهی اطلاعات یا کتابخانههای دانشگاهی، این محورها مشخص شود. اخیراً من در آن ایمیلم اشاره کردم. اخیراً تنها مجوزی که ظرف دو سال گذشته در حوزۀ ما توانست جان سالم به در ببرد، علمسنجی بود. یعنی حوزهای که ما فوقلیسانس آن را راهاندازی کردیم، حوزهای است که ما متولی آن هستیم، این مجوزش را گرفته است.
دکتر خسروی: در این لیست هنوز نیست.
دکتر رضایی شریفآبادی: ... نیست، چون احتمالاً در وزارت علوم نیامده و رسمی اعلام نشده است. من خواهش کردم آقای نوروزی هم بیایند. قرار بود بیایند. حالا... . ولی یکی دو جلسه نشستهایی را داشته باشیم. در چه حوزههایی؟ همین افرادی که الان دنبال انتشار هستند، آنها را در این حوزهها بگوییم. یعنی اگر دانشگاه آزاد که دنبال مجوز هستید، میخواهید، بیا در این لایحۀ تخصصی کار کن. اگر برای این بتوانیم کاری دقیق انجام دهیم، حتی میتوانیم به سایر رشتهها توصیه کنیم. چون آنها هم همین مشکل را دارند.
آقای مسعودی: یعنی هدایت آنها به سمت آن حوزه هایی که ... .
دکتر رضایی شریفآبادی: بله. مثلاً حوزۀ تاریخ، حوزه ادبیات. شمایی که دچار همچین وضعی هستید، مسیر این است. برای اینکه بتوانید توصیه کنید. نکتۀ دوم آییننامۀ نشریات علمی است. یعنی آییننامۀ کمیسیون نشریاتِ مربوط به 11/08/1390 بیش از پنجسالش است و این آییننامه جای بازنگری بسیار دارد. خیلی از چیزهایی که آقای دکتر افشار همینجا مطرح کرد یا به هر حال، برای همۀ نشریات، نه فقط حوزۀ ما، این مطالبش باید بازنگری شود. متولی این کار هم خود ما هستیم. یعنی رشتۀ ماست. در دو، سه جلسه، بهنظر من، این آییننامه را بازنگری کنیم. قبل از اینکه وزارت علوم بخواهد کاری انجام بدهد. بعد نتیجه را به وزارت علوم و کمیسیون نشریات منعکس کنیم که چنین باشد.
دکتر کیانی خوزستانی: در رابطه با تعیین آییننامه برای مجلهها همانطور که آقای دکتر افشار اشاره فرمودند، این فرمول داوری بعضی وقتها داور را آزار میدهد. من انتظار داشتم، اینجا با سردبیرهای بیشتری مواجه شویم که درد دلِ عام بگویم. بسیاری از این فرمها سؤالاتی دارد که یا از بیستتا سؤال نمیخواهم جواب بدهم یا اصلاً آن سؤال را مناسب این مقاله نمیبینم. ولی آقای دکتر میگوید جواب ندهد، رد شوید؛ ولی آخر که میخواهید سابمیت کنید، به ما هشدار میدهد. میگوید سؤال دو و سه را جواب ندادی. یعنی علیرغم تمایلت و علیرغم آن استانداردهایی که بهقول شما ما میخواهیم رعایت کنیم، نمیتوانیم بدون جواب سؤال، ارسال کنیم و برویم. مجبوریم چیزی بزنیم و برویم . آن نتیجهای را هم که باید نمیگیرند. چه بسا که به من گفتند، آقا یک مقاله را به سهتا داور دادیم، دو تایشان رد کردند و یکی از آنها قبول کرد. این بهدلیل این است که این سؤالات، سؤالات کارشدهای نیست و ما مجبوریم که به آنها جواب بدهیم. ببخشید این آبکی از آب در میآید.
دکتر بگلو: من میخواهم به قبل از این جلسه برگردم که چرا این جلسه به ذهن من رسید و از کجا به اینجا رسیدیم. خانم دکتر نشاط در آن جلسۀ هیئت مدیره تشریف داشتند که قرار بود رصد و دیدبانی نشریات رشته را از طرف انجمن داشته باشیم. یعنی انجمن وظیفۀ رصد و دیدهبانی حوزۀ موضوعی خودش را به نوعی انجام دهد. خُب یکی از موضوعاتی که در رصد و دیدهبانی مطرح میشد، نشریات است و یکی از موضوعاتِ نشریات، علمیپژوهشی است. در مرحلۀ اول علمیپژوهشی و بعد میتواند عام در نظر گرفته شود. این در واقع نیت اصلی است؛ اما اینکه ما به سمت اینکه آیا ما میتوانیم رصد کنیم، انجمن میتواند این کار را انجام دهد. تقریباً فکر میکنم هیئت مدیرۀ انجمن بر این وفاق بودند که این کار میتواند توسط انجمن صورت بگیرد؛ اما شکل و شیوۀ آن چگونه باشد؟ میزان دخالتش در قالب اینکه بتواند بیانیه را تدوین کند، در نشریات منتشرش کند، این دیگر سطحِ درگیرشدنِ انجمن را نشان میدهد. در مرحلۀ بعدی، اینکه برویم به سمت اینکه آیا ما میتوانیم فارغ از معیارهایی که خود وزرات علوم برای ارزیابی نشریات تعیین کرده است، معیارهایی تدوین کنیم؟ یعنی آن معیارهایی که ساختاری است. همۀ ما به این قضیه واقف هستیم که معیارهایشان ساختاری است. مثلاً اینکه سردبیر چه تعداد مقاله میتواند در نشریه منتشر کند؟ همۀ اینها ساختاری است که تعدادش مثلاً بیشتر از ششتا نباشد یا دورۀ انتشارِ همۀ اینها به ساختار برمیگردد؛ اما اینکه چگونه انجمن در جهت بهبود کیفیت این مقالهها میتواند نقشی داشته باشد؟ حالا میتواند بحث آموزش باشد، منظور، آموزشِ داوران در قالب کارگاههایی که انجمن میتواند در آموزشِ داوران به کار بگیرد یا یکسانسازیکردن رویکردِ داوری. حالا چه در فُرم، چه در نوع داوری، چه در نوع نگاه به مقالهها. این میتواند در قالب کار ارزیابی در نظر گرفته شود یا اینکه در نهایت انجمن به سمت اینکه برود خودش هم یک رتبهبندی داشته باشد. یعنی اینکه مثلاً انجمن از میان این پانزدهتا، معیارهایش را در بیاورد. معیارها را حتی مقالهها را دانهدانه استخراج کند.
سخن سردبیر، بخشهایش، بخشهایی که برای هر نشریه وجود دارد و این را بدهد به افرادی که میتوانیم معتمد در نظر بگیریم. بهعنوان افرادِ هیئت اعتمادپذیر انجمن که این مقالهها را ارزیابی کند. نحوۀ کار را نحوۀ کار نشریه را ارزیابی کند. آیا این میتواند در دستور کار قرار بگیرد؟ در انجمن این را به عنوان یک پیشنهاد میتوان قرار داد؟ قبل از جلسه با آقای عمرانی و آقای دکتر افشار و آقای مسعودی، آن چیزی که قرار شد دربارۀ آن صحبت کنیم، این بود که آیا ما میتوانیم نقشی در این قسمت ایفا کنیم؟ در اعلام بیانیه که حتماً انجمن میتواند نقش داشته باشد. اما در ارزیابی نشریات چه؟ آیا میتواند در این کار وارد شود؟ این مسئلهای است که حداقل بهنظر من لازم است، دربارهاش فکر شود. یا برویم به سمت تدوین معیار یا به سمت اینکه اصلاً این کار ضروری است یا نیست. با توجه به معیارهایی که وزارت علوم دارد، اصلاً انجمن وارد این قضیه بشود یا نشود؟ برود به سمت اخلاقِ داوری، نه نرود. حالا بحث مربوط به یاریِ انجمن که میتواند به نشریات بکند، دیگر قضیۀ مجزایی است.
دکتر خسروی: بهنظرم اگر صلاح بدانید، کار را اگر فازبندی کنیم. در فاز یک، مباحثی که مطرح شد، جلو برویم. من به شدت باور دارم که انجمن میتواند معیار داوری تعیین کند. داوری کند، داوریش را هم منتشر کند. ببینید کار اگر انجام شد و کار نسبتاً بینقصی اگر انجام شود، خودبهخود الگوبرداری میشود. ما نباید بترسیم. از اینکه اعلام کنیم چه کسی اول میشود، چه کسی آخر میشود. خودمان را سانسور میکنیم. در صورتیکه در سنجش این نشریات، نشستیم و یکسری معیارِ درست در آوردیم و ششماه، هشتماه یا یکسال هم کار کردیم و این معیارها را بهکار گرفتیم. سرِ سال هم منتشر کردیم که با این زمینهها و شواهدی که داریم این ارزشیابی را کردیم و اعلام هم میکنیم. خود این میتواند برای وزارت علوم، برای نشریات دیگرشان الگو شود. لذا انجمن از کسی نباید اجازه بگیرد که بخواهد این کار را انجام دهد یا انجام ندهد. یک خرده ما، خودِ ما پس مینشینیم. نباید نگران این قضیه باشیم. بله در این قضایا شما اگر اعلام کردید چه کسی اول و چه کسی آخر است یک مقدار ... لذا این را انشاللّه در فاز بعد، در برنامه میگذاریم. روی معیارها کار شود، معیارها را هم بهکار بگیریم، اعلام هم بکنیم.
آقای حافظیان رضوی: شناسه همه باید الگو شود.
دکتر خسروی: سپاسگزارم.
دکتر زرهساز: من نمایندۀ خانم دکتر ریاحی هم بودم. ایشان عذرخواهی کردند. جلسه گروه کرج بود ... .
دکتر شقاقی: من با یکسانسازی مخالفت کنم. به این دلیل که قدرت تفکر را میگیرد.
دکتر خسروی: یکسانسازی چی؟
دکتر شقاقی: همه یک جور مثلاً ...هر تغییری مثلاً لازم باشد اتفاق بیفتد. همه دست نگه میدارند، میگویند او که آنجا است و....
آقای حافظیان رضوی: نه این طور نمیشود اصلاً ... .
دکتر نشاط: من همین نکته را که فرمودند میخواستم اشاره کنم که اصلاً دنبال یکسانسازی نرویم. یک معیارهایی جزء اصول است که باید پایبند باشند؛ ولی نرمش در رفتار و امور کار. یک نکته را آقای دکتر زرهساز دربارۀ داوری که امتیاز ندارد مطرح کردند، شما هیئت علمی هستید. سهتا مقالۀ علمیپژوهشی که داوری بفرمایید، یک امتیاز برای شما محسوب میشود. ضمن اینکه از نظر مادی هم مجلات غالباً باید پرداخت مالی به داوران داشته باشند. ما که داشتیم. اگر که خُلف وعده شده است، همینجا عنوان بفرمایید ... . نکتۀ دیگر، آقای دکتر رضایی فرمودند، گرایشهایی که خالی هست، بتوانیم نشریات را به آن سمت که آن موضوعات را پوشش بدهد هدایت کنیم. مشروط بر اینکه ببینیم اینهایی که الان گرایش برایشان تعیین شده است، چقدر رعایت کردند و چقدر پایبند بودند. مقاله برای من میآورد که مربوط به کتابخانۀ ملی است. خانم داوری کن، من میگویم بیانصاف، این را باید بفرستی به مجلۀ کتابخانۀ ملی، چرا برای داوری برای من فرستادی؟ هیچکدام از اینها رعایت نمیشود.
با تشکر از زهرا رجبعلی بگلو بابت پیادهسازی و بهار قادری بابت ویراستاری فنی متن
[2]. ISI
[3]. Scopus
[4]. Contribution
[5]. Event
[6]. Domocles
[7]. Plagiarism